سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] کسى که ارج خود نشناخت جان خود را باخت . [نهج البلاغه]
یادداشتها و برداشتها
 
دسته گل برای مادر

دسته گل برای مادر


مردی مقابل گل فروشی ایستاده بود و می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود. وقتی از گل فروشـی خارج شد، دختری را دید که روی جـدول خیابان نشستـه بود و هق هق گریـه می کرد. مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید: دختر خوب، چرا گریه می کنی؟ دختر در حالی که گریه می کرد، گفت: می خواستم برای مادرم یک شاخه گل رز بخرم ولی فقط 75 سنت دارم در حالی که گل رز 2 دلار می شود. مرد لبخندی زد و گفت: با من بیا، من برای تو یک شاخه گل رز قشنگ می خرم. وقتی از گل فروشی خارج می شدند، مرد به دختر گفت: "مادرت کجاست؟ می خواهی تو را برسانم؟ دختر دست مرد را گرفت و گفت: آنجا و به قبرستان آن طرف خیابان اشاره کرد. مرد او را به قبرستان برد و دختر روی یک قبر تازه نشست و گل را آنجا گذاشت. مرد دلش گرفت، طاقت نیاورد، به گل فروشی برگشت، دسته گل را گرفت و 200 مایل رانندگی کرد تا خودش دسته گل را به مادرش بدهد.

نکته ها:
وقتی نامی از مادر برده می شود، قلب آدمی از شور و حرارت و مهر و الفت سرشار می شود و پرتپش تر می گردد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در روایتی فرمودند: بهشت زیر پای مادران است؛ یعنی رسیدن به آخرین مرحله کمال انسانی با جلب رضای مادر تامین می‌شود.
جنان در زیر گام مادران است / بکش بر دیده، خاک زیر گامش
مکن بر روی او تندی که بر تو / خدا فرموده واجب احترامش
در بیان توصیه به احترام و تکریم مادر، باز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «هر که پیشانی مادر خویش را ببوسد، از آتش مصون شود.» و نیز توصیه فرمودند: هر گاه پدر و مادر هر دو تواما تو را صدا کردند، ابتدا اجابت مادر نما.
همچنین بنا به فرمایش ایشان خشنودی و خشم خدا در گرو خشنودی و خشم پدر و مادر است.

بیایید سر زدن به خانه پدری، خانه مادری را فراموش نکنیم.

                                 

                                       تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 89/4/28:: 1:49 صبح     |     () نظر
 
جنگ تریاک انگلستان و چین و نگاهی کوتاه به تاریخچه تریاک

 

 

با احترامات فایقه به  دوستان عزیز خودم!تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری چهارم www.pichak.net کلیک کنید

یک سایتی و جود دارد که ما میتوانیم جواب هر سوال خود را از دوستان دانشمند خود در حد توان شان دریابیم  یعنی دوستان ما دوستانه هرچه در خصوص میدانند برای ما دوستانه تقدیم میکنند 

 من در خصوص جنگ تریاک پرسیده بودم به شرح ذیل جواب ارایه نموده اند که با تشکر از اوشان آنرا در خدمت کسانی که مثل من فراموش کرده باشند پیشکش میکنم  امید که فابل استفاده باشد

پاسخ های مطرح شده 
   دلیل نام گذاری این جنگ ها به جنگ تریاک براین است که انگلیس ها شمار زیادی از چینی ها را به تریاک که یک ماده معتاد کننده است ، معتاد ساخته بود و بالاخره دولت چین به رهبری راهبان بودائی معابد بودا براین تصمیم گرفتند که تجارت تریاک انگلیس هارا قطع کنند و در یک حمله کشتی های حامل تریاک انگلیس هارا به بحر غرق نمودند . درنتیجه بعد از جنگ خونین چینی ها حاضر شدند تا یکصد سال شهر مرزی هانگ کانگ را در اختیار انگلیس ها قرار دهد که این قرار داد حدود دو دهه پیش پیایان یافت و هانگ کانگ مربوط چین شد . : متن پاسخ  

 بومانعلی قاسمی

 

 

جنگ تریاک جنگ‌های است که در سده 19 میان کشورهای شاهنشاهی چین و انگلستان رخ داد. این جنگ در دو نوبت اتفاق افتاد که به جنگ های تریاک 1 و جنگ تریاک 2 معروف است. جنگ تریاک نخست (1839 تا 1842) و جنگ تریاک دو (1856 تا 1860) میلادی بوده است.  : متن پاسخ  

  علی عالمی کرمانی

آدرس سایت مذبور

www.afgexpert.com

جنگ تریاک انگلستان و چین و نگاهی کوتاه به تاریخچه تریاک 

انگلیسی ها کشت تریاک را در مستعمره خود هند گسترش دادند و محصول آن را به چین صادر کردند و .. 

29 اوت سال 1842 جنگ اول تریاک میان چین و انگلستان با امضای قرارداد نابرابر نانژینگ پایان یافت. این جنگ به پیروزی انگلستان و از دست 

رفتن هنگ کنگ چین و باز شدن درهای چین به روی بازرگانان انگلیسی انجامید. طبق این قرارداد، دولت چین پذیرفت که بنادر چین از کانتون تا

 شانگهای به روی کشتی های قدرت های بزرگ باز باشد و تعرفه های گمرکی تجار انگلیسی ثابت بماند، انگلیسی ها از حق محاکمه کنسولی برخوردار

باشند و دولت چین بابت غرامت جنگ 21 میلیون اونس نقره به دولت انگلستان بدهد. این قرار داد در عرشه ناو انگلیسی کورن والیس در آبهای

 نانژینگ امضا شد. انگلستان سالها بود که تریاک محصول هند را به چین صادر می کرد و چینیان با مصرف این تریاک ارزان معتاد شده بودند. سالها

 بعد، دسته ای از چینیان میهندوست با تشویق دولت چین به کشتی های باری انگلستان حمله بردند و صندوقهای تریاک را به دریا ریختند که این امر

 بهانه جنگی شد که مورخان بر آن نام جنگ اول تریاک نهاده اند. به این مناسبت نگاه کوتاهی به تاریخچه تریاک بیافکنیم:
   
بوته تریاک به دلیل سازش با هر آب و زمینی از قدیم الایام در اطراف دریای مدیترانه به صورت خود رو به دست می آمد و به علت داشتن گلهای زیبا، به تدریج به دست انسان کشت شد. نخست مصریان قدیم، سپس ساکنان آسیای صغیر (ترکیه) و آنگاه یونانیان و بعد از آنها رومیان با این ماده (بوته تریاک و شیره آن) آشنا شدند. بقراط که آن را Opium می نامید برای درمان بیماریها آن را تجویز می کرد. در کتابخانه ی "آجر نبشته" آشور بانیپال (2700 سال پیش) از آن به عنوان داروی مسکن نام برده شده است. اسکندر مقدونی آن را با خود از یونان به ایران آورد تا در صورت بیمار شدن سربازانش به آنها بخوراند و سپس آن را در شرق افغانستان (آن زمان آریانا یعنی سرزمین آرین ها خوانده می شد) کشت کرد. عربها که در گسترش آن در آسیای جنوبی سهیم هستند، آن را داروی رفع سردرد می پنداشتند. رازی نخستین شیمیدانی بود که هزار سال پیش خواص شیمیائی تریاک را شناخت و آن را افیون Afiyun (واژه شکسته شده Opium) خواند. سپس ابن سینا در آزمایشگاه خود در اصفهان روی این ماده تجربه فراوان کرد و به اعتیاد آور بودن آن پی برد و توصیه کرد که فقط برای رفع تسکین درد، درمان اسهال و اسهال خونی و چشم درد به طور موقت و مقطوع از آن استفاده شود. احتمالا از همین زمان این ماده تریاک Teriac (داروی مسکن) خوانده شده است. در آن زمان برای رفع تسکین درد شیره آن را به مقدار کم با عسل می خوردند. مصرف تریاک به میزان محدود بود زیرا خوردن زیاد آن باعث مرگ می شد. مغولها و تیموریان (تاتارها) اولین قومی بودند که از تریاک به عنوان ماده مخدر استفاده کردند. آنها این ماده را به سربازان خود می خوراندند تا در میدان جنگ از کشتن و کشته شدن نهراسند و فرار نکنند. استفاده از تریاک به عنوان ماده مخدر از قرن شانزدهم به تدریج معمول شد. انگلیسی ها پس از تصرف هند و دست یافتن به مزارع خشخاش این کشور به تجارت تریاک به کشورهای دیگر مخصوصا چین دست زدند که به دو جنگ معروف به تریاک در قرن 19 انجامید. احتمالا تشویق ایرانیان به کشیدن تریاک مربوط به همین دوره است. در قرن 20، علی رغم ممنوعیت این ماده از سوی جامعه ملل (سابق) و سازمان ملل کشت تریاک در چند
نقطه از جمله افغانستان و مثلث طلایی، و مصرف آن و مشتقاتش از جمله هروئین ادامه دارد.
منبع روزنامک

                                                تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 89/4/20:: 2:20 صبح     |     () نظر
 
با من این گونه سخن نگو

با من این گونه سخن نگو

صدا

 صدای آدمی را می‌توان به یک آلت موسیقی تشبیه کرد که طبعا نت‌های یکنواخت را نمی‌نوازد. وقتی زخمه‌ای بر چنگ دل خویش می‌زنید، کلمات را با لحنی خشن، ملایم یا معمولی و با زیر و بمی متفاوت، ملایم یا یکنواخت ادا می‌کنید.

تمام این خصوصیات در برداشت شنونده از پیام شما نقشی اساسی دارد. کارشناسان معتقدند که 38 درصد از استنباط اولیه از هر عبارت، بستگی به نحوه آن دارد. در حقیقت مردم از طرز گفتار ما درباره ما به قضاوت می‌نشینند.

نگاه کردن به آینه امروزه امری طبیعی است و هر کس حداقل یک بار در روز به آینه نگاه می‌کند و به چهره خویش خیره می‌شود. در مقابل، شما هرگز صدای خود را آن گونه که دیگران می‌شنوند، نمی‌شنوید. برای اولین بار که شما صدای خود را از طریق ضبط صوت شنیده‌اید، غالبا برایتان عجیب بوده و گاه تکان‌دهنده یا مایوس‌کننده. شما ممکن بود اصلا صدای خود را نشناسید و تصور کنید صدا، صدای دیگری است. در حقیقت صدای هر انسانی منحصر به فرد است. برای آن که صدای هر انسان فقط خاص او باشد و نه کس دیگری. برخلاف بسیاری از ما انسان‌های عادی، هنرپیشگان، آوازخوانان و سخنرانان دقیقا می‌دانند که صدای آنان چگونه است و چه تاثیری می‌گذارد. در حالی که اشخاص عادی کمتر از چنین مهارتی برخوردارند.

بسیاری از عواطف دیگران را می‌توان از طریق نشانه‌های بیانی دریافت کرد. در حقیقت درک بسیاری از عواطف گوناگون افراد فقط از طریق شنیدن نحوه ادای کلمات و جملات آنهاست.

شاید هر یک از ما بارها در طول زندگی خود در شرایط گفتگوهایی با دیگران بوده‌ایم که شنیده‌ایم به ما گفته‌اند: «با این لحن با من سخن نگو» در این حالت، خشم و غضب به گونه‌ای محسوس در رفتارها مشخص است. همه این حالات از اینجا نشات گرفته‌اند که ما از لحن صدای طرف مقابل خود نوعی مخالفت یا احساس ناخوشایندی را نسبت به خود دریافته‌ایم. ما نسبت به احساس او در قالب لحن صدایش واکنش نشان می‌دهیم وگرنه خود کلام در بسیاری از مواقع بسیار خوشایند و مودبانه است و اگر توام با لحن مناسب نیز باشد، خیلی دوستانه نیز جلوه می‌کند. بسیاری از عواطف دیگران را می‌توان از طریق نشانه‌های بیانی دریافت کرد. در حقیقت درک بسیاری از عواطف گوناگون افراد فقط از طریق شنیدن نحوه ادای کلمات و جملات آنهاست.

پژوهشگران دریافته‌اند که لحن صدای افراد بیانگر 4 دسته از احساسات است: احساس مثبت، ناخوشایند، غم و ترس. لحن صدا به تنهایی در شناسایی حالات عاطفی و احساسی فرستنده پیام نقش بسزایی دارد. برای مثال، درک خشونت و حالات تهاجمی فرستنده پیام با شنیدن آن از طریق ضبط و پخش صوت بسیار مشخص‌تر است تا درک آن از طریق نوشته. می‌توان گفت لحن صدای افراد گاه مبنای قضاوت ما درباره شخصیت دیگران است. برای مثال، اگر شخصی با رسایی سخن بگوید و صدایش دارای طنین مناسب و کلامش از سرعت بالایی برخوردار باشد، همه نشان‌دهنده آن است که او فردی پرانرژی و پویاست.

زمانی که در صنعت سینما صوت نیز به تصویر اضافه شد، تعداد قابل ملاحظه‌ای از ستارگان فیلم‌ها کارشان کساد شد و دیگر نتوانستند به خوبی گذشته بدرخشند؛ چراکه تماشاگران فیلم‌های آنها که اینک آنها را در فیلم‌های ناطق می‌دیدند، انتظار داشتند که صدایشان با شخصیت پیشین که به گونه صامت در فیلم‌ها ظهور کرده بود، انطباق داشته باشد و هنگامی که چنین نبود، به تخریب آن شخصیت در ذهن آنان منجر می‌شد. عده‌ای بر این باورند که هر طبقه و قشر اجتماعی برای خود از نظر آوایی دارای ویژگی‌هایی است.

مثلا در گذشته در کشور خود ما عیاران و لوطی‌ها علاوه بر این که از نظر ظاهری دارای ویژگی‌های خاصی بودند، از نظر آوایی نیز لهجه خاصی داشتند که دیگر اقشار نمی‌توانستند به آن گونه تکلم کنند. این شیوه تکلم وضعیت اجتماعی عیار یا لوطی را از دیگر اقشار متمایز می‌کرد. امروزه در کالیفرنیای آمریکا، «نوادرمانگرها» به مداوای بسیاری از اشخاصی که به آنها مراجعه می‌کنند و می‌خواهند از شر لهجه نامناسب مثلا تگزاسی یا نیویورکی یا هر لهجه دیگری خلاص شوند می‌پردازند. این افراد بیشتر کسانی هستند که دوست ندارند در گفتگو، طرف مقابل آنها پی به اصلیت یا زادگاه آنان ببرند؛ چرا که این ویژگی برای آنان ناخوشایند است و هرچه سریع‌تر می‌خواهند آن را از خود دور کنند.

بلندی یا شدت صدا<\/h2>

یکی از شرط‌های اساسی برای یک فراگرد ارتباط کلامی موثر، بلندی یا شدت صدای مناسب است. اگر صدای فردی آن

 صدا

اندازه ضعیف باشد که به زحمت شنیده شود، شنوندگان او بسرعت خسته شده و از شنیدن سخن او خودداری می‌کند یا آن که خجالت کشیده و از او نمی‌خواهند که سخن خود را تکرار کند. فرهنگ‌های مختلف از بلندی ویژه‌ای در محاوره استفاده می‌کنند. به طور کلی بلندای صدای آمریکاییان به نسبت برخی از مردمان دیگر فرهنگ‌ها، مثل عرب‌ها، اسپانیایی‌ها، روس‌ها و هندوهای آسیایی جنوب شرقی، در مکالمه‌ها پایین‌‌تر است. همین تفاوت را ما در خرده فرهنگ‌های حاکم بر کشور خود نیز ملاحظه می‌کنیم. مثلا مردمان آذربایجان عموما بلندتر و درشت‌تر از مردمان فارس و اصفهان سخن می‌گویند. عموما شهرنشینان نسبت به روستاییان و عشایر آرام‌تر سخن می‌گویند.

درخصوص علت این پدیده، عوامل گوناگونی دخالت دارند و یکی از آنها محیط جغرافیایی و شرایط اقلیمی است. مردمان کوهستان‌ها و دشت‌های فراخ نسبت به شهرنشینان از بلندای صدای بیشتری در محاوره استفاده می‌کنند. حرفه نیز در بلندی صدا موثر است. کارگران و کارکنان سازمان‌های صنعتی که با سر و صدای بیشتری سر و کار دارند از کارمندان اداری که در دفاتر تمیز و بی‌‌سر و صدا کار می‌‌کنند، بلندتر صحبت می‌کنند یا معلمان عموما نسبت به دیگر حرفه‌‌ها از بلندای صدای بیشتری در محاوره با دیگران استفاده می‌کنند. حساسیت انسان‌ها به سطح ناخوشایند صدا تا حدودی به عوامل و اختلالات بیرونی بستگی دارد.

هر انسانی از کیفیت صدای ویژه‌ای بهره‌مند است؛ چرا که شکل و اندازه اعضای بدن بویژه اعضای صوتی و تارهای مرتبط به آنها با یکدیگر متفاوت هستند. این تفاوت موجب طنین و کیفیت صدایی کاملا متمایز از یکدیگر می‌شود.

هر اندازه سر و صدا بیشتر وجود داشته باشد، بلندای صدا بیشتر می‌شود. در حقیقت بیشتر متخصصان ارتباطات میان فردی، بلندای صدا را نشان‌دهنده ویژگی شخصیت افراد می‌دانند. از این‌رو آنان بر این باورند که افرادی که دارای ویژگی‌ شخصیتی تهاجمی هستند، با صدای بلندتری نسبت به شخصیت خجالتی سخن می‌گوید البته در اینجا استثنائاتی نیز وجود دارد؛ چرا که گاهی افراد ناچارند جدا از ویژگی‌های شخصیتی خود با بلندای ویژه‌ای سخن گویند و در این حالت به هیچ وجه بلندی صدا بیانگر ویژگی شخصیتی فرد نیست.

کیفیت صدا<\/h2>

هر انسانی از کیفیت صدای ویژه‌ای بهره‌مند است؛ چرا که شکل و اندازه اعضای بدن بویژه اعضای صوتی و تارهای مرتبط به آنها با یکدیگر متفاوت هستند. این تفاوت موجب طنین و کیفیت صدایی کاملا متمایز از یکدیگر می‌شود. کارشناسان براحتی تفاوت میان صداهایی را که به صداهای تند و خشن معروفند و صداهایی را که خوشایند یا خوش‌طنین تعریف شده‌اند، بیان می‌کنند. صداهای بدون کیفیت دلخواه یا صداهای بدون کیفیت اثر بخشی لزوما دارای طنین نامطلوب نیستند. علت ممکن است عوامل متعدد دیگری باشد.

 در میان موارد ناخوشایند نسبت به کیفیت صدا چند مورد اساسی وجود دارد که در اینجا به 5 مورد آن اشاره می‌کنیم:

1-  سخن گفتن تو دماغی: افراد زیادی هستند که به علت بیماری‌های گوناگون بینی و حلقوم، صدا را از میان بینی خود به بیرون می‌دهند.صدای‌ آنها ناخوشایند و در بیشتر موارد نامفهوم است.

2- بینی گرفته: صداهایی که فرد به هنگام سرماخوردگی شدید با بینی گرفته از خود بیرون می‌دهد. برخی از افراد به سبب انحراف بینی یا بیماری‌های مشابه هنگام ادای کلمات بیشتر با بینی گرفته صحبت می‌کنند. این نوع سخنگویی نیز خوشایند مردم نیست و در برخی موارد نامفهوم است.

3- گرفتگی صدا: حالتی از گرفتگی مزمن سینه و نای است و فرد بیمار را دچار دشواری سخنگویی و آوایی می‌کند. این حالت در مورد بیماران مبتلا به آسم نیز در صورت حاد بودن بیماری وجود دارد.

انسان با شیوه‌ای خاص از تکلم به دنیا نمی‌آید. بلکه برحسب تجربه و عادت، سرعت، زیروبم، آهنگ صدا و خلاصه لحن کلام خود را برمی‌گزیند

4-‌ خشونت صدا یا گوشخراشی: حاصل صدایی بانگ‌گونه است. این صداهای گوشخراش از حنجره‌هایی بیرون می‌آید

 صدا

که دشواری‌هایی فیزیکی دارند. نکته‌ای که تذکر آن خالی از فایده نیست، این است که صدای خشن بیشتر منشاء اجتماعی و فرهنگی دارد.

پژوهشگری به این نتیجه رسیده که درست است صداهای خشن توانایی دارند براحتی از میان دیگر صداها شنیده شوند یا به عبارت دیگر این صداها نسبت به صداهای معمولی شانس شنیده‌شدن بیشتری دارند، اما تاثیر آنها ؛ نامطلوب است و گاه حالت انزجار و تنفر در شنونده ایجاد می‌کند.

5- نفس‌زنی: بر اثر اتلاف هوا پدید می‌آید و مانند خشونت صدا بیشتر در خانم‌ها اتفاق می‌افتد. برخی اوقات منشاء ارگانیک دارد، ولی اغلب همان‌طور که گفته شد بر اثر دشواری‌های تنفسی پدیدار می‌شود یا به کارگیری غلط اعضای تولید صدا آن را شکل می‌دهد که آموختنی است و می‌توان کم و بیش آن را برطرف کرد. تمام موارد فوق و بسیاری که ذکر نشده‌اند قابل آموختن و اصلاح کردن هستند. تمرین در بهبودی کیفیت صدا نقش برجسته‌ای دارد.

انسان با شیوه‌ای خاص از تکلم به دنیا نمی‌آید. بلکه برحسب تجربه و عادت، سرعت، زیروبم، آهنگ صدا و خلاصه لحن کلام خود را برمی‌گزیند. افراد بنا به عادت از صدای خود آنقدر که باید و شاید بهره نمی‌برند در صورتی که افراد با تمرین می‌‌توانند کیفیت صدای خود را به‌گونه‌ای تقویت کنند که بتوانند شنوندگان را جذب کنند

 

در برخی از فرهنگ‌ها، آموزش‌های لازم درخصوص صدا و کیفیت آن به جوانان و نوباوگان داده می‌شود و آنان را برای سخنوری آماده می‌کنند. مثلا در تاریخ یونان باستان و کم‌وبیش بعد‌ها در روم باستان، این آموزش‌ها مجدانه مورد پیگیری بسیاری از والدین برای جوانان خود قرار می‌گرفت و آنان را در جوانی به سخنورانی ورزیده تبدیل می‌کردند.

زیبایی و جذابیت لحن بیان <\/h2>

به طور کلی بعضی صداها پرمایه و غنی، تعدادی گرم و دلنشین، گروهی آکنده از افاده و سرانجام بعضی هم سرد، بی‌‌احساس و یکنواختند. لحن صدا از کیفیت صوت، طنین و گویایی آن رنگ می‌گیرد. ترکیبی مناسب از سرعت کلام و زیروبم صدا موجب جذابیت کلام می‌شود. صدای بعضی افراد بسیار آرام است، شماری دیگر با سرعت و یک نفس حرف می‌زنند.

پاره‌ای دیگر هم بسان گلوله‌هایی که از مسلسلی شلیک می‌شود، کلمات را با فشار از دهان بیرون می‌رانند. تعدادی هم صداشان به جیغ و ناله بیشتر شباهت دارد. زیروبم متغیر در کلام، همچنین سرعت آن در برداشت دیگران از پیام‌ ما تاثیر می‌گذارد.

انسان با شیوه‌ای خاص از تکلم به دنیا نمی‌آید. بلکه برحسب تجربه و عادت، سرعت، زیروبم، آهنگ صدا و خلاصه لحن کلام خود را برمی‌گزیند. افراد بنا به عادت از صدای خود آنقدر که باید و شاید بهره نمی‌برند در صورتی که افراد با تمرین می‌‌توانند کیفیت صدای خود را به‌گونه‌ای تقویت کنند که بتوانند شنوندگان را جذب کنند تا آنان نیز با میل و رغبت به سخنان وی گوش فرا دهند و پیام وی را بدرستی درک کنند.

در آخر می‌توان گفت اولین کلماتی که از دهان شما خارج می‌شود، لحن کلام‌تان را تعیین می‌کند، بنابراین صدای شما باید آرام، منظم و نیرومند باشد، بیش از حد بلند یا کوتاه نباشد کلمات به روانی پشت سرهم ادا می‌شوند و از تامل بیجا و زننده خودداری و روی کلمات و جملات مهم تکیه شود، چرا که تاثیر تکیه کلمات را در مفهوم عبارات نباید نادیده گرفت. بیشتر افراد از تاکیدی که ناخودآگاه بر کلمات دارند، ناآگاهند. پس برای این‌‌که لحن بیان شما تاثیر بیشتری داشته باشد، شیوه کلام خود را مورد توجه قرار دهید و بکوشید با گزینش مناسب تکیه کلام، سرعت کلمات و بلندی آنها، کلمات را با  آهنگی موثر، طنین‌دار و گیرا ادا کنید.

معصومه اسدی-جام جم آنلاین


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 89/3/31:: 3:41 صبح     |     () نظر
 
ازدواج یعنی خداحافظ زندگی

 

ازدواج یعنی خداحافظ زندگی

علل فرار جوانان از ازدواج

می خواهم ازدواج کنم اما ...

نگرش افراد به ازدواج ، به عنوان یک واقعیت اجتماعی، تحت تأثیر فرهنگ و نقش و موقعیتی است که فرد، در آن زندگی می‌کند. بنا بر این، دیدگاه فرد نسبت به ازدواج ، تابع فرهنگی است که به آن تعلق دارد. این دیدگاه، همچنین با جایگاه فرد در جامعه ، ارتباط تنگاتنگ دارد.

از طرف دیگر، مسئله مشکلات و موانع ازدواج از یک سو و آرزوها، ایده‌آل‌ها و تصویری که دختران و پسران از  آینده و زندگی مشترک خود دارند، از سوی دیگر، موجب شده است که جوانان، به آسانی، تن به ازدواج ندهند و به عبارت دیگر، از آن بگریزند.

عوامل بسیاری در این زمینه مؤثّرند که برخی از آنها واقعی و برخی دیگر ساخته و پرداخته ذهنیات فرد هستند. این عوامل، عبارت‌اند از:

ا . تحوّل در الگوهای رفتاری

در دهه‌های اخیر، در الگوهای رفتاری خانواده‌ها، تحوّل جدّی‌ای به وجود آمده است. تغییر در الگوی مصرف، نوع پوشاک، مسکن، سطح انتظارات خانواده‌ها و توجّه به آراسته بودن ظاهری، موجب گردیده است که مفهوم زندگی، به طور کلّی دگرگون شود. امروزه رفاه، از مهم‌ترین مسائلی است که خانواده‌ها توجّه بیشتری به آن مبذول می‌دارند.

جوان امروز، در جستجوی رسیدن به شکلی از زندگی است که رهیافت واقعی جامعه است امّا از سوی دیگر، فرصت‌ها و امکانات مساوی برای دستیابی به این شرایط ، برای همگان وجود ندارد.

 بسیاری از جوانان می‌اندیشند که تأمین هزینه‌های گزاف عقد و عروسی، تهیه منزل و پرداخت اجاره‌خانه، بسیار سخت است و از آن جا که نمی‌توان از عهده مخارج آینده زندگی برآمد ، بر خلاف میل باطنی، از ازدواج می‌گریزند.

در پژوهش آماری صورت‌گرفته از میان دانشجویان، بسیاری از آنان، مشکلات مالی را از موانع ازدواج ذکر کرده‌اند(1) و متأسفانه تعداد این قبیل افراد ، نسبتاً زیاد است.

امروزه با توجّه به تغییرات کیفی صورت‌گرفته در امر ازدواج ، در مورد مهریه ، گرایش برتر جامعه ، موافقت با تعیین مهریه است امّا اغلب خانواده‌های دختران، مهریه بالایی را پیشنهاد می‌کنند که معقول و منطقی نیست و معمولاً یک جوان یا حتّی یک فرد میان‌سالِ شاغل در ایران، با چند سال پس‌انداز کردن تمامی درآمد خویش هم به سختی از عهده پرداخت آن برمی‌آید. چنین تعهّدی (که طبق قوانین ایران، مرد در لحظه ثبت ازدواج ، پرداخت نقدی آن را تضمین می‌نماید)، کارایی دیگری جز ایجاد نگرانی و اضطراب و دلخوری و کدورت ندارد.

 

تا چندی قبل، زندگی بسیاری از زوج‌های جوان، در کنار پدر و مادر پسر آغاز می‌گردید امّا امروزه ، تشکیل یک زندگی باید در محلّ جدیدی باشد و همین موضوع ، توقّع دختران را از پسرها ، برای داشتن توانایی و قدرت اقتصادی، افزایش می‌دهد و تأمین مالی، اشتغال و نوع شغل پسران را حائز اهمیت می‌کند.

 

2 . ادامه تحصیل و تحوّل در موقعیت زنان

یکی دیگر از عواملی که موجب فرار جوانان از ازدواج شده است، گرایش به ادامه تحصیل در بین جوانان است. در جامعه امروز ایران، اغلب پسران و دختران، علاقه دارند که تحصیلات خود را ادامه دهند و برداشت بسیاری از آنان این است که ازدواج ، فرصت ادامه تحصیل را از آن ها سلب می‌کند. به ویژه تحوّل موقعیت اجتماعی زنان و گرایش آن ها به تحصیلات عالی، موجب شده که در امر ازدواج جوانان، تأخیر رخ دهد.(2)

خانواده‌ها عقیده دارند که دختر و پسر، پس از ازدواج ، به دلیل پذیرش مسئولیت همسری، نمی‌توانند درس بخوانند و غالباً حاضر نیستند که درباره ازدواج فرزندان خود در ایام تحصیل آن ها اقدام کنند.

 

3 . وسواس بیش از حد در انتخاب همسر

یکی دیگر از عوامل گریز جوانان از ازدواج، وسواس و احتیاط بیش از اندازه دختر و پسر، در مورد همسر اینده است. افرادی که بیش از اندازه ، در این زمینه وسواس به خرج می‌دهند ، نمی‌توانند در مورد ازدواج و انتخاب همسر آینده خود ، تصمیم قطعی بگیرند و حتی گاهی ساعتی قبل از مراسم خواستگاری یا چند روز مانده به مراسم عقد ، قول و قرارها را زیرِ پا می‌گذارند و حاضر به ازدواج نمی‌شوند.

وسواس در انتخاب همسر، تقریباً هیچ گاه موجب انتخاب بهتر و مناسب‌تر نمی‌شود و تنها سالیانی از عمر دختر یا پسر را هدر می‌دهد و روحیه ی آن ها را با اندوه و حسرت و افسردگی و بدبینی همراه می‌سازد.

4 . فراهم بودن زمینه ارضای نیاز جنسی در بیرون از چارچوب خانواده

بین فرار از ازدواج و انحرافات اخلاقی، رابطه‌ای دوسویه وجود دارد. برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهند که روابط آزاد بین دختر و پسر و امکان ارضای جنسی در بیرون از چارچوب خانواده (چه به صورت مشروع و چه نامشروع) ، نیاز به ازدواج را در جوانان، کم‌رنگ کرده است.

برخی جوانان برای ارضای غرایز طبیعی خود ، به ارتباط آزاد با جنس مخالف، بسنده می‌کنند(3) و چون این گونه روابط، مسئولیت چندانی بر عهده فرد نمی‌گذارد ، خود زمینه‌ساز فرار دختران و پسران از ازدواج می‌شود.

ازدواج کردن در زمان مناسب و بدون سختگیری و وسواس، پیشنهاد عقل، دین و حتّی دانش جدید است.

5 . اعتقاد به داشتن زندگی آزاد

برخی از جوانان، بر این باورند که ازدواج ، باعث ایجاد محدودیت در بسیاری از خواسته‌ها و نیازهای آنان می‌شود و از این رو، ترجیح می‌دهند که به شکل آزاد زندگی کنند.

شاید بیشتر افرادی که ازدواج را عمل محدودکننده ی آزادی‌های فردی می‌دانند ، فلسفه و حقیقت ازدواج را به خوبی درک نکرده و طرفدار آزادی به معنای غربی آن باشند و از این رو ، حاضر نمی‌شوند که ازدواج کنند.

همسر خوب، در درجه نخست، یک تکیه‌گاه روحی و مایه آرامش روانی است که هیچ چیز حتّی تحصیلات دانشگاهی، نمی‌تواند جای آن را بگیرد.

فرجام سخن

فرار از قانون طبیعت، ممکن نیست و غریزه و فطرت را نیز نمی‌توان سرکوب کرد.  به علاوه، میل فطری انسان به زندگی مشترک و داشتن فرزند ، برای همیشه ، قابل سرکوب کردن نیست. جوامع غربی که امروزه با پیری جمعیت و عدم تمایل جوانان به ازدواجْ مواجه‌اند ، از طرق دیگری همچون پذیرش مهاجران خارجی، سعی در جوانْ نگه‌داشتن جامعه خود دارند. به علاوه، در این جوامع، زنان و مردان میان‌سال ، بدون ازدواج ، از طریق پذیرفتن فرزند‌خوانده‌ها، سعی در تشکیل خانواده دارند. دو پدیده غیر اخلاقی خریدن کودکان جهان سومی و قاچاق آنها به غرب و نیز زندگی کردن زن و مرد در زیر یک سقف و بدون عقد ازدواج ، از دیگر تبعات کاهش ازدواج در جوامع غربی و بالا رفتن سنّ ازدواج در این جوامع (و طبعاً بی‌فرزند ماندن زوجین) است.

ازدواج کردن در زمان مناسب و بدون سختگیری و وسواس، پیشنهاد عقل، دین و حتّی دانش جدید است.

 

پی‌نوشت‌ها:

1 . ر.ک: مسائل و مشکلات زنان، اولویت‌ها و رویکردها، غلامحسین سفیدگران، تهران: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1380، ص715.

2. همان‌جا.

3 . همان، ص632.

منبع : مجله حدیث زندگی - باتغییر

 برگرفته شده از تبیان


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 89/3/31:: 3:11 صبح     |     () نظر
 
زبان

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 89/3/29:: 3:43 عصر     |     () نظر
 
افکار غلط امروز آینده روشن را از ما می گیرد

افکار غلط امروز آینده روشن را از ما می گیرد  

اندیشه و سیاست - سیاست واندیشه

اگر چه بیان درد برای هر انسان لذت بخش است، اما در این مورد مرز بین لذت و شکنجه مسأله ی باریکی وجود دارد که فاصله خطر سقوط به پرتگاه غم و ماتم می تواند اندک باشد.

پس برای آینده نگری بهتر است ،هیچ گاه خویشتن را مسوول حوادثی که امکان کنترول آن را نداشته اید قلمداد نکنید، زیرا زندگی  پر از نشیب فراز است و انسان ها باید خویش را همیشه در صحنه ی مبارزه احساس کنند ،حتی خوش بختی ها و موفقیت ها را نتیجه مبارز خویش بدانید، زیرا گفته اند؛ نابرده رنج گنج میسر نمی شود.

برخی از انسان ها در جامعه  ‎ء مانند افغانستان که بیشتر تراژیدی بوده روند زندگی ،خیال می کنند اضطراب و نگرانی خود آینده نگری است، در حالی که این موضوع برعکس آینده را نیز آز آن انسان گرفته و روز تا روز به جاده بن بست افکار انسان را در زندگی نزدیک می سازد.

اسکاول شین دانشمند بزرگ فرانسوی می گوید"دشمن انسان تنها درون خود اوست، زیرا هر چه تصور می کند آن را نیز انجام می دهد."

 بنا بر این در چنین وضعیت چه بایدکرد؟ این اساسی ترین پرشس است که پاسخ آن را باید یافت، زیرا راز بیرون رفت  از ناهنجاری های روزمره گی  در یافتن پاسخ به این پرسش نهفته است.

چه باید کرد  پرسشی که می تواند هزاران پاسخ داشته باشد و گاهی هم پاسخش را تنها می توان درخاموشی داست و در برخی موارد گذشت زمان بر هر چیز بیشتر پاسخگو است .

انسان ها می توانند گذشته  ‎ی خود را داشته باشند، اما باید با تجربه از گذشته در ساختار زندگی امروز و آینده به سوی شهر روشنای و موفقیت گام بردارند، زیرا گفته اند زمستانی را خزان در پیش است و هر گریه را خنده ی در قبال!

کشتی زندگی انسان ها به اساس تفکر که دارند استوار است و این تفکر درحقیقت ناخدای کشتی است که دارد انسان را به سوی ساحل نجات حرکت می دهد، اما اگر گاهی دچار انحلالات رحی شدید، هم خود و سر نشینان کشتی که بدون شک اعضای یک خانوده به شما تعلق دارد در سرنگون شدن این کشتی غرق خواهند شد، پس چه بهتر است برای رسیدن به منزل مقصود با گام های استوار عزم سفر چگونه زیستن را اتخاذ نماید، بناً لازم است، هیچ وقت خود را اسیر عادات کهنه ـ که مفید نیستند کنید.

تلاش بر این داشته باشید، صورتی آرام و با وقار را در خانوده به خود بگیرید، زیرا حالات و حرکات عمیقاً بر شخصیت و حالات روانی تأثیر گذار است، از سوی دیگر خانواده آنچه را از یکی یگر می بینند، بیشتر به همان جهت تاثیر پذیر از یک دیگر هستند. حتا گاهی اوقات یک لبخند می تواند بزرگترین هدیه را به دیگر اعضای خانوده بدهد. از سوی دیگر گهره های بسته که همیشه از دریچه بن بست به آن ها نگریسته ایم با خوش روی و مشوره باز شده و نتیجه ی خوبی می دهد که حتا فکرش را هم نکرده باشید.

از افکار منفی و غصه جز درد و مشقت چیزی دیگر به دست نمی آید، اما بامصلحت و جبین باز هر چیز را می توان به دست آورد، زیرا گفته اند کو هرقدر بلند باشد سرخود راه دارد!

انسان ها همیش از آینده نگران هستند وحالات احساسات شان توان با نگرانی از وضعیت آینده است، آینده چه خواهد شد؟ وضعیت آینده چگونه خواهد بود و... اما نباید فراموش کرد که انسان در زندگی روزمره وابسته به آنچه می اندیشد می باشد و اندیشه، سناریوی آینده شما را نیز می سازد ، بنا بر این افراد که کار امروز را کنار گذاشته اند و به آینده چشم دوخته اند و نگران هستند، بی جهت نیروی خود را از بین می برند و آرامش امروز را با تصور مشکلاتی که فردا می آید از دست داده و آینده را در در گرو تصورات خام از دست داده اند،اینجاست که زندگی را گروگان تصور کرده و بر خویشتن جهنم می سازند و بعد از تقدیر و سرنوشت شکایت می کنند، در حالی که ناصرخسرو بلخی می فرماید.

توچون کنی اختر خویش رابد . . .

انسان های موفق کسانی بوده اند که همیشه خود را درآستانه ی بدست آوردن یک موفقیت استثنایی احساس کره و همت کرده اند و در مسیر زندگی با گام های باورمندانه به سوی مقصود مسیر طی نموده اند.

زندگی مانند مسیر آب است که گاهی با سنگ فرش های روی دریا برخورد می کند و زمانی هم در ریگستان ها جذب می شود، ولی در هر حالت به پیش می رود ، اما هیچ گاه به عقب بر نمی گردد، انسان ها هم اگر برخلاف به عقب بر گردند و در عالم گذشته ها زندگی کنند، هیچ گاه روی خوشبختی را نخواهند دید، پس چنین شخصی در امتداد زمان نا امید، خسته و افسرده می گشته و حتا ممکن است به کنار دریا پناه ببرند و تا مدت ها دست از تلاش بکشد. اما فرد دیگری که موافق جریان آب حرکت می کند، این شخص همراه با آب با کمی دست و پا زدن به جلو می رود، انرژی زیادی ذخیره می کند، پیشرفتش زیاد می شود و بعد از مدتی احساس شادمانی می کند که در حقیقت طبیعت به یاری آنان شتافته و او را به هدفش رسانده است.

منبع کوکچه


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 89/1/27:: 10:41 عصر     |     () نظر
 
بخون و اجرا کن

بخون و اجرا کن

 

پر معنی ترین کلمه "ما" است
آن را بکار ببندیم

عمیق ترین کلمه "عشق" است
به آن ارج بنهیم

بی رحم ترین کلمه "تنفر" است
آن را از بین ببریم

سرکش ترین کلمه "هوس" است
با آن بازی نکنیم

خود خواهانه ترین کلمه "من" است
از آن حذر کنیم

ناپایدارترین کلمه "خشم" است
آن را فرو ببریم

بازدارترین کلمه "ترس" است
با آن مقابله کنیم

با نشاط ترین کلمه "کار" است
به آن بپردازیم

پوچ ترین کلمه "طمع" است
آن را در خود بکشیم

سازنده ترین کلمه "صبر" است
برای داشتنش باید دعا کنیم

روشن ترین کلمه "امید" است
به آن امیدوار باشیم

ضعیف ترین کلمه "حسرت" است
توجهی به آن نداشته باشیم

تواناترین کلمه "دانش" است
آن را فراگیریم

محکم ترین کلمه "پشتکار" است
ایکاش آن را داشته باشیم

سمی ترین کلمه "غرور" است
باید در خود بشکنیمش

سست ترین کلمه "شانس" است
به امید آن نباشیم

شایع ترین کلمه "شهرت" است
دنباله رو آن نباشیم

لطیف ترین کلمه "لبخند" است
آن را همیشه حفظ کنیم

حسرت انگیز ترین کلمه "حسادت" است
از آن فاصله بگیریم

ضروری ترین کلمه "تفاهم" است
سعی کنیم آن را ایجاد کنم

سالم ترین کلمه "سلامتی" است
به آن اهمیت بدهیم

اصلی ترین کلمه "اطمینان" است
به آن اعتماد کنیم

بی احساس ترین کلمه "بی تفاوتی" است
مراقب آن باشیم

دوستانه ترین کلمه "رفاقت" است
از آن سوء استفاده نکنیم

زیباترین کلمه "راستی" است
با آن روراست باشیم

زشت ترین کلمه "دورویی" است
یک رنگ باشیم

ویرانگرترین کلمه "تمسخر" است
دوست داری با تو چنین کنند؟

موقرترین کلمه "احترام" است
برایش ارزش قایل شویم

آرام ترین کلمه "آرامش" است
امید داشته باشیم تا به آن برسیم

عاقلانه ترین کلمه "احتیاط" است
حواسمان را جمع کنیم

دست و پاگیرترین کلمه "محدودیت" است
اجازه ندهیم مانع پیشرفتمان بشود

سخت ترین کلمه "غیرممکن" است
باور کنیم که وجود ندارد

مخرب ترین کلمه "شتابزدگی" است
مواظب پل های پشت سرمان باشیم

تاریک ترین کلمه "نادانی" است
آن را با نور علم روشن کنیم

کشنده ترین کلمه "اضطراب" است
آن را نادیده بگیریم

صبورترین کلمه "انتظار" است
منتظرش باشیم

بی ارزش ترین کلمه "انتقام" است
بگذاریم و بگذریم

ارزشمندترین کلمه "بخشش" است
سعی خودمان را بکنیم

قشنگ ترین کلمه "خوشروئی" است
راز زیبائی در آن نهفته است

تمیزترین کلمه "پاکیزگی" است
رعایت آن اصلا سخت نیست

رساترین کلمه "وفاداری" است
چه خوب است سر عهدمان بمانیم

تنهاترین کلمه "گوشه گیری" است
بدانیم که همیشه جمع بهتر از فرد بوده

محرک ترین کلمه "هدفمندی" است
زندگی بدون هدف، واهی پیمودن است

و هــدفمنــدتـرین کلــمه "موفقیت"است
پس همه با هم پیش به سوی موفقیت


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 89/1/21:: 6:18 عصر     |     () نظر
 
هرروزتان نوروز نوروزتان پیروز
هرروزتان نوروز    نوروزتان پیروز

 

لحظه ی تحویل سال1389  هجری  خورشیدی ، همزمان با 5234 پارسی باستانی  و 3735 زرتشتی
برابر است  با  شنبه 20 مارس  2010  میلادی  ساعت 18 و32 دقیقه و 13 ثانیه به وقت  سوئد 
(برابر با ساعت 21 و 02 دقیقه و 13 ثانیه به وقت ایران است. )

نوروز
 

آیا می دانید که چرا  ایرانیان ، در هر کجا که زندگی کنند ،  نوروز باستانی را جشن می گیرند؟
 

نوروز یادگار مادران  و پدران ماست  که  از عهد باستان  تا به امروز جشن  گرفته  می شود .



 

مردم هند و اروپایی  که ایرانیان هم  جزو آنان هستند از دیرباز خورشید  و آب  را  گرامی می داشتند و به اهمیت این دو در زندگی پی برده بودند . آنها عاشقان  نور و پاکی  بودند  و برای  هر کدام  از این دو،   فرشته ای  در نظر گرفته  بودند .  مهر که به زبان  پهلوی نیز مهر و به زبان فارسی باستان  میتره  نامیده می شود، نماد خورشید نور  و  روشنایی  بوده  و آناهیتا  نماد  یا  مظهر  پاکی  و پاکدامنی  بوده است.    

 قرار دادن  شمع  و آب  در سفره هفت سین  نماد مهر و آناهیتا  ا ست .
 

می گویند اولین  نوروز چهارشنبه ای  بوده  که  با  آغاز  ماه  قمری  مصادف   شده است.  مردم  شب چهارشنبه  شاخه های خشک  را جمع آوری کردند  و آتش زدند  تا رفتن  زمستان  و آمدن  بهار را جشن بگیرند.
 

گفتن  " زردی من از تو       سرخی  تو از من "   هنگام  پریدن از روی آتش  در شب چهارشنبه سوری ، به معنی آرزوی سلامتی کردن  و نشانه ی  امید  به آینده است .

سیزده بدر ( شب چهاردهم )  که  شب چهاردهم  ماه هم  بود ، یادگار اولین  نوروز می باشد.
 

هر کدام از سین هایی  که  سر سفره گذاشته  می شود  معنی خاصی  دارد :

 سیب  نماد  شادی،
 سنجد  نماد  عشق ،
 سبزه  نماد  باروری  و سرسبزی، 
 سیر نماد سلامتی ،
 سرکه نماد حرکت و جنبش در زندگی ، 
 سکه نماد ثروت  و
 سنبل نماد زیبایی  و طراوت  بهار است.

ایرانیان با جشن گرفتن نوروز نه تنها شادی و سلامتی روحی و روانی خود را  پایدار می کنند ،  بلکه با انجام کاری دسته جمعی  روحیه همبستگی  و همیاری  خود را  نیز تقویت می نمایند.

بیا که نوروزه

 

بیا که نوروزه       سالی یکروزه ( 2 )

لباس نو به تن بکن تا بچینیم  هفت سین

نگاه بکن به دامنم که کرده ام چین چین

سفره ی هفت سین       دامنم چین چین ( 2 )

بیا که نوروزه       سالی یکروزه ( 2 )

سیب و بیار سبزه رو بزار  تو سفره ی  هفت سین

سنبل و بیار سرکه رو بزار ،  تو سفره رو بچین

بیا که نوروزه       سالی یکروزه ( 2 )

سفره ی هفت سین       دامنم چین چین ( 2 )

سیر و بیار سکه رو بزار تو سفره ی هفت سین

سنجد و بیار آینه رو بزار ، تو سفره رو بچین

سفره ی هفت سین       دامنم چین چین ( 2 )

بیا که نوروزه       سالی یکروزه ( 2 )

آب و بیار شمع  و بزار تو سفره ی هفت سین

تخم مرغ رو بیار شیرینی رو بزار، تو سفره  رو بچین

سفره ی هفت سین       دامنم چین چین ( 2 )

بیا که نوروزه       سالی یکروزه ( 2 )

بیا بیا  نگاه  بکن  به سفره ی  هفت سین

بیا بیا    تو دوست من    کنار من  بنشین

سفره ی هفت سین       دامنم چین چین ( 2 )

بیا که نوروزه       سالی یکروزه ( 2 )

شعر از : گروه ترانه های کودکان


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/12/26:: 2:7 عصر     |     () نظر
 
امریکا بدانید من مسلمان هستم اما تروریست نیستم

امروز سینما در هرکجای دنیا به عنوان یک رسانه جمعی نقش آفرینی خوبی در بخش های مختلف برای مردم دارد.

پیام سینما همانطوری که برخی ها برداشت دارند همیشه عشقی نیست امروزه سینما درکارهای زیادی درعرصه های مختلف دارند انجام میدهند.

 محتوای آخرین فلم شاهرخ خان ستاره پرآوازه هند آمیزه ازموضوعات اجتماع وسیاست است . دراین فلم دیده می شود که چگونه تحولات سیاسی افکارعمومی را درغرب بعد از یازده دسمتر سال 2001 برضد مسلمانان برانگیخت ویک نگاه بد نسبت به آنها پدید آمد.

فلم تازه رضوان خان که تازه درسینمای هند به اکران رفت بیانگر این واقعیت هاست. 

همین لحظه که من این خطوط را دارم سیاه می کنم، مردم هند درصف های طویل منتظر اند تا با خرید تکت برای دیدن فلم هنرپیشه محبوب شان شاهرخ خان وارد سینما ها شوند.

من به چند دلیل خواستم درکنار شهروندان هندوستان این فلم را ببینم شاید گزافه نباشد وقتی شما هم به عمق موضوع داخل شوید به من تحسین خواهید کرد.

 ناگفته نماند پیش از این که فلم به اکران برود به دلیل نقش های برجسته که مسلمانان واسلام درآن دارد در هر دو کشور همسایه هند وپاکستان جنجال های زیادی به قوع پیوست.

هندوهای افراطی در هند انتقاد کردند که شاهرخ خان به مسلمانان جایگاهی بلندی دراین فلم قائل شده است وازسوی دیگر او را متهم نمودند که گویا چندی پیش به طرفداری تیم کرکت پاکستان سخنانی داشته است.

درپاکستان افراطیون انتقاد کردند که رضوان خان در برخی موارد بالای ما تاخته وتصویر بدی ازمسلمانان پاکستانی در امریکا ارائه نموده است به همین خاطر دست به تظاهرات زده تصویر خان را به آتش کشیدند.

به هر حال داستان فلم از آن جا آغاز می شود که بیوه زن مسلمان دو پسر بچه یتیم دارد، یکی از آن ها همین رضوان خان است که از طفلی مجذوف می باشد.

مادر ، اولاد های خود را درس تقوی وراستی میدهد وبه آنها تلقین می کند که ما، در کشوری زندگی می کنیم که درآن ادیان وتیره های مختلف زندگی می کنند، همه ما انسان هستیم اما معیار خوبی وبدی دین ونزاد شده نمی تواند، بلکه عملکرد ها متعلق به انسان خوب وانسان بد است.

خان کوچک مجذوف از ابتدا تا انتها دراین فلم اکت های غیر نورمال دارد اما احساس ورفتار او به عنوان یک انسان خوب خیلی از مشکلاتی را که در سرراه او درجریان داستان واقع می شود حل می کند.

گاه گاهی او از طرف هم نوعان خود درست حسابی اذیت می

شود اما حرف های مادرش به یادش می آید که گفته بود در دنیا آدم های خوب وبد وجود دارند از صبر وتحمل کار می گیرد وبه اوج می رسد.

رفتار مناسب خان درتمام صحنه ها قلب ها را شکار می کند با آن که خان دیوانه است اما زیبا ترین دختر غیر مسلمان شهر شیفته او می شود وبا وی درامریکا ازدواج می کند، ازدواج که بعدها بخاطر مسلمان بودن خان به وی آسیب های جدی می رساند ویگانه فرزند دلبندش را که از شوهری غیر مسلمان خود دارد از دست می دهد.

 خان وقتی به امریکا سفر می کند پلیس بازرس، متوجه نام او می شود که یک مسلمان است، با وی رفتار خوب نمی کند دستور می دهد که او حسابی باز رسی شود، او برهنه می شود وزره زره تمام اعضای بدن او اززیر زربین گذشتانده می شود. لوازم او توسط چند آدم چشم آبی خشین درهم وبرهم می گردد.

به او دستور توقیف داده می شود مدتی کوتاهی در توقیف خانه می ماند برادر او که اکنون درامریکا است وصاحب یک کارخانه ساخت لوازم آرایش می باشد از ما جرا خبر می شود و او با قید ضمانت آزاد می گردد.

خان در کار خانه برادرش مصروف کار می شود اما از این که آدم نورمال نیست، توسط برادرش توهین می شود از خانه بیرونش می کند او باز حرف های مادرش را به یاد می آورد که گفته است دراین

 دنیا آدم های  خوب وبد وجود دارند.

با خانم کاجل، مندیرا (مستعار) مشتری لوازم آرایشگاه دراین کار خانه آشنا شده است و قتی به شهر می رود این خانم جوان او را به خانه خود می برد وباوی بعد ازمدتی  ازدواج می کند.

در خانه زوج آزادی مذهبی به طور مطلق وجود دارد می بینی که خان در یک طرف خانه درسرسجاده نشسته به نیایش می پردازد ودریک طرف خانه مندیرا مراسم مذهبی ویزه خود را دارد انجام میدهد.

همانطور که دربالا اشاره کردم حادثه مرگ فرزند مندیرا، داستان را به اوج می رساند ما جرا  طوری است که فرزند مندیرا دوست امریکایی دارد، این پسربچه پدرش را درجنگ افغانستان ازدست داده است وقتی سمیر خان یازده ساله می خواهد از رفیقش دلجویی کند با او قهر می شود ومی گوید شما مسلمان ها پدرم را  کشته ایند وتو قاتل پدرم من هستید با وی درگیر می شود، دیگرانی که درمیدان فوتبال حضوردارند درطرفداری امریکایی سمیر که تنها نامش پسوند اسلامی دارد را فوتبال می کنند وبالاخره می میرد.

خان درکنار مندیرا مراسم عزا داری سمیر را می گذرانند این حادثه مندیرا را سخت تکان داده است وقتی خان با وی توصیه می کند ومی گوید ما همه از خدا هستیم وبه سوی خدا برمی گردیم، باید صبر داشته باشیم مندیرا بالای خان قهر می شود ومی گوید این همه از خاطر تو است.

اگر من با تویی که مسلمان هستی ازداواج نمی کردم فرزند کوچک ام  را ازدست نمی دادم او ازخان می خواهد برای همیشه او را ترک کند.

پاسی از شب می گذرد درحالی که مندیرا درکنار خان خوابیده است او را ترک می کند می رود تا به مردم امریکا ومقامات بگوید که درست است که ما مسلمان هستیم اما همه مسلمان ها تروریست نیستند.

وقتی مندیرا ازخواب بلند می شود می بیند که او تنها ست خان درکنار اونیست او سخت از آنچه که کرده بود نا را حت می شود به یاد خان وفرزند ماتم می گیرد وعکس های هر دو را در آغوش گرفته اشک می ریزد.

درقمست این داستان می بینید که خان به مسجد پا کستانی ها می رود درآن جا گروهی از مردان دور هم حلقه زده اند. سرحلقه آنها به نام داکتر سیف الرحمن که اهل پاکستان است مردم را به جهاد وانتقام گیری ازامریکایی ها دعوت می کند او می گوید باید ما مانند حضرت ابراهیم در راه خدا قربانی بدهیم، در حمایت فلسطینی ها برضد امریکا جهاد کنیم وانتقام بگیریم وکفار را درهرجای که هستند نابود کنیم.

اما خان برعلیه داکتر موضع گیری می کند می گوید اسلام این را نمی گوید که خون بیگناهان ریخته شود او آیه های از قرآن می خواند که می گوید اگر کسی یک آدم را به نا حق بکشد گویا تمام انسان ها را کشته باشد، باید از افراط  پرهیز کنیم واسلام را به عنوان یک دین معتدل ومیانه برای جهان معرفی کنیم نه یک دین خشین.

خان صحنه را ترک می کند وبه شهری ویرجینیا می رود جایی که اکثریت با شندگان آن را امریکایی های افریقایی تبار تشکیل می دهند.

دراین شهر با بازماندگان جنگ عراق وافغانستان آشنا می شود ودرمراسم ترحیم آنها شرکت می کند او عکس سمیر کوچک را در کنار عکس های قربانیان جنگ می گذارد می گوید این ها همه به ناحق کشته شده اند.

او می خواهد بوش را بیبیند تا به او بگوید که مسلمان ها همه تروریست نیستند اما موفق نمی شود وبه جرم این که سعی می کرد درمحفل سخنرانی با وی نزدیک شود زندانی می شود.

مدتی را درزندان به سرمی برد اما بعد ازتحقیقات دوباره آزاد می شود به ویرجنیا به خانه مادر خوانده اش برمی گردد.

دراین روزهاست شهر ویرجینیا طوفانی می شود او با کمال اخلاص با قربانیان طوفان همکاری می کند زنان واطفال را از زیر آوارها وازخطر سیل نجات می دهد رسانه های جمعی ازقهرمانی های او خبر تهیه می کنند واو را درتصویر نشان می دهند این جاست که مندیرا از او اطلاع حاصل می کند وبه سراغ او می رود.

درمراسم تدفین قربیانیان سیلاب ها،  با هم رو برو می شوند لحظات خوشی او به غم تبدیل می شود ازیک طرف اشتیاق دیدار با خانم جوان که مدتی را از او به دور بود، از سوی دیگر همان ترورست های پاکستانی بالای اوحمله می کنند و وی را با ضرب چاقو نقش زمین می سازند.

مندیرا او را به شفاخانه انتقال می دهد اما بعد ازمدتی شفا می یابد.

این آخر کار نیست باردیگر خان می خواهد پیام خود را به رئیس جمهورامریکا آقای اوباما برساند که ما تروریست نیستیم نام من خان است اما تروریسیت نیستیم.

مندیرا مانع او می شود اما او در اراده خود مصمم است به دانشگاهی می رود که او باما در آنجا سخن رانی دارد درمیان موج عظمی از آدم ها؛ خان خود را به رئیس جمهور نزدیک می سازد مندیرا او را همرای دارد، بالآخره اوباما او را می پذیرد وبا او دست می دهد خان درحالی که صحت خوب ندارد، همان حرف های خود را تکرار می کند که نام من خان است اما تروریست نیستیم

عکس سمیر کوچک را به او نشان می دهد که چکونه درمیدان فوتبال شما امریکایی ها او را فوتبال کردید ازمن واز مادرش اشاره به مندیرا او را گرفتید.

او باما ازبابت این کار از وی معذرت می خواهد ومی گوید پیام من نیز مانند پیام شما صلح وعدالت برای جهانیان است.

به این ترتیب فلم سه ساعته  به بایان می رسد.

قسمتی از یک نوشته در کوکچه


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/11/29:: 4:57 عصر     |     () نظر
 
ختنه زنان چیست؟
ختنه زنان چیست؟
ختنه در واقع قطع ناحیه‌ای از آلت تناسلی زن به نام کلیتوریس است که با قطع آن حس زنانگى در آن‌ها از بین رفته و زن تا پایان عمر از دریافت لذت جنسی محروم خواهد ماند. ختنه زنان در سه‌شکل متفاوت صورت می‌گیرد:

حالت اول منحصر به بریدن کلیتوریس می‌شود. در نوع دیگر آن علاوه بر کلیتوریس، کلبان یا لب‌های کوچک اندام جنسی (Labia Minor) نیز بریده می‌شوند.

بدترین شکل ختنه زنان نوع سوم آن است. در این مدل کلیتوریس و کلبان یا لب‌های کوچک هردو بریده شده و با به‌هم‌آوردن ملبان یا لب‌های بزرگ (Labia Major) آن‌ها را میدوزند. سپس بر روی آن سوراخ‌های کوچکی در نزدیکی مجرای ادرار و دهانه‌ی رحم ایجاد می‌کنند. این روش که دردآمیز‌ترین و خطرناک‌ترین شکل ختنه به حساب می‌آید، در آفریقا به‌شدت رواج دارد و معروف به "ختنه فرعونی" است. در این حالت محل‌دوخته شده هنگام وضع‌حمل باز می‌شود و پس از زایمان آن‌را مجدداً می‌دوزند. با توجه به رقم بالای زاد و ولد در آفریقا، این "عمل فرعونی" برای زنان در حقیقت یک "شکنجه" است. همچنین شب ازدواج ، که برای این زنان اولین تماس جنسی محسوب می‌شود، خشونت‌آمیز و توام با رنج و شکنج است.

از هر ده مورد "ختنه فرعونی" زنان و دختران، یک مورد یا بلافاصله می‌میرد و یا بعد‌ها بر اثر عفونت ناشی از آن جان خود را از دست می‌دهد.
دلایل ختنه کردن دختران
بر اساس تحقیقات سازمان بهداشت جهانی‌‌، از دلایل موجه جلوه‌دادن ختنه دختران،" مفید بودن آن از نظر بهداشتی، کمک به سلامتی، پیدا کردن روح پاک، زیبایی بدن دختر، کنترل تمایلات جنسی او تا قبل از ازدواج، نگهداری باکرگى دختران جوان تا زمان ازدواج، تامین لذت جنسی بیشتر برای مردان و نگه‌داشتن رسم و رسوم نسل‌های گذشته" عنوان شده است.

عوارض‌های ناشی از ختنه زنان
این سازمان هم‌چنین در تحقیقی از عوارض ختنه دختران و زنان سخن می‌گوید و آن‌ها را این‌گونه بر می‌شمارد: آسیب‌رسانی به مجرای ادرار، عفونت‌های خونی،‌ ایدز، یرقان، تشکیل کیست و دمل در ناحیه‌ی مجرای ادرار و یا دهانه مجرای تناسلی، خونریزی، ایجاد شوک و حتى تلف شدن فرد به دلیل استفاده از وسایل غیر بهداشتی و استفاده نکردن از داروهای موضعی، عفونت‌های مزمن یا متناوب مجرای ادرار و لگن، خطر عقیم شدن زنان ، افسردگی ، سردمزاجی، کاهش میل جنسی، تجربه نکردن ارضاء جنسی، قطع قائدگى، جمع شدن خون قائدگى در شکم و یا به تأخیر افتادن و سختی دوران قائدگى و حتى مرگ دختران.
در نواحی جنوبی و کردنشین ایران نیز ختنه زنان به‌نوعی رواج دارد ختنه زنان در این نواحی، جنبه دینی به خود گرفته است و زنان به حکم سنت و آئین، از لذت جنسی محروم‌اند. نه فقط در شهر‌های کوچک، که گاه در شهرهای بزرگتر، دختران را در کودکی ختنه می‌کنند.

در گزارشی که کانون زنان ایران منتشر کرده‌است، نمونه‌های مشخصی از شهر‌های استان هرمزگان آمده است. به عنوان مثال در بندر کنگ از شهرهای کوچک استان هرمزگان، دختران را ?? روز پس از تولد ختنه میکنند. در این گزارش به نقل از یک زن بومی آمده است: «برخی دختران شهر دیرتر و دردناک‌تر، در سنین ? یا ? سالگی ختنه می‌شوند. آن‌ها تمام مراحل ختنه را با چشمان باز می‌بینند. لبه‌های کلیتوریس تیغ ریش‌تراشی مردان می‌برند
کارزار زنان
کارزار زنان با متمرکز کردن بخشی از نیرویش در این راستا و با توجه به رواج این عمل غیرانسانی در جهان توانسته است، در کشور‌هایی چون سنگال، سومالی و هند موفقیت‌هایی به‌دست آورد. مبارزه با ختنه زنان در واقع مبارزه با جهل و باورهای غلط است. مبارزه‌ای که چندان آسان نیست.
تصویب قانون ممنوعیت ختنه دختران و زنان در مصر دستاورد هِرمان زنان قربانی‌ و تلاش‌های پی‌گیرندگان حقوق زنان است. هر چند برای بودوآر کوچک دیر شده است، .قوانینی از این دست می‌توانند دختران بی‌گناهی چون او را حمایت کند

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/11/29:: 4:32 عصر     |     () نظر
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
(( همیشه با تو ))
اگه باحالی بیاتو
حاج آقاشون
EMOZIONANTE
همفکری
خورشید تابنده عشق
حوض سلطون
به سوی فردا
در انتظار آفتاب
آیینه های ناگهان
عاشقان
کانون فرهنگی شهدای شهریار
یا امیر المومنین روحی فداک
پرسه زن بیتوته های خیال
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
.:: بوستان نماز ::.
لنگه کفش
ای لاله ی خوشبو
شین مثل شعور
upturn یعنی تغییر مطلوب
عشق و شکوفه های زندگی
دیار عاشقان
فرزانگان امیدوار
تمیشه
***جزین***
همنشین
به وبلاگ بیداران خوش آمدید
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
آخرالزمان و منتظران ظهور
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
لیلای بی مجنون
به سوی آینده
عشق سرخ من
نگاهی به اسم او
ایران
آموزه ـ AMOOZEH.IR
و رها می شوم آخر...؟!!
جلوه
بی نشانه
PARSTIN ... MUSIC
رهایی
قعله
دارالقران الکریم جرقویه علیا
alone
منتظر ظهور
علی اصغربامری
پارمیدای عاشق
دلبری
نظرمن
هو اللطیف
افســـــــــــونگــــر

جاده های مه آلود
جوان ایرانی
hamidsportcars
پوکه(با شهدا باشیم)
*پرواز روح*
عصر پادشاهان
جمعه های انتظار
سپیده خانم
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند) HADERBAD SHENASI
بندیر
شقایقهای کالپوش
د نـیـــای جـــوانـی
قلمدون
نهان خانه ی دل
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
یه گفتگوی رودر رو
پرواز تا یکی شدن
بچه مرشد!
سکوت ابدی
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
*تنهایی من*
سرای اندیشه
SIAH POOSH
بلوچستان
خاکستر سرد
شجره طیبه صالحین ،حلقه ریحانه
شوالیه سیاه
خندون
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
محفل آشنایان((IMAN))
ای نام توبهترین سر آغاز
هه هه هه.....
سه ثانیه سکوت
►▌ استان قدس ▌ ◄
بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.

مهر بر لب زده
نغمه ی عاشقی
امُل جا مونده
هفت خط
محمد جهانی
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
ارتش دلاور
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
فانوسهای خاموش
گروه تک تاز
مقاله،پایان نامه،پرو‍ژه،کتاب الکترونیک،تحقیق،جزوه،نمونه سوال و..
سیب سبز
دانشگاه آزاد الیگودرز
فریاد بی صدا
اکبر پایندان
پژواک
تخریبچی ...
عاشقانه
geleh.....
بــــــــــــــهــــــــــــار
****شهرستان بجنورد****
وبلاگ آموزش آرایشگری
یک کلمه حرف حساب
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
«حبیبی حسین»
..:.:.سانازیا..:.:.
+
یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ
شب و تنهایی عشق
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
دلدارا
پناه خیال
مجله اینترنتی شهر طلائی
جوک بی ادبی
عاطفانه
آقاشیر
امامزاده میر عبداله بزناباد
قرآن
دریـــچـــه
بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
من بی تو باز هم منم ...
عشق در کائنات
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سروش دل
تنهایی
روانشناسی آیناز
کـــــلام نـــو
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
بصیرت مطهر
سایت جامع اطلاع رسانی برای جوانان ایرانی
آوای قلبها...
اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
تنهایی افتاب
نمایندگی دوربین های مداربسته
کوسالان
امام مهدی (عج)
@@@گل گندم@@@
سفیر دوستی
کافه محلی است برای جمع شدن وسرچشمه آغاز زایش هرچشمه است
کلبه عشق
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
کربلا
جوکستان بی تربیتی
کلبهء ابابیل
وبسایت رسمی مهندس امیر مرتضی سعیدی ایلخچی
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
جـــیرفـــت زیـبا

سارا احمدی
مهندسی عمران آبادانی توسعه
ققنوس...
حزب الله
««« آنچه شما خواسته اید...»»»
ashegh
طاقانک
تک درخت
تراوشات یک ذهن زیبا
سکوت سبز
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب BOUYE SIB
@@@این نیزبگذرد@@@
بادصبا
ಌಌتنهاترین عشق یه عاشق دل شکستهಌ᠐
راز رسیدن به شادی و سلامتی
معارف _ ادبیات
پوست مو زیبایی
تنهای تنها
آخرین صاحب لوا
جاده مه گرفته
دخترانی بـرتر از فــرشته
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
تبسمـــــــــــــــی به ناچار
ماتاآخرایستاده ایم
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
مستانه
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
ناز آهو
گیسو کمند
جــــــــــــــــوک نـــــــت
عکس سرا- فقط عکس
عکس های عاشقانه
حقوق دانشگاه پیام نور ایلام
تیشه های اشک
فقط خدا رو عشقه
پاتوق دوستان
بنده ی ناچیز خدا
آزاد
ارمغان تنهایی
فقط عشقو لانه ها وارید شوند(منامن)
سلام آقاجان
ردِ پای خط خطی های من
منطقه آزاد
علی پیشتاز
تنهاترم
محمدمبین احسانی نیا
یادداشتهای فانوس
دوست یابی و ویژگی های دوست
کد تقلب و ترینر بازی ها
ستاره سهیل
داستان های جذاب و خواندنی
عاشقانه
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
یادداشتهای من
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
سرافرازان
*bad boy*
سرزمین رویا
برای اولین بار ...
خاطرات و دل نوشته های دو عاشق
چون میگذرد غمی نیست
بازگشت نیما
دهیاری روستای آبینه(آبنیه)
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
سایه سیاه
رازهای موفقیت زندگی
دوره گرد...طبیب دوار بطبه...
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
بچه های خدایی
مرام و معرفت
خوش آمدید
The best of the best
بوستان گل و دوستان
صفیر چشم انداز ایران
من.تو.خدا
۞ آموزش برنامه نویسی ۞
شبستان
دل شکســــته
یکی هست تو قلبم....
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
یامهدی
تنها هنر
دل نوشته
صوفی نامه
har an che az del barayad
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
شجره طیّبه

دانلود هر چی بخوایی...
نور
Dark Future
مجله مدیران
S&N 0511
**عاشقانه ها**
پنجره چهارمی ها
AminA
نسیم یاران
تبیان
صدای سکوت
(بنفشه ی صحرا)
اندکی صبر سحر نزدیک است....
ابهر شهر خانه های سفید
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
توشه آخرت
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
جزتو
ترخون
عشق پنهان
@@@باران@@@
شروق
Manna
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
پرسش مهر 8
دریایی از غم
طره آشفتگی
...ترنم...
Deltangi
زیبا ترین وبلاگ
ارواحنا فداک یا زینب
علمدار بصیر
کرمان

عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
قمه‏زنی سنت یا بدعت؟
سلام
عطش
حضرت فاطمه(س)
♀ ㋡ JusT fOr fuN ㋡ ♀
اواز قطره
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
آرشیو یادداشت‌ها
دینی
گلچینی از جغرافیای طبیعی و تاریخی افغانستان
آثارتأریخی افغانستان
گلچینی از تاریخ جهان و افغانستان
میراث گرانبهای گذ شتگان چراغی است برآیند گان
کابل و ولایات افغاانستان عزیز
زبان شرین پارسی
وازه نامهء هم زبانان
ادبیات و هنر
پرواز خیال
شعر و ادب
اى الهه عشق مادر!
عاشقانه ها
موزیک و اشعار آهنگهای بهترین اوازخوان افغان احمد ظاهر و دیگران
سیاسی
جامعه شناسی -مردم شناسی
دانستنیهای جالب
طب ورزش صحت وسلامتی
مسائل جنسی خانه و خانواده
آموزش زیبایی
روانشناسی
طب سنتی و نسخه های پزشکی با گیاهان دارویی
غذا موادغذائی و اشامیدنیها
خواص میوه ها و سبزیجات
اخبار
زندگینا مه
داستانهای کوتاه و آموزنده
نجوم فضا وفضانورد ی
کمپیوتر انترنیت و وب نویسی
لطیفه ها اندرز ها و پیامهای کوتاه خواندنی و عالی
طنز
تقویم هجری شمسی اوج درایت فرهنگی ما
سرگرمی ها
معرفی کتاب
تصویر عکس ویدئو فلم
بهترین های خط
جالبترین کارتونها
طالع بیی
یادداشتها
قوانین خواب و رویا وتعبیرخواب
تبریکی و تسلیت
داغ غربت
علمی
تاریخی و اجتماعی
خانهء مشترک ما زمین
اشعار میهنی رزمی و سیاسی
هوا و هوانوردی
آموزش و پرورش
معانی اصطلاحات و تعاریف
دنیای عجاء‏بات