فرضیه ای جدید درباره تشکیل مریخ و عطارد مطرح شد

دانشمندان معتقدند منظومه شمسی از متراکم شدن و به هم پیوستن اجزاء دیسکی از غبار در اطراف خورشید تشکیل شده است
بر اساس یک نظریه جدید ایجاد سیاره های سنگی، مریخ و عطارد از بقایای کره زمین و زهره تشکیل شده اند.
برد هنسن، منجم شاغل در دانشگاه UCLA که طرح جدید را پیشنهاد کرده مدعی است این مدل می تواند به سوالات موجود درباره برخی مشخصه های مریخ و عطارد که مدتها برای دانشمندان غیرقابل توجیه بوده اند پاسخ دهد.
آقای هنسن که اخیرا حاصل پژوهش خود را در جلسه جامعه نجوم آمریکا در لانگ بیچ عرضه کرد گفت: "بر این اساس مریخ و عطارد درواقع محصولات جنبی فرایند تشکیل زمین و زهره هستند."
دانشمندان عموما بر سر این نکته توافق دارند که زمین و دیگر کرات سنگی در منظومه شمسی حدود 4.5 میلیارد سال پیش از یک دیسک گاز و غبار حلقه زده به دور خورشید تازه متولد شده تشکیل شدند.
بر اساس فرضیه موجود ذرات میکروسکوپی غبار با آمیختن به یکدیگر توده هایی سنگریزه مانند را ایجاد کردند و سنگریزه ها تخته سنگ شدند و با ادامه این روند و اتصال قطعات کوچکتر به یکدیگر، سیاره های سنگی کنونی ایجاد شدند.
در شبیه سازی کامپیوتری این فرایند دانشمندان معمولا فرض می کنند که ذرات غبار بطور یکنواخت در دیسکی بدور خورشید توزیع شده بودند.
با این حال برخی دانشمندان معتقدند این فرض در محاسبات بعدی مشکلاتی ایجاد می کند.
از جمله این موضوع مطرح می شود که اگر سیارات سنگی از یک دیسک غبار همگن تشکیل شده بود، همه سیارات می بایست تقریبا اندازه ای برابر می داشتند و در مدارهایی مشابه به دور خورشید می گشتند.
اما در واقعیت زهره و زمین جرم بسیار بیشتری از مریخ و عطارد دارند و مدار حرکت مریخ و عطارد نیز بیش از آنچه بر اساس محاسبات انتظار می رود بیضوی هستند.
دانشمندان به طور سنتی این مسئله را بر پایه شانس، یا به زبان علمی تر به دلیل وجود "بی نظمی" (Chaos) توجیه می کردند و آن را با استناد به کشش جرمی موجود در این منظومه بخاطر وجود سیاره عظیم مشتری توضیح می دادند.
اما آقای هنسن فرضیه دیگری را مطرح کرده و معتقد است دیسک غبار اولیه، همانند حلقه های دور زحل، در نوارهای متعددی به دور خوشید تقسیم شده بودند.

دانشمندان بر این باورند که سیاره های سنگی از به هم پیوستن تکه سنگ های معلق و در حال چرخش به دور خورشید تشکیل شده اند
بر اساس این فرضیه زمین و زهره درون یکی از نوارهای قطور در حلقه های داخلی منظومه شمسی شکل گرفتند.
اما چرخش سیاره های تازه متولد شده زمین و زهره از میان دریایی از سنگ های ریز و درشت باعث شد برخی از سنگ های سرگردان جذب این دو سیاره شده و برخی دیگر با شتاب از آنها به بیرون از نوار حلقوی پرتاب شوند.
برخی قطعات خارج شده از نوار با یکدیگر برخورده کردند و به هم متصل شدند و در نهایت به نوار اصلی بازنگشتند.
برد هنسن معتقد است در صورت بروز چنین حادثه ای اجرام جدید در مداری تازه گشتن به دور خورشید را آغاز کرده اند و شبیه سازی های انجام شده توسط او اینطور تداعی می کنند که مریخ و عطارد احتمالا در اثر چنین تحولی ایجاد شده اند.
او معتقد است 90 درصد ذرات و اجرام موجود در این نوار به ایجاد زمین منجر شده اند و باقی مواد دو سیاره دیگر را ایجاد کرده اند.
دانشمندان دیگر از مطرح شدن مدل جدید استقبال کرده اند.
BBC
کلمات کلیدی:
رسوایی خون های آلوده در بریتانیا "تراژدی" توصیف شد

در بریتانیا در باره تزریق خون آلوده به هزاران نفر در دهه هفتاد و هشتاد میلادی تحقیقی مستقل صورت گرفته که گزارش آن امروز، دوشنبه (23 فوریه")، منتشر شده است.
در آن زمان هزاران بیمار هموفیلی در اثر دریافت فراورده های خونی آلوده، به ویروس اچ آی وی و هپاتیت ث آلوده شدند. گروه تحقیق این اتفاق را یک تراژی انسانی هولناک توصیف کرده است.
تقریبا دو هزار نفر پس از دریافت خون آلوده جان خود را از دست دادند. خون های تزریقی از آمریکا به بریتانیا صادر شده بود.
مسئولان بهداشتی وقت در بریتانیا به رغم مطلع بودن از نامطلوب بودن نظارت بر نحوه اهدای خون در آمریکا، فراورده های خونی را از این کشور وارد کرده بودند. در آن زمان در آمریکا برخی اوقات به افراد - مثلا زندانیان - بابت اهدای خون پول داده می شد.
نائومی گریملی، گزارشگر بی بی سی می گوید در دهه هفتاد و هشتاد میلادی برای کشتن ویروس ها، خون ها را در معرض حرارت قرار نمی دانند و به همین دلیل نزدیک به 5 هزار نفر به هپاتیت ث آلوده شدند که دو هزار نفر از آنها به همین دلیل جان باخته اند.

هیدن لوئیس
هیدن لوئیس، یکی از افرادی که به ویروس هپاتیت ث آلوده شده است، در این باره می گوید: "عدالت کلمه عجیبی است. من فکر نمی کنم عذرخواهی برای شخص من فرقی ایجاد کند. من می خواهم که اگر از پیوند کبد جان سالم بدر نبردم، دولت از همسرم حمایت کند."
در این گزارش مستقل بخش بزرگی از سرزنش متوجه آمریکایی هاست. محققان بریتانیایی می گویند آنها باید از استفاده از اهداکنندگان پرخطر مانند زندانیان اجتناب می کردند.
گروه تحقیق می گوید به این نتیجه رسیده است که مسئولان به منافع تجاری بیش از سلامت مردم اهمیت داده بودند.
اما لرد آرچر، نگارنده این تحقیق همچنین از دولت وقت بریتانیا به خاطر سریع اقدام نکردن برای جلوگیری از ورود خون های آلوده انتقاد کرده است.
بسیاری معتقدند که رسوایی خون های آلوده در دهه هفتاد و هشتاد میلادی یکی از بدترین اشتاباهات در تاریخ بیمه درمانی ملی بریتانیا بوده است.
این گزارش از دولت بریتانیا خواسته است نظام بهتری را برای حمایت از خانواده کسانی که به خاطر این اشتباه جان خود را از دست داده اند، معرفی کند. بسیاری از آنها می گویند هنوز غرامتی به آنها پرداخت نشده است.
BBC
کلمات کلیدی:
تصادف ماهواره های آمریکایی و روسی در مدار زمین

ماهواره آمریکایی بخشی از شبکه ماهواره های مخابراتی ایریدیوم بود
در نخستین مورد از تصادف ماهواره ای، دو ماهواره در مدار زمین با یکدیگر برخورد کرده اند.
روز پنجشنبه، 12 فوریه (24 بهمن)، سازمان فضایی آمریکا - ناسا - اعلام کرد که یک ماهواره مخابرانی متعلق به شرکت های خصوصی آمریکایی با یک ماهواره ارتباطاتی نظامی روسیه، که ظاهرا از کار افتاده و غیر فعال بوده است، برخورد کرده و هر دو ماهواره منهدم شده اند.
براساس این گزارش، این تصادف روز سه شنبه در ارتفاع حدود هشتصد کیلومتری فراز منطقه سیبری روی داد و توده ای از قطعات و ذرات بزرگ و کوچک دو ماهواره منهدم شده را در فضا پراکنده کرد.
کارشناسان گفته اند ممکن است پراکنده شدن قطعات و ذرات ناشی از این تصادف مشکلاتی را برای ماهواره های دیگر ایجاد کند.
به گفته آنان، هر چند احتمال آسیب رسیدن به ایستگاه فضایی بین المللی را اندک است اما ممکن است قطعات پراکنده در فضا خطراتی را برای تلسکوپ فضایی هابل و برخی ماهواره های مطالعاتی که در ارتفاع بالاتری حرکت می کنند ایجاد کند.
همزمان، اقداماتی برای جستجو و تشخیص محل حدود ششصد قطعه بزرگ و کوچک این دو ماهواره در فضا آغاز شده است.
از سال 1957 ، که اتحاد شوروی سابق نخستین ماهواره ساخت بشر به نام اسپونتیک - 1 را در مدار کره زمین قرار داد، تا کنون بیش از شش هزار ماهواره برای ماموریت های گوناگون توسط کشورها و شرکت های تجاری مختلف به فضا پرتاب شده که بسیاری از آنها از کار افتاده و غیر فعال شده اما همچنان در فضا شناورند.
امنیت ترافیک فضایی
به گفته کارشناسان، در حال حاضر چندین هزار قطعه بزرگ و کوچک ساخت بشر، شامل منبع سوخت موشک های فضا پیما، ماهواره های از کار افتاده و قطعات متعلق به ماهواره ها و موشک های منهدم شده، در مدار زمین سرگردان است.

از زمان پرتاب اسپوتنیک تا کنون هزاران ماهواره به فضا پرتاب شده است
کارشناسان فضایی گفته اند که تصادف اخیر اهمیت همکاری و هماهنگی بین المللی بیشتر در مورد مسیرهای حرکت ماهواره ها و حفظ امنیت ترافیک فضایی را گوشزد می کند.
ماهواره آمریکایی به وزن 560 کیلوگرم که در سال 1997 به فضا پرتاب شد یکی از شصت و شش ماهواره فعال و چند ماهواره یدکی متعلق به شرکت آمریکایی ایریدیوم است که در مدار زمین قرار گرفته و در مجموع، شبکه به هم پیوسته ای را برای برقراری ارتباط تلفن ماهواره ای در سرتاسر جهان ایجاد می کند.
سخنگوی ایریدیوم، با اظهار اینکه ماهواره متعلق به این شرکت مسئول تصادف روز سه شنبه نبوده، گفته است که اقدامات لازم برای جایگزین کردن ماهواره متلاشی شده با استفاده از ماهواره های یدکی صورت گرفته است.
گفته می شود که ماهواره روسی به نام کاسموس 2251 نهصد و پنجاه کیلوگرم وزن دارد و در سال 1993 برای گردآوری اطلاعات نظامی به فضا پرتاب شد و احتمالا از پنج یا ده سال پیش فعال نبوده است.
به نقل از منابع فضایی آمریکایی گزارش شده است که این تصادف در همان مداری روی داد که یک ماهواره از کار افتاده متعلق به چین در ژانویه سال 2007 هدف موشک های چینی قرار گرفت و منهدم شد
BBC
کلمات کلیدی:

گفته می شود که این مار حدود 13 متر بوده است
نشریه بین المللی نیچر از کشف فسیل باقیمانده بزرگترین مار جهان خبر داده است.
طول این مار، به نام "تیتانوبوآ" سیزده متر، حدودا برابر با طول یک اتوبوس بوده است و بین پنجاه تا شصت میلیون سال پیش در جنگل های حاره ای واقع در شمال شرق کلمبیا زندگی می کرده است.
محققان می گویند که تیتانوبوآ به اندازه ای پهن بوده که می توانسته تا کمر یک انسان را در آرواره خود بگنجاند.
به گفته محققان این مار بیش از یک تن وزن داشته است.
مارهای آناکوندای سبز، سنگین ترین مارهای جهان، فقط 250 کیلوگرم وزن دارند و مارهای پیتون - درازترین مارهای جهان - تا 10 متر رشد می کنند.
این گروه محققان که جیسون هد از دانشگاه تورنتوی کانادا هدایت آن را بر عهده داشته است، از محسابات ریاضی و با مقایسه اندازه ستون فقرات و درازای بدن مارهای در قید حیات، برای تخمین زدن اندازه این جانور باستانی استفاده کرده است.
محققان استخوان های فسیل شده این مار عظیم الجثه و طعمه های احتمالی آن را در "کارجن" (Carrejon)، یکی از بزرگترین معادن ذغال سنگ جهان کشف کرده اند. این حیوان از اقوام مار بوآ در عصر حاضر است.
پرفسور پی دیوید پالی، از تنظیم کنندگان این گزارش که در دانشگاه ایندیانای آمریکا کرسی تدریس دارد، می گوید: "احتمالا این مار مانند مارهای آناکوندا در آب می زیسته و به غذای زیادی هم نیاز داشته است. این که طعمه او دقیقا چه بوده، ما اطلاعی نداریم. اما احتمالا تمساح، سوسمار و ماهی می خورده است."
محققان همچنین از اندازه این خزنده برای محاسبه دمای منطقه حاره کره زمین در آن زمان (60 -50 میلیون سال پیش)، استفاده کرده اند.
دانشمندان علوم پالئونتولوژی یا فسیل شناسی، مدت هاست که کشف کرده اند که در دوره های مختلف زمین شناسی، با بالا و پائین رفتن دمای زمین حداکثر رشد جانواران خونسرد نیز بالا و پایین رفته است.
دلیل این امر این است که متابولیسم جانواران خونسرد تقریبا با میانگین دمای هوا و محیط زندگی آنها کنترل می شود.
محققان می گویند در شرایط فعلی کره زمین ماری به بزرگی تیتانوبوآ می توانست در دمای 30 تا 34 درجه سانتیگراد زندگی کند.
میانگین دمای شهر ساحلی کارتاجنا در کلمبیا در حال حاضر 28 درجه سانتیگراد است.
کلمات کلیدی:
ایران خودرو در افغانستان کارخانه تولید خودرو می سازد

خودروی سورن یکی از محصولات شرکت ایران خودرو است
شرکت ایران خودرو بزرگترین خودروساز ایران با همکاری شرکای افغان برای تولید خودرو در افغانستان 20 میلیون دلار سرمایه گذاری می کند.
خبرگزاری دانشجویان ایران گزارش داده که گروهی از مدیران یک شرکت وابسته به ایران خودرو با مسئولان اتاق تجارت و صنایع افغانستان در باره تاسیس و راه اندازی یک واحد تولید خودرو در کابل مذاکره کرده اند.
مدیران شرکت بازرگانی همگام که یکی از شرکت های وابسته به ایران خودرو است، با مدیران اتاق صنایع افغانستان توافق کرده اند که یک کارخانه تولید خودروهای ایرانی در ولایت هرات در افغانستان ساخته شود.
ایران خودرو بزرگترین خودروساز ایران است و سالانه حدود 550 هزار دستگاه خودرو تولید می کند و تاکنون در کشورهای ونزوئلا، سنگال، روسیه سفید، سوریه و آذربایجان کارخانجاتی را برای تولید خودرو احداث کرده است.
در ایران سالانه بیشتر از یک میلیون خودرو تولید می شود که شرکت ایران خودرو بیشتر از نیمی از آن را تولید می کند. در کارخانه ایران خودرو انواع خودروهای پژو تولید تولید می شود و خودروهای ایرانی سمند نیز یکی از محصولات این شرکت است.
سید فخرالدین حیدری منش مدیرعامل شرکت همگام گفته است: "تاسیس و راه اندازی مراکز تولید خودرو در افغانستان با توجه به بازار آزاد این کشور یک تحول محسوب می شود و تاجران افغان می توانند با سرمایه گذاری در این بخش از ظرفیت و پتانسیل جاری نهایت بهره را ببرند.

ایران خودرو سالانه حدود 550 هزار دستگاه خودرو تولید می کند
مقامات ایرانی ابراز امیدواری کرده اند که سرمایه گذاران افغان نیز در این پروژه مشارکت کنند.
محمد قربان حق جو رئیس هیات مدیره اتاق تجارت و صنایع افغانستان گفته است که این کشور بهترین بازار برای فروش خودرو است چون تقاضا برای خودروهای جدید وجود دارد.
در سالهای اخیر ورود خودروهای کهنه و دست دوم باعث مشکلاتی نظیر آلودگی هوا و مشکلات زیست محیطی شده است.
به گفته آقای حق جو، می خواهیم آهسته آهسته و طبق یک برنامه هدفمند به جای استفاده از خودروهای کهنه و فرسوده، خودورهای جدید و نو را جایگزین کنیم.
مقامات افغان آمادگی خود را برای همکاری در زمینه تولید خودرو در آن کشور اعلام کرده اند.
خان جان الکوزی معاون هیات مدیره اتاق تجارت افغانستان گفته است: "افغانستان قبرستان خوروهای کهنه است و تاسیس و راه اندازی کارخانه تولید خودرو در افغانستان علاقمندان زیادی خواهد داشت و تجربه نشان داده است که سرمایه گذاری در این بخش هیچ ریسکی ندارد."
BBC
کلمات کلیدی:
افغانستان ، جامعه جهانی ، بیم وامیدها
به باورتحلیلگران حکومت بوش دوران پر تنش را پشت سرگذاشته است وهنوزآمریکا درمنطقه ازجمله افغانستان عراق و دیگر نقاط جهان چالشهای زیادی سرراه خود دارد که میتوان گفت این میراث به یقین برای حکومت آینده اوباما بجا مانده است. درآستانه شروع حکومت باراک اوباما رئیس جمهورجدید آمریکا وهمچنین پس از ورود آن به کاخ سفید رسانه های غربی چالشهای بیشرو را نقد و برسی کردند. ازهمین جهت دراین نوشتاربطورمختصرنیزبه آن میپردازیم
بوش: با گذشت زمان یعنی پس یازده سپتامبر آمریکایی ها توانستند به زندگی عادی شان برگردند اما من هچگاه نتوانستم.
این روزهای آنچه که از رسانه های جمعی دنیا دیده و شنیده میشود حاکی ازتعغییردرارکان حکومتی ایالات متحده آمریکا را خبر می دهند. درحالیکه بارک اوباما یعنی رئیس جمهورمنتخب آمریکا خود را برای ورود به کاخ سفید آماده میکند. جرج بوش رئیس جمهور پیشین آمریکا در آخرین هفته ای کاری خود و آخرین سخنانش طی نطقی از گذشته ای حکومت خویش یاد آوری نمود و نظری هم به آینده کرد. وی گفت "با گذشت زمان یعنی پس یازده سپتامبرآمریکایی ها توانستند به زندگی عادی شان برگردند اما من هچگاه نتوانستم." بوش در آخرین خطابه اش از کار کرد دوره ریاست جمهوریش یاد آوری کرد و ازآن دفاع نمود و گفته وی طی هفت سال گذشته حمله دیگری تروریستی به آمریکا صورت نگرفته و از آن جلو گیری شده است. این روزها رسانه های خبری وتصویری عملکرد بوش را به برسی میگیرند و نشان میدهد که بوش پس حادثه یازدهم سپتامبر در کنار خرابه های دو برج فروریخته حادثه یازده سپتامبر بلند گوی در دست دارد خطاب به این خرابه ها میگوید من صدایت را میشنوم و همه مردم دنیا هم میشنود.آنهایکه این ساختمانها را سرنگون کرد بزودی صدای همه ما را خواهند شنید.و پس از آن از پشت میزش در کاخ سفید میگوید به امر من اردوی ایالات متحده حملاتی هوایی را به کمپ های آموزشی القایده و تاسیسات اردوی رژیم طالبان آغاز کردند.وبدینسان وقوع جنگ دیگردرافغانستان و به واقعیت پیوست. درحالیکه آخرین روزهای ریاست جمهوری بوش سپری می شد که با اتمام آن بارک اوباما آمریکایی آفریقایی اصل ریاست جمهوری دور جدید این کشوررا به عهده میگیرد. بوش همچنین نظری به انتقال قدرت انداخت و چنین میگوید درپله های دروازه ای کنگرس کسی ایستاده خواهند شد که تهداد پایداری نسبت به کشورخواهد داشت و این لعظه امید و افتخار برای ملت ما خواهد بود. اوکه با غرورش کمتر بخود اجازه میداد که احساساتش را آشکار سازد در روز های آخرین در دفترکارش درکاخ سفید دلتنگ و غمگین بنظر میرسید. روزنام? واشنگتن پُست به نقل از یک مطالع? جدیدی توسط یک مؤسس? مستقل مینگارد که ایالات متحده و شرکای آن برعطف توجه بر اهداف کوتاه مدت بدون یک ستراتیژی مرتبط و یا درک واضحی ازجریان امور دراین کشورغریب و غیر مرکزی تغیرات کوتاه مدتی را بر این کشور وارد کرده اند.الکزاندر تیرعضو این انسنتیتیوت صلح ایالات متحده و نویسند? این ارزیابی میگوید، و یکی از اولویت های عمد? سیاست خارجی برای حکومت اوباما، ثبات بخشیدن به افغانستان است.اما نویسند? این گزارش تمام مسؤلیت را بدوش حکومت رئیس جمهور بوش نداخته و مینویسد، سایر کشور ها و سازمانهای بین المللی نیز اکثراً اهداف غیر واقعی و یا کوتاه نظران? را برای افغانستان داشته اند.
نیویورک تایمز: اوباما قصد دارد در برابر حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان موقف سختی را در پیش گیرد این بخشی از پالیسی جدیدی خواهد.
نیویورک تایمزدر شماره 28 جنوری خویش می نویسد که اوباما قصد دارد در برابر حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان موقف سختی را در پیش گیرد. این بخشی از پالیسی جدیدی خواهد بود . که اهداف نظامی را بر اهداف انکشافی درین کشور برتری خواهد بخشید. این مطالب را مقامات بلند پایه اداره اوباما بیان داشته اند. در حال حاضر به حامد کرزی به دیده یک مانع در رسیدن اهداف امریکا در افغانستان نگریسته می شود، زیرا در کشور فساد اداری به اوج خود رسیده، تجارت مواد مخدره ازیاد یافته و زمینه اوج گیری طالبان فراهم گردیده است.
سخفرسرمنشی ناتو: ما میتوانستیم در افغانستان بهتر عمل کنیم.
یاپ دیهوپ سخفر سر منشی ناتو در ما جنوری به واشنگتن پوست میگوید که ما میتوانستم در افغانستان بهتر عمل نماییم وی میگوید یک تخمین صادقانه از اوضاع افغانستان ما را خواهد واداشت که بگوئیم ما امروز در حالتی قرار نداریم که خواستار آن بودیم. اما درحقیقت به اساس همه پرسی های اخیر ?? فیصد اتباع افغانستان خواستار ادامه ماموریت ناتو در کشور شان اند. آقای سخفر میگوید این آزمونها برخورد تازه، جرئت سیاسی و منابع جدید تمویلی را ایجاب مینماید. اما بهای ناکامی که بی ثباتی در یک منطق? بی ثبات، پناه گاه برای دهشت افگنی بین المللی و غذاب کشیدن جمعی ملت افغان است، بی نهایت گزاف ترخواهد بود. جهان نباید در افغانستان به ناکامی مواجه گردد. سازمان دفاعی ناتو و جامع? بین المللی دست بهم داده جهت پیشرفت به آینده، از تجارب گذشته مستفید گردند." درهمین حال آقای هدلی، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور بوش درمصاحب? خود در ماه جنوری با وال ستریت ژورنال میگوید، مسال? افغانستان را نمی توان بدون حل مسال? پاکستان حل نمود و روی همین دلیل است که فکر میکند پاکستان در مرکز چالشها برای حکومت بارک اوباما قرار دارد. هدلی به این باور است که اگر افراطگرایان در بی ثبات ساختن پاکستان مؤفق شوند، فاجع? ناشی از آن تمام منطقه را تهدید میکند. درحالیکه این گزارش برتوجه بیشتر ایالات متحده بر افغانستان تاکید میدارد، یستیفن هدلی، مشاور امنیت ملی رئیس جمهوربوش درمصاحب? که وال ستریت ژورنال ابرازعقیده کرده است که بزرگترین چالش سیاست خارجی که درانتظار حکومت براک اوبامااست، عراق و یا افغانستان نه بلکه پاکستان است"
ستیفن هدلی، مشاور امنیت ملی بوش: افغانستان را نمی توان بدون مسال? پاکستان حل نمود و روی همین دلیل است که فکر میکند پاکستان در مرکز چالشها برای حکومت بارک اوباما قرار دارد.
سخن آخر اینکه با توجه نکات یاد شده پاکستان امروزی تبدیل به یک عنصر بهرانزا در منطقه شده و از سوی دیگر پاکستان به عنوان بزرگترین کشور همسای? افغانستان که با موقعیت در دو سوی مرزهای جنوبی میباشد و همواره این کشور در تحولات جاری دهه های اخیر در افغانستان تاثیر گزار و نقش آفرین بوده است. به خصوص با گذشت دهه ها افغانستان و پاکستان در بند گرد آب منازع? دیورند در خود می پیچند. البته دیورند از سوی افغانستان از نظر تاریخی تعریف مشخصی در رابطه با این مناقشه صورت گرفته است.و بازهم همزیستی و همجواری میان دوکشور ریشه در روابط مشترک فرهنگی، نژادی، تاریخی، مذهبی و زبانی دارد. از این رو منازعه و دشمنی و همچنان تفاهم و دوستی با پاکستان در چگونگی تحولات مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی افغانستان اثر غیر قابل انکار بجا میگذارد. و سایه ای خود را در روابط دو کشور همواره نمایان کرده است.تجارب دهه های گذشته بخصوص 14 سال دوران جهاد مردم افغانستان با اشغالگران روس نشان میدهد که برخی کشور های همسایه افغانسان در آن زمان به روند این مبارزه کمک نموده اند. اما این مسعله باعث شده است که آنان ازپس پیروزی مردم افغانستان براشغالگران این کشورها هر کدام منافع متضاد خویش را در افغانستان دنبال کرده و نمایند. این مسعله باعث شده که این کشور ها تعاریف خاص خود را با در نظر داشت منافع ملی خویش خود ارایه نمایند.
کلمات کلیدی:
پوهاند جنرال عبدالعزیز عازم
روشنفکری چیست و روشنفکر کیست؟؟!!
اصطلاح روشنفکر در کشور ما تقریباً از چهل سال بدینسو خیلیها رواج یافته و بر سر زبانهاست و سوگمندانه که خیلی ها نابجا بکار برده میشود. کلمة روشنفکر را همانطوریکه یک متفکر بزرگ معاصر تذکر داده از کلمة انتلکتوئل به دری ترجمه کرده اند که یقیناً این یک ترجمة نادرست است. انتلکتوئل عبارت از کار گر مغزی و فکری است و بمعنی دیگر تحصیل کرده ها را انتلکتوئل مینامند در جامعة افغانی به نظر نگارنده دو دسته از تحصیل کرده ها که مشخصات از هم جدا یافته اند وجود داشته اند: یکی تحصیل کرده های علوم معاصر و دیگری تحصیل کرده های علوم دینی.
تحصیل کرده های علوم معاصر همان تحصیل کرده هایی اند که در داخل و در خارج از کشور در مکاتب رسمی و مؤسسات تحصیلی عالی دولتی تحصیل کرده اند. تحصیل کرده های علوم دینی همانهایی اند که در مدارس و حوزه های درسی رسمی و غیر رسمی در داخل و خارج و یا در مساجد بطور انفرادی کسب دانش های دینی (فقه، اصول، صرف و نحو عربئ، تفسیر، حدیث، عقاید، منطق و ...) نموده اند. تا دهة چهارم قرن بیستم فارغان همین مدرسه های دینی بودند که در دفاتر و دیوانهای دولتی شامل خدمت می شدند و اما در دهه های سوم و چهارم قرن بیستم میلادی مکاتب رسمی دولتی ایجاد و آهسته آهسته توسعه پیدا کرد و به این ترتیب تمام تحصیل کرده های مذهبی جای خود را در دیوانها و دفاتر دولتی به فارغان مکاتب رسمی و پوهنتون های دولتی دادند و در طول سالیان دراز در رژیم های مختلف چرخ امور دولتی عمدتاً توسط همینها در حرکت بود، در حالیکه تحصیل کرده های مذهبی چرخهای امور مذهبی را منحصراً در دست داشتند. این رده بندی چرا و چگونه در میان تحصیل کرده های جامعة ما به میان آمد؟! پاسخ بدین سوال تا حدودی ما را به درک حقایقی که می خواهم درین بحث بدانها اشاره کنم، کمک میکند.
بعد از قیام پیروزمند ملی در سال 1357 ما فرصت آنرا یافتیم که دست آوردهای مثبت تمدن جدید غرب را در وطن خود با اصول اعتقادی و معارف دینی و سنن پسندیدة ملی مان همآهنگ سازیم و استقلالیت فرهنگی خود را حفظ کنیم و...
درست در همین فرصت دشمنان، یکی پی دیگر ماهرانه پیشدستی کرده ایادی خود را بر امور معارفی، فرهنگی و کلتوری و نهاد های سنتی کشور ما مسلط ساختند و سمت حرکت معارفی کشور ما را طبق دلخواه و پروگرامهای تجاوزگرانة شان به کجراه سوق دادند. بعد ها با استفاده از نفوذ سیاسی خود سازمانهای اجتماعی و سیاسی وابسته بخود را نیز ایجاد کردند. بدینترتیب میان تحصیل کرده های مذهبی از یکسو و تحصیل کرده های علوم و معارف عصری از سوی دیگر فاصله ایجاد نمودند و این فاصله را روز بروز بیشتر ساختند تا اینکه حوزه های درسی علوم دینی در نیم قارة هند از طریق تاریک نگهداشتن دانشمندان علوم دینی ما، نسبت به هستی مادی و معنوی و تاریخ وطن شان افغانستان و جهان، آنها را یکسره در انزوا از حرکت زمان قرار دادند. از آن زمانیکه علامه سید جمال الدین افغان، شیپور آزادی و بیداری ملل شرق و مسلمان را بصدا در آورد، ارتجاع داخلی و جهانی متوجه شد که منبع اصلی و نیرومند انرژی مبارزه علیه غارتگران همانا فرهنگ اسلامی و ایمان ملت افغان است، لهذا دست بکار شدند و با دسایس و حیل نگذاشتند در افغانستان روشنفکران بحیث یک طبقه و یا یک قشر رادیکال اجتماعی از متن معارف و فرهنگ اسلامی ظهور نمایند و وحدت اندیشة روشنفکران تأمین شود. و داخل در حریم تمدن جدید گردند و آنرا به سود ملت آزادة خود بکار گیرند.
ارتجاع هرچه در توان داشت بکار برد تا در میان تحصیل کرده های علوم دینی و علوم مکتبی معاصر جهیل ایجاد نماید. فعالیت های شوم ارتجاع درین زمینه در طول قرن بیست ادامه داشته و تا کنون به شیوه های گوناگون ادامه دارد. سر انجام هردو بخش تحصیل کرده ها را بجان هم انداختند و آنچنان تخم جدایی، بیگانگی و نفاق و خصومت را میان شان کاشتند که به آسانی در هردو طرف توانستند آیادی خود را جا دهند. و بدینوسیله هردو طرف را از فرهنگ غنی جهان اسلام و از دست آورد های مثبت علوم و معارف معاصر بی نصیب سازند. متجددین را دشمن معارف دینی، کلتور و سنن پر افتخار ملی و تاریخی شان بار آوردند و از معنویت تهی ساختند و تحصیل کرده های علوم دینی را از حقایق تاریخی جهان اسلام و تمدن پر بار اسلامی و از اهداف مقدس بزرگمردان عالم اسلام از آثار و کارنامه های آنها از اهداف و آرمانهای آنها، از تجارب گرانبهای مبارزات آنها و ...، بیخبر و نا آگاه حفظ نمودند و در عین حال از تمدن معاصر بصورت کلی بیگانه نگهداشتند. بزرگترین استعداد ها در هردو طرف یا خریداری و مسخ شدند و یا بصورت مرموز از بین رفتند و با مهارت جلو رشد استعداد هایی که میتوانستند در سطح روشنفکران حقیقی جامعه صعود کنند، گرفته شد.
این حالت دردناک سبب شد تا در راْس هرم جامعة افغانی از نظر فرهنگی ستاره های درخشانی که زمینة ایجاد یک طبقه پیش آهنگ جدید را برای رهبری توده های مردم فراهم آورده بتواند، به تعداد قابل ملاحظه و مؤثر در سرنوشت جامعه، از لحاظ فرهنگی، طلوع نکردند.
مشخصات عمدة تحصیل کرده های متجدد:
1- سیانتیسم یا به عبارت دیگر علم پرستی، آنهم خیلی سطحی و بعضاً تفننی.
2- مخالفت با سنن قومی و اجتماعی
3- با گذشته کلاً در جنگ و عناد بودن
4- آینده گرائی، نو پذیری و نو پرستی (مدرنیزم)
5- بصورت طبیعی مخالفت با مذهب (زیرا مذهب دارای اصولی است که علم (ساینس) از تبیین آن عاجز است، خاصتاً علم این عالم نمایان متجدد ما.)
6- مخالفت با احساس زائیده از اشراق و احساس دل و تنها به دماغ و منطق خشک به ظاهر علمی متکی بودن.
اما تحصیل کرده های علوم دینی در کشور ما که از جوشا جوش زندهگی در شهر ها کنار انداخته شدند و در روستا ها نیز روز بروز مقام اجتماعی شان خدشه دار شده می رفت. جای خود را یکسره در جامعه به تحصیل کرده های متجدد گذاشتند ولی وجود آنها بحیث طبقة تحصیل کردة علوم دینی و عربی و گردانندگان چرخ امور مذهبی در جامعه باقی بود.
باید در تحلیل طبقات جامعة افغانی از لحاظ فرهنگی مانند هر جامعة دیگر از وجود ستاره هائی یاد آور شد که در قلة هرم جامعه در حال ظهور اند و این ستاره های منفرد رفته رفته زیاد شده میروند و مانند دوره های گذشته که در سلسله توالی زمان، تاریخ حقیقی کشور ما را ساخته اند، جای طبقة تحصیل کردة کهنه شده و فاسد شده و فاقد رسالت را میگیرند و آنها را از میدان زندهگی اجتماعی بدور خواهند کرد.
این ستاره ها در آغاز از موقعیت های ضعیف برخوردار اند ولی بی تردید چون از عمق جامعه یعنی از تودة مردم برخاسته و از پیچاپیچ هستی طبقة تحصیل کرده گذشته و با احساس بلند مسؤولیت انسانی در راْس هرم جامعة افغانی از لحاظ فرهنگی قرار میگیرند، به زودی از پشتیبانی مردم برخوردار می شوند. اینها مقام فوق علم (ساینس) را با داشتن دین فوق علم نه دون علم یعنی درک بلند و فوق علوم مشخص طبیعی از دین و دور بودن از عامیانه گری و خرافات را احراز کرده اند.
مسلماً همین ها اند که سمت اصلی تکامل جامعة افغانی را نشان میدهند.
اینها کشافان راه های نامنکشف اند و این ها پیشآهنگ و رهنما در عمل و نظر برای لایههای اجتماعی پائینتر از خود یعنی طبقة تحصیل کردههای متجدد غیر روشنفکر و تحصیل کردههای علوم دینی غیر روشنفکر و طبقة عوام و تودههای مردم اند.
اکنون دیگر تودههای مردم برای پذیرش روشنفکران حقیقی یعنی ستاره های قلة هرم جامعه آماده اند، زیرا طبقة تحصیل کردة خودخواه و جاه طلب جامعة افغانی در هردو بخش یاد شده، از نیروی جاذبة لازم در بین مردم، محروم شده اند و سخنان شان در میان اکثر افراد چیز فهم طبقة خود شان نیز چسپ و جاذبه ندارد.
روشنفکران، این ستاره های قلة هرم جامعه، تحصیل کرده های فاقد رسالت را که صرفاً کتاب ها بالای شان بار است و در نفس پرستی غرق اند، به سرعت از میدان پر تحرک زندهگی اجتماعی به انزوا و نابودی معنوی می رانند. این تحصیل کرده های مغرور و استفاده جو هرچند مدتی مردم را اغوا کرده و خود را عناصر محوری جامعه جا بزنند در فرجام به رسوائی و شکست قطعی مواجه اند
اکنون ببینیم! این روشنفکران چگونه آدمها اند که اینهمه توانمندی ها دارند و از آنها انتظارات بزرگی میتوان داشت و آنها اند که اگر دنیائیان بخواهند یا نخواهند به دمیدن روح نو در کالبد خستة مردن وطن خود سهم بزرگ دارند و خداوند این رسالت تغییر جامعه را بسوی رستگاری حقیقی سیر به سوی صعود حیات مادی و معنوی درین مرحلة تاریخی بدوش آنها گذاشته است. گفتیم اینها، این روشنفکران، این پیشتازان و پیشکسوتان جامعة ما، کیانند؟
پاسخ این را در خصوصیات روشنکفر می یابیم:
خصوصیات روشنفکر:
1- روشنفکر دارای بینش جدید است که گاه بطور مستقیم و گاه بطور غیر مستقیم آنرا اعلام می نماید.
2- بینش روشنفکر بازگشت نه، بلکه رفتن است بطرف یک احساس عرفانی و معنوی و حقیقتاً علمی، این احساس معنوی را نمیشود گفت بازگشتی است به کهنه گرائی. زیرا از معتقداتی که بصورت عامیانه در طبقة تودة عوام وجود دارد، بسیار دور و از قشری گری و خشکی طبقات تحصیل کردة روبزوال خیلی ها بلند است.
روشنفکر نصب العین عالی به اندازة درک و کمالش را دارد.
3- در حفظ پیوند معنوی با همفکرانش قویاً پایدار و با ثبات است.
4- شخصیت سیاسی است، سیاسی بودن شاخصة خاص روشنفکر است.
5- اساسی ترین و عمده ترین خصوصیت روشنفکر حقیقی، روشنگری است. روشنفکر حقیقی یک روشنگر است. با این صفت روشنگری روشنفکری حقیقی بودنش را ثابت می سازد.
باید گفت: سیاست را نباید به معنی متداول گرفت بلکه سیاست عبارت است از خود آگاهی نسبت به محیط و جامعه و سرنوشت مشترک و درد مشترک و زندهگی مشترک انسان و جامعه ایکه در آن زندهگی می کند و بآن وابسته است.
البته انسانهائی هستند که این خود آگاهی را احساس نمی کنند، آنها انسانهای فلج اند.
6- عصیان کننده است، یکی از بارزترین و پر ارزش ترین صفات انسانی یک روشنفکر، عصیان او است. هر کس به میزان عصیان که دارد ارزش دارد و به میزان که عصیان در او کم است، بحالت جانوری و گیاهی نزدیک است. عصیان روشنفکر در برابر بدی ها، جهل ها و ظلم ها، در برابر فساد ها و پستی ها، در برابر یکنواختی ها و رکود ها و رخوت ها و سرانجام در برابر استعمار و تجاوز بیگانگان تجاوز گر بر حریم وطن مقدس و عزیزش.
این همه عصیان های اوست که روشنفکر را از معاصی در برابر اوامر الله (ج) پاک میسازد و او را به خدای بزرگ و قدوس السلام نزدیک میکند و انسانیتش را جلا و صفا می بخشد، فکرش را روشن مینماید و او را به اعمال مفید و ابتکارات عظیم در عرصه های مختلف زندهگی اجتماعی قادر میسازد.
از فکر و عمل روشنفکر نور میبارد. چنین انسان را به معنی دقیق کلمه روشنفکر مینامیم.
* * *
ملت ما به روشنفکر احتیاج دارد و همه یکصدا میگویند: هر تحصیل کرده و فارغ از مدارس و مکاتب و حوزه های علمی و دانشگاه ها، روشنفکر نیست.
روشنفکر ممکن است تحصیل کرده باشد و یا تحصیل کرده نباشد و یا دارای تعلیمات و تحصیلات نا تمام باشد. در هر حال چون رهیاب شده است، خود و مردم خود و راه خدای عزوجل را بدرستی شناخته است، جای خود را در چهار راه زندهگی، و سمت حرکت خود را در مسیر تاریخ و زمان به روشنی تشخیص داده است، هدفش روشن و معلوم است، بسوی هدف نورانی و مقدسش پیوسته در حرکت است.
روشنفکر همیشه در میان جمع است و در عین حال تنها است. این تنهایی و این با جمع بودن اوست که او را قادر به گام زدن در جادة کمال انسانیت ساخته است.
و وقتی از مردم تنها میباشد با پروردگاه خود در راز و نیاز است و وقتی در میان جمع (مردم) است، خودش را و منافع فردی اش را فراموش میکند، همه اش در فکر خیر و سعادت مردم خود است.
روشنفکران، این ستاره های درخشان، از متن جامعه روی نیاز جامعه و عوامل عینی جامعه در مرحلة معینی از تکامل جامعه ظهور میکنند اما نقش آنها بدون شک تعیین کننده در ایجاد تاریخ است.
روشنفکران، داهیانه گرایش عام و روح مشترک اجتماعی را تنظیم می کنند و سمت میدهند.
داکتر شریعتی دانشمند و محقق بزرگ می گوید:
بنابرین گرایش عام و روح مشترک اجتماع مبنای یک دوره را تشکیل میدهد و همان است که منتسیکو آنرا روح عصر میگوید. بنابرین تاریخ یعنی توالی دوره های گوناگون که هر یک را سیمای ویژه و روحیة مشخص است".
شاخص این سیما و روحیة مشخص همانا روشنفکران اند که در قلة هرم جامعه جا میگیرند و علیه هر آنچه که باطل و نادرست است، به وسیلة قلم و زبان مبارزه می کنند و سر انجام طبقة جدیدی از انتلکتوئل و اشخاص و افراد دارای تحصیلات ناتمام و یا فاقد تحصیلات اکادمیک را که مشخص سیمای ویژه و روحیة جدید و پیشرفته و تکامل یافته جامعه باشد، میسازد و بدینترتیب عامل دگرگونی عظیم و دیر پا در سراسر اندام و هستی هرم جامعة افغانی می گردند.
در یک جمله: هر روشنفکر کم سواد و حتی بی سواد میتواند بزودی و بخوبی تحصیل کرده و دانشمند شود ولی هر تحصیل کرده و دانشمند نمیتواند به آسانی روشنفکر شود.
روشنفکر همواره از وضع زندهگی شخصی خود راضی بوده و هیچگاه و به هیچ نحوی از آن شاکی نیست.
او برخود کاملاً مسلط است. روشنفکر توانسته است تا آخرین سرحد امکان از ذمایم اخلاقی و عادات رذیلانه خود را پاک سازد. کینه و بخل و حسد، بلند پروازی، خود خواهی، ریا و چاپلوسی، ترس و تشویش، پیشداوری های ذهنی گرانه در حریم روح، فکر و قلبش راه ندارد.
روشنفکر جز به حضرت خالق بی نیاز ج به هیچ موجود دیگر سر تسلیم خم نمی کند و خود را به قدرتهای مؤقتی عالم نمی فروشد روشنفکر خود را مصداق این سخنان گهر بار ساخته است، آنجا که مولینا جلال الدین محمد بلخی می فرماید:
من فدای آنکه نفروشد وجود
جز به آن سلطان با افضال وجود
و هم آنجا که علامه اقبال می فرماید:
هـرکه پیمان با هوالموجود بست
گردنش از بند هر معبود رست
روشنفکر به این گفته معتقد است:
"آنکه آزادی را از من میگیرد دیگر هیچ چیزی ندارد که عزیز تر از آن به من ارمغان دهد."
روشنفکر عاشق است، عاشق حقیقت!
پس بیایید بخاطر حقیقت در جستجوی روشنفکران وطن آفت زدة خود شویم و به پیام آنها گوش دهیم و بدانها دل نهیم!
خوانندگان گرامی!
با نشر این مقالة تحقیقی دیگر برای جامعة ما بجای مفهوم سطحی و نادرست از روشنفکری و روشنفکر تعریف دقیق آن مفهوم شده خواهد بود.
روشنفکر حقیقی به مثابة صدای رسای ملت افغان وظیفة خود را با داشتن همة آن خصوصیات که در متن مقاله بدان اشاره شده است، ادامه خواهد داد.
غایه و هدف حیاتی روشنفکر حقیقی روشنگری است و بس.
کلمات کلیدی:
چه جرم رفت که با ما سخن نمی گویی
جنایت از طرف ماست یا تو بدخویی
تو از نبات گرو برده ای به شیرینی
به اتفاق ولیکن نبات خودرویی
هزار جان به ارادت تو را همی جویند
تو سنگ دل به لطافت دلی نمی جویی
ولیک با همه عیب از تو صبر نتوان کرد
بیا و گر همه بد کرده ای که نیکویی
تو بد مگوی وگر نیز خاطرت باشد
بگوی از آن لب شیرین که نیک می گویی
گلم نباید و سروم به چشم درناید
مرا وصال تو باید که سرو گلبویی
هزار جامه سپر ساختیم و هم بگذشت
خدنگ غمزه خوبان ز دلق نه تویی
به دست جهد نشاید گرفت دامن کام
اگر نخواهدت ای نفس خیره می پویی
درست شد که به یک دل دو دوست نتوان داشت
به ترک خویش بگوی ای که طالب اویی
همین که پای نهادی بر آستانه عشق
به دست باش که دست از جهان فروشویی
دراز نای شب از دردمندان پرس
تو قدر آب چه دانی که بر لب جویی
ز خاک سعدی بیچاره بوی عشق آید
هزار سال پس از مرگش ار به ینبویی
کلمات کلیدی: