زندگی را آبی ببینید
دانشمندان معتقدند تاثیر رنگها بر زندگی انسان حتی وقتی که انسان به آنها توجه لازم و کافی هم ندارد بسیار زیاد است. در این میان شاید در زندگی رنگ آبی به خاطر رنگ آسمان و دریاها نقشی اساسی برای انسانها داشته باشد اما دانشمندان تاکید میکنند که برای داشتن ذهنی خلاق این مقدار هم حتی کافی نیست. در همین راستا در دانشگاه بریتیش کلمبیا کانادا دانشمندان تاثیر رنگ قرمز و آبی بر رفتار داوطلبان را بررسی کردهاند.
در این تحقیق دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند در حالی که رنگ قرمز حافظه داوطلبان را- که در این آزمایش دانشآموزان بودند- تقویت میکند، رنگ آبی به آنها کمک میکند که تصورات خود را آزاد کنند. دانشمندان برای اثبات این یافته تصمیم گرفتند از داوطلبان بخواهند یک آزمایش ساده انجام دهند. در این آزمایش به آنها قطعاتی به رنگ آبی و قرمز داده شده بود و از آنها خواسته شد با این قطعات چند اسباببازی بسازند. دانشمندان مشاهده کردند اسباببازیهایی که به رنگ آبی ساخته شده بودند در مقایسه با اسباببازیهای قرمزرنگ از ساختار خلاقانهتری برخوردار بودند.
ذهن خود را پرواز دهید
اینکه ذهن انسان آمادگی کشف نکتههای جدید را داشته باشد خود یکی از عواملی است که میتواند به انسان برای خلاق بودن کمک کند. دانشمندان در دانشگاه درکسل فیلادلفیا مغز را در لحظهای که ایده نابی به آن میرسد مورد تحقیق قرار دادهاند. دانشمندان در این آزمایش از 2 گروه داوطلب استفاده کردند. یک گروه از این داوطلبها را منتظر گذاشتند تا به آنها یک معما داده شود. وقتی که معما به آنها داده شد از آنها خواسته شد که بگویند وقتی که معما را حل کردند آیا یکباره به ذهن آنها خطور کرده است یا برای انجام آن فکر کردهاند. دانشمندان با آزمایش مغز این افراد متوجه شدند سمت راست مغز آنها به شدت درگیر است؛ بخصوص بخشی از مغز که مسئول دیدن است. به این ترتیب به این نتیجه رسیدهاند که وقتی داوطلبان برای انجام حل یک مسئله متمرکز میشوند کارایی مغز خود را پایین میآورند.
در یک آزمایش دیگر دانشمندان در لندن شرایط مشابهی را برای داوطلبان برقرار کردند. در این آزمایش آنها پرتوهای آلفا امواج گامای با فرکانس بالا در مغز داوطبان را مورد آزمایش قرار دادند. در اینجا هم دانشمندان مشاهده کردند که دارای امواج آلفای زیاد و چند مورد موج گامای با فرکانس بالا بودند؛ این موج دوم همانند همان موردی است که وقتی انسان با چشم بسته استراحت میکند در مغز او به جریان میافتد. به همین ترتیب دانشمندان در لندن هم اعلام کردند وقتی که مغز در حالتی ملتهب قرار بگیرد که انسان از آن انتظار داشته باشد راهحلی را ارائه کند، کارایی کمتری دارد.
بهدنبال همکاری های خلاق باشید
نیوتن وقتی که قوانین گرانش زمین را درک کرد، یادداشتهایش را در این زمینه همچون نوشتههای دیگرش در یک کشو انداخت و تا 5 سال بعد که یکی از دوستانش به صورت اتفاقی از او در این باره سؤال کرد سراغشان را نگرفت. مسلما اگر ما چنین قوانین انقلابیای را با انجام معادلات پیچیده به دست آوریم آن را در کشو نمیاندازیم که خاک بخورند و خب، البته این کاری است که دانشمندان، امروزه ما را به انجام آن ترغیب نمیکنند.
یک دلیلش این است که دیگر نیوتن تکرار نخواهد شد. اما دلیل دیگرش را دانشمندان دانشگاه نیومکزیکو اینگونه توضیح میدهند: بهترین ایدههایی که به ذهن یک نفر میرسد در لحظات انزوا و تنهایی او نیست بلکه در لحظاتی است که نظراتش را با یکی از همکاران مورد اعتمادش رد و بدل میکند. در همین رابطه ورا جان اشتاینر در کتابی که با عنوان همکاریهای خلاقانه نوشته است موارد زیادی را در طول تاریخ ذکر کرده است که رد و بدل کردن نظریات میان 2 دوست و همکار باعث ایجاد ایدههای بسیار ناب و خلاقانهای شده است؛ مانند آلبرت انیشتین و نیلز بور، ماری و پیر کوری.
نوازندگی کنید
موسیقی مسلما نقش عمدهای در افزایش خلاقیت انسانی دارد. در این رابطه دانشمندان در دانشگاه واندربیت نشویل آمریکا برای بررسی نقش موسیقی بر افزایش خلاقیت انسانی یک آزمایش ساده انجام دادند. آنها از چند دانشجوی موسیقی و چند فرد عادی دیگر با مشخصات یکسان در آزمایش خود استفاده کردند. به هر کدام از این دانشجویان چند شی ء ساده مانند مسواک یا خمیردندان داده شد و از آنها خواسته شد کاربردهای جایگزینی برای چیزهایی که در دست دارند معرفی کنند. در پایان آزمایش مشخص شد که دانشجویان موسیقی کاربردهای جایگزینی خلاقانهتری نسبت به دیگر افراد ارائه کردهاند. حین آزمایش، دانشمندان با بررسی عملکرد مغز داوطلبان مشاهده کردند افراد عادی تنها از بخش جلویی چپ مغز خود استفاده میکردند، در حالی که دانشجویان موسیقی علاوه بر آن از طرف راست مغز خود هم استفاده میکردند.
دانشمندان میگویند این کارکرد مغزی غیرعادی است و دلیل آن میتواند این باشد که دانشجویان موسیقی چون مجبور هستند از هر دو دست خود حین نوازندگی استفاده کنند باید از هر دو بخش مغز خود هم کار بکشند. اما آیا برای افزایش خلاقیت میتوانیم از نوازندگی یک آلت موسیقی یا انجام کارهایی که در انجام آنها هر دو دست درگیر هستند، شروع کنیم؟ در این باره سوهی پارک که روی موسیقیدانان و افراد عادی کار کرده است، میگوید: هنوز با اطمینان نمیتوانیم بگوییم که استفاده همزمان از 2 کره چپ و راست مغز دلیل این است که موسیقیدانان از ذهن خلاقتری برخوردار هستند.
تا میتوانید بازی کنید
دانشمندان زیادی تاکید میکنند که برای خلاق بودن، انسان باید تا میتواند از عادتهای رایج دوری کند و به بازیهایی که گاهی طبق عرف جامعه مناسب حال او نیست، بپردازد. در این باره مارک بکوف از دانشگاه کلورادو معتقد است اینکه مردم برای بازی در زندگی نقشی حاشیهای در نظر میگیرند اشتباه است. او به نقش بازی در زندگی حیوانات گوشتخواری همچون گرگ و سگ پرداخته و به این نتیجه رسیده است که این بازیها به شخصیتهای فردی این اجازه را میدهد که تجربههای جدید و اشتباهی داشته باشند بدون اینکه مجازاتی به خاطر آن در انتظار آنها باشد.
وی میگوید: بازی به انسان این جرأت را میدهد که ریسکهای منطقی بیشتری انجام دهد و او را منعطف و خلاق میکند. وی طبیعت بازی را جستوجو برای چیزی تازه و نو میداند و تاکید میکند: برای خلاق بودن، انسان باید همیشه بهدنبال چیزی تازه بگردد.
کلمات کلیدی:
ویژگیهای شخصیتی ما بسیار بیشتر از تعیین چرخههای اجتماعی در زندگی ما تاثیر گذار هـسـتـنـد.
محققان میگویند؛ درحالی که افراد عصبی زودتر تحلیل میروند و ممکن است جان خود را به خطر بیندازند، برخی از افراد نیز به دلیل ویژگیهای شخصیتی خاص خود ممکن است بیشتر عمر کنند. در این تحقیق، پژوهشگران 7 نوع تفکر را عنوان کردهاند که سلامت فرد را به خطر میاندازند و بر جسم انسان تاثیرات نامطلوبی بر جای میگذارند که عبارتند از:
1- استـرس: تحقـیـقات نشان میدهد استرس و نگرانی در طولانی مدت میتواند کُشنده باشد؛ بهویژه استرسهای محل کار که احتـمال ابتلا به بیماریهای قلبی، آنفلوانزا، سندرم متابولیک و افزایش فشار خون را تشدید میکند.
2- غصه و تقدیر: اندوهگین بودن، نه تنها از نـظـر اجـتـمـاعی مضر است بلکه تاثیرجسمی نامطلوبی نیز دارد. مطالعات نشان میدهد افراد مبتلا به بیماریهای عروقی اگر اندوهگین و غـصـه دار بـاشـنـد زودتـر مـیمـیرند. محققان میگویند نوع شخصیت روی سیستم ایمنی بدن و همچنین سیستم واکنش به استرس در انسان تاثیر میگذارد.
3- اضطراب: بر اساس یافتههای علمی، میزان ابتلا به زوال عقل و آلزایمر در افرادی که کمتر مضطرب میشوند، پایینتر است. تحقیقات نشان داده است خطر ابتلا به زوال عقل در سالمندانی که آرام هستند،50 درصد کاهش مییابد.
4- فقدان خـویشتنداری: آیا وقت ملاقاتتان دیر شده و یا نمیتوانید کارهایتان را منظم کنید و به این خاطر کنترل خود را از دست دادهاید؟ پس بدانید که این عدم خویشتنداری میتواند به سلامت شما آسیب برساند. محققان میگویند انـسـانهـای خـوددار نسبت به دیگران عمر طولانی تری دارند.
5- دلواپسی: افراد به شدت عصبی که دائـمـا نـگـران و مـضطرب و مستعد ابتلا به افسردگی هستند به طور متوسط زودتر میمیرند. بهعلاوه، این افراد اغلب بیشتر سیگار میکشند به امید این کـه سیگار اضطراب آنها را کاهش دهد اما متاسفانه با این کار عمر خود را کوتاه میکنند.
6 - بیهدفی در زندگی: اگر احساس میکنید در زندگی خود هدفی ندارید باید بدانید که زمان سکونتتان بر روی کره زمین یا به عبارتی عـمـرتـان کوتاه خواهد شد. پژوهشها نشان میدهد کسانی که اهداف بالایی در زندگی دارند به زوال عقل مبتلا نمیشوند و دیرترهم میمیرند.
7 - بدبینی: بدبینی و بدگمانی نسبت به دیگران یک ویژگی شخصیتی است که به گفته دانشمندان به خصومت و دشمنی بازمیگردد و خــطـر ابـتلا به بیماریهای قلبی را افزایش مـــیدهـــد. ایـــن افــراد اغـلــب در رفـتــار مـردم انگیزشهای خصمانه پیدا میکنند.
دکتر بویل در مــطــالــعـات خـود نـشـان داده افـراد بـدبین 25درصد بیش از دیگران در معرض ابتلا به بیماریهای قلبی هستند و به مراتب استرس بیشتری را در طول زندگی تجربه میکنند.
کلمات کلیدی:
گامهایی برای احساس زیبای دوست داشتنی شدن !
شاید یکی از بزرگترین آرزوهای هر شخص این باشد که با چه روش ها و رفتار و منش هایی می تواند به عنوان یک فرد دوست داشتنی و مورد قبول و عشق همه باشد ؟مخصوصا" در پسران و دختران جوان این تمایل بیشتر است . چگونه در دل دیگران نفوذ کند ، چگونه دیگران را عاشق خود کند ، چطور معشوق خوبی باشد و در نهایت با این دوست داشتنی شدن ،به نوعی قدرت دست یابد . البته مدیران نیز برای رسیدن به اهداف خود و سازمان باید فردی دوست داشتنی باشند ....موارد زیر را به دقت بخوانید
گام 1 - از انتقاد بیجا ، سرزنش مداوم و گِله و شکایت بپرهیزید.
گام 2 - در ارزیابی های خود صادق و بی ریا باشید.
گام 3 - دیگران را دوست بدارید و به آنها علاقه مند شوید.
گام 4 - خواسته های دیگران را درک کنید .
گام 5 - همیشه لبخند را زینت چهره خود کنید. و بر زیبا یی خود بیافزایید
گام 6 - به خاطر داشته باشید نام هر شخصی زیباترین نت موسیقی اوست ؛
پس دیگران را به نام صدا بزنید و با او احساس نزدیکی کنید .
گام 7 - شنونده خوبی باشید و دیگران را تشویق کنید که درباره خودشان و علاقه مندیهایشان حرف بزنند .
گام 8 - در جهت علایق دیگران سخن بگویید .
گام 9 - این باور را به دیگران القا کنید که قدرت زیادی دارند و برای خود کسی هستند، و در انجام این کار نهایت صداقت را داشته باشید .
گام 10 - همیشه برای این که بهترین نتیجه را از بحث و مجادله بگیرید، سعی کنید از شرکت در آن بپرهیزید .
گام 11 - به عقاید دیگران احترام بگذارید و هرگز از عبارت « تو اشتباه می کنی » استفاده نکنید .
گام 12 - اگر خطایی از شما سرزد، با قاطعیت به آن اعتراف کنید و اعتماد به نفس داشته باشید و بدانید که « انسان جایز الخطاست » .
گام 13 - همیشه صحبت های خود را دوستانه آغاز کنید .
گام 14 - به گونه ای رفتار کنید که همیشه دیگران تأییدتان کنند .
گام 15 - سعی کنید از راه های مناسبی برای کسب آرامش استفاده کنید تا دیگران برای شریک شدن در آرامشتان به سوی شما بیایند .
گام 16 - اجازه بدهید همیشه دیگران بیش از شما صحبت کنند .
گام 17 - خالصانه به هر اتفاقی از دید دیگران نگاه کنید و تک محور نباشید .
گام 18 - باورها و علایق سایرین را همانگونه که هستند بپذیرید چرا که هرکس از دید خود بهترین است .
گام 19 - همواره به سوی انگیزه های بهتر و قوی تر بروید، تا بهترین باشید .
و بالاخره گام آخر ؛
همواره باورهایتان را پیش روی خود مجسم کنید و چالش های زندگی را با آغوش باز پذیرا شوید تا برای دیگران یک نمونه و الگو باشید .
کلمات کلیدی:
زندگی یک نبرد دایمی با ناملایمات است. دنیا به قدری بزرگ است که جا برای همه است.سعی کن جای خودت را بیابی. فرصتی را برای رسیدن به آرامش اختصاص بده. هرانسانی گنجینه ای سرشاراز دانایی.صفا.عشق وشادی در خود دارد. خواستن تنها چیزی را تغییر نمی دهد. اگر ایمان داری هیچ کاری برایت غیرممکن نیست. پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری آن است که بعد ازهرزمین خوردنی برخیزی. همیشه برای شکست دلیلی وجود دارد درست مثل پیروزی. زندگی مبارزه ای است که جایزه اش رادرآن دنیا می دهند
کلمات کلیدی:
بسیاری از ما راجع به علائم احساسی افسردگی مطالبی می دانیم.اما آیا اطلاعات کافی راجع به علائم فیزیکی افسردگی نیز دارید.
در حقیقت بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی درد و علائم فیزیکی دیگری نیز تجربه می کنند که بعضی از آنها عبارتند از:
1- سردردها: سردرد در بین افراد مبتلا به افسردگی بسیار رایج است. اگر اخیرا مبتلا به سردردهای میگرنی شده اید ممکن است با بروز افسردگی بدتر هم شود.
2- کمر درد: کمر درد نیز با ابتلا به افسردگی ارتباط مستقیم دارد و میزان درد و ناراحتی را افزایش می دهد.
3- درد ماهیچه ای و مفاصل: افسردگی باعث تشدید بعضی از دردهای مزمن مثل درد ماهیچه ها و مفاصل می شود.
4- درد قفسه سینه: پر واضح است که در هنگام ابتلا به درد قفسه سینه سریعا باید به پزشک مراجعه کرد زیرا ممکن است از علائم اولیه حملات قلبی باشد.اما درد قفسه سینه با افسردگی نیز مرتبط است.
5- مشکلات گوارشی: احساس تهوع و استفراغ و یا ابتلا به اسهال و یبوست نیز می تواند از اثرات افسردگی باشد.
6- خستگی: در حالت افسردگی دیگر مهم نیست که چه قدر استراحت کرده اید زیراهمچنان احساس خستگی و کسالت دارید و حتی بلند شدن از بستر در هنگام صبح سخت و غیر ممکن خواهد بود.
منبع سلامت نیوز
7- اختلالات خواب:بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی خواب راحتی ندارند. ممکن است صبح خیلی زود بیدار شوند و یا شب هنگام به راحتی نخوابند و در عوض بعضی دیگر از افراد افسرده به طور غیر نرمال و بیش از حد بخوابند.
8- تغییر وزن و اشتها: بعضی از افراد مبتلا به افسردگی اشتهای خود را از دست می دهند و متعاقب آن دچار کاهش وزن می شوند. بعضی دیگر ممکن است به غذاهای خاصی مثل کربوهیدرات ها علاقه شدید پیدا کرده و در نتیجه دچار افسردگی شوند.
9- سرگیجه و منگی
بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی با توجه به این علائم اقدامی برای درمان نمی کنند و زیرا اغلب نمی دانند که ریشه این علائم ناشی از چه اختلالی است . حتی پزشکان نیز با دیدن چنین علائمی ممکن است تشخیص صحیحی ندهند. افسردگی معمولا تغییرات اساسی در عملکرد بدن ایجاد می کند. برای مثال فعالیت دستگاه گوارش را کاهش داده و همین امر منجر به بروز مشکلات گوارشی می شود. افسردگی همچنین باعث برهم خوردن تعادل مواد شیمیایی مغز می گردد. موادی که نقش موثری در کیفیت بروز احساسات ما بازی می کند. بنابر این بسیاری از متخصصان معتقدند که چیزی که افراد افسرده با عنوان درد تجربه می کنند متفاوت از سایرین است.
درمان علائم فیزیکی
در بعضی موارد درمان افسردگی علائم فیزیکی را نیز برطرف می کند. اما لازم است که در مورد این علائم حتما با پزشک صحبت کنید. هیچ گاه فکر نکنید که چنین علائمی به خودی خود برطرف می شود. زیرا ممکن است به روش درمانی خاصی نیاز باشد.برای مثال اگر دچار بی خوابی هستید با تجویز داروهای ضد اضطراب این مشکل برطرف خواهد شد. بعضی از داروها مثل سیمبالتاCymbalta و افکسورEffexor باعث کاهش درد های مزمن می شود.
کلمات کلیدی:
اگر دچار افسردگی شده اید ، خودتان متوجه احساس ناامیدی و استیصال که ناگهانی بروز کرده می شوید. در این وضعیت بهتر است برای درمان به پزشک مراجعه کنید. اما درا این بین خودتان نیز می توانید با بکارگیری عادتهای صحیح و تغییر در شیوه و سبک زندگی اقدامات مفیدی برای بهبود وضعیت داشته باشید
. در ادامه به بعضی از روش هایی که می تواند مفید واقع شود اشاره می کنیم.
1- بازی کردن و سرگرم شدن باحیوانات خانگی: گاهی اوقات بازی کردن و سرگرم شدن با حیوانات خانگی بهترین روش برای آسودگی مغز از انبوه مشکلات است. بعلاوه مراقبت از حیوان در شما ایجاد تعهد و تعلق خاطر کرده و این می تواند یکی از بهترین روش های درمان باشد.
2- تغذیه مناسب: ارتباط ظریف و اساسی بین جسم و روح وجود دارد. تغذیه مناسب نه تنها به بهبود کیفیت جسم کمک می کند بلکه روح را نیز ارتقا می بخشد. اختصاص بخش اعظمی از تغذیه به میوه ها و سبزیجات تازه و غلات بسیار مفید است. بهتراست مصرف چربی و شیرینی جات را محدود کنید. بعضی مطالعات حاکی از این حقیقت است که اسید چرب امگا 3 و ویتامین B12 به تغییر خلق و خو و رفع افسردگی کمک می کند. ماهی های چربی مثل سالمون، تونا و ماکرل سرشار از اسید چرب امگا 3 می باشد. روغن بزرک(روغن کتان)، آجیل و سبزیجات تیره رنگ نیز منابع غذایی بسیار مفیدی می باشد. غذاهای دریایی و لبنیات کم چرب نیز سرشار از ویتامین B12 می باشد.سروتونین نوعی ماده شیمیایی در مغز است که به ایجاد احساس خوب کمک می کند . کربوهیدارتها(زمانی که به تنهایی و بدون پروتئین مصرف می شوند) سطح سروتونین مغز را افزایش می دهند.
یکی از نکاتی که برای بهبود خلق و خو لازم است رعایت کنید ، محدود کردن میزان مصرف نوشیدنی های کافئین دار می باشد. یکی از بارزترین علائم افسردگی، اضطراب می باشد و مصرف بیش از اندازه کافئین باعث بروز عصبیت، دلهره و اضطراب می شود. محدود کردن موادی مثل قهوه، چای، شکلات و ... می تواند تغییر به سزایی در بهبود خلق و خو داشته باشد.
3- درمان دردها: درد های مزمن ایجاد افسردگی می کند و افسردگی باعث بدتر شدن درد می شود. بنابر این برای درمان هر دو بهتر است هر چه سریع تر به پزشک مراجعه کنید.
4- انجام تمرینات بدنی منظم: در مورد بعضی افراد انجام ورزش و تمرینات بدنی منظم حتی بهتر از مصرف داروهای ضد افسردگی عمل می کند. لازم نیست که دو ماراتون را برای ورزش انتخاب کنید. تنها کافی است چند دقیقه با دوست خود پیاده روی کنید و بعد به مرور زمان میزان فعالیت بدنی خود را افزایش دهید. با این کار از نظر فیزیکی بهبود یافته و خواب شبتان نیز کیفیت بهتری خواهد یافت.
5- ورزشی را انتخاب کنید که از انجام آن لذت می برید: اگر علاقه ای به دویدن ندارید بهتر است آن را رها کنید. ورزشی را انتخاب کنید که واقعا از انجام آن لذت می برید. برای مثال بازی گلف، دوچرخه سواری، تنیس و شنا از گزینه هایی است که هرکس بنا به تمایل خود می تواند یکی از آنها را انتخاب کند.
6- ورزش کردن با دیگران تاثیر بهتری خواهد داشت: ارتباط با دیگران باعث می شود که بهتر بتوانید به بی حالی، خستگی، احساس تنهایی و افسردگی خود غلبه کنید. بنابر این به گروه های ورزشی بپیوندید و یا لااقل با دوستان خود ورزش کنید.
7- نور خورشید به اندازه کافی دریافت کنید: آیا در فضای تاریک و یا ماه های سرد بیشتر احساس افسردگی می کنید؟ دراین شرایط ممکن است دچار اختلال تاثیر فصلی باشید که یکی از شایع ترین اختلالات خلقی در زمستان(به دلیل محدود شدن نور خورشید) می باشد. برای درمان بهتر است از نور خورشید بیشتر بهره برید .
8- اکتشاف خلاقیت: نقاشی، عکاسی، بافندگی و یا نویسندگی فعالیت هایی هستند که فرد با انجام آن می تواند احساس درونی خود را بهتر بیان کند. خلاقیت احساس خوبی در فرد ایجاد می کند. هدف خلق شاهکار نیست ، بلکه انجام کاری است که ایجاد لذت می کند و رضایت خاطر بیشتری به همراه دارد.
9- اختصاص زمانی برای استراحت مغز: استرس و اضطراب علائم افسردگی را تشدید می کند و درمان را به سختی میسر می کند. آموزش شیوه استراحت روحی و روانی مثل یوگا و مدیتیشن و یا گوش دادن به موزیک های آرام می تواند روش مفیدی باشد.
10- مشارکت در فعالیت های اجتماعی: همکاری با دیگران ، گفتگو با آنها و حضور در گروه های مختلف می تواند تاثیر معجزه آسایی داشته باشد.
11- حفظ ارتباط با دوستان و فامیل: افرادی که شما را دوست دارند می توانند شما را بهتر مورد حمایت عاطفی قرار دهند. اگر آنها را دفع کنید، شانس مورد حمایت واقع شدن را نیز از دست خواهید داد. برعکس حفظ ارتباط و صمیمیت با آنها می تواند بسیار مفید باشد.
12- خواب و استراحت کافی: افسردگی با خواب راحت در ارتباط و تداخل می باشد. بعضی افراد مبتلا به افسردگی بیش از اندازه می خوابند و بعضی نیز از بی خوابی رنج می برند. جهت درمان افسردگی بهتر است الگوی خواب رانیز اصلاح کنید. در ساعت مشخصی به بستر رفته و در ساعت ثابتی نیز از خواب بیدار شوید. خواب راحت می تواند توان فیزیکی و روحی شما را ارتقا بخشد.
13- اجتناب از مصرف الکل و دارو: الکل و اعتیاد به دارو مانع از بهبود و درمان افسردگی می شود. اما ممکن است علائم افسردگی را بدتر نیز کند و با داروهای ضد افسردگی تداخل یابد. بنابر این اگر دچار اعتیاد به هر نوع دارویی هستید بهتر است برای ترک آن اقدام کنید.
14- درمان خود را به طور کامل دنبال کنید: در حین رعایت نکاتی که برای رهایی از افسردگی تاکنون اشاره کردیم، لازم است که داروهای تجویزی پزشک را نیز به طور همزمان مصرف کنید. زیرا روش های ذکر شده نمی تواند به طور کامل جایگزین داروهای ضد افسردگی شود اما تاثیر آن را مضاعف خواهد کرد و همین امر باعث می شود که زودتر بهبود یابید.افسردگی اختلال خطرناکی است که اغلب به خودکشی منجر می شود، بنابر این اگر دچار این نوع تفکر شده اید بهتر است سریعا به پزشک مراجعه کنید.
منبع سلامت نیوز
کلمات کلیدی:
مقدمه:
امروزه عدم سازش و وجود اختلالات رفتار در جوامع انسانی بسیار مشهود و فراوان است . در هر طبقه و صنفی و در هرگروه و جمعی اشخاص نامتعادلی زندگی می کنند که در معرض خطر ابتلا به ناراحتی های روانی می باشند.
بهداشت روانی با ایجاد عواملی جهت پیشگیری از وقوع این ناراحتی ها و یا تشریح علل اختلالات رفتار و جلوگیری از پیشرفت روند اختلالات شناختی - احساسی و رفتاری در انسان نقش بسیار موثری در بهبود زندگی وی ایفا می کند. یکی از اصول مهم بهداشت روانی ، شناخت رفتار انسانی و دانستن این موضوع است که رفتار انسان معلول یکسری عوامل مختلف است .یعنی همان طور که همه پدیده ها در علم فیزیک ، شیمی و … دارای علت هستند رفتار آدمی نیز دارای علل خاصی است بنابراین نباید هیچ انسانی را برای رفتاری که دارد سرزنش کرد بلکه اگر رفتار نامطلوب از وی سر زد ،باید رفتارش مورد ارزیابی قرار گیرد و بر طرف شود و این مهم برنمی آید مگر با ریشه یابی و کشف علل رفتار .
عامل اصلی بروز رفتار مختلف احتیاجات انسان است که شامل احتیاجات اولیه ( جسمانی ) و احتیاجات ثانویه ( روانی واجتماعی ) می باشد. همان گونه که احتیاجات جسمانی در شکل گیری رفتار انسان نقش دارد احتیاجات روانی و اجتماعی نیز تاثیر گذارند و در این راستا فرهنگ جامعه ای که انسان در آن رشد می کند از اهمیت بالایی برخوردار است کودکی که در اجتماع به خصوصی متولد می شود تمام تاریخ آن اجتماع را به ارث می برد و میراث اجتماعی او به اندازه میراث جسمانی اش اهمیت دارد زیرا وی در طول زندگی از رفتارهای اجتماعی که در طی تاریخ و در قالب فرهنگ شکل گرفته متاثر خواهد بود بنابراین برای یک زندگی سالم و سعادتمند توجه و ارضای همه احتیاجات اعم از جسمانی و روانی و اجتماعی لازم است و همان طور که انسان به آب و غذا نیاز دارد به پیشرفت و مقام و موقعیت اجتماعی خوب و …. نیاز دارد و نمی توان یکی را بر دیگری رجحان داد بلکه این عوامل همه با یکدیگر رابطه دارند و نقص در یک قسمت باعث اختلال در قسمت های دیگر خواهد بود بنابراین انسان برای شناخت ریشه و علل رفتار خود علاوه بر شناخت خصوصیات فردی نیاز مند به شناخت جامعه ، فرهنگ جامعه ، رابطه خود و جامعه اش ، نقش و جایگاهی که در جامعه دارد می باشد که این شناخت در سایه شناخت سه قانون تکامل، سیستم اندیشی و کل نگری حاصل می شود و با درک صحیح این قوانین انسان می تواند جایگاه صحیح خود را در جامعه اش پیدا کند و با ایفای نقش صحیح خود احتیاجات روانی و اجتماعی خود را به خوبی ارضا نماید و زندگی توام با آرامش و سعادت را تجربه کند و این امر تنها با ایجاد بصیرت کافی و افزایش آگاهی و خرد به وجود خواهد آمد.
بصیرت چیست وچگونه به وجود می آید ؟
اگر چه روان شناسان گشتالت بصیرت را به معنای فهم ناگهانی معانی بدون ارتباط با گذشته می دانند و معتقدند این فهم ناگهانی سبب ایجاد رفتار منطقی و مناسب می شود ولی شاید بتوان گفت بصیرت همان مشاهده رابطه علت و معلول و پیدا کردن راه جدیدی برای فهم معانی و پدیده های زندگی است که تجارب صحیح گذشته و م طالب آموخته شده قبلی اساس کشفیات ناگهانی و فهم روابط پدیده ها می باشد و در واقع بصیرت یعنی دیدن خویشتن و جهان آن چنان که به راستی هست ،نه آن چنان که ما می پنداریم .در پرتو بصیرت است که می توان علت و ریشه هر پدیده ای را کشف کرد و بهترین و صحیح ترین راه را انتخاب نمود و البته این بصیرت در سایه داشتن ذهنی آرام ، پاک و متعادل بدست می آید .
انسان امروزی تحت تاثیر القائات ذهنی و اندیشه ای نادرست که ناشی از کدورت های ذهنی و باید و نبایدهای غلط اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی است از اندیشیدن درست و دیدن واقعی عاجز است . وقتی در یک موقعیت نابهنجار قرار می گیرد همانند انسانهای پیشین براساس غریزه جنگ و گریز پاسخ خشم یا ترس و یاهر پاسخی که منشا آن ترس وخشم است مثل تنفر یا دلسردی را از خود بروز می دهد این عکس العمل آنی است و ناشی از احساس خطری است که فرد نسبت به خود و یا حتی اگو (من ساختگی ) خود دارد که این احساس خطر معمولا بر اثر اندیشه های نادرست و کدورت های ذهنی ایجاد می شود و شاید در واقع خطری در کار نباشد. مثلا وقتی به انسان توهین می شود چون او تصور می کند که به حریمش تجاوز شده است به طور ناخود آگاه و آنی خشمگین می شود و عکس العمل ناشی از خشم بروز می دهد که عموما مخرب و زیان آور است. حال آنکه این احساس خطر فقط متوجه اگو ( من ساختگی ) است و خطری برای خود فرد ایجاد نمی کند وحتی در موقعیت های گوناگون فرق می کند مثلا اگر این شخص تنها باشد و به او توهین شود احساس خشمی که دارد از موقعی که وی در یک گروه قرار دارد کمتر است و نیز اگر افراد این گروه ناشناس باشند این احساس خشم کمتر از زمانی است که این گروه دوستان یا شاگردان وی باشند . بنابراین عکس العمل این فرد به یک واقعه یکسان در موقعیت های مختلف و بنا به تصور و قضاوتی ناشی از اندیشه نادرست او متفاوت می باشد. لازم به ذکر است که گاه پس از این احساس اصلا عکس العمل یا پاسخی داده نمی شود و فقط قصد انجام آن در ذهن صورت می گیرد ولی در هر صورت دراین روند یک سلسله تغییراتی در اعمال حیاتی انسان ایجاد می شود که اگر مزمن گردد یعنی مرتبا تکرار شود بسیار خطرناک می باشد مثلا اگر شخصی روزی 5 بار خشمگین شود و فشارخونش بالا رود ( که یک پاسخ طبیعی بدن به خشم است ) به احتمال خیلی زیاد پس از مدتی دچار بیماری فشار خون می شود. بنابراین غریزه جنگ و گریزاگردر جهت حفظ موجود باشد خوب و مفید است و گرنه پیامدهای ناخوشایندی به همراه دارد.
جنگ و گریز:
جنگ و گریز نتایج دو احساس خشم و ترس می باشند که مختص انسان های پیشین است و باعث بروز رفتارهای آنی و بدون تفکر می شود که در موقعیت های مشابه تکرار می گردد و کم کم به صورت عادت در می آید و این عادت نسبتا ثابت و قابل پیش بینی می شوند و شخصیت فرد را می سازند و این چنین است که به فردی صفت خشمگین بودن یا ترسو بودن را نسبت می دهند زیرا چنین اشخاصی در تمام موقعیت ها یک عکس العمل عادتی که آنی و بدون تفکر است از خود بروز می دهند ولی انسان امروزی درروند تکاملی نیاز به یک غریزه دیگر دارد یعنی با ید این غریزه را که اول بیندیش و سپس عمل کن را بیاموزد اگر انسان به آن درجه از بصیرت و آگاهی برسد که در موقعیت های مختلف زندگی قبل از بروز عکس العمل آنی که عموما عادتی و بدون تفکر است با اندکی تفکر و خرد عمل صحیح و به موقع انجام دهد آن گاه با بروز رفتار صحیح و مطلوب بهترین نتیجه را در موقعیت ایجاد شده می گیرد البته چنین بصیرت و مهارتی تنها با انجام روش های خاص و به مروز زمان در انسان شکل می گیرد و جزئی از وجود وی می شود همان طور که غریزه جنگ و گریز جزئی از وجود او شده است. یکی از روش های موثر برای کسب این مهارت مراقبه بصیرت IIM( Insight Meditation ) است که در زیر توضیح داده می شود :
مراقبه بصیرت به صورت عملی به انسان می آموزد که چگونه بتواند آن چنان برخود تسلط پیدا کند که در مقابل یک واقعه یا اعلان خطر اول بیندیشد و سپس عمل مناسب انجام دهد و بدین علت که این مهارت به طور علمی ایجاد می شود باید آن قدر تمرین شود تا ملکه ذهن شده و به طور خودکار انجام شود.
مراحل ادراک واقعه
وقتی انسان واقعه ای را درک می کند آن را در ذهن بررسی و قضاوت می کند و سپس عکس العمل نشان می دهد.این روند چهار مرحله دارد :
تشخیص واقعه
قضاوت آنکه این واقعه خوب است یا بد
حسی که در بدن پس از این قضاوت ایجاد می شود این حس که در پوست یا درون بدن درک میشود “خوشایند” یا“ ناخوشایند” است. این موضوع را در فرهنگ مان به کرات شنیده ایم که مثلا پشتم لرزید( حس بد ) دلم روشن شد (حس خوب) و بسیاری از این حس ها که واژه ای برای بیانش نداریم
عکس العملی که پس از این حس انجام می شود .
بنابراین انسان به یک حس عکس العمل نشان میدهد نه به حادثه ای که اتفاق افتاده است. اگر انسان یاد بگیرد که قبل از عکس العمل از آن حس آگاه شود می تواند خود را کنترل کند و با تفکر و اندیشه درست، عمل درست و رفتار مناسب بروز دهد و با رفتار مناسب و سنجیده بهترین و مناسب ترین موقعیت ها را برای خود ایجاد کند و زندگی سالم تر و بهتری داشته باشد و این همان چیزی است که در مراقبه بصیرت آموزش داده می شود.
البته برای اینکه انسان بتواند از آن حس آگاه شود باید کاملا هوشیار و آگاه باشد و به عبارتی در لحظه حضور داشته باشد و بنابراین باید ذهنی آرام و پاک و خالی از هرگونه رسوب و کدورت داشته باشد زیرا ذهن نامتعادل وناپاک مرتبا در گذشته و آینده به سر می برد و دائما در حال قضاوت نادرست می باشد مراقبه بصیرت به انسان می آموزد که ذهن خودرا از پریشانی و کدورت پاک نماید و داشتن ذهنی پاک و آرام را به تدریج تجربه کند که نتیجه این پالایش ذهن ، رها شدن از بند اندیشه ها ، قضاوت های نادرست و شرطی ، رسیدن به هوشیاری و آگاهی (از جمله آگاهی از حسها و احساسات متفاوت) می باشد . این ذهن آرام و در عین حال هوشمند فرد را قادر می سازد که در موقعیت های نابهنجار زندگی عمل درست انجام دهد و بر مشکلات خود فائق آید و زندگی آرام و سرشار از نشاط و موفقیت را تجربه کند
کلمات کلیدی:
ویژگی های افراد خلاق
افراد خلاق چه ویژگی هایی دارند؟ آیا افراد خلاق دارای ویژگی های خاصی هستند؟ افراد خلاق دارای یک سری از ویژگی هایی هستند که این ویژگی ها را می توان با درجات متفاوت در تمام افراد جامعه پیاده کرد. خلاقیت در اثر رخوت و کم کاری راکد می گردد، ولی هیچ گاه از بین نمی رود، بنابراین باید سعی شود این ویژگی ها پرورش داده شوند تا خلاقیت دچار رکود نگردد.
ویژگی های افراد خلاق را می توان به شرح زیر بیان کرد:علاوه بر موارد فوق افراد خلاق ویژگی های دیگری نیز دارند که آن ها را از سایر افراد متمایز می کند. این ویژگی ها عبارتند از:
1_برخوردار از سلامت روانی
افراد خلاق افرادی هستند که از سلامت روانی برخوردارند. این افراد قادرند فکر، اندیشه و حرف های تازه را پشت سر هم مطرح کنند بدون این که دچار رکود گردند. بهره مندی از ذهنی سالم، باز و گشوده این امکان را برای قوة خلاقه فراهم می کند تا از آنچه می خواهد تصویر روشنی بیافریند و بالاخره عملی منشا موفقیت و پیروزی است که در ورای آن اندیشه ای سالم نهفته باشد، همان گونه که ورزش عضلات را قوی تر و سالم تر می کند تفکر، مطالعه کتاب های مفید و نگارش تجارب، افکار و منش ها نیز باعث تقویت و سالم تر شدن روان و ذهن گردیده و نهایتاً موجب باروری و شکوفایی خلاقیت می گردند.
2- کنجکاو
افراد خلاق بسیار کنجکاو بوده و به طور مستمر در جستجوی موضوعات پیچیده، جدید، ناشناخته و عجیب هستند. به همین سبب آن ها در مقایسه با افرادی که از توانایی خلاقیت کمتری برخوردار هستند، سوالات بیشتر و پیچیده تری را مطرح می کنند. افراد خلاق، بخش عمده ای از وقت خود را صرف توجه دقیق به اطراف خود می کنند و از این طریق سوژه های جدیدی برای فکر کردن پیدا می کنند.
3- بررسی راه حل های مختلف
معمولا برای حل هر مساله و رسیدن به یک هدف، چندین راه و روش در نظر می گیرند و به یک راه بسنده نمی کنند.
4- انعطاف پذیر
افراد خلاق انعطاف پذیر هستند یعنی توانایی کنار گذاشتن چارچوب های ذهنی گذشته و توانایی دیدن اندیشه های جدید و بررسی افکار نو و پذیرش مناسب ترین و کارآمد ترین باورها و در ارائه راه حل و اندیشه بکر و بدیع آمادگی بسیار دارند. آن ها با استفاده از این ویژگی، توانایی تعقیب و دستیابی به راه حل مشکل را از راه های مختلف دارا هستند.
5- استقلال رای و داوری:
افراد خلاق بر خلاف افرادی که تمایلی به خلاقیت ندارند، انسان هایی پیرو و دنباله رو نبوده، و به دنبال تکیه گاهی در عالم بیرون نیستند تا به او چنگ زنند، بلکه این افراد صاحب فکر، اندیشه، سبک و روشی خاص هستند. آن ها همواره مطیع بی چون و چرای مسئول بالاتر و افراد با نفوذ نبوده و از جمع پیروی نمی کنند، بلکه بر اساس اعتقادات و الگوی ذهنی خود و بر اساس منطق حاکم بر امور از استقلال رای و قضاوت بر خوردارند.
6- ترجیح مسائل ساده به پیچیده
پیچیدگی مسائل توجه آنان را جلب می کند. افراد خلاق، مسائل پیچیده را به مسائل ساده ترجیح می دهند. افرادی که خلاقیت نداشته و تمایلی به بروز چنین امری را از خود نشان نمی دهند، هرگز سراغ سختی ها نرفته و همواره در جستجوی راه های بی دغدغه و آسان هستند به طوری که معمولاً راه های پیموده شده را انتخاب می کنند و علاقه ای به خطر کردن و پذیرش وظایف سنگین را ندارند. این افراد خواهان سایبان امنیتی ساخته شده به دست دیگران هستند ، در حالی که افراد خلاق و مبتکر همواره در تلاش و تکاپو بوده و به هر کور سوئی رضایت نداده و در جستجوی منشا نور می باشند.
بنابراین پیچیدگی ها را انتخاب کرده و به دنبال یافتن راه حلی ساده برای آن ها هستند. ولی افرادی که تمایل به خلاقیت ندارند به جای پرداختن به ریشه خود را با برگ ها و شاخه ها سرگرم کرده و با رفتن به سراغ مسائل ساده خود را قانع و ارضا، می کنند.
7- ارتباط هوش با خلاقیت
هوش یکی از پیش نیازهای خلاقیت است و پایین بودن درجه هوشی فرد معمولا به پایین قرار گرفتن ویژگی خلاقیت منجر می شود، اما هوش سرشار نیز دلالت بر خلاق بودن شخص نمی کند. بررسی نشان می دهد که هر چند افراد خلاق از هوش بالاتر از متوسط برخوردار هستند، اما برای این که فرد بسیار خلاق باشد، ضرورتاً نباید نابغه باشد.
افرادی دارای هوش پایین عموما از نظر خلاقیت نیز ناتوانند و خلاقیت در افراد دارای هوش کمی بالاتر از متوسط، بیشتر مشاهده شده است. اشخاص باهوش و ذکاوت خوب در مدارج تحصیلی، بسیار خوب عمل می کنند، ولی شاهد کیفی که دلالت بر خلاقیت آن ها نماید، بسیار کم است. به طور خلاصه پژوهشگران به یک رابطه یا همبستگی نسبتا کم بین هوش و خلاقیت دست یافته اند.
8- ابتکار
ارائه پیشنهاد جدید خود نوعی خلاقیت است. یعنی به پشتوانه اندیشه سالم، ذهنی پویا و منعطف در هر زمان بتوان پیشنهاد تازه ای را یافته و ارائه داد. انسان های خلاق چشمه جوشانی از پیشنهادهای سازنده و مفید هستند. اصولا یک فرد خلاق بی تفاوت از کنار مسائل نمی گذرد و محیط پیرامون را همیشه با دقت مورد توجه قرار می دهد.
9- تمرکز نیروی ذهنی بر والاترین هدفی که دارند
افراد خلاق همیشه و در هر شرایطی ذهن و نیروی خود را بر یک موضوع ویژه متمرکز می کنند و به دنبال دست یابی به هدفی والا و بلند مرتبه هستند و با این عمل بر قله رستگاری و موفقیت تکیه می زنند ،همانند متمرکز شدن نور توسط ذره بین در یک نقطه و یا تمرکز لیزر در یک نقطه که حتی در فولاد هم نفوذ می کند. اما انسان هایی که از خلاقیت کمتر برخوردارند، اهداف و مسئولیت های متعددی را بر می گزیند و در هیچ زمینه ای به طور کامل توفیق حاصل نمی کنند.
شاید با اندک تفکر مثال هایی از مدیران و مسئولان در محیط اطراف خود بیابیم که با قبول چندین مسئولیت و عدم توانایی در تمرکز روی یک نقطه مدیر موفقی نبوده اند و یا بالعکس. باید بدانیم که دست یابی به اهداف همواره در فضای ذهنی روشن، متمرکز و با ایستادگی و پشتکار میسر می گردد.
10_توجه به علایق درونی
افراد خلاق بیشتر به وسیله علایق درونی خود نسبت به کارهای خلاق برانگیخته می شوند تا عوامل بیرونی نظیر شهرت، پول یا تایید دیگران. در واقع، وقتی دلایل بیرونی باعث انجام کارهایی می شود که ذاتًا جزو کارهای فکری خلاق به حساب می آید، ممکن است شخص انگیزه خود را برای انجام آن از دست بدهد.
کلمات کلیدی:
آموزش هیپنوتیزم |
مقدمه:
|
کلمات کلیدی:
2- دست کم روزی 15 دقیقه را در سکوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و نیز چیزهایی که دارید فکر کنید. سکوت عصاره ی آرامش است، با زور نمی توان آن را ایجاد کرد، باید زمانی که فرا رسید آن را بپذیرید. اگر برایتان امکان دارد دست کم روزی یک ساعت، تنها به اتاقی بروید و در را به روی خود ببندید.
3- افراد آرام به خود می گویند که برای تغییر گذشته کاری نمی توان کرد، آنگاه از فکر ادامه زندگی لذت می برند.
4- وقتی احساس می کنید که سرتان پر از فکرهای جور و واجور است و جای خالی در آن نیست، با قدم زدن، آنها را پاک کنید.
5- اگر نتوانید کسی را ببخشید، افکار خشمگین تان شما را برای همیشه با این افراد مرتبط خواهد کرد. شاد کردن دیگران، باعث آرامش می شود.
6- آرامش را از کودکان بیاموزید، ببینید که چگونه در همان لحظه ای که هستند، زندگی می کنند و لذت می برند.
7- از همان که هستید راضی باشید، در این صورت احساس آرامش بیشتری می کنید.
8- هرچه اکسیژن بیشتری به شما برسد، آرام تر خواهید شد، خوب است در محل کار و زندگی خود گیاهی نگه دارید.
9- مهم نیست که با شما مؤدبانه برخورد کنند یا نه، برخورد مؤدبانه ی شما، باعث ایجاد آرامی و احساس خوبی در شما خواهد شد.
10- سرعت حرکت شما با احساستان رابطه ای مستقیم دارد، آرام راه بروید و حرکات بدن خود را آرام تر کنید، طولی نمی کشد که آرام خواهید شد. گاهی می توانید برای رسیدن به آرامش، دراز بکشید، عضلات خود را شل کنید و به هیچ چیز فکر نکنید.
11- با حرکات آرام و صحبت کردن شمرده، احساس آرامش را به جمع منتقل کنید. آیا تا به حال فرد آرامی را دیدید که با صدای بلند صحبت کند؟
12- با شوخ طبعی به آرامش خود کمک کنید.
13- راحتی، یکی از عناصر مهم آرامش است، مثل دمای مناسب، صندلی راحت و لباس و کفش راحت:
• هر چند وقت یک بار ساعتتان را کنار بگذارید و خود را از فشار زمان نجات دهید.
• در آوردن کفشها به کاهش فشار عصبی کمک میکند.
• فشردن یک توپ کوچک، تنشهای عصبی را که در انگشتان و دستهای شما متمرکز شدهاند، خالی می کند.
• لباسهای گشاد و راحت، باعث ایجاد راحتی و احساس آرامش می شود.
14- لحظه های زیبای زندگیتان را بنویسید و از آنها عکس و فیلم بگیرید، سپس بیشتر وقتها آنها را به یاد آورید و درباره شان فکر کنید و لذت ببرید.
15- هوای دریا، آب شور و صدای امواج، همگی باعث آرامش می شوند، مسافرت به سواحل دریا را فراموش نکنید. تماشای ماهی ها مثل خیره شدن به دریا، در شما ایجاد آرامش می کند، زیرا ماهیها آرام شنا می کنند و آرام تنفس می کنند.
16- آهسته غذا خوردن و جویدن، باعث تجدید قوای فکری و احساس آرامش خواهد شد.
17- برای تأثیر بیشتر و رسیدن به آرامش، در خود متمرکز شوید و آرام نفس بکشید.
18- تمرین کنید که آرامتر از حد معمول صحبت کنید، این کار خود به خود ضربان قلب و تنفستان را کم می کند و به شما اجازه میدهد، ذهن و فکرتان را از بسیاری مسائل پاک کنید.
19- احساسات و مشکلات خود را به دیگران بگویید و آرامش بیشتری احساس کنید.
20- یکی از مهمترین مهارتها در آرام بودن، فکر نکردن به مسائل کوچک است، دومین مهارت، کوچک شمردن تمام مسایل است.
21- شاد کردن دیگران، موجب آرامش می شود. نمی دانید چه لذتی دارد پول رستوران امشب را با توافق سایرین به یک کارتن خواب هدیه دهید. قدردانی کنید. دیگران را برای لطف کردن به خود تحت فشار قرار ندهید، لطف که وظیفه نیست!
22- اگر می دانستید که: «سیگار کشیدن + ورزش نکردن = استرس ، اضطراب و حذف آرامش»، هرگز سیگار نمی کشیدید و ورزش کردن را به تعویق نمی انداختید.
کلمات کلیدی: