یه جـاهای قشنـگی تو زنـدگی هـست ...
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
اونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده ...
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را میبره و از میانشون میگذره از بعضی آدمها بگذری و برای همیشه قائله رنج آور را تمام کنی.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
بزرگترین مصیبت برای یک انسان اینه که نه سواد کافی برای حرف زدن داشتهباشه نه شعور لازم برای خاموش ماندن.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
مهم نیست که چه اندازه می بخشیم بلکه مهم اینه که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود داره.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
شاید کسی که روزی با تو خندیده رو از یاد ببری، اما هرگز اونی رو که با تو اشک ریخته، فراموش نکنی.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگترین هنر دنیاست.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
از درد های کوچیکه که آدم می ناله؛ ولی وقتی ضربه سهمگین باشه، لال می شه.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
اگر بتونی دیگری را همونطور که هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو کاملا واقعیه.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
همیشه وقتی گریه می کنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
کسی که دوستت داره، همش نگرانته. به خاطر همین بیشتر از اینکه بگه دوستت دارم میگه مواظب خودت باش.
و بالاخره خواهی فهمید که :
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود" هست.
یک کم کنجکاوی پشت "همین طوری پرسیدم" هست.
قدری احساسات پشت "به من چه اصلا" هست.
مقداری خرد پشت "چه میدونم" هست.
و اندکی درد پشت "اشکالی نداره" هست.
زندگی چون گل سرخ است
پر از عطر... پر از خار... پر از برگ لطیف...
یادمان باشد اگر گل چیدیم
عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار همند...!
کلمات کلیدی:
شما با کلام خود می توانید روند حوادث را تغییر دهید. آیا هیچوقت به این موضوع فکر کرده اید که اراده? شما، تولید کننده افکارتان است نه اتفاقات روزمره؟ افکار و تصاویر ذهنی خود را کنترل کنید و اراده خود را بر آنها تحمیل کنید. هرگز اجازه ندهید فردی یا موضوعی افکار شما را دستخوش نوسان کند یا تصویر ذهنی نامطلوبی برای شما بسازد. به جای تصاویر درهم و منفی، تصاویری زیبا از ذهنتان بسازید آنگاه خواهید دید که ذهن شما چه پیشگوی قابلی است.
? آینده را تصاویر ذهنی انسان می سازد
وقتی به چیزی فکر می کنید، در واقع برایش کارت دعوت می فرستید. آیا هرگز برایتان پیش آمده که به دوستی که مدت ها از او بی خبر بوده اید فکر کنید و او ناگهان پس از سال ها، به شما تلفن بزند؟ آیا می دانید این اتفاق چگونه رخ می دهد؟ فکر شما امواجی تولید می کند که باعث جذب ذهن و فکر دوست شما می شود و او با شما تماس می گیرد. در مورد آینده نیز همین قانون صدق می کند. وقتی شما شرایطی را برای آینده در نظر می گیرید و به آن فکر می کنید امکان وقوع آن را به طرز چشمگیری قطعی می کنید.
? تصاویر ذهنی شما، به سوی شما باز می گردند.
زندگی مانند آینه ای است که همیشه تصویر ذهن خودتان را منعکس می کند. افراد مثبت، مهربان، شاد و باگذشت، دنیا را مانند خودشان شاد و دلنشین می بینند و افراد منفی، غمگین، ناراضی و کینه جو تصاویر سخت و تاریکی در آن خواهند دید.
? همیشه انتظار بهترین رویدادها را داشته باشید
امیدوار باشید (امید، همان ایمان است) امید یکی از زیباترین وجوه ذهن شماست و ناامیدی بدترین جنبه آن است. هنگامی که از رویدادی ناامید می شوید در واقع درهای ارتباط خود را با خداوند می بندید، در حالی که وقتی به آینده امیدوارید و دعا می کنید، رحمت خداوند را به سوی خود می کشید.
اگر می خواهید در این آینه کروی، آنچه به سویتان می آید زیبا و شادی بخش باشد، همان طور بیندیشید.
اگر انتظارات منفی و بدبینانه داشته باشید به طرف بدبختی و اتفاقات نامطلوب خواهید رفت ولی اگر انتظار بهترین ها را داشته باشید و ذهن خود را مملو از تصاویر و اتفاقات مثبت و زیبا از آینده نمائید برای شما همان اتفاق مثبت رخ خواهد داد.
ناامیدی دیواری است محکم، که پشت آن یک پرتگاه است.
و امید جاده ای است روشن که به مقصود نهایی، منتهی می شود.
درباره? آینده صحبت کنید. سعی کنید در استفاده از کلمات، آنهائی را انتخاب کنید که در آن علامتی از تحقق آرزوهای شما وجود داشته باشد. سعی کنید قالب های فکری نادرست کلمات منفی را درون خود ویران کنید و هنگام سخن گفتن از قدرت نفوذ کلام خود، نهایت بهره را ببرید. با کلمات امیدوار کننده، در خود شور و شوق ایجاد کنید. شما هم حتماً در اطراف خود به افرادی برخورد کرده اید که معروف به منفی بافی هستند؟ آیا هرگز دقت کرده اید که همین افراد تا چه میزان (نسبت به دیگران) بیشتر دچار بدشانسی و بد بیاری می شوند؟ فکر می کنید علت چیست؟
مسلماً علت این امر، منفی بافی درونی خود آنهاست. در گذشته وقتی قصد انجام کاری را داشتند می گفتند: نفوس بد نزنید یا نفوس خوب بزنید. این اصطلاح نیر دقیقاً به همین اصل باز می گردد که شما با کلام خود می توانید روند حوادث را به میل خودتان تغییر دهید.
کلمات کلیدی:
اضطراب امتحان نوعی خود مشغولی ذهنی است که با تردید فرد درباره توانایی های خود مشخص می شود و غالبا با شناخت منفی، عدم تمرکز حواس، واکنشهای جسمانی نامطلوب و افت تحصیلی همراه است.
:: دلایل کلی اضطراب در زمان امتحان
1. سخت گیریهای بیش از حد والدین: برای کسب نمره عالی و هشدار بیش از حد درباره امتحان.
2. ترس و تهدید: هنگامی که والدین شرایط سختی را در ایام امتحانات برقرار می کنند و فرزند خود را از گرفتن نمره کم و یا عدم قبول شدن ترسانده و تهدید می کنند.
3. والدین مضطرب: وجود اضطراب در والدین باعث انتقال آن به فرزند و تشدید اضطراب او در ایام امتحانات می شود.
4. مقایسه کردن: هرگاه والدین یا معلمان دائما توانایی های فرد را با توانایی های فرد دیگر سنجیده و این امر با سرزنش همراه باشد، اعتماد به نفس فرد کم شده و بر اضطراب او افزوده می شود.
5. پاداش نامناسب: زمانی که اطرافیان برای قبول شدن و یا گرفتن نمره عالی، پاداش بیش از حد در نظر می گیرند.
6. انتظارات بیش از حد: گاهی اضطراب امتحان به این دلیل است که انتظارات والدین از فرزندان یا فرد از خود بیش از توانایی های اوست.
:: راهکارهایی برای کاهش اضطراب امتحان
1. بر تواناییهای فرزندمان تاکید کرده تا اعتماد به نفس او تقویت گردد.
2. انتظارات خود را با تواناییهای فرزندمان هماهنگ کرده و از او توقع بیش از حد نداشته باشیم.
3. تلاش فرزندمان را برای کسب موفقیت های هرچند کوچک را قدر دانسته و او را تشویق کنیم.
4. عملکرد فرزندمان را با خودش مقایسه کرده، در صورت پیشرفت او را تشویق نموده و در غیر اینصورت در صدد علت و رفع آن باشیم.
5. امتحان جزئی از فرآیند آموزش است. آن را عملکرد طبیعی و معمولی آموزش بدانیم و از حساسیت بی مورد نسبت به آن بپرهیزیم.
6. به فرزندمان اطمینان خاطر بدهیم که در کنارش خواهیم بود و اگر مشکلی داشت او را یاری خواهیم کرد.
7. به فرزندمان یادآور شویم که تمام تلاشش را صرف یادگیری درسها نماید نه کسب نمره.
8. با فرزندمان به گونه ای رفتار نماییم که او بتواند عقاید و نگرانیهای خود را درباره ی امتحان آشکارا بیان کند.
9. آخرین وضعیت درسی فرزندمان را از معلمش جویا شویم تا بهتر بتوانیم به او کمک کنیم.
10. ساعت خواب فرزندمان را طوری تنظیم نماییم که خواب مورد نیازش تنظیم شود. به عبارت دیگر شب ها زود بخوابد تا صبح ها زودتر بیدارشود.
11. در ایام امتحانات فضای خانواده را شاد و از مشاجره و برخوردهای لفظی پرهیز نماییم.
12. تشویق، تحسین و تاکید روی نقاط قوت فرزندمان را فراموش نکنیم. زیرا این رفتارها انگیزه آنان را برای پیشرفت تحصیلی بیشتر می کند.
کلمات کلیدی:
.
+ وقتی با انگشت به کسی اشاره می کنیم ، به یاد داشته باشیم که سه انگشت دیگر به طرف خودمان بر گشته اند .
+ آنان که نمی توانند خود را اداره کنند ناچار از اطاعت دیگرانند .
+ حکایت جالبی است که فراموش شدگان فراموش کنندگان را هرگز فراموش نمی کنند .
+ یا درست حرف بزن یا عاقلانه سکوت کن .
+ هر کس که بداند چقدر می ارزد، به آنچه که می ارزد می رسد.
+ آنکس که بداند، و بداند که بداند ، اسب شعف از گنبد گردون برهاند … آنکس که بداند و نداند که بداند ، بیدار کنیدش که شبی خفته نماند … آنکس که نداند و بداند که نداند ، لنگان خرک خویش به منزل برساند … آنکس که نداند و نداند که نداند ، در جهل مرکب ابدالدهر بماند .
+ اشتباهات انسان، در ابتدا رهگذرند، سپس میهمان میشوند و بعد صاحبخانه.
+ عفو از کسانی نیکوست که توانائی انتقام دارند .
+ اگر می خواهی اندوهگین نباشی ، حسود مباش .
+ آنقدر شکست خوردم که راه شکست دادن را آموختم .
+ هیچ کاری برای انسان سختتر از فکر کردن نیست .
+ مردم از ترس شکست می بازند .
+ ترسناک ترین تنهایى خود پسندى است .
+ از آغاز حرفی در میان نبود . گفتن این حرف ، حرفی به میان آورد .
+ آن که خوشی خود را در رنج دیگران بجوید ، هر گز روی خوشی نمی بیند .
+ زر اندوزانی که برای مال دنیا کیسه دوخته اند بدانند که لباس آخرت جیب ندارد .
+ بزرگترین نفرین آنست که همه چیز را تجربه کنی .
+ تا تو مرا بد خواهی و خود را نیک ، نه مرا بد آید و نه تو را نیک .
+ افتادن برگ از درخت نشانه امدن زمستان نیست بلکه نشانه تمام شدن یک عمر است .
+ فهمیدن بهتر از دانستن است .
+ هر کس مرتکب اشتباهی نشده، اکتشافی هم نکرده است .
+ کسانی که روح ناامید دارند مقصرترین مردم هستند .
+ انسان تنها مخلوقی ست که نمی خواهد همان باشد که هست .
+ به هر ناراحتی کوچک خشمگین شدن و به دیگران پریدن ، نشان غرور بی اندازه یا کم عقلی است .
+ آنچه را که نمی توانی فرموش کنی ببخش و آنچه را که نمی توانی ببخشی فراموش کن.
+ مواظب افکارت باش که گفتارت میشود ، مواظب گفتارت باش که رفتارت می شود ، مواظب رفتارت باش که عادتت می شود ، مواظب عادتت باش که شخصیتت میشود و مواظب شخصیتت باش که سرنوشتت می شود.
+ نومیدی انسان را پیش از مرگ می کشد .
+ حسن معاشرت، ترکیبی است از فداکاری ها و گذشت های کوچک.
+ زندگی چون نردبانی آهنی است ، روزی نیز این نردبان افتادنی است ، هرکسی کو بالاتر نشست ، استخوانش بیشتر خواهد شکست.
+ تنهایی من زمانی ولادت یافت که انسانها ، لغزشهای حاصل از پرگویی مرا ستودند و فضایل خاموشی ام را ناچیز شمردند.
+ راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود.
+ همانگونه که می اندیشی ، همان خواهی شد .
+ هرگز نمی توانی در حالیکه دستهایتان را در جیب خود فرو برده اید از نردبان موفقیت بالا بروید.
+ مهمترین درس زندگی اینست که بپذیریم گاهی اوقات احمق ها هم درست می گویند .
+ تغییر کن تا تاثیر کنی !
+ کسانی که در عشق عاقلند ، بیشتر عاشقند و کمتر حرف میزنند .
+ انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند .
+ تمایلات خود را میان دو دیوار محکم اراده و عقل حبس کنید .
+ کسی که دیگران را می شناسد عالم و دانشمند است و کسی که خود را می شناسد عاقل و فهمیده است .
+ بهترین مترجم کسی است که سکوت دیگران را ترجمه کند .
+ گاهی برخی از برکات خداوند با شکستن تمامی شیشه ها وارد می گردند .
+ فقط کسی رنگین کمان را میبیند که تا آخر زیر باران بایستد .
+ هر رفتاری از دیگران که موجب آزار ما می شود موجب شناخت بیشتر خودمان خواهد شد.
+ هرکسی چیزی را می بیند که آن را در قلب خود حمل می کند.
+ تجربه همیشه به نفع انسان نیست چون هیچ حادثه ای دو بار به یک شکل رخ نمی دهد .
+ بسیاری از مردم خوشبختی را می جویند ، مثل اینکه کسی کلاه روی سرش باشد و آن را بجوید .
+ در “زندگی” هرگاه از “یخ” خانه ای ساختی بر آب شدنش اشک مریز.
+ جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند ، خانه اش خراب می شود و هر کس که بخواهد خانه اش آباد باشد ، باید در تخریب مملکتش بکوشد .
+ فرشتگان از خدا پرسیدن: خدایا تو که بشر رو آنقدر دوست داری چرا غم را آفریدی ؟ خدا گفت : غم را به خاطر خودم آفریدم چون این مخلوقه من تا غمگین نباشد به یاد خالقش نمی افتد .
+ برای داشتن چیزی که تا بحال نداشته اید باید کسی باشید که تا بحال نبوده اید .
+ بگذارید و بگذرید ، ببینید و دل مبندید ، چشم بیندازید و دل مبازید ، که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت .
+ از پیری پرسیدم چه زمانی انسان پیر میگردد ، فرمود درست آن زمان که از گذشته خود پشیمان شده افسوس آن را بخورد .
+ زندگی کوتاه است پس وقت خودتو برای کارهائی صرف کن که فرصت لذت بردن از تتیجه کارات رو داشته باشی .
+ تا که بودیم نبودیم کسی ، کشت ما را غم بی همنفسی ، تا که رفتیم همه یار شدند ، خفته ایم و همه بیدار شدند ، قدر آئینه بدانیم چو هست ، نه در آن وقت که اقبال شکست
+ در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند ، هر چه بیشتر اوج بگیری ، کوچکتر خواهی شد .
+ عادت کنید به چیزی عادت نکنید .
+ باید گرفتارم شوی تا من گرفتارت شوم ، با جان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم ، من نیستم چون دیگران بازیچه ی بازیگران ، اول به دام آرم تو را وانگه گرفتارت شوم .
+ زندگی دو چهره بیشتر نداره ، یا به بازیت میگیره ، یا به بازیش میگیری ، انتخاب با توست .
+ مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید به دست آورید وگرنه مجبور خواهید شد چیزهایی که به دست آورده اید دوست بدارید .
+ سازنده ترین کلمه گذشت است … آن را تمرین کن پرمعنی ترین کلمه ” ما ” است … آن را به کار ببر عمیق ترین کلمه “عشق” است … به آن ارج بنه. بی رحم ترین کلمه “تنفر ” است … از بین ببرش سرکش ترین کلمه” تنفر” است … با آن بازی نکن. خودخواهانه ترین کلمه ” من ” است… از آن حذر کن. ناپایدارترین کلمه ” خشم” است… آن را فرو ببر. بازدارنده ترین کلمه ” ترس” است … با آن مقابله کن. با نشاط ترین کلمه ” کار ” است … به آن بپرداز .
+ بچه ها شوخی شوخی به گنجشکها سنگ می زنند…. و گنجشکها جدی جدی می میرند. آدمها شوخی شوخی زخم می زنند …. و قلبها جدی جدی می شکنند. آذمها شوخی شوخی لبخند می زنند…. و دلها جدی جدی عاشق می شوند .
+ بعد از مرگم دستهایم را از تابوت بیرون بگذارید تا همگان ببینند که پس از این همه رنج و سختی چیزی با خود از این دنیا نبرده ام .
+ آدمها برای مردن به دنیا می آیند . جوری زندگی کنیم که در لحظه مرگ به خاطر غرورمان افسوس نخوریم .
+ التماس به خدا جرأت است . اگر برآورده شود ، رحمت است ، اگر برآورده نشود ، حکمت است . التماس به انسان خفت است . اگر برآورده شود ، منت است ، اگر برآورده نشود ، ذلت است .
+ تفاوت حماقت و نبوغ در این است که نبوغ محدودیت دارد .
+ برای شاد بودن ، تنها به بدنی سالم و حافظه ای ضعیف نیاز داری .
+ زندگی تراژدی است برای آنکه احساس می کند و کمدی است برای آنکه می اندیشد .
+ این گونه زندگی کنیم : ساده اما زیبا ، مصمم اما بی خیال ، متواضع اما سربلند ،مهربان اما جدی ، سبز اما بی ریا ،عاشق اما عاقل .
+ مردان بزرگ اراده دارند و مردان کوچک آرزو .
+ بسیار کمتر از آنچه میدانیم، می اندیشیم؛ بسیار کمتر از آنچه دوست داریم ، میدانیم؛ بسیار کمتر از آنچه باید دوست داشته باشیم ، دوست میداریم و در حد دقیق ، بسیار کمتر از آنیم که هستیم .
+ افسوس…. آن زمان که باید دوست بداریم ، کوتاهی میکنیم . آن زمان که دوستمان دارند ، لجبازی میکنیم و بعد ، برای آنچه از دست رفته آه میکشیم .
+ چقدر عجیبه که تا مریض نشی کسی برات گل نمی یاره تا گریه نکنی کسی نوازشت نمی کنه تا فریاد نکشی کسی به طرفت بر نمی گرده تا قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمی یاد و تا وقتی نمیری کسی تورو نمی بخشه .
+ مثل رود باش ، مثل خورشید باش ، مثل شب باش ، مثل مرگ باش ، مثل خاک باش ، مثل دریا باش ، مثل آینه باش .
+ برگ در انتهای زوال می افتد و میوه در ابتدای کمال … بنگر که چگونه می افتی ؟!
+ زندگی ریاضیات است . خوبی ها را جمع کنید ، دعواها را کم کنید ، شادی ها را ضرب کنید ، دردها را تقسیم کنید ، نفرت ها را زیر رادیکال ببرید . عشق را به توان برسانید .
+ زندگی مثل پیانو است ، دکمه های سیاه برای غم ها و دکمه های سفید برای شادی ها . اما زمانی میتوان آهنگ زیبایی نواخت که دکمه های سفید و سیاه را با هم فشار دهی .
+ قوانین شاد زیستن : 1- اگر شما چیزی را دوست دارید از آن لذت ببرید . 2 - اگر شما چیزی را دوست ندارید از آن دوری جوئید. 3 - اگر شما چیزی را دوست ندارید و نمی توانید از ان دوری کنید آن را تغییر دهید. 4 - اگر شما چیزی را دوست ندارید و نمی توانید از آن دوری کنید و نمی توانید آن را تغییر دهید آن را بپذیرید. 5 - با تغییر نگرشتان نسبت به چیزهایی که انها را دوست نمی دارید انها را بپذیرید .
+ زندگی دو نیمه است ، اولی در انتظار نیمه دوم ، نیمه دوم در انتظار نیمه اول .
+ منتظر باش اما معطل نشو ، تحمل کن اما توقف نکن ، قاطع باش اما لجباز نباش ،صریح باش اما گستاخ نباش ، بگو آره اما نگو حتماً ، بگو نه ولی نگو ابداً ( این یعنی همه چی باش و هیچی نباش ) .
+ اشکال دنیا این است که جاهلان مطمئن هستند وعاقلان مردد .
+ یادت نرود که همه مردم از چیزی وحشت دارند ، به چیزی عشق میورزند و چیزی را از دست داده اند .
+ با خودت فکر کن که اگر کلید خانه ات را به دوستت بدهی ، آیا خیالت از هر جهت راحت خواهد بود یا نه ؟! اگر پاسخت منفی است ، بهتر است دنبال دوستان بهتری باشی .
+ راحتی و خوشبختی را با هم اشتباه نگیریم .
+ زندگی آنچه که زیسته ایم نیست بلکه خاطراتی است که از گذشته داریم .
+ هیچ وقت مغرور نشو ، برگ ها وقتی می ریزند که فکر می کنند طلا شده اند .
+ نقیض یک قضیه صادق یک قضیه کاذب است، اما نقیض یک حقیقت ژرف گاهی حقیقت ژرف دیگری است.
+ بسیاری از مردم مانند واگن های قطارند . آنها با اراده خود نمی توانند کاری را انجام دهند ، باید به کار کشانده شوند.فقط عده کمی مانند لکوموتیو هستند که هم قادرند با اراده و اختیار خود کار کنند و هم دیگران را به کار وادارنمایند .
کلمات کلیدی:
از کتابatt välja Glädje سوییدی
مولف Kay pollak
مترجم سخی فرهادی
یک بندهء خدا تعداد سلولهای بدن انسان را شمرده است. یک رقم بسیاربزرگ است.
اعضای بدن یک انسان 50بلیون(یک بلیون =1000ملیارد) سلول دارد.
هر کدام این سلول ها دارای انرژی ارتعاشی ثابت است. ما میدانیم که افکار ما نیز دارای انرژی ارتعاشی قابل ملاحطه میباشد. هر تفکری که من فکر میکنم انرزی ارتعاشی آن آناْ به تمام سلولهای بدنم بطور مستقیم تأثیر میگذارند. لذا افکارمن در سلولهای مربوطهء اعضای بدنم موجود بوده و زندگی میکنند. یا به عبارهء دیگر من با هر فکر خویش بالای خودم تأثیر میگذارم. و این راهم میدانیم که همه چیز در وجود ما دارای تغییرات و تبدالات ثابت است، لذا در آن واحد ملیونها ملیون سلولهای بدنم تغیر میکنند.
قابل یادآوزیست که 98? اتم های وجود ما در طی یکسال تبدیل میشوند اسکلت ما در طی سه ماه بطور مکمل بازسازی کلی شده و کاملاْ جدید است. جلد ما بعد از چهار هفته بکلی تبدیل شده و جدیداست. بعدار پنج روز غشای مخاطی شکم مان جدید است. تمام وجود مان در طول دوسال نو میشود یعنی تمام اتمها مالیکولها و سلولهای بدن مان تبدیل شده و نو است. لذا من امروز آن آدمی نیستم که دیروز بودم. حقیقت اینست که در هر ثانیه تازه تولد میشویم.
من هرصبحیکه از خواب برمیخیزم یک انسان تازه هستم و همسایه های من به همین منوال هر صبحیکه از خواب بر میخیزند انسانهای تازه یی هستند همیشه همین طور است.
لذا امکانات عظیمی در خودسازی خویش در اختیار داریم.
بسیار آسان :من میتوانم افکاری را که برایم مفید و خوب است انتخاب کنم و آگاهانه افکار غیر مفید را به افکار مفیدو سازنده تبدیل نمایم.
من متأثر از هر تفکر خویش هستم .
من با تفکر خویش خود را آنچه که هستم میسازم
کلمات کلیدی:
صمد بهرنگی قصه پرداز نستوه در ادبیات کودک ؛ در قصه ی
" الدوز و عروسک سخنگو " ، درزیر عنوان « خود پسند ها چه ریختی اند »؛
«بد و زشت و بد منظره » را چه استادانه به تصویر کشیده است !
خلاصه ی قصه چنین است:
انگشت دست " یا شار" را درکارخانه ی قالین بافی ، کارد بریده بود. " عروسک " ، « دواهای گیاهی را خوب می شناسد » و دوست " یاشار" است، ازاینرو براساس مشور? خوب " عروسک سخنگو " به " یاشار" هردو به جنگل رفتند و " پای درختان رسیدند " تا " عروسک " بر انگشت زخمی " یاشار" مرهم بگذارد.
آنها دیدند که از زمر? ساکنان جنگل ، " خرگوش سفید"، ساقه ی گیاهی را می جوید. " عروسک " با کمال احترام از خرگوش پرسید که آیا او می تواند از آن سر جنگل " یکی دوتا برگ های پهن " برایش بیاورد؟
خرگوش پرسید : باز زخم چه کسی را می بندی؟
" عروسک " پاسخ لازم داد، لیکن خرگوش ، خواهش " عروسک" را نادیده گرفت و خیزک زنان خود را درداخل جنگل گم کرد. " عروسک" ناچارشد، تا خود دست به کارشود: چند دانه برگ و گیاه را جمع کرد و همراه " یاشار " در زیر درخت چناری نشستند. " عروسک " برگ و گیاه را کوبیدن گرفت . درهمین وقت "یارشار " از " عروسک " پرسید:
طاووس را می شناسی؟
" عروسک " پاسخ داد: بسیار زیاد . طاووس « همه اش فیس و افاده می فروشد، پز می دهد. »
با شنیدن حرف های " عروسک " ، " یاشار" را نیز رازدل برزبان آمد: « عروسک سخنگو » مارا پیش طاووس برده بود که با او صحبت کنیم، « اما طاووس فقط ازخود حرف زد! »
" عروسک " گفت: « عروسک سخنگو شما را پیش او برده ، که با چشم خود تان ببینید ، خود پسندها چه ریختی اند. »
" یاشار " گفت : ازطاووس خواهش کردم تا یکی دوتا از پرهایش را برایم بدهد تا « درلای کتاب هایم بگذارم » ، اما طاووس نداد و با فخرفروشی اظهارداشت « که پرهایش به آن ارزانی هم نیست ».
" عروسک " که تا هنوزهم مصروف کوبیدن برگ ها و گیاه ها بود، گفت: چند روزبعد تر وقت ریختن پرهای طاووس می رسد، در « آنوقت هرچقدر بخواهی می توانی برداری! »
" یاشار " پرسید: به راستی چنین می شود؟
" عروسک " پاسخ داد: طاووس هرسال درهمین روزها پرهایش را می ریزد.
" یاشار " پرسید: آن وقت چه ریختی می شود؟
" عروسک " پاسخ داد: « یک چیز بد و زشت و بد منظره. بخصوص که پاهای زشتش را هم دیگر نمی تواند قایم کند. » ( قصه های صمد بهرنگی ، کتاب اول ، ج 1 ، صص 80 ـ 81 )
ودرفرجام: مقصود، از حکایت، درنبشته حاضر آن است ، که یکی از معماران بزرگ نظری? انسان کامل دربار? آن گفته است:
(( " غرض از حکایت" ،
معامله ی « کاربرد» حکایت است،
نه « ظاهر حکایت » که « دفع ملالت » کنی، بصورت حکایت،
بلکه « دفع جهل ، کنی ! )) ( ازسخنان شمس، قسمت 4، داستان ها، خط سوم، تألیف : دکتر ناصر الدین صاحب الزمانی، ص ، 104 )
کلمات کلیدی:
می گویند که "تفکرمنطقی" در انسان ، سه مرحله تاریخی را پشت سرگذاشته است:
1- عصر خرافات: یعنی زمانی که انسان بخاطر نادانی قادر به شناخت روابط بین پدیده ها نبود و با توهم زندگی می کرد.
2- عصر"تمثیل" و "مقایسه" که وجوه مشترک پدیده ها و اشیاء برای طبقه بندی آن ها مورد استفاده قرار می گرفت. داستان معروف "طوطی و از کوزه روغن ریختن" مثنوی ، هم از نظر معنا و هم از نظر شکل (شعر) ،معرف این مرحله از تکامل خرد آدمی است. 3
- مرحله و دوران تفکر منطقی ، که با "منطق صوری" ارسطو ، شامل قیاس و استقراء و منطق دیالکتیک، آن را می شناسیم.
کلمات کلیدی:
1 - خواب؛ هر چه بیشتر، بهتر:
کاش همینطور بود! ولی مطالعات نشان میدهد احتمال مرگ زودرس در آنهایی که بیش از8 ساعت در شبانهروز میخوابند،بیشتر است.
2 - خوش به حال فلانی، هنوز سرش به بالش نرسیده،خوابش میبرد!
اتفاقا این نشان میدهد که فلانی،خواب خوبی ندارد.این که آدم هنوز سرش به بالش نرسیده خوابش ببرد، یکی از نشانههای خوابآلودگی است که باید تحت بررسی قرار بگیرد.مدت زمانی که طول میکشد تا خوابمان ببرد،نباید کمتر از 5 دقیقه یا بیشتر از30 دقیقه باشد.پزشکان،مقادیر کمتر و بیشتر از این محدوده را غیرطبیعی میدانند.
3 - چقدر کم میخوابی! همه آدمها حداقل به 8 ساعت خواب شبانه احتیاج دارند!
هیچ عدد قطعی و واحدی وجود ندارد که بشود روی آن قسم خورد.میزان نیاز به خواب در افراد مختلف، متفاوت است.به خودتان رجوع کنید، اگر حس میکنید که هر روز بعدازظهر خسته و خوابآلود میشوید، بدانید که احتمالا الگوی خوابتان غلط است.
4 - چقدر زیاد میخوابی، نخبهها فقط روزی 3، 4 ساعت میخوابند!
شاید مارگارت تاچر و بیل کلینتون و چند نفر از مشاهیر هالیوودی جزء نخستین کسانی باشند که رسانههای غربی،درباره کم خوابیدن آنها زیاد حرف زدند.اما واقعیت این است که از نظر پزشکان، این قبیل افراد معمولا عملکرد بهتری نسبت به سایرین ندارند. کمخوابی،سلامت شما را تهدید میکند و تمرکزتان را پایین میآورد. کمخوابی حتی میتواند بیمارتان کند و به سیستم ایمنی شما آسیب بزند.
5- من خوابم خوب است؛ فقط شبها چند بار از خواب میپرم!
به چنین خوابی نمیگویند خواب خوب. خوابی خوب است که تداوم مناسبی داشته باشد.بیدار شدن مکرر در حین خواب از علائم شایع اختلال خواب است و بیشتر آنهایی که شبها بیش از یک بار از خواب میپرند، به نوعی اختلال خواب دچارند.
6- کمخوابی فقط یک چاره دارد؛ قرص خواب!
تاثیر داروهای خوابآور، کوتاه مدت است و کمکم بدن به دارو عادت میکند و دیرتر به آن جواب میدهد. از طرفی،اگر بدن به دارو عادت کند؛ قطع آن اوضاع را بدتر میکند. پس برای درمان قطعی، فقط باید به پزشک مراجعه کرد تا علت اصلی بیخوابی شناخته و درمان شود.
7- کمخوابی از آن دردهایی است که چاره ندارد و باید با آن ساخت!
اما توصیههای دیگری هم هست که میتواند اوضاع خوابتان را رو به راه کند:
پرهیز از نوشیدن چای،قهوه، نوشابه وخوردن شکلات در ساعات نزدیک به خواب.
خودداری از مصرف غذاهای سنگین و کشیدن سیگار در ساعات نزدیک به خواب.
رعایت نظم خواب؛ خوابیدن در یک ساعت ثابت، اختصاص دادن اتاق خواب به خوابیدن و اجتناب از کارهای دیگری مثل تماشای تلویزیون و کار در آن اتاق و بالاخره این که اگر بیش از نیم ساعت در رختخواب ماندید و خوابتان نبرد و احساس خوابآلودگی هم نکردید، باید از اتاق خواب خارج شوید و تا وقتی احساس خوابآلودگی نکردهاید،به رختخواب برنگردید.
کلمات کلیدی:
آموزش خواندن فکر دیگران!
با شناخت بیشتر افراد، ارتبـاطمـان جهـت دار میشود و در مدت کوتاهی خواهیم توانست به هدف مورد
حالت تدافعی: اگر انگشتان دستها بهبازو گره خورده باشد نشان دهنده حالت تدافعی در برابر حملهای
متفکر: گره کردن دستها به دستههای صندلی، نشان میدهد که شخص سعی دارد احساس خود را
این حالت بیشتر در مسافران مضطرب هواپیمای هنگام پرواز و فرود آن دیده میشود. دقت: وقتی
بدگمان: انگشتهای گره شده زیر چانه و نگاه خیره، نشان دهنده حالت تردید و دودلی اسـت. او بـه
کلمات کلیدی:
با عمل کردن به این چند مورد!! مطمئن باشید حتی خوندن این جملات به شما آرامش میده و این آگاهی رو میده که در طول روز به این چیزها عمل کنید.
قول بدین این مطلبو خوندید بهش عمل کنید حتی واسه یک روز
فقط برای امروز عصبانی نخواهم شد
فقط برای امروز نگران نخواهم بود
فقط برای امروز سپاسگزار خواهم بود
فقط برای امروز صادقانه وپرتلاش کارخواهم کرد
فقط برای امروز با همه مهربان خواهم بود
کلمات کلیدی: