پنجره یی بر فصل صاعقه |
خالده فروغ |
|
بهار د یگر ا زین کو چه ها گذ ر نه کند |
بالا
کلمات کلیدی:
مصرف ویتامین ها می تواند عمر را کوتاه کند
| |||||
محققان با رد تاثیر بعضی مکمل های ویتامین بر سلامتی نسبت به مضر بودن آنها هشدار داده اند.
بررسی ?? تحقیق مختلف بر تاثیر مصرف مکمل های ویتامین نشان داده است مصرف آنتی اکسیدان ها نه تنها باعث طول عمر نمی شود که در خیلی موارد مرگ زودهنگام افراد را هم در پی دارد. محققان دانشگاه کوپنهاگ در دانمارک می گویند مصرف مکمل های ویتامین های آ و ای در روند طبیعی سیستم ایمنی بدن تداخل می کند. در این حال به گفته این محققان، مصرف بتا کاروتن، ویتامین آ و ویتامین ای احتمال مرگ را افزایش می دهد. علاوه بر مکمل های عنوان شده، بررسی های این محققان شامل ویتامین سی و سلنیوم هم بوده است. پیش از این تصور می شد این مکمل ها به خاطر خواص آنتی آکسیدانی که دارند، مانع از آسیب رادیکال های آزاد به سلول های بدن می شوند. از رادیکال های آزاد به عنوان علت بروز بیماری هایی مانند انواع سرطان و بیماری هایی قلبی نام برده می شود. "خوب بخورید" در این مطالعه نتیجه تحقیقات مختلف بر ??? هزار نفر بررسی شده است. این گروه از افراد شامل افراد بیمار و افراد سالمی بوده است که مکمل های ویتامین مصرف می کرده اند. محققان دانمارکی پس از مطالعات خود به این نتیجه رسیدند مصرف مکمل های ویتامین آ خطر مرگ را شانرده درصد افزایش می دهد. این رقم برای بتاکاروتن ? درصد و ویتامین ای چهار درصد است. به گفته محققان، تحقیقات بر روی مصرف مکمل های ویتامین سی هیچ تاثیرمنفی یا مثبتی ندارد. در این حال، آنها خواستار مطالعه بیشتر بر مصرف این ویتامین و سلنیوم هستند. وزارت بهداشت بریتانیا هم از شهروندان خواسته است به جای مصرف مکمل های مصنوعی ویتامین ها، نیاز خود به ویتامین های مختلف را از راه تغذیه برطرف کنند |
کلمات کلیدی:
ابعاد دیگر غیر از چهار بُعد قبلاً شناخته شده
قبل از پرداختن به معرفی بُعد پنجم، ضرور خواهد بود تا بدانیم که بُعد یعنی چه؟
بُعد در لغت به مفهوم اندازه است و در اصطلاح فیزیکی آنچه که به ما امکان اندازه ?یری را میدهد و بر حقیقت و واقعیت اشیا، مهر صحه می?ذارد. یعنی آنچه دارای ابعاد است،موجود و در غیر آن وجود حقیقی ندارد. به همین علت بُعد را در زبان فرانسوی لغتاً نیز حالت حقیقی معنا مینمایند.
ا?ر خواسته باشیم غرض دانستن بُعد به دایرةالمعارف، جه فارسی و چه زبانهای دی?ر مراجعه نمائیم، بعد از چند کلمهء مترادف به یکبارگی خود را در همان مباحث فیزیکی میابیم که در توضیح خلاصهء ابعاد مکان و زمان خلاصه میشود
هیج دایرةالمعارفی به توضیح اینکه دانستن و یا برخوردار بودن از بُعد چه اهمیتی دارد، نمی پردازد.
اثرات ناشی از مطالعات در زمینهء ابعاد بیش از آنکه امور مطلق علمی فیزیکی را احتوا نمایند، مسایل فلسفی را تحت الشعاع قرار میدهند؛ زیرا هیچ پدیده ای فاقد چهار بُعد شناخته شده نمیتواند وجود حقیقی داشته باشند و این فقط فلسفه است که با مباحث و استدلالات خویش به مطالعهء وجود و عدم وجود پدیده ها میپردازد.
عصر روشنائی در اروپا که توام بود با ظهور دانشمندان و متفکرین نخبه چون ولتر، دیدرو، دالامبر و دیگران به حاکمیت دانش ستیز چندین صد سالهء کلیسا پایان بخشید و در نتیجه ماتریالیسم با انکار حقیقت جهان غیر مادی به تسخیر اذهان آغاز نمود.
حاکمیت ماتریالیسم بر اذهان الی ظهور البرت انشتین و به ویژه الی طرح تیوری مشهور نسبیت بدون برخورد با هیچ ممانعتی در اروپا گسترش یافت.
زمانیکه انشتین بُعد زمان را بر سه بُعد مکان یعنی طول، عرض و ضخامت علاوه نمود کم کم از گسترش بدون مانع حاکمیت ماتریالیسم بر اذهان کاسته شد. هرچند ماتریالیست ها، با توجه به نسبیت زمان، تلاش داشتند تا به زمان نیز خصوصیت مادی اعطا نمایند؛ مگر زمان همچنان غیر مادی باقی ماند؛ زیرا زمان لایتناهیست و هرچه لایتناهیست از تعیُن خارج است و آنچه از تعیُن خارج است نمینواند مادی باشد. بدینگونه البرت انشتین تفکر فلسفی انسانها را دگرگون ساخت. .
اما اگر به تعاریف ارائه شده از بُعد مراجعه شود با تعاریفی چون جهاتیکه در آنها میتوان یک شئ را اندازه گیری کرد و یاهم آنجه که به ما امکان میبخشد تا شئ را اندازه گیری نمائیم و امثا ل اینها بر میخوریم، در حالیکه اثرات ناشی از مطالعهء ابعاد، همانطوریکه در بالا به آن اشاره شد، بیش از آنکه موضوعات مورد بحث در علم فیزیک را احتوا نمایند، موضوعات بنیادی مباحثات فلسفی را متاثر میسازد؛ مگر هردو فلسفه و علم به آن علاقه میگیرند.
باتوجه به آنچه در بالا تذکر یافت، بُعد یعنی سنجش ها و اندازه هائیکه ما را در شناخت و تشخیص وجود حقیقی اشیاء کمک میکنند. این سنجش ها میتوانند مادی باشند و یا معنوی که انسانها تا به حال چهار گونهء آنرا شناخته و معرفی داشته اند. ابن چهار بُعد برای شناخت حقیقت جهان ضروری اند مگر به هیچوجه نمینوانند کافی باشند.
سه بُعد فضا را همان طول، عرض و ضخامت تشکیل میدهند و بُعد چهارم همان زمان است که انشتین در سال ???? بر سه بُعد دیگر افزود.
حالا، باتوجه به آنچه که ما از بُعد میدانیم، میتوان دو بُعدگونه را معرفی کرد. این دو بُعدگونه را رنگ و چگالی یا غلظت تشکیل میدهند؛ زیرا ما هیچگاهی نخواهیم نوانست اشیائی را که فاقد رنگ و چگالی اند اندازه نمائیم.
در نظر بگیریم شئ ایراکه با چگالی پائین تر از چگالی آب وجود دارد؛ هرگاه این شئ فاقد رنگ نیز باشد، هرگز نخواهیم توانست وجود آن را احساس نموده آن را اندازه گیری نمائیم. به همینگونه ما هرگز نخواهیم توانست حقیقف وجود اشیائی را که با فقدان رنگ و چگالی دور تر از لمس ماقرار دارند، دریابیم و بزرگی و کوچکی آنها را اندازه نمائیم.
باید به یاد داشت که فقدان رنگ ضرورتاً به مفهوم سیاهی و سفیدی نیست؛ مگر شفافیت؛ زیرا سیاه و سفید نیز شامل گروپ رنگها میشوند که چیزی جز فریکانس نور نیستند.
سیاهچاله شاید مناسبترین کلمه ایست که در زبان فارسی برای پدیدهء فضائی که در زبانهای کشورهای غربی بنام سوراخ سیاه یاد میشود، کاربرد دارد.
برای توضیح این مطلب باید دانست که سرعت ?????? کیلومتر در ثانیه را دیگر نمیتوان منحیث بالاترین سرعتی که در طبیعت وجود دارد، پذیرفت؛ زیرا سرعت چرخش یک سیاهچاله به دور محور خودش به حدی بالاست که حتی نور نیز نمیتواند از آن فرار نماید.
سرعت نور چیزی جز سرعت فوتونها یا دانه های ریز ریزی نیست که انشتین آنها را انرژی خالص خواند که از لغزش الکترونها از یک مدار به مدار دیگر ناشی میشوند. منطق حکم مینماید که هر موجودی دارای شکل و قابلیت تعیُن نمیتواند فاقد جرم، وزن و چگالی یا غلظت باشد.
زمانیکه فوتونهای صادره از دو منبع مختلف نور، هرکدام به سرعت ?????? کیلومتر در ثانیه به طرف یکدیگر میشتابند، سرعت تقرب آنها به یکدیگر به ?????? کیلومتر در ثانیه بالغ میشود که در نتیجه به تشکیل سیاهچاله، موجود فضائی ایکه نور نیز قادر به فرار از آن نیست، می انجامد. موجود فضائی ایکه نه رنگ دارد و نه چ?الی آنرا میتوان اندازه کرد؛ مگر با اینهمه نمیتوان موجودیت آنرا انکار کرد. پس رنگ را نمیتوان در زمرهء ابعاد جاداد؛ اما در مورد چگالی باید کوچکترین حد چگالی را دانست که تا کنون نمیدانیم.
دانشمندان برای تشخیص درجهء چگالی، آب را معیار قرار داده، چگالی آنرا ? فرض نموده متناسب به آن چگالی سایر موجودات را سنجش مینمایند.
با توجه به عدم شناخت ما از کوچکترین درجهء چگالی، ناگزیر چگالی را نیز همچون رنگ در ردیف بُعد?ونه ها قرار میدهیم.
اما آنچه به بحث ما مربوط میشود شناخت ابعاد دیگری غیر از چهار بُعد قبلاً شناخته شده است.
برای سادگی درک موضوع، نخست باید فضای ظرف و فضای ومظروف را از هم تفریق کرد.
فضای مظروف فضائیست که یک جسم آنرا احتوا نموده است؛ در حالیکه فضای ظرف فضائیست که جسم را توام با فضای مظروف آن احتوا نموده است.
زمانیکه ما خطی را بالای صفحه ای ترسیم مینمائیم، این خط دارای بُعد واحدیست که بنام طول یاد میشود. این بدان مفهوم است که این خط بخشی از فضاء را به هر اندازه ایکه تصور مینمائید، احتوا نموده است، مگر ما هرگز قادر به آن نخواهیم بود تا آنرا ببینیم؛ مگر اینکه این خط را در فضای ظرف قرار دهیم. به همینگونه است در مورد نقطه، مربع و مکعب؛ زیرا باوجود آنکه هرکدام دارای ابعاد ناشی از فضای مظروف اند. ولی از اینکه آنها در فضای ظرف قرار نگرفته اند، ما نمیتوانیم ابعادی چون طول، عرض و ضخامت آنها را سنجش، انها را معین نموده، قادر به دید آنها شویم.
مثال حقیقی و موجود برای توضیح آنچه گفته شد، هستی جوهریست. هستی جوهری ما را احتوا نموده است. ما در داخل هستی جوهری قرار داریم؛ مگر ما هرگز نمیتوانیم هستی جوهری را اندازه گیری نموده آنرا معین سازیم، در حالیکه نمیتوانیم وجود آنرا نیز انکار نمائیم.
اگر فضای ظرف نباشد، ما هرگز قادر به تعیُن سیاهچاله ها نخواهیم بود و هرگز موجودیت آنها را احساس نخواهیم کرد.
پس میتوان ادعا کرد که طرح پلان عقبی که چیزی جز فضای ظرف نیست بُعد پنجم را تشکیل میدهد که دانشمندان در هنگام تشخیص ابعاد فضاء فراموش نموده اند تا فضای ظرف را از فضای مظروف جدا ساخته هرکدام را جداگانه مورد مطالعه قرار دهند. جدا نمودن فضای مظروف مرتبط به موجودات عینی از فضای ظرف ناممکن است و باید آنر در کنار ابعاد متشکله از فضای مظروف در نظر داشت.
آنجه توضیح شد ارتباط میگیرد به ابعاد مادی جهت تشخیص حقیقت وجود اشیاء مادی.
اما آیا منطقی خواهد بود که در مورد موجودیت بُعد معنوی که در یکزمان برای تشخیص حقیقت وجود پدیده های مادی و معنوی کاربرد داشته باشد فکر کرد و به آن باور داشت؟
برای اثبات موجودیت بُعد معنوی ناگزیریم تا موجودیت پدیده غیر مادی ایرا که حقیقتاً وجود دارد و موجودیت آنرا نمیتوان انکار کرد، در نظر بگیریم.
اراده مثال خوبیست از موجودیت پدیدهء معنوی ایکه نمیتوان موجودیت آنرا نزد افراد انکار کرد. اراده که موجود غیر مادی است، چگونه میتوان به موجودیت آن باور داشت؟
برای اثبات موجودیت اراده و اندازهء آن ناگزیریم همانند اثبات موجودیت پدیده های مادی فرضیه هایی را طرح نمائیم.
بخاطر اثبات حقیقف وجود اشیاء مادی ذهن ما در چوکات ابعاد مادی محصور است. هریک از ابعاد قابل سنجش و اندازه گیری اند، حتی بُعد پنجم؛ زیرا در هر حالت بزرگتر از جسم مورد نظر است. مگر چگونه میتوانیم بُعد غیر مادی ایرا تصور نمائیم که برای اثبات موجودیت پدیده های غیر مادی ضروری تلقی میشوند؟
چنین بُعد معنوی ای وجود دارد که حتی برای اثبات وجود حقیقی پدیده های مادی نیز ضروری پنداشته میشوند و آن چیزی غیر از اثر نیست.
هر پدیده، اعم از مادی و غیر مادی دارای اثر اند. بدین مفهوم که اثر قبل از سایر ابعاد برای اثبات وجود حقیقی پدیده ها کسب اهمیت مینماید. یعنی تمام پدیده ها، در هنگام تظاهر در فضاء، با اخذ بخشی از فضاء اثر خویش را بر فضاء میگذارند. بعد از تظاهر اثر پدیده هاست که ما قابلیت اندازه گیری آنها را کسب مینمائیم.
در نظر بگیریم مجرمی را که ارادهء ارتکاب جنایتی را دارد. ارادهء موضوف را نمیتوانیم ببینیم و نه قبل از ارتکاب عمل میتوانیم آنرا اندازه گیری نمائیم. ولی زمانیکه یک اراده عملی میشود، ما میتوانیم آثار مادی و معنوی آنرا آندازه گیری نموده در مورد حقیقت وجود آن حکم صادر نمائیم. از اینکه اثار اراده قابل سنجش و اندازه گیری اند، پس ما میتوانیم به اساس اندازهء آثار اراده در مورد وجود حقیقی اراده و اندازهء آن حکم نمائیم.
به ملاحظهء آنچه در بالا تذکر یافت میتوان ابعاد را به ترتیب ذیل برشمرد:
? زمان
? فضاء
الف فضای مظروف یا طول، عرض و ضخامت
ب فضای ظرف یا پلان عقبی
? اثر
محمد قاسم هاشمی
لیون فرانسه
کلمات کلیدی:
یکبار دگر نسیم نوروز وزید
دلها به هوای روز نو باز تپید
نوروز و بهار و بزم یاران خوش باد
در خاک وطن ، نه در دیار تبعید
--------
نوروز! خوش آمدی صفا آوردی!
غمزخم فراق را دوا آوردی
همراه تو باز اشک ما نیز دمید
بویی مگر از میهن ما آوردی!
--------
بر سفرهی هفت سین نشستن نیکوست
هم سنبل و سیب و دود ِ کُندر خوشبوست
افسوس که هر سفره کنارش خالی ست
از پاره دلی گمشده یا همدم و دوست
--------
هر چند زمان بزم و نوش آمده است ،
بلبل به خروش و گل به جوش آمده است ،
با چند بهار ، لالهی خفته به خاک ،
نوروز کبود و لاله پوش آمده است!
--------
نوروز رسید و ما همان در دیروز
در رزم نه بر دشمن شادی پیروز
این غُصّه مرا کشت که دور از میهن
هر سال سر آمد و نیامد نوروز !
--------
نوروز نُماد جاودان نوشدن است
تجدید جوانی جهان کهن است
زینها همه خوبتر که هر نو شدنش
باز آور ِ نام پاک ایران من است
--------
دلتنگ ز غربتیم و شادان باشیم
از آنکه درست عهد و پیمان باشیم
بادا که چو نوروز رسد دیگر بار
با سفرهی هفت سین در ایران باشیم
کلمات کلیدی:
پرسش: 1 - شمع و آب در هفت سین نشانه ی چیست؟ 2 - هفت سین را نام ببرید و بنویسید که هر کدام نماد چیست. 3 - گفتن " زردی من از تو سرخی تو از من " به چه معنی است؟ 4 - چگونه ایرانیان روحیه ی همبستگی و همیاری خود را تقویت می کنند؟ 5 - چرا به دوستان و آشنایان خود کارت تبریک می فرستیم؟ 6 - شما نوروز را چگونه جشن گرفتید؟ چند موضوع فوق از سایت قارسی گرفته شده اگر به سوالات فوق جواب دهید به فرزندان ما که دور از وطن اند کمک میکنید |
کلمات کلیدی:
| |
سه شنبه ی آخر سال همه به محل برگزاری چهارشنبه سوری می رویم. تقریبا همه ی ایرانیان شهرمان به آنجا می آیند . بوته هایی برای آتش زدن آماده شده است. وقتی از روی آتش می پریم جمله ی زیر را می گوییم: زردی من از تو سرخی تو از من
ما به این وسیله آرزوی سلامتی و شادابی می کنیم. در آنجا آجیل شیرین هم می خوریم. در آجیل شیرین ، پسته ی خام ، نخود چی ، توت خشک ، بادام ، فندق ، کشمش و گردو وجود دارد. این آجیل را آجیل چهارشنبه سوری می گویند.
|
کلمات کلیدی:
بیا که نوروزه بیا که نوروزه سالی یکروزه ( 2 ) لباس نو به تن بکن تا بچینیم هفت سین نگاه بکن به دامنم که کرده ام چین چین سفره ی هفت سین دامنم چین چین ( 2 ) سیب و بیار سبزه رو بزار تو سفره ی هفت سین سنبل و بیار سرکه رو بزار ، تو سفره رو بچین بیا که نوروزه سالی یکروزه ( 2 ) سفره ی هفت سین دامنم چین چین ( 2 ) سیر و بیار سکه رو بزار تو سفره ی هفت سین سنجد و بیار آینه رو بزار ، تو سفره رو بچین سفره ی هفت سین دامنم چین چین ( 2 ) آب و بیار شمع و بزار تو سفره ی هفت سین تخم مرغ رو بیار شیرینی رو بزار، تو سفره رو بچین سفره ی هفت سین دامنم چین چین ( 2 ) بیا که نوروزه سالی یکروزه ( 2 ) بیا بیا نگاه بکن به سفره ی هفت سین بیا بیا تو دوست من کنار من بنشین بیا که نوروزه سالی یکروزه ( 2 ) شعر از : گروه ترانه های کودکان
|
کلمات کلیدی:
Gott Nytt Persiskt ?r ! Glad Noruz!
2009 / 1388 / 5233 / 3734
لحظه ی تحویل سال1388 هجری خورشیدی ، همزمان با 5233 پارسی باستانی و 3734 زرتشتی
برابر است با جمعه 20 مارس 2009 میلادی ساعت 12 و43 دقیقه و 39 ثانیه به وقت سوئد
(برابر با ساعت 15 و 13 دقیقه و 39 ثانیه به وقت ایران ) است
کلمات کلیدی:
فرخنده و خجسته باد بر شما
جشن شادیبخش چهارشنبه سوری و عید باستانی نوروز
(توجه: پیوستهای این تبریکنامه را نیز بنگرید)
برابر با شب آخرین چهارشنبهی سال، جشنی به نام «چهارشنبه سوری» یا «جشن شب سوری» در سراسر سرزمینهای ایرانی همراه با آتشافروزی و پریدن از روی آن و مراسمی ویژه برگزار میشود.
برخلاف اعتقاد عربها که روز چارشنبه را نحس و بدیُمن میپنداشتند و این اعتقاد در آثار جاحظ و حتا منوچهری دامغانی نیز راه یافته است، اما ایرانیان نه تنها این روز، بلکه هیچ روز و زمان دیگری را نحس نمیپنداشتند و بخصوص چارشنبه را گاهِ کام و جشن دانستهاند.
::
نوروز یکی از کهنترین جشنهای به جا مانده از دوران باستان است. خاستگاه نوروز در ایران باستان است و هنوز مردم مناطق مختلف فلات ایران نوروز را جشن میگیرند. زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است. نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب میشود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است.
منشا و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست، اما این جشن، تاریخچه ای سه هزار ساله دارد وکهن ترین آیین ملی در جهان به شمار میرود. در برخی از متن های کهن ایران ازجمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متن ها، کیومرث بهعنوان پایهگذار نوروز معرفی شده است. پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.
برخی از روایتهای تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت میدهد. بر طبق این روایتها، رواج نوروز در ایران به ??? سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کورش بزرگ به بابل بازمیگردد. همچنین در برخی از روایتها، از زرتشت بهعنوان بنیانگذار نوروز نام برده شده است. اما در اوستا (دست کم در گاتها) نامی از نوروز برده نشده است.
::
نویسندگان و نظریه پردازانی نیز بودهاند که آیینهای شادی و سرور چهارشنبه سوری و نوروز را آیینهایی ناپسند و مذموم میدانستند. از آن جمله میتوان به مرتضی مطهری اشاره نمود که بزرگداشت آیین چهارشنبه سوری را از آن «احمقها» میداند، و آیین نوروز را «ضد اسلام».
نماهنگِ سخنرانی مرتضی مطهری در باب نوروز و چهارشنبه سوری
پیشتر از آن نیز امام محمد غزالی در کیمیای سعادت نوشته بود: « ... اظهار شعار گبران حرام است بلکه نوروز و سده باید مندرس شود و کسی نام آن نبرد ...».
منابع و آگاهی کاملتر:
دربارهی چهارشنبه سوری: آریابوم
دربارهی نوروز: ویکیپدیا
کلمات کلیدی:
گذ ر گا ه شقا یق
چه خجالت زده صبحی ؟
چه دروغین شفقی !
آ سمان دامن خو نین دارد
کس نداند که در آ ن آ بی دور
در پس پردة ا بر
بر سر نور فروشا ن چه بلا آ مده ا ست
کس به مهتا ب تجاوز کرده ،
یا که خورشید به ا نبوه شهیدا ن پیوست
*****
چه غم ا ندود فضایی؟!
چه مخنث فصلیست !
نه به منقا ر پرستو ز بهاران خبری
نه ز با را ن ا ثری
ا بر ها لکه ی بد نا می این فصل فلا کت با رند
مشک شا ن آ ب ندا رد
که به لب خشکی ا ین جنگل آ تش زده پا سخ گویند
*****
تک سوا ری ز دل دشت فرا می آ ید
باش تا پرسم ا ز ا و
که به خورشید چه آ سیب رسید ؟
با مداد ا ز چه نیا مد ؟
صبحت ای مرد بخیر !
از کجا می آ یی ؟
خبر ا ز روز ندا ری ؟
*****
هه ! ؟
روز را پرسیدی ؟
چقد ر بی خبری !
سا لها شد که درین شهر شب است
تو کجا خوا ب بُدی ؟
حملة را هزنا ن یا د ت نیست ؟
که به همد ستی چند تا نا مرد
هر کجا روزنة را د ید ند
که ا ز آ ن نور تصور می رفت
همه را بر بستند
و به هر خا نه که قند یل فروزا نی بود
همه را بشکستند
و ا ز آ ن روز به بعد
شهر در ظلمت جا وید نشست
با ل خورشید شکست
و د گر روز نیا مد
*****
خیل خفا ش
هما ن لحظه که بر شهر هجوم آ ورد ند
جغد ها را سر منبر بر د ند
حکم ا عدا م قنا ری ها را
همه فتو ا دا د ند
و به شب
نامه نو شتند
که جا وید بما ن
ـ ما هوا دا ر تو ییم ـ
و ا ز آ ن لحظه به بعد
هر کجا جر قة نوری به نظر می آ مد
شب پرستان به لگد کو بید ند
*****
ا ز شفا فیت با را ن بد شا ن می آ مد
زهر در آ ب زد ند
و چه معصو ما نه
ما هیا ن در هرم حوضچه ها پو سید ند
*****
گر ازین د شت سفر می کر دی
به چپ و را ست نه پیچی
که وقیحا نه سرت می تا زند
هر قد م د ز د ا ن ا ند
رو برو گر بر وی
کوره را هیست ،
که تا خا نة خورشید ترا خوا هد برد
سر راهت ز گذر گاه شقا یق گذ ری کن
عرض تعظیم مرا خد مت شمشا د ببر !
به پتو نی برسا ن پیغا مم
بید مجنون شده را ا ز من گوی
که ازین وا دی خا کستر و خون
تا شما دور شد ید
هیچ کس نا م بها ران نبرد
با د ا ز کورة با روت فرا می خیزد
بر لبش آ تش و دود است
*****
را ستی با ش
که پیغا م بزرگی دا رم :
تا هنوز ا ز دل خا ک
ریشة گل بته ها گم نشد ه
با غ وقتی که در آ تش می سو خت
نو نها لی چه دلا ور می خوا ند
سوختن مر حلة د یگر ی ا ز رویش ما ست
با ید ا ز سر رو ئید ........
رازق فا نی
کلمات کلیدی: