هرگاه خداوند بنده ای را دوست بدارد، بلا را به او می پیوندد ؛ زیرا خداوند ـ عزّوجلّ ـ، می خواهد او راخالص سازد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
یادداشتها و برداشتها
 
بازگشتنگاه

بازگشتنگاه

(مصدر)

 

بازگشتنگاه از واژه ی بازگشتن گرفته شده و آرش سرچشمه و جای بازگشت را می رساند.

از نگاه دستوری، بازگشتنگاه انجام شدن کار یا پدیدار شدن چگونگی یی را می رساند. دستور زبان فارسی بازگشتنگاه را وابسته به هنگام ندانسته و نشانه ای آن را پسوند های ”دن“ و ”تن“ می شناسد. مگر موشگافی و از هم گشایی بازگشتنگاه نشان می دهد، که نشانه ای بازگشتنگاه تنها و تنها پسوند  ”ن“  بوده و بازگشتنگاه وابسته به هنگام های اکنون و گزشته است.

در زبان دری سه گونه بازگشتنگاه داریم، یکی آنکه از ریشه ای آن، با افزایش پیشوند ”ب“  فرمایش یگان (مفرد)، دودیگر آنکه از ریشه ای آن گزشته ای پیوستگی و سه دیگر آنکه از آن هم فرمایش و هم گزشته ساخته شود. گونه های یکم و دوم دارای یک آرش بوده، مگر وابسته به دو هنگام اکنون و گزشته اند. برای نمونه بازگشتنگاه های گزریدن و گزشتن، گردیدن و گشتن، دوزیدن و دوختن، نویسیدن و نوشتن هم آرش اند، مگر وابسته به دو هنگام می باشند. بازگشتنگاه های گزریدن، گردیدن، دوزیدن و نویسیدن وابسته به هنگام اکنون بوده و همه ای واژه های که از آن ها ساخته و گرفته می شوند، ویژه ای هنگام اکنون اند. برای نمونه به بازگشتنگاه گزریدن می نگریم: همه ای واژه های گزر، بگزر،گزرش, گزرا,گزره, گزران, گزرگاه, گزرایی, گزرنده و گزرندگی ویژه ای هنگام اکنون اند.

بازگشتنگاه های گزشتن، گشتن، دوختن و نوشتن وابسته به هنگام گزشته بوده و همه ای واژه های که از آن ها ساخته و گرفته می شوند، ویژه ای هنگام گزشته اند. برای نمونه همه واژه های خویشاوند بازگشتنگاه گزشتن مانند گزشت، گزشته، گزشتنی، گزشتگاه، گزشتنگاه و گزشتگی وابسته به هنگام گزشته اند.

گونه ای سوم، هر دو هنگام گزشته و اکنون را در خود نهفته دارد. برای نمونه به بازگشتنگاه های پوشیدن و انجامیدن نگاهی می اندازیم: هرگاه پیشوند ”ب / بی“ را به ریشه های ”پوش“ و ”انجام“ بیافزاییم, از آنها  فرمایش یگان ”بپوش“ و ”بیانجام“ ساخته می شوند و اگر پسوند ”ن“  را از این بازگشتنگاه ها بزداییم, از آنها گزشته ای پیوستگی یی ”پوشید“ و ”انجامید“ یا فرمایش دوگان (جمع) ”بپوشید“ و ”بیانجامید“ ساخته می شود.

بازگشتنگاه واژه ایست که از آن فرمایش، کارواژه، نام واژه, بند و زاب ساخته شود. بازگشتنگاه سرچشمه ای همه واژه های خویشاوند خویش است. برای نمونه همه واژه های: بین، ببین، بینش، بینشی، بینه، بینی، بینا، بینان، بینانه، بینایی، بیننده و بینندگی به بازگشتنگاه بینیدن و واژه های دید، دیده، دیدار، دیداری، دیدگی، دیدنی، دیدنگاه و دیدگاه به بازگشتنگاه دیدن بازمیگردند.

وارونه زبان  اوستا که بیشینه ای بازگشتنگاه های آن از دو یا سه بندواژه درست شده اند، بازگشتنگاه های ساده ای زبان دری از چهار تا هشت بندواژه درست شده اند، برای نمونه: بستن (4)، آبشتن (5)، گندیدن (6)، آغازیدن (7)، خسبانیدن (8).

بیشینه ای از بازگشتنگاه های زبان اوستا ریشه ای کارواژه های زبان دری را می سازند، برای نمونه: بر (بردن)، کن (کندن)، کش (کشیدن)، پر (پریدن)، بر (بردن)، وز (وزیدن)، ورز (ورزیدن)، گرس (گریستن)، بخش (بخشیدن)، تفس (تفسیدن)، آزر (آزردن)، دوا (دواندن)، پرس (پرسیدن)، گوش ( گوشیدن / شنیدن)، چش (چشیدن), سپر (سپردن).

گرچه فرنودی در دست نیست، مگر ساختار بازگشتنگاه زبان اوستا نشان می دهد، که شاید (نه باید) بازگشتنگاه زبان تازی از روی ساختار بازگشتنگاه زبان اوستا ساخته شده باشد.

 

ساختمان بازگشتنگاه

 

از نگاه ساختمانی بازگشتنگاه به چهار گونه است: ساده، آمیخته، دوگانه و دم بریده.

بازگشتنگاه ساده

بازگشتنگاه ساده آنست که از یک واژه درست شده باشد، مانند رفتن،  خوردن، شنیدن، آژیریدن، آبادانیدن.

بازگشتنگاه آمیخته

بازگشتنگاه آمیخته، آمیزه ای از دو یا چند واژه است، مانند برآمدن، بازگفتن، گپ زدن، سخن گفتن، فروهشتن، درست کردن، گفتگو کردن.

بازگشتنگاه دوگانه

به بازگشتنگاه های که خویشاوند نبوده, مگر از یک آرش برخوردار باشند, دوگانه می گوییم. برای نمونه گداختن و آبیدن، شنفتن و شنیدن، دیدن و نگریستن،  فرهیختن و پروردن و ...

بازگشتنگاه های دم بریده

هرگاه دو بازگشتنگاه با هم به کار برده شوند، پسوند های ”ن“و یا ”یدن“ از آنها کم می شود. برای نمونه خرید و فروش از بازگشتنگاه های خریدن و فروشیدن، رفت و آمد از بازگشتنگاه های رفتن و آمدن، دید و بازدید از بازگشتنگاه های دیدن و بازدیدن، جست و جو از بازگشتنگاه های جستن و جوییدن، آمد و شد  از بازگشتنگاه های آمدن و شدن، تک و پو  یا  تکاپو  از بازگشتنگاه های تکیدن و پوییدن، گفت و گو  از بازگشتنگاه های گفتن و گوییدن، بود و باش  از بازگشتنگاه های بودن و باشیدن و جست و خیز  از بازگشتنگاه های جستن و خیزیدن گرفته شده اند.

 

ساختن نام واژه های بازگشتنگاه

نام واژه ای بازگشتنگاه دارای  پسوند ”ن“ نبوده، مگر آرش بازگشتنگاه را در خود دارد.

-      از ریشه ای اکنون بازگشتنگاه می توان نام واژه ای بازگشتنگاه ساخت، برای نمونه: پسند، خیز، دو، خراش، هراس، رم، خرام.

-      با افزودن بندواژه ای ”و“ در میان دو ریشه ای اکنون می توان نام واژه ای بازگشتنگاه ساخت، برای نمونه: سوز و گداز، ریز و پاش، گیر و دار.

-      با افزودن بندواژه ای ”و“ در میان ریشه ای گزشته و ریشه ای اکنون می توان نام واژه ای بازگشتنگاه ساخت، برای نمونه: گفت و گو، شست و شو، خورد و خوراک.

-      با افزودن پسوند ”ش“ در پایان ریشه ای اکنون می توان نام واژه ای بازگشتنگاه ساخت، برای نمونه: کوشش، گردش، وزش، ریزش.

-      با افزودن پسوند ”ه“ در پایان ریشه ای اکنون می توان نام واژه ای بازگشتنگاه ساخت، برای نمونه: خنده، گریه، ناله، دیده، شنیده.

-      با افزودن پسوند ”ار“ در پایان ریشه ای گزشته می توان نام واژه ای بازگشتنگاه ساخت، برای نمونه: کردار، گفتار، رفتار، دیدار، پدیدار.

-      با افزودن پسوند ”ان“ در پایان ریشه ای اکنون می توان نام واژه ای بازگشتنگاه ساخت، برای نمونه: خندان، بینان.

-      با افزودن پسوند ”ی“ در پایان زاب می توان نام واژه ای بازگشتنگاه ساخت، برای نمونه: بزرگی، تشنگی، خستگی.

-      با افزودن پسوند ”ی“ در پایان جانشین نام می توان نام واژه ای بازگشتنگاه ساخت، برای نمونه: تویی، منی، مایی.

-      با افزودن پسوند ”ی“ در پایان شماره می توان نام واژه ای بازگشتنگاه ساخت، برای نمونه: یکی، دوی، پنجی.

 

بازگشتنگاه های دوگانه

 

چنانکه در بالا گفتیم، بازگشتنگاه های دوگانه دارای یک آرش بوده، مگر وابسته به دو هنگام اکنون و گزشته اند.  

هرگاه پسوند ”ن“ را از بازگشتنگاه اکنون بزداییم و به آن پیشوند ”ب“ بیافزاییم، از آن فرمایش دوگان به دست می آید. و اگر پسوند ”ن“ را از بازگشتنگاه گزشته بزداییم، از آن گزشته ای پیوستگی ساخته می شود.

با افزایش پیشوند ”ب“ به ریشه ای بازگشتنگاه اکنون می توان فرمایش یگان ساخت و با افزایش پسوند ”ه“ به ریشه ای بازگشتنگاه گزشته می توان انجامیدواژه (مفعول) ساخت. همچنان از یکجا کردن پسوند ”نده“ به ریشه ای بازگشتنگاه اکنون می توان انجامندواژه (فاعل) را ساخت.

 

 

 

 

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/12/23:: 1:10 صبح     |     () نظر
 
پارسی سخن بگوییم

برگرفته شده از صفحه : پارسی  سخن بگوییم

http://www.geocities.com/parsibegoo/

آ ا  ب  پ  ت  ث  ج  چ  ح  خ   د  ذ  ر  ز  ژ  س  ش  ص  ض  ط  ظ  ع  غ  ف  ق  ک  گ  ل  م  ن  و  هـ  ی 
 

تازی پارسی
ائتلاف  همایه 
ابتدا  نخست 
ابتدایی ترین  ساده ترین 
ابتلاء  دچاری 
ابتکار  نوآوری 
ابدیت  همیشگی 
ابن سینا  پور سینا 
اتباع  شهروندان 
اتحاد  همبستگی 
اتفاق افتاد  رخ داد 
اتفاقات  رویدادها 
اتوماتیک  خودکار 
اتومبیل  خودرو 
اتومبیل  خودرو 
اجتناب  دوری 
اجتناب ناپذیر  پیشگیری ناپذیر 
اجرت  دستمزد 
اجناس  کالاها 
اجیر  مزدور 
احترام  ارج 
احتمالا  شاید - چه بسا 
احتیاج  نیاز 
احتیاط  پروا 
احدی  هیچکسی 
احسنت، برکه‏ الله، براوو(فرانسه)یاباریکلا  آفرین 
احضار کردن  فراخواندن 
احضار کردن  فراخواندن 
احیانا  شاید 
اخاذی  زورگیری 
اخبار  تازه ها 
اختراع  نوآوری 
اختلاط  درهمی 
اختناق  خفگی - فشار - تنگنا 
اخذ  دریافت 
اخطار  هشدار 
اخلاف  جانشینان 
اخوت  برادری 
اخوی  برادر 
اخیرالتأسیس  نوبنیاد - نوساز 
اخیرا  به تازگی 
ادوار  دوره ها 
اذان  بانگ نماز 
اذیت  آزار 
ارائه طریق کردن  پیشنهاد کردن 
ارائه کرد  رو کرد 
اراضی  زمین ها 
اربعین  چله 
ارتجاع  واپسگرایی 
ارتعاش  لزرش 
ارتفاع  بلندی 
ارزاق  خواروبار 
ارسال کردن  فرستادن 
ارشد  بزرگتر 
ارفاق  آسانگیری 
اریکه  تخت 
اریکه فرمانروایی  تخت فرمانروایی 
از آن جمله  از آن میان 
از آن روز به بعد  پس از آن روز 
از اوایل  از آغاز 
از این جهت  از این رو 
از این طریق  از این روش 
از این قبیل  از این دست 
از این نظر  از این رو 
از بین بردن  از میان بردن 
از جانب  از سوی 
از جمله  از دسته - از آنگونه 
از طرف دیگر  از سوی دیگر 
از طریق  از راه 
از قدیم  از دیر باز 
ازدواج  زناشویی 
اساس  بنیاد 
اسبق  پیشین 
اسپری  افشانه 
استبداد  تکسالاری - خوکامگی 
استحصال  برداشت 
استحضار  آگاهی 
استحقاق  شایستگی - سزاواری 
استحمام  خودشویی 
استحکامات  سنگربندی ها 
استدعا می کنم  خواهش می کنم - درخواست می کنم 
استراتژی  راهبرد 
استراتژیک  راهبردی 
استراحت کردن  آسودن - درازکشیدن 
استراق سمع  شنود 
استرداد  واپسداد 
استشمام  بو کردن- بوییدن 
استشهاد  گواهی 
استعفا  کناره گیری 
استعمال  کاربرد 
استفاده  کاربرد 
استفاده از  به کارگیری 
استقامت  پایداری 
استقبال  پیشباز 
استقرار  برپایی 
استقلال  خودسالاری 
استمرار  ادامه 
استناد  گواهمندی 
استنباط  برداشت 
استهزاء  ریشخند 
استهلاک  فرسایش 
استیجاری  کرایه ای 
استیضاح  بازخواست 
استیضاح  بازخواست 
استیلاء  چیرگی 
اسرار  رازها 
اسراف  ریخت و پاش 
اسطوره  افسانه 
اسقاطی  ناکارآمد 
اسلاف  یشینیان - گذشتگان 
اسلحه  جنگ افزار 
اسم  نام 
اسهال  شکم روش 
اسکله  بارانداز 
اسیر  برده - دستگیر 
اشاعه  گسترش 
اشتباها ً  ندانسته 
اشتغال  کارگماری 
اشرار  آشوبگران 
اشراف  بزرگان-بزرگواران 
اشعار  سروده ها 
اشکال  خرده 
اصحاب  یاران 
اصرار  پافشاری 
اصطلاحات  واژگان 
اصطکاک  سایش 
اصل  ریشه-بن-بیخ 
اصیل  ریشه دار 
اضافه کردن  افزودن 
اضطراب  پریشانی 
اضمحلال  نابودی 
اطاعت  پیروی - فرمانبرداری 
اطاعت می شود  به روی چشم 
اطاق  اتاق 
اطراف  گوشه‎ها-کناره‎ها 
اطرافیان  خویشان - نزدیکان 
اطریش  اتریش 
اطلاع  آگاهی 
اطلاع ثانوی  آگهی پس از این 
اطلاعات  داده ها 
اظهار داشت  بازگو کرد 
اظهار نظر  بازگویی دیدگاه 
اعتبارنامه  استوارنامه 
اعتدال  میانه روی 
اعتدال  میانه روی 
اعتقادات  باورها 
اعتماد به نفس  خودباوری 
اعتماد متقابل  همباوری 
اعجاب انگیز  شگفت انگیز 
اعدام کردن  سر به نیست کردن 
اعراب (عرب ها)  تازیان 
اعزام  گسیل 
اعلام کردن  آگاه کردن 
اعلان  آگهی 
اعیاد  جشن ها 
اغتشاش  آشفتگی 
اغلب  بیشتر 
افتتاح  گشایش 
افتخار  سربلندی 
افتضاح  رسوایی 
افراد  کسان 
افرادیکه  کسانیکه 
افراط  زیاده روی 
افسوس  دریغا 
اقامت  ماندن 
اقبال  بخت 
اقتباس از ...  برگرفته از ... 
اقدام نمودن  دست زدن 
اقصی نقاط جهان  سرتاسر جهان 
اقصی نقاط دنیا  سرتاسر جهان 
اقصی نقاط کشور  سرتاسر کشور 
اقلام  نمونه ها 
اقلیت  کمتری 
الان  اکنون 
البسه  پوشاک 
الحاق  پیوست 
الی یا لغایت  تا 
اما  ولی 
امام  پیشوا 
امام جماعت  پیشنماز 
امام جماعت  پیشنماز 
امتحان  آزمون 
امتحان کردن  آزمودن - آزمایش کردن 
امتداد  راستا 
امتناع  خودداری - پرهیز 
امتناع کردن  خودداری کردن 
امداد  یاری رسانی 
امدادگر  یاری رسان 
امر  فرمایش 
امرار معاش  گذران زندگی 
امرتان چیست؟  فرمایشتان چیست؟ 
امریه  فرمان نامه 
امکان پذیر  شدنی 
انبیاء  پیامبران-پیغمبران 
انتخاب  گزینش 
انتخابات  گزیدمان 
انتصاب  گماشتن-گمایش 
انتظار  چشمداشت 
انتظار داشتن  چشم داشتن 
انتظار می رود  پیش بینی می شود 
انتقاد کردن  خرده گیری - خرده گرفتن 
انتقام  تلافی - کینخواهی 
انجماد  یخ زدن 
انحاء  روش ها 
انحراف  لغزش 
انزوا  گوشه گیری 
انسجام  هماهنگی 
انشاء الله  به امید خدا 
انصراف دادن  کناره گیری کرد 
انعطاف  نرمش 
انعقاد خون  لختگی خون 
انعکاس  بازتاب 
انفجار  پکیدن - پکش (pokesh) در اصفهان اینگونه می گویند 
انفرادی  تنهایی 
انفصال  جدایی 
انهار  رودها 
انهدام  نابودی 
انواع  گونه ها 
اهالی بوشهر  مردمان بوشهر 
اهتمام  کوشش 
اهدا کردن  پیشکش کردن 
اواسط  میانه ها 
اوباش  ناکس 
اول  نخست 
اولا  نخست 
اولاد  فرزندان 
اولویت  نخستینگی 
اولین  نخستین 
اکاذیب  دروغ ها 
اکتفاء  بسنده 
اکتفاء کردن  بسنده کردن 
اکثر قریب اتفاق  بیشتر 
اکثرا  بیشتر 
اکثریت  بیشتری 
ایاب و ذهاب  رفت و آمد 
ایالت  استان - فرمانروایی 
ایام  روزها 
ایجاد  برپایی 
ایجاد اشتغال  کارآفرینی 
ایجاد کردن  پدید آوردن 
ایده آل  آرمانی 
ایده آلیست (فرانسوی)  آرمان گرا 
ایده آلیسم  آرمان گرایی 
ایرانی الاصل  ایرانی تبار 
ایمان  باور - باورداشت 
این طور  اینگونه 
ایندکس  نمایه 



Copyright ©ariaye 2002_2004
استفاده از مطالب آریایی با ذکر ماخذ آزاد است



کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/12/23:: 12:55 صبح     |     () نظر
 
منشأ حیات

 

گرد آورنده : س . ادیب

 

منشأ حیات

 

 

مقدمه : در ابتدا بیگ بنگ بود و سپس فیزیک پدیدار گشت. سپس در دماهای پایین تر شیمی پا به عرصه نهاد. ذرات اتم ها را شکل دادند. اتم ها با هم ترکیب شده و مولکول ها را ساختند. مولکول ها با هم همراه شدند و اولین الیگومرها و پلیمرهای حیاتی مانند اسیدهای نوکلئیک، لیپیدها، الیگو ساکاریدها و الیگوپپتیدها (نه حیات) را شکل دادند. این مولکول های حیاتی با هم همراه شده و ساده ترین اشکال حیات را که شامل یک غشاء ساد? لیپیدی محتوی آب و پلیمرهای حیاتی بود شکل دادند. این سلول های ساده که امروزه به دلیل جو اکسیداتیو کنونی زمین قابلیت حیات ندارند و به کلی منقرض شده اند پایه گذارحیات و تکامل بودند. این یک شمای کلی و بسیار ساده ازنحو? پیدایش حیات بر روی زمین است (نظری? اوپارین) که تمرکز آن بر روی غشاء لیپیدی است. البته نظریات جدیدتر بر روی RNA  به عنوان اولین پلیمر بنیان گذار حیات تاکید دارند و غشائ لیپیدی را ساختاری پیچیده می دانند که احتمالاً بعدها توسط خود RNA دستورتولید آن صادر گردید و  RNAرا به عنوان ژنوم در بر گرفت.

 هنگامی که زمین در 6/4 میلیارد سال پیش شکل گرفت، کاملاً عاری از حیات بود. یک میلیارد سال پس از آن موجوداتی مانند جلبک های سبز- آبی پدیدار گشتند. ولی همواره این سؤال وجود داشت که این موجودات از کجا آمده اند؟ به عبارت دیگر حیات از کجا آغاز شد؟ این پرسش بزرگ ادامه یافت و منجر به آزمایشاتی شد که اکثر آنها بر روی این نکته تأکید داشتند که RNA به دلیل توانایی خود تکثیری نقش بسیار بزرگی را در تکامل بازی کرده است.

 

تردید در نظریات قدیمی :  تا پیش از قرن 17 بیشتر مردم گمان می کردند خدا، انسان و سایر موجودات عالی را آفریده است و موجودات ابتدایی تر مانند حشرات و میکرو ارگانیسم ها به صورت خودبه خودی از مواد در حال فساد ایجاد می شوند ( لازم به توضیح است که از آنجایی که جلبک ها و قارچ ها جزء میکروارگانیسم ها به شمار می روند، میکروارگانیسم ها در آن زمان شناخته شده بودند.)  طی دو قرن پس از آن، این باورها به شدت زیر سوأل قرار گرفتند و در اواسط قرن 19 دو دانشمند برجسته یعنی لوئی پاستور و چارلز داروین پیشرفت هایی را در شناسایی منشأ حیات سبب شدند. (1)

در ابتدا( لوئی پاستور* ) مفهوم تولید خودبه خودی را زیر سوأل برد و شواهدی را ارائه داد که حتی باکتری ها نیز از والدینی نظیر خود ایجاد می شوند و این سؤال را مطرح کرد که اولین نسل هر گونه از کجا آمده است؟

دومین دانشمند( چارلز داروین **) بود که با بررسی شباهت بین گونه ها نظری? انتخاب طبیعی را مطرح کرد و به دنبال این نظریه نظریات دیگری نیز مطرح شد که از اصول تکامل محسوب می شوند. از جمله این که:

 ?) تکامل قطعاً رخ داده است.

 ?) تغییرات تکاملی تدریجی بوده است و به هزاران تا میلیون ها سال نیاز داشته است.

 ?) مکانیسم پیش برند? تکامل انتخاب طبیعی است.

 ?) میلیون ها گون? زند? امروزی طی فرایندی که گونه زایی نامیده می شود از یک نیای مشترک منشأ گرفته اند (2).

 

 ردیابی منشأ حیات: این واقعیت که هم? موجودات زنده دارای خصوصیات بیوشیمیایی و کد ژنتیکی یکسانی ( به استثناء چند مورد جزئی) هستند قویاً از این نظریه حمایت می کند که هم? جانداران شناسایی شده از یک نیای مشترک منشأ گرفته اند که هم? این خصوصیات قبلاً در این نیای مشترک وجود داشته است. احتمال وجود سیستمی با این پیچیدگی و اختصاصیت غیرطبیعی امکان استقلال موجودات را همراه با تکامل موازی رد می کند. تا کنون وجود حیاتی با کدهای ژنتیکی مختلف یا اصول بیوشیمیایی متفاوت اثبات نشده است ولی نمی توان وجود چنین حیاتی را نیز رد کرد (3).

 همواره باید در نظر داشت که اولین نیای مشترک هم? موجودات روی زمین نباید الزاماً همان اولین موجود زنده باشد. برای درک بهتر این مطلب بهتر است از اصطلاح "درخت حیات" داروین استفاده کرد که در آن از یک تن? منشعب شونده، گونه های جدید در اعصار مختلف پدیدار می شوند. حیات کنونی به صورت سرشاخه های نوک این درخت نمایش داده می شود. اگر دو موجود مختلف را در این درخت دنبال کنیم، نیای مشترک این دو موجود محل تقاطع شاخه های آن هاست. با دنبال کردن رد هم? موجودات زند? کنونی می توان نقطه ای را تصور کرد که هم? موجودات در آن نقطه به هم می رسند. این نقطه " قدیمی ترین نیای مشترک هم? موجودات" نامیده می شود و البته نباید انتظار داشت که این نقطه بر روی مرکز تن? این درخت باشد. ممکن است شاخه هایی هم پیش از این نقطه وجود داشته اند که اکنون منقرض شده اند. البته دلایلی وجود دارد که این نیای مشترک باید موجودی به حد کافی پیچیده و تخصصی باشد. قطعاً این موجود خود یک دو? تکاملی بسیار طولانی را طی کرده است. با دنبال کردن شباهت ها می توان منشأ حیات را در یک ساقه ( یا تنه یا ریشه) شناسایی کرد که شاخه های بعدی از آن منشعب شده اند. البته در این بین گاهی تداخل هایی بین شاخه ها دیده می شود و علت این تداخل آن است که انتقال ژن ها همیشه به صورت عمودی (از والد به فرزند) نیست بلکه بسیاری اوقات انتقال به صورت افقی (بین دو گونه، دو جنس، دو خانواده و یا حتی بالاتر) است. انتقال افقی ژن ها در پروکاریوت ها (مانند باکتری ها) کاملاً شناخته شده است و این امر باعث پیچیدگی هایی در ریابی ژن ها می شود. دربار? قلمرو میکروب ها در اعصار گذشته تنها می توان گفت که گونه زایی در میان آنها می توانسته است رخ دهد ولی با اطمینان می توان گفت هم? حیات کنونی بر روی زمین از یک جمعیت میکروبی خویشاوند با توانایی های ژنتیکی متنوع بوجود آمده است (3).

 

زمان آغاز حیات: زمین شناسان با ردیابی فسیل ها می توانند محدود? باز? زمانی حیات زمینی را تعیین کنند. قدیمی ترین موجودات فسیلی واضح و قابل شناسایی را می توان درغرب استرالیا یافت که مربوط به 5/3 میلیارد سال پیش می باشند. این فسیل ها مربوط به موجوداتی تک سلولی شبیه به سیانوباکترهای کنونی (باکتری های فتوسنتزکننده) می باشند. از آنجایی که فتوسنتز فرایندی پیچیده است که خود باید یک دور? تکاملی را طی کرده باشد بنابراین حیات باید مدتی پیش از آن آغاز شده باشد. متأسفانه شواهدی قدیمی تر که دال بر وجود حیات پیش از این باشد به سختی یافت می شود. در گرینلند صخره هایی رسوبی با حداقل عمری برابر با 85/3 میلیارد سال یافت می شود که حاوی آثاری از کربن با نسبت های ایزوتوپی تغییر یافته هستند که می توانند حاکی از فعالیت های زیستی دوران باستان باشند. اگر این تفسیر درست باشد این شواهد حیات زمینی را به چیزی حدود 4 میلیارد سال قبل باز می گرداند (3).

 تاریخ حیات بر روی زمین به یک پرسش برای ستاره شناسان مطرح شده است. منظوم? شمسی 5/4 میلیارد سال پیش از یک ابر چرخان گاز و غبار شکل گرفته است. به مدت حدود 700 میلیون سال سیارات در حال تجمع و شکل گیری از غبارهای نامنسجم بودند. شواهد این دوران به صورت بمباران هایی بر روی سطح ماه کاملاً آشکار است. از آن جایی که زمین بزرگ تر از ماه است بنابراین باید ضربات و خشونت بیشتری را تحمل کرده باشد. سطح زمین در این دوران باید عاری از حیات و غیرقابل زیست بوده باشد ولی با در نظر گرفتن نتایج حاصل از صخره های رسوبی گرینلند این پرسش مطرح می شود که چگونه موجود زنده ای می تواند در این شرایط بقا یابد. یک پاسخ ممکن به این سؤال این است که در آن زمان پناه گاه هایی وجود داشته است که حیات را در برابر این شرایط خشن حفظ می کرده اند. این پاسخ این پرسش را برمی انگیزد که این پناه گاه ها کجا بودند و به عبارت دیگر مکان آغاز حیات کجاست (3)؟

 

 مکان آغاز حیات: ابتدا باید مشخص کرد که ابتدایی ترین کلنی های میکروبی تثبیت یافته چه زیستگاهی را انتخاب کرده اند. بیایید تصور کنیم که حیات در جایی از زمین آغاز شده است. با وجود آن که داروین در مورد منشأ حیات چیز زیادی را مطرح نکرد ولی نامه ای معروف از او در دست است که به یک برک? کوچک گرم اشاره می کند که انواع مواد شیمیایی می توانند تدریجاً در آن تجمع یابند سپس توسط انرژی نورانی خورشید تحریک شده و مولکول های پیچیده تری می سازند تا آنجایی که حیات اولیه به صورت تصادفی به وجود می آید. این پیشنهاد ساده بعدها به مدلی تکوین یافته به نام "سوپ اولیه" تبدیل شد (3).

 

با در نظر گرفتن ضرب و شتم زمین توسط بارش های کیهانی، یک برک? کوچک گرم کمی بعید و غیر قابل توجیه می نماید. در سال های اخیر بسیاری محیط های فرعی دیگر پیشنهاد شده است. محیطی که قابل توجیه تر از همه می نماید و با تاریخچ? ابتدایی خشن زمین سازگاری دارد اعماق سطح زمین است یعنی اعماق محیطی که از دیدگاه زمین شناسی هنوز سطح زمین محسوب می شود. در سال 1977 زیردریایی آلوین اکوسیستم های پیچیده ای را در اعماق چند کیلومتری اقیانوس آرام کشف کرد که در اطراف یک دهان? آتشفشان تجمع یافته بودند. برخی از این این دهانه های آتشفشانی تحت عنوان سیگاری های سیاه نامیده می شوند. دمای آب اطراف این دهانه ها می تواند تا C?350 برسد ولی با این وجود به دلیل فشار زیاد نمی جوشد. موجودات زند? اطراف این دهانه ها عبارتند از خرچنگ ها و کرم های لوله ای بزرگی که احتمالاً از زیستگاه های بالاتر به این محیط ها وارد شده اند و با شرایط خشن این محیط ها سازگاری پیدا کرده اند. به دلیل تاریکی مطلق دراین عمق فتوسنتز غیر ممکن است و پرسشی که مطرح می شود این است که چه منبع انرژی این اکوسیستم را حفظ می کند. بررسی ها نشان داد که تولیدکنندگان اولیه در این محیط ها میکروب هایی هستند که نزدیک تر به دهانه زندگی می کنند. این میکروب ها به رده ای از موجودات تعلق دارند که تحت عنوان کلی شیمیوتروف ها نامیده می شوند که از مواد شیمیایی و انرژی گرمایی به جای نور خورشید استفاده می کنند. برخی از شیمیو تروف ها قادرند مواد شیمیایی و گازها را مستقیماً به مواد زیستی تبدیل کنند. به موجوداتی که در چنین دماهای بالایی زندگی می کنند هیپرترموفیل گفته می شود (3).

 با وجود هم? این شرایط خشن(دمای بالا، فشار بالا، عدم نور، اسیدیت? بالا یا پایین و ...) این موجودات نیاز دارند که سوخت و ساز خود را به طور طبیعی انجام دهند. تحقیقات مشخص ساخت که این سیگاری های سیاه فقط قل? یک کوه یخی بسیار عظیم محسوب می شوند. "پروژ? حفاری اقیانوس" به مدت چند سال اعماق صخره های بستر دریا را تا عمق یک کیلومتر مورد کاوش قرار داد. مشخص گردید که حیات در اعماق این صخره ها نیز به انداز? سطح آنها رواج دارد. 

 در ده? 1980 میکروارگانیسم هایی از اعماق چند کیلومتری سطح زمین طی یک پروژ? حفاری چاه نفت در سوئد به دست آمد. این تحقیق تحت ایرادات علمی متعددی قرار گرفت ولی چند سال بعد گزارشات مشابه دیگری نیز از تحقیقاتی مشابه به دست آمد و وفور شواهد وجود حیات را در اعماق زمین اثبات کرد.

 وجود حیات در اعماق سطح زمین این نظریه را قوت بخشید که حیات می تواند در جایی در زیر زمین آغاز شده باشد یعنی جایی که موجودات می توانند خود را در برابر بارش های کیهانی حفظ کنند. البته نظریات دیگری نیز در مورد منشأ حیات وجود دارد (مانند منشأ حیات از مریخ) که جای بحث بسیارمفصلی را مطلبد که در این مقاله نمی گنجد و ما به معتبرترین آنها بسنده کردیم (3). 

 

نیای مشترک هم? موجودات: همان گونه که انسان و شمپانزه در 10 میلیون سال پیش تاریخچ? مشترکی داشته اند، هم? اشکال امروزی حیات نیز تاریخچ? مشترکی دارند که به قدمت اشتقاق سه دامین شناخته شد? موجودات زنده ( آرکی ها، باکتری ها و یوکاریوت ها) برمی گردد.LUCA یا last universal common ancestor  (نیای مشترک هم? موجودات) موجودی است که هم? جانداران کنونی از آن منشأ گرفته اند. LUCA نمایش دهند? اولین مرحل? تکامل حیات نیست. امروزه پذیرفته شده که پیش از تکامل پروتئین ها و DNA مرحله ای وجود داشته که در آن RNA همان نقشی را بر عهده داشته است که امروزه پروتئین ها و DNA ایفا می کنند. چرا که RNA هم می تواند خود را همانند سازی کند و هم می تواند نقش آنزیمی پروتئین ها را ایفا کند (4).

 تلاش های بسیاری برای بازسازی ژنوم LUCA صورت گرفته است که تحت عنوان "پروژ? ژنوم حداقل" نامیده می شود. این پروژه به دنبال ژن هایی می گردد که فراگیر هستند یعنی هم? فرم های جانداران دارای این ژن ها هستند. لیستی که از این ژن ها تهیه می شود خود احتمال دیگری را مطرح می کند. احتمالاً این لیست ماهیت اصلی حیات سلول را مشخص می کند به عبارت دیگر تعداد حداقل ژن های لازم برای تشکیل یک سلول را تعیین می کند. در سال 1996 دانشمندان با تعیین توالی ژنوم دو باکتری ((Mycoplasma genitalium & Haemophilus influenzae تلاش کردند ژنوم حداقل را مشخص کنند. حاصل تحقیقات آنها به صورت زیر خلاصه شد:

· 256 ژن شالود? حیات را تشکیل می دهد.

· هیچ ماشینی برای سنتز DNA مورد نیز نیست.

 از این تحقیق مشخص گردید که LUCA اطلاعات ژنتیکی خود را در RNA (و نه DNA) ذخیره می کرده است. البته هنوز بحث های زیادی در مورد ماهیت ماد? ژنتیکی LUCA DNA) یا (RNA  وجود دارد ولی اکثر دانشمندان بر این نظریه اتفاق نظر دارند که در دوره ای از حیات RNA به جای DNA منبع ذخیر? اطلاعات بوده است (4) چنان چه امروزه نیز چنین امری در برخی از ویروس ها از جمله ویروس بیماری ایدز دیده می شود و جالب است که بدانیم حتی در عصر کنونی نیز فرم هایی از حیات به سادگی یک مولکول RNA وجود دارد که فاقد هر گونه غشاء یا اندامک سلولی هستند. به عنوان مثال ویروئیدها (مولکول های RNAای که در برخی گیاهان ایجاد بیماری می کنند) نوعی از این این گونه حیات هستند (5) که حتی اگر هم ما آنها را به عنوان موجوداتی زنده به شمار نیاوریم، نشان گر این هستند که حتی یک مولکول هم می تواند خصوصیات حیاتی را دارا باشد.

 سخن پایانی: هنوز خلاء زیادی در دانش ما در مورد منشأ حیات وجود دارد ولی به هیچ عنوان این خلاء مدرکی دال بر تأیید افسانه های بشر ابتدایی پیرامون خلقت آدم و حوا و امثال آنها نیست. اگر چه این افسانه ها همیشه با اطمینان در مورد آفرینش سخن می رانند و زبان علم زبان شک و تردید است و بر اساس نظریات استوار ولی در واقع این برتری علم در برابر این افسانه هاست. چنین افسانه هایی راه را بر سؤال که خود محرک دانش و پیشرفت بشر است می بندند و با توضیحات بسیار ابتدایی خود انسان را متقاعد می کنند که هیچ جای تردیدی در این زمینه وجود ندارد و آفرینش و آفریننده در همان مقیاس کوچکی هستند که در افسانه آمده است. بشر کنجکاو با قدرت استدلال و نیروی دانش و ابزار خود یکی یکی این پرسش ها را پاسخ می دهد و به عمر این افسانه ها و خدایان دروغین خلقت پایان می دهد. و آنان که در برابر این موج مقاومت می کنند خود نیز به سرنوشت افسانه هایشان می پیوندند./


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/12/23:: 12:29 صبح     |     () نظر
 
سفر کیها نی

سفر کیها نی

 

نو شته نذ یر ظفر

 

 

 

کار مند شعبه اطلا عات تلو یزیون مر کزی بودم و بعد از فراغت تحصیل و سپری کردن دوره مکلفیت عسکری با علا یق بیشتر و خا طر آرام تر ایفای و ظیفه میکردم و کار درشعبه اطلاعات تلو یزیون مشکل تر از شعبات دیگر بود  زیرا این شعبه نوبت رفتن به ولایات را داشت جهت کار های ژور نا لیستیک و رفتن به ولایات هم دلو گرده میخواست زیرا مخا لفین دو لت هر روز سلاح های مدرن تر بدست میاوردن و پرواز طیاره با هزاران تشو یش و دلهرهگی همراه بود و مسلم است که سفر های و لایات تو سط مو تر امکان پذ یر نبود و من تازه سفر و لایات خود را یا نو بت سفر ولایات را عقب گذاشته بودم و منتظر سفر خارج بودم که گپ های در شعبه ز بان به زبان میگشت که سفر شوروی است و کیهان نوردان میروند برای همه جا لب بود و چون سفر تار یخی بود گرچه امتیازات مادی نداشت زیرا رفتن در شوروی آن وقت و پول روبل سفر خرچ با پول افغانی کمتر تفاوت داشت مگر نا مش کلان بود هر کس که چشم دوخته بود تا این سفر را سپری کند منکه در لیست چا لاکی در صف آخر بودم سوی هر دهنی دیده میدوختم و باور نداشتم که کسی این نو بت را که نو بت من هم است به من واگذار شود آخر الامر صحبت از لسان روسی بمیان آمد که گزارشگر باید به رو سی بداند که با این گفته رنگی در چهره من نیز هویدا شد و خود را از زمره سفر کننده گان محسوب کردم اگر غیبت نشود هر کس نفر خودرا داشت و آذان ملا ی غریب را کسی نمیشنید خلاصه با حق بینی مد یر وقت شعبه آقای حیرک ( البته کمپیو تر ما حرف (ز) پشتو ندارد و این زیرک خوانده شود ) به این سفر کاند ید شدم و بدون اینکه در مورد کیهان و سفر کیها نی که مو ضوع تازه در جا معه ما بود معلو مات داشته با شیم رخت سفر جا نب مسکو بستیم و در آن جا غرض معلو مات ما مواد چاپ شده و معلو مات در ین مو ضوع در اختیار همه قرار گرفت درین سفر جا لب دو کمره مین سید بشیر حسینی وفاروق ستار زاده و دو گذارشگر جناب محترم  نبی پاکطین یا نبی احمدزی و خودم نذیز ظفر با جناب محترم سید یعقوب وثیق که ر یاست هیات مطبو عاتی را بدوش داشت همسفر بودیم همچنان جنرال سخی اتمر از نشرات وزارت دفاع با سعید محمد از نشرات نظامی آژانس با ختر و جناب قادری کمره مین افغانفلم با لایت مین آن که متا سفانه اسم های مبارک شان فعلا در ذهنم خطور نمیکند نیز از جمله همسفران ما بودند یاد همه شان بخیر و نا گفته نما ند که رهیس تلی کمو نکیشن وزارت مخا برات با وزیر مخا برات مر حوم وطنجار و قادر اکا که قو مندان مدافع هوایی بود هیات عا لرتبه دو لتی بودند .

تیم ما وارد مسکو در هو تل روسیه مستقر شدیم و بنا به هدایات مقامات  کار میکردیم و کار امور تخنیکی را محترم انجنیر ظاهر تور یال به عده داشت که روس ها در استعداد و کار دانی  وی لب به دندان میگزیدند .

در سفر کیها نی از جا نب افغا نستان دو نفر انتخاب شده بود یکی جناب محترم غلام معصوم دوران و دومی جناب محترم عبدالاحد مو مند بو دند که ایشان هر دو پیلوت درجه اول و تحصیل کرده بودند که هیچنو ع امتیازی از همدیگر بیشتر نداشتند و متا سفانه در روز های که با ید جناب دوران پرواز میکرد با مشکل صحی مواجه شد و جناب مو مند درین سفر به فضا با همسفران اش آقای ولادیمیر لیاخوف و داکتر والیری پو لیا خوف بودند که مدت 9 روز را در استیشن میر جهت تحقیقات فضا یی سپری کر دند که این تحقیقات از 29 اگست سال 1988 الی 6 سپتا مبر همان سال ادامه پیدا کرد و جنرال عبدالاحد مو مند یکی از فر زندان افغان برای او لین بار به کیهان لایتنها یی سفر کرد > سفر کیها نی هیچنو ع ضدیت با دین و عقاید را ندارد و هر فردی بدون در نظر داشت قو میت و لسان و غیره در هر ایدالوژی که باشد به نظر من اگر برای منا فع وطن و مردم کار میکند و نام نیک و افتخار برای افغان ها کسب میکند قا بل تمجید است ؛ هر شا عر ؛ هر نو یسنده و مخترع و مکتشف که از افغان ها به معراج کمال بر سد افتخار آن از همه است آن شخص مختص به جناح ؛ قوم ؛ زبان و غیره و غیره نمیشود و نبا ید افتخارات ما را پا مال تعصبات مزدورانه کرد؛ در ادوار مختلف در کشور ما نا بسا ما نی های اجتما عی که زاده دست اجنبی هاست بوده و علماو دانشمندان و بینشمندان ما نظر به ندیدن امکانات زیست و پژو هش به خارج از وطن مها جرت کرده اند و امروز نیز صد ها دانشمند ما در خارج از وطن زیست دارند و این به آن معنی نیست که ما آن ها را ندایم و هرکه منکر آن با شد افغان نیست و با ید متیقن با شیم که در آینده ها ممکن چند ین افغان به سفر کیها نی برود مگر با ید در نظر داشته با شیم که مو مند اولین آن هاست و اگر ما چشم پو شی کنیم چشم تاریخ بیناست ؛ من همیشه بنا شوق و علاقه ژور نالیستی اکثر وب سایت های اینتر نیتی و تلویزیون ها را مشا هده میکنم مگر با افسوس که هیچ یک از سفر مو مند و خود مو مند که در کجا است و چه میکند یاد نکرد این کار وظیفه قلم بدستان مخصو صا ژورنا لیستان ماست درست است ممکن بسیاری از ما ها میدانیم و میشنا سیم که مو مند اولین کیهانو رد افغان است اما اطفال ما که فعلا به سن های بزرگ رسیده اند و تا حالا اکثر جوانان ما آگاهی ندارند با ید برایشان معلو مات داد علت نو شتن من هم یک انگیزه عجیبی داشت طوریکه همه آگهاهی دارند محا فل و مجا لس به ارتباط مو لا نا جلال الدین محمد بلخی در کشور مان و در خارج کشور دایر گردیده و یکی از نو نها لان ما از من سوال کرد که مو لانا جلاالدین محمد بلخی از بلخ افغا نستان است یا از ایران زیرا ایرانیان وی ایرانی قلمداد کرده اند تا به این نو نهال همه گپ ها را از اول به آخر میر سانی چقدر دشوار است و این تنها به یک نو جوان یا جوان معلو مات مید هی و اگر امروز از دانشمندان و بزرگان قا بل افتخار ما یاد آور نشو یم فردا ها این مشکل را به نسل های آینده انتقال مید هیم و از مو ضوع دور نشو یم که عبدالاحد مو مند در سال 1959 در سرده ولایت غز نی دیده به جهان گشوده و پس از سپری کردن دوره ثا نوی در انستیتوت پلتخنیک کا بل و پس از آن از پو هنتون هوایی مو فقانه فارغ شد و تحصیلات عا لی را در اتحاد شوروی سابق به پایان رساند و بعد از سفر کیها نی لقب قهر مانی را با درجه فوقالعاده جنرالی از طرف رهیس جمهور وقت مر حوم داکتر نجیب الله کسب کرد وی ما نند سایر سفر کرده های مها جر افغان در جر منی با فا میل اش زنده گی دارد که عا فیت و مو فقیت های شان را با سایر دانشمندان ما از بارگاه خداوند گار خواها نم .


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/12/23:: 12:18 صبح     |     () نظر
 
بیت الله محسود کلید پایان جنگ را به امریکا می دهد


محمد محسن نظری

 

بیت الله محسود کلید پایان جنگ را به امریکا می دهد

 

ما علاقه حضور دراز مدت در افغانستان نداریم ؛زیرا تاریخ این کشور نشان داده است که افغان ها نسبت به حرکت های اشغالگرانه حساس هستند. این آخرین اظهارات بارک اوباما رییس جمهور امریکا است که در یک مصاحبه اختصاصی با شبکه تلویزیونی (پی بی اس ) انجام داده است.

رییس جمهور آمریکا از سیاست گذاران آنکشور خواسته است تا این نکته را در استراتیژی های آینده خود در نظر گیرند ،اوباما درحالیکه جدول زمانی مشخصی را برای خروج نیرو های امریکایی وناتو  از کشور ارائه نکرد، گفت:" تا زمانی که استراتژی روشنی نداشته باشیم، تصمیمی برای خروج نیز نداریم."

 اینکه چه رمز و معمای در اظهارات اخیر رییس جمهور امریکا نهفته است، تلاش های اخیر مقامات امریکایی در رابطه به وضعیت افغانستان ،دید و ادید های مقامات بلند پایه ی ناتو، ملل متحد و برخی از کشور های غربی از افغانستان و همچنان سفر های برخی از چهره  های شناخته شده سیاسی کشور به امریکا ،تا حدی می تواند به آن پاسخ گوید.

 احتمالأ مقامات قصر سفید برای دریافت سر نخی به منظور کنترول وضعیت در کشور و بالاتر از آن برای اعتبار ناتو ، تلاش های تازه را روی دست گرفته است، قسمی که "استیفن" هارپر نخست وزیر کانادا  در گفتگو با روزنامه وال استریت ژورنال گفت که  ناتو باید در ماموریت خود پیروز شود، در غیر آن  آینده ای مجهولی  را در پیشرو  خواهد داشت.
"هارپر" اخیرأ از تصمیم باراک اوباما، برای اعزام 17 هزار نیروی تازه نفس به کشور استقبال نموده گفت که 26 کشور عضو ناتو، باید همکاری قابل ملاحظه  با هم داشته باشند، در غیر این صورت ، ناتو نخواهد توانست ،ماموریت های این دست را در آینده بر عهده گیرد.
 از جانب دیگر، یک تن از مقامات بلند پایه وزارت دفاع امریکا اخیرأ اظهار داشت که،  آمریکا در تلاش توسعه همکاری‌ با چین در خصوص افغانستان و دیگر مسایل بین المللی است ، این اولین مذاکرات دفاعی چین و آ‌مریکا پس از روی کار آمدن دولت بارک اوباماست. که بدون شک امریکا در منطقه و به خصوص در افغانستان به همکاری چین نیاز دارد.

بدیهی است که چین در بخش نظامی مایل به همکاری با امریکا  نباشد ؛ولی کمک های چین دردیگر بخش های عمرانی و بازسازی (صحت، معارف، تجارت)از مواردی است که امریکا در شرایط موجود به آن نیاز دارد. شاید از لحاظ مادی کمک چین به امریکا و متحدان اش اهمیتی نداشته باشد؛ ولی در هر صورت کمک و مساعدت چین  به افغانستان ولو در هر بخش و به هر پیمانه ی باشد نماینده گی از حسن نیت و تعهد چین در مساله افغانستان دارد که این برای امریکا و متحدانش اهمیت ویژه ی خواهد داشت.

برنامه های هسته یی ایران که از دیر زمانی، مناسبات این کشور با امریکا را سرد ساخته است، اکنون کمک ایران شاید به پیمانه تعهد پاکستان در مساله افغانستان، برای امریکا و متحدانش اهمیت داشته باشد؛ زیرا اخیرأ تلاش های از جانب متحدان امریکا  برای جلب حمایت ایران در مساله افغانستان  راه اندازی گردیده است.

به اساس اظهارات وزیر خارجه ایتالیا، امریکا از روم خواسته است درمورد افغانستان با ایران صحبت کند ، وزیر امور خارجه ایتالیا پیش از دیداربا وزیر خارجه امریکا نیز گفته بود که ایتالیا وامریکا مشارکت ایران را دربرقراری اوضاع در افغانستان و پاکستان موضوعی مهم و مثبت تلقی می کنند.
قبلأ نیز مقامات امریکایی تماس های را با کرملین بر قرار نموده و توافقاتی نیز حاصل شده است ،توافق روسیه مبنی  بر عبور قطار های اکمالاتی  قوت های ایساف و ناتو  از مسیر آنکشور  برخی  از این توافقات است ولی این توافق با جانب روسیه تحت چه شرایطی صورت گرفته است، گذشت زمان به آن پاسخ خواهد گفت ،از یک نگاه وضعیت دشوار اقتصادی روسیه می تواند یک از عواملی توافق آن کشور به این در خواست امریکا بوده باشد. در غیر آن حسن نیت روسیه با امریکا که زمانی در اثر حمایت امریکا از مجاهدین مجبور به عقب نشینی از افغانستان شد، بعید به نظر می رسد.

همزمان با دیپلوماسی های اخیر امریکا در رابطه به وضعیت افغانستان، حملات هواپیماهای امریکایی در مناطق مرزی پاکستان، بالای مواضع شورشیان و تند روان، با وجود مخالفت های شدید مقامات دولت پاکستان و اعلام ادامه حملات دراین مناطق ازجانب مقامات دولت امریکا ، از  جمله تلاش های دیگر ایالات متحده می باشد که بدون شک بیشتر از همه بر حیثیت و اعتبار ماموریت ناتو در کشور متمرکز است.تا وضعیت  افغانستان.

نیویارک تایمز نشریه ی امریکایی که تا کنون این مورد را به نحو محافظه کارانه ی انعکاس می داد.  برای اولین بار در مورد برخورد دوپهلوی پاکستان با طالبان نوشته است، نیو یارک تایمز  از زبان ، استاد مطالعات امنیتی دانشگاه جورج تاون آمریکا می نویسد، از سال ???? میلادی تاکنون، سرنخ شش حمله بزرگ تروریستی علیه آمریکا و اروپا ( از جمله حملات انتحاری به شبکه حمل و نقل لندن در ماه جنوری ????) به پاکستان میرسد.

به تعبیر روزنامه، نظامیان حاکم و دولت غیرنظامی کنونی پاکستان، بازی دوگانه ای را در پیش گرفته اند. آنها با زنده نگه داشتن گروه طالبان، کاری می کنندکه پولهای سرشار و کمک های تسلیحاتی غرب به پاکستان همچنان ادامه داشته باشد و از سوی دیگر، هر از گاهی، حملاتی به مناطق قبایلی انجام می دهند تا آمریکا را خشنود کنند.

اما در چنین وضعیتی حملات  هوایی قوت های ناتو  به مناطق سرحدی پاکستان بجا و  موثریتی در پی خواهد داشت، بدون شک با توجه به سیاست بازی های دولت پاکستان در قضیه افغانستان و آتش بس طالبان پاکستان با دولت آن کشور همزمان با اعلام جهاد آنها با قوت های خارجی در خاک  افغانستان، به ساده گی می رساند تا زمانیکه طالبان پاکستانی که شورشیان در داخل کشور را حمایت می نمایند در خانه و سنگر های خود شان تهدید نشوند، به هیج صورت از مخالفت  با دولت افغانستان و قوت های خارجی مستقر در کشور دست نخواهند کشید.

 قسمی که بیت الله محسود، از فرماندهان بلند پایه طالبان پاکستانی ، درکنفرانسی به خبر نگاران گفته است که آتش بس نیروهای تحت فرمانش با دولت اسلام آباد همچنان پا برجاست. زیرا  جنگ بین طالبان و پاکستان و اسلام و پاکستان ضربه می زند؛  اما از آنجائیکه اسلام و جهاد مرز نمی شناسد، ما به جهاد خود در برابر نیروهای خارجی در افغانستان ادامه می دهیم .

 این اظهارات بیت الله محسود به ساده گی سر نخ حل مشکلات در افغانستان و منطقه را به دست امریکا می دهد به این معنی ،تا زمانیکه  القاعده و طالبان  در مناطق مرزی پاکستان  موقعیت گرفته و به خاطر آرام  زنده گی نمایند هر گونه توافق و کنار آمدن با آنها غیر منطقی به نظر میرسد.

 از یک طرف آنها نبرد شان با نیرو های خارجی مستقر در افغانستان را ادامه می دهند ،حتا در صورت هر گونه توافق با دولت پاکستان و از جانب دیگر حضور آنها بدون شک برای شورشیان در داخل کشور روحیه داده و پناهگاهی برای آنها  تلقی می شود که در صورت  فشار  نیرو های خارجی و قوت های نظامی کشور آنها  به مناطق مرزی پاکستان پناه برده و بعد از برنامه ریزی مجدد، دوباره وارد خاک افغانستان می شوند .

 از طرف دیگر دولت پاکستان که در سی دهه اخیر  سیاست دو پهلو  را در قضیه  افغانستان بکار گرفته ، هدف آن صرف امتیاز طلبی از غرب و  ایجاد یک دولت ضعیف در افغانستان است در این صورت امریکا و متحدان اش به هر طریق ممکن بر پاکستان فشار وارد نموده و یا امتیازی به دولت آن کشور در رابطه به تامین  امنیت در کشور قایل شود .

  با آنکه این موارد بار ها از جانب حلقات سیاسی در داخل و خارج کشور عنوان شده است ولی امریکا و حامیان غربی اش هیچگاه سیاست دو پهلوی پاکستان در مساله افغانستان  را جدی نگرفته  است. باآنهم اگر این بار امریکا پاکستان را به همکاری صادقانه در قضیه افغانستان تشویق و ترغیب نماید،  بدون شک که ناتو و امریکا نیاز به دیپلوماسی های دیگر نخواهد داشت. آنهم در صورتیکه پاکستان امتیازی را که از مدرک تقویت طالبان و جنگ دوامدار در کشور نصیب می شود ، بدست آرد   .


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/12/23:: 12:7 صبح     |     () نظر
 
روهراباکر: دولت متمرکز در افغانستان یک ستراتیژی ناکام است

روهراباکر: دولت متمرکز در افغانستان یک ستراتیژی ناکام است

نویسنده: دانا روهراباکر

واشنگتن تایمز-3 مارچ 2009

برگردان از:هارون امیرزاده

بازنگری ستراتیژی برای افغانستان در حال حاضر در کانون سیاست خارجی دولت اوباما قرار گرفته است. بسیاری سیاست مداران، کارشناسان سیاسی و نظامی که تا چندی قبل به واقعیت های افغانستان برخورد سطحی و ابزاری می نمودند به نظر می رسد که با نگاه های ژرفتر تر به مسائل افغانستان برخورد میکنند. در سلسله ابراز نظر ها پیرامون رویکرد جدید واشنگتن دانا روهرا باکر که یکی از کهنه کارترین بازیگران سیاست خارجی امریکا در دهه هشتاد در افغانستان به حساب می آید اخیراً در روزنامه واشنگتن تایمز مقال? را به چاپ رسانیده است.(1)

قبل ازینکه ترجمه فارسی مقاله روهرا باکر را از نظر بگذرانیم، تذکر چند نکته حیاتی را که وی برای ستراتیژی سازان حکومت اوباما پیشنهاد می نماید ضروری می شمارم:

1.   آقای روهرا باکر برخلاف بسیاری سیاست مداران امریکا اعتراف می کند که امریکا بدون اتکاء به جبهه شمال(جبهه متحد ملی سابق) نمی توانست به آسانی صرف با حملات هوایی حکومت طالبان را شکست بدهد؛

2.   عامل ناکامی امریکا در افغانستان به عقیده باکر از تصور نادرست در مورد جبهه شمال منشاء می گیرد که جبهه مذکور بدون دلیل خلع سلاح شد و در عوض ملیشه های قبیلوی که هیچ انگیزه جنگیدن با طالبان و القاعده ندارند، مسلح ساخته میشوند. به نظر وی این یکی از بزرگترین اشتباهات دولت بوش در افغانستان بود؛

3.   اشتباه دیگر امریکای تلاش در جهت ساختن دولت مرکزی ناشی میشود. به نظر وی باید ساختار سیاسی افغانستان را نا متمرکز ساخت و قدرت و صلاحیت را عادلانه با محلات تقسیم نمود؛

4.   وی برخلاف بسیاری امریکاییها شکست شوروی سابق در افغانستان و پایان جنگ سرد را مدیون شهامت و قربانی های مردم افغانستان می شمارد و واشنگتن را انتقاد می کند که مردم افغانستان را در تمام بدختی ها و میراثهای جنگ تنها رها نمود. وی ستراتیژی جدید اوباما را فرصت جدید می شمارد که باید امریکا از آن برای ثبات و بازسازی افغانستان استفاده نماید و این بار امریکا دین خود را در برابر مردم افغانستان بگونه شایسته انجام دهد.

باید گفت اگر واقعاً سیاست مداران جدید امریکا از گذشته درس گرفته نیاز های حیاتی افغانستان را در نظر بگیرند، بجای تبدیل افغانستان به تخته خیز بر همسایگان ستراتیژی شفاف مقابله با تروریسم را در پیش گیرند در آنصورت دوستی میان امریکا و افغانستان پایدار خواهد ماند و توصیه های آقای روها باکر جنبه عملی بخود خواهد گرفت.

 

 برای پیروز شدن در افغانستان ما باید نیروهای بومی را تقویت کنیم طوریکه در دهه هشتاد در شکست شوروی سابق و پایان جنگ سرد در نتیجه حمایت مالی یک مقاومت بزرگ را ساخته بودیم.

اما سیاست های معیوب ما بجای آزادی سازی، ما را در باتلاق عراق غرق ساخت و حالا نیز ممکسنت که تغییر ستراتیژی اوبا ما از عراق به افغانستان نیر به عین سرنوشت مواجه شود.

ما هفت سال پیش صرف با 150"بوت بر زمین" توانستیم طالبان را از کابل بیرون برانیم. در عراق برخلاف ادعاهای خبرگان نظامی ما در فقدان سیاست معقول نه در نبود قدرت انسانی پیروزی ما را در چهار سال گذشته فلج ساخت. برخلاف عراق موفقیت بزرگ ما در افغانستان با اتکاء به جبهه متحد ملی(جبهه شمال) بمثابه یک نیروی محلی متشکل بدست آمد. حالا نیز جبهه متحد ملی می تواند بحیث یک نیروی قدرتمند ضد طالبان و القاعده تبارز کند.

در دهه 90 رییس کمیته روابط خارجی بین گیلمن و من همراه سابقه داران مجاهدین ضد شوروی این ائتلاف اپوزیسیون را حمایت کردیم. اداره کلنتن بطور مخفی مصروف سرکوب حکومت طالبان شدند.

بعد از حوادث سپتمبر 2001 نیروهای رزمنده جبهه متحد متشکل از اقوام مختلف افغانستان مسلح ساخته شده و به کمک حملات هوایی آمریکا تروریستان القاعده و میزبانان طالبی آن از افغانستان بیرون رانده شدند. این پیروزی به کمترین ضایعات جان امریکایی ها و ً با چند"بوت امریکایی بر زمین" بدست آمد.

در عراق سربازان ما صدام حسین را بطور بسیار عالی نابود کردند و به عمر رژیم عوام کش وی پایان بخشیدند. چون جنگ را ما با توانایی خود به تنهایی انجام داده بودیم در آنجا کدام نیروی محلی موجود نبود که خلاء قدرت را پُر کند. اما ما بعد از آزاد سازی عراق در نتیجه به نمایش گذاشتن خام فکری هزاران مشکلات را برای خود خلق کردیم.

بصورت مختصر باید گفت رییس جمهور بوش با انتخاب خود پاول هولمر بحیث حاکم عراق اشغالی یک فاجعه را برای ما بوجود آورد. تکبر و خود خواهی نخبگرایی وی در اداره امور عراق بیش از حد بود.

 عراقی ها بحیث صاحبان اصلی خانه را که باید متحد ما میبودند، از خانه شان بیگانه ساختیم. اما حالا دیوید پتروس طرح استفاده از نیروهای محلی را در عراق بکار گرفته است. او دلایل زیادی برای خوشبینی و موفقیت دارد.

افغانستان بر خلاف عراق که با داستان موفق آغاز یافته بود، اما حالا روبه سقوط است. شکست ما در افغانستان ازتصور نادرست ما در مورد جبهه متحد شمال آغاز میابد. مشکلات ازینجا منشاء می گیرد که جبهه متحد را خلع سلاح نموده و بجای آنها ملیشه های قبایلی را مسلح ساخته وارد جنگ با گروه طالبان که در مرز پاکستان با افغانستان مسلح میشوند، بجنگانند.

بعد از خلع سلاح جبهه متحد امریکاییها تمام تلاشهای شانرا بر سر ایجاد دولت متمرکز در کابل بحیث قدرت مسلط بر افغانستان معطوف ساختند. این در حالیست که درین کشور نه افغانها و نه قدرت های خارجی در طول سده ه ها نتوانسته اند یک دولت مرکزی بسازند.

تاکید برای ساختن دولت مر کزی پیروزی بدست آمده"بوت بر زمین" را به شکست مواجه ساخت. برای ساختن حکومت مرکزی یک آرتش 135 هزار نفری را در بر میگیرد که باید مسلح و تربیت نمایند. من با تاًسف برای یک جنرال امریکایی در افغانستان گفتم که این برنامه شما ناکام و بازگشت به عقب است.

جنرال موصوف اصلاً درک کرده نمی توانست که تمام تلاشهای آنها در راستای دولت تمرکز گرای کابل بی حاصل است. من پیشبینی میکنم آن گروه های قومی، ملیشه های محلی و دلالان قدرت در محلات که شامل برنامه جنرال برای حکومت مرکزی نمی شوند، روزی توسط کارتلهای مواد مخدر و طالبان اجیر خواهند شد. من معتقد هستم که وضعیت ازین هم بدتر خواهد شد، نه بهتر.

تعهد واقعی در جهت نا متمرکز سازی قدرت و اختیارات صرف یک بخشی از راه حل در افغانستان است ولی با مشکل همراه خواهد بود. درک جامع این مشکل برای یک جنرالیکه مکتب سلسله مراتب قومانده را از بالا تا پایین خوانده دشوار است.

افغانستان به انتخابات ارگانهای محلی ضرورت دارد. آموزش و پرورش، پولیس و خدمات محلی باید توسط برندگان انتخابات محلی مدیریت شود.

افغانستان به یک ارتش قوی ملی نیاز دارد که ملیشه های محلی، قوت های قبیلوی و گروه های موسوم به "جنگسالار" باید بخشی ازآن باشند. این نیروهای جنگ پخته باید یکی از عناصر گارد ملی باشند. والی منتخب مردم باید بحیث سر قوماندان ولایتی باشد. اما "گارد ولایتی" باید عنصر اساسی ارتش افغانستان بحیث گاردملی باشند. این نیروها ستیزه جویان طالبان را از پایین تا بالا زیر ضربات قرار خواهند داد طوریکه "قبایل بیدار شده" سنی در جنگ بر علیه القاعده در عراق نمودند. هرچند این تاکتیک در افغانستان نقش مختل کننده را بازی میکند، نه نجات دهنده.

بدون شک تولید تریاک بحیث چالش خیلی بزرگ باقی می ماند. استفاده از مواد سمی خفیف ضد تریاک ممکنست یک راه حل باشد. دولت امریکا برای سالیان زیاد است که استفاده از آن را صرف نظر نموده است. هرچند تا جاییکه من می دانم پول های زیاد را به این منظور تخصیص داده است.

اگر ما شجاعت استفاده از آن را داشته باشیم، می توانیم برای سالها از شر تریاک نجات یافته بدون اینکه کدام ضرری به دیگر نباتات برساند. البته این کار نیز مستلزم پول برای کشت جاگزین نیز است.

بازنگری ساختار سیاسی جامعه افغانستان تنها کفایت نمی کند. شامل ساختن نیروهای مختلف محلی افغانستان در جنگ بر علیه تروریسم نیر به تنهایی خود کافی نیست. صرف نابودی کوکنار کفایت نمی کند. ما بحیث یک ملت طوریکه وعده داده بودیم باید این کشور را آباد کنیم. ما پس از آنکه مردم شجاع افغانستان با قربانیهای عظیم شان شوروی سابق را شکست دادند و به جنگ سرد نقطه پایان گذاشتند، تعهداتی راکه به این مردم نموده بودیم، شکستیم.

ما باری دیگر پس از شکست طالبان به وعده خود وفا نکردیم. امریکا به عراق رفت و یک تریلیون دالر را مصرف کرد، در حالیکه با هزینه کمی می توان افغانستان را آباد نمود. حالا ما[در تحت رهبری اوباما] باری دیگر فرصت یافته ایم که باید احترام به نمک شناسی به مردم افغانستان را به اثبات برسانیم و بقول خویش وفا کنیم.

راه برنده شدن در افغانستان این است که در اعمار این کشور از پایین تا بالا کمک کنیم. با انجام این کار برای تمام جهان اسلام نشان خواهیم داد که داشتن دوستی مثل امریکا بسیار خوبست.

 

رویکرد ها:

(1)دانا روهراباکر از حزب جمهوری خواه و یکی از اعضای ارشد کمیته روابط خارجی شورای نمایندگان امریکا است و تازه از سفری از افغانستان برگشته است.

روهرا یکی از سیاست مداران دولت امریکا در سالهای هشتاد دوران جهاد بود که در پیشبرد راهبرد امریکا در افغانستان فعالیت می نمود. وی یکی از هواخواهان پروژه طالبان در همکاری با شرکت یونیکال به حساب می رفت. اما وی بعد از حملات راکتی حکومت کلنتن بر پایگاه های القاعده در افغانستان در سال 1998 تغییر عقیده داده و روحیه ضد طالبان را در پیش گرفت. وی در سال 2001 با مولوی متوکل بعد از تخریب مجسمه های بودا در قطر ملاقات نا کام داشت. وی بعد از حوادث 11 سپتمبر 2001 در آستانه حمله امریکا بر پایگاه های طالبان، در جبهه جهانی ضد طالبان پیوست.

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/12/17:: 5:0 صبح     |     () نظر
 
تاریخجهءترکها f

مختصری از تاریخچهء ترکها (!)

...واقعیت های تاریخی طبق شواهد انکارناپذیر تاریخی وتحقیقات علمی منابع مستقل، بطور ذیل ارایه میگردد: جواهر لعل نهرو در صفحه 171 جلد اول کتاب مشهور خود بنام “ نگاهی به تاریخ جهان “ میگوید:(مردمان آسیای مرکزی بنامهای باکتریائی ها، سکاها، هون ها، اسکوت ها، ترک ها، کوشانی ها و یفتلی ها یاد میشدند که قبل از میلاد بارها به اروپا و سراسر آسیا پراکنده شده اند و هجوم ها برده اند و این بخاطر تاراج نبوده بلکه برای بدست آوردن زمین های قابل سکونت و اقامت بوده است. قبایل آسیای مرکزی در آن زمان زراعت پیشه و دارای حیوانات اهلی بودند. زراعت پیشه ها متوطن و مالدار ها متحرک بودند.

درمورد تاریخ تقریی هجوم های توران “ تورکان “ آسیای مرکزی، جواهر لعل نهرو در صفحه 71 جلد یک همان کتاب خود میگوید: (پنج هزار سال قبل از میلاد و حتی پیش از آن قبایل مهاجم آسیای مرکزی “ توران “ بر چین هجوم آوردند. همه آنها به زراعت و مالداری بلد بودند. گله ها و رمه های بزرگی را نگهداری میکردند. آنها برای خود خانه های خوب میساختند. جامعه منظم و مرتبی داشتند. بیشتر آنها نزدیک رود “ هوانگهو “ که رود دوازدهم نیز گفته میشد، مسکن گزین گردیده بودند و حکومت برای خود تشکیل داده بودند) قسمیکه دیده میشود جواهر لعل نهرو از هجوم توران در اروپا و سرتاسر آسیا سخن گفته و قدامت هجوم در چین را پنج هزار سال قبل از میلاد رقم زده است

 پرفسور زهتابی در آثار خود بنام “تاریخ دیرین ترکان ایران “ منتشره هفته نامه « سینا » شماره 140 / 1386 / 05 / 17 مینویسد: (..... تمامی متخصّصهای تاریخ قدیم به این باور اند که سومرها از وطن اصلی ترکان یعنی آسیای میانه به عراق آمده اند..... متخصّصهای تاریخ قدیم نشان می دهند که، سومرها 4500 سال قبل ازمیلاد در جاهای نشان داده شده اولین مدنیت روشن بشریت را به وجود آورده اند، شهرهایی مانند“ اور “، “ اوروک “، “ ائرئخ “، “ نیپ پور “، “ کیش “، “ له کش “، “ لرسا “..... که مراکز بزرگ مدنیت بودند ساخته اند)ء

   متخصّص مشهور حقوق علی پاشا صالح در اثر " حقوق تاریخی" خویش درباره اصلیّت سومرها، راهی که عبور کرده اند و قانون های که به وجود آورده اند چنین می نویسد:

  (نزدیک به هفت هزارسال پیش، قومی به نام سومر در جستجوی خاکهای حاصلخیز از راه قفقاز وشمالغرب ایران “ آذربایجان شمالی و جنوبی امروزه “ به قسمت های جنوب بین النهرین آمده و جنوب عراق را برای خود وطن کرده اند. سومرها با خط میخی بر روی لوحه های گلی، هزاران قانون و سرگذشتهای خود را به زبان سومری نوشته اند. این لوحه ها در موزه های بزرگ جهان نگه داری میشود.

علی پاشا صالح در جای دیگر اثر خود چنین مینویسد:(ساکنان اصلی آسیای مرکزی ترکها هستند.اولین مدنیّت ها به خصوص "سومر" ها و"هیت" ها که مدنیت را به وجود آورده اند، دراین گهواره بشریّت به وجود آمده و مهاجرت کرده اند، از طوایف ترک نژاد بوده اند........ و بسیاری از کلمات زبانهای امروزی ریشه ترکی دارند...)ء

نویسنده دیگر بنام ایرج حسینی معتقد است که سومرها اولین به وجود آورنده های مدنیّت هستند. او مینویسد، که متخصص مشهور تاریخ قدیم پروفسور “ وولی   “ Woolley “ که از طرف دانشگاه “ پنسیلوئنییا “ و موزیم بریتانیا رهبر هیآت کنده کاری های شهر "اور" رفته بود، بعد از کنده کاری ها در کتابی که در مورد سومرها نوشت به شکل قطعی ثابت کرده است که « خلق سومر در بین النهرین دو هزار سال قبل ازمصری ها به اوج شهرت رسیده و فرضیه مدنیت “مصر قدیمی تر است “ را شکسته و ردّ کرده است، نویسنده مقاله برای تآیید ادعایش که سومری ها از آسیای میانه یعنی وطن اصلی ترک ها بطرف عراق امروزی هجرت نموده است و از مردم ترک آسیای میانه میباشد، چند مثال از کلمات سومری و شباهت آن در ترکی امروزی یاددهانی مینماید:ء

سومری “ ایککی“ تورکی “ ایکی “ فارسی “ دو “ء

سومری “ اوش “ تورکی “ اوچ “ فارسی “ سه “ء

سومری “ بیلگا “ تورکی “ بیلگلی “ فارسی “ فهم، دانش “ء

سومری “چولپان“ تورکی “ چوبان “ فارسی “ چوپان “ء

سومری “دیریگ“ تورکی “ دیرین “ فارسی “ گفتمان یا گفتن “ء

سومری “ گولین “ تورکی “ گولیش “ فارسی “ خندان “ء

سومری “ ایب “ تورکی “ ایپ “ فارسی “ تار، نخ “ء

سومری “ گیم “ تورکی “ کیم “ فارسی “ چه کسی؟ء

لازم به یادآوری است که در مآخذ این کلمات با الفبای لاتینی ادآ شده است.

دکترحسین محمدزاده صدیق در کتاب “یادمانهای ترکی باستان” درصفحه 28-27در این زمینه می نویسد: در حدود 3000-3200 سال پیش از میلاد مسیح، نخستین آثار تاریخ ادبیات ترکی در شهر سومری ” اوروق” ایجاد شده است.در سرزمین میان دجله و فرات، نخستین نگارندگان آثار مکتوب ترکی سومری، با نی های نوک تراشیده بر روی الواح گلی پخته می نگاشتند.

با توجه به کتب ارزشمندی چون کتابهای پی‌یئرآمیه، دکتر ضیاء صدر، پروفسور دکتر زهتابی و... می‌توان به صراحت گفت که آسیای صغیر و قفقاز به مثابه مهد زیست تورک ها از حدود هفت هزار سال قبل جایگاه تمدنهای نامبرده می‌باشد.در این مورد نیز چندی پیش یک هیأت باستانشناسی آمریکایی - ایرانی در تپة “ حسنلو “ به کشفهای ارزشمندی دست یافتند. رهبر این هیأت “رائبرت دالسون “ بعد از تحقیقات فراوان، تاریخ این منطقه را به ده دوره تقسیم کرد که اولین دوره حدود 6000 سال قبل از میلاد و چهارمین دوره مربوط به 1300 سال قبل از میلاد تا 800 سال قبل از میلاد می‌باشد. که اولین دور مربوط به هوریها و آخرین دوره مربوط به مانناها می‌باشد  .

در سال 1970 میلادی نیز در ایسیک گؤل « ایسغ کول » قزاقستان طبق سیمینی از قبر شاهزاده ای کشف گردید که بر روی آن دو سطر و با حروف اورخون و به ترکی قدیم نوشته شده بود: (پسر پادشاه در 23 سالگی از دنیا رفت؛ سر مردم ایسیک به سلامت باد  ).

قدامت این نوشته به وسیله رادیوکربنیک “ سریلیک “ و با تحقیقات دانشمندان شوروی سابق 500 سال قبل از میلاد مسیح تشخیص داده شد.

قسمیکه میبینیم بغیراز تاریخ هاییکه توسط تاریخ نویس های متعصب و وابسته به دربار نوشته شده است، منابع معتبر مستقل هم وجود دارد که بیانگر حقایق انکار ناپذیر تاریخی است وازینگونه اسناد تاریخی حداقل هزاران نسخه در کتابخانه های شرق وغرب، اسلامی وغیراسلامی و در موزیم های معتبر جهانی وجود دارد که میباییست توجه دانشمند گرامی واستاد محترم محمد بشیر بغلانی را نیز چندی از آنها جلب مینمود تا استاد متقاعد میشدند که این زردپوست ها “تورک ها” به تازه گی وارد تاریخ نشدند بلکه آنچه را که تاریخ به یاد دارد در حدود یکصدو بیست قرن یعنی دوازده هزار سال تاریخ سازی کردند و تمدن آفریدند بریدهءاز یک نوشتهءمحترم همت فاریابی 

     

 

.

عنوان اصلی

مکثی بر مقاله دانشمند گرانقدر
محترم بشیر بغلانی


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/12/17:: 4:52 صبح     |     () نظر
 
لکه های روشنائی در افق تاریک خراسان کهن

لکه های روشنائی در افق تاریک خراسان کهن

احمد شکیب حمیدی

بدون هیچکونه تردیدی کارروائی هفت ساله اخیر رژیم موجودآئینه حقیقت نمائیست که وجود فاشیزم قومی را بطور عریان و آشکار بنمایش میگذارد! متاسفانه عده ای هنوز هم نمیخواهند در این آئینه بنگرند چونکه نمیتوانند بر فقر فرهنگی و بی نوائی سیاسی خویش بگریند، بلی آنهائیکه هفت سال قبل " از ظن خود با این رژیم یار شده" بودند تا مسیر مدینه فاضله را با رهنمائی آنها دریابند پس از گذشت ماه عسل رژیم بتدریج به این نکته پی بردند که سرنوشت ملتی را بدست شعبده باز ماهری سپرده اند که در تمامیت خواهی دست اجداد و اسلافش را از پشت بسته است!

این مداری قومپرست با دیدگاه واپسگرایانه که دارد هنوز هم به جامعه به عنوان یک قبیله مینگرد، بطوریکه پس از بقدرت رسیدن بزودی ماشین ترور هویتی، تاریخی، فرهنگی، روانی و حتا شخصیتی را توسط یک تیم تمامیت خواه و تازه بدوران رسیده با سرعت محیر العقول براه انداخت، تا بزعم خودش بعنوان یک فرمانروائی بلامعارض عرض اندام نماید. هرچند این حرکات شتابزده که توسط دارالاماره سازمان و از پشتیبانی بیدریغ جامعه جهانی برخوردار بود توانست نوعی یآس و ناامیدی را در اذهان استبداد پذیر سران گروه های مطرح در کشور مستولی کند اما بزودی جامعه منفعل ما را از خواب سنگین بیدار و زر ورق بظاهر زیبایی وحدت ملی را بیرنگ ساخت این سناریوی کهنه که ذریعه بازیگران شیاد با همان تکتیک های زنگ زده غرض نفی و انکار دیگران براه انداخته شده بود مرز افراط را شکست و جامعه ما را مجبور نمود تا بجای انفعال رویکرد نسبتآ فعالی داسته باشند.

اینجاست که امروز تشکلات چون اتحادیه خراسان، تلویزیون خراسان، هفته نامه خراسان، حزب سوسیال دموکرات خراسان، مرکز تحقیقات خراسان، تاجیک میدیا، اتحادیه تاجیکان، اتحادیه ترک تباران، و جنبش های دانشجوئی در داخل و خارج کشور فعال گردیده اند. جالب اینجاست که این حرکات از پتانسیلی نسبتآ خوبی نسبت بگذشته برخوردارند. زیرا از یکسو برای نخستین بار با استفاده از دموکراسی امریکایی بخشی عظیمی از نیرو های داخل کشور با بخشی از نیرو های پرتجربه در خارج کشور در یک حرکت عملی و کار ساز باهم نزدیک شده اند و از سوی دیگر چنانچه در بالا تذکر دادیم این حرکات زائییده همان بستر فرهنگیست که بطور واکنشی شکل گرفته است و اگر نیرو های سیاسی اجتماعی این خطوط برآمده از بطن جامعه را که در حال برجسته شدن و خودنمایی است بموقع درک ومحور حرکت های خویشرا بر همین اساس تنظیم نمایند مطمئنآ امیدواری زیادی وجود دارد! .

 

زنده باد پوهنتون مرگ بر دانشگاه!؟

این شعار بشکل انتحاری توسط فرزندان ناخلف که برآیند فرهنگ واپسگرای فاشیزم طالبیست در برابر شعار زنده باد دانشگاه و زنده باد پوهنتون عنوان گردید و اوج بینوایی و درماندگی یک فرهنگ آشفته و درهم آمیخته را که ناشی ازیک چنین تفکر ابلهانه و تنگنظرانه است به نمایش گذاشت، مضاف براین، این شعار در واقع نشانه بن بست فکری و فقدان رابطه شهروندی گارگذاران این رهپیمایی را نشان میدهد، زیرا هیچ سندی خفت بار تر و ضد انسانی تر از این نیست که زبان شهروندان خودت را واژه های بیگانه خطاب کنند و حکومت مرکزی کشور حتا تحمل وجود تابلو به زبان غیر از زبان قبیله را نداشته باشد و برای نابودی آن از نیرو های مسلح، جریمه و حتا سبکدوشی از وظیفه استفاده کنند این عمل حکومت دقیقآ یاد آور برخورد نازیها آلمان با شهروندان یهود آلمان میباشد.! از سوی دیگر این شعار "وحدت ملی " را برای ما چنین بتصویر میکشد:

"وحدت ملی یعنی انحصار حقیقت توسط من، وحدت ملی یعنی اطاعت بی چون و چرا از من، وحدت ملی یعنی دشمنی با پلورالیزم فکری، سیاسی، عقیدتی، وحدت ملی یعنی بستن چشمان دیگران با دستمال فریبنده که در نهایت به حذف یا به خدمت گیری دیگران می انجامد! "

این رهپیمائی که بخاطر ارضای عقده کارگذاران حقیر مبتنی بر عصبیت ایلی سازماندهی شده بود برای بیداری ملیت های ساکن بسیار مفید و موثر تمام شد که باید از کارگذاران آنها تشکر کرد.

 

جنبش محصلین و چالشها

یکی از اخلاقیترین اصول زندگی بشر مبارزه با کژیهاست، بقول برتولدبرشت " آنکه حقیقت را نمیداند نادان است و آنکه میداند و دروغ میگوید تبهکار است" بر روی همین اصل محصلین عزیز دانشگاه های کشور ما در راستای مبارزه با عصبیت حاکم قبیلوی در گام نخست خواهان نصب تابلو بزبان فارسی آنهم در سرزمین که از سپیده دم تاریخ بشریت زیستگاه، خواستگاه و زادگاه زبان فارسی میباشد گردیدند. ویژگی این جنبش شعار " زنده باد پوهنتون- زنده باد دانشگاه" بود. آنها با این شعار در واقع خواستار همزیستی و همکاری با کسانی بودند که عملآ با شعار نابودی آنها در مقابل آنها صف کشیده بودند. مبرهن است که از ویژگیهای بارز عصبیت قبیلوی یکی هم ایستادگی و انعطاف ناپذیری در مقابل هرگونه دگرگونی اجتماعی سیاسی و فرهنگیست. مضاف برآن هرگونه، حق خواهی را نتیجه توطئه بیگانه پنداشتن، و با ساختن یک دشمن فرضی خود را بحالت تدافعی قرار دادن و در نهایت به همه چیز حکم سانسور را دادن از خصوصیات و قوانین نافذ شده ای فاشیزم قبیله میباشد، زیرا حاکمیت قبیلوی از به اصطلاح هجوم فرهنگی وحشت دارد چون ادامه حیات و بقای خود را در ادامه و استمرار وضع موجود میبینند و همچنان وجود همیشگی یک دشمن فرضی برای تداوم عصبیت قبیلوی و ایجاد یکپارچگی جوانان ناآگاه برای فرمانروائی رئیس قبیله یک فکتور اساسی و الزامی بشمار میرود! اما با تمام اینها شوونیزم قبیله نمیتواند در مقابل فریاد حق خواهی یک ملت سد واقع شود و چالشی بشمار آید زیرا همانطوریکه آقای ریگستانی در مقاله خود تحت عنوان "بحث دانشگاه در پارلمان" نگاشته است، تمامیت خواهان در اینگونه موارد وارد بحث تحلیلی نمیشوند و از دیالوگ و گفتگو نیز پرهیز مینمایند اگر بخواهی دلیل بیاوری رگان گردنش را میپندانند و اتهام ستون پنجم دشمن را برایت میزند، اما این بهانه ها در این زمان پوسیده و نخ نما شده اند و چاره جز گردن نهادن بخواست ملت ندارند، و اما مهمترین چالش در شرایط موجود در برابر هر گونه خواسته های بر حق و هرگونه حق خواهی وجود لمپن های غیر پشتون در میان ماست! این لمپن ها که با عناوین چون پوهنمل، پوهاند، پوهنیار، دگروال، حارنوال، صوبهدار و علاقه دار و با مدال های نظیر امیر کرور، شیخ تیمن سپین ادی، درخانی مفتخرند، شدید ترین دشمن هرگونه دگرگونی ونقد گذشته میباشند زیرا هر گونه دگرگونی، گذشته ای پرافتخار انها را از هاله ای تقدس خارج میکند، وظیفه این لمپن ها فقط صیقل دادن مدالی عتیقه است که بر سینه دارد فرق نمیکند که این مدال را از کدام وطنفروش بدست آورده باشد انها سخت به این مدال نیاز مند دارند. این گونه آدمها فقط برای فصل کردن می آیند و محصلین عزیز باید در برابر لمپنیست ها خیلی محتاط باشند زیرا آنها با رابطه کاکا و برادرزاده وارد میدان میشوند و نخست سخن از رادیکالیسم میزنند و پس از آنکه همه را از آن نهاد یا سازمان بیزار ساخت تمام پلانها تان را نقش بر آب میکند. البته بحث لمپنیزم بحث مفصلی است که از حوصله این نوشتار خارج است ومنظور بنده از لمپن تمام اساتید محترم دانشگاه ها و افسران و مامورین ملکی نیست! لمپن کسیست که یک رتبه و یا مقام علمی را نه از روی لیاقت بلکه بوسیله چاپلوسی و هزاران نیرنگ بدست می آورد و این رتبه یا مدال شیشه عمر اوست، زیرا با داشتن همین پیشوند ها وی خود را آدم شکست ناپذیری احساس میکند! البته لمپن های مذهبی نیز در جامعه ما وجود دارد، یک نگاهی گذرا بتاریخ چند دهه اخیر نشان میدهد که امان الله خان بوسیله همین لمپن ها وادار به فرار شد و حبیب الله کلکانی بوسیله همین لمپن ها به چوبه دار کشیده شد!

بهر حال با نخستین حرکت این جنبش که نمایانگر فرهنگ والای خراسانی بود معلوم گردید که جوانان ما پتانسیل قوی برای خیزش علیه استبداد را دارند و حتا بدبین های حرفوی از خیزابه نوید بخش آن در امان نماندند!

 

خود را بشناس!

این عبارت در جبین معبد قدیمی بنام "دلفی" در آتن پایتخت یونان باستان نقش بسته است. بنابرین میتوان بصراحت حکم کرد که "هویت گرایی "حتا قبل از دوران ارسطو به عنوان یک اصل در جوامع کهن مطرح بوده است. پس هر نوع حرکت در راستای هویت یابی نه تنها از منظر قانونی مانعی نخواهد داشت بلکه یک گام مثبت نیز شمرده میشود اما نگاهی گذرا به تاریخ مبارزات چند دهه اخیر در کشور ما نشان میدهد که معمولآ ما یا برای مبارزه با "حذف رقیب"که در فرهنگ سیاسی ما "نابودی کامل دشمن " خوانده میشود بپا میخیزیم ویا هم به دلایل نه چندان روشن وارد کار زار سیاست میشویم و همینکه چند گامی پیش گذاشتیم مفتون شیوه خود میشویم این شیفتگی بر خود یعنی ندیدن دیگران، دیگرانی که قرار بود برایش فداکاری کنیم و حقش را برسمیت بشناسیم اما پس از مطرح شدن و یا پیروزی دیگر نتنها اینکه انها را بحساب نمی آوریم بلکه اگر به شیوه خود پافشاری کنند درصف دشمنان جایش میدهیم!

لهذارمز موفقیت در این خواهد بود که بعنوان نخستین کار باید با این شیوه ها برای همیشه وداع گفت زیرا در زیر چتر خراسان بزرگ باید صمیمانه و صادقانه با حقوق برابر گردهم آمد! و از این پس نباید از واژه های " صمیمانه و صادقانه" همانند گلبدین استفاده کرد.

در ثانی گردانندگان سازمانها و اتحادیه های که برای باز پس گیری هویت خراسانی مبارزه میکنند باید بدانند که در این راه مشکلات و چالشهای فراوانی وجود دارد که باید در مقابل هرکدام آنها از نهایت دقت و تآمل کارگرفت مسلمآ دموکراسی جاده طولانی است و تا یافتن این جاده چالشهای زیادی فراروی مان قرار دارد زیرا ملت ما را چنان در کوچه بندان اسطوره پردازی و افتخارات جعلی به بن بست کشانیده اند که در انظار عامه هرگونه هویت طلبی، قدرت طلبی تفسیر میگردد!

هرچند بدلایل که در ابتدا این نوشتار برشمردم اغلب این حرکت ها حرکت های واکنشی است که در برابر فرهنگ قبیله قد علم نموده اما پیروزی این حرکت ها سیاسی و اجتماعی زمانی ممکن میگردد که هرچه زودتر قالب بسته و جامه سرخگون عادت گذشته را همانند پوست مار بدور اندازیم زیرا در دنیای مدرن مبارزات سیاسی معمولآ با پوشیدن جامه و کلاه آبی رنگ منشور ملل متحد و دموکراسی کاراست نه حذف فزیکی حریف، از سوی دیگر آنچه میتواند در تحقق همبستگی و پاراستن یکپارچگی موثر باشد پذیرش گوناگونی قومی، زبانی و مذهبی در گستره کشور و تاکید براشتراکات عمیق فرهنگی و میراث های مشترک تاریخیست نه ترویج سیاست های شئونیستی صرفنظر از هر قومی که باشد! ! و حقا که محصلین جوان دانشگاه های ما پختگی و درایت خود را در این زمینه نشان دادند.

بدون شک شکل گیری اینگونه نهاد ها و سازمانها در مجموع لکه های روشنیست که در افق تاریک خراسان زمین با نور هرچند ضعیف به تابیدن آغاز کرده است و این خود میتواند مایه امیدواری ها باشد، بشرطیکه با واقعگرایی و به دور از هر نوع آرمانگرایی و امید های واهی مصممانه تلاش و مبارزه کرد.

 

عنوان نوشتاربا وام گرفتن از مقاله ای "لکه های روشنائی در ایران" انتخاب گردیده است!

 از خاوران


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/12/17:: 2:45 صبح     |     () نظر
 
دنیای بیکران عشق




کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/12/12:: 1:59 صبح     |     () نظر
 
انتظار

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/12/12:: 1:55 صبح     |     () نظر
<   <<   51   52   53   54   55   >>   >
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
حاج آقاشون
(( همیشه با تو ))
اگه باحالی بیاتو
EMOZIONANTE
همفکری
خورشید تابنده عشق
حوض سلطون
به سوی فردا
در انتظار آفتاب
آیینه های ناگهان
عاشقان
کانون فرهنگی شهدای شهریار
یا امیر المومنین روحی فداک
پرسه زن بیتوته های خیال
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
.:: بوستان نماز ::.
لنگه کفش
ای لاله ی خوشبو
شین مثل شعور
upturn یعنی تغییر مطلوب
عشق و شکوفه های زندگی
دیار عاشقان
فرزانگان امیدوار
تمیشه
***جزین***
همنشین
به وبلاگ بیداران خوش آمدید
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
آخرالزمان و منتظران ظهور
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
لیلای بی مجنون
به سوی آینده
عشق سرخ من
نگاهی به اسم او
ایران
آموزه ـ AMOOZEH.IR
و رها می شوم آخر...؟!!
جلوه
بی نشانه
PARSTIN ... MUSIC
رهایی
قعله
دارالقران الکریم جرقویه علیا
alone
منتظر ظهور
علی اصغربامری
پارمیدای عاشق
دلبری
نظرمن
هو اللطیف
افســـــــــــونگــــر

جاده های مه آلود
جوان ایرانی
hamidsportcars
پوکه(با شهدا باشیم)
*پرواز روح*
عصر پادشاهان
جمعه های انتظار
سپیده خانم
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند) HADERBAD SHENASI
بندیر
شقایقهای کالپوش
د نـیـــای جـــوانـی
قلمدون
نهان خانه ی دل
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
یه گفتگوی رودر رو
پرواز تا یکی شدن
بچه مرشد!
سکوت ابدی
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
*تنهایی من*
سرای اندیشه
SIAH POOSH
بلوچستان
خاکستر سرد
شجره طیبه صالحین ،حلقه ریحانه
شوالیه سیاه
خندون
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
محفل آشنایان((IMAN))
ای نام توبهترین سر آغاز
هه هه هه.....
سه ثانیه سکوت
►▌ استان قدس ▌ ◄
بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.

مهر بر لب زده
نغمه ی عاشقی
امُل جا مونده
هفت خط
محمد جهانی
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
ارتش دلاور
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
فانوسهای خاموش
گروه تک تاز
مقاله،پایان نامه،پرو‍ژه،کتاب الکترونیک،تحقیق،جزوه،نمونه سوال و..
سیب سبز
دانشگاه آزاد الیگودرز
فریاد بی صدا
اکبر پایندان
پژواک
تخریبچی ...
عاشقانه
geleh.....
بــــــــــــــهــــــــــــار
****شهرستان بجنورد****
وبلاگ آموزش آرایشگری
یک کلمه حرف حساب
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
«حبیبی حسین»
..:.:.سانازیا..:.:.
+
یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ
شب و تنهایی عشق
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
دلدارا
پناه خیال
مجله اینترنتی شهر طلائی
جوک بی ادبی
عاطفانه
آقاشیر
امامزاده میر عبداله بزناباد
قرآن
دریـــچـــه
بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
من بی تو باز هم منم ...
عشق در کائنات
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سروش دل
تنهایی
روانشناسی آیناز
کـــــلام نـــو
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
بصیرت مطهر
سایت جامع اطلاع رسانی برای جوانان ایرانی
آوای قلبها...
اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
تنهایی افتاب
نمایندگی دوربین های مداربسته
کوسالان
امام مهدی (عج)
@@@گل گندم@@@
سفیر دوستی
کافه محلی است برای جمع شدن وسرچشمه آغاز زایش هرچشمه است
کلبه عشق
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
کربلا
جوکستان بی تربیتی
کلبهء ابابیل
وبسایت رسمی مهندس امیر مرتضی سعیدی ایلخچی
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
جـــیرفـــت زیـبا

سارا احمدی
مهندسی عمران آبادانی توسعه
ققنوس...
حزب الله
««« آنچه شما خواسته اید...»»»
ashegh
طاقانک
تک درخت
تراوشات یک ذهن زیبا
سکوت سبز
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب BOUYE SIB
@@@این نیزبگذرد@@@
بادصبا
ಌಌتنهاترین عشق یه عاشق دل شکستهಌ᠐
راز رسیدن به شادی و سلامتی
معارف _ ادبیات
پوست مو زیبایی
تنهای تنها
آخرین صاحب لوا
جاده مه گرفته
دخترانی بـرتر از فــرشته
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
تبسمـــــــــــــــی به ناچار
ماتاآخرایستاده ایم
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
مستانه
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
ناز آهو
گیسو کمند
جــــــــــــــــوک نـــــــت
عکس سرا- فقط عکس
عکس های عاشقانه
حقوق دانشگاه پیام نور ایلام
تیشه های اشک
فقط خدا رو عشقه
پاتوق دوستان
بنده ی ناچیز خدا
آزاد
ارمغان تنهایی
فقط عشقو لانه ها وارید شوند(منامن)
سلام آقاجان
ردِ پای خط خطی های من
منطقه آزاد
علی پیشتاز
تنهاترم
محمدمبین احسانی نیا
یادداشتهای فانوس
دوست یابی و ویژگی های دوست
کد تقلب و ترینر بازی ها
ستاره سهیل
داستان های جذاب و خواندنی
عاشقانه
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
یادداشتهای من
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
سرافرازان
*bad boy*
سرزمین رویا
برای اولین بار ...
خاطرات و دل نوشته های دو عاشق
چون میگذرد غمی نیست
بازگشت نیما
دهیاری روستای آبینه(آبنیه)
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
سایه سیاه
رازهای موفقیت زندگی
دوره گرد...طبیب دوار بطبه...
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
بچه های خدایی
مرام و معرفت
خوش آمدید
The best of the best
بوستان گل و دوستان
صفیر چشم انداز ایران
من.تو.خدا
۞ آموزش برنامه نویسی ۞
شبستان
دل شکســــته
یکی هست تو قلبم....
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
یامهدی
تنها هنر
دل نوشته
صوفی نامه
har an che az del barayad
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
شجره طیّبه

دانلود هر چی بخوایی...
نور
Dark Future
مجله مدیران
S&N 0511
**عاشقانه ها**
پنجره چهارمی ها
AminA
نسیم یاران
تبیان
صدای سکوت
(بنفشه ی صحرا)
اندکی صبر سحر نزدیک است....
ابهر شهر خانه های سفید
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
توشه آخرت
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
جزتو
ترخون
عشق پنهان
@@@باران@@@
شروق
Manna
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
پرسش مهر 8
دریایی از غم
طره آشفتگی
...ترنم...
Deltangi
زیبا ترین وبلاگ
ارواحنا فداک یا زینب
علمدار بصیر
کرمان

عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
قمه‏زنی سنت یا بدعت؟
سلام
عطش
حضرت فاطمه(س)
♀ ㋡ JusT fOr fuN ㋡ ♀
اواز قطره
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
آرشیو یادداشت‌ها
دینی
گلچینی از جغرافیای طبیعی و تاریخی افغانستان
آثارتأریخی افغانستان
گلچینی از تاریخ جهان و افغانستان
میراث گرانبهای گذ شتگان چراغی است برآیند گان
کابل و ولایات افغاانستان عزیز
زبان شرین پارسی
وازه نامهء هم زبانان
ادبیات و هنر
پرواز خیال
شعر و ادب
اى الهه عشق مادر!
عاشقانه ها
موزیک و اشعار آهنگهای بهترین اوازخوان افغان احمد ظاهر و دیگران
سیاسی
جامعه شناسی -مردم شناسی
دانستنیهای جالب
طب ورزش صحت وسلامتی
مسائل جنسی خانه و خانواده
آموزش زیبایی
روانشناسی
طب سنتی و نسخه های پزشکی با گیاهان دارویی
غذا موادغذائی و اشامیدنیها
خواص میوه ها و سبزیجات
اخبار
زندگینا مه
داستانهای کوتاه و آموزنده
نجوم فضا وفضانورد ی
کمپیوتر انترنیت و وب نویسی
لطیفه ها اندرز ها و پیامهای کوتاه خواندنی و عالی
طنز
تقویم هجری شمسی اوج درایت فرهنگی ما
سرگرمی ها
معرفی کتاب
تصویر عکس ویدئو فلم
بهترین های خط
جالبترین کارتونها
طالع بیی
یادداشتها
قوانین خواب و رویا وتعبیرخواب
تبریکی و تسلیت
داغ غربت
علمی
تاریخی و اجتماعی
خانهء مشترک ما زمین
اشعار میهنی رزمی و سیاسی
هوا و هوانوردی
آموزش و پرورش
معانی اصطلاحات و تعاریف
دنیای عجاء‏بات