نحوه صحبت کردن، لباس پوشیدن، نوشتن، رفتار کردن و کار کردن شما تعیین میکند که آیا یک حرفه ای میباشید و یا یک آماتور. با آنکه اغلب افراد آماتور بودن را عادی می پندارند اما شما هرگز طوری رفتار نکنید که آماتور بنظر آیید. هر کاری را که انجام میدهید، مانند یک حرفه ای انجامش دهید: مطابق با معیارهای حرفه ای.
1- یک حرفه ای تمام جوانب شغل خود را آموزش می بیند. یک آماتور از هر فرصتی استفاده میکند تا از روند یادگیری طفره رود.
2- یک حرفه ای به دقت در می یابد به چه چیزهایی نیاز و احتیاج است. یک آماتور نیازها و احتیاجات دیگران را حدس میزند.
3- ظاهر و طرز بیان یک حرفه ای همانند یک حرفه ای میباشد. یک آماتور ظاهر و گفتار به هم ریخته ای دارد.
4- یک حرفه ای محیط کار خود را پاکیزه و منظم نگه میدارد. یک آماتور یک محیط کار شلوغ، آشفته و کثیفی دارد.
5- یک حرفه ای متمرکز و مدبر است. یک آماتور سردرگم و پریشان خاطر.
6- یک حرفه ای از اشتباهات خود درس میگیرد. یک آماتور اشتباهات خود را نادیده گرفته و یا پنهان میکند.
7- یک حرفه ای از وظایف و ماموریتهای دشوار استقبال میکند. یک آماتور تلاش میکند از کارهای دشوار خود را رهایی بخشد.
8- یک حرفه ای در اسرع وقت پروژه ها را به انجام میرساند. یک آماتور در میان انبوه کارهای ناتمام احاطه گشته است.
9- یک حرفه ای همواره خوشبینی و خونسردی خود را حفظ میکند. یک آماتور از کوره در میرود و بدترین وضعیت را متصور میشود.
10- یک حرفه ای پول و حسابهای بانکی خود را به دقت مدیریت میکند. یک آماتور پول خود را بی حساب خرج میکند.
11- یک حرفه ای سعی میکند مشکلات و ناراحتی های دیگران را رفع کند. یک آماتور از مشکلات دیگران اجتناب میورزد.
12- یک حرفه ای از لحن احساسی مثبت استفاده میکند: اشتیاق، خوشی، علاقه، رضایت. یک آماتور از لحن احساسی منفی استفاده میکند: خشم، خصومت، ترس، نفرت، قربانی.
13- یک حرفه ای آنقدر پافشاری میکند تا به مقصود خود برسد. یک آماتور در ابتدای کار شانه خالی میکند.
14- یک حرفه ای بیش از انتظار بهره وری دارد. یک آماتور تا اندازه ای که کارها پیش رود.
15- یک حرفه ای خدمات و فراورده های مرغوب وب ا کیفیت بالا ارائه میدهد. یک آماتور خدمات و محصولات با کیفیت پایین.
16- یک حرفه ای آینده ای نوید بخش دارد. یک آماتور آینده ای مبهم و نامشخص.
نخستین گام برای حرفه شدن شما آنست که: باور کنید حرفه ای هستید.
تاریخ ارسال : 24 اسفند 1386
کلمات کلیدی:
گرچه گفته شده که "همه ی آقایون یکسان خلق شده اند،" اما وقتی صحبت از هیکل و نوع لباس پوشیدن به میان می آید، این عقیده کاملاً اشتباه به نظر می رسد. به خاطر کمتر بودن انحنای بدن آقایان نسبت به بدن خانم ها، تفاوت اندام در آنها کمتر است. اما به هر حال باز تفاوت هایی وجود دارد. اگر بدانید که چطور با تناسب اندامتان لباس بپوشید و از پوشیدن چه مدل هایی خودداری کنید، در هر اجتماعی خوش تیپ ترین خواهید بود.
یک نکته که همیشه موقع خرید لباس های جدید باید به خاطر داشته باشید این است که برازنده بودن لباس در تنتان در درجه اول اهمیت قرار دارد. اگر یک کت زیبا و گران در تن شما مناسب به نظر نمی رسد، دیگر مهم نیست که چقدر گران باشد یا مارک آن چه باشد، چون به درد شما نمی خورد. برعکس، اگر یک کت ارزانتر خوب به تن شما بنشیند و آن قسمت هایی از بدنتان را که دوست ندارید خیلی نمایان باشد را میپوشاند، بااینکه قیمت چندانی ندارد، اما شما را خوش تیپ نشان خواهد داد. در این مقاله می خواهیم به شما آموزش دهیم که چه لباسهایی مناسب اندام شماست و هنگام خرید باید بیشتر به دنبال چه لباسهایی باشید.
مردان قوی هیکل
از پوشیدن راه راه های افقی پرهیز کنید
اگر بزرگ و جثه دار هستید و مخصوصاً در نواحی شکم کمی اضافه دارید، از پوشیدن لباسهایی با راه راه های افقی و راه راه های مورب به شدت خودداری کنید. آنچه شما باید با کمال افتخار به تن کنید، پیراهن ها و شلوارهایی با راه راه های عمودی است. این نوع پارچه راه راه نیمرخ بدن شما را بلندتر نشان داده و لاغرتر به نظر خواهید آمد. کت و شلوارهای با راه راه باریک عمودی برای شما بهترین انتخاب است، به خصوص وقتی با یک پیراهن مشکی ساده در زیر آن سِت شود. پیراهن های راه راه عمودی باریک را هم می توانید با شلوار جین های تیره یا شلوار پارچه ای مشکی سِت کنید. برای لباس عادیتان هم می توانید به سراغ شلوارهای مخمل کبریتی تیره بروید.
از پوشیدن کت هایی با دو چاک در پشت پرهیز کنید
شما باید سراغ کت هایی بروید که پشت شما را به خوبی بپوشاند. و به خصوص اگر احساس می کنید که در نواحی باسن کمی چاق هستید، باید از پوشیدن کت هایی که در پشتشان دو چاک دارند خودداری کنید، چون این نوع کت ها توجه را بیشتر به سمت باسن شما معطوف می کند. پوشیدن کت های بدون چاک پشت یا حداکثر یک چاک برای شما بهتر است.
لباسهایی بخرید که اندازه و برازنده شماست
برخی به اشتباه تصور می کنند که لباسهای تنگ، لاغرتر نشان می دهد و قسمت های چاق و برآمده بدن را می پوشاند. البته این موضوع در خانم ها می تواند تا حدودی صحیح باشد، چون لباس زیر خانم ها می تواند تا حدی به آنها برای کنترل بعضی قسمت های چاق کمک کند. اما در آقایان به هیچ وجه اینطور نیست. لباسهای تنگ هیکل شما را حتی چاقی های شما را زننده تر هم نشان می دهد. از طرف دیگر برخی مردان چاق تصور می کنند پوشیدن لباسهای خیلی گشاد می تواند چاقی آنها را پنهان کند. اما آنها هم اشتباه فکر می کنند. لباسهای خیلی گشاد فقط شما را از آنچه هستید چاق تر نشان می دهد. رمز لاغر به نظر آمدن این است که لباسهایی تن کنید که نه خیلی برایتان گشاد باشند و نه خیلی تنگ. لباس شما باید اندازه تن شما باشد.
لباسهای تک رنگ بپوشید
پوشیدن رنگ های متضاد برای شلوار و پیراهن—مثل سیاه و سفید—بدن شما را دو قسمت می کند و میان تنه شما را بسیار بزرگتر نشان می دهد. در عوض بهتر است رنگ لباس بالاتنه و پایین تنه خود را از رنگ های یکجور و یک فام انتخاب کنید تا لاغرتر به نظر برسید. و اگر می خواهید خیلی لاغرتر به نظر برسید سرتاپا مشکی بپوشید. اما برای اینکه دیگران فکر نکنند به مراسم ترحیم می روید، کفش یا وسایل دیگرتان را از رنگ های مختلف استفاده کنید.
از پوشیدن بلوز یقه اسکی خودداری کنید
اگر سنگین و قوی هیکل هستید، به هیچ وجه بلوز یقه اسکی تن نکنید، بلوزهای یقه هفت و تی شرت، بلوزهای آستین بلند و پلوور و ژاکت برای شما مناسب تر است. به خصوص وقتی گردنتان کوتاه است، بلوزهای یقه هفت گردنتان را بلندتر نشان خواهد داد.
نقش های روی لباستان را به دقت انتخاب کنید
از پوشیدن تی شرت ها و پیراهن هایی که نقش های بزرگ دارند خودداری کنید. این نوع طرح ها توجه طرف را به قسمت بالاتنه شما معطوف می کند، که اگر شکم بزرگی داشته باشید اصلاً خوشایند نیست. لباسهایی با طرح های ریز که دور از هم قرار گرفته باشند برای شما مناسب تر است.
کمربند ببندید
بستن کمربند باعث می شود که قسمت کمرتان لاغرتر و جم و جورتر به نظر برسد. اما دقت کنید که خیلی آن را سفت نبندید که شکمتان بیرون بیفتد.
مردان لاغر و قد بلند
از پوشیدن راه راه های عمودی خودداری کنید
مردان قد بلند با پوشیدن راه راه های عمودی خیلی بلندتر به نظر خواهند آمد، از اینرو بهتر است لباسهای راه راه افقی انتخاب کنید. به خصوص پیراهن هایی که یک راه کلفت عمودی روی قسمت سینه دارند برای شما بسیار مناسب است چون شانه هایتان را پهن تر نشان می دهد و خوش هیکل تر به نظر خواهید رسید.
از پوشیدن لباسهای تک رنگ خودداری کنید
اگر از بالا تا پایین یک رنگ بپوشید (به خصوص مشکی)، از آنچه هستید هم لاغرتر به نظر خواهید آمد. پس سعی کنید از رنگ های متضاد و مختلف در لباسهایتان استفاده کنید. باید خوشحال باشید چون دست شما در انتخاب رنگ لباس کاملاً باز است.
پیراهن های اندازه خود تن کنید
پیر اهن های گشاد و آزاد دور شما موج می خورد و اصلاً مناسب شما نیست. از اینرو بهتر است پیراهن ها و بلوزهایی انتخاب کنید که اندازه تن شما باشد. اما دقت کنید لباسهای چسبان اصلاً برای شما خوب نیست چون لاغری شما را صد برابر نشان خواهد داد.
کفش های پنجه گرد نپوشید
اگر واقعاً قد بلند هستید، کفش های نوک گرد باعث می شود بی تناسب به نظر بیایید. برای اینکه توازن بیشتری به هیکلتان بدهید از کفش های نوک چهار گوش استفاده کنید. وقتی موقع انتخاب کفش رسمی باشد با مشکلی مواجه نخواهید بود، اما خرید کفش های اسپرت با نوک گوشه دار کمی دشوار است، بدین منظور حتی الامکان کفش هایی بخرید که نوکشان خیلی گرد نباشد.
از پوشیدن شلوار جین های تنگ خودداری کنید
شلوار جین های تنگ با اینکه در دهه ی هشتاد خیلی مُد بود، اما اصلاً برازنده شما نیست. شما بهتر است شلوار جین هایی راسته تر انتخاب کنید.
از رنگ های روشن تر استفاده کنید
رنگ های روشن شما را کمی چاق تر نشان می دهد. پس بهتر است رنگ هایی مثل سفید، کرم، آبی روشن، طوسی کمرنگ، و از این قبیل انتخاب کنید.
مردان کوتاه قد
کفش های نوک مربعی انتخاب کنید
کفش های نوک تیز وقتی خوب به نظر می رسد که قدتان بلندتر باشد و شلوارتان تا حدی روی کفشتان را بگیرد. اما اگر کوتاه قد هستید، پوشیدن این نوع کفش ها شما را مثل دلقک های سیرک می کند. بهترین نوع کفش برای شما کفش های نوک گوشه دار و مربعی است.
کفشتان را کمی پاشنه دار انتخاب کنید
گرچه پوشیدن کفش های با پاشنه های سنگین اصلاً زیبا نیست، اما خوب است که کفش های شما یک مقدار کمی پاشنه داشته باشد. از پوشیدن کفش های تخت باید اجتناب کنید. کفش های کمی پاشنه دار زیادی در بازار موجود است و این نوع کفش ها با هر نوع شلواری هم خوب می آید. اگر می خواهید باز هم بلندتر به نظر برسید، بهتر است از شلوارهای بلند استفاده کنید که قسمت عقب آن روی پاشنه کفشتان را بگیرد.
از وسایل جانبی استفاده کنید
لوازمی مثل یک گردنبند زیبا، کراوات، یا کلاه باعث می شود که توجه افراد روی صورتتان جلب شود و کمتر متوجه هیکلتان شوند. کلاه از همه ی این ملزومات بهتر است چون قدتان را هم چند سانتی متری بلندتر می کند.
از پوشیدن لباسهایی با نقش های بزرگ خودداری کنید
روی هیکل های کوتاه، نقش و نگارهای بزرگ خیلی به چشم می آید. برای شما بهتر است که لباسهایتان را با نقش های کوچک تر انتخاب کنید.
شلوارهای فاق کوتاه بپوشید
شلوارهای فاق بلند برای مردان کوتاه قد چندان مناسب نیست چون باعث می شود قسمت های باسنتان را بزرگتر نشان دهد. اما شلوار فاق کوتاه پاهایتان را بلندتر نشان می دهد و باسنتان را هم بزرگ و چاق نمی کند.
از کراوات های باریکتر استفاده کنید
کراوات های باریک و متوسط بدنتان را بهتر نشان می دهد. از بستن کراوات های بلند اجتناب کنید چون تناسب هیکلتان را به هم می ریزد. اگر کوتاه قد هستید بهتر است از کراوات های کوتاه تر و باریک تر استفاده کنید.
آنچه برازنده شماست، تن کنید!
همه ی هیکل ها زیباست، پس از اینکه قدتان خیلی کوتاه یا خیلی بلند است نالان نباشید. شما می توانید با پوشیدن لباسهای مناسب و برازنده عیب و ایراد بدنتان را برطرف کنید. خیاطتان باید یکی از نزدیکترین دوستان شما باشد. مهم نیست قد و هیکلتان چقدر است، فقط یک خیاط ماهر می تواند برای هیکل های مختلف لباسهای متناسب بدوزد.
ممکن است دوست داشته باشید که روی مُد لباس بپوشید، اما یادتان باشد اگر در اتاق پرو دیدید که به هیکل شما برازنده نیست، اصلاً فراموشش کنید. نکاتی که در این مقاله گفته شد، موقع خرید لباس خیلی به دردتان خواهد خورد!
تاریخ ارسال : 24 اسفند 1386
کلمات کلیدی:
که بدون هیچگونه ضرری، همان زیبایی را به شما خواهد بخشید که همیشه آرزو داشتید. مشکلات مربوط به موهایتان را برطرف کنید. مو همیشه یکی از جنبه های اصلی زیبایی به حساب می آمده است. برای زیباتر نشان دادن چهره تان، باید مدل مویی را انتخاب کنید که کاملاً برانده فرم صورتتان باشد.برای این منظور می توانید به سالن های زیبایی مراجعه کرده و از متخصصین زیبایی کمک بگیرید. مطمئناً یکی از مدل های مو هست که بیشتر از بقیه مدل ها به شما می آید، باید همان مدل را پیدا کنید.
برای تنوع بیشتر می توانید موهایتان را رنگ کنید، البته رنگی که با رنگ چهره تان نیز متناسب باشد. استفاده از متخصص در این زمینه شما را مطمئن خواهد ساخت که موهایتان خراب نخواهد شد.
- از رنگ های مناسب استفاده کنید. در این زمینه می توانید از رنگ موهایتان الهام بگیرید. متخصصین آرایش اعتقاد دارند که رنگ های کرم و خاکستری برای افراد بلوند و قهوه ای و شکلاتی برای افراد سبزه با موهای مشکی و خرمایی و رنگ های مسی، هلویی و قرمز هم برای آنها که موهای قرمز و شرابی دارند بسیار مناسب است.
- تکنیک های مختلف آرایش چشم را یاد بگیرید. از آنجا که چشم ها مهمترین مرکز زیبایی در صورت هستند، باید به طور صحیح آرایش شوند تا تاثیر بیشتری روی مخاطب بگذارند. یکی از روش های سایه زدن، کشیدن یک رنگ سایه روی پلک و بعد ادغام آن با رنگی دیگر است.
آندسته از افراد که چشمانی گود دارند، بهتر است از سایه های تیره تر استفاده کنند. آنها که چشمانی تنگ دارند، بهتر است خط چشم را کاملاً بیرون از لبه چشم کشیده و در گوشه های چشم آن را کمی پهن تر کنند. اگر چشمانی باز و درشت دارید، بهتر است خط چشم را داخل لبه چشم بکشید تا بزرگی چشم ها کمتر مشخص شود. برای چشم های ریز بهتر است از رنگ های کمرنگتر و برای چشم های درشت از رنگ های گرم تر استفاده شود.
پوست که بزرگتری اندام بدن است، در زیبایی ما از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. داشتن پوستی سالم و جوان باید در مرحله اول هدف شما قرار گیرد. در این قسمت به بعضی از نکات بهداشتی پوست اشاره می کنیم:- برای دور ماندن از اشعه های زیان بخش خورشید، از ضد آفتاب استفاده کنید.
- تا حد ممکن از کشیدن سیگار خودداری کنید.
- تغذیه و خواب کافی و مناسب داشته باشید.
- بر خود استرس وارد نکنید.
- از محصولات آرایشی معتبر و باکیفیت استفاده کنید.
- بدون شستن دست ها، به پوست صورتتان دست نزنید.
- بطور مداوم ورزش کنید.
- برای مدت طولانی آرایش را روی صورتتان نگاه ندارید و پس از اتمام کار صورتتان را شستشو دهید.
نظافت صحیح. به نظافت و سلامت ناخن های دست و پا و همچنین دندان ها توجه داشته باشید.از مد روز تا جایی پیروی کنید که متناسب شما باشد. استفاده از آخرین مُدهای روز به شما برای انتخاب لباس کمک کرده و باعث می شود راحت تر بتوانید آنچه مطابق خواسته و شخصیتتان است را پیدا کنید.
علاوه بر مدل و رنگ مو، می توانید با تغییر محصولات بهداشتی موی خود مثل شامپو، حالت دهنده و ژل، سلامت موهایتان را نیز افزایش دهید.
نحوه آرایشتان را تغییر دهید. این مسئله دیگر به همه ثابت شده است که آرایش تاثیر واقعاً شگرفی می تواند بر زیبایی افراد داشته باشد. دانستن نحوه صحیح انجام خط چشم، سایه چشم، خط لب، رژ لب، رژ گونه و کرم پودر می تواند به شما کمک کند تا زیبایی های چهره تان را نمایان تر سازید. در این قسمت به برخی از مهم ترین نکات آرایش صورت اشاره می کنیم - زیرسازی صحیح و مناسب باعث می شود آرایش بهتر و زیباتر روی صورتتان بنشیند. استفاده صحیح از کرم و پودر و پنکک و استفاده از مرطوب کننده قبل از آنها به شما در این زمینه کمک خواهد کرد.تاریخ ارسال : 24 اسفند 1386
کلمات کلیدی:
تعداد کمی هستند که می توانند توجه اطرافیان را به خود جلب کنند؛ متمایز بودن در جمع یک معنا را در بر دارد: "همه شما را تحسین می کنند."
شاید برخی از افراد به طور ذاتی از دیگران متمایز باشند، اما به طور کلی برای رسیدن به این هدف باید تلاش کرد. متمایز بودن باید در ظاهر، شخصیت و از همه مهمتر موفیت هایی که فرد به آنها دست پیدا می کند، نمود پیدا می کند. همیشه این عبارت را در ذهن داشته باشید که خداوند به کسانی کمک می کند که به خودشان کمک میکنند.
بیشتر افراد در آرزوهای خود این حس را پرورش می دهند که گل جمع هستند و با بقیه افراد فرق دارند، ولی این کار با تن آسایی و سکوت به دست نخواهد آمد. اگر جزء افراد بی خیال و راحت هستید بهتر است بدانید که اشتباه می کنید.
مدعی باشید
اگر از موضع قدرت وارد هر مسئله ای شوید، آنوقت می توانید خودتان را از سایر افراد جدا کنید. برای این کار می توانید تقاضای انجام مسئولیت های بیشتری را کنید. به جای اینکه بنشینید و در آرزوی چیزهایی که می خواهید باشید، به دنبال اهداف خود بروید و آنها را بدست آورید. مکرراً به کارفرمای خود بگویید که چه اهداف و آرزوهایی را در سر می پرورانید و سعی دارید به کجاها برسید. نباید فراموش کند؛ شاید در ظاهر برایش اهمیت نداشته باشد، اما زمانیکه یک موقعیت شغلی جدید و مناسب ایجاد میشود، مطمئن باشید اولین نفری که برای پر کردن این موقعیت به ذهنش می رسد همان فرد جاه طلب و بلند پرواز است.
نحوه صحیح صحبت کردن را یاد بگیرید
مردم بیشتر اطراف کسانی جمع می شوند که بهتر حرف می زنند و داستان های جالب تری تعریف می کنند. به اطرافتان نگاه بیندازید، می بینید که تمام افرد ساکت همیشه به دنبال کسی راه می افتند که خوب صحبت می کنند. افرادیکه مورد احترام دیگران هستند به راحتی گفتگو می کنند، همین امر باعث می شود که دیگران برای آنها احترام قائل باشند. باید با این کار نظر دیگران را جلب کنید و نظراتتان را به آنها بفروشید؛ اگر بتوانید برای عقاید خود خریدار پیدا کنید، بدون شک برای ایده های شغلی خود نیز می توانید مشتری پیدا کنید.
شیک پوش باشید
لباستان را مناسب با کاری که دارید انتخاب نکنید، بلکه متناسب با کاری که می خواهید داشته باشید، لباس بپوشید. مثل مقامات بالاتر از خودتان لباس بپوشید و مانند آنها رفتار نمایید. شخصی که کت شلوار می پوشد خیلی قابل اعتماد تر از کسی است که یک تی شرت کثیف بر تن دارد. لباس به تنهایی نمی تواند شما را به موفقیت برساند، اما می تواند مقدمات رسیدن به موفقیت را فراهم آورد.
توانایی لبخند زدن را افزایش دهید
برای اینکه از اطرافیان خود متمایز شوید باید اندکی شوخ طبعی را نیزبه خصوصیات اخلاقی خود اضافه کنید. اگر اخمو و بدانق باشید، نمی توانید نظر کسی را به خودتان جلب کنید. هیچ کجا نمی توانید افرادی را پیدا کنید که به دلیل عصبانیت و بد اخلاقی محبوب دل مردم شده باشند. اگر یک نفر، حتی یک نفر، با این خصوصیات را پیدا کردید حتماً مرا هم خبر کنید.
اطرافیان را سرگرم کنید
کسانیکه دیگران هیچ گاه توجهی به آنها نمی کنند جزء افرادی هستند که عصبانی، و بی احساس بوده و هیچ نظریه جالبی برای سرگرم کردن اطرافیان خود ندارند. شخصیت شما باید یک دنده کمکی هم داشته باشد باید طوری باشید که هر موقع کسی را ملاقات کردید چیزی را در شما ببیند که ارزش ملاقات دوباره شما را داشته باشد. البته اگر زیاد هم بخواهید با کارهای سطحی خودتان را میان جمع جا کنید، شاید چندان خوشایند نباشد. باید به یاد داشته باشید که تعادل را رعایت نمایید. جلب کردن بیش از اندازه نظر دیگران و یا بی توجهی کامل به آنها دو سوی مخالف هم هستند. سعی کنید در این میان به یک سطح تقریبی دست پیدا کرده و میانه روی کنید.
به هر حال متمایز شدن کار ساده ای نیست که هر کسی از عهده آن بربیاید، لبخند بزنید، سرتان را به نشانه موافقت تکان دهید، خود را خوشحال جلوه دهید و سعی کنید همیشه حرف هایی برای گفتن داشته باشید که بتوانند نظر دیگران را به خود جلب نمایند. فراموش نکنید که با این کار نه تنها در حیطه شغلی به موفقیت می رسید بلکه افراد زیادی هم جذب شما می شوند. به خاطر داشته باشید که متمایز بودن به این معنا نیست که همیشه باید رئیس باشید، بلکه به این معناست که اطرافیان باید شما را تحسین کرده و حواسشان جلب شما شود.
کلمات کلیدی:
ممکن است در زندگی با افراد زیادی روبه رو شوید که فکر می کنند توانایی و مهارت رهبر شدن را دارند، اما معدود افرادی را می بینید که واقعاً از آن مهارت ها بهره مند باشند. رهبری قابل یادگیری است، اما خیلی از ما آن را دست کم گرفته و فکر میکنیم که با خصوصیات و مهارت های مدیریت و رهبری زاده شده ایم. و از اینرو این مرحله ی مهم پیشرفت نادیده انگاشته می شود.
خیلی از مردم هم پیرو افکار رسانه ها هستند و تصور میکنند که رهبران، قهرمانانی هستند که باید جان همه را نجات دهند؛ آنها این واقعیت را نادیده می گیرند که رهبران نیز موجوداتی فناپذیر هستند که همان اشتباهاتی که همه ی ما ممکن است مرتکب شویم را انجام می دهند.
اما یک چیز هست که درمورد رهبران کاملاً متفاوت است: آنها می توانند به عقب برگردند. رهبران واقعی، بعد از شکست هنوز قادرند ما را متقاعد کنند که بار دیگر از آنها پیروی کرده و آن راه را طی کنیم.
اما سؤال مهم این است: چه خصوصیاتی این افراد را از بقیه جدا میکند و چگونه میتوانیم این ویژگی ها و خصوصیات را در خود ایجاد کنیم؟
الهام
یک رهبر بیش از یک فرد است؛ او در راس گروه است. این اوست که به نظر می رسد همیشه می داند چه باید بکند و همه برای مشاوره و راهنمایی سراغ او می روند.
او نه تنها دیدگاه خوبی دارد، بلکه می داند چطور باید با دیگران ارتباط برقرار کند. یک رهبر خوب باید بتواند پیامش را با منطق به دیگران برساند. نتیجه این است که همه معمولاً تحت تاثیر روشنی دیدگاه او و راسخ بودن اعتقادش قرار می گیرند و خیلی زود از او پیروی خواهند کرد.
با اینکه مردم معمولاً از توانایی های رهبر در شگفت هستند، اما منبع اصلی و واقعی الهام او از دو تمرینی ناشی می شود که همه می توانند انجام دهند: برنامه ریزی و هدفمندی. رهبر کسی است که تعیین می کند چه اهدافی اهمیت بیشتری دارد و برایی رسیدن به آن اهداف طرح ریزی و برنامه ریزی می کند. او همان کسی است که برای هر مشکلی، راه حلی در آستین دارد، چون او قبل از اینکه حتی شما کارتان را شروع کنید، آن مسائل را به دقت بررسی کرده است.
اعتماد به نفس
رهبران واقعی از خودشان کاملاً مطمئنند. آنها احساس می کنند که ظرفیت و توانایی آن را دارند که از حد متوسط بالاتر روند و باعث تحقق پذیرفتن کارها شوند.
معمولاً این اعتماد از این واقعیت ریشه می گیرد که آنها افرادی بسیار بامهارت هستند و می دانند برای تحقق پذیرفتن امور چه باید بکنند. از طرف دیگر، برخی رهبران موفق خودشان خیلی بامهارت و کاردان نیستند اما می توانند اینگونه افراد را تشخیص دهند.
ثبات قدم
یک رهبر قدرتمند باید روی حرف و فکر خود ثبات و پایداری نشان دهد و زود تحت تاثیر نظرات و دیدگاه های مختلف قرار نگیرد. اما، این را نباید با کله شقی و لجاجت اشتباه گرفت که اشتباهی مهلک است. درعوض، یک رهبر موفق باید بتواند تصمیماتی منطقی و عقلانی و عاری از تعصب بگیرد.
میل به ریسک کردن
خیلی از افراد ریسک نمی کنند چون از شکست می ترسند. اما اگر شما یک رهبر موفق هستید باید از خود بپرسید: آیا این کار ارزش ریسک کردن دارد؟
یک رهبر واقعی اگر تشخیص داده است که فواید آن کار بیشتر از خطرات احتمالی آن است، باید بتواند سایرین را هم هدایت کند. اما در این صورت هم باز خیلی از ما جرات و جسارت خطر کردن را نداریم، اما همیشه افرادی که همیشه بیشترین ریسک را می کنند، از امن ترین موقعیت برخوردارند.
اگر خطر را بررسی کرده اید و تشخیص داده اید که ارزش ریسک کردن دارد، باید بتوانید بر این مانع ذهنی غلبه کنید. اگر اینکار برایتان دشوار است، طرحریزی کنید. هرچه آمادگیتان بیشتر باشد، موقعیت هم برایتان کم خطرتر خواهد بود.
سماجت و پیگیری
رهبران بدون جنگ و جدال تسلیم نمی شوند. همیشه همه چیز آسان به دست نمی آید، و رهبران باید آنقدر تلاش کنند تا بالاخره موفق شوند. اما همچنین باید هوشیار باشند که برای جنگی که معلوم است عاقبت آن شکست است تلاش نکنند، در این مورد باید از تقشه دوم استفاده کنند.
قطعیت و یقین
شما به عنوان یک رهبر باید بتوانید تصمیمات دشواری را که دیگران از گرفتن آن ترس دارند را با قطعیت بگیرید. رهبرانی که خیلی نرم و ملایم باشند معمولاً قادر به اتمام کارها نخواهند بود و اغلب مورد سوء استفاده قرار می گیرند. باید بتوانید در مواقعی که کارتان ایجاب می کند حتی بی رحم هم باشید و همچنین بر تصمیماتتان استوار باشید.
چند بعدی بودن
رهبران معمولاً با همه ی جنبه های کارشان آشنا هستند و می دانند هر کاری چطور انجام می گیرد. این دیدگاه وسیع، اگر با باریکبینی و توجه به جزئیات همراه شود، آنان را قادر می سازد تا مسائل را بهتر و سریعتر از دیگران تشخیص دهند.
میل به فداکاری
آیا حاضرید برای انجام شدن کار همه چیزتان را بگذارید؟ رهبر شدن موقعیتی سخت است، چون نیاز به مواجهه و کنترل بسیار زیاد با دیگران دارد. و این ممکن است زندگی خصوصی شما را هم درگیر کند. باید ببینید می توانید این فداکاری را انجام دهید یا نه!
قابلیت سازگاری
استراتژی ها و راهکارهایی که امروز جواب می دهند، ممکن است فردا به درد نخورند، و یک رهبر باید خیلی سریع این مسئله را تشخیص دهد. همانطور که شرکت باید خود را وفق دهد، مدیر و رهبر هم باید بتواند. او باید بطور مداوم مهارت های تازه بیاموزد و رویکردهای تازه ای را امتحان کند.
رهبر نباید حتی لحظه ای هدف خود یا هدف زیردستان خود را فراموش کند. اگر اینکار را بکند، منسوخ و قدیمی خواهد بود و دیگران را هم با خودش پایین خواهد کشید. از اینرو مهم است که رهبر بتواند خود را با تغییرات هماهنگ کند و دیگران نیز به آن سو هدایت کند.
رهبر شدن....
رهبر شدن نیازمند زمان و تلاش بسیار است، اما تقریباً برای همه ممکن است. از خودتان بپرسید که چرا دیگران باید به حرف شما گوش دهند و آنقدر تلاش کنید تا کسی شوید که احترام آنها را جلب کند.
منبع : سایت مردمان
کلمات کلیدی:
رابطه مثبت با همکاران باید بر مبنای احترام به حریم شخصی، مقام و شخصیت آنها باشد و مراقب کلیه رفتارهای خود، گپ های دوستانه، شوخی و خنده، و اختلافات باشید.
در گفتگوهای خود با همکارانتان، چه گپ های دوستانه باشد و چه صحبت های جدی کاری، یکی از سریعترین راه ها برای از خود راندن دیگران، تجاوز به حریم شخصی آنهاست.
به جای ازدحام کردن به دور کسانی که با آنها صحبت می کنید، کمی عقب تر بایستید (نیم متر فاصله به نظر مناسب است).
اگر یکی از همکارن صدایی آرام و ملایم داشت، ممکن است برای درک صحبت های او کمی خم شوید، اما وقتی نوبت به حرف زدن خودتان رسید باید به حالت معمول برگردید.
هنگام گفتگو با طرف مقابل ارتباط چشمی پیدا کنید. داشتن سیمایی مشتاق و علاقه مند، که با ارتباط چشمی آغاز می شود، تاثیر بیشتری بر مخاطب خواهد گذاشت.
حواستان به اختلاف های قدی باشد: اگر با یکی از همکاران اختلاف قدی زیادی داشتید، هنگام صحبت کردن با وی، به اندازه کافی از او دور بایستید تا او مجبور نباشد مدام بالا یا پایین را نگاه کند.
مراعات حال همکاران ناتوان جسمی خود را بکنید—مثا آنها که روی ویلچر هستند یا آنها که مشکل ناشنوایی دارند.
اگر با همکاران بین المللی در ارتباط هستید، باید از فرهنگ و آداب سخن گفتن آنها آگاه باشید.
درخواست و اعاده کمک
مسلماً هیچکس از افرادی که کار و مسئولیت هایشان را خودشان به موقع انجام نمیدهند و برای اتمام کار خود همکاران را وادار به کمک می کنند، خوشش نمی آید. همینطور آندسته از افراد که سیستم فایل بندی شرکت را هیچوقت یاد نمی گیرند و مدام برای آموزش به این و آن متوسل می شوند. در نتیجه، بعضی از کارمندان خوب هم به خاطر اینکه می ترسند با چنین افراد بی مسئولیتی اشتباه گرفته شوند، در درخواست کمک از همکاران خود تردید می کنند. اما در بیشتر شرکت ها و ادارات، کارمندان برای کمک به آندسته از همکاران که قبلاً به یاری آنها آمده اند، مشتاقند.
بهترین راه برای درخواست کمک، کمک کردن به دیگران است. مثلاً اگر وقتی می بینید یکی از همکاران در ساعت ناهار مشغول رسیدگی به پرونده های مشتریان است که روی هم تلمبار شده، به او کمک کنید، مطمئناً این سخاوت و خیرخواهی شما بیپاسخ نخواهد ماند. البته این کار داوطلبانه جزء اضافه کاری های شما ثبت نخواهد شد که با ازای آن مزد بگیرید، پاداش شما تشکر و قدردانی همکارتان خواهد بود. از این دید نگاه نکنید که هر کار نیکتان باید با مزد و اجرت جبران شود، و هیچوقت هم این کمک های دوستانه تان را به همکاران خاطرنشان نکنید تا ثابت کنید چه انسان فداکار و باگذشتی هستید.
و وقتی هم یکی از همکاران در کارها به کمک شما می آید، تشکر و قدردانی فراموشتان نشود، حتی اگر کمکی ناچیز و جزئی باشد. و وقتی هم که یکی از همکارات از ساعت ناهارش برای کمک به شما می گذرد، به نظر من یک هدیه کوچک یا یک دعوت به ناهار ضروری باشد.
تعریف کردن و تعریف شنیدن
همه ی کارمندان گه گاه نیاز دارند تا کسی از آنها تعریف و تمجید کند. مدیران شرکت معمولاً مشاورانی را استخدام می کنند تا به آنها آموزش دهند که چطور کارمندان را مورد تشویق و تحسین قرار دهند، اما راهکرد اصلی این است که فردی همدل باشید و برای دیگران احساس داشته باشید. گفتن "آفرین"، یا "کارت عالی بود" به کارمندان، انگیزه و روحیه آنها را بالا می برد. همچنین نشان می دهد شما فردی باملاحظه و هوشیار هستید و می دانید که چه زمان باید چه کسی را تشویق و تحسین کنید. اما حواستان باشد که اغراق نکنید و بیش از اندازه از همکارانتان تعریف نکنید، چون اینکار ارزش تمجیدهایتان و صمیمیتتان را کم می کند.
قدردانی از تعریف و تمجیدهای دیگران برای خیلی از افراد به نظر مشکل است. خیلی ها که از بچگی یا گرفته اند خودنما و فخر فروش نباشند، آنقدر درمورد شایستگی نداشتن در برابر تعریفات دیگران موشکافی می کنند، که جنبه منفی به آن می دهند. این اندازه شکسته نفسی و فروتنی هم اصلاً خوب نیست. پس از این به بعد به جای دلیل و برهان آوردن برای عدم لیاقت و شایستگی شما برای تعریف فلان نفر از کارتان، بهتر است بگویید، "کارم را خوب انجام دادم، نه؟"
حل همه ی این مشکلات با گفتن یک کلمه ساده حل می شود: "متشکرم".
چه بگویید وقتی....
یکی از همکاران نامزد یا عروسی می کند
"تبریک می گویم"، "برایت آرزوی خوشبختی و موفقیت می کنم"، "عروسیت مبارک باشد". طبیعتاً در چنین مواقعی باید برای فرد مورد نظر آروزی خوشبختی کنید. درمورد همسری که انتخاب کرده، کنجکاوی نکنید. لازم هم نیست برای او توصیه های مخصوص ازدواج بکنید یا تجربیات تلخ خود و اطرافیانتان را برای او عنوان کنید.
یکی از همکاران حامله می شود
اظهار خوشحالی کنید، اما دست از فضولی کردن بردارید. از ارائه توصیه هایی که مخالف پزشکی روز است هم خودداری کنید. مطمئن باشید او برای خود پزشک متخصص دارد که راهنماییش کند. از تعریف کردن داستان های وحشتناک درمورد وضع حمل و این قبیل چیزهای مربوط به حاملگی و به دنیا آوردن بچه خودداری کنید.
یکی از همکاران سقط جنین می کند
سقط جنین هم مرگ یک انسان است که باید برای آن غصه دار شد. با درک عمق این فقدان برای همکارتان، با او همدلی کنید. از گفتن جملاتی مثل "خدا اینطور خواسته..." یا "حتماً صلاح بر این بوده.." و از این قبیل خودداری کنید. و هیچوقت، تحت هیچ شرایطی به همکارتان نگویید که این سقط جنین به خاطر کارهایی است که او کرده یا نکرده.
یکی از همکاران طلاق می گیرد
طلاق هم نوعی مرگ است. در چنین موقعیتی بهتر است به جای حرف زدن به حرف های همکارتان گوش بدهید. در صورت لزوم هم می توانید توصیه های خود را (درمورد مراقبت از فرزندان، مالیات بر درآمد به عنوان سرپرست خانواده و.....) ارائه دهید.
یکی از همکاران یا اطرافیان او بیمار می شود
اگر یکی از همکاران یا نزدیکان او شدیداً بیمار می شود، رفتار و عمل شما بیش از حرف هایتان اهمیت پیدا می کند. با کمک به فرد مورد نظر در کارهایش، همدلی خود را به او نشان دهید. از غیبت های او گلایه نکنید. می توانید کسی را برای جانشین موقتی او در شرکت بگذارید تا کارهای مربوط به او را انجام دهد. و فرد مورد نظر را از جریان کار آگاه کنید.
یکی از نزدیکان همکاران فوت می کند
وقتی یکی از همکاران عزیز خود را از دست می دهد، تسلیت خود را به صورت کتبی و شفاهی به او اعلام کنید. اگر از همکاران نزدیک شماست، حتماً در مراسم تدفین و عزاداری شرکت کنید. از گفتن جملاتی مثل، "خدا را شکر کن، عذابش تمام شد" یا مشیت خدا این بوده" و ... خودداری کنید. کارهایی که از دستتان برمی آید را برای او انجام دهید و موقعیتش را درک کنید. مرگ یکی از عزیزان ممکن است حال وهوای همکارتان را به کلی تغییر دهد، پس توقع نداشته باشید بعد از یکی دو هفته همان همکار سابق شما شود.
یکی از همکاران اخراج شده یا منتقل می شود
با او همدردی کنید، اما طوری در این رابطه با او صحبت نکنید که داغش را تازه تر کنید. توضیح او را درمورد دلیل اخراجش بپذیرید و بیش از آن کنجکاوی نکنید. اگر کمکی از دستتان برمی آید دریغ نکنید، توصیه ای، تنظیم دوباره رزومه، پیدا کردن کاری جدید، یا هر چیز دیگری. اما این همدلی خود را تا جایی ادامه ندهید که دست به همکاری در اعمال مخرب او مثل نوشتن نامه های تهدیدآمیز و...بزنید. و تعجب نکنید اگر آن همکار سابق از زندگی شما بیرون برود، چون او دیگر عضوی از محل کار شما نیست و به جای جدید وارد می شود و ممکن است شما را فراموش کند.
کلمات کلیدی:
همه ی ما دوست داریم فرزندانی مسئولیت پذیر داشته باشیم. اما چطور می توانیم اطمینان یابیم که فرزندانمان این درس ها را به خوبی آموزش می بینند؟ در این مقاله چند راه برای مسئولیت پذیر کردن فرزندانتان به شما نشان می دهیم.
1) از همان بچگی بعضی از کارها را به آنها واگذار کنید.
بچه های کوچک، حتی بچه های دو ساله، علاقه ی خیلی زیادی به کمک کردن دارند. اگر صبور و خلاق باشید، مطمئن باشید خیلی بیشتر از آنچه شما فکر می کنید از دستشان برمی آید. اینکار باعث می شود وقتی بزرگتر شدند، در کارهایشان اعتماد به نفس و شور و اشتیاق داشته باشند.
2) برای کارهایشان پاداش نگذارید.
اگر می خواهید حس مسئولیت پذیری به صورت طبیعی و عمقی در وجود فرزندانتان شکل گیرد، باید بتوانند ارزش واقعی کارهایشان را درک کنند. اگر فقط روی چیزی که به عنوان پاداش خواهند گرفت متمرکز شوند، این را یاد نخواهند گرفت.
3) وقتی اشتباه میکنند، عواقبی طبیعی برای آنها در نظر بگیرید.
اگر عادت کرده اند که همیشه وسایل بازیشان را جایی جا بگذارند، باید بگذارید با نتایج و عواقب کارهایشان هم روبه رو شوند. شاید لازم باشد که برای بازی بعدیشان از کسی دستکش قرض بگیرند، یا شاید هم اگر گم شده باشد، مجبور شوند یک دستکش نو بخرند. اگر هر وقت که چیزی را گم می کنند شما کمکشان کنید، هیچوقت در زندگی مسئولیت پذیر نخواهند شد.
4) وقتی می بینید جایی احساس مسئولیت کرده اند، آن را بر زبان بیاورید.
هر رفتاری که از آنها می بینید و خوشتان می آید را جلوی خودشان به زبان بیاورید. اینکار باعث می شود با شور و شوق بیشتری باز آن کار را تکرار کنند.
5) هر از گاهی درمورد مسئولیت پذیری با آنها صحبت کنید.
مسئولیت پذیری را به عنوان یک ارزش خانوادگی به آنها معرفی کنید و اهمیت آن را برایشان توضیح دهید.
6) خودتان الگوی مسئولیت پذیری برای فرزندانتان باشید.
آنها همه چیز را از شما یاد می گیرند، پس مراقب رفتارهایتان باشید. سعی کنید همیشه خوش قول باشید. مطمئن باشید که آنها همه ی کارهایتان را زیر ذره بین دارند.
7) از همان کودکی به آنها پول توجیبی بدهید.
بگذارید از همان دوران کودکی، تصمیمات مربوط به امور مالیشان را خودشان بگیرند. با این روش خیلی زود چم و خم پول خرج کردن دستشان می آید. اما اگر زود پولشان را تمام کردند، تنبیهشان نکنید.
8) باور داشته باشید که کودکانتان مسئولیت پذیر هستند.
باور شما به مسئولیت پذیری آنها، خیلی زود به خودشان منتقل خواهد شد و سطح توقعاتشان را بالاتر خواهند برد. حتی وقتی خرابکاری می کنند هم این باور را از دست ندهید.
9) به آنها یاد بدهید که مسئولیت پذیر باشند.
با آنها صحبت کنید و بگویید که توقع چه رفتاری از آنها را دارید. وقتی آنها ندانند که مسئولیت پذیری چیست، چطور می توانند مسئولیت پذیر باشند؟
10) از دیگران هم راهنمایی و کمک بگیرید.
بعضی وقت ها خیلی سخت است که خودتان بفهمید در برخورد با فرزندتان خیلی سخت گیرید یا آسان گیر. می توانید با پدر و مادرهای دیگر صحبت کنید، کتاب بخوانید، به مشاوران مخصوص مراجعه کنید، هر کاری از دستتان برمی آید انجام دهید تا احساس کنید که برای بار آوردن فرندتان تنها نیستید.
منبع:سایت مردمان
کلمات کلیدی:
آیا شما احساس بدی دارید و یا ناراحت هستید؟ دیگر نگران نباشید. راههای بسیار ساده ای وجود دارند که با استفاده از آن ها می توانید بر عادات نامناسب و اخلاق تند خود فائق آیید. خوش اخلاقی و سرحالی جزئی از خصوصیات ذاتی افراد به شمار نمیرود و نمی توان گفت که آنها همانطوری به دنیا می آیند؛ هیچ کس هم محکوم نیست که تا آخر عمر خود ناراحت و بدحال باقی بماند. میزان خوشحالی، یک مسئله کاملاً اکتسابی است و یاد گرفتن آن هم کار دشواری نیست. هر کس به راحتی می تواند با عادت های بد خود مبارزه کرده و خوش بینی را به زندگی خود راه دهد.
در تحقیقاتی که من پیرامون خوشحالی و خوش بینی برای کتابم: "خوش بینی خودجوش: استراتژی های تثبیت شده برای کامیابی و خوشحالی" انجام داده ام، توانستم از بسیاری از الگو ها و تکنیک ها پرده برداری کنم. شما هم می توانید این استراتژی ها را تمرین کنید تا خوشحالتر، سرحال تر، و خوش بین تر شوید.
1- از خون آشام های احساسی پرهیز کنید
آیا جذب افرادی می شوید که شما را از نظر احساسی تخلیه کرده و خودشان جزء بازنده ها حساب می شوند؟ آیا مانند یک آهن ربا، افراد بازنده را به خود جذب میکنید؟
می توان گفت که اینگونه افراد خود به خود باتری شما را خالی می کنند، روند زندگی را کند کرده و طرف مقابل را عصبانی و ناراحت میکنند. برای اینکه بتوانید خوشحال، خوش بین و پرانرژی باقی بمانید باید تا آنجایی که امکان دارد از این قبیل افراد دوری کنید. افراد ناراضی و بدبین به راحتی اجازه می دهند تا این خون آشام ها به جانشان بیفتند و احساسات مثبتشان را مستقیماً از مغزشان بمکند. از جمله افراد خون آشام احساسی می توان به افرادی که مرتباً در حال مسخره، انتقاد، تخریب و سرکوب کردن هستند اشاره کرد.
یک لیست از افرادی که در موقعیت های مختلف با آنها برخورد می کنید تهیه کنید و سپس سعی کنید ارتباط خود را با افرادی که در بالا به آنها اشاره کردیم به کمترین میزان برسانید و در یا در صورت امکان ارتباط خود را به طور کلی با آنها قطع کنید. توجه: افراد خوشحال و خوش بین خودشان پیام آور صلح و دوستی هستند و افراد ناراحت و بدبین خودشان به عنوان نوعی خون آشام احساسی تلقی می شوند.
2- ذهن خود را پاکسازی کنید
آیا می توان همانطور که جسم را در بیمارستانها زهرزدایی می کنند، با ذهن نیز همین کار را انجام داد؟ برای اینکه افکار منفی و مخرب را به ذهن خود راه ندهید همیشه باید این "قانون شادکامی" را در ذهن داشته باشید: شما در آن واحد تنها می توانید به یک مسئله فکر کنید. به این معنا که یا می توانید بر روی یک مسئله ناراحت کننده/بد بینانه تمرکز کیند و یا بر روی یک موضوع خوشحال کننده/ خوش بینانه. حق انتخاب با شماست. افراد بدبین معمولاً همیشه در این فکر هستند که چگونه ممکن است شکست بخورند و دیگر نتوانند از جایشان بلند شوند. آنها همیشه انتظار وقوع بدترین اتفاق ها را دارند. از سوی دیگر افراد خوش بین همیشه منتظر بهترین ها هستند. بهتر است ذهن خود را خانه تکانی کنید. زمانیکه به یک مشکل برخورد می کنید سریع به فکر یافتن راه چاره ای برای فائق آمدن و حل آن باشید. افراد بدبین و ناراحت در این شرایط فقط به دنبال گله و شکایت هستند و افراد خوش بین و موفق در پی یافتن راه حل.
3- خوش بینی و خوشحالی با اعداد
آیا به طور وسواسی به سمت افکار منفی کشیده می شوید و حالات بدی به شما دست می دهد؟ یک راه ساده این است که خودتان مسیر حرکت فردیتان را به سمت افکار مثبت تغییر دهید. به راحتی می توانید در تغییر افکار منفی به مثبت یک متخصص شوید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که بر روی شمارش و تغییر ایده های منفی به مثبت تمرکز کنید. هر بار که یک فکر منفی به ذهنتان خطور کرد، به سرعت آن را به یک فکر مثبت تغییر دهید. هر بار که این کار را انجام دادید، یک تیک بر روی یک صفحه کاغذ بزنید. هدف شما باید این باشد که تعداد دفعاتی را که نیاز به انجام یک چنین کاری پیدا می کنید، به صفر برسانید. به عنوان مثال شاید در ابتدا نیاز باشد که به طور روزانه 50 تیک در کاغذ بزنید. به مرور زمان این عدد به 30 و 20 و به 10 میرسد. اگر شما به شدت منفی گرا باشید با انجام این تکنیک تبدیل به یک فرد به شدت مثبت اندیش می شوید.
4- وضعیت قرار گرفتن بدن خود را تغییر دهید
افراد پر انرژی و خوشحال، گام های بلند تری بر می دارند، تند تر راه می روند، و صاف می ایستند و به نظر می رسد که از منبع پایان ناپذیر انرژی تغذیه می شوند. از طرف دیگر افراد بدبین و عبوس گام های کوتاه بر میدارند، پاهایشان را روی زمین می کشند و آرام و قوز کرده حرکت می کنند. به نظر می رسد که باتری آنها شارژ خالی کرده. مراقب وضعیت قرار گرفتن بدن خود باشید. سعی کنید بیشتر از ژست افراد خوش بین در راه رفتن و ایستادن خود استفاده کنید. استفاده از این تکنیک ها به شما کمک میکند تا روحیه ای شاد و پر انرژی پیدا کنید. انجام این کار ساده بوده و همچنین میتواند تاثیر مثبتی بر روی اطرافیانتان نیز داشته باشد.
5- مراقب حرف زدنتان باشید – هیچ گاه از کلمه هایی نظیر "سعی" استفاده نکنید
برای اینکه تبدیل به یک فرد خوش بین و سر حال بشوید، ابتدا باید یاد بگیرید که این افراد چه کارهایی انجام می دهند. افراد خوش بین برای خود شیوه عملکر و صحبت کردن منحصر بفردی دارند و از کلمات ویژه ای استفاده می کنند. همانطور که قبلاً هم گفته شد، لغاتی که در صحبت کردن خود از آنها استفاده می کنید، بر روی حالات درونی و میزان انرژی بدنتان تاثیر میگذارند. عوض کردن لغاتی که مورد استفاده قرار می دهید، می توانند نگرش و افکار تان را تغییر دهند. به جای استفاده از لغات "ناراحت کننده" از کلمات "شادی زا" استفاده کنید. به عنوان مثال به جای استفاده از عبارت: "من احساس می کنم دست پاچه شده ام" می توانید از عبارت مثبت: "من احساس می کنم به چالش واداشته شده ام اما مطمئنم که از عهده اش بر می آیم" استفاده کنید.
تفاوت عمده ای که میان این دو گروه شاد و غمگین وجود دارد این است که گروه اول به ندرت و بهتر است بگوییم که هیچ گاه از لغاتی نظیر "سعی" و "اما" استفاده نمی کنند. این کلمات به نوعی نشان می دهند که شما هیچ گونه کنترلی بر روی زندگی خود ندارید؛ افراد خوش بین همیشه امیدوار هستند و مسئولیت همه کارهایی را که انجام می دهند را به عهده می گیرند. استفاده از کلمات این چنینی صرفاً بهانه آوردن و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت هاست.
6- به چیزهایی که می خواهید فکر کنید نه به چیزهایی که نمی خواهید
نگرانی، اولین فاکتور تخریب خوشحالی و خوش بینی است. سریع ترین راه برای اینکه بتوانید خود را از انرژی و خوشی سرشار کنید، کنار گذاشتن نگرانی هاست. چگونه می توانید این کار را انجام دهید؟ هر بار که یک فکر منفی به ذهنتان خطور کرد سریعاً آن را به یک فکر مثبت تبدیل کنید (مانند یافتن راه حل برای مشکلات) افرادی که بیشتر بر روی راه حل ها تمرکز می کنند تا خود مشکل، خوش بین، خوشحال، و پر انرژی هستند.
7- به دنبال کاری که به آن علاقه دارید بروید، این امر شما را سرزنده می کند
بهترین راهی که می تواند شما را با خوشحالی تمام از جا بلند کند، دنبال کردن چیزی است که به آن علاقه دارید. ببینید چه چیزی شما را خوشحال می کند، آنوقت میبینید که صبح ها با چه انرژی از خواب بلند می شوید. افرادی که صبح ها تمایلی به بیدار شدن از رختخواب ندارند، روح زندگی را از دست داده اند. آنها هیچ دلیلی برای بیدار شدن از خواب و کار و تلاش ندارند. علایق خود را پیدا کنید و به دنبال آن بروید تا آتش زندگیتان برافروخته شود.
همه افراد می توانند باعث ایجاد سرزندگی و خوشحالی در زندگی خود شوند. زمانیکه افراد مختلف از استراتژی هایی که در این مقاله به شما معرفی کردیم بهره می گیرند، خودشان اذعان می کنند که بار سنگینی از روی دوششان برداشته شده. آنها مثبت، و سر زنده شده و اعتماد به نفسشان افزایش پیدا می کند. شما برای به کار گرفتن این تکنیک ها فقط چند دقیقه وقت لازم دارید. این موارد می توانند به شما کمک کنند تا زندگی خود را در کلیه زمینه ها بهبود بخشید: سلامتی، ثروت، موفقیت شغلی.
توجه: خوش بینی کلید پنهان موفقیت است. خوش بینی سبب ایجاد هیجان در زندگی شده و شما را تبدیل به یک فرد مسئولیت پذیر می کند. در مقابل افراد بدبین هیچ گونه تصویر ذهنی روشنی از یک زندگی موفق نداشته و فقط در حال گله و شکایت، سرزنش و بهانه جویی هستند. خوب حالا شما کدام گروه را انتخاب می کنید----- شاد و خوش بین یا ناراحت و بدبین؟ حق انتخاب با شماست؛
منبع :مردمان
کلمات کلیدی:
حقایق طاقت فرسای زندگی روزمره، فضای کمی برای خوش بینی باقی می گذارد. خبرهای متفاوت به این دلیل بر سر زبان ها می افتند که نشانه هایی از اعمال خشونت، و خون و خونریزی در آنها وجود دارد. در مورد بحران غذایی در آفریقا میشنویم، همه روزه افرادی بدون هیچ دلیل خاصی در خیابان های کشورهای مختلف کشته میشوند، سوء استفاده های جنسی از کودکان هر روز افزایش پیدا می کند، و فاجعه های هواشناسی با گرم شدن جهانی کره زمین وخیم تر می شوند. هزینه های درمانی با سرعتی بیش از یک جت بالا می روند و در صحبت های روزمره کودکان شاهد بی حرمتی ها و دشنام دادن های بیشتری هستیم. با چنین وضعیت منفی که ایجاد شده، تعجبی ندارد که سازمان آمارگیری آمریکا اعلام می کند از هر 10 نفر یک نفر به افسردگی مبتلاست.
خود شما هم ممکن است با خواندن پاراگراف اول دچار یاس و افسردگی شوید. اما صبر کنید! هنوز جای امیدواری باقی است؛ در این دنیا چیزی به نام "هوش خوش بینی" نیز وجود دارد. این نوع خوش بینی هیچ یک از حقایق تلخ دنیای امروزی را انکار نمی کند، بلکه به دنبال یافتن راهی برای مقابله با مشکلات است. "مارتین سلیگمن" که کار اصلی زندگی خود را بررسی و مطالعه بر روی خوش بینی و شادی قرار داده، معتقد است که می توان هنر خوش بینی را آموزش دید و یاد گرفت.
این مراحل پایه ای را در نظر بگیرید:
1- بر روی چیزی تمرکز کنید که قدرت کنترل آنرا داشته باشید. خود را درگیر مسائلی که از عهده تان خارج است نکنید. شاید نتوانید گرم شدن کره زمین را کنترل کنید، اما میتوانید در مصرف انرژی صرفه جویی کنید. شاید نتوانید کل سیستم شرکت را کامپیوتری کنید، اما می توانید خودتان را با مهارت های عرضه و تقاضا مدرن مجهز کنید.
2- وقایع را ارزیابی کرده و از متهم کردن خود دست بردارید. همیشه یک راه دیگر برای نگاه کردن به شرایط و موقعیت های مختلف وجود دارد. "لغو سفر هوایی باعث شد من به ملاقات مهمی که برنامه ریزی کرده بودم نرسم." کاری است که شده؛ تنها کاری که از دستتان بر می آید این است که ببینید چه کاری را می توانید جایگزین آن امر کنسل شده بکنید.
3- به اندازه "کافی" فکر کنید. زمانیکه توجه خود را به نداشته های معطوف می کنیم، به راحتی از فکر کردن به چیزهایی که داریم محروم می شویم. به عنوان مثال اگر در حال خواند این مقاله هستید می توانید به خود بگویید به اندازه کافی وقت، هوش و ذکاوت دارید و به کامپیوتر و اینترنت هم دسترسی دارید.
4- به دنبال جمع آوری واکنش های خوش بینانه باشید. مانند یک کشاوزر که از زمین زراعی خود مراقبت می کند شما هم وظیفه دارید تا از خوش بینی خود مراقبت کرده آنرا آبیاری کنید، غذا بدهید و در صورت لزوم حرص نمایید. همه ما در زندگی خود شاهد روزهایی بودیم که بدبینی به سراغمان آمده، همیشه باید با حقیقت مواجه شوید و مراقب باشید تا تخیل و تفکرات پوچ و منفی ذهنتان را اشغال نکنند. حدس و گمان را کنار بگذارید و با مسائل و مشکلات خود منطقی برخورد کنید. از خود بپرسید توانایی انجام چه کارهایی را دارید تا با پاسخ به آن احساس قدرت بیشتری در وجودتان ایجاد شود. باید به حقایق رجوع کنید و به دنبال گزینه های متفاوت باشید تا خدای نکرده به دام مطلبی که اکساندر گراهام بل به ما اخطار داده نیفتیم: "آنقدر به یک در بسته خیره نشوید تا دری را که باز است از خاطر ببرید."
5- به قدرت نسل آینده توجه کنید. کودکانی که از پدر و مادرهای افسرده متولد میشوند گرایش بیشتری به افسردگی دارند. کودکانی که دارای والدین خوش بین هستند، خودشان نیز بالطبع خوش بین تر هستند. شما کدام گروه را انتخاب می کنید؟
البته باید توجه داشته باشید که حتی اگر والدین شما منفی گرا بودند، خودتان باید مصمم شوید که بد بینی را کنار بگذارید و افکار منفی را از خود دور کنید. بله شاید انجام این کار قدری دشوار باشد اما اگر قدری تمرین کنید، خوش بینی به مرور زمان ملکه ذهنتان خواهد شد.
سرانجام باید اظهار داشت که هوش خوش بین به درستی می داند که تغییر و بی نظمی غیر قابل اجتناب است و باید از آن مانند سایر موانع عبور کرد. در زمان بروز چنین شرایطی باید هر اقدامی که از دستتان بر می آید انجام دهید؛ همین که مستعد تلاش کردن باشید، کفایت می کند.
کلمات کلیدی:
بر اساس مکتوبات "دبرا فاین" نویسنده کتاب "هنر مکالمات کوتاه" توانایی برقراری ارتباط با دیگران از طریق گفتگوهای کوتاه می تواند شما را به جاهای بالایی برساند. "فاین" در گذشته یک مهندس خجالتی بوده و در سمینارها و همایش ها داخل دستشویی پنهان می شده تا با دیگران برخوردی نداشته باشد و مجبور نشود که با آنها صحبت کند. در حال حاضر او یک سخنران حرفه ای است و معتقد است که قابلیت برقراری ارتباط با دیگران یک امر کاملاً اکتسابی است.
"فاین" و همراهانش راهکارهای زیر را برای برقراری یک مکالمه کوتاه، مختصر و مفید به ما پیشنهاد می کنند:
1- زمانیکه آماده ملاقات با شخصی می شوید، چند مطلب مشترک را در ذهن داشته باشید تا در مورد آنها صحبت کنید و همچنین چند سؤال نیز در ذهن داشته باشید تا آنها را مطرح کرده و طرف مقابل را نیز به صحبت کردن وا دارید. اگر شخص مقابل را قبلاً ملاقات کرده اید، سعی کنید چیزهایی که از او به یادتان مانده را به میان بکشید مثلاً علاقه مشترکتان به یک ورزش خاص، یا عضویت مشترک در یک مرکز خیریه.
2- اولین فردی باشید که می گوید: "سلام." اگر مطمئن نیستید که طرف مقابل شما را به درستی به جا می آورد یا نه، خودتان را معرفی کرده و اسمتان را بگویید تا فشار و استرس کمتری را متحمل شود. به عنوان مثال اینطور عمل کنید: "آقای علی کاظمی؟ من محسن بختیاری هستم، از دیدن شما خوشبختم" لبخند یادتان نرود و زمانیکه فردی را ملاقات میکنید، حتماً با او دست بدهید.
3- در زمان معارفه دقت کافی داشته باشید و سعی کنید نام ها را به خاطر سپرده و در طول مکالمه به کرات از آنها استفاده نمایید.
4- با بیان یک عبارت متداول کاری کنید تا طرف مقابل به صحبت کردن ادامه دهد و در نهایت هم یک سؤال کلی از او بپرسید.
5- با توجه به حرف های او و نشان دادن واکنش های مثبت از طرف مقابل پشتیبانی کرده و تمام حواس خود را به وی معطوف کنید. در تمام طول گفتگو ارتباط چشمی را برقرار نگه دارید و هنگامیکه فرد در حال صحبت کردن با شماست سر خود را به این طرف و آن طرف نچرخانید و قسمت های دیگر اتاق را نگاه نکنید.
6- بیشتر از آنچه حرف می زنید، گوش کنید.
7- چیز جالبی برای ارائه دادن در دست داشته باشید. سعی کنید دانش خود را همواره به روز نگه دارید و از وقایع و اخبار جدید با اطلاع باشید. آگاهی از اخبار و وقایع فرهنگی می تواند به شما کمک کند تا راحت تر با طرف مقابل ارتباط برقرار کنید. می توانید سر صحبت را با جمله هایی به این شرح باز کنید: "نظر شما در مورد ........ چیست؟" ، و یا "شنیده اید که .............؟" از موضوعات منفی و بحث برانگیز پرهیز کنید، و وارد جزئیات مسائل شخصی نشوید.
8- اگر قصد دیدن شخص خاصی را دارید، بهترین راه این است که از یکی از آشنایان آن فرد تقاضا کنید تا شما را به او معرفی کند. از یک دوست دو جانبه بخواهید تا این افتخار را نصیب شما کند.
9- اگر کسی کارت ویزیت خود را به شما تعارف کرد، آنرا به عنوان یک هدیه قبول کنید. با هر دو دست آنرا بگیرید و مدتی به آن نگاه کنید و چیزهایی که روی آن نوشته شده است را به دقت بخوانید. وقتی خواندن تمام شد، آنرا در جیب کت و یا کیف دستیتان قرار دهید تا با این کار نشان دهید که برایتان ارزشمند است.
10- مراقب ژست و پرستیژ خود باشید. افرادیکه بیش از اندازه احساس راحتی میکنند، موجبات ناراحتی دیگران را فراهم می آورند. از سوی دیگر اگر راحت نبودید باز هم اعتماد به نفس خود را حفظ کرده و خود را آرام و موقر نشان دهید.
11- پیش از آنکه در گفتگویی که تازه به آن پیوسته اید، شرکت کنید، ابتدا برای مدتی گوش دهید و جوانب مختلف آن را در نظر بگیرید. مطئمناً دوست ندارید که با صحبت های نابجا فرصت های استثنایی را پایمال کنید.
12- راههای فراری هم برای خود و هم برای طرف مقابل بگذارید. به عنوان مثال: "من باید همین حالا به کار یکی از مشتری هایم رسیدگی کنم" و یا "من وقت نکردم نهار بخورم به همین خاطر باید یک سر به بوفه بزنم" و یا "اجازه دهید نوشیدنی هایتان را عوض کنند."
اما در چه زمانی باید از یک مکالمه بیرون آمد؟ باید کاری کنید که ابتدا تاثیر مناسبی بر روی فرد مقابل بگذارید و همچنین کاری کنید که به دنبال شما بیایند به همین دلیل میبایست: "باهوش و مختصر عمل کرده و آنها در انتظار بگذارید."
منبع: سایت مردمان
کلمات کلیدی: