سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، بنده مؤمنِ درویشِ آزرمگین و عیالوارخود را دوست دارد. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
یادداشتها و برداشتها
 
جایگاه فرهنگ مشارکت در آموزه های دینی ما

جایگاه فرهنگ مشارکت در آموزه های دینی ما

خدا آن ملتی را سروری داد 

که تقدیرش به دست خویش بنوشت                                        

به آن ملت سرو کاری ندارد

که دهقانش برای دیگری کشت

 

مشارکت در معنی سنتی آن عبارتست از پیوند دوسویه، سازنده و سودمند میان دو تن یابیشتر. در تعریفی که سازمان ملل ارائه داده این مفهوم دست می دهد که ؛«دخالت و در گیر شدن مردم در فراگردهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که بر سرنوشتآنان تاثیر می گذارد»در این تعریف سه اندیشه مهم نهفته است: در گیر شدن،یاری دادن و مسئولیت . یعنی افراد در این فراگرد به گونه ای فعال درگیر می شوند و چه بسا در این درگیری، به افراد و گروهها ی همسان در جهت و راستای هدفی که به آن معتقدند  کمک و یاری می کنند و این یاری آنها تؤام با مسئولیت است.

در جامعه ما به اشتباه تلقی می شود که این مفهوم ره آورد فرهنگ و تمدن مغرب زمین و محصول عصر روشنگری و جامعه سرمایه داری و دموکراسی غربی است در حالیکه تاریخ و آموزه های دینی ما بر مشارکت مردم بر سرنوشتش بارها و بارها تاکید داشته و دارد و صد البته این مفهوم با روح و بطن دین و مذهب ما نه تنها بیگانه نیست بلکه سازگار و قرین است.در تاریخ اسلام می خوانیم که امام علی (ع) با و جود آنکه ایشان از طرف خداوند به امامت رسیده بودند ولی به دلیل بیعتی که مردم با او به عنوان «خلیفه » نکرده بودن بیست و پنج سال خار در چشم و استخوان در گلو ، سکوت کرد و به خاطر احترام به تصمیم مردم در سرنوشتشان تمام این سالها نه تنها کار شکنی نکرد بلکه همواره در کنار مردم حتی به خلیفه منتخب مردم نیز به عنوان مشاور کمک می کرد.و هم او بود که به خاطر مردم و بیعت شان بعد از 25 سال بر مسند خلافت نشست با وجود اینکه 25 سال بود که از طرف خداوند به امامت رسیده بود . برخی از علمای دین بر این نظرند که معرفی امام به حکومت جنبه تعیینی دارد نه تحمیلی و معصومان حق حکومت از طرف خدا دارند که قابل فسخ نیست در حالیکه حق حاکمیت از آن مردم است و این حق قابل فسخ و انتقال به دیگری است.  استاد مطهری می گوید«اگر امام به حق را مردم ، از روی جهالت و عدم تشخیص نمی خواهند او به زور نباید و نمی تواند خود را به مردم و به امر خدا تحمیل کند.لزوم بیعت هم همین است»(حماسه حسینی: مطهری،107)

در کلامی از حضرت علی (ع) می خوانیم که : «رسول خدا مرا متعهد به پیمانی کرده و فرموده بود: پسر ابیطالب ولایت امتم حق توست. اگر به درستی و عافیت تو را ولی خود کردند و با رضایت در باره تو به وحدت نظر رسیدند امر ایشان را به عهده بگیر و بپذیر ؛ اما اگر در باره تو به اختلاف افتادند آنها را به خواست خود واگذار زیرا خدا راه گشایش را به روی تو باز خواهد کرد» ایشان پس از قبول بیعت مردم بر منبر رفته و خطاب به آنها فرمود«ای مردم این امر ، امر شماست. هیچ کس جز آنکه شما او را امیر خود گردانید، حق امارت بر شما را ندارد.» و اینچنین شواهدی که بیانگر سازگاری اسلام با مشارکت جویی و مشارکت خواهی مردم است به حدی است که از ذکر موارد در این مقال خودداری می کنیم.

باری مشارکت چه در شکل و مفهوم غربی و چه در مفهوم اسلامی در بردارنه سه عنصر اساسی است:1-سهیم کردن مردم در قدرت2-کوشش های سنجیده گروه های اجتماعی برای در دست گرفتن سرنوشت و بهبود اوضاع زندگی 3-ایجاد فرصت هایی برای گروههای فرودست(چین سرخ،ادگار سانو:153)جوامع توده وار و سنتی برای ادامه زیست در جهان متکثر امروز چاره ای جز حرکت به سوی جامعه مدنی و جذب و جلب مشارکت همه مردم در قالب نهادهای مدنی ندارند. وقتی مردم با تشکل در قالب نهادهای مدنی،احزاب و NGOها توانستند اراده خود را تحقق بخشند و صدا و آرمانهای خود را به گوش حاکمان برسانند دیگر نیاز و ضرورتی برای شورش و آشوب و احیانا انقلاب باقی نمی ماند و این روند به بهبود زندگی اجتماعی مردم از نظر آزادی های سیاسی و اجتماعی می شود که این امر نیز به نوبه خود حتی در وضعیت معیشتی مردم نیز تاثیر می گذارد.چرا که افراد آزاد طبیعتا افرادی مشارکت جو هستند و این مشارکت جویی باعث کنترل دولت و حکومت و این کنترل باعث خواهد شد که دولت و حکومت مجری اراده مردم بوده و اراده مردم هیچگاه بر علیه خودشان و منافعشان نخواهد بود.

اما با وجود اهمیت مشارکت در تمام عرصه های زندگی که منجر به بهبودی وضع زندگانی بشر میشود آیا ما مردم مشارکت جویی هستیم؟ و اگر نیستیم مشکل از کجاست ؟ چرا فرهنگ مشارکت در جامعه ما نهادینه نمی شود؟مسلماً مشارکت صرفا به حضور در پای صندوقهای رای خلاصه نمی شود و با توجه به آمار شرکت کنندگان در این فراگرد نمی توان رای به مشارکت جویی و مشارکت خواهی مردم داد هرچند  که یکی از پارامترهای اساسی در تعیین مشارکت مردم یک جامعه محسوب می شود.مشارکت آن گونه که در بالا سخن از آن رفت دارای سه عنصر اساسی است که متاسفانه واقعیتهای اجتماعی بیانگر این نکته تلخ است که مردم کشور ما (و خصوصاً شهر ما) افراد مشارکت جویی نیستند .بدیهی است که مردم باید در همه امور مشارکت کامل،آگاهانه و فعال داشته باشند. عرصه های مشارکت مردم را نتمیتوان به یک یا چند حوزه محدود کرد نمی توان گفت که مردم فقط باید در حوزه سیاسی یا اقتصادی یا .... مشارکت داشته باشند. نمی توان در حوزه اختیار و تصمیم گیری از آنها مشارکت را سلب نمود و انتظار داشت که در حوزه مسئولیت پذیری، مشارکت کرده و هزینه تصمیمات ما را بپردازند.لذا مشارکت باید همه جانبه و فراگیر و کامل باشد.

نخستین و در عین حال مشکل ترین عمل در بحث مشارکت، تحقق مشارکت سیاسی مردم است و برای اینکه توسعه سیاسی تحقق پیدا کند «علاوه بر نهادهای قانونی ایجاد تشکل های شناسنامه دار و مشخص که در حد و اندازه خود و در چارچوب قانون سخن می گویند و هر کدام سخنگوی بخشهای مختلف جامعه ما هستند لازم است»( فصلنامه فرهنگ مشارکت، سید محمد خاتمی: سرمقاله)اگر مردم محورند و اگر همه چیز برای مردم است باید توسعه سیاسی را به عنوان یک اصل و محور بدانیم.از آنجا که توسعه سیاسی مستلزم توزیع مجدد قدرت و به تبع آن ثروت و معرفت و منزلت است و این امر چون با منافع تثبیت شده گروهها و جریانات و سرآمدان قدرت در تعارض و تضاد است با دشواری همراه است و به سادگی امکان پذیر نیست و افراد ذی نفوذ و صاحبان قدرت نه تنها از این روند حمایت نمی کنند بلکه با تمام قوا در برابر مشارکت جویی نخبگان دیگر مقاومت می کنند .لذا ساده اندیشانه است که ما تصور کنیم که جریان مشارکت جویی و مشارکت خواهی جریانی از بالا به پایین است و صاحبان زور و زر از مشارکت فعال افراد و گروهها و نخبگان حمایت می کنند.

پس چاره چیست و مردم چگونه می توانند در اموری که در دست عده ای به انحصار در آمده فعالانه مشارکت نمایند؟ .فرآیند مشارکت از جنس اطلاع رسانی نیست که بتوان در مدت کوتاهی و به وسیله یک شیوه نامه مدون آنرا از عرصه آرمان به میدان عمل آورد و اجرا نمود. مشارکت قبل از هر چیز یک فرهنگ است و هر پدیده مترقی تا زمانی که به شکل یک فرهنگ در نیامده و لباس فرهنگ نپوشیده ماندگار و جاودان نخواهد شد. همانگونه که وایزمن می گوید :«انقلابها هرچند اصیل باشند تا به فرهنگ تبدیل نشوند ماندگار نخواهند شد». مهمترین عنصر محوری در مشارکت گریزی یا مشارکت پذیری در امور حکومت اعتماد است.اعتماد متقابل حکومت و مردم را می توان محور و مدار مشارکت مردم دانست. مردم ما از نظر فرهنگی و تاریخی دچار یک مشکل هستند و آن عدم تجربه نظامهای مردم سالار است. در فرهنگ رایج ما شهریار، قیم جامعه محسوب شده و هم اوست که می تواند در تمام حوزه های زندگی مردم دخل و تصرف نموده و صاحبنظر باشد و اینکه او از نظر ایده و تفکر توده مردم استفاده نماید و اجازه مشارکت به آنها بدهد حالت مضحکی به خود می گیرد و این امر ناشی از سلطه تاریخی حکومتهای خود کامه و شاهنشاهی در طول تاریخ است و حال که مردم در طول دوره ای سی ساله جسته و گریخته توانسته اند مردمسالاری را تجربه کنند حافظه تاریخی آنها اجازه اعتماد به خود و صاحبان حکومتشان را نداده و حتی این عدم اعتماد در بسیاری از دولتمردان ما هم تسری پیدا کرده و موجب شده است تا به واسطه همین عدم اعتماد، فرهنگ مشارکت در مردم ما هنوز درونی نشده و هنوز در سطح جامعه ما نگاه بدبینانه ای به این فرآیند و جود داشته باشد. وقتی که فرار از مالیات و قانون شکنی و .... در جامعه ما برخلاف جوامعی مثل سوئد و ....  دیده می شود بیانگر این نکته است که در جوامع ما بر خلاف جوامع دموکراتیک اعتماد نسبت به حاکمیت پایین است و مردم شک دارند که این قوانین و هنجارهای شهروندی در جهت منافع آنها باشد همچنین وقتی هیچ ابزاری برای نقد سازنده و آرام قدرت در دست نیست و دسترسی مستقیم به مسئولان در جامعه ما به راحتی میسر نیست حاکی از عدم اعتماد مسئولین نسبت به توانمندی فکری و شعور اجتماعی عامه مردم است. در حالیکه با توجه به مطالب مذکور نمی توان گفت که این مفهوم عاریتی از فزهنگ غرب و یا شرق است بلکه در بطن اسلام و فرهنگ اسلامی ماست و به صورت  قانون اساسی در آمده است.پس باید عینک بدبینی و بی اعتمادی را نسبت به این پدیده به کناری گذاشت و با زدودن غبار تاریخی از فرهنگ اصیل اسلامی و توجه به قانون اساسی ،در نهادینه کردن مشارکت در تمام عرصه های زندگی به سوی آینده ای روشن گام برداریم و با وارد شدن در خم کوچه اول(مشارکت سیاسی) به یاد داشته باشیم که:

گوسفند از برای چوپان نیست

بلکه چوپان برای خدمت اوست.

                                         (منبع:کتاب "مبانی و ضرورت مشارکت"-شفیعی مطهر)



کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/14:: 7:35 عصر     |     () نظر
 
ویژگی های افراد خلاق

ویژگی های افراد خلاق

افراد خلاق چه ویژگی هایی دارند؟ آیا افراد خلاق دارای ویژگی های خاصی هستند؟ افراد خلاق دارای یک سری از ویژگی هایی هستند که این ویژگی ها را می توان با درجات متفاوت در تمام افراد جامعه پیاده کرد. خلاقیت در اثر رخوت و کم کاری راکد می گردد، ولی هیچ گاه از بین نمی رود، بنابراین باید سعی شود این ویژگی ها پرورش داده شوند تا خلاقیت دچار رکود نگردد.

ویژگی های افراد خلاق را می توان به شرح زیر بیان کرد:علاوه بر موارد فوق افراد خلاق ویژگی های دیگری نیز دارند که آن ها را از سایر افراد متمایز می کند. این ویژگی ها عبارتند از:

1_برخوردار از سلامت روانی

افراد خلاق افرادی هستند که از سلامت روانی برخوردارند. این افراد قادرند فکر، اندیشه و حرف های تازه را پشت سر هم مطرح کنند بدون این که دچار رکود گردند. بهره مندی از ذهنی سالم، باز و گشوده این امکان را برای قوة خلاقه فراهم می کند تا از آنچه می خواهد تصویر روشنی بیافریند و بالاخره عملی منشا موفقیت و پیروزی است که در ورای آن اندیشه ای سالم نهفته باشد، همان گونه که ورزش عضلات را قوی تر و سالم تر می کند تفکر، مطالعه کتاب های مفید و نگارش تجارب، افکار و منش ها نیز باعث تقویت و سالم تر شدن روان و ذهن گردیده و نهایتاً موجب باروری و شکوفایی خلاقیت می گردند.

2- کنجکاو

افراد خلاق بسیار کنجکاو بوده و به طور مستمر در جستجوی موضوعات پیچیده، جدید، ناشناخته و عجیب هستند. به همین سبب آن ها در مقایسه با افرادی که از توانایی خلاقیت کمتری برخوردار هستند، سوالات بیشتر و پیچیده تری را مطرح می کنند. افراد خلاق، بخش عمده ای از وقت خود را صرف توجه دقیق به اطراف خود می کنند و از این طریق سوژه های جدیدی برای فکر کردن پیدا می کنند.

3- بررسی راه حل های مختلف

معمولا برای حل هر مساله و رسیدن به یک هدف، چندین راه و روش در نظر می گیرند و به یک راه بسنده نمی کنند.

4- انعطاف پذیر

افراد خلاق انعطاف پذیر هستند یعنی توانایی کنار گذاشتن چارچوب های ذهنی گذشته و توانایی دیدن اندیشه های جدید و بررسی افکار نو و پذیرش مناسب ترین و کارآمد ترین باورها و در ارائه راه حل و اندیشه بکر و بدیع آمادگی بسیار دارند. آن ها با استفاده از این ویژگی، توانایی تعقیب و دستیابی به راه حل مشکل را از راه های مختلف دارا هستند.

5- استقلال رای و داوری:

افراد خلاق بر خلاف افرادی که تمایلی به خلاقیت ندارند، انسان هایی پیرو و دنباله رو نبوده، و به دنبال تکیه گاهی در عالم بیرون نیستند تا به او چنگ زنند، بلکه این افراد صاحب فکر، اندیشه، سبک و روشی خاص هستند. آن ها همواره مطیع بی چون و چرای مسئول بالاتر و افراد با نفوذ نبوده و از جمع پیروی نمی کنند، بلکه بر اساس اعتقادات و الگوی ذهنی خود و بر اساس منطق حاکم بر امور از استقلال رای و قضاوت بر خوردارند.

6- ترجیح مسائل ساده به پیچیده

پیچیدگی مسائل توجه آنان را جلب می کند. افراد خلاق، مسائل پیچیده را به مسائل ساده ترجیح می دهند. افرادی که خلاقیت نداشته و تمایلی به بروز چنین امری را از خود نشان نمی دهند، هرگز سراغ سختی ها نرفته و همواره در جستجوی راه های بی دغدغه و آسان هستند به طوری که معمولاً راه های پیموده شده را انتخاب می کنند و علاقه ای به خطر کردن و پذیرش وظایف سنگین را ندارند. این افراد خواهان سایبان امنیتی ساخته شده به دست دیگران هستند ، در حالی که افراد خلاق و مبتکر همواره در تلاش و تکاپو بوده و به هر کور سوئی رضایت نداده و در جستجوی منشا نور می باشند.

بنابراین پیچیدگی ها را انتخاب کرده و به دنبال یافتن راه حلی ساده برای آن ها هستند. ولی افرادی که تمایل به خلاقیت ندارند به جای پرداختن به ریشه خود را با برگ ها و شاخه ها سرگرم کرده و با رفتن به سراغ مسائل ساده خود را قانع و ارضا، می کنند.

7- ارتباط هوش با خلاقیت

هوش یکی از پیش نیازهای خلاقیت است و پایین بودن درجه هوشی فرد معمولا به پایین قرار گرفتن ویژگی خلاقیت منجر می شود، اما هوش سرشار نیز دلالت بر خلاق بودن شخص نمی کند. بررسی نشان می دهد که هر چند افراد خلاق از هوش بالاتر از متوسط برخوردار هستند، اما برای این که فرد بسیار خلاق باشد، ضرورتاً نباید نابغه باشد.

افرادی دارای هوش پایین عموما از نظر خلاقیت نیز ناتوانند و خلاقیت در افراد دارای هوش کمی بالاتر از متوسط، بیشتر مشاهده شده است. اشخاص باهوش و ذکاوت خوب در مدارج تحصیلی، بسیار خوب عمل می کنند، ولی شاهد کیفی که دلالت بر خلاقیت آن ها نماید، بسیار کم است. به طور خلاصه پژوهشگران به یک رابطه یا همبستگی نسبتا کم بین هوش و خلاقیت دست یافته اند.

8- ابتکار

ارائه پیشنهاد جدید خود نوعی  خلاقیت است. یعنی به پشتوانه اندیشه سالم، ذهنی پویا و منعطف در هر زمان بتوان پیشنهاد تازه ای را یافته و ارائه داد. انسان های خلاق چشمه جوشانی از پیشنهادهای سازنده و مفید هستند. اصولا یک فرد خلاق بی تفاوت از کنار مسائل نمی گذرد و محیط پیرامون را همیشه با دقت مورد توجه قرار می دهد.

9- تمرکز نیروی ذهنی بر والاترین هدفی که دارند

افراد خلاق همیشه و در هر شرایطی ذهن و نیروی خود را بر یک موضوع ویژه متمرکز می کنند و به دنبال دست یابی به هدفی والا و بلند مرتبه هستند و با این عمل بر قله رستگاری و موفقیت تکیه می زنند ،همانند متمرکز شدن نور توسط ذره بین در یک نقطه و یا تمرکز لیزر در یک نقطه که حتی در فولاد هم نفوذ می کند. اما انسان هایی که از خلاقیت کمتر برخوردارند، اهداف و مسئولیت های متعددی را بر می گزیند و در هیچ زمینه ای به طور کامل توفیق حاصل نمی کنند.

شاید با اندک تفکر مثال هایی از مدیران و مسئولان در محیط اطراف خود بیابیم که با قبول چندین مسئولیت و عدم توانایی در تمرکز روی یک نقطه مدیر موفقی نبوده اند و یا بالعکس. باید بدانیم که دست یابی به اهداف همواره در فضای ذهنی روشن، متمرکز و با ایستادگی و پشتکار میسر می گردد.

10_توجه به علایق درونی

افراد خلاق بیشتر به وسیله علایق درونی خود نسبت به کارهای خلاق برانگیخته می شوند تا عوامل بیرونی نظیر شهرت، پول یا تایید دیگران. در واقع، وقتی دلایل بیرونی باعث انجام کارهایی می شود که ذاتًا جزو کارهای فکری خلاق به حساب می آید، ممکن است شخص انگیزه خود را برای انجام آن از دست بدهد.

 

منبع: م.ح یعقوبی


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/14:: 7:31 عصر     |     () نظر
 
خدادیدن چه شیرین است
خدادیدن چه شیرین است

 

تقدیم به آنان که از دشمن جور می بینند و از دوست جفا!

سحربردرگه معشوق نالیدن چه شیرین است
سری برآستان دوست ساییدن چه شیرین است

دلی خونباروچشمی اشکبارو  چهره ای خندان
به روی بحرخون خویش خندیدن چه شیرین است

به راه حق فراتر از تن و جان آ برو دادن
به راه عشق خوددادن خدادیدن چه شیرین است

به زیرسلطه دشمن بلادیدن اگرسخت است
به روزحاکمیت هم ستم دیدن چه شیرین است

زدشمن گرهزاران تیرزهرآگین خوری سهل است
زدست دوست جام زهرنوشیدن چه شیرین است

مسلمان بودن و ازکفر رنجیدن سزاوار است
به جرم دین زدینداران جفادیدن چه شیرین است

اگرظلمت هزاران تیرکین بر پیکرت بارد
براوج آسمان چون مهرتابیدن چه شیرین است

به غمخواری غم دل گفتن آرامش دهد اما
غمت با چاه گفتن زار گرییدن چه شیرین است

درآن شهری  که فهمیدن گناه دردمندان است
صدای درد را ازدل نیوشیدن چه شیرین است

بلور دل شکستن بر سریر سرخ  پیروزی
اگرتلخ است طعم دردفهمیدن چه شیرین است

وضو با خون دل تکبیر از سوز جگر گفتن
زباغ سبزسجاده ثمرچیدن چه شیرین است

ز نا پاکی خود گر طعن بشنیدی روا باشد
"مطهر"بودن ودشنام بشنیدن چه شیرین است

سروده : سید علیرضا شفیعی مطهر


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/14:: 7:17 عصر     |     () نظر
 
جوامع انسانی به مثابه آزمایشگاه علوم اجتماعی
 

جوامع انسانی به مثابه آزمایشگاه علوم اجتماعی

ممکن است بعضی بگویند نقل و مطالعه آمار و ارقام مثبت یا منفی کشورهای مختلف جهان و مقایسه آن ها با یکدیگر برای ما چه فایده ای دارد؟ در پاسخ عرض می کنیم که در مدیریت یک نکته حکیمانه می گوید: «جهانی فکر کنیم ، ولی منطقه ای عمل کنیم.»

ما، در منطقه خود، ایران نمی توانیم به نظریات و راهکارهای صحیح و  عمل

صائب برسیم، مگر این که از تجارب ملل و دول دیگر مطّلع باشیم . بسیاری از راهکارها و راه حل هایی را که ما می خواهیم بیازماییم و تجربه کنیم . بسیاری از ملّت ها و دولت ها مکّرر آن ها را آزموده و به نتایج مثبت و منفی رسیده اند. به این مثال توجه فرمایید:

دو کشور پاکستان و کره جنوبی در سال 1960 از در آمد یکسانی برخوردار بودند؛  اما میزان ثبت نام کودکان پاکستانی در مدارس ابتدایی 30 درصد و در کره 94 درصد بود. گزارش توسعه انسانی سال 1996 می گوید : این یکی از دلایلی است که به واسطه آن طی 25 سال گذشته، سرانه تولید ناخالص داخلی در کره جنوبی 3 برابر پاکستان بوده است.(سلام، ??/?/??)

دانشمندان بر این باورند که علوم اجتماعی مانند علوم تجربی نیست که بتوان در یک زمان و مکان محدود و مشخص (آزمایشگاه فیزیک و شیمی ) تئوری ها را آزمایش کرد و به یافته های قطعی علمی رسید؛ اما مثال بالا به قدری شفاف و گویاست، که گویی پاکستان و کره، آزمایشگاهی است که فراروی ما گشوده و یافته های علمی شفّافی را فریاد می زند.

حال کدام عقل سلیم و انسان حکیم به ما حکم می کند که این تجارب بسیار ارزنده و پرهزینه را که حداقل عمر یک نسل فدای آن شده، رها کنیم و خود از نو آن ها را بیازماییم. آیا حکیمان نگفته اند:

« آزموده را آزمودن خطاست ؟!»

تا بال نداشتم قفس تنگ نبود!

زین پیش که دل قابل فرهنگ نبود 

از پیچ و خمِ تعلّقم ننگ نبود

آگاهی ام از هر دو جهان وحشت داد 

تا بال نداشتم قفس تنگ نبود

(بیدل دهلوی)

دو نفر برای رفع اختلاف ملکی خود نزد قاضی رفتند. یکی از آن دو با حرارت والتهاب فراوان زبان به طرح دعوا گشود و طی سخنرانی مبسوطی دلایل متعددی مبنی بر اثبات ادعای خود، از جمله کشت و کار اجداد و پدران خود در این زمین و ... گفت و گفت، تا خود خسته شد و ناگزیر زبان درکشید و دم فروبست.

قاضی رو به دیگری کرد و گفت: تو چه می گویی؟

 آن مرد در کمال خونسردی و آرامش و با آرامی فقط گفت : هر که سند...

حتی آن قدر به خود زحمت نداد، تا جمله خود را با بیان یک فعل به پایان برساند.

قاضی ناگزیر با استناد به سند مالکیت به نفع مالک سند رأی داد.

موافقان و مخالفان هر پدیده، تحول و نهضتی از جمله انقلاب اسلامی ایران بیش از هر چیز باید با اتکّا به اعداد، ارقام و آمارهای مثبته مدعیات خود سخن بگویند، نه این که تنها شعار دهند

عزیزان! حق، خورشید است. آن که به خورشید پشت می کند،

ناگزیر فقط سایه خویش را می بیند!!

?? ?? ??

انسان موجودی نسبی است، نه مطلق؛ بنابراین همه اقوال و اعمال صادره از او نسبی است. بر پایه این اصل منطقی ، هیچ شخصیت، هیچ مکتب و هیچ پدیدة بشر ساخته ای مطلق نیست . جوامع و ملّت ها هم متشکّل از انسان های نسبی هستند و به تبع آن هیچ یک از اقوال و اعمال آن ها مطلقاً خوب، یا مطلقاً بد نیست . به دیگر سخن در بهترین مدینه های فاضله هم نقص و عیب و کمبود و خطا دیده می شود و بر عکس ... بدبینی، و

به تبع آن سیاه نمایی همه پدیده ها، و نیز خوش بینی مفرط، و به تبع آن همه چیز را مثبت دیدن، هر دو ناپسند و ضد ارزش است . بدیهی است هر کس واقع بینی را بر بدبینی و خوش بینی مفر ط ترجیح می دهد ... و واقع بینی مبتنی بر استدلال و ارائه اعداد و ارقام است.«نحن ابناءالدلیل»

ما در این دفتر کوشیده ایم از همه آمارها و ارقام، چه مثبت و چه منفی، درباره ایران و جهان بهره گیریم . چون بررسی تحولّات اجتماعی در گذر زمان مستلزم استناد به سیر تحولّات در همه زمان ها و مکان هاست، بنابراین بسیاری از اعداد و آمارها متعلّق به گذشته و سال های پیشین است . از خوانندگان فهیم و فرزانه می خواهیم هر تحول و پدیده را در ظرف زمانی و مکانی خود مورد بررسی و استنتاج قرار دهند.

?? ?? ??

آمارها مختلف وموضوع ها گوناگون هستند؛ اما همه بیانگریک حقیقت اند . اپیکتوس می گوید:

حقیقت چون نور خورشید از روزن های مختلف به مامی رسد، اما معنای آن همیشه یکی است.  

من ضمن ارائه ارقام و آماری مقایسه ای از وضع ایران و جهان بر این درد مشترک تأکید می ورزم که : اگر در برنامه ریزی ها حسن تدبیر بیشتری اعمال می شد، می توانستیم ضمن کاهش خسارت ها بر میزان بهره وری و استفاده بهینه از همه ظرفیت های اقشار مختلف بیفزاییم . در این دفتر با عرضه ارقام و آماری مقایسه ای از اوضاع کشورهای فقیر و غنی جهان، همه اندیشه های تابناک و درد آشنا را به پاسخ این سوال فرا می خوانم که : آیا ما مردم جهان سوم با تکیه بر منابع فرهنگی، دینی،اجتماعی، نیروی انسانی و منابع طبیعی خود و با اعمال مدیریت بهتر، و بهره گیری از

همه ظرفیت های موجود نمی توانیم شکاف طبقاتی مردم جهان را پر کنیم؟!

یادداشی از معرفی یک کتاب بسارخوب و مفید از آقای سید علیرضا شفیعی مطهر

 در  وب سایت مویه های موج


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/14:: 7:6 عصر     |     () نظر
 
اعدام اندیشه

اعدام اندیشه

«ژولیوس کانوس» از فلاسفه «ستو یسیسم» روم باستان در 2042 پیش به جرم بیان نظریات مترقیانه خود به فرمان «کالیگولا» امپراتور روم اعدام شد. او حتی در آخرین لحظات عمر حاضر نشد حرف های خود را پس بگیرد و جان خود را نجات دهد. کانوس گفته بود:

همان گونه که خدا نظم ستارگان را برقرار ساخته و انسان ها را برابر آفریده، بر دولت هاست که با وضع قوانین و ضوابط و اجرای آن ها نگذارند این برابری در طول حیات بر هم خورد که مشکلات نتیجه نابرابری است و دولت ها برگزیده می شوند تا نیکبختی اتباع را فراهم سازندو…»

با گذشت بیش از 20 قرن از تاریخ بیان سخنان فوق، همخوانی آن با قرائت وادبیات امروز باعث شگفتی است. شگفت آور تر این که برخورد حاکم خود کامه آن زمان هم با گوینده این سخنان، شباهت بسیاری با رفتار حکام بعضی از کشورهای توسعه نیافته با اندیشمندان نو آور دارد. کالیگولا این اظهارات کلی را به صورتی دیگر تفسیر کرد. او پنداشت (یا فهمید) که هدف کانوس از بیان آن ها این بوده که نشان دهد که چون وی نتوانسته نیکبختی مردم را تأمین کند، پس شایستگی ریاست کشور را ندارد. بنابراین دستور داد او را بازداشت؛ محاکمه و محکوم به اعدام کردند.

کانوس، حاکمان را مسئول حفظ برابری نسبی انسان ها می دانست و براین باور بود که آنان نباید بگذارند که تعادل میان انسان ها بر هم بخورد. کانوس شاید نخستین فیلسوفی باشد که بر توزیع عادلانه در آمد و رابطه کار و درآمد تأکید کرده است.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/14:: 6:47 عصر     |     () نظر
 
باز هم میخواهمت
قلب خونینم شکستی بازهم می خواهمت
ازشراب شوق مستی بازهم می خواهمت

هرچه غم ریزی به کامم بیشتر می خواهمت
گرچه بیمانم شکستی بازهم می خواهمت

چون تورا دیدم چراخود رانمی بینم دگر؟
محوکردی خودپرستی بازهم می خواهمت

چون فروغی آمدی چون سایه ای رفتی زچشم
چون شرربردل نشستی بازهم می خواهمت

رستم ازدلبستگی هاجستم ازدام هوس
عاقبت بالم توبستی بازهم می خواهمت

سینه مالامال دردوچشم لبریزازسرشک
فارغ ازبالا و پستی بازهم می خواهمت

من نمی دانم تورویایی؟شراری؟آتشی؟
روح ریحان وگل استی؟بازهم می خواهمت

آرزویی؟اخگری؟نوری؟فروغی؟شعله ای؟
باده صبح الستی؟بازهم می خواهمت

سایه ای؟اندیشه ای؟فکری؟خیالی؟شبنمی؟
هرچه هستی هرکه هستی بازهم می خواهمت

+ نوشته شده توسط سید علیرضا شفیعی مطهر در دوشنبه هفدهم دی 1386 و ساعت 8:31

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/14:: 6:6 عصر     |     () نظر
 
کار، انضباط و بهره وری

کار، انضباط و بهره وری منبع وب مدارا

رسول خدا(ص): مَلْعُونٌ مَنْ اَلْقی کَلَّهُ عَلَی النّاس

راز پیروزی و رمز بهروزی هر جامعه در نشاط اجماع است، و انضباط اجتماع.

آراستگی کارها به پیوستگی پیکارهاست، و همبستگی همکارها.

از کوچک ترین ذرة موجود- اتم و سلّول- تا عظیم ترین کهکشان وجود، از کرات کبیر تا سلول های صغیر، همه گرد می گردند، و راه خود در می نوردند. همه جا یک نظم حاکم است، و ناشی از ارادة یک ناظم است. در اتم الکترون به دور هسته، در منظومه شمسی قمر به دور زمین، زمین با دیگر سیّارات به دور خورشید می گردند، و خورشید با همة خانوادة سیارگانش همه وهمه به فرمان دادار، و امر پروردگار با یک نظم طواف می کنند، و در یک نظام مصاف می دهند.

انضباط: شیرازة کتاب آفرینش است، و مایة استواری بنیان بینش.

انضباط: بساط هستی را نظام می بخشد، و نشاط و سرمستی را قوام.

انضباط: رشتة مروارید است، و سرشته از بیم و امید؛ شب زدگان را پگاه می بخشد و نابینایان را نگاه.

انضباط: دستة مفاتیح است، و رشتة تسبیح. گسستگی ها را پیوستگی می بخشد، و وابستگان را وارستگی. از رویش گلبرگ تا ریزش تگرگ، از سرخی شفق تا سپیدی فلق، از ترنّم زلال چشمه مل تا تبسّم پر ناز و کرشمة گل، از شکفتن گل آفتاب تا خفتن او در دل دریای آب، از نگاه تابناک ستارگان تا پگاه پاک شب زنده داران، از فروغ چراغ ژاله تا داغ دل لاله، از صمیمیّت سیّال باران تا گلرقص زلال آبشاران، از سخاوت سرخ خورشید تا طراوت سبز جوانة امید، از گریه ابر گهربار تا خنده سبز سبزه زار همه و همه از حاکمیت نظم است و حکمت انضباط.

چه سکرآور است عطر یاس ها و یاسمن ها!

چه روحبخش است رایحة گل های محمدی و غنچه های داودی!

چه زیباست لبخند سوسن ها و نسترن ها، و چه فریباست چشمک میخک ها و پیچک ها!

چه دل انگیز است بوی شب بوها و نگاه نرگس ها!

چه آتشین است رخسار گلنارها و شقایق ها!

چه حیات بخش است چراغ لاله ها و فروغ ژاله ها!

چه دلفریب است خوشه های یاقوت تابناک، آویخته از شاخساران تاک!

چه شادی آفرین است بازی دل انگیز بادبابرگ های بید!

چه لذّت بخش است طعم ترش و شیرین میوه های رنگارنگ با رنگ های قشنگ!

چه شفا بخش است نوشیدن نوش طلایی رنگ و پوشیدن حریر گلبرگ!

چه  …وچه و  …

همة این زیبایی ها و فریبایی ها، همة این گیاهان و ریاحین، و گل های عطر آگین. و میوه های ترش و شیرین همه از خاک می رویند، و راه افلاک می پویند.

این رشد و رویش در پرتو کار و کوشش کارگر است، و این حیات و حرکت از برکت تلاش برزگر.

قصّه نگار آفرینش جان، و پروردگار پیدایش جهان، چون سرنوشت بشر را رقم زد، شهد شیرین نعمت ها را در نهانگاه مهد زمین آفرید. رمز دستیابی و راز کامیابی بشر را در کار قرار داد.

کار، مفتاح هر در است و ریاح روح پرور.

کار، کلید بهره وری از منابع طبیعت آفریدگار، و خزانه های رحمت پروردگار است.

«خداوند زمین را برای همة مردم نهاده، در آن میوه و درختان خرمای جوانه دار، و دانه ها و گیاهان خوشبو وجود دارد.»(الرّحمن،12-9)

«وَالْاَرْضَ وَضَعَها لِلْاَنامِ. فیها فاکِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذاتُ الاَکْمامِ. وَالْحَبُّ ذو الْعَصْفِ وَالرَّیحانِ»

«و خداوند بشر را به وسیله کار به آبادانی زمین گماشت:»

«هُوَ اَنْشَأکُم مِنَ الْاَرْضِ وَ استَعْمَرَکُم فیها ..»(هود،ی61)

«… او شما را از زمین پدید آورده و به آبادانی آن گمارده است …»

خداوند دوست ندارد عده ای بدون کار و کوشش مالک نعمت های الهی شوند:

«کَیْلا یَکُونَ دوُلَةً بَیْنَ الاَغْنیاءِ منْکُم …»(حشر،ی7)

«… تا فقط میان ثروتمندان شما دست بر دست نگردد …»

کسانی که بدون انجام کار به وسیله استثمار سربار جامعه می شوند، و از دسترنج دیگران زالو وار بهره مند می گردند، دور از رحمت خدا هستند:

رسول خدا (ص) «مَلْعُونٌ مَنْ اَلْقی کَلَّهُ عَلَی النّاس»

«هر کس در زندگی خویش بار دوش مردم شود از رحمت خدا محروم است.»(وسائل، ج 12 ، ص18)

دستیابی بر ثروت و منابع و نعمت ها جز از طریق کار با راه صحیح شرعی ممنوع و نامشروع است:

«… وَلاتَاکُلُو اَموالَکُم بَیْنَکُم بِالباطِلِ»(بقره،ی188)

«اموال خویش را میان خود از راه باطل مصرف نکنید.»

در اسلام ارزش کار تا بدان پایه بلند است که این سخن پیامبر اکرم (ص) یک اصل اقتصادی شمرده شده:

«مَنْ اَحْیی اَرْضاً فَهِیَ لَهُ»؛ هر کس زمین بایری را آباد کند، آن زمین از آن اوست.

و بیکاری به قدری مذموم و نکوهیده است که هر نوع آن محکوم است:

پیامبر اکرم(ص):«لارُهبانیةَ فِی الْاسلامِ» در اسلام رهبانیت و تارک دنیا شدن وجود ندارد.

امام موسی بن جعفر علیه السلام می فرمایند:

«اِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ یُبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوام الفارغ» «وسائل، ج12، ص36»

«همانا خدای مقتدر و شکوهمند بندة پر خواب و بیکار را دشمن دارد.»

برعکس زحمتکشان از نظر اسلام مجاهدان راه خدایند:

امام صادق (ع) : «اَلْکاذُ عَلی عیالِهِ کَالْمُجاهِدُ فِی سَبیل الله»(وسائل،ج7 ،ص43)

اسلام کار کاذب با کسب درآمد بدون انجام کار مفید را نامشروع می داند:

امام صادق(ع):

«من هیچ خوش ندارم آسیابی را اجاره کنم و همان آسیاب را با قیمتی بیشتر به دیگری اجاره دهم، بی آن که در این میان لااقل ضمانتی بر عهده گرفته یا در آن آسیاب کار تازه ای انجام داده و آن را مجهزّتر کرده باشم.»(وسائل، ج13، ص259).

برادر امام موسی کاظم(ع) از آن حضرت می پرسد: «شخصی یک ماده غذایی را می خرد، آیا می تواند پیش از آن که کالا را تحویل بگیرد، آن را به دیگری بفروشد؟

امام (ع) می فرمایند:

«اگر با سود بفروشد نمی تواند پیش از تحویل گرفتن آن را به دیگری بفروشد؛ ولی اگر مایه کاری بفروشد، یعنی به همان قیمت خرید، بدون سود بفروشد، اشکالی ندارد.»

تحریم شدید ربا خود ناشی از کسب درآمد بدون انجام کار مفید است.

عصاره بحث فوق را این آیه قرآن بیان می فرماید:

«وَ انْ لَیْسَ للانسانِ اِلاّ ما سعی …»(نجم،ی41)

«و برای انسان سود و نفعی نیست مگر آنچه را که در پرتو کار و کوشش به دست آورد.»

در بخشی از آیة 70 سورة هود می فرماید:«… وَ وُفِیَّتْ کُلّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَهُوَ اَعْلَمُ بِما یَفْعَلُونَ»

«و هرکس برابر کاری که انجام داده است مزد تمام و کمال دریافت می دارد و خداوند داناتر است به آنچه می کنید.»

سوره شوری، آیه 15 می گوید:«… لَنا اَعْمالُنا وَلَکُمْ اَعْمالُکُم …»

 برای ماست کارهای ما و برای شماست کارهای شما، هرکس پاداش کار خود را دریافت می کند.

خداوند در سورة زلزال می فرماید(در روز قیامت) پس هر کس به اندازه ذره ای کار نیک انجام دهد ،پاداش آن را می بیند و هر که به اندازة ذرّه ای کار بد انجام دهد، پاداش آن را می بیند.»

براساس بخشی از نامة علی (ع) به مالک اشتر: تقاضا و مطلوبیّت در تعیین قیمت کالا نقشی ندارد و قیمت یک کالا از کاری که برای تولید آن انجام گرفته، ناشی می گردد و باید قیمت، عادلانه بوده به گونه ای که به هیچ یک از طرفین معامله اجحاف نشود.

این بخش از مقال را با شاهدی از تحریرالوسیله حضرت امام خمینی (ره) به انجام می رسانیم:

«اگر کسی تور وقایق ماهیگیری را به چند کارگر بدهد تا به صید ماهی بپردازند؛ آنچه ماهی صید می شود از آن کارگران است و به صاحب قایق و تور باید اجرت المثل پرداخت.»

در تأیید این امر که درآمد باید در ازای کار باشد، در متون اسلامی آن قدر روایت دیده می شود که هر پژوهشگری را متقاعد می کند که دراسلام اعم از قرآن، کلام پیامبر (ص) و گفتار معصومین (ع) آنچه ارزش آفرین است نیروی کار انسان است؛ لذا قیمت یک کالا یعنی پرداخت پول ارزش کالا باید برابر با مقدار کاری باشد که در تولید یک کالا انجام شده است.

اینک که ارزش کار در اسلام شناخته شده بدنیست برای تکمیل بحث نظریّات چند تن از اندیشمندان غرب را بیاوریم.

«آدام اسمیت»- پدر علم اقتصاد مدرن- کار را تنها عامل ارزش دهندة به کالا می داند؛ بنابراین در تئوری ارزش نیز تنها کار را عامل ارزش مبادله می شناسد.

اسمیت در مرحله اول نظریة خود اذعان می کند که ارزش مبادلة کالا به وسیلة نیروی کار متبلور در تولید آن کالا تعیین می شود. این بدان معناست که مقدار کار مصرفی جهت تولید یک کالا تنها تعیین کننده قیمت آن کالا است. اسمیت در مرحلة دوم نظریة خود را این گونه تکمیل می کند، که ارزش کالا به وسیله کار حاکم در بازار در موقع فروش تعیین می شود.

پس از اسمیت «ریکاردو»(1822-  1772 میلادی) که از تئوری کار اسمیت خوشنود نبود، می خواست ثابت کند که حتی در زندگی مدرن سرمایه داری نیز «کار» تنها عامل تولید می باشد.

ریکاردو در اواخر عمر دربارة تئوری ارزش به جای یک عامل تولید دو عامل را معرفی می کند:

کار و سرمایه.

«کارل مارکس»(1882-1818) می گوید:

«ارزش مبادلة کالاها باید قابلیت بیان در چیزی باشد که در کلیّه آن ها مشترک بوده، بیانگر مقدار کم یا زیاد آن شود. ارزش مصرف با چیز مفید تنها از آن جهت ارزش دارد که کار مجرّد انسان در آن تبلور یافته یا مجسم شده است. حال چگونه مقدار این ارزش را باید اندازه گیری کرد؟ بدیهی است که به وسیله مقدار ارزشی که جوهر آن را آفریده و کاری که در آن شیئی وجود دارد. در هر حال مقدار کار به وسیله مدت یا زمان کار که خود را در استاندارد هفته ها، روزها و ساعات نشان می دهد، اندازه گیری می شود(1).

وی در جای دیگر می نویسد:

«نیروی کار کل جامعه، که متبلور در ارزش کل کالاهای تولید شده توسط جامعه می باشد، علی رغم این که از واحدهای بی شمار افراد به وجود می آید، در اینجا به عنوان توده همگن نیروی کار انسان تلقّی می شود. هریک از واحدهای مذکور تا آنجا که از مشخصة میانگین نیروی کار جامعه برخوردار است، چیزی شبیه دیگری است  … کار اجتماعی لازم کاری است که در شرایط تولید معمولی، و با درجة متوسط مهارت و شدّت کاررایج در عصر مورد نظر، برای تولید کالا لازم می باشد(2).

در یک جامعة اسلامی، «وجدان کار و انضباط اجتماعی» ایجاب می کند که:

1- شغل ها در چهارچوب ایدئولوژی مفید بوده، به درستی انجام گیرد.

2- چون هر دسته از صاحبان مشاغل در یک طرح واحد اسلامی کار می کنند، لذا هریک به عنوان عضوی از یک بدن به حساب آمده، هر یک برای قوام دیگری که الزاماً قوام خود نیز خواهد بود، با جان و دل می کوشند.

3- هر دسته و هر یک از صاحبان در کار خود باید تخصص داشته باشند. به گونه ای که دیگری کار وی را نتواند انجام دهد. آن گونه ای که گوش در اندام های بدن انسان نمی تواند کار چشم را نجام دهد و دست کار دهان را.

4- در تخصص یافتن و تقسیم کار بین گروه های مختلف جامعه، دست نامرئی طبیعت- آن گونه که کلاسیک ها یا اندیشمندان سیستم سرمایه داری آزاد معتقد هستند- باید دخالت داشته باشد. یعنی مشاغل خود به خود توزیع نگردد، بلکه دولت اسلامی با توجّه به مصالح جامعه به وسیله برنامه ریزی های مدبّرانه، نقش ارشادی را در تقسیم کار جامعه ایفا کند.

علی (ع) درعهدنامة مالک اشتر می فرماید:

«و هریک از آن دسته ها را بر حکمران حقی است به اندازه ای که کار ایشان را به صلاح آورد…»

5-آثار انضباط اجتماعی این گونه جلوه گر می شود: 

در صورتی تقسیم کار در یک جامعه فرد پذیر انجام می پذیرد، که بر اساس این شرایط باشد:

الف: برنامه ریزی در مورد تقسیم کار توسط دولت انجام گیرد.

ب-حق و عدالت در تقسیم کار نقش اساسی ایفا کند.

برنامه ریزی دولت در مورد تقسیم کار باید به گونه ای باشد که تعالیم قرآن و اسلام و عدالت آن را تصویب کرده باشد، کلیه کارها و مشاغل غیر ضروری اسراف آمیز، غیر انسانی و مشاغلی که استقلال و امنیت و اخلاق جامعة اسلامی را به خطر می اندازد، ممنوع اعلام گردد.

مثلاً مشاغلی چون: مشروب فروشی، قمار خانه، دلّالی و واسطه گری، فال گیری، رمّالی و دعا نویسی، روسپی گری، رقّاصی، بورس بازی، زمین بازی و  … باید ممنوع شده به تدریج در جامعه برافتد.

در باب تقسیم کار توسط دولت ، لازم به تذکر است که در حکومت تقسیم کار اجتماعی نیست؛ بلکه با توجه به این امر که فرصت های برابردر اختیار کلیه افراد می باشد و انجام کارهای غیر ضروری جامعه در چهارچوب مسائل مربوط به واجب کفایی برعهدة کلیة افراد است. دولت در برنامه ریزی نیروی انسانی تعداد افراد ماهر و متخصص را در زمینه های مختلف معین می سازد، و با حفظ آزادی انتخاب، شغل افراد را با توجّه به صلاحیّت و لیاقتی که دارند، در گزینش شغل ارشاد می نماید.

البتّه انجام امر فوق نباید به مهره شدن افراد و «اُرگانیفیکاسیون» و«الینه سیون» بینجامد. ارلگانیفیکاسیون عبارت است از تبدیل یک فرد که قابلیّت انجام تمام اعمال و کارها را دارد، به فردی که فقط یک عمل را می تواند انجام دهد.

یکی از اندیشمندان خودی می گوید: 

«غربی ها هیچ ندارند جز نظم و انضباط، و ما همه چیز داریم جز نظم و انضباط، و سبب همه برتری های غرب برما فقط همین نظم و انضباط است.» 

گرچه سخن فوق اغراق آمیز به نظر می رسد، «اهمیت عنصر نظم» را به خوبی بیان می کند.

پذیرش نظم و انضباظ نه تنها از آن جهت که موجب پیشرفت غربی ها شده، بلکه چون از ضروریات جامعة اسلامی و از متن اسلام است،- رمز پیروزی و موفقیت ما می باشد. حال اگر بناست این عنصر را پس از آزمایش بپذیریم، غرب بهترین آزمایشگاه است.

مثلاً یکی از عوامل موفقیت جامعة ژاپن را انضباط اجتماعی و تعهد عموم در برابر وجدان کار می دانند. در ژاپن همه به طور ارگانیک یکدیگر را قبول دارند. شرکت ها همه مالیات خود را محاسبه و داوطلبانه می پردازند. همه به همدیگر کمک می کنند، لذا بدون کمک غرب پیش رفتند.

آن گاه ما می توانیم خود را جامعه ای منضبط و دارای وجدان کاربدانیم که با همان روحیه ای که خمس و زکات خود را می پردازیم با همان روحیه عوارض گوناگون و مالیات خود را محاسبه و واریز کنیم. تخلف از قوانین و مقررات، از جمله راهنمایی و رانندگی را چون سایر منکرات مذهبی حرام و منکر بشماریم.

به امید وصول به آن روز دعا کنیم.

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar-20.com
 

پی نوشت ها

1-  کتاب سرمایه مارکس، ج2،ص28

2-  همان،ج1،ص54


 

+ نوشته شده توسط سید علیرضا شفیعی مطهر
madara

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/14:: 4:8 عصر     |     () نظر
 
خودکشی دانشجو بخاطر فرار از تعرض


کد خبر: ????????1574

پرونده مرگ دختر دانشجویی که در بیمارستان لقمان به طرز مشکوکی جان باخته بود با اعلام نظر متخصصان پزشکی قانونی وارد مرحله جدیدی شد و ابعاد تازه یی از زندگی این دختر برای قضات شعبه ?? دادگاه کیفری استان تهران روشن شد.

دو سال پیش به ماموران پلیس خبر دادند دختر جوانی به نام روشنک در بیمارستان لقمان جان باخته است. پس از حضور ماموران در بیمارستان مشخص شد این دختر توسط مردی به نام داود به بیمارستان منتقل شده است.

پزشکان معالج روشنک اعلام کردند این دختر با قرص برنج مسموم شده است. بنابراین داود پسری که همراه روشنک بود دستگیر شد. وی دخالت در مرگ روشنک را انکار کرد و گفت؛ من و روشنک در خانه تنها بودیم، البته من این دختر را به خوبی نمی شناختم و او را در خانه دوستم دیده بودم و روشنک از من آب خواست و گفت حال خوبی ندارد و باید دارو بخورد. وقتی آب را به او دادم قرصش را خورد و لحظاتی بعد روی زمین افتاد و از حال رفت و من بلافاصله او را به بیمارستان رساندم.

با شکایت خانواده روشنک، داود در مرحله تحقیقات مقدماتی به جرم قتل عمدی روشنک مجرم شناخته شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه ?? دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. قاضی عزیزمحمدی بعد از بررسی پرونده به دلیل مبهم بودن علت مرگ دختر دانشجو پرونده را دوباره به دادسرا بازگرداند و دستور داد ایرادها برطرف شود.

به این ترتیب پرونده از سوی دادسرا برای تعیین علت دقیق مرگ به پزشکی قانونی ارسال شد. نظریه کمیسیون پزشکی قانونی، داستان زندگی این دختر را فاش کرد و برای قضات معلوم شد روشنک چرا جان خود را از دست داده است.

در این نظریه آمده است؛ جسد متعلق به زنی حدوداً ?? ساله است که آزمایش خون و نوع دارویی که در خون او وجود دارد نشان می دهد دست به خودکشی زده است. بررسی های تخصصی نشان می دهد این دختر تحت تاثیر استرس و فشار بی امانی بوده و برای رهایی از آن دست به خودکشی زده است.

این نظریه باعث شد پلیس تحقیقات بیشتری را برای مشخص شدن انگیزه روشنک از خودکشی آغاز کند. بررسی زندگی این دختر نشان داد او زمانی که ?? سال بیشتر نداشت به دلیل فقر بیش از حد خانواده اش به عقد مردی ?? ساله درآمد. روشنک که تا آن زمان از تحصیل بازمانده بود بعد از ازدواج در مدرسه شبانه ادامه تحصیل داد و دیپلم گرفت. وی سپس در کنکور شرکت کرد و در رشته حسابداری پذیرفته شد. مشکلات روشنک از زمانی شدت گرفت که وی به دلیل تغییر موقعیت اجتماعی اش و ورود به محیطی جدید نتوانست به زندگی با شوهرش که ?? سال از او بزرگ تر بود، ادامه دهد و از وی جدا شد. مدتی بعد یکی از همکلاسی های روشنک که چندین بار به او ابراز علاقه کرده بود وارد زندگی این دختر فقیر شد. روشنک که برای ادامه تحصیل و پرداخت شهریه دانشگاهی اش به مشکل برخورده بود به امید اینکه این پسر به نام محمود از وی حمایت خواهد کرد به او دل بست.

محمود که از نیاز مالی روشنک باخبر بود از این نقطه ضعف دختر جوان سوءاستفاده کرد و به اتفاق دوستانش چندبار روشنک را مورد تعرض قرار داد. فقر مالی و تحقیر بیش از حدی که این دختر مجبور به تحمل آن بود وی را بر آن داشت که چاره یی بیندیشد چرا که محمود و دوستانش حین آزار روشنک از وی فیلمبرداری کرده و آن را اهرم فشاری برای سوءاستفاده بیشتر از این دختر قرار داده بودند. روشنک که همه درها را به روی خود بسته می دید برای نجات از وضعیتی که گرفتار آن شده بود به سراغ مردی رفت که فکر می کرد می تواند به او اعتماد کند.

این دختر آنچه را که به سرش آمده بود برای مرد مورد اعتمادش توضیح داد و با حرف های امیدوارکننده وی به تصور اینکه همکلاسی های خیانتکارش به سزای عمل خود می رسند، رابطه خود را با آن مرد بیشتر کرد اما مدتی بعد متوجه شد این مرد هم تنها قصد سوءاستفاده دارد و با حرف هایش او را فریب داده است.

نقشه این مرد زمانی برای روشنک فاش شد که دختر دانشجو به خانه این مرد رفت اما وی دختر را با دوست خود داود تنها گذاشت. داود که قصد داشت به روشنک تعرض کند این بار با مقاومت زن جوان روبه رو شد و در نهایت دختر جوان که خود را در بن بست می دید به دلیل تمامی مشکلاتی که در این مدت تحمل کرده بود به بهانه خوردن قرص سردرد از داود یک لیوان آب گرفت و با خوردن قرص برنج به زندگی خود پایان داد.

بنابر این گزارش با توجه به اینکه مدارک زیادی مبنی بر اینکه روشنک خودکشی کرده است به دست آمده، قاضی عزیزمحمدی یک بار دیگر به دلیل اینکه کیفرخواست به اشتباه تحت عنوان قتل عمد صادر شده بود پرونده را به دادسرا بازگرداند تا پس از اصلاح کیفرخواست، این پرونده مورد رسیدگی قرار گیرد.

   نقل خبر از : ایران ایران

+ نوشته شده توسط سید علیرضا شفیعی مطهر در سه شنبه بیست و پنجم فروردین 1388 و ساعت 7:13 | < type="text/java"> 2 نظر

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/14:: 3:56 عصر     |     () نظر
 
رازگشایی از افکار رئیس جمهور جدید امریکا
 
Sunday, 02.08.2009, 08:11pm (GMT)

تاملات رفیق فیدل کاسترو

رازگشایی از افکار رئیس جمهور جدید امریکا

 

خیلی دشوار نیست . باراک اوباما پس از مراسم تحلیف ، اعلام کرد که برای بازگرداندن سرزمین اشغال شده پایگاه دریایی گوانتانامو به صاحب قانونی اش، باید در قدم اول، از نقطه نظر تاثیری که  این امر بر قابلیت دفاعی امریکا می گذارد به دقت مورد بررسی قرار گیرد.

او بلافاصله اضافه کرد که دررابطه با بازگرداندن سرزمین اشغال شده به کوبا، باید بررسی کند که طرف کوبایی چه امتیازهایی ممکن است در برابر آن بپردازد، آیا این امتیاز می تواند هم ارزدرخواست تغییراتی در سیستم سیاسی آن کشور باشد ، قیمتی که کوبا نیم قرن برای آن جنگیده است؟ 

نگهداری پایگاهی نظامی در کوبا برخلاف میل مردم ما تخلفی آشکار از اصول بنیادین قوانین بین المللی است.  .تسلیم بی قید وشرط به این معیار وظیفه رئیس جمهور امریکااست. عدم احترام به این اصول رفتاری متکبرانه وسوء استفاده از قدرت عظیم خود علیه کشوری کوچک است . 

اگر کسی بخواهد درکی عمیق تر از ماهیت سوءاستفاده گر قدرت امپراطوری داشته باشد، بیانیه های منتشره در سایت اینترنتی  رسمی دولت آمریکا در 24 ژانویه، پس از تحلیف اوباما، می تواند به اندازه کافی گویا باشد. بایدن و اوباما با عزم استوار تصمیم به حمایت از روابط بین امریکا واسرائیل گرفته اند و اعتقاد دارند که مسئولیت بی چون و چرای آنها در خاورمیانه باید امنیت اسرائیل ،متحد اصلی امریکا در منطقه باشد .

ایالات متحده هرگز خودرا از اسرائیل دور نخواهد کرد، و" اعتقاد عمیق "رئیس جمهور امریکا ومعاون او"به حق اسرائیل برای حفاظت از شهروندانش " چارچوب ها و اصولی را مورد تایید قرار می دهد که ادامه سیاست های  اتخاذشده از سوی جرج دبلیو بوش رئیس جمهور قبل از اوباما است. 

این امر شکلی از سهیم بودن در نسل کشی فلسطینیان است که دوست ما اوباما دردام آن افتاده است. او پس از آن که امریکا  اسرائیل را به قدرت هسته ای مهمی تبدیل کرده که سالیانه بخش قابل ملاحظه ای از صادرات صنعت نظامی موفق امپراطوری را جذب می کند - اسرائیلی که با خشونت تمام جمعیت تمام کشورهای اسلامی را تهدید می کند - شیرینی های مشابهی هم به روسیه، چین، اروپا،امریکای لاتین وبقیه نقاط جهان پیشنهاد می کند. 

مثال های مشابه بسیاری وجود دارند،لازم نیست فرد پیش گو باشد.برای اطلاعات بیشتر، بیانیه های رئیس جدید پنتاگون که یک کارشناس مسائل نظامی ست را بخوانید .

January 29, 2009

 

برگرفته شده از روندنو


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/10:: 3:59 صبح     |     () نظر
 
کلیله و دمنه

کلیله و دمنه

نصرالله منشی

باب زرگر و سیّاح

آورده‌اند که جماعتی ازصیّادان در بیابانی از برای دّدْ1 چاهی فرو بردند، ببری و بوزنه‌ای و ماری دران افتادند و بر اثرِ ایشان زرگری هم بدان دام مَضبوط2 گشت و ایشان از رنج خود به ایذای او نرسیدند و روزها بران قرار بماندند تا یک روز سیّاحی3 بریشان گذشت و آن حال مشاهدت کرد و با خود گفت: این مرد را از این محنت4 خلاصی طلبم و ثواب5 آن ذخیرت6 آخرت گردانم. رشته7 فرو گذاشت8، بوزنه دران آویخت9؛ بار دیگر مار مسابقت کرد؛ بار سوم ببر. چون هر سه به هامون10 رسیدند او را گفتند: تو را بر هر یک از ما نعمتی تمام متوجه شد.
در این وقت مجازات11 مُیسَّر نمی‌گردد ـ بوزنه گفت: وطن‌ِ من در کوه است پیوسته شهر‌ِ بوراخور؛ و ببر گفت در آن حوالی بیشه‌ای است، من آنجا12 باشم؛ و مار گفت: من در باره13 آن شهر خانه دارم ـ اگر آنجا گذری افتد و توفیق مساعدت14 نماید به قدر‌ِ امکان15 عُذر‌ِ این اِحسان بخواهیم؛ و حالی16 نصیحتی داریم: آن مرد را بیرون میار،‌ که آدمی بد عهد باشد و پاداش نیکی بدی لازم پندارد؛ به جمال‌ِ ظاهر‌ِ ایشان فریفته17 نباید گشت که قـُبْح‌‌ِ18 باطن بران راجح است.
خوبْ رویان‌ِ زشت پیوندند
همه گریانْ کنان‌ِ19 خوش خندند

علی‌الخصوص20 این مرد، که روزها با ما رفیق بود، اَخلاق‌ِ او را شناختیم؛ البته مرد‌ِ وفا31 نیست و هراینه روزی پشیمان گردی. قول‌ِ ایشان را باور نداشت و نصیحتِ ایشان را به سَمْع‌ِ قبول22 اِستماع ننمود. رشته فرو گذاشت تا زرگر به سر‌ِ چاه آمد. سیّاح را خدمت‌ها کرد و عذرها خواست و وَصایت23 کرد که وقتی برو گذرد و او را بطلبد، تا خدمتی و مکافاتی واجب دارد. بر این ملاطفت یکدیگر را وَداع کردند24، و هر کس به جانبی رفت. یک چندی بود، سیّاح را بدان شهر گذر افتاد. بوزنه او را بدید تـَبـَصْبُصی25 و تواضعی تمام آورد و گفت: بوزنگان را محلی نباشد و از من خدمتی نیاید، اما ساعتی توقف کن تا قـَدَری میوه آرم.
سیّاح بقدر حاجت بخورد و روان شد. از دور نظر ببر افگند،‌ بترسید،‌ خواست که تحرُّزی26 نماید. گفت: اِیمن باش، که اگر خدمتِ ما تو را فراموش شده‌ست ما را27 حقَّ نعمتِ تو یاداست هنوز. پیش آمد و درتقریر‌ِ شـُکر و عُذر28 افراط29 نمود و گفت: یک لحظه آمدن مرا30 انتظار واجب بین. سیّاح توقـّفی کرد و ببر در باغی رفت و دختر امیر را بکشت و پیرایه31 او به نزدیک سیّاح آورد. سیّاح آن بداشت و ملاطفتِ او را به مَعذِرت مقابله کرد32 و روی به شهر آورد. در این میان از آن زرگر یاد آورد و گفت: در بهایم33 این حُسْن ِ عهد34 بود و معرفت‌ِ ایشان چندین اگر او از وصول‌ِ من خبر یاوَد35 ابواب تـَلطـٌّف36 و تـَکلـُّف لازم شمرد و به قـُدوم‌ِ37 من اهتزازی38 تمام نماید و به مَعونت و اِرشاد39 و مظاهرتِ40 او این پیرایه به نِرْخی41 نیک خرج شود.
در جمله، چندان که به شهررسید او را طلب کرد. چون بدو رسید زرگر اِسْتِبشاری42 تمام فرمود و او را به اِعزاز43 و اِجلال44 فرود آورد و ساعتی غم وشادی گفتند و از مجاری‌ِ احوال‌ِ یکدیگر استعلا می‌کردند. در اثنای مُفاوضت سیّاح ذ‌کر پیرایه باز گردانید و عین‌ِ45 آن بدو نمود. تازگی46 کرد وگفت: کار من است، ‌به یک لحظه دل [تو] از این فارغ گردانم.
و آن بی‌مُروّت47 درخدمت‌ِ دخترِ امیر بودی48، پیراایه را بشناخت، با خود گفت: فرصتی بزرگ یافتم و با خود عزیمت بر غـَدْر قرار داد و به درگاه رفت و خبر داد که : کُشنده49 دختر را با پیرایه بگرفته‌ام حاضر کرده. بیچاره چون مزاج‌ِ کار بشناخت زرگر را گفت:
کُشتی مرا به دوستی و کس نکشته بود
زین زارتر کسی را هرگز به دشمنی

ملک گمان کرد که او گناه‌کار است و جواهْر مِصْداق‌ِ50 آن آمد بفرمود تا او را گِرد شهر بگردانند و برکَشـَند51. دراثنای این حال آن مار که ذکر او در تـَشبیب‌ِ52 حکایت بیامده‌ست او را بدید، بشناخت و در حَرَس53 به نزدیک او رفت و چون صورت‌ِ واقعه بشنود رنجور شد و گفت: تو را گفته بودیم که «آدمی بدگوهر و بی‌وفا باشد ومکافات‌ِ نیکی بدی پندارد» قالَ علیه السّلام: «اِتـَّق‌ِ54 شَـرَّ مَنْ اَحْسَنْتَ اِلَیْهِ عِنْدَ مَنْ لا اَصْلَ لَهُ. و من این محنت را درمانی اندیشیده‌ام وپسرِ امیر را زخمی55 زده‌ام و همه شهر در معالجت آن عاجز آمده‌اند56. این گیاه را نگاه‌ دار، اگر با تو مشاورتی رود، پس از آنکه کیفیّت حادثه خویش مُقرّرگردانیده باشی بدو بده تا بخورد و شِفا یابد، مگر بدین حیلت خلاص و نجات دست دهد که آن را وجهی دیگر نمی‌شناسم.
سیاح عذرها خواست و گفت: خطا کردم در آنجه در رازِ57 خود ناجوانمردی58 را مَحْرَم داشتم. مار جواب داد که: از سر‌ِ معذرت در گذر، که مَکارم‌ِ تو سابق59 است و سوابق‌ِ تو راجح60. پس بر بالایی شد و آواز داد که همه اهل گوشک61 بشنودند وکس او را ندید که: «داروی‌ِ مار گزیده62 نزدیکِ سیاح‌ِ محبوس است». زود او را آنجا آوردند وپیش امر بردند. نخست حال‌ِ خود باز نمود،‌ و آن گاه پسر را عِلاج63 کرد و اثرِ صحّت پدید آمد و براءَتِ ساحت و نَزاهت‌ِ64 جانبِ او از آن حوالت65 رای‌ِ امیر را66 معلوم شد. صِلَتی67 گران فرمود و مثال داد تا به عوض‌ِ او زرگر را بر دار کردند. و حدَّ68 دروغ در آن زمانی آن بودی که اگر نمّامی کسی را دربلایی افگندی چون اِفـْترای‌ِ69 او اندر آن ظاهر گشتی همان عُقوبت که مُتـُّهَم‌ِ مظلوم را خواستندی کرد در حقَّ آن کّذّاب70 لئیم71 تقدیم افتادی72


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/10:: 3:44 صبح     |     () نظر
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
حاج آقاشون
(( همیشه با تو ))
اگه باحالی بیاتو
EMOZIONANTE
همفکری
خورشید تابنده عشق
حوض سلطون
به سوی فردا
در انتظار آفتاب
آیینه های ناگهان
عاشقان
کانون فرهنگی شهدای شهریار
یا امیر المومنین روحی فداک
پرسه زن بیتوته های خیال
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
.:: بوستان نماز ::.
لنگه کفش
ای لاله ی خوشبو
شین مثل شعور
upturn یعنی تغییر مطلوب
عشق و شکوفه های زندگی
دیار عاشقان
فرزانگان امیدوار
تمیشه
***جزین***
همنشین
به وبلاگ بیداران خوش آمدید
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
آخرالزمان و منتظران ظهور
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
لیلای بی مجنون
به سوی آینده
عشق سرخ من
نگاهی به اسم او
ایران
آموزه ـ AMOOZEH.IR
و رها می شوم آخر...؟!!
جلوه
بی نشانه
PARSTIN ... MUSIC
رهایی
قعله
دارالقران الکریم جرقویه علیا
alone
منتظر ظهور
علی اصغربامری
پارمیدای عاشق
دلبری
نظرمن
هو اللطیف
افســـــــــــونگــــر

جاده های مه آلود
جوان ایرانی
hamidsportcars
پوکه(با شهدا باشیم)
*پرواز روح*
عصر پادشاهان
جمعه های انتظار
سپیده خانم
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند) HADERBAD SHENASI
بندیر
شقایقهای کالپوش
د نـیـــای جـــوانـی
قلمدون
نهان خانه ی دل
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
یه گفتگوی رودر رو
پرواز تا یکی شدن
بچه مرشد!
سکوت ابدی
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
*تنهایی من*
سرای اندیشه
SIAH POOSH
بلوچستان
خاکستر سرد
شجره طیبه صالحین ،حلقه ریحانه
شوالیه سیاه
خندون
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
محفل آشنایان((IMAN))
ای نام توبهترین سر آغاز
هه هه هه.....
سه ثانیه سکوت
►▌ استان قدس ▌ ◄
بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.

مهر بر لب زده
نغمه ی عاشقی
امُل جا مونده
هفت خط
محمد جهانی
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
ارتش دلاور
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
فانوسهای خاموش
گروه تک تاز
مقاله،پایان نامه،پرو‍ژه،کتاب الکترونیک،تحقیق،جزوه،نمونه سوال و..
سیب سبز
دانشگاه آزاد الیگودرز
فریاد بی صدا
اکبر پایندان
پژواک
تخریبچی ...
عاشقانه
geleh.....
بــــــــــــــهــــــــــــار
****شهرستان بجنورد****
وبلاگ آموزش آرایشگری
یک کلمه حرف حساب
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
«حبیبی حسین»
..:.:.سانازیا..:.:.
+
یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ
شب و تنهایی عشق
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
دلدارا
پناه خیال
مجله اینترنتی شهر طلائی
جوک بی ادبی
عاطفانه
آقاشیر
امامزاده میر عبداله بزناباد
قرآن
دریـــچـــه
بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
من بی تو باز هم منم ...
عشق در کائنات
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سروش دل
تنهایی
روانشناسی آیناز
کـــــلام نـــو
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
بصیرت مطهر
سایت جامع اطلاع رسانی برای جوانان ایرانی
آوای قلبها...
اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
تنهایی افتاب
نمایندگی دوربین های مداربسته
کوسالان
امام مهدی (عج)
@@@گل گندم@@@
سفیر دوستی
کافه محلی است برای جمع شدن وسرچشمه آغاز زایش هرچشمه است
کلبه عشق
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
کربلا
جوکستان بی تربیتی
کلبهء ابابیل
وبسایت رسمی مهندس امیر مرتضی سعیدی ایلخچی
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
جـــیرفـــت زیـبا

سارا احمدی
مهندسی عمران آبادانی توسعه
ققنوس...
حزب الله
««« آنچه شما خواسته اید...»»»
ashegh
طاقانک
تک درخت
تراوشات یک ذهن زیبا
سکوت سبز
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب BOUYE SIB
@@@این نیزبگذرد@@@
بادصبا
ಌಌتنهاترین عشق یه عاشق دل شکستهಌ᠐
راز رسیدن به شادی و سلامتی
معارف _ ادبیات
پوست مو زیبایی
تنهای تنها
آخرین صاحب لوا
جاده مه گرفته
دخترانی بـرتر از فــرشته
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
تبسمـــــــــــــــی به ناچار
ماتاآخرایستاده ایم
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
مستانه
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
ناز آهو
گیسو کمند
جــــــــــــــــوک نـــــــت
عکس سرا- فقط عکس
عکس های عاشقانه
حقوق دانشگاه پیام نور ایلام
تیشه های اشک
فقط خدا رو عشقه
پاتوق دوستان
بنده ی ناچیز خدا
آزاد
ارمغان تنهایی
فقط عشقو لانه ها وارید شوند(منامن)
سلام آقاجان
ردِ پای خط خطی های من
منطقه آزاد
علی پیشتاز
تنهاترم
محمدمبین احسانی نیا
یادداشتهای فانوس
دوست یابی و ویژگی های دوست
کد تقلب و ترینر بازی ها
ستاره سهیل
داستان های جذاب و خواندنی
عاشقانه
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
یادداشتهای من
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
سرافرازان
*bad boy*
سرزمین رویا
برای اولین بار ...
خاطرات و دل نوشته های دو عاشق
چون میگذرد غمی نیست
بازگشت نیما
دهیاری روستای آبینه(آبنیه)
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
سایه سیاه
رازهای موفقیت زندگی
دوره گرد...طبیب دوار بطبه...
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
بچه های خدایی
مرام و معرفت
خوش آمدید
The best of the best
بوستان گل و دوستان
صفیر چشم انداز ایران
من.تو.خدا
۞ آموزش برنامه نویسی ۞
شبستان
دل شکســــته
یکی هست تو قلبم....
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
یامهدی
تنها هنر
دل نوشته
صوفی نامه
har an che az del barayad
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
شجره طیّبه

دانلود هر چی بخوایی...
نور
Dark Future
مجله مدیران
S&N 0511
**عاشقانه ها**
پنجره چهارمی ها
AminA
نسیم یاران
تبیان
صدای سکوت
(بنفشه ی صحرا)
اندکی صبر سحر نزدیک است....
ابهر شهر خانه های سفید
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
توشه آخرت
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
جزتو
ترخون
عشق پنهان
@@@باران@@@
شروق
Manna
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
پرسش مهر 8
دریایی از غم
طره آشفتگی
...ترنم...
Deltangi
زیبا ترین وبلاگ
ارواحنا فداک یا زینب
علمدار بصیر
کرمان

عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
قمه‏زنی سنت یا بدعت؟
سلام
عطش
حضرت فاطمه(س)
♀ ㋡ JusT fOr fuN ㋡ ♀
اواز قطره
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
آرشیو یادداشت‌ها
دینی
گلچینی از جغرافیای طبیعی و تاریخی افغانستان
آثارتأریخی افغانستان
گلچینی از تاریخ جهان و افغانستان
میراث گرانبهای گذ شتگان چراغی است برآیند گان
کابل و ولایات افغاانستان عزیز
زبان شرین پارسی
وازه نامهء هم زبانان
ادبیات و هنر
پرواز خیال
شعر و ادب
اى الهه عشق مادر!
عاشقانه ها
موزیک و اشعار آهنگهای بهترین اوازخوان افغان احمد ظاهر و دیگران
سیاسی
جامعه شناسی -مردم شناسی
دانستنیهای جالب
طب ورزش صحت وسلامتی
مسائل جنسی خانه و خانواده
آموزش زیبایی
روانشناسی
طب سنتی و نسخه های پزشکی با گیاهان دارویی
غذا موادغذائی و اشامیدنیها
خواص میوه ها و سبزیجات
اخبار
زندگینا مه
داستانهای کوتاه و آموزنده
نجوم فضا وفضانورد ی
کمپیوتر انترنیت و وب نویسی
لطیفه ها اندرز ها و پیامهای کوتاه خواندنی و عالی
طنز
تقویم هجری شمسی اوج درایت فرهنگی ما
سرگرمی ها
معرفی کتاب
تصویر عکس ویدئو فلم
بهترین های خط
جالبترین کارتونها
طالع بیی
یادداشتها
قوانین خواب و رویا وتعبیرخواب
تبریکی و تسلیت
داغ غربت
علمی
تاریخی و اجتماعی
خانهء مشترک ما زمین
اشعار میهنی رزمی و سیاسی
هوا و هوانوردی
آموزش و پرورش
معانی اصطلاحات و تعاریف
دنیای عجاء‏بات