برخی از مسائل را به دلیل اهمیت بیشتر آسانتر از بقیه به ذهن میسپاریم. اما مغز قابلیت به خاطر سپردن هر موضوعی را دارد و فقط به کمی تمرین و ممارست نیاز است. در زیر شما را با روشهای بهبود حافظه آشنا خواهیم کرد.
مساله: به جای پرداختن و وارد شدن به مطالب پیچیده روانشناسی در زمینه حافظه کوتاه مدت و بلندمدت بیایید فقط قرار بگذاریم دیگر مسائلی که نباید فراموش میکردیم را از قلم نیندازیم. برای مثال هر کسی، شاید به غیر از معلم شیمی، شما را به خاطر به یاد نیاوردن فرمول یک ماده خاص خواهد بخشید.
با این حال ممکن است هنگامی که در تختخواب خود دراز کشیدهاید، به دلیل به خاطر نیاوردن تلفن دوست صمیمیتان کلافه و پریشان شوید. در زیر مواردی را که باید سعی در به ذهن سپردن آنها نمایید، آورده شده است: اسامی، شمارههای تلفن، قیافهها، کارها، قرارهای ملاقات، تاریخهای تولد، گفتگوها و حقایق.
به یاد نیاوردن موارد فوق معمولا نتیجه توجه نداشتن به اندازه کافی است. اگر برایتان مهم بود، هیچگاه فراموش نمیکردید. بار دیگر کمی بیشتر سعی و دقت کنید و ببینید تا چه اندازه بیشتر موفق خواهید شد. همچنین مشخص کنید که کدام حافظه را دارید. بصری یا سمعی. وقتی پاسخ این سوال معلوم شد، در موقعیتی بهتر برای بهبود حافظه خود قرار خواهید گرفت.
در این قسمت نکات مهمی برای بهبود مهارتهای به ذهن سپردن مسائل آمده است:
کلمات کلیدی:
اگر آن را متحرک می بینید به فشارهای روانی شما مربوط می باشد.
هرچه سرعت حرکت در تصویر بیشتر دیده شود فشارهای روانی بیننده نیز بیشتر است و بالعکس.
کلمات کلیدی:
پایه ریزی اعتماد به نفس
با انجام موفقیت آمیز تکالیف دشوار می توانید پایه ریزی اعتماد به نفس خود را شروع کنید. از تکالیف کوچک شروع کرده وسپس در جهت دستیابی به اهداف اصلی تر کار کنید.اولین چیزی که باید مشخص کنید این است که چه کاری می خواهید بکنید. سه هدفی را که درعرض یک ماه می خواهید به آنها دست بیابید نام ببرید.
شهردار یک شهر بزرگ شدن هدفی واقع بینانه نیست . رفتن به یک میهمانی وصحبت کردن با دو نفر چنین است . یکی از اهداف خود را انتخاب کنید وآن را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید.اول چه کاری باید انجام دهید؟ دوم چه کاری؟ الی آخر. جدولی رسم کنید تا بتوانید پس از اتمام هر قسمت مقابل آن را علامت بزنید. برنامه ای برای دستیابی به اولین بخش هدف خودتان تنظیم کنید. مثلا" اگر می خواهید درکلاس درس صحبت کنید، دقیقاً تصمیم بگیرید که چه خواهید گفت . آن را بنویسید وتمرین کنید. درست پس از آنکه به اولین بخش هدف خود دست یافتید، به خودتان جایزه بدهید: یک کلام مهربانانه ، فنجانی قهوه ، مطالعه کتاب یا روزنامه یا هر فعالیت لذت بخش دیگری که دوست دارید.
سپس به سوی بخش بعدی هدف بروید و به همین ترتیب ادامه دهید تا به هدف مشخص خودتان دست بیابید.
احساس پیشرفت خود را مزه مزه کنید. با صدای بلند به خودتان بگویید که چه کارخوبی انجام داده اید.
سپس به سراغ هدف بعدی بروید،آن را به قسمت های کوچکتر تقسیم کنید و کار کردن روی آن را شروع کنید. هر آنچه را که مایلید در زندگی انجام دهید می توان به اجزای کوچکتر تقسیم کرده وگام به گام پیش برد.
شاید بخواهید از برخی تمرینات با عنوان " رشد مهارتهای اجتماعی " درجهت دستیابی به هدفتان استفاده کنید.
راه هایی برای رشد مهارتهای اجتماعی
1 - هر آنچه شما را خوار می سازد، طرد کنید
برای مدت دوهفته رد پای عبارات منفی درباره خودتان را که درذهنتان جاری است دنبال کنید ( آنها را بنویسید). چه چیزی بارها تکرار شده و موجب بروز احساس پایین بودن درشما می گردد؟نسبت به سخنان منفی در باره خودتان حساسیت داشته باشید. هر بار که سعی می کنید خودتان را خرد کنید، بگویید" ایست". این کار را آنقدر تکرار کنید تا برای همیشه خرد کردن خودتان را متوقف کنید.
جدولی رسم کنید و درآن یادداشت کنید که در طول روز چند بار می توانید مانع از بروز تفکرات منفی در باره خودتان بشوید. خودتان را به خاطر سرکوب کردن آنها را تشویق کنید.
2
- نیروهای مخالفاز نقاط ضعیف خودتان لیستی تهیه کنید. آنها را در سمت راست کاغذ یادداشت کنید. سپس عبارات مثبت مخالف آنها را در طرف چپ بنویسید مانند مثال زیر:
نقاط ضعف
متضاد آنهیچ یک از افرادی که مرا می شناسند دوستم ندارند. هر کسی که واقعاً مرا می شناسد، دوستم دارد.خصوصیات جالب توجه معدودی دارم . خصوصیات جالب توجه زیادی دارم.
عبارات خودتان درستون " متضاد " را بسط دهید، مثالهایی ذکر کنید. از زاویه عبارت نوشته شده در ستون سمت چپ درباره خودتان فکرکنید تا ستون سمت راست پیش بردید.
3
- به جای لغت کمرویی از عناوین دیگر استفاده کنیدبسیاری اوقات دیده شده است که ما فقط در یک یا دو موقعیت ، کمرو بوده ایم؛ اما با وجود این خودمان را فردی کمرو می پنداریم ومی نامیم.به جای این که بگویید" من آدم کمرویی هستم "، درباره خودتان با عبارات مشخص تری قضاوت کنید و صحبت نمایید؛ موقعیت های مشخص و واکنش های مشخص را شرح دهید. بگویید: " هنگام صحبت در مقابل گروهی از افراد عصبی می شوم " ، یا " شرکت درمجالس احساس جدا بودن از آن محیط را در من پدید می آورد و باعث می شود احساس ضعیفی در درونم پدید آید" یا " در حضور رئیس شرکت مضطرب می شوم" یا حتی مشخص تر " وقتی حس می کنم کسی مرا برانداز می کند قلبم شروع به تپیدن می کند ودچار دلشوره می شوم."
یک لیست کامل درباره این واکنش های موقعیتی مشخص تهیه کنید. سپس برنامه ای برای تحت کنترل درآوردن وتغییر دادن این واکنشها تنظیم کنید. مثلا" : اگر وقتی هنگام صحبت با فرد جدیدی دستانتان می لرزند، آنها را در هم فرو کنید، روی پایتان بگذارید، یا اصلا دستتان را در جیب خود بگذارید.
4
- نشاندن روی صندلی محاکمهلیستی از کلیه افرادی که موجب بروز احساس کمرویی درشما می شوند ، یا شما را طرد می کنند تهیه کنید. سپس دو صندلی بردارید و آنها را مقابل یکدیگر قرار دهید. خودتان روی یک صندلی بنشینید و تصور کنید نفر اول لیست شما روی صندلی مقابل نشسته است.با آن فرد صحبت کنید، سراوفریاد بکشید، او را به خاطر تمام مشکلات مربوط به کمرویی خودتان سرزنش کنید. آنگاه صندلی ها راجا به جا کنید گویی شما در جای آن فرد نشسته اید و پاسخ می دهید. دوباره به صندلی اول برگردید و توضیح دهید چرا در حضورآن فرد احساس کمرویی می کنید. دوباره صندلی ها را جابه جا کنید و پاسخی را که فکر می کنید آن فرد ارائه خواهد داد، به خود بگویید.
5
- می دانی کدام خصوصیت تو را می پسندم ؟دوستی که به او اطمینان دارید انتخاب کنید واین فعالیت را دو نفره انجام دهید . هرکدام ازشما باید لیستی از خصوصیات طرف مقابل را که واقعا" مورد علاقه اوست بنویسد ( سعی کنید لیستی شامل ده عنوان بنویسد.) سپس به نوبت به یکدیگر بگویید چرا هر عنوان را نوشته اید. با این عبارت شروع کنید: " چیزی که من واقعا" درتو می پسندم این است که ........."وقتی دوست تان از شما تعریف می کند چه احساسی به شما دست می دهد؟ یاد بگیرید این تعریفها را بپذیرید ( حداقل بگویید" متشکرم" ) ، و خودتان را در احساس مثبتی که تعریف به وجود می آورد غرق کنید.
یاد بگیرید از دوستتان به طور مستقیم تعریف کنید. به طور روزه مره حتی به خاطر چیزهای کوچک و معمولی از افراد دیگر تعریف کنید.
6 - مجموعه ای متشکل از نقاط قوت
هر کدام ازما حداقل یک کار را می توانیم بهتر از هرکس دیگر انجام دهیم. ممکن است این کار پختن یک املت ساده ، نوشتن مقاله ای با فراست تمام ، نقل یک لطیفه ، شنونده خوبی بودن یا خوب برق انداختن کفش باشد. بهترین توانایی شما کدام است؟ آیا کارهای خوب دیگری هم هستند که بتوانید انجام دهید؟
مجموعه ای از روزنامه ها و مجلات را گرد آورید. تمام عناوین ، عکسها ، کاریکاتورها وچیزهای دیگری را که منعکس کننده ی تمام نقاط قوت شما باشد ببرید و کلکسیونی از آنها گرد آورید.
این مجموعه را در جایی که شما و دیگران بتوانید آن را ببینید قراردهید.
7 - عزت نفس – یک الگوی شخصیتی
درباره شخصی که مورد تحسین فراوان شما قرار دارد، بیندیشید. این فرد می تواند یک دوست ، یک خویشاوند، یک قهرمان افسانه ای یا هر چیزدیگری باشد. موقعیت هایی را که ممکن است آن فرد در آنها احساس کمرویی کند مجسم کنید. آنها چه کار می کنند؟ چه می گویند؟ چگونه می توانید به او کمک کنید؟ نقاط قوت آن فرد کدامند؟
آنها را در زیر بنویسید:
اگر شما تمام این نقاط قوت را داشتید ، چگونه عمل می کردید؟ برخورداری ازآن نقاط قوت برکمرویی شما چه تأثیری خواهد داشت؟ چشمانتان را ببندید وخودتان را در موقعیت های متعددی که در آنها کمرو نبوده اید، مجسم کنید. چه احساسی به شما دست می دهد؟
8- جدول احساس خوب
برای مدت دوهفته دفتر یادداشتی همراه داشته باشید و تمام تجربیات مثبت خود را درخلال آن مدت یادداشت کنید. این کار را درهفته هایی انجام دهید که مشغول جدول بندی تجربیات مربوط به کمرویی خودتان نباشید.جدولی روزانه تهیه کنید که این ساعات همراه با احساس خوب بودن را نشان دهد. جدول را مرور کنید و نکات زیر را مشخص کنید:
ابتکار وقوع چند اتفاق در دست دیگران بوده است ؟
مبتکر چند مورد شما بوده اید؟
چند تا ازاین اتفاقات در تنهایی برای شما رخ داده اند؟
چگونه می توانید جدولتان را با احساسات خوب بیشتری پر کنید؟
از این به بعد هر گاه اتفاق مثبتی برای شما رخ می دهد، به همان ترتیب پیش گفته آن را شناسایی کنید و خودتان را در آن غرق سازید و واقعا" ازآن لذت ببرید.
9-
یک متخصص باشیددر زمینه ای که می توانید در یک بافت اجتماعی ، در چیزی با دیگران شریک شوید، مهارتی را رشد دهید یا به قدرتی مبدل شوید. حداقل یک خصوصیت داشته باشید که دیگران بتوانند از آن لذت ببرند، منتفع شوند، سرگرم شوند یا مطلبی یاد بگیرند. فراگیری نواختن برخی آلات موسیقی مانند گیتار، سازدهنی ، پیانو یا چیزهای مشابه معمولا" درگردهمایی های اجتماعی مورد استقبال قرار می گیرند. ممکن است نقل یک حکایت یا انجام یک شعبده بازی را یاد بگیرند . درباره رویدادهای جاری یا برخی موضوعات جهانی مهم از اطلاعات کافی برخوردار باشید ؛ بعضی کتابهای خوب را مطالعه کنید و در باره آنها صحبت کنید. هم کتابهای داستانی و هم کتب پر فروش روز.10-
خودتان را آرام کنیدزمانی که تنش ، خستگی و افکار غیر قابل جلوگیری و مضطرب کننده ، فکر ما را به خود مشغول می کنند تمرکز کردن بر روی این پیامها ی فردی مثبت ، کار دشواری است.آرامش کامل کلید گشایش ذهن شما با تمام ظرفیت و رها شدن از فراموشی های ناخواسته است.
برای انجام این تمرین پانزده تا بیست دقیقه وقت مقرر کنید.
مکان ساکتی را که در آنجا کسی مزاحم شما نخواهد شد ، بیابید.
روی یک صندلی راحت بنشینید یا روی کاناپه، روی تخت یا روی زمین دراز بکشید. زیر گردنتان یک بالش بگذارید.
لباسها و زیور آلات تنگ را از خود دور کنید یا آنها را شل کنید. لنز درون چشم را خارج کنید.
قبل از آرامش کامل ، اول عضلات خود را منقبض کنید. کارهای زیر را یک به یک انجام دهید:
الف) مشت خود را محکم ببندید، محکمتر ... محکمتر ... رها کنید.
ب) عضلات شکم خود را منقبض کنید، سعی کنید آن را به پشتتان بچسبانید، نگاه دارید. رها کنید.
ج) دندانهای خود را روی هم فشار دهید، فک خود را کلید کنید. سفت تر ... سفت تر... رها کنید.
د) پلکهای خود را محکم ببندید. آنها را بیشتر و بیشتر به پایین فشار دهید. رها کنید.
و) نفس خود را فروببرید تا حد ممکن آن را نگاه دارید. رها کنید.
ز) دستها و پاهای خود را به سمت عقب بکشید. محکم تر... محکم تر، رها کنید.
حال درآن واحد هر هفت مرحله را تکرار کنید .
عضلات را رها کنید واجاره دهید موج نرمی تمام بدن شما را فرا گیرد، همزمان با حرکت این موج آرامش از سر به سمت پایین و فرورفتن آن د رهر عضله ای ، به نوبت هر قسمت را در آرامش فرو ببرید. مخصوصاً بگذارید اطراف چشمان، پیشانی ، دهان ، گردن و پشت شل شوند. بگذارید موج آرامش تدریجی تمام عضلات شما را در خود حل کند.
چشمانتان را باز کنید. انگشت شست خود را چند سانتیمتر جلوتر از چشمانتان نگاه دارید وتمام توجه خودتان را روی آن متمرکز کنید. دستان شما به آرامی به طرف پایین حرکت خواهند کرد. در همین حین اجازه دهید پلکهای شما سنگین شوند ، تنفستان عمیق ترشود، وتمام بدن شما در آرامشی عمیق فرو رود. چشم ها بسته می شوند. دستانتان پهلوی شما یا روی زانوانتان می افتند.
عمیقا" نفس بکشید، با هر نفس برای خودتان بشمارید: 1... عمیق تر، 2... عمیق تر، 3 ... عمیق تر، تا ده ( عمیقا" آرام شوید).
خود را درآرامترین موقعیت ممکن تصور کنید. آن را ببینید، احساس کنید، بشنوید، بوکنید، لمس کنید. دریک روز گرم تابستان روی یک کلک شناور یا در یک حمام گرم شناورشوید. پس از یک باران صبحگاهی برای قدم زدن به جنگل بروید. هرچه درنتیجه احساس آرامش شما متصور می شود، آن را انجام دهید.
اینک بدن و ذهن شما برای دریافت پیام روز آماده اند. شما باید برای وقایع مهمی که در شرف وقوع هستند با تصور بافتها و مشاهده خودتان به عنوان یک بازیگر کارآمد وصالح برنامه ریزی کنید. شما مضطرب نخواهید بود، عصبی هم نخواهید بود، کمرو نخواهید بود، از آن لذت خواهید برد. برآن مسلط خواهید شد. اینها پیامهایی هستند که شما برای خودتان ارسال می دارید. با گذشت زمان در می یابید که حتی می توانید در آنچه به خودتان می گویید و در نحوه آماده سازی خودتان برای مقابله با وقایعی که اضطراب را در شما بر می انگیختند، دقیق تر عمل کنید.
از موقعیت خوب ذهنی و آرامش جسمانی لذت ببرید.
قبل از آغاز شمارش معکوس (10،9،8،...،1) برای خارج شدن از حالت آرامش، هشیار باشید که اکنون خود بودن چقدر لذت بخش است وشما چگونه بر روی افکار، احساسات و اعمال خودتان مسلط می شوید. به خودتان بگویید که این هشیاری و احساسات مثبت پا برجا خواهند بود. ممکن است به خودتان بگویید امشب به خوابی کامل و عمیق فرو خواهم رفت یا برای عمل کردن به تمرینهای مربوط به مهارت های اجتماعی هشیار، سرخوش و آماده خواهم بود.
شما درحال دستیابی به احساس سودمندی و خرسندی فردی بیشتر می باشید. هرچه بیشتر تمرین کنید کامل تر و آسان تر می توانید به نتایج حاصل از آرامش دست بیابید.
کلمات کلیدی:
آیا فرزند شما همیشه تنها بازی میکند و حاضر نیست با بچههای دیگر همبازی شودو ...؟
برای آنکه اجتماعیتر شود و بتواند بر احساس عدماطمینانش غلبه کند، چه باید کرد؟ نگران نباشید، برای خاتمه دادن به ترس و کمرویی هیچگاه دیر نیست.
از سن 2 سال و نیم به بعد، کودک ترس و کمروییاش را آشکار میکند. در مهد کودک، مدرسه و یا پارکها از کودکان دیگر دوری میکند. فقط با پدر و مادرش حرف میزند و به محض آنکه غریبهای به جمع آنان بپیوندد در حضور او سکوت میکند. از شرکت در بازیهای گروهی اجتناب میکند، به فعالیتهای انفرادی چون کتاب خواندن و بازیهای کامپیوتری پناه میبرد و دوستی ندارد. اگر یکی از همکلاسیهایش او را به خانهاش دعوت کند، در آخرین لحظه تصمیم میگیرد نرود. در کلاس، طوری رفتار میکند که توجه کسی را بهخودش جلب نکند. زمانی که از او سؤال شود، رنگش سرخ شده و دست و پایش را گم میکند.
وراثت یا سرنوشت؟
«خجالتی بودن» صفتی موروثی نیست؛ حتی اگر والدین کودک کمرو نیز مانند کودکشان خجالتی باشند، این بدان معنا نیست که کودک خجالت را از پدر و مادرش به ارث برده است.
اما رفتارهای والدین میتواند این صفت را در مرحله شکلگیریاش، تقویت کند. در واقع، کودکان معمولا مایل هستند رفتارهایی را که والدینشان نسبت به دیگران از خود نشان میدهند تقلید کنند.
دردی فلج کننده
کمرویی در مورد کودکی که باید با فعالیت و یا گروه جدیدی در اجتماع روبهرو شود، امری طبیعی به شمار میآید و زمانی مشکل ساز میشود که موجب درماندگی و ناتوانی کودک شود تا حدی که او را از فعالیت جسمانی بازدارد. اما کودک شما از چه چیزی میترسد؟در حقیقت، او ازرویارویی با قضاوت دیگران هراس دارد. معمولا این اضطراب و نگرانی با احساس درک نشدن همراه است.
ترس تمام قدرت و انرژی او را از بین میبرد و کودک دیگر قادر نخواهد بود برای حل مشکلش به درستی فکر کند. کودک خجالتی اغلب به هنگام صحبت کردن، در تلفظ کلمات دچار مشکل میشود و در صورتیکه اضطراب شدید باشد، بدنش دچار تشنج شده، به او احساس خفگی دست میدهد وتب میکند.
نقش والدین :
اضطراب و نگرانی والدین، ترس کودک را تشدید میکند، به همین دلیل، پدر و مادر باید در برابر کودکی که دچار ترس شده با دقت بیشتری رفتار کنند و به او کمک کنند تا نگرانی و اضطرابش را ابراز کرده و آن را در دلش نگه ندارد. اگر والدین مرتبا کودک را تشویق کنند که به سمت دیگران برود، این عمل ترس کودک را افزایش میدهد. کودک با خود میگوید:«حتی پدر و مادرم که میدانند چقدر از نزدیک شدن به دیگران عذاب میکشم، حاضر نیستند مرا درک کنند.» ناگهان احساس میکند که از ارزشش کم شده و او را واقعا دوست ندارند و بیش از پیش در خودش فرو میرود. چنانچه والدین به کودکشان کمک میکنند تا با دیگران تماس برقرار کند، باید محتاط باشند.
فعالیتهای کمک کننده :
نواختن یک ساز بادی برای کودک خجالتی مناسب و بجاست. از طریق موسیقی، کودک یاد میگیرد بر دم و بازدم خود کنترل داشته باشد، در نتیجه این عمل به صحبت کردن او کمک میکند. برای آنکه او را وادارید تا بر ترسش غلبه کند، بازی در تئاتر و بر عهده گرفتن نقش جدید، به او کمک چشمگیری میکند. ورزشهای رزمی چون جودو در مورد تواناییاش به او اطمینان میبخشد. خلاقیتهای هنری چون نقاشی، مجسمهسازی و... این امکان را به کودک میدهد تا توسط تصاویر و اشکال، احساسات و ناراحتیهای درونش را بیرون بریزد. اما نباید به خاطر نگرانی از یک گوشهگیری ساده، کودک را زیر بار فعالیتهای خارج از مدرسه هلاک کرد که همین امر میتواند باعث شود کودک در خودش فرو رود.
کلمات کلیدی:
شش گام برای تغییر شخصیت
![پله های صعود](http://img.tebyan.net/big/1387/07/0230312202291651371891852442505123525193253.jpg)
اگر خصوصیات شخصیتی شما برایتان موثر واقع نمی شوند، می توانید شخصیتتان را تغییر دهید. در این مقاله به شما نشان می دهیم که در 7 قدم، شخصیتتان را به کلی عوض کنید.اگر آماده تغییر هستید، پس دست به کار شوید. تغییر شخصیت نه تنها امکانپذیر است، بلکه زندگی را برایتان لذت بخش تر می کند.
تغییر ویژگی های شخصیتی
تا همین چند وقت پیش، هم متخصصین و هم مردم عادی تصور می کردند که خصوصیات و ویژگی های شخصیتی تا سن 30 سالگی کاملاً در فرد ثابت می شوند. از این گذشته، روانشناسان باور داشتند که بسیاری از ویژگی های شخصیتی ژنتیکی و ارثی هستند.
این یعنی مثلاً شما ذاتاً فردی سازگار، عصبی، برونگرا و ... به دنیا می آیید و همانطور باقی می مانید. مگر اینکه برحسب شرایط محیط تغییر کنید. آن زمان تصور بر این بود که تغییر شخصیت مسئله ای امکان ناپذیر است.
اما تحقیقات اخیر ثابت کرده است که ویژگی های شخصیتی قابل تغییرند. شما می توانید اگر خواستید آنها را تغییر دهید.
دو تن از محققان دانشگاه کالیفرنیا در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که خصوصیات شخصیتی با گذشت زمان تغییر می کنند.
البته این تغییر بیشتر در دوره بزرگسالی صورت می گیرد تا دوره کودکی. شما بعنوان یک فرد بزرگسال می توانید با تغییر خصوصیات شخصیتی خود زندگی خود را ارتقاء دهید.
شما هم می خواهید شخصیتتان را به کلی تغییر دهید؟ فکر می کنید شخصیت الانتان اذیتتان می کند و موجب ناراحتیتان است؟ ما به شما نشان می دهیم که چطور اینکار را انجام دهید .
قدم اول: ببینید می خواهید شخصیت جدیدتان چطور باشد؟ مهربان و دوست داشتنی؟ شوخ و بذله گو؟ جدی؟ بعد ببینید که چه تغییراتی را باید صورت دهید.
قدم دوم: ببینید چه چیزهایی را می خواهید از کسی کپی کنید. فقط به آن طرف نگاه نکنید و بگویید، "آره، می خوام شبیه اون بشم." باید ببینید چه خصوصیتی در او وجود دارد که شما آن را تحسین می کنید. اینکه چطور با موقعیت های مختلف برخورد می کنند، یا نحوه صحبت کردن یا انتخاب لغاتشان؟ همه این مطالب را یادداشت کنید.
قدم سوم: خصوصیاتی مثبتی که دوست دارید را انتخاب کنید. قسمت های آن شخصیتی که می خواهید شبیه او شوید را یادداشت کنید. حتماً نحوه واکنش و برخورد آن شخصیت را هم یادداشت کنید. شاید از نحوه برخورد او با موقعیت های مختلف خوشتان آمده است، شاید از نحوه رفتار او با دیگران، دوستیابی او و چیزهای دیگر.
قدم چهارم: در نحوه حرف زدن خود تغییر ایجاد کنید. آیا صدایتان موقع عصبانیت می لرزد یا بلند حرف می زنید و یا آرام؟ سعی کنید لحن صدایتان را عوض کنید و قبل از رفتن به مرحله بعد، این نحوه حرف زدن را با خودتان تمرین کنید.
قدم پنجم: رفتارتان را تغییر دهید. آیا دوست دارید درمقابل مسائل بی خیال و شاد باشید؟ دوست دارید باهوش و زیرک به نظر برسید؟ می خواهید از نظر دیگران فردی بذله گو و خوش مشرب باشید؟ شاید عادت کردن به این رفتارهای جدید زمان ببرد، اما دست از تلاش برندارید و قدم به قدم پیش روید تا به هدفتان برسید.
قدم ششم: عادات بدی را که قبلاً داشتید کنار بگذارید. همیشه رگه هایی از شخصیت قبل در شما باقی می ماند و اگر شخصیت بهتری می خواهید، پس باید اعمال و رفتارتان را بهتر کنید.
چند نکته
- همه این کارها را قدم به قدم جلو ببرید. یادتان باشد که می خواهید خودتان را به طور کامل تغییر دهید و مطمئناً این تلاش زمان زیادی می برد.
- شاید بهتر باشد که این تلاش ها را در فصل تابستان انجام دهید و بعد در فصل پاییز همه شخصیتی جدید از شما می بینند.
- اگر بلافاصله تغییر نکردید، خسته نشوید. همانطور که قبلاً هم گفتیم، اینکار زمان می برد.
- اگر فکر می کنید که به خاطر والدینتان یا کسان دیگر نمی توانید خودتان را تغییر دهید، تغییرات کوچک در خودتان ایجاد کنید. عاداتی که دوست ندارید را کم کم کنار بگذارید و عادات جدید در خودتان ایجاد کنید. اگر پدر و مادرتان علت را جویا شدند، به آنها توضیح دهید که هیچ مشکلی در کار نیست و فقط تلاش می کنید که خودتان را بهتر کنید.
- برای اینکه پدرو مادرتان کمتر از این تغییرات شما نگران شوند، همه تلاشتان را بکنید که در مدرسه و دانشگاه بهترین نمره ها را کسب کنید، دوستان قدیمیتان را که پدر و مادرتان دوستشان دارند، همچنان حفظ کنید.
هشدارها
- هیچوقت سعی نکنید که دوباره به شخصیت قبلتان برگردید، مگر اینکه این شخصیت جدیدتان را دوست نداشته باشید. اگر بخواهید دوباره مثل قبل شوید، مردم تصور خواهند کرد که آن شخصیت جدید را فیلم بازی می کردید. پس قبل از ایجاد تغییرات مطمئن شوید که واقعاً کارتان درست است و همان شخصیتی است ، که میخواهید.
پی نوشت: و قال علی [ع ] : قدر الرجل علی قدر همته ، و صدقه علی قدر مروءته ، وشجاعته علی قدر انفته ، و عفته علی قدر غیرته، نهج البلاغه
منبع: مردمان
مقالات مرتبط
خوش بین باشید از تبیان بخوانید
کلمات کلیدی:
برای نابغه بودن ، دیدن شرط نیست
![چشم ها را باید شست ، جور دیگر باید دید](http://img.tebyan.net/big/1387/07/1762162331862820718624223512375111012527457.jpg)
![]() |
امروز روز " عصای سفید " است . "عصای سفید " گرچه علامت مشخصه نابینا بودن است اما شاید چندان برای نامگذاری روزی که در آن از نابینایان سخن به میان می آید مناسب نباشد . مخصوصا وقتی بدانیم سهم بزرگی از رشد فرهنگی بشریت را کسانی به دوش داشتند که خیابانها را نمی دیدند اما راه ها برایشان روشن بود . ماجرایی که هنوز هم ادامه دارد و بسیاری از کسانی که عصای سفید به دست می گیرند ، شعله های روشنتری از دانایی را در قلبهایشان محافظت می کنند .
برای اثبات این مدعا با روشندلانی که هر کدام سهمی در روند صعودی کیفیت زندگی انسان داشتند ، آشنا شوید :
و
البته تعداد نوابغ نابینا در تاریخ بسیار است و ما تنها چند شخصیت را به عنوان نمونه معرفی کردیم .
اگر شما هم دوست دارید راز موفقیت آنان را بدانید این داستان را بخوانید .
کلمات کلیدی:
پسری که بی دست می جنگید
![بی نهایت](http://img.tebyan.net/big/1387/07/196106796721102061612371171213421024017253.jpg)
![]() |
کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود ، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد. پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد!
استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال بعد می تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاهها ببیند. در طول شش ماه استاد فقط روی بدن سازی کودک کار کرد و در عرض این شش ماه حتی یک فن جودو را به او تعلیم نداد. بعد از شش ماه خبر رسید که یک ماه بعد مسابقات محلی در شهر برگزار می شود . استاد به کودک ده ساله فقط یک فن آموزش داد و تا زمان برگزاری مسابقات فقط روی آن تک فن کار کرد. سر انجام مسابقات انجام شد و کودک توانست در میان اعجاب همگان ، با آن تک فن همه حریفان خود را شکست دهد !
سه ماه بعد کودک توانست در مسابقات بین باشگاهها نیز با استفاده از همان تک فن برنده شود .
وقتی مسابقات به پایان رسید ، در راه بازگشت به منزل ، کودک از استاد راز پیروزی اش را پرسید.
استاد گفت : " دلیل پیروزی تو این بود که اولا به همان یک فن به خوبی مسلط بودی. ثانیا تنها امیدت همان یک فن بود. و سوم اینکه تنها راه شناخته شده برای مقابله با این فن ، گرفتن دست چپ حریف بود، که تو چنین دستی نداشتی !"
یاد بگیر که در زندگی ، از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت استفاده کنی. راز موفقیت در زندگی ، داشتن امکانات نیست ، بلکه استفاده از "بی امکانی" به عنوان نقطه قوت است. "
یاد بگیر که در زندگی ، از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت استفاده کنی. راز موفقیت در زندگی ، داشتن امکانات نیست ، بلکه استفاده از "بی امکانی" به عنوان نقطه قوت است.
کلمات کلیدی:
تست جالب روانشناسی : شخصیت خود را محک بزنید |
به این تست شک نکنید. این آخرین و استانداردترین تست شخصیت شناسى است که این روزها در اروپا بین روانشناسان در جریان است. پاسخهایش هم اصلاً کار دشوارى نیست. کافى است کمى به خودتان رجوع کنید. یک کاغذ و قلم هم کنار دستتان باشد و جوابی را که انتخاب می کنید یادداشت کنید که بتوانید امتیازهایى که گرفته اید جمع بزنید. حاضرید؟ پس شروع کنید:
1) چه موقع از روز بهترین و آرام ترین احساس را دارید؟
الف _ صبح،
ب- عصر و غروب،
ج _ شب
?) معمولاً چگونه راه مى روید؟
الف _ نسبتاً سریع، با قدم هاى بلند،
ب- نسبتاً سریع، با قدمهاى کوتاه ولى تند و پشت سر هم،
ج _ آهسته تر، با سرى صاف روبرو،
د _ آهسته و سربه زیر، ه- - خیلى آهسته
?) وقتى با دیگران صحبت مى کنید؛
الف _ مى ایستید و دست به سینه حرف مى زنید،
ب- دستها را در هم قلاب مى کنید،
ج _ یک یا هر دو دست را در پهلو مى گذارید،
د _ دست به شخصى که با او صحبت مى کنید، مى زنید،
و ه-_ با گوش خود بازى مى کنید، به چانه تان دست مى زنید یا موهایتان را صاف مىکنید
?) وقتى آرام هستید، چگونه مى نشینید؟
الف _ زانوها خم و پاها تقریباً کنار هم،
ب- چهارزانو،
ج _ پاى صاف و دراز به بیرون،
د _ یک پا زیر دیگرى خم
?) وقتى چیزى واقعاً براى شما جالب است، چگونه واکنش نشان مى دهید؟
الف _ خنده اى بلند که نشان دهد چقدر موضوع جالب بوده،
ب _ خنده، اما نه بلند،
ج _ با پوزخند کوچک،
د _ لبخند بزرگ،
ه_ لبخند کوچک
?) وقتى وارد یک میهمانى یا جمع مى شوید؛
الف _ با صداى بلند سلام و حرکتى که همه متوجه شما شوند، وارد مى شوید
ب _ با صداى آرامتر سلام مى کنید و سریع به دنبال شخصى که مى شناسید، مى گردید
ج _ در حد امکان آرام وارد مى شوید، سعى مى کنید به نظر سایرین نیایید
?) سخت مشغول کارى هستید، بر آن تمرکز دارید، اما ناگهان دلیلى یا شخصى آن را قطع مى کند؛
الف _ از وقفه ایجاد شده راضى هستید و از آن استقبال مى کنید
ب _ بسختى ناراحت مى شوید
ج _ حالتى بینابین این ? حالت ایجاد مى شود
?) کدامیک از مجموعه رنگ هاى زیر را بیشتر دوست دارید؟
الف- قرمز یا نارنجى
ب- سیاه
ج- زرد یا آبى کمرنگ
د- سبز
ه- آبى تیره یا ارغوانى
و- سفید
ز- قهوه اى، خاکسترى، بنفش
?) وقتى در رختخواب هستید (در شب) در آخرین لحظات پیش از خواب، در چه حالتى دراز مى کشید؟
الف- به پشت
ب- روى شکم (دمر)
ج- به پهلو و کمى خم و دایره اى
د- سر بر روى یک دست
ه- سر زیر پتو یا ملافه...
??) آیا شما غالباً خواب مى بینید که:
الف- از جایى مى افتید.
ب- مشغول جنگ و دعوا هستید.
ج- به دنبال کسى یا چیزى هستید.
د- پرواز مى کنید یا در آب غوطه ورید.
ه- اصلاً خواب نمى بینید.
و- معمولاً خواب هاى خوش مى بینید
امتیازات
سؤال اول: الف(? امتیاز)، ب (? امتیاز)، ج (? امتیاز)
سؤال دوم: الف (?امتیاز)، ب (? امتیاز)، ج (? امتیاز)، د (? امتیاز)، ه (? امتیاز)
سؤال سوم: الف (? امتیاز)، ب (? امتیاز)، ج (? امتیاز)، د (? امتیاز)، ه (? امتیاز)
سؤال چهارم: الف (? امتیاز)، ب (? امتیاز)، ج (? امتیاز)، د (? امتیاز)
سؤال پنجم: الف (? امتیاز)، ب (? امتیاز)، ج (? امتیاز)، د (? امتیاز)، ه (? ا متیاز)
سؤال ششم: الف (? امتیاز)، ب (? امتیاز)، ج (? امتیاز)
سؤال هفتم: الف (? امتیاز)، ب (? امتیاز)، ج (? امتیاز)
سؤال هشتم: الف (? امتیاز)، ب (? امتیاز)، ج (?امتیاز)، د (? امتیاز)، ه (? امتیاز) و (? امتیاز)، ز (? امتیاز)
سؤال نهم: الف (? امتیاز)، ب (? امتیاز)، ج (? امتیاز)، د (? امتیاز)، ه (? امتیاز)
سؤال دهم: الف (? امتیاز)، ب (? امتیاز)، ج (? امتیاز)، د (? امتیاز)، ه (? امتیاز)، و (? امتیاز)
خب، امتیازهایتان را جمع زدید. عدد به دست آمده را با جدول مقابل مقایسه کنید و شخصیت خودتان را بشناسید.
نتیجه گیری
* اگر امتیاز شما بالاى ?? است:
دیگران در ارتباط و رفتار با شما شدیداً مراقب و هوشیار هستند آنها شما را مغرور، خودمحور و بى نهایت سلطه جو مى دانند، گرچه شما را تحسین مى کنند و به ظاهر مى گویند«کاش من جاى تو بودم!!» اما معمولاً به شما اعتماد ندارند و نسبت به ایجاد رابطه اى عمیق و دوستانه بى میل و فرارى هستند.
* اگر از ?? تا ?? امتیاز دارید:
بدانید دوستان شما را تحریک پذیر مى دانند، بدون فکر عمل مى کنیدو سریع از موضوعات ناخوشایند برآشفته مى شوید ، علاقه مند به رهبرى جمع و تصمیم گیریهاى سریع دارید (هرچند اغلب درست از کار درنمى آیند!) دیگران شما را جسور و اهل مخاطره مى دانند. کسى که همه چیز را تجربه و امتحان مى کند، از ماجراجویى لذت مى برد و در مجموع به دلیل ایجاد شرایط و بستر هیجانات توسط شما، از همراهى تان لذت مى برند.
* اگر از ?? تا ?? امتیاز به دست آوردید:
به خود امیدوار باشید ، دیگران شما را بانشاط، سرزنده، سرگرم کننده و جالب و جذاب مى بینند. شما دائماً مرکز توجه جمع هستید و از تعادل رفتارى خوبى بهره مند هستید. فردى مهربان، ملاحظه کار و فهمیده به نظر مى رسید. قادر هستید به موقع باعث شادى و خوشى دوستانتان شوید و اسباب هلهله و خنده آنها را فراهم کنید و در همان شرایط و در صورت لزوم بهترین کمک بر اعضاى گروه هستید.
* اگر ?? تا ?? امتیاز نصیب شما شد:
بدانید در نظر سایرین معقول، هوشیار، دقیق ، ملاحظه کار و اهل عمل هستید. همه مى دانند شما باهوش و با استعداد هستید اما مهمتر از همه فروتن و متواضع هستید. به سرعت و سادگى با دیگران باب دوستى را باز نمى کنید. اما اگر با کسى دوست شوید صادق، باوفا و وظیفه شناس هستید. اما انتظار بازگشت این صداقت و صمیمیت از طرف دوستانتان را دارید گرچه سخت دوست مى شوید اما سخت تر دوستى ها را رها مى کنید.
* از ?? تا ?? امتیاز :
در نظر سایرین فردى زحمت کش هستید اما متأسفانه گاهى اوقات ایرادگیر هستید. شما بسیار بسیار محتاط و بى نهایت ملاحظه کار به نظر مى رسید. زحمتکشى که در کمال آرامش و با صرف زمان زیاد در جمع بار دیگران را بردوش مى کشد و بدون فکر و براساس تحریک لحظه اى و آنى هرگز نظر نمى دهد. دیگران مى دانند شما همیشه تمام جوانب کارها را مى سنجید و سپس تصمیم مى گیرید.
* و اگر کمتر از ?? امتیاز داشتید:
دیگران شما را خجالتى، عصبى و آدمى شکاک و دودل مى دانند شخصى که همیشه سایرین به عوض او فکر مى کنند، برایش تصمیم مى گیرند و از او مراقبت مى کنند. کسى که اصلاً تمایل به درگیرشدن در کارهاى گروهى و ارتباط با افراد دیگر را ندارد!
کلمات کلیدی:
خوشبختی چیست؟
اولین نیستیم ...!! اما بهترینیم
بهاربیست
شاید بارها به خود گفته اید: «خوش به حال فلانی؛ واقعاً خوشبخت است!» اما غافل از اینکه خوشبختی چیزی نیست که فقط متعلق به فرد خاصی باشد. همه ما به نوعی خوشبخت و سعادتمند هستیم اما شاید برای درک و لمس این خوشبختی که در وجود تک تک ما به ودیعه گذارده شده، تاکنون تلاشی نکرده ایم.
واقعاً خوشبختی چیست؟ کجا بایستی آن را یافت؟ خوشبخت کیست و علت خوشبخت بودنش چیست؟ شاید اگر کمی با خود صادق باشیم و به قولی چشم ها را بشوییم و به گونه ای دیگر بنگریم، خود را نیز خوشبخت و سعادتمند بدانیم چون خوشبخت بودن در واقع فقط یک حس زیبا و دلنشین است. پس فقط کافی است بخواهیم و سعی کنیم درک این حس زیبا را در خود شکوفا نماییم. خوب است بدانیم که افراد خوشبخت، در واقع خود را عامل خوشبختی و سعادت شان می دانند زیرا خود را محق آن می دانند، چون آنها به خوبی به این امر واقف هستند که انسان هرآنچه را که اراده کند، می تواند به اذن الهی خلق کند. در واقع انسان- این موجود الهی و رحمانی- قادر است با قدرت فکر و اندیشه اش شرایط زندگی را به گونه ای که خود می خواهد رقم زند، پس بیایید قبل از هرچیز، خود را دریابیم. افراد خوشبخت به خوبی قادرند بین تنش و آرامش، بین آنچه که دارند و آنچه که طالب آن هستند و بین امکانات و تمایلات خود تعادل و توازن برقرار کنند. آنها نه تنها به سعادت و خوشبختی می اندیشند بلکه اصول صحیح و اساسی زندگی کردن را به خوبی می دانند و از لحظه لحظه زندگی خود لذت می برند و چون افرادی خوش بین هستند اغلب در زندگی شان شاهد اتفاقات خوب و زیبا می باشند.
آنها حتی از موضوعات بسیار کوچک و جزیی به وجد و نشاط می آیند و احساس رضایتمندی می کنند و از این بابت شاکر و سپاسگزارند و هرگز در انتظار بخت و اقبال آنچنانی نمی نشینند. آنها در ارزیابی هدف ها و امکاناتشان واقع بین هستند؛ یا از خواسته ها و تمایلات خود به راحتی می گذرند یا با سعی و تلاش مضاعف، به آنها جامه عمل می پوشانند و به خاطر ایمان و اعتقاد معنوی و طرز نگرش شان همواره به وجود و هستی شان معنا و مفهوم والایی می بخشند. این افراد هرگز افرادی لاابالی وخوشگذران یا افرادی منزوی نیستند بلکه در حال حاضر و با شرایط کنونی زندگی می کنند. آنها به روابط اجتماعی خوب و حسنه ارج می نهند و به خاطر همین از حمایت دوستان و خانواده برخوردارند و همواره بر این عقیده اند که سایر افراد نیز برای آنها ارزش و اعتبار قائلند و آنها را دوست دارند(حتی اگر در واقعیت اینگونه نیز نباشد). آنها نسبت به همه چیز و همه کس دیدی مثبت و خوب دارند.
افراد خوشبخت و سعادتمند، افرادی روشنفکر و خوش بین هستند و برای وجود خود ارزش قائلند. این خصوصیات و ویژگی ها تا حدی وراثتی است. البته نگرش و تمایل به احساسات منفی نیز تا حدی ارثی است اما توانایی درک سعادت و خوشبختی به هیچ عنوان موروثی نیست بلکه امری است کاملاً اکتسابی. بعضی از افراد فقط در شرایط خاص مثلاً به هنگام غذاخوردن، گپ زدن با دوستان، تفریح ، ورزش یا سینمارفتن احساس رضایت می کنند اما هنگام رفتن به سرکار، درس خواندن یا کار در منزل، هیچ گونه احساس خاصی ندارند. فقط کافی است این دسته از افراد، دید خود را نسبت به کارکردن یا درس خواندن تغییر دهند و خود را به هیچ عنوان ملزم به انجام دادن آنها ندانند بلکه میل و خواست شخصی را عامل انجام آنها بدانند تا حتی از کارکردن و درس خواندن نیز لذت ببرند. برخی از افراد، سعادت و خوشبختی را فقط در پول و ثروت می دانند، در حالی که نیمی از افراد ثروتمند به هیچ عنوان خوشبخت و سعادتمند نیستند.
آیا فقط پول و ثروت یا زیبایی و ذکاوت و مدارج عالی تحصیلی عامل سعادت و خوشبختی است یا عوامل دیگری نیز در این امر مؤثر هستند؟
?راه سعادت و خوشبختی
بهره و لذت بردن از لحظات زندگی که هر لحظه اش هدیه ای است گرانبها و ارزشمند از سوی خداوند متعال.
داشتن حضور ذهن و تمرکز کامل و دقت و هوشیاری روی موارد مهم و اساسی و فکرنکردن به سایر موارد جانبی و غیرضروری، باعث تسهیل در امور می شود که این امر، خود رضایت و خشنودی را در پی دارد.
توجه به این موضوع که ارتباط با سایر افراد از اولویت خاصی برخوردار است، چون انسان ها در اکثر موارد، زمانی که در جمع هستند احساس رضایت و شادی می کنند. ابراز عشق، محبت، دوستی و مودت در دوران فردگرایی، بهترین وسیله برای کسب رضایتمندی است.
شکوفایی استعدادها و توانایی های شخصی و به کارگیری آنها از یک سو باعث شور و نشاط و افزایش سطح کارایی شده و از سوی دیگر باعث ارتقای حس خودارزشی می شود.
خود را همواره سعادتمند و خوشبخت بدانید و به گونه ای عمل کنید که نشان دهید خوشبخت و سعادتمند هستید.
اگر لبخندزدن باعث تغییر شرایط و اوضاع و احوال می شود، پس چرا آن را از خود و دیگران دریغ نماییم؟ با لبخندزدن، قبل از روحیه بخشیدن به طرف مقابل باعث شور و نشاط و سرزندگی و اعتماد به نفس خودمان می شویم.
در سکوت و آرامش بودن را تمرین کنید.
بدانید که خوشبختی و سعادت هرگز تحمیل کردنی نیست بلکه باید آن را در وجود خود حس کرد.
ببخشید و بگذرید و سعی در تقویت این دو خصلت الهی داشته باشید زیرا خطا عملی است انسانی اما عفو و بخشش عملی است الهی و تنها، افراد رحمانی می بخشند.
لطفا نظر خود را درباره این مطلب در بخش نظرات بفرمایید ( مهم )
بهاربیست بهترین و کاربردی ترین ها را برای شما به ارمغان می آورد
کلمات کلیدی: