نگاهی به زندگی پیامبر بزرگ اسلام
(بخش نخست)
وضعیت اجتماعی جزیره العرب قبل از اسلام
قبل از ینکه در بارة سیرت پیامبر گرامی صحبت را آغاز کنیم لازم است نگاهی به اوضاع طبیعی ، اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و چند مطلب دیگر جزیره العرب بیفگنیم و بطور فشرده این مطالب را بر رسی کنیم .
1-اوضاع طبیعی جزیرة العرب:
شبه جزیره العرب از نگاه مساحت بزرگترین شبه جزیره جهان بشمار میرود.
به همین دلیل دانشمندان عرب مجازاً اسم جزیره را به آن اطلاق می نمایند.
این جزیره از سه جهت محاط به بحر میباشد و در جنوب غربی قارة آسیا قرار دارد و در آنوقت به چهار منطقة اساسی تقسیم میگردید.
1-حجاز 2- تهامه 3- نجد 4- عروض.
سر زمین حجاز مخصوصاً مکه مکرمه که از توابع حجاز و زادگاه حضرت محمد e است منطقة ریگزار و سنگلاخ بوده ، کشت و زراعت در آن بسیار کم و به ندرت دیده می شود .
بیشترین مساحت آنرا ریگستان تشکیل میدهد که کوها و تپه ها ی زیادی هم در آن عرض وجود کرده ، آب به قلت در آن پیدا میشود ، اکثریت باشندگان این سر زمین را در آنزمان کوچی ها تشکیل میداد که با مواشی خود از یک چراگاه به چراگاه دیگر نقل مکان میکردند و از راه تربیة مواشی امرار زندگی مینمودند.
کسانیکه ده نشین و شهر نشین بودند غالباً احتیاجات خود را از راه تجارت بدست می آوردند که قافله های تجارتی شان در تابستان بطرف شام و در زمستان بطرف یمن میرفتند.
و اینک هم دورنمای از قبایل عرب قبل از اسلام .
مورخین به این مطلب متفقند که عرب ها به سه بخش تقسیم میگردند.
1-عرب بائده: این طبقه قبل از ظهور اسلام از بین رفته اند و اطلاعاتی درست و کافی از تاریخ ایشان در دست نیست و میتوان ازین طبقه، عاد ، ثمود ، طًسْم ، جًدِیس ، عمالقه ، و دیگران را نام برد.
2-عرب عاربه یا بنو قحطان : نخست در یمن ساکن بودند و بنام عرب قحطانی یاد می شوند .
3-عرب مستعربه که نخست در منطقه حجاز زنده گی میکردند .و از نژاد اسماعیل علیهما السلام اند و بنام عرب عدنانی یا می شوند.
سر زمین عرب عاربه که شاخة قحطان است یمن می باشد ، و از میان ایشان دو قبیله مشهور می باشد.
حمیر: مشهورترین شاخة های آنرا : زید الجمهور قُضاعه و شکاِسِک تشکیل میدهد.
کهلان: مشهورترین شاخة های آنرا ، همدان ـ انمار ، طی ، مًذْحج ، کنده ، لخم ، جزام ، ازد ، اوس ، خزرج و آل جفنه تشکیل میدهد.
اما سرزمین عرب مستعربه ، حجاز می باشد.
سلسلة عرب مستعربه به سیدنا ابراهیم ع که زادگاه ایشان عراق و شهری بنام (اور) میباشد و بر کرانة باختری دریایی فرات در نزدیکی های کوفه قرار دارد.
او باری به مصر سفر کرد، پس از آن با همسر و فرزندش اسماعیل uبه سر زمین حجاز سفر کرد.
اسماعیل علیه السلام با دختر مضاض بن عمرو رئیس قبیلة جرهم ازدواج کرد.
خداوند اسماعیل ع را دوازده فرزند پسر عطا نمود ، از اینان دوازده قبیله بوجود آمد .
این قبایل مدتی همه در مکه زیستند پس از آن به مناطق جزیرة العرب و خارج آن پراکنده شدند .
فرزندان قیدار بن اسماعیل ع پیوسته در مکه مکرمه بود و باش میکردند تا اینکه عدنان و پسرش معد از نژاد او بمیان آمدند و از نژاد عدنان و معد عربهای عدنانی ازین دو نسب خویش را حفظ کردند.
عدنان جد بیست ویکم در سلسلة نسب حضرت رسول اکرم e می باشد.
از معد یک پسر بنام نزار ماند و نزار چهار پسر داشت : ایاد ، انمار ، ربیعه و مضر که ازین دو پسر اخیر شاخه های زیادی بوجود آمد چنانکه از ربیعه : اسد ، عنزه ، عبد القیس ، بکر ، تغلب ، حنیفه و دیگران بوجود آمدند.
و از مضر : دو قبیلة بزرگ بوجود آمد ، قیس غیلان بن مضر و الیاس بن مضر .
از قیس بن عیلان قبایل آتی پدید آمدند : بنو سلیم ، بنو هوازن ، بنو غطفان و از غطفان ، عبس و ذبیان و اشجع و غنی بن أعصر.
از الیاس ابن مضر قبایل آتی بوجود آمدند : تمیم ابن مره و زید ابن مدرکه ، کنانه بن خزیمه و از کنانه قریش فرزندان فهر بن مالک بن نضر بن کنانه پدید آمدند.
قریش نیز به قبایل گوناگونی تقسیم شده اند که مشهورترین این قبایل عبارت اند :
جُمح ، سهم ، عدی ، طی ، مخزوم ، زهره میباشند و اما شاخه های قصی بن کلاب عبارتند از عبدالدار ابن قصی ، اسد بن عبد العزی ابن قصی و عبد مناف ابن قصی میباشند .
از عبد مناف چهار شاخه پدید آمد : عبدشمس ، نوفل ، مطلب و هاشم که خانوادة هاشم همان شجرة طیبة سرور کائنات سید الأنبیاء و المرسلین مولای ما حضرت محمد e میباشد .
رسول اکرم e می فرماید (( إن الله اصطفی من ولد ابراهیم اسماعیل و اصطفی من ولد اسماعیل کنانه و اصطفی من کنانه قریشاً و اصطفی من قریش بنی هاشم و اصطفانی من بنی هاشم )).
همانا خداوند اسماعیل را از میان فرزندان ابراهیم بر گزید و کنانه را از میان فرزندان اسماعیل و قریش را از میان بنی کنانه و بنی هاشم را از میان بنی هاشم برگزید )) این مطلب والا بروایت ترمذی و مسلم ثابت شده است.
و اما تصویر و دورنمای از جامعة عرب در دوران جاهلیت
قبایل واقوام عرب ایکه زندگی قبیله أی داشتند از کانون ها و اجتماعات گوناگونی متشکل گردیده بودند که با یدیگر اختلاف داشتند .
زنده گی قبیله برای یک فرد بادیه نشین هم حکومت بود و هم ملیت .
زنده گی قبیله أی استراحت و استقرار نداشت ، این طرز زنده گی با منطق زور آشنا بود و نه تنها برای خود مردم قبیله باعث زحمت می شد بلکه برای کسانی که در مجاورت ایشان در شهر ها سکونت داشتند مشکلات گوناگونی ایجاد میکردن.
قبایل پیوسته باهم در حال نبرد و پیکار بودند و هر گاه فرصت می یافتند به آبادی ها غرض تاراج حمله می بردند.
اما عربها از یک نظر مخلص و پابند با آداب و رسوم قبیله أی بودند و حق مهمان نوازی را ادا میکردند و به پیمان های جنگی خود وفا دار بودند ، هر چه در عرف آنها رواج داشت می پذیرفتند .
و میتوان این ارزشها را در اشعار ، ادبیات ، و ضرب المثلهای عربی بطور گستردة آن مشاهده کرد.
عربها علاقه مند مساوات و برابری و دوست دار آزادی و واقع بین بودند ، قاطعیت و صراحت گویی را دوست داشتند .
آنها به زنده گی بدوی خود نه تنها راضی بودند بلکه به آن افتخار میکردند .
ارتباط شان با دین و دینداری ضعیف و کم رنگ بود ، بیشتر به رسوم آبائی و نظامهای خانوادگی معتقد بودند ، در زمینة اخلاق پای بند مروت ، جوانمردی و مردانگی بودند و در اشعار و ادبیات خود از چنین صفات افتخار میکردند .
درنظام قبیله رابطة فرزندان ، پسران و پسران کاکا با هم و بقیة افراد قبیله خیلی محکم بود ، زیرا زندگی و مردن و هر مصلحت خود را در سایه أی قبیله جستجو میکردند ، روحیة تعصب نژادی بالای این قبایل حاکم بود و شالودة نظام اجتماعی بر تعصب نژادی و پیوند خویشاوندی استوار بود .
و به این مثل مشهور ( انصر اخاک ظالماً او مظلوما) متمسک بودند ، برادرت یاری ده خواه ستمگر و یا ستمکشیده باشد .
اما اسلام این مفهوم را چنین تغیر داد که یاری دادن ستمگر باز داشتن او از از ظلم و ستم است.
مسابقه برای بدست آوردن مقام اول یعنی ریاست قبیله ، یکی اسباب مهم بر افرو خته شدن جنگ درمیان قبایل عرب میگردید ، چنانکه این جنگ را در میان اوس و خزرج ، عبس و ذبیان و بکر و تغلب سال ها ادامه داشت.
با وصف اینکه این جنگها بنیاد دوستی را از میان این قبایل منهدم میکرد اما برخی رسم و رواجها و عادات که میان دین و خرافات مشترک بود ایشانرا وادار میساخت تا با هم دو باره نزدیک شوند.
وضعیت اقتصادی مکه قبل از اسلام
طبیعت صحرائی و عوامل طبیعی و حوادث ژئولوژی و موقیعت جغرافیایی مکه مکرمه کشت و زراعت را درین سر زمین نا ممکن ساخته است.
بارانها غالباً در فصلهای زمستان و آغاز بهار بندرت می بارد اما این بارانهای پراکنده نه تنها زمینه را برای کشت و زراعت آماده نمی ساخت بلکه چنان شدید و ویران کننده بود که سیلهای شدید خانه ها را از اساس آن منهدم میساخت .
مکه چنانچه خداوند او را (وادٍ غیر ذی زرع) درة بدون کشت و زراعت نامیده ، میباشد.
پس اهل مکه در عرصة زراعت و کشت وکار هیچ مورد اقتصادی نداشتند .
کار های صنعتی نیز درین سرزمین رونق نگرفت و خیلی کم رنگ بود.
اهل مکه کارهای صنعتی را حقیر می شمردند و از کردن آن احساس عار میکردند .
معمولاً این کار ها را غیر عربها و بردگان انجام می دادند.
حتی برای کار های ساختمانی بزرگ از کارگران و کارشناسان فارس و روم استفاده میکردند.
البته اهل مکه از انجام بعضی کار های صنعتی مجبور بودند.
چنانچه حضرت خباب بن ارت آهنگر بودند و به ساختن شمشیرها و دیگر اسباب و لوازم آهنی اشتغال داشتند.
نبودن زراعت و صنعت در مکه مکرمه راه ِ بدست آوردن لقمة نان را مشکل ساخته بود.
پس یگانه راه کسب رزق و روزی برای اهل مکه تجارت بود.
موقعیت جغرافیایی جزیره العرب در شاه راه های تجارتی آسیا ، افریقا و اروپا ، مکه مکرمه را یک مرکز تجارتی عمده در منطقه مبدل ساخت.
اهل مکه و بخصوص قریشان در عرصة تجارت از مقام ویژه ای بر خوردار بودند.
قریشی ها دائرة تماس و ارتباط خود را توسعه بخشیدند و قبایل عرب را با خود در تجارت سهیم ساختند.
قبایل جزیرة العرب مکه را مکان مقدس میدانستند و اهل آن را شدیداً به دیدة احترام و توقیر می نگریدند.
مکانت و احترام قریش در نزد سائر قبایل عرب به رونق گیری تجارت قریش و اهل مکه رول مهمی داشت ، پیمان ها و تعهدات تجارتی قریش با این قبایل یک شبکة تجارتی گستردة را در جزیرة العرب و خارج آن برای اهل مکه گشود.
قبایل عرب به بسیار جر أت و احساس امنیت مخصوصاً در ماه های حرام یعنی ( رجب ، ذوالقعده ، ذوالحجه و محرم ) که این ماه در نزد ایشان خیلی گرامی و واجب الاحترام بود و از جنگ و جدال درین ماه ها خود داری میکردند به مکه رفت و آمد داشتند و بازار های بزرگ تجارتی را نزدیک کعبه و در مرزهای آن بر گذار میکردند.
قریشی ها بمنظور تجارت اکثراً به دوسمت سفر میکردند ، از طرف زمستان بسوی یمن و از طرف تابستان بسوی شام خداوند تعالی درین باره در سورة قریش چنین اشاره فرموده {لِإِیلَافِ قُرَیْشٍ(1) إِیلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاء وَالصَّیْفِ(2)} برای آنکه قریش باهم الفت گیرند الفتی در سفرهای زمستان و تابستان بر قرار و ثابت بماند.
تجارت مکه در نیمه دوم قرن ششم میلادی به خارج جزیرة العرب توسعه یافت.
گرچه در جزیره العرب حکومتی به اصطلاح امروزی وجود نداشت اما قریشی ها توانستند با دو دولت بزرگ فارس و روم تعاملات تجارتی خوبی بر قرار کنند.
قریشی ها با حفظ موقف بیطرفی از کشیده گی ها و کشمکش های این دو امپرا طوری نیز استفادة اعظمی میکردند.
داد و ستد تجارت های خارجی اهل مکه را بر آن داشت که با دو سکة مروج آنوقت (درهم و دینار ) تعامل کنند، در هم دو نوع بود یکی دراهمی که بر آن مهر فارس زده شده بود و بنام (بغلیه ) یاد می شد ، دومی آن رومی بود که بنام ( طبریه یا بیزانس) یاد می شد.
این دراهم نقره یی اوزان مختلف داشت و به همین دلیل اهل مکه با وزن آنها معامله میکردند.
بیشترین اموال تجارتی از کشورهای چین ، هند ، یمن ، مصر ، عراق ، حبشه و سایر افریقا از راه یمن به این سرزمین سرا زیر می شد و از ینجا به سوی شامات و روم انتقال میگردید.
اموال تجارتیکه از افریقا به مکه میرسید عبارت است از : صمغ عربی یعنی ژد یا شلم ، عاج ، خشت های طلا ، چوب ابنوس و از یمن پوست ، چوبهای خوشبو و از عراق ادویه جات و از هند طلا ، سنگهای قیمتی ، چوب صندل ، ادویه و زعفران و از مصر و شام روغن زیتون ، غله ، ابریشم ، مشروبات و از چین ابریشم وارد میگردید.
این حرکت بزرگ تجارتی سبب شد تا یکتعداد از اهالی مکه مکرمه به ثروت فروان دست یافته و تجارت را احتکار و به اختیار خود قرار دهند.
بطور مثال: کاروانهای تجارتی که رهبری آنرا ابو سفیان بدوش داشت و بیشتر از (1000) شتر این اموال را حمل میکرد مربوط به خانوادة سعید بن العاص و امیه بن خلف بود.
خانواده ها و افراد یکه تجارت مکه را بدست داشتند غالباً از بنی مخزوم ، بنی عبد الشمس ، بنی جُمح و بنی عبد الدار بودند .
و اما بسطح افراد از ولید بن مغیره ، ابو لهب ، عبد الله بن ابی ربیعه المخزومی ، عبد الله بن جدعان التیمی و عباس بن عبد المطلب میتوان نام برد.
که در نتیجه این انحصار در جامعه دو طبقه را، یکی نهایت ثروتمند و دیگری خیلی فقیر و نادار بوجود آمد.
تاجران مکه تنها به احتکار تجارت کاروانهای تجارتی اکتفا نکردند بلکه کوشیدند تا تاجران منی را از ورود به مکه و خرید و فروش منع کنند.
مورخین این اقدام را سبب اساسی حلف الفضول یا پیمان فضول که در خانة عبد الله بن جدعان دائر شد میدانند .
از آنچه گذشت چنین بر می آید که مصالح مشترک اهل مکه رفته رفته به تصادم مصالح مبدل گردید .
تاجران بزرگ از یکسو و اهالی مکه از سوی دیگر .
تاجران در پهلوی تجارت به سرمایه گذاری در باغها و کشت زارهای طائف اقدام نمودند.
طبری میگوید : اکثریت تاجران مکه در طایف باغها و زمینهای زراعتی داشتند.
درین مرحله ربا و سود خوری به اوج خود رسید و در بین مردم منطقة حجاز رواج گستردة پیدا کرد که گویا تکافل اجتماعی و پیوندهای برادری از جامعه بر چیده شد .
با بررسی اوضاع اقتصادی مکه مکرمه چنانچه گذشت نتائج ذیل را میتوان ذکر کرد.
1-سر زمین مکه مکرمه کوهی خشک و کم باران است.
2-اهل مکه در آنزمان از کار های صنعتی خود داری میکردند و آنرا عار میداستند.
3- مکه مکرمه در عرصة تجارت موقعیت بویژة دارد .
4- اهل مکه غالباً در امور تجارتی اشتغال داشتند.
5-سران و بزرگان قریش کاروانهای تجارتی خود را در زمستان بسوی یمن و در تابستان بسوی شام می فرستادند.
6- تاجران مکه مکرمه نه تنها در کاهای تجارتی سرمایه گذاری کردند بلکه در شهر طایف که در (75) کیلو متری مکه مکرمه قرار دارد در پروژه های زراعتی نیز سرمایه گذاری کردند.
7- ربا و سود خوری در بین مردم بشکل گسترده آن رایج شده بود.
8- بوجود آمدن نظام طبقاتی درین سرزمین راه فقر و بیچارگی را چنان افرید که بعضها از ترس گرسنگی فرزندان خود را زنده بگور میکردند.
و چنان راه ثروت را افرید که بعضها مانند عبد الله بن جدعان در ظرفهای طلائی آب می نوشید.
اما رسالت پیغمبر r این خللل بزرگ و عمیق جامعه را که روز بروز مردم را از یکدیگر جدا و دور میساخت به تکافل و تضامن اجتماعی مبدل ساخت و مردم را در فضای اخوت و برادری پیوند و نزدیک ساخت ، بالای اغنیا و ثروتمندان زکات را فرض گردانید و مسلمانان را به اکتساب از راه های مشروع و حلال آن دعوت کرد ، صنعت و کسب را سبب عزت و افتخار دانسته و کاسب و صنعتگر را دوست خداوند قلمداد کرد .
هر نوع ربا و سود خوری را حرام قرار داد بلکه آنرا جنگ علیه خدا ورسولش خواند.
خداوند میفرماید ( واحل الله البیع و حرم الربا)
خداوند تجارت را حلال و ربا را حرام گردانیده ، قرآن کریم با صراحت تمام در چندین مورد مسلمانان را از ربا و سود خوری منع کرده .
ادامه دارد