دب اکبر و آسمان زمستان
دب اکبر اولین الگوی آسمانی است که منجمین غیرحرفه ای به خوبی یاد می گیرند، زیرا بسیار ساده و نورانی است. دب اصغر کوچک تر و کم نورتر است. در شهرها، بیشتر ستارگان دب اصغر قابل رؤیت نیستند، ولی ستاره ی قطبی که مهمترین ستاره ی دب اصغر است، خیلی کم نور نیست و در شهر معمولاً قابل دیدن است.
عَیوق (Ayyuq)، پرنورترین ستاره ای است که در زمستان به بالای سر می رسد. برای یافتن آن کافی است که دو ستاره ی دب اکبر که در تصویر 2 مشخص شده است، را ادامه دهیم تا به عیوق برسیم. البته عیوق آنقدر پر نور هست که نیازی به راهنما نداشته باشد، زیرا در زمستان درست در بالای سر قرار می گیرد. ولی ممکن است در بهار یا پاییز نیز در ابتدا یا انتهای شب، این ستاره را در حال غروب یا طلوع ببینیم. در نتیجه استفاده از خطوط راهنما به ما کمک می کند که آن را با دیگر ستارگان نورانی آسمان اشتباه نگیریم. عیوق پرنورترین ستاره ی صورت فلکی ارابه ران (مُمسِکُ العِنان) است. (تصویر 1)
صورت فلکی ذات الکرسی که شبیه یک M می باشد، نیز درست به همان فاصله ی عیوق از دب اکبر در سمت چپ دب اکبر دیده می شود. در بالای ذات الکرسی، صورت فلکی کم نورتر برساووش قرار دارد. (تصویر2) و بین این دو صورت فلکی خوشه ی دوگانه ی x و h قرار دارد.
جبار و ستارگان زمستانی
ستارگان زمستانی بسیار درخشان تر از دیگر فصول سال هستند. نه بخاطر اینکه زمستان هوای تمیزتری دارد، بلکه ستارگان زمستانی خودشان تابان و درخشان اند. در تصویر 3، مهمانی آسمان زمستان، با صورت فلکی جبار شروع می شود. جبار پادشاه صورفلکی زمستانی ویا شاید همه ی فصول دیگر می باشد. جبار بیش از هر صورت فلکی دیگری ستاره ی پرنور دارد. این صورت فلکی واقعاً به یک شکارچی شباهت دارد، به همین دلیل به آن شکارچی هم می گویند. (تصویر 4 و 5): سه ستاره که کمربند جبار را نشان می دهند، دو ستاره برای کتفها و دوستاره برای زانوان. ستاره ی درخشان و قرمزرنگ اِبطُ الجُّوزا روی شانه ی چپ جبار قرار دارد. این ستاره در واقع یک اَبَرغول سرخ است که یکی از بزرگترین ستارگان آسمان محسوب می شود. اگر ابط الجوزا را به جای خورشید بگذاریم، بزرگی آن تا مدار زمین را فرا می گرفت و زمین درون این ستاره قرار می گرفت. فاصله ی این ستاره تا ما درحدود 600 سال نوری است، ولی با این فاصله ی زیاد هنوز از پرنورترین ستارگان آسمان شمرده می شود. از طرف دیگر به خاطر دمای سطحی کم، رنگ این ستاره به سرخی گراییده و از زمین به رنگ نارنجی دیده می شود.
بقیه ی ستارگان جبار همگی ستاره هایی داغ و آبی رنگ هستند. پرنورترینشان ستاره ی رِجلُ الجَبّار است که یک ستاره ی غول آبی با قطری حدود 30 برابر خورشید است. رجل الجبار 1000 سال نوری از زمین فاصله دارد.
درست در زیر کمربند جبار ستاره ای مه آلود دیده می شود. این نقطه ی مه آلود در واقع سحابی بزرگ جبار است، توده ای بزرگ از گاز و غبار که در فاصله ی 1500 سال نوری از زمین قرار گرفته است. این سحابی بزرگ در واقع زادگاه بزرگ ستاره ای است! توده های گاز درون این سحابی بسیار فشرده می شوند و ستارگان را بوجود می آورند. (تصویر6) اگر با یک دوربین دو چشمی به این سحابی نگاه کنیم می توانیم نمایی زیبا از این سحابی را ببینیم: تصویر 7. علت روشنایی این سحابی وجود تعدادی ستاره درون آن است که او را روشن می کنند. این ستارگان از خود این سحابی زاییده شده اند! این سحابی حدود 25 سال نوری قطر دارد. یعنی نور برای سفر از یک سوی آن به سوی دیگر 25 سال زمان صرف می کند.
از آنجایی که جبار مثل دب اکبر، ستارگان پرنوری دارد، می توانیم برای یافتن بقیه ی صور فلکی، از جبار استفاده کنیم: تصویر 8
صورت فلکی ثور که نمایش دهنده ی شکل یک گاو نر است، در نزدیکی جبار خود نمایی می کند. اگر سه ستاره ی کمر بند جبار را به سمت راست ادامه دهیم به ستاره ی دبران که پرنورترین ستاره ی ثور است می رسیم. دبران چشم قرمزگاونر محسوب می شود! (تصویر 9و10) زیرا این ستاره نارنجی رنگ است. دبران یک ستاره ی غول سرخ است و دارای قطری 45 برابر قطر خورشید است! اگر دبران را به جای خورشید قرار دهیم تا مدار عطارد می رسد!
اگر خطی که از کمربند جبار به سمت راست کشیدیم و به دبران رسیدیم، را ادامه دهیم به خوشه ی زیبای پروین می رسیم. تصویر 11، این خوشه ی بازِ ستاره ای مجموعه ای از چندین ستاره است که در موقعیت یکسانی در کهکشان قرار گرفته اند(تصویر 12). شکل ظاهری این خوشه با چشم غیر مسلح شبیه مدل کوچکتر دب اکبر می باشد، به همین دلیل بعضی افراد که با آسمان آشنا نیستند، گمان می کنند که این همان دب اصغر است!
درست در 45 درجه ای بالای جبار، ستاره ی درخشان عیوق نور افشانی می کند. بدین ترتیب همانطور که قبلاً بیان شد، صورت فلکی ارابه ران را می توان هم به وسیله ی دب اکبر و هم از طریق جبار یافت.
ستاره ی درخشان شعرای یمانی نه تنها پرنورترین ستاره ی آسمان زمستان است، بلکه درخشان ترین ستاره ی آسمان شب هم می باشد. تنها بعضی سیارات مثل مشتری و زهره و مریخ (درحالت نزدیک) از شعرای یمانی پرنورترند. شعرای یمانی ستاره ی درخشان صورت فلکی سگ بزرگ (کلب اکبر) است. سگ بزرگ در واقع سگ شکاری جبار است و همیشه در کنار پای صاحب خود ایستاده است.(تصویر 13) برای یافتن شعرای یمانی کافی است، سه ستاره ی کمربند جبار را به سمت چپ ادامه دهیم. این ستاره در واقع ستاره ای بسیار پرنور نیست، بلکه به خاطر اینکه به ما نزدیک است، پرنور به نظر می رسد. فاصله اش تنها 6ر8 سال نوری است. البته این ستاره از خورشید ما درخشان تر است و 23 برابر خورشید از خود نور می تاباند.
مقالات پیشین:
2- برای رصد از دستتان استفاده کنید!
4- ذات الکرسی، آندرومدا و آسمان پاییز
مقالات مرتبط:
1- خلاصهای از تاریخ نجوم یونانی و اسلامی (1)
2- مرحله ی سوم: 8 دقیقه ی نوری از زمین تا خورشید و عطارد
3- مرحله ی چهارم: 1 ساعت نوری از زمین؛ مشتری و زحل
4- مرحله ی پنجم: 3 ساعت نوری از زمین؛ اورانوس و نپتون
کلمات کلیدی:
1- آیا ما روی یک بیسکویت زندگی می کنیم؟
شاید در بحث های روزمره این جملات بسیار شنیده شود:
« هر کسی می داند که زمین کروی است.» یا «فکر نمی کنم کسی شک داشته باشد که زمین در حال چرخش به دور خورشید است.»
احتمالاً بسیار تعجب می کنید اگر بدانید نه تنها افرادی هستند که به گردش زمین به دور خورشید اعتقاد ندارند، بلکه معتقدند: این یک اشتباه بزرگ است که فکر کنیم زمین مثل یک توپ کروی است. حقیقت این است که زمین تنها می تواند به صورت یک سکه یا بیسکویت مسطح باشد!
انجمن زمینِ مسطح در حدود قرن 19 در انگلستان توسط یک مخترع انگلیسی به نام ساموئل روبوتهام تأسیس شد. اصل اعتقاد اعضای این انجمن این است که زمین ابداً به شکل یک کره نمی تواند باشد، زیرا این موضوع با تجربیات روزمره ی تمام انسانها متضاد است. در واقع زمین، مسطح و مانند یک بیسکویت تخت و گرد است. روبوتهام با تفسیری که از بخشهایی از کتاب مقدس داشت، به این عقیده ی خاص رسیده بود و مقالاتی در این باره چاپ نمود. وی در نهایت در کتاب 430 صفحه ای خود به نام «زمین نه یک کره»، دیدگاههای خود را به طور مفصل ارائه داد.
بر اساس عقیده ی زمین تخت ها: زمین یک دیسک تخت است که نقطه ی قطب شمال در مرکز آن قرار دارد. همچنین نقطه ای به نام قطب جنوب وجود ندارد، بلکه دور تا دور زمین را دیواره ای مرتفع از یخ فراگرفته است. خورشید و ماه در فاصله ی 3000 مایلی قرار دارند و «کیهان» 100 مایل بالاتر است.
در قرن بیستم فعالیتهای ایشان محدود نشد و با چاپ یک مجله و حتی یک ایستگاه رادیویی نظریات خود را پخش می نمودند. در سال 1906 رهبر این گروه به نام «ولیوا» و 6000 نفر از پیروانش سعی داشتند در تمام ایالات متحده اعتقادات خود را منتشر سازند. نجوم تکاملی و زمین تخت دو شیطانی بودند که ایشان دربرابر آنها می جنگیدند!
در سال 1956 تصاویر مختلف فضانوردان از زمین کروی در دسترس عموم قرار گرفت و انجمن را با خطری جدی روبرو ساخت. ساموئل شنتون یکی از اعضای انجمن در برابر این تصاویر اینگونه اظهار نظر نمود که: «به راحتی می توان دید که چگونه یک عکس مثل این می تواند چشمهای ناکارآزموده را فریب دهد.»
پس از فرود آپولوها روی ماه، موضع انجمن این بود که این ماجرای سفر به ماه در واقع فریبی است که توسط شرکت فیلم سازی هالیوود بر اساس داستانی از آرتور سی کلارک تهیه و تولید شده است. این نظر حتی توسط بسیاری از افراد غیر عضو در انجمن نیز پذیرفته شد! حتی در ایران امروزه بعضی به این موضوع معتقددند.
در بیانیه ای که توسط چارلز جانسون رئیس انجمن زمین تخت در سال 1971 اعلام شد، آمده است:
« ... جهان تخت است.... ما معتقدیم که آنچه امروزه به نام علم و دانشمند مطرح است، در واقع فریبکارانی هستند که عوام را گول می زنند. ... البته تکنولوژی و تمام چیزهای خوبی که برای ما آورده است هیچ ربطی به علم ندارد. تمامی مخترعین ضد علم بوده اند. مثلاً برادران رایت (مخترعین هواپیما) گفته اند:« نظریات علمی ما را سالها عقب نگه داشت. زمانی که ما تمام علم را به دور انداختیم، و از تجربه ها و تجربه ها شروع کردیم، آنگاه هواپیما را اختراع نمودیم.»
جالب است بدانیم که هنوز بسیاری در ایالات متحده به تخت بودن زمین معتقد هستند!
بیایید در طی یک بحث با یک زمین تخت گرا، بیشتر با عقائد آنها آشنا شویم:
پرسشگر: شما چگونه دور شدن کشتی ها از ساحل را توضیح می دهید؟ زمانی که کشتی ها از ساحل دور می شوند، آهسته آهسته پایین می روند و در نهایت فقط نوک دکلشان باقی می ماند و آن هم پس از مدتی محو می شود. این نشان نمی دهد که زمین تخت نیست؟
زمینِ تخت گرا: آیا شما واقعاً این را دیده اید؟
پرسشگر: خوب، بله من واقعاً این پدیده را دیده ام. چگونه این را توضیح می دهید؟
زمین تخت گرا: بوسیله ی شکست نور! شکست نور توسط جو باعث می شود شما به خطا احساس کنید که کشتی در حال فرو رفتن به پایین است. در حالی که اگر بارها این پدیده را ببینید ممکن است حتی بنظر برسد که کشتی ها کمی به سمت بالا هم می روند و توی هوا می ایستند! شما که فکر نمی کنید آنها پرواز می کنند، بلکه این بخاطر شکست نور است.
پرسشگر: هواپیما ها اگر به سمت شرق یا غرب برای مدتی پرواز کنند، به نقطه ی اول خود برمی گردند، این اتفاق نمی تواند در یک جهان تخت روی دهد.
زمین تخت گرا: البته که می تواند! زمین مانند یک صفحه ی گرامافون است، و برای چنین کاری شما کافی است یک دور کامل به دور نقطه ی قطب شمال بزنید تا به نقطه ی اول خود بازگردید.
پرسشگر: درست است، ولی سعی کنید با این نظریه ی خود به سمت جنوب بروید، آن وقت به لبه های زمین خواهید رسید.
زمین تخت گرا: البته که نه! هیچ کس نمی تواند به لبه ها برسد زیرا در مسیرش دیواره های بلند یخ وجود دارد.
پرسشگر: در باره ی جهت قطب نما که به سمت جنوب است چه می گویید؟
زمین تخت گرا: سوزن قطب نما همیشه به سمت شمال است. و در نزدیکی پیرامون زمین منحرف می شوند، در نتیجه کاشفین فکر می کنند به قطب جنوب رسیده اند.
می توان این بحث را همین طور ادامه داد. تا زمانی که همینطور کیفی و نادقیق بحث شود، به جایی نخواهد رسید.
در مقالات بعدی به ادله ی دندان شکن (!) زمین تخت ها برای اثبات ادعایشان خواهم پرداخت.
برای مطالعه ی بیشتر:
http://en.wikipedia.org/wiki/Flat_Earth
منبع:
مقالات مرتبط:
1- خلاصهای از تاریخ نجوم یونانی و اسلامی (1)
3- برای رصد از دستتان استفاده کنید!
6- مرحله ی پنجم: 3 ساعت نوری از زمین؛ اورانوس و نپتون
4- مرحله ششم 3ر4 سال نوری از زمین: نزدیکترین ستاره به خورشید
کلمات کلیدی:
بیگ بانگ « انفجار بزرگ»
می توانیم تاریخچه جهان را مرور کنیم تا به 14 میلیارد سال قبل به لحظه ای خاص برسیم جایی که تمام جرم و انرژی موجود در جهان در نقطه ایی کوچکتر از یک سکه متمرکز شده بود لحظه ایی که هیچ کدام از قوانین فیزیکی نمی توانند آن را تفسیر کنند.
در این مقاله به معرفی انفجار بزرگ یا بیگ بانگ (big bang) می پردازیم و به طور کلی در سه بخش آن را بررسی می کنیم :
1- بیگ بانگ چه بوده است؟
2- چه نیرویی بیگ بانگ را بوجود آورده است ؟
3- جهان از کجا آمده است ؟
1- بیگ بنگ چه بوده است:
بیگ بانگ (انفجار بزرگ) نخستین پدیده و اتفاق شناخته شده در جهان می باشد.
می توانیم تاریخچه جهان را تا 14 میلیارد سال قبل مرور کنیم، تا به لحظه ای آتشین به نام بیگ بانگ برسیم. در آن لحظه جهان بینهایت داغ و متراکم بوده است، در واقع تمام مواد موجود در جهان از جمله دورترین کهکشان ها تا همین ذرات و مواد موجود در روی زمین خودمان بسیار متراکم شده بودند. اما ناگهان این نقطه متراکم منفجر می شود و انفجار عظیم و غیرقابل تصوری بنام بیگ بانگ بوجود می آید.
اما از آنجایی که کسی در آن لحظه برای ثبت آن اتفاق نبوده است ما از کجا می دانیم چنین انفجاری رخ داده است ؟ در طی قرن گذشته ما به سه دلیل رسیده ایم که فعلاً نظریه ی بیگ بانگ را به خوبی تأیید می کنند:
الف- مشاهده کردیم که کهکشان ها در حال دور شدن از هم هستند :
اگر سری مقالات قبلی را دنبال کرده باشید می دانید که کهکشان راه شیری ما یکی از بی شمار کهکشان موجود در عالم می باشد و ما انتظار داریم تمامی این کهکشان ها از جمله کهکشان خودمان با توجه به نیروی گرانش ( متقابلی که به هم وارد می کنند ) به سمت هم حرکت کنند، اما در سال 1929 ستاره شناسی به نام ادوین هابل به کشفی غیرمنتظره دست یافت : کهکشان ها با سرعت زیاد در حال دور شدن از هم هستند و هر چه فاصله شان از هم بیشتر باشد با سرعت بیشتری از هم دور می شوند.
وقتی کهکشان ها در حال دور شدن از همدیگر باشند، بنابراین باید در گذشته به هم نزدیکتر بوده باشند. با توجه به بررسی سرعت و جهت حرکت کهکشان ها ستاره شناسان متوجه شدند که همه آنها باید در حدود 14 میلیارد سال پیش به طور باور نکردنی متراکم و فشرده بوده باشند، که این قضیه با شواهد بسیار دیگری نیز تأیید می شود.
ب- عناصر شیمیایی نیز تایید کننده بیگ بانگ هستند :
در سال 1940 فیزیک دانی به نام جورج گاموف به همراه دستیارانش فهمیدند که جهان در ابتدایش بسیار متراکم و داغ بوده هست. در آن سال دانشمندان تازه دریافته بودند که عناصر شیمیایی تحت تراکم و دمای بسیار زیاد می توانند به یکدیگر تبدیل شوند .گاموف و دستیارانش این قضیه را برای جهانی فوق العاده داغ و متراکم و در حال انبساط محاسبه کردند و دیدند در آن شرایط یک چهارم از ساده ترین عنصر (هیدروژن) به عنصر هلیوم تبدیل می شود . ستاره شناسان نیز نسبت هیدروژن به هلیومی را که در جهان پراکنده شده است را محاسبه کردند که مقدار آن دقیقاً با محاسبات جورج گاموف سازگار بودند. این مسئله هم یکی از قوی ترین دلایل بر رخداد بیگ بانگ می باشد.
پ - نور حاصل از بیگ بانگ را مشاهده کردیم :
با توجه به نظریه بیگ بانگ , بیگ بانگ همه جای فضا رخ داده است (نه فقط در یک نقطه). هزاران سال بعد از بیگ بنگ جهان با ماده داغ (حاصل از انفجار بیگ بانگ) پرشده بود و این ماده ی داغ شروع به گداخته شدن و تابشی کرد که به همه جهات تابیده می شد.(هر جسمی نیز وقتی خیلی داغ می شود شروع به درخشش می کند). این پس تابش (afterglow ) بیگ بانگ هنوز نیز در جهان وجود دارد.
در واقع این جریان ثابت از تابش همواره به زمین می رسد، از دورترین نقاط فضا که میلیاردها کیلومتر با ما فاصله دارند. اما از آنجایی که این نور فاصله ایی بسیار طولانی را طی کرده و با انبساط جهان انرژی خود را از دست داده دیگر با چشم قابل رؤیت نیست، اما هنوز به وسیله حسگرهایی قابل شناسایی است.
در سال 1964 رادیو ستاره شناسانی به نام آرنو پنزیز و رابرت ویلسون اولین کسانی بودند که توانستند این پس تابش بیگ بانگ را کشف کنند و سرانجام در سال 1991 فضاپیمای ناسا تصویری از این نور باستانی را گرفت که نتیجه ایی قاطع و معتبر بر وقوع بیگ بانگ بود. این دست آورد بعنوان یکی از بزرگترین پیروزی های بشر در اکتشاف های علمی اش قلمداد می شود. به این امواجی که با انرژی کم از تمام نقاط فضا به سوی ما می آیند، «تابش زمینه ی کیهانی» گفته می شود.
تمامی این دستاورد ها نتیجه دو عامل مهم است : اول همراه شدن تخیل بشر با اکتشافات علمی و دوم میل و اجازه طبیعت برای دست یافتن به این راز های شگفت انگیز خلقت تا جایی که ما می توانیم از نقاط آغازین خلقت صحبت کنیم. در واقع بزرگترین معجزه ی خلقت بقول انیشتن این است که : جهان قابل شناختن است!
اما اگر بخواهیم به عقب تر از بیگ بانگ برگردیم چی؟ قبل از بیگ بانگ چه بوده است ؟ چه نیرویی آن را بوجود آورد ؟
مقاله ی بعد را مشاهده کنید!
تهیه: محمد درخشانی
ویرایش علمی: بخش نجوم سایت تبیان
کلمات کلیدی:
جرم جهان اندکی کمتر از تصورات قبلی است
محاسبات جدید نشان میدهند که جرم جهان بین 10 تا 20 درصد کمتر از چیزی است که تا پیش از این تصور میشد.
محاسبات جدید نشان میدهند نسبت به آنچه پیش از این تصور میشد، جهان دارای مادهی معمولی و تاریک کمتری است. طبق این محاسبات، وزن جهان حدود ?? تا ?? درصد کمتر از قبل تخمین زده میشود. این تخمین جدید از بررسی خوشهی کهکشانی «ایبل» ???? (Abell 3112) به دست آمده است. در سال ????، منجمان اعلام کردند منشأ اشعهی ایکس تابیده شده از این خوشه، ابرهای گرد و غبار و گازهای بین کهکشانی هستند. ولی مشاهدات جدید رصدخانه ی فضایی چاندارا نتوانست خطوط طیفی مربوط به اینگونه ابرها را تشخیص دهد.
به همین دلیل منجمان معتقدند اشعهی ایکس تابشی از این خوشه ناشی از برخورد بین الکترونها و فوتونهای درون فضاست. این امر باعث تغییر محاسبات مربوط به تخمین جرم این خوشه میشود.
«مکس بونامنت»(Max Bonamente)، یکی از اعضای تیم بررسی کنندهی این خوشه، میگوید:"این واقعیت نشان میدهد که وزن ابرهای منشأ اشعهی ایکس بسیار کمتر از مقداری است که قبلاً تصور میشد".
مادهی تاریک ابتدا به این دلیل مورد توجه قرار گرفت که میتوانست توضیح دهد چگونه کهکشانها با وجود سرعت زیاد چرخش به دور خود، از هم نمیپاشند. اگر مادهی معمولی کمتری در ایبل ???? وجود داشته باشد، مادهی تاریک کمتری نیز برای نگهداری آن مورد نیاز است. و در صورتی که این امر در مورد دیگر کهکشانها نیز صادق باشد، جهان وزن کمتری نسبت به آنچه تصور میشود خواهد داشت. تأیید نتایج به دست آمده به وسیلهی این تیم تحقیقاتی منوط به ماموریتهای فضایی آتی است که قادر باشند منشأ تابشهای دریافتی را به دقت مشخص نمایند.
منبع:
کلمات کلیدی:
سیاراتی با 4 پدر و مادر!
به نظر شما چند ستاره نیاز است تا سرپرستی یک سیاره را به عهده بگیرند؟! در منظومه ی شمسی ما تنها یک ستاره این مسئولیت را بعده دارد: خورشید خودمان. ولی تلسکوپ فضایی اسپیتزر ناسا اخیراً نشان داده است که ممکن است سیاراتی در یک منظومه با چهار ستاره یافت شوند!!
ستاره شناسان با استفاده از مشاهدات فروسرخ، یک دیسک غبار چرخان در اطراف یک جفت از ستارگان مجموعه ی چهارتایی HD 98800 یافته اند. این دیسک غبار در حال تبدیل شدن به سیاراتی است که در آینده در این مجموعه به وجود خوهند آمد.
این تلسکوپ فضایی، وجود شکافی را در این دیسک غباری یافته است که نشان دهنده ی حضور سیاراتی در حال شکل گیری است. این پیش- سیارات غبار اطراف را به سوی خود جذب می کنند، و رشد می کنند.
مجموعه ی HD 98800 حدوداً 10 میلیون سال عمر دارد و در فاصله ی 150 سال نوری از ما در صورت فلکی نهر قرار گرفته است.
این مجموعه، شامل چهار ستاره است که مشتمل از دو جفت - گردان - می شود که به دور هم گردش می کنند. یکی از این دو جفت بنام HD 98800B، یک دیسک غباری در اطراف خود دارد، در حالی که جفت دیگر فاقد چنین دیسکی می باشد.
این چهار ستاره بر همدیگر اثر گرانشی دارند و به همین دلیل به دور هم می گردند. فاصله ی بین این دو جفت 50 واحد نجومی است. (واحد نجومی = فاصله ی زمین تا خورشید) این فاصله، کمی بیشتر از فاصله ی خورشید تا پلوتو است.
سیارات معمولاً با جارو کردن مسیر خود در میان دیسک غباری اطراف ستاره، یک شکاف در توده ی غبار ایجاد می کنند. بدین ترتیب مانند یک گلوله ی برفی هرچقدر به مسیر خود ادامه می دهد غبار بیشتری جذب کی کند و بزرگ تر می شود، و به سیاره تبدیل می شوند. آنهایی که تنها از سنگها شکل می گیرند و گازها را از دست می دهند، به سیارات صخرهای مثل زمین و مریخ تبدیل می شوند. آنهایی که مقدار زیادی گاز در اطراف آنها باقی می ماند، سیارات گازی را شکل می دهند، مثل مشتری و زحل. و تکه صخره های بزرگی که نمی توانند به سیاره تبدیل شوند، سیارک ها و دنباله دارها را می سازند.
فرایند پیچیده ی شکل گیری سیارات در چنین مجموعه های ستاره ای که دارای چندین ستاره می باشند، برای منجمین بسیار مفید و جالب است.
منبع خبر:
کلمات کلیدی:
محلی برای پیدایش حیات در بعضی سیارات فراخورشیدی
سیارههای فرا خورشیدی صخرهای که قبلاً تصور میشد نیمی از آنها یخ زده و نیمی دیگر سوخته است، ممکن است بتوانند در مرزهای سایه روشن خود، میزبان حیات باشند.
(مرز سایه روشن: مرز میان تاریکی و روشنی روی سطح سیاره)
این سیارات به دلیل نیروهای گرانشی، اغلب به صورتی حرکت میکنند که همیشه یک طرفشان رو به ستارهی میزبانشان باشد و به اصطلاح قفل گرانشی میشوند. در این حالت نیمکرهای که رو به ستارهی مادر است سوزان و قسمت تاریک آنها یخ زده میشود. در نتیجه تا پیش از این به نظر میرسید که این سیارهها برای زندگی مناسب نیستند. ولی یک مدل کامپیوتری جدید نشان میدهد که اگر چنین سیارههایی در مدارهای بیضی حرکت کنند، میتوانند مناطقی مناسب برای پیدایش و بقای حیات داشته باشند.
ماه نیز حرکت نوسانی مشابهی را انجام میدهد. مدت زمانی که صرف چرخش حول محورش میکند با زمانی که یک بار به دور سیارهی ما میچرخد برابر است. بنابراین همیشه یک روی آن به سمت زمین است. اما چون مسیر ماه به دور زمین کاملا دایره ای نیست، سرعت مداریش گاهی اوقات از سرعت چرخش دورانی آن کمتر یا بیشتر می شود. تفاوت بین این دو حرکت باعث میشود تا ما بتوانیم اندکی از لبههای ماه را نیز ببینیم. اگر روی ماه بایستید، خواهید دید که جای زمین در آسمان تقریباً ثابت است و تنها اندکی نوسان میکند.
این اثر میتواند احتمال وجود حیات را روی سیارههایی که به دور ستارگان کوچک و کم نور به نام کوتولههای سرخ میگردند، افزایش دهد. دلیل این امر این است که کمربند حیات این گونه از ستارهها بسیار نزدیک به ستاره است و اگر سیارهای در این ناحیه وجود داشته باشد، به احتمال زیاد در حالت قفل گرانشی با ستارهی مادر خود قرار می گیرد و میتواند در مرزهای سایه روشن خود، میزبان حیات باشد.
منبع خبر:
کلمات کلیدی:
عظمت ستارگان غول پیکر در برابر اندازه ی زمین و خورشید
خورشید ستاره ای است که بسیار از زمین بزرگ تر است. ولی در مقایسه با ستارگان غول پیکر اطراف ما بسیار کوچک!!
در این تصاویر می توانیم نسبت اندازه ی زمین و خورشید را در مقایسه با ستارگان غول پیکری مثل ابط الجوزا و قلب العقرب به خوبی درک کنیم.
این ستارگان غول پیکر معمولا غول های سرخ یا ابَرغول های سرخی هستند که دوره ی پایانی ستارگان پر جرم را نشان می دهند.
در میان این ستارگان غول پیکر، غول های آبی جوان ، مثل رجل الجبار، با جرم های بینهایت زیاد هم دیده می شود.
البته این تنها گوشه ای از عظمت بعضی ستارگان نزدیک به خورشید بود. ولی در واقع میلیاردها ستاره ی بزرگ و کوچک این کهکشان بزرگ را شکل داده اند.
ان الله خالق کل شیء و هو الواحد القهار
لا اله الا هو فأنی تؤفکون
کلمات کلیدی:
تصاویر حیرت انگیز از بهمن فعال در مریخ
تصاویر جالبی از بهمن یخ و سنگ در مناطق قطبی شمالی مریخ بدست آمده است، که توسط مدارگرد اکتشافی مریخ (MRO) با تصویر بردار کیفیت بالا(HiRISE) برداشته شده است. این تصاویر مربوط به بقایای بجامانده از یک بهمن در گذشته نیست، بلکه این تصاویر در لحظات فعالیت بهمن گرفته شده است! این پدیده ی نادر ارزش بسیار زیادی برای مریخ شناسان در جهت شناخت و تحلیل تأثیرات فصلی بر سطح سیاره و فعالیتهای زمین شناختی مریخ خواهد داشت.
این پدیده در طول یک پرتگاه از یخ و سنگ در قطب شمالی مریخ روی داد. ابزار HiRISE در حال مطالعه ی تغییرات فصلی در قطب شمال بود که این پدیده در چهار نقطه از پرتگاه به وقوع پیوست. بدین ترتیب HiRISE شاهد چیزی بود که در زمین بسیار شایع تر از مریخ است: بهمن
این پرتگاه یک صخره ی بلند به ارتفاع 700 متر است که حدود 60 درجه شیب دارد. ترکیبی از یخ، سنگ و غبار که در طول زمان یخ زده، روی این صخره را پوشانده است. فرو ریزش بهمن سبب ایجاد ابری از غبار بر فراز پرتگاه شد. توده ی ابر حدود 180 متر عرض دارد و 190 متر برفراز پرتگاه به هوا رفت.
چشم انداز مریخ معمولاً در طول میلیونها سال هیچ تغییری نمی کند. برعکس زمین، مریخ فاقد جوی ضخیم و پرتلاطم است که عوارض سطحی را جابجا کند. نبود آب نیز سبب نبود فرسایش گسترده در سطح این سیاره است. مریخ همچنین فرآیندهای زمین شناختی مختصری دارد: نه اثری از آتش فشان هست نه زمین لرزه ی بزرگ!
پس چه چیزی باعث وقوع این بهمن ها شده؟
• ناپدید شدن (تصعید) دی اکسیدکربن یخزده، سنگ ها را از جا می کند.
• انبساط و انقباض یخ بر اثر تغییرات دمای فصلی
• زمین لرزه های کوچک مریخی
• برخورد شهاب سنگی در نزدیکی
• لرزش بر اثر یک بهمن، بهمن های دیگری در طول پرتگاه ایجاد می کند.
معمولا در زمان تغییر فصول ماشه ی بهمنها در مریخ رها می شوند! موقعی که مناطق قطبی گرم می شوند، دی اکسید کربن منجمد (یخ خشک) شروع به تصعید می کند، و سنگهای لبه ی پرتگاه شل می شوند. همچنین تعییرات دما باعث انبساط و انقباض آب یخزده می شود.
به هر حال HiRISE بسیار خوش شانس بوده است که توانسته از این پدیده ی بی نظیر تصویر برداری کند.
سری به مقر این اکتشافات بزنید: مدارگرد اکتشافی مریخ
منبع:
ترجمه:
امیرمحمد گمینی - واحد نجوم تبیان
کلمات کلیدی:
قمر حلقه دار!!
این دیگر از عجائب منظومه ی شمسی است که یک قمر حلقه داشته باشد!
سیاره ی زحل معروف ترین سیاره ی حلقه دار است و فضاپیمای کاسینی از سال 2004 از نزدیک درحال تحقیق روی حلق های این سیاره می باشد.
فضاپیمای کاسینی در اطراف زحل مشغول کاوشهای علمی است.
و حالا این فضاپیما شواهدی از وجود حلقه در اطراف یکی از اقمار زحل به نام «رِئا» (Rhea) یافته است! رئا دومین قمر از نظر بزرگی در میان اقمار زحل است و این اولین بار است که در اطراف یک قمر حلقه هایی پیدا شده است!
« تا بحال تنها این سیارات بودند که حلقه داشتند، ولی اکنون بنظر می رسد رئا -یک قمر- می تواند دارای شباهتهای خانوادگی بیشتری با مادر خود، زحل، باشد. » این جمله ای بود که Geraint Jones از دانشمندان راهبر فضاپیمای کاسینی، روز جمعه 17 اسفند (March 7) در مجله ی journal Science نوشته بود.
رئا قمری است با قطر 1500 کیلومتر، در حالی که قطر حلقه ی اطرافش چند هزار کیلومتر است. حلقه ی اطراف سیارات معمولا انبوهی از خرده سنگها و یخهای بیشماری است که در یک صفحه ی حلقوی بدور سیاره مرکزی می گردد. خرده سنگهایی که حلقه ی دور رئا را می سازند، احتمالا اندازه هایی به اندازه ی ریگ و سنگ ریزه تا تخته سنگهای بزرگ تر را شامل می شوند. یک توده ی ابر غبار هم تا فاصله ی 5900 کیلومتری از مرکز قمر به سوی فضا گسنرده شده است.
چرا رئا حلقه دارد؟
یک توضیح احتمالی برای وجود این حلقه ها این است که آنها باقی مانده هایی از برخورد یک سیارک یا دنباله دار در گذشته های دور با رئا، باشند. چنین برخوردی می توانسته مقادیر زیادی گاز و ذرات جامد را اطراف رئا بپراکند. دیگر اقمار زحل مثل «میماس» دارای شواهدی از چنین برخوردهای فاجعه آمیزی بر سطح خود می باشند.
یکی دیگر از دانشمندان راهبر کاسینی، می گوید: «ما هرگز نباید از تنوع موجود در منظومه ی شمسی تعجب کنیم! سالها پیش فکر می کردیم که این تنها زحل است که دارای حلقه می باشد، ولی امروز ما با قمری آشنا شدیم که مینیاتوری است از مادرش، زحل، سیاره ای که بسیار استادانه تر آزین بسته شده است.»
منبع:
ترجمه و توضیحات:
امیرمحمد گمینی - واحد نجوم تبیان
کلمات کلیدی:
ممکن است الماس روی زمین سنگی کمیاب باشد، اما در کمال شگفتی در فضا به وفور یافت میشود و تلسکوپ بسیار حساس فروسرخ اسپیتزر ابزاری ایدهآل برای پیدا کردن این الماسهاست.
با استفاده از شبیهسازیهای رایانهای، محققان روشی را برای یافتن الماسها در فضا ابداع کردهاند. این الماسها که تنها چند نانومتر قطر دارند، ?? هزار بار از دانههای شن کوچکتر هستند، خیلی کوچکتر از آنکه به درد حلقهی نامزدی بخورند! ولی منجمان بر این عقیدهاند که این ذرات بسیار کوچک حاوی اطلاعات با ارزشی در رابطه با چگونگی تکامل مولکولهای کربنی هستند که اساس حیات روی زمین را تشکیل میدهند.
دانشمندان برای اولین بار در دههی ?? میلادی به تحقیق در رابطه با وجود الماس در فضا پرداختند. علت این تحقیق، یافتن مقادیر زیادی از الماسهای نانومتری در شهابسنگهایی بود که به زمین برخورد کرده بودند. منجمان دریافتند که حدود ? درصد از کل کربن موجود در شهابسنگهای بررسی شده را الماسهای نانومتری تشکلی میدهند. در صورتی که شهابسنگها را به عنوان نوعی از گرد و غبار موجود در فضا بدانیم، محاسبات نشان میدهند که تنها یک گرم از گاز و غبار ابرهای کیهانی میتواند تا ????? تریلیون نانوالماس داشته باشد!
«چارلز باشیلچر»(Charles Bauschlicher) از مرکز تحقیقاتی ایمز ناسا(Ames Research Center) به نکتهی جالبی اشاره میکند: "سوالی که همیشه از ما پرسیده می شود این است که اگر نانوالماسها این قدر فراوانند، چرا ما کمتر آنها را مشاهده میکنیم؟" در حقیقت ما فقط دو بار آنها را مشاهده کردهایم. "حقیقت این است که ما تا به حال به قدر کافی در رابطه با خواص الکترومغناطیسی و فروسرخ نانوالماسها نمیدانستیم که بتوانیم آنها را آشکارسازی نماییم".
برای حل این معما، باشیلچر و تیم تحقیقاتی وی به کمک نرمافزارهای رایانهای، شرایط میانستارهای را برای حالتی که سرشار از نانوالماسها باشد، شبیهسازی کردند. نتایج شبیهسازی آنها نشان میدهد که این نانوالماسها در طول موجهای فروسرخ ?/? تا ?/? میکرومتر و ? تا ??میکرومتر به شدت میدرخشند یعنی همان طول موجهایی که اسپیتزر به آنها حساس است.
نانو الماسها درون خیمره ی شهابسنگ
منجمان باید قادر باشند تا بتوانند این الماسهای سماوی را با بررسی آنها در نور فروسرخ تشخیص دهند. همانطور که نور مرئی با گذر از منشور به رنگهای سازندهی آن –هفت رنگ رنگین کمان- تجزیه میشود، نور فروسرخ هم در برخورد با مولکولهای مختلف، به اجزای مختلفی تقسیم میگردد. نکتهی جالب اینجاست که هر مولکول اثر خاص خود را بر نور فروسرخ میگذارد به نحوی که با بررسی این اثرانگشت میتوان نوع مولکول را تشخیص داد. دانشمندان از چنین روشی برای تشخیص نانوالماسها استفاده خواهند کرد.
اعضای تیم تحقیقاتی گمان میکنند اینکه نانوالماسها تا کنون به راحتی پیدا نشدهاند به این دلیل است که منجمان از ابزار مناسبی برای رصد استفاده نمیکردند و به علاوه محلهای درستی را نیز بررسی ننمودهاند. الماس از اتمهای کربن به هم فشرده تشکیل میشود بنابراین برای ایجاد اثرانگشت مناسب در طول موج فروسرخ، نیاز به نور ماوراء بنفش با شدتی زیاد است. بنابراین بهترین مکان برای جستجوی نانوالماسها درست در مجاورت یک ستارهی داغ است.
وقتی منجمان دریابند که باید کجا دنبال نانوالماسها بگردند، قدم بعدی حل معمای چگونگی شکلگیری این نانوالماسها در فضای میانستارهای است.
«لوییس آلاماندولا»(Louis Allamandola) یکی از محققان مرکز تحقیقاتی ایمز به این نکته اشاره میکند که: "الماسهای فضایی در مقایسه با الماسهای زمینی تحت شرایط متفاوتی شکل میگیرند". او میافزاید که الماسهای زمینی تحت فشار زیاد و در اعماق زمین شکل میگیرند، جایی که دما نیز بسیار بالاست. این در حالی است که الماسهای فضایی در ابرهای مولکولی سرد یافت میشوند. جایی که فشار میلیاردها بار کمتر از فشار اعماق زمین است و دما به زیر ???- درجه سانتیگراد میرسد.
آلاماندولا اضافه میکند: "اکنون که ما میدانیم کجا را باید جستجو نماییم، تلسکوپهای فروسرخ نظیر اسپیتزر میتوانند به ما در بررسی این نانوالماسها کمک کنند".
امیر حسام صلواتی
منبع خبر:
کلمات کلیدی: