سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر گاه روزی بیاید که در آن بر دانشم نیفزایم، پس در آمدن خورشید آن روز بر من خجسته مباد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
یادداشتها و برداشتها
 
اسلام و مقتضیات جهان معاصر

اسلام و مقتضیات جهان معاصر

حسن جابر

ترجمه حمید رضا شریعتمداری

چکیده : موضوع اسلام و زمانه، یا اسلام و تجدد، به یکی از موضوعات بحث‏انگیز زمان ما تبدیل شده است. در قرن حاضر اندیشمندان و نویسندگان به طور چشمگیری بدین موضوع رو آورده‏اند. برآیند این اقبال روز افزون، نوشته‏های پرشمار و گرانمایه‏ای است که درباره محتوا و روش این مبحث پدید آمده است. با این همه، تحولات سترگی که در قلمروهای نزدیک به ما به صورتی غافلگیر کننده مؤثر بوده، دستاوردهای فکری را از همپایی با تاثیرات آن تحولات ناتوان ساخته و موجب آشفتگی و به هم‏ریختگی مفاهیم به کار رفته در این قلمرو شده است. این آشفتگی، مانع بروز و ظهور گرایشی نوگرا، نوساز و پردامنه شده است که عهده‏دار اجتهاد عصری و شایسته اهتمام باشد.

حسن جابر از چهره‏های بارز دانشگاهی در لبنان و سردبیر مجله المنطلق، این موضوع را دستمایه تحقیق قرار داده است. با تشکر از جناب آقای وصفی از رایزنی جمهوری اسلامی ایران در لبنان که این مقاله را جهت درج در این فصلنامه ارسال کرده‏اند، ترجمه آن را تقدیم می‏کنیم.

مراکز دینی و حوزه‏های علمیه، که از آنها اجتهاد و تحقیق علمی پرمایه‏ای انتظار می‏رود، هنوز به طور جدی به مسئولیتهای خود نپرداخته‏اند، و مبارزه‏جوییهای روزگار ما غیرت و حمیت پرداختن به قرائتهای نوین را در آنها برنینگیخته است. عمده کاری که حوزه‏های ما انجام داده‏اند، محدود شدن در فضای خاص خود بوده است. اینان در این گام انزواجویانه تنها در پی‏احیای محصولات علمی اندیشمندان و مجتهدان گذشته بوده‏اند; بی‏آن که کارگاه تحقیقی نوگرا را راه‏اندازی کنند; کارگاهی که از پیشینیان بهره بگیرد و از نوآوریهای اندیشه نوین انسانی نیز تغذیه شود. چنین تحقیقی ناگزیر باید دلمشغول واقعیات موجود و پرسشهای فراوانی باشد که از دل این واقعیات بر آمده است.

اندیشه انسانی نگرشها و تحلیلهایی روش‏شناسانه در باب متن‏شناسی و تفسیر متون به دست داده است که محققان می‏توانند به مدد آنها مفاهیم و قلمروهایی از معنا را درک کنند که پیش از این در حوزه تحقیق نمی‏گنجیدند; چنان که روشهای انتقادی می‏توانند محقق را در رها شدن از تاثیر قید و بندهای زمانی و تاریخی یاری دهند; قید و بندهایی که همچنان در قلمرو معانی پردامنه متون دینی حضوری زیانبار، و در بررسی احادیث و روایات نقشی محدود کننده دارند. روایات نیز به دلیل کاربرد زیاد و نیز حاکمیتشان بر همه منابع، حتی قرآن، توانسته‏اند حکم دارای شرایط خاص را بر حکم مطلق، و احکام موضوعات زماندار را بر اهداف حقیقی دین غلبه دهند.

اصرار ورزیدن بر تکرار «آنچه برای ماست مربوط به ماست، و آنچه از آن دیگران است مربوط به آنان است‏»، به اندیشه اسلامی آسیب رسانده است. امروزه پذیرفته و روا نیست که گفته شود اندیشه اسلامی ساختار معرفتی تکامل یافته‏ای است که قابلیت داد وستد با دیگر اندیشه‏ها را ندارد، و دستاوردهای سلف صالح برای تولید اندیشه و پیشرفت در علوم و تحقیقات کافی است. چنین سخنی ظاهرا براصالت و اعتبار تفکر اسلامی تاکید می‏ورزد، اما به واقع به این معناست که این اندیشه خارج از اختیار و تملک اندیشه بشری است. در این صورت، اندیشه بشری همواره از آن بیگانه خواهد بود و دیگران نیز نمی‏توانند بر اساس منطق مشارکت و گفت‏وگو خارج از چارچوب علوم دینی به نقد آن بپردازند; چنان که پژوهشگران اندیشه اسلامی در درون آن نهاد نیز دیگر فایده‏ای در رو آوردن به اندیشه انسانی نمی‏بینند. به دلیل این طرز تفکر است که راههای تعامل و ارتباط بسته شده، و تحقیقات اسلامی در مراکز دینی در وادی تقلید غرقه شده است; تا حدی که در گذر از چالشهای بسیاری که همواره بر دروازه‏های این مراکز می‏کوبند، ناتوان می‏نماید.

بارها گفته‏اند و گفته‏ایم که اسلام دینی است جهانی. اولین مقتضای این جهان‏شمولی، گشاده‏دلی و حضور جدی در آوردگاههای بحث و گفت‏وگوست. این دو جنبه حیاتی، یعنی گشاده‏دلی و حضور جدی و پایدار، عهده‏دار ایجاد انگیزه و رغبت‏برای بحث و بررسی نو به نو و همیشگی هر دستاورد فکری است; خواه در قلمرو فقه باشد یا اصول‏فقه یا کلام; چه برسد به فلسفه و منطق. اگر متون دین بارها بازخوانی شود، مطمئنا هیچ آسیبی در آن راه نخواهد یافت. آیا اجتهاد و تولید مفاهیم نو، بدون تامل و بازنگری، دست‏یافتنی است؟

متاسفانه جمود و بسته‏اندیشی، به مفهوم اجتهاد نیز سرایت کرده است، و امروزه اجتهاد هم‏معنا شده است‏با اندوختن و انباشتن دستاوردهای پیشینیان و تکرار مقولات گذشته; به گونه‏ای که گذر کردن از آن یافته‏ها به افقهای جدید مجاز شمرده نمی‏شود.

پویش متقابل متن و معرفت

از نگاه روش‏شناختی، متن‏شناسی از قلمروهای حیاتی‏ای است که شناخت آن برای تحول و گسترش درک ما درباره مدلولهای مختلف متون دینی، یعنی قرآن، سنت پیامبر و احادیث، نقشی ضروری دارد. متن‏شناسی پژوهشگر را به فنون دقیقی آشنا می‏کند که به او در پی‏جویی ابعاد و دامنه‏هایی از معنا، که پیشتر بدانها راه نداشت، یاری می‏رساند; و او را به ابعاد، اهداف و جنبه‏های مختلف فهم رایج و متعارف رهنمون می‏شود. اما این فن تنها حاوی امکانات و کلیدهایی است که در فهمیدن متن به کار می‏آید. به عبارت دیگر، فقط در حد یک مقتضی و زمینه‏ساز است، نه بیشتر. از این رو، در کنار آن به وجود شروطی اجتناب‏ناپذیر نیاز است، که چه بسا بدون آنها به کار گرفتن متن‏شناسی در تحقیقات عمقی به نتیجه مطلوب نینجامد. شرط اول، دستیابی به وسعت دید و شناخت است، زیرا نمی‏توان به جست‏وجو در کناره‏های متن و احاطه یافتن بر راههای ورود به آن بسنده کنیم، بی‏آن که این معرفت روش‏شناسانه را با اندوخته عظیمی از دانشها به نسبتی برابر با داده‏های متن تکمیل کنیم. هر قدر پژوهشگر به پرسشها و شناختها و افقهای دید وسیعتری مجهز شود، بیشتر می‏تواند به دنیای متن راه یابد و در اعماق آن غور کند. گوهرهای گرانبها را کسی می‏تواند به چنگ آورد که در غواصی آزموده، و با جست‏وجو در اعماق آشنا باشد; و تنها افراد ماهر و کار آزموده هستند که از چنین تواناییهایی برخوردارند. گاهی تعمق در فهم اندوخته‏ها نیز به تنهایی کفایت نمی‏کند، زیرا در احاطه بر اندوخته‏ها بسط معرفت و آگاهی نیز تاثیر زیادی دارد. بنابراین، ورود در قلمرو معنای متون، که تواناییهای چشمگیری در آنها نهفته است، آمادگی و تلاشی مستمر و پرزحمت در جهت‏شناخت و تحقیق می‏طلبد. و گرنه، حاصل این تلاشها چیزی جز صدفهایی تو خالی و تقربهایی سطحی، که گاهی زیانشان از سودشان بیشتر است، نخواهد بود.

متن، مانند صخره‏های صاف، موجودی جامد و بیجان و در معرض تراشیدگی و خوردگی نیست، بلکه موجودی است زنده که حیات و زندگی در گرو آن است; و هر گاه فرهنگهای زنده و درکهای سرشار از پرسش و انگیزش سراغ آن بروند، از گرمی وجود زنده آن برخوردار خواهند شد. مشاهده و درک شروط تعامل با متن، ما را بدین باور سوق می‏دهد که اگر پژوهنده دنیای متن اندیشه‏ای بسته و محدود داشته باشد - یعنی فارغ از روال معمول زندگی و نشیب و فراز آن باشد - از متن جز آنچه در آن کاشته است‏برداشت نمی‏کند; بر خلاف پژوهشگر زمانه‏شناسی که خود را در مرکز زندگی می‏یابد. چنین کسی به یقین گرمای تعامل با این موجود زنده و فیاض را با تمام وجود حس خواهد کرد.

فراموش نکنیم که متن قرآن از حقیقتی مطلق و بی نقص صادر شده است; و کسی که بدان می‏پردازد، موجودی است محدود که از درها و گوهرهای آن تنها به اندازه ظرفیت‏خود بهره می‏گیرد. از این رو، هیچ کس نباید مدعی احاطه کامل و نهایی به نهفته‏های متن باشد، زیرا متن از روی شفقت‏به حال پژوهشگر محدود، بیشتر از تواناییهای محدودش بر او تحمیل نخواهد کرد. خدا رحمت کند کسی را که حد و اندازه خودش را بشناسد و پا را از آن فراتر ننهد. نیز باید توجه داشت که متن قرآن فرو فرستاده شده است تا جهانی و انسانی باشد، زیرا از جانب پروردگار جهانیان نازل شده است.

بنابراین، پژوهشگر نباید در را پشت‏سر خود ببندد و درباره معنای متن دعاوی ناقصی را طرح کند; در حالی که آکنده از برداشتها و تلقیهایی است که از فرهنگهای منطقه‏ای و بسته و نیز انفعالات شخصی و محدود انتزاع شده‏اند. مباد که چنین تلقیهایی را، به‏سان مفاد و مراد جدی متن، به انسان و جهان عرضه کند.

اسلام و بازاندیشی

در این آموزه میان مسلمانان توافق است که دین آنها، از آن رو که دینی است فطری، انسان‏مدار است. نیز یکی از بدیهیات تفکر کلامی اسلام این است که اندیشمندان مسلمان باید در ادله عام و مطلقی که فطرت و احساس انسانی را مخاطب قرار می‏دهد، کند و کاو کنند; تا در نگرش خود به زندگی آنها را نقطه اتکای خود بدانند. چنین کاری اقتضا می‏کند که پژوهشگر همه ادله‏ای را که موضوعی خاص یا مقید به زمان و مکان دارند به کناری بنهد، زیرا چنین ادله‏ای با مقاصد عمومی دین نمی‏سازد. همچنین این ادله کارکردی محدود در شرایطی معین داشته‏اند، و نمی‏توان در حال و هوای فرهنگی دیگری آنها را مبنا قرار داد. بنابراین، عالمان و پژوهشگران متخصص در معارف اسلامی باید خود را موظف بدانند که به محتوا و جنبه‏های انسانی نهفته در ساخت کلی قرآن بپردازند تا بتوانند آن محتواها را به بشر تقدیم کنند.

نگرش ما به این نظریه، نگرشی بنیادین و کلامی است، ولی میزان تحقق آن در گرو وسعت‏یا محدودیت افق دید کسی است که به دلیل رو آورده است. نیز بستگی دارد به میزان اشراف یا احاطه محقق به گرایش انسانی عام از یک‏سو، و جنبه‏های مشترک فرهنگها از سوی دیگر. از این‏رو، طرحی که برآمده از بستر فرهنگی بسته و نگرشی یک‏سونگر به انسانیت است و ادعا می‏کند که تنها یک نگرش بیانگر حقیقت دین است، نمی‏تواند استوار و پابرجا باشد. ممکن است‏به نظر برسد که چنین شرطی در مقام عمل دست نیافتنی است، زیرا آدمی هر اندازه افقهای دیدش وسعت‏یابند و فرهنگ و آموخته‏هایش دامنه‏دار شوند، باز فرزند محیط و در بند حال و هوای خاص خودش است. چنین کسی هر قدر بکوشد، نمی‏تواند از پوسته خود خارج‏شود. با این همه، تحولات سترگی که در نیمه دوم قرن حاضر پیش آمده است - و نیز رویکرد جهانیان به شناخت همدیگر در پی دستاوردهای دانش بشری در علم ارتباطات - می‏تواند ازعهده دفع این شبهه یا توهم برآید که تحقق نگاه باز و اشراف به اندیشه بشری دست‏نیافتنی است.

متون مقدس به اندازه نقاط تاریکی که در آنها روشن می‏شوند بهره می‏دهند. متن معنا و مضمون را به اندازه و سطح نگاه ما منعکس می‏کند، و آن گاه که فارغ از مکان و موقعیتی خاص بدان احاطه یابیم، متناسب با حجم نگاهمان ابعادی از آن را آشکار می‏سازد. از این رو، اندیشمندی که به متن دینی رو آورده است، باید فرهنگ و اندیشه‏ای جهانی داشته باشد تا بتواند نورافشانیهای محتواهای فراگیر و نهفته متن را ببیند. او باید با جوامع و گروههای مختلف انس داشته باشد تا مفاد و مدلول متن را به درستی و به صورتی فراگیر دریابد. زیبنده چنین شخصی آن است که انسی فراگیر و درکی انسانی و جهان شمول داشته باشد. در این راستا، چه بسا علم به مقاصد کلی شریعت - البته نه به معنای رایج آن در میراث اندیشه اسلامی، بلکه به معنای نوین آن - بتواند چارچوبی مناسب و زمینه‏ای گسترده برای بحث و تحقیق در اختیار ما قرار دهد. علم به مقاصد علمی بسته و نهایی نیست که با دست‏یازیدن به آن بخواهیم خود را از رنج تحقیقهای بعدی آسوده سازیم، بلکه این دانش چون خود اسلام افقی است گشوده بر معنا، که به یمن آن هر بار از درون متنی دفینه‏ای را بیرون می‏کشیم که پیش از این برای ذهنمان دشواریاب می‏نمود. هر قدر بر دانش و معرفت و وسعت‏نظر پژوهشگر افزوده شود، به همان اندازه می‏تواند در ابعاد گوناگون معنا و مفاد دلیل غور کند.

قرآن امانتی است که برای انسان خلیفة الله به ودیعت نهاده شده است; و چشمه‏ای است جوشان و پرفیض که از حقیقتی مطلق برای زمانی نامحدود، و بشری معرفت‏پژوه صادر شده است. پس در حد و توان یک عالم یا یک نسل از علما یا یک مقطع خاص زمانی نیست که به همه ابعاد محتوایی آن راه یابند; هر چند و هر قدر از تحول و پیشرفتی برخوردار شده باشند که بتوانند بر همه زندگی سلطه پیدا کنند. متن چونان زندگی همواره در حرکتی دایمی است; و آن گاه که زندگی از حرکت و کشف و انکشاف باز بایستد، تنها می‏توان گفت که متن از عرضه معنا باز ایستاده است. حقیقت اجتهاد و آفاق آن نیز در همین معنا نهفته است; هر چند امروزه از مفهوم اصلی آن دور شده‏ایم به طوری که با جمود و تحجر و تبعیت از رای مشهور یا اجماع هم معنا گشته است. امروزه مؤسسات دینی ما به مراکزی علمی تبدیل شده‏اند که کارکرد اساسی‏آنها عرضه شرح و تعلیق و حاشیه شده است، و از وظیفه اجتهاد و نوآوری در آنها خبری نیست.

اجتهاد و زندگی

در این میان توهمی هست که می‏کوشد بر مسند حقیقت تکیه زند; و آن این که باب اجتهاد همواره گشوده است و گروهی از مسلمانان از این نعمت‏برخوردارند و دیگران از آن محروم‏اند. اما درنگ دقیق در واقعیتهای موجود ما را به داوری و حکمی دیگر رهنمون می‏شود. برای نیل به داوری درست در این باره کافی است که آرای فقیهان را در طول ده قرن گذشته ارزیابی کنیم; تا آشکارا بیابیم که درک و تلقی کلامی و فقهی در هیچ زمینه‏ای پیش نرفته‏است.

علم کلامی که مبادی آن در قرن دوم هجری ظهور یافت و منظومه آن در قرن پنجم هجری کامل شد، هیچ تغییر و تحول چشمگیری نداشته است. همچنین نقش و سهم متاخران در آن اغلب از تکرار گفته‏های پیشینیان یا شرح و بسط عبارتهای دقیق و سخت‏ساخت آنها فراتر نرفته است; و از بازنگری در مبانی و زیرساختها و نقد دیدگاهها اثری به چشم نمی‏خورد. گویا تاریخ در زمان ظهور آن دانش ایستاده، و بشر در محدوده همان موضوعات قرنهای نخستین باقی مانده است. پسینیان همواره خود را متعهد به حقایقی دانسته‏اند که از دیر زمانی بدانها دست‏یازیده‏اند; و وظیفه خود را تنها در حمایت و دفاع از آن حقایق می‏جویند.

آنچه به علم کلام نسبت داده شد، قابل انطباق بر فقه نیز هست. فقه یعنی مجموعه‏ای از احکام درباره مجموعه‏ای از موضوعات. امروزه در این توهم گرفتار آمده‏ایم که گویا آن موضوعات هیچ تغییری نکرده‏اند، یا تلقی ما از آنها مطلق و نهایی بوده است، لذا تجدید نظر در موضوعات‏و بازنگری‏در احکامی‏که‏با تحول موضوعات‏دگرگون می‏شوند، اری‏است‏بی‏فایده.

بی‏تردید درک موضوعات تا حد زیادی بسته به درک متن از یک‏سو، و نوع نگاه ما به موضوع از سوی دیگر است. در نگاه دقیق به مسئله، هیچ کدام از این دو وجه ثابت نیستند و هر ادعایی درباره ثبات معرفت ما به متن، به حجتی بر ضد او تبدیل می‏شود، زیرا صاحب فرضی این ادعا پیشتر نیاز به اجتهاد و نیز حجیت نداشتن رای مشهور و چه بسا رای مورد اتفاق را پذیرفته است; چنان که برخی از مذاهب بر این باورند. ادعای عدم تغییر موضوعات - و به عبارت دقیقتر عدم تغییر درک ما از موضوعات - از سست‏ترین و ضعیف‏ترین ادعاهاست، زیرا اغلب موضوعات دارای ماهیاتی مشخص و ثابت نیستند و با تحول شناختهای پیرامونی آنها دگرگون می‏شوند. از این رو، ما همواره در برابر دو متغیر قطعی (موضوعات و فهم ما از آنها) قرار داریم، ولی از روند تولیدات علمی در این‏باره چنین بر نمی‏آید که پژوهشگران قلمرو اجتهاد در حسابگریهای خود تحول فهم و شناخت را مد نظر قرار داده باشند. بنابراین، فرآورده‏های آنها تنها بازخوانیهای همسان دیدگاههای بنیانگذاران در قرنهای دوم و سوم درباره برخی فرق، و در قرنهای چهارم و پنجم درباره برخی دیگر از فرق است.

شاید نگاهی گذرا به شیوه‏های آموزشی پذیرفته شده در مراکز علوم دینی و کتابهای درسی رایج در آنها، برای پذیرش جمود حاکم بر این مراکز کفایت کند. تاریخ تدوین برخی کتابهای فقهی‏ای که در این مراکز مبنای تدریس قرار گرفته است، به قرن هفتم هجری یا اواخر قرن هشتم برمی‏گردد. آیا اصرار بر مبنا قرار دادن تالیفات فقهی کهن، نگاهی جمود گرایانه به فقه را نشان نمی‏دهد؟ و بدین معنا نیست که تحولاتی که دامنگیر زندگی ما شده و آن را زیر و رو کرده است، تنها تحولی است گذرا که هیچ ربطی به فقه ندارد؟; همان فقهی که همگی آن را فقه زندگی می‏دانند.

شاید این سخن به ساحت‏برخی از نگاهبانان مواریث، که کارشان را ارج می‏نهیم، آسیبی برساند، ولی مصلحت دین و اندیشه دینی تعارف‏بردار نیست و با دغدغه ایستایان - که به سرور و انبساطی ناشی از انس با مواریث چونان دارویی خواب‏آور دچار شده‏اند - نمی‏سازد. اینان به صدای شرشر رودهای زندگی، که موسیقی حرکت و نو شدن را می‏نوازند، توجهی ندارند. تکلیف الهی و شرعی ما را به جنباندن و بیدار کردن این موجودیت‏به خواب رفته وا می‏دارد، نه به طولانی کردن دوران رکود و جمود آن; چنان که برخی تصور می‏کنند. این پروردگار هستی و زندگانی است که سنت نو شدن را در آفرینش به ودیعت نهاده است. تجدد بدعتی نیست که انسان خلیفة‏الله بخواهد با آن بر خواست آفریدگار متعال بشورد. وظیفه شرعی پیش‏رفتن و تلاش مستمر را الزام می‏کند، نه ستیزه‏جویی با خواست و فرمان الهی درباره به خدمت گرفتن دیگر آفریده‏ها، سختکوشی و تقرب به نشانه‏های الهی در کرانها و جانها را.

تفکر اسلامی و جنبه‏های بحث‏انگیز تجدد

همواره درباره تجدد و عصری بودن پرسشهایی طرح می‏شود، و از عالمان متخصص در تفکر اسلامی خواسته می‏شود تا در پاسخگویی بدانها مشارکت جویند. حال آن که این پرسشها خالی از ابهام نیستند; به ویژه با توجه به این که اسلام از قالبها و راه حلهایی خارج از درک دین‏پژوهان برخوردار نیست. اسلام موجودیتی فکری، که قابل برداشتهایی نهایی باشد، نیست، بلکه در متون آن توانایی بسیاری برای رساندن معنا نهفته است، و همواره راه نایل شدن به کنه مقاصد، اهداف و معانی را برای عالمان و محققان باز می‏گذارد. از این رو، ضروری است که در قضیه «اسلام و جنبه‏های بحث‏انگیز تجدد» تعدیلی صورت دهیم و آن را در قالبی واقعی‏تر و معقولتر طرح کنیم: «تفکر اسلامی و جنبه‏های بحث‏انگیز تجدد»، زیرا راه حلهایی که در پی عرضه آنها هستیم، از سطح فهم و درک پژوهشگران و اندیشمندان بیرون نخواهد بود. اندیشمند مسلمانی که از عمق جان و خرد پذیرای معانی انسانی و مهرورزی به دیگران است، در متن قرآن جز خیر و زیبایی و حق نمی‏بیند. در صورتی که گاه با دیگرانی روبه‏رو می‏شویم که در رویکردشان به معارف اسلامی آکنده از تعصب و معتقد به برداشتهایی دیگر هستند. از این رو، تحقیق در این موضوع را صواب انگاشتیم; تا بر این دین گشوده بر انسانیت و معنا، وزر و وبال جمود و بسته‏اندیشی شیفتگان نگرشهای رایج و حاکم را تحمیل نکنیم.

کوتاه سخن این که دین اسلام با قرآن و سنت‏شریفش، دنیایی است زنده و نو شونده; و فضایی است گشوده بر زندگی که از قدرت شمول و فراگیری برخوردار است; و گاهی فراخوانی است‏به مسابقه در راه گشودن فضاهایی جدید که نگرشهای حاکم را پشت‏سر می‏گذارد و در برابر بشر پنجره‏هایی را می‏گشاید که حتی اندیشه انسان معاصر نیز بدانها راه نیافته است. اسلام به این معنا قالبی نیست که فقط حاوی استعدادی همیشگی برای تطبیق دادن باشد، بلکه گاهی معناها و مدلولهایی از آن می‏جوشد که پیشتر متداول نبوده است، ولی همه اینها در گرو نوآوری خواننده متن و توانایی‏اش بر کشف داده‏های نو است. این دقیقا معنای اجتهادی است که در قلمرو تحقیقات اسلامی مطمح نظر است; چنان که مقصود از اجتهاد در همه شاخه‏های دیگر معرفت نیز همین است.

 

 منبع مقاله : فصلنامه هفت آسمان شماره 4

مسؤلیت مطالب مندرجه در این صفحه بر عهده نویسنده مقاله می باشد.




Your #1 resource for myspace graphics, myspace layouts, glitter text, animated backgrounds and more.

Clipart » Flowers » Beauty rose



کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/7/21:: 4:32 صبح     |     () نظر
 
تجلی قرآن در شعر مولوی

تفسیر قرآن برادب فارسی

تجلی قرآن در شعر مولوی

افسانه قارونی

       جلال الدین محمد بلخی ملقب به ملاّی رومی یا مولوی، مردی عارف و دانشمند بود که سراسر زندگی خود را در راه کسب معرفت و تهذیب نفس گذراند. او با اشعارش که در قالب غزل، رباعی و مثنوی سروده شده، با بیان حکایت‌ها و افسانه‌ها، رویدادهای تاریخی و مسایل عرفانی کوشیده است حقایق و معارف الهی را برای مردم بیان کند.او به سان واعظ در مجلس وعظ، سخنانش را با آیات و احادیث و بیان داستان پیامبران درهم می‌آمیزد تا همگان به قدر توان خود از آن سخنان بهره‌مند گردند. اشعار او سرشار از مفاهیم قرآنی، آیات الهی و تعبیرهای عرفانی است. به گفته نیکلسون، مثنوی شناس معروف انگلیسی، مولوی برای توجیه عقاید خود به 1100 آیه‌ی قرآنی توسل جسته است.

      به گفته صاحب نظران، مولوی بیش از تمام عارفان شاعر، در اندیشه‌ی طلب فیض از کلام حضرت حق بوده و بیش‌ترین تأثیر را از قرآن گرفته که این امر در اشعارش بازتاب یافته است.

     اشعار او از زیباترین مجموعه‌های عرفانی به شمار می‌آید که از مفاهیم و آیات قرآنی تأثیر پذیرفته تا جایی که عده‌ای از آن به  « تفسیر عارفانه کلام اللّه مجید » یاد می‌کنند. استفاده از قرآن در اشعار مولوی را می‌توان به چند گونه تقسیم کرد. گاه بدون اشاره صریح به آیه، مفهوم تمام یا بخشی از آیه را در شعر خود آورده است که خواننده‌‌ی آشنا با قرآن، بی‌درنگ آیه مورد نظر را در‌می‌یابد. گاه به ضرورت وزن شعر، بخشی از آیه را بی‌هیچ تصرفی در شعر می‌گنجاند و گاه به ضرورت شعری، در الفاظ، تصرفی می‌کند. مولوی در برخی از سروده‌هایش،پی در پی از آیات قرآنی استفاده می‌کند، ولی در استفاده از هرآیه، برداشت جدیدی را مطرح می‌سازد که با تفسیر قبلی آیه یکسان نیست.

به هرحال ما در این‌جا، به دلیل گستردگی مطلب نمی‌توانیم همه اشعار مولوی را که از آیات قرآن متأثر است، بیاوریم و تنها به ذکر آیات سوره فاتحه و بقره در مثنوی معنوی، آن هم تنها در دفتر اول و دوم بسنده کرده‌ایم. اشعاری که مولوی به صراحت بخشی از آیه قرآن را در آن آورده، بدین شرح است:

از‌‌‌برای چـاره این خـوف‌هـا               آمد اندر هـر‌نمـازی «اهدنا»

کاین نمازم را میامیز ای خدا            با نمـاز «ضـالّین» و‌اهل ریا

(2/‌3391)

این دو بیت به آیات 6و7 سوره فاتحه اشاره صریح دارد: «اهدنا الصراط المستقیم. صراط الذین أنعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالّین.» یعنی: ما را به راه راست هدایت کن؛ راه آنانی که به ایشان انعام کردی، نه راه گمراهان و کسانی که برآنان غضب کردی.

«یؤمنون بالغیب» می‌باید مرا            ز آن ببستم روزن فـانـی سرا

(1/3628)

روزن این دنیای فانی را به سوی آخرت برای آن بستم که احوال واقع در آخرت را غایبانه تصدیق کنند.

مصراع اول این بیت به آیه‌ی 3 سوره‌ی بقره اشاره دارد که می‌فرماید: «الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوة و….» یعنی: آنان کسانی هستند که به غیب ایمان می‌آورند و نماز را برپا می‌دارند و….

                هـست بـر «سـمـع و بصـر» مـهر خـدا

                                                                         در حُجُب بس صورت است و بس صدا

(2/679)

یعنی در پس حجاب‌ها، صورت‌هایی از تجلّیات رحمانی و سروش‌های غیبی است، ولی خداوند به واسطه عمل انسان، برگوش و چشم او مُهر نهاد که به سان حجابی مانع شنیدن صداها و دیدن صورت‌های رحمانی است.

این بیت تلمیحی است به آیه‌ی 7 سوره‌ی بقره: «ختم اللّه علی قلوبهم وعلی سمعهم وعلی أبصارهم غشاوة….» یعنی: خداوند بردل و گوش و چشم ایشان مُهر نهاد و حجابی قرار داد.

برق را چو «یخطف الابصار» دان            نـور بـاقـی را هـمـه انـصـار دان

(2/1545)

عبارت «یخطف الابصار» در آیه‌ی 19 بقره آمده است: «یکاد البرق یخطف أبصارهم….» یعنی: نزدیک است که برق آسمان، بینایی آنان را برباید.

«فاتقوا النار» التی أوقدتموا            انکم فی المعصیة ازددتموا

(1/3389)

بپرهیزید از آتشی که خود افروخته‌اید که همانا شما گناهان را افزوده‌اید.

این بیت به آیه‌ی 24 بقره اشاره دارد که می‌فرماید: «فاتقوا النار التی وقودها الناس و الحجارة و….» یعنی: بترسید از آتشی که آتشگیره آن مردم و سنگ‌ها (بت‌ها) هستند….

         تـا ابـد هـــــرچـه بُوَد، او پـیش پـیش           درس کـــرد از «علّم الاسماء» خویش

(1/264)

  آدمـی کــه «عـلـم الاسـمـاء» بگست            در تک چون برق این سگ، بی‌تگست

(2/2708)

هردو بیت به آیه‌ی‌ 31 سوره‌ی بقره اشاره  دارد: «علم آدم الأسماء کلها و….» یعنی: خداوند به آدم‌(ع) همه نام‌ها را آموخت. معنی دو بیت نیز این است که آدم‌(ع) اسرار و اسماء هرچه را که تا ابد خواهد آمد، فرا گرفته و به تعلیم الهی سرافراز شده است و در برابر دویدن برق آسای وی، این سگ صفت (ابلیس) هیچ توان و قدرتی ندارد.

آدم «أنبئهم باسمـاء» درس گو            شرح کن اسرار حق را مو به مو

(2/3269)

ای آدم! نام‌ها و تعالیمی را که به تو آموختیم، برای آنان به طور دقیق بازگو کن. این بیت ، اشاره‌ای است به آیه 31 بقره: «علّم آدم… انبؤنی باسماء هؤلاء….» یعنی: به آدم بیاموخت همه نام‌ها را (حقایق و معانی و اسرار الهی) و فرمود: این نام‌ها را به من بگویید….

 

چون ملایک گو که: «لا علم لنا»            «یـا الهـی، غـیـر مـا عـلـمتـنـا»

(2/3175)

مانند فرشتگان بگو: خداوندا! ما را دانشی نیست جز آن‌چه خود به ما آموختی.

این بیت نیز تلمیحی است به آیه‌ی 32 سوره‌ی بقره: «قالوا سبحانک لا علم لنا إلاّ ما علمتنا….» یعنی: فرشتگان گفتند: پاکی تو، ما را دانشی نیست جز آن‌چه خود به ما آموخته‌ای.

چـون بـه امـر «اهبطوا» بـنـدی شـدنـد            حبس خشم و حرص و خرسندی شدند

(1/926)

وقتی که روح‌های ما با فرمان هبوط کنید، محبوس کالبدهای جسمانی شدند، به صفاتی از بخل، خشم و حرص خرسند شدند.

این بیت، به آیه‌ی 38 سوره‌ی بقره اشاره دارد  که: «قلنا اهبطوا منها جمیعاً….» یعنی: فرود آیید همه شما از پست….

چون سفیهان راست این کار وکیا            لازم آمـد «یـقـتـلـون الانبـیـاء»

(2/1399)

وقتی که قدرت و حکومت در دست نادان‌ها باشد، آن نادان‌ها، پیامبران را خواهند‌کشت.

مصراع دوم به آیه‌ی 91 سوره‌ی بقره اشاره می‌کند که: «فلم تقتلون أنبیاء اللّه من قبل إن کنتم مؤمنین.» یعنی: اگر ایمان دارید پس چرا پیش از این، پیامبران را می‌کشتید؟

«و مـن نـنـسـخ آیـةً أو ننسهـا            نأت خیراً» در عقب می‌داد مِها

(2/3859)

ای بزرگ‌مرد! رمز و راز آیه‌ی نسخ را درک کن که آیه ناسخ بهتر و کامل‌تر از آیه‌ی منسوخ است. این بیت نیز تلمیحی است به آیه 106 بقره که: «ما ننسخ من آیهٍ أو ننسها نأت بخیر منها أو مثلها….» یعنی: هیچ آیه‌ای را منسوخ نمی‌کنیم و از یاد مردم نمی‌بریم، جز آن که بهتر از آن یا مانند آن را برای مردم می‌آوریم.

از همه دل‌ها که آن نکته شنید            آن سخن را کرد محو و ناپدید

(2/1672)

گرت برهان باید و حجت، مها            بـاز خـوان «مـن آیـةٍ أو ننسها»

(2/1673)

این دو بیت نیز به آیه‌ی 106 بقره اشاره دارد یعنی: بزرگا! اگر در این مورد به برهان و حجتی نیاز داری، به آیه‌ی 106 بقره مراجعه کن.

گرچه دوری، دور می‌جنبان تو دم            «حـیث مـا کنتم فولّوا وجـوهـکم»

(2/3354)

اگر از آنان دورید، از همان جای دور اظهار دوستی و مودت کنید و هرجا که هستید، به سوی آنان رو کنید.

این بیت نیز به آیه‌ی 144 بقره اشاره دارد که: «قد نری تقلب وجهک فی السماء… فولّ وجهک شطر المسجد الحرام وحیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره….» یعنی: می‌بینیم گردانیدن روی تو را در آسمان… پس روی خود را به سوی مسجد الحرام بگردان و هرکجا هستید، روی بدان آرید….

        «طـهّـرا بـیـتـی» بـیـان پــاکـی اسـت         گنج توست، اَر طلسمش خاکی است

(1/434)

خانه‌ی دل را باید از پلیدها پاک کرد. کالبد عنصری، گنجینه‌ی انوار الهی است، اگرچه طلسم آن، جسمی خاکی است.

این بیت به فرمان خداوند به حضرت ابراهیم‌(ع) در آیه‌ی 125 بقره اشاره دارد که: «عهدنا إلی إبراهیم و إسماعیل ان طهّرا بیتی للطائفین و….» یعنی: ما به ابراهیم و اسماعیل امرکردیم که خانه‌ام را برای طواف کنندگان پاک کنید.

صورت از بی صورتی آمد برون            بـاز شد کـه «انا الیـه راجـعون»

(1/1141)

همه این موجودات از حضرت حق و ذات بی چون او سربرآورده‌اند و دوباره به سوی او باز‌می‌گردند.

این بیت به آیه‌ی 156سوره‌ی بقره اشاره دارد که: «الذین اذا أصابتهم مصیبة قالوا إنا للّه وإنّا إلیه راجعون.» یعنی: کسانی که به حادثه‌ای سخت دچار آیند، بگویند ما از خداییم و به سوی او باز رویم.

گـر نفـرمـودی قصـاصـی بـر‌‌جُنـاة            یا نگفتی «فی القصاص» آمد «حیاة»

(1/3888)

اگر برای جنایت‌کاران، قصاصی مقرر نمی‌فرمود یا نمی‌گفت که در قصاص، زندگی است، هرکسی گستاخ می‌شد و به روی مردم تیغ می‌کشید. این بیت اشاره‌ای است به آیه‌ی 179 بقره که: «ولکم فی القصاص حیاة یا اولی الالباب.» یعنی: ای خردمندان! برای شما در قصاص، زندگی تحقق پیدا می‌کند.

آن غـریب از‌ذوق آواز غـریب            از زبان حق شنود «انّی قریب»

(2/3601)

آن کسی که طعم حقایق ربانی را نچشیده، با شنیدن جان کلام پیامبران درمی‌یابد که حق تعالی فرموده است: من نزدیک هستم.

این بیت تلمیحی است به آیه‌ی 186 بقره که: «واذا سألک عبادی عنی فانی قریب أجیب الداع….» یعنی: و هرگاه بندگانم از من درخواست کنند، من نزدیکم و چون کسی مرا بخواند، اجابتش می‌کنم….

چون مرا سوی اجل عشق و هواست           نهی  «لا تـلقـوا بأیـدیکـم» مـراست

(1/3930)

اشاره به آیه‌ی 195بقره است که: «ولا تلقوا بأیدیکم إلی التهلکة….» و خود را با دست خود به هلاکت میفکنید.

«آتنا فی دار دنیانا حسن            آتنا فی دار عقبانا حسن»

این بیت نیز اشاره به دعایی دارد که در آیه‌ی 201 بقره آمده است: «ربنا آتنا فی الدنیا حسنة وفی الآخرة حسنة وقنا عذاب النار.» یعنی: پروردگارا! در دنیا به ما نیکی عطا فرما و در آخرت نیز نیکی ارزانی دار و ما را از کیفر دوزخ مصون دار.?

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

? برگرفته از: شرح مثنوی معنوی مولوی، دفتر اول و دوم، رینولدالین نیکلسون؛ شرح جامع مثنوی معنوی، دفتر اول و دوم، کریم زمانی.

 مطلب بعدی

 اشارات قرآنی مثنوی  معنوی

 

* منبع : مجله بشارت  / نشریه قرآنی ویژه جوانان

مسؤلیت مطالب مندرجه در این صفحه بر عهده نویسنده مقاله می باشد.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/7/21:: 4:24 صبح     |     () نظر
 
لطایف قرآنی

 

 

لطایف قرآنی

ــــــــــــــــــــــــــــــ

صبر پیامبران

در زمان هارون الرشید ، مردی ادعای پیامبریک کرد . او را پیش هارون الرشید آوردند . خلیفه دستور داد تا پیامبر دروغین را تازیانه بزنند . او را بر زمین انداختند و پشت و پهلوی او را با شلاق سیاه کردند ، و آن بدبخت ، موقع شلاق خوردن ، ناله و فریاد می کرد و خیلی بی صبری می نمود . مأمون که کودکی بیش نبود و در آن جلسه حضور داشت ، نزدیک آمد و خطاب به آن مرد گفت : فاصبر کما صبر اولوالعزم من الرسل (احقاف /34 صبر کن همانگونه که پیامبران الوالعزم صبر کردند.

وحی شیطانی

شخصی به (ابن عمر) گفت: مختارگمان می کند که به او وحی می شود. ابن عمر پاسخ داد: البته درست می گوید، چرا که خداوند فرموده است:

" و شیاطین به دوستان خود وحی( وسوسه ) می کنند." (انعام /121)

 

حاضرجوابی

 کودکی در مکتب خانه برای معلم خود می خواند:

" وَ اِنَّ عَلیکَ الَّلعنَةَ اِلی یومِ الدین : و لعنت تا روز قیامت بر تو خواهد بود."(حجر/35)

و مکرر آیه را تکرار میکرد. معلم عصبانی شد و گفت:

علیک و علی والدَیکَ : بر تو و بر پدر و مادرت باد.

کودک گفت: در این قرآن که من می خوانم( علیک) هست و ( علی والدیک) نیست. آیا آنرا اضافه کنم؟!

 

حفظ اموال

از بخیلی پرسیدند: کدام آیه قرآن را بیشتر دوست داری؟

گفت: آیه" اموال خودتان را به دست بیخردان  نسپارید."(نساء/5)

 

نقی رحمانی *

1. مؤذنی اذان می‌گفت و مردم به تعجیل و شتاب ، روی به مسجد می‌نهادند و برای صف نماز جماعت از هم سبقت می‌گرفتند. ظریفی حاضر بود گفت: واللّه اگر مؤذن به جای حَیّ عَلی الصلاة، حَیّ علی الزکات می‌گفت، مردم در فرار از مسجد بر همدیگر سبقت می‌گرفتند!

 

2. یکی از خلفای عباسی که بسیار ظالم و ستمگر بود به یکی از ندیمان خویش گفت: ‌برای من لقبی پیدا کن که پسوند آن اسم اللّه باشد، مثل اَلْمُعتَصم بِاللّه، آن ندیم پس از لحظه‌ای گفت: هیچ لقبی برای تو مناسب‌تر از «نعوذُ باللّه» نیست!

 

3. شخصی شنید که در شب قدر هزار مرتبه سوره إِنّا أنزلناهُ، باید خواند آن شب هزار مرتبه سوره مبارکه را خواند. متأسفانه إِنّا أنزلنا فی لیلة القدر… می‌خواند صبح آن روز او را دیدند که تسبیح در دست دارد و می‌گوید هُ هُ هُ هُ … به او گفتند چرا چنین می‌گویی؟ گفت: دیشب هُ إنّا أنزلناه را نگفته‌ام، اکنون دارم جبران می‌کنم.

 

4. فردی در اجتماعی گفت: من فتنه را دوست دارم و حقّّ را دشمن می‌دارم و آنکه را ندیده‌ام شهادت می‌دهم. عده‌ای گفتند: قتل او واجب است، او را بکشید! در آن میان حکیمی بود که فرمود:‌ چرا چنین حکم می‌کنید؟!

 

گفته او مورد تأیید و قبول همگان می‌باشد، چون گفت فتنه را دوست دارم یعنی مال و اولاد را دوست دارم چنانکه پروردگار فرموده است: إنّما أمْوالکُم و أولادُکم فتنة اما گفت که حق را دشمن می‌دارم یعنی مرگ حق است و من مرگ را نمی‌خواهم و امّا گفت که آنی را که نمی‌بینم شهادت می‌دهم. یعنی شهادت بخدای یکتای بی نیاز که ندیده‌ام، می‌دهم.

 

 5 - روزی فردی داخل مجلس امیری گردید، و در حضور امیر یک طبق شیرینی بود.امیر به خدمتکارش گفت:یک عدد شیرینی به او بدهید.آن فرد چون شیرینی را خورد گفت:ای امیر، پروردگار متعال در سوره یس فرمود:فارسلنا الیهم اثنین امیر دستور داد یک عدد دیگر به او دادند.چون خورد گفت:ای امیر خدا می‌فرماید :«فعزّزنا بثالث» امیر گفت: یکی دیگر به او بدهند.چون خورد گفت:ای امیر خدا می‌فرماید:«فخذا اربعة منّ الطّیر».امیر گفت یکی دیگر به او دادند.

چون خورد گفت:ای امیر خدا می‌فرماید:«فخذوا اربعة منّ الطّیر»،امیر گفت: یکی دیگر به او دادند.گفت خدا می‌فرماید:«خمسة سادسهم کلبهم».یکی دیگر به او دادند.گفت: خدا می‌فرماید:«انّا خلقنا السّموات و الارض فی ستّة ایّام».یکی دیگر به او دادند گفت:خدا می‌فرماید:«سبع سموات طباقاً» یکی دیگر به او دادند.

گفت: خدا می‌فرماید:«ثمانیة ازواج».یکی دیگر به او دادند.

گفت: خدا می‌فرماید :«تسعة رهطٍ».یکی دیگر به او دادند.

گفت: خدا می‌فرماید:«تلک عشرة کاملة».باز یکی به او دادند

گفت: خدا می فرماید:«احد عشر کوکباً».باز یکی دیگر به او دادند

گفت: خدا می فرماید:«انّ عدّة الشّهور عندالله اثنی عشر شهراً» یکی میز به او دادند

گفت: خدا می فرماید:«ان یکن منکم عشرون صابرون»،هست عدد دیگر نیز به او دادند.

گفت:خدا بعد از آن می‌فرماید:«یغلبرا مأتین».پس امیر دستور داد شیرینی را با طبقش پیش او گذاشتند.

گفت:ای امیر اگر چنین دستور نمی‌دادی هر آینه آن آیه شریفه را می‌خواندم که خدا می‌فرماید:«فارسلنا الی مأة الف او یزیدون»

امیر گفت:مرحبا به هوش و ذکاوت تو، چه بسیار خوشدل شدم از کلمات تو که از قرآن کریم بیان داشتید. 

 *  از مجله قرآنی بشارت

 

 

مسؤلیت مطالب مندرجه در این صفحه بر عهده نویسنده مقاله می باشد.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/7/21:: 4:17 صبح     |     () نظر
 
ضرب المثل های فارسی و آیات قرآنی

 

 

ضرب المثل های فارسی و آیات قرآنی

 1-    کبوتر با کبوتر باز با باز        کند همجنس با همجنس پرواز

الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ(نور/26) زنهای ناپاک و زشتکار ، شایسته ی مردان ناپاکند و همچنین مردان ناپاک ، شایسته ی زنان ناپاکند . زنهای پاکدامن نیز، شایسته ی مردان پاکدامن ، و مردان پاکدامن ، شایسته ی زنان پاکدامنند .

2 -   هر چه کنی به خود کنی      گر همه خوب و بد کنی

إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا (اسراء/7) اگر احسان و خوبی کنید ، به خودتان خوبی کرده اید و اگر بدی کنید ، به خود بدی کرده اید .

3-   چو ایزد ببندد ز حکمت دری     به رحمت گشاید در دیگری  

مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا (بقره /106) هر آیه ای را که منسوخ کنیم یا آن را متروک سازیم ، بهتر از آن یا مثل آن را می آوریم .

 4 - واعظان کین جلوه بر محراب و منبر می کنند

  چون به خلوت می روند آن کار دیگری می کنند

أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ (بقره/44) آیا مردم را به خیر و نیکی سفارش می کنید و خودتان را فراموش می نمائید.

 5 -     مور همان به که نباشد پرش

      ویا این مثل :

      خدا خر را شناخت و شاخش نداد

      و همچنین :

    آن دو شاخ گاو اگر خر داشتی     یک شکم در آدمی نگذاشتی

وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ (شوری /27) اگر خداوند دزقش را برای بندگانش زیاد کنند ، در زمین طغیانمی کنند .

 6 - جواب ابلهان خاموشی است

إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَاماً (فرقان /63) هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب می سازند ، سلام می دهند .

 7 -  مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد       

وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى (نجم /39) برای انسان جز آنچه که سعی کرده نخواهد بود .

 9 -    یار بی پرده از در و دیوار      در تجلی است یا اولی الابصار

فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ (بقره /115) به هر طرف که روی بگردانید ، آنجا وجه الله است و روی به جانب خداست .

10- سحرخیز باش تا کامروا باشی

وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَى أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَّحْمُوداً (اسراء /79) قسمتی از شب بیداری کن و نافله به جا بیاور تا خداوند تو را به مقام محمود برساند .

11- چیست احسان ، را مکافات ای پسر ؟

      لطف و احسان و ثواب معتبر      

هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ (الرحمن /60) آیا پاداش احسان ، چیزی غیر از احسان است ؟

 

12- اندر پس هر گریه ، دو صد خنده مهیاست .

إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً(شرح/6) با هر سختی ، آسانی است .

 

13- گله از هیچ کس نباید کرد          کز تن ماست آنچه بر تن ماست          

وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ(شوری /30) هر مصیبت و گرفتاری که برایتان پیش می آید به دست خودتان ایجاد شده است .

14- با سیه دل چه سود گفتن وعظ       نرود میخ آهنین در سنگ      

أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ (بقره/6) آنها را انذار دهی یا ندهی (فائده ندارد و ) آنها ایمان نمی آورند.

 

15- شکر نعمت ، نعمتت افزون کند       کفر ، نعمت از کفت بیرون کند    

لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ(ابراهیم /7) اگر شکر کنید ، نعمتها را بر شما افزون می کنم و اگر کفران نعمت کنید عذاب من شدید است .

 

16- عیسی به دین خود و موسی به دین خود .

لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ (کافرون /6) دین شما برای خودتان و دین من برای خودم .

 

17- الا یا ایها الساقی ادر کأساً وناولها        که عشق آسان نمود اول ولی افتاد و مشکلها

أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ (عنکبوت/2) آیا مردم فکر می کنند همین که گفتند ایمان آوردیم ، رها می شوند و امتحان نمی گردند ؟

 

18- کسی کو به رَه ، بر کند ژرف چاه            سزد گر کند خویشتن را نگاه   

و یا               بد مکن که بدافتی          چَه مَکَن که خود افتی

(عنکبوت/2) نیرنگ بد ، فقط گریبانگیر اهلش می شود .

 

21- مخور هول ابلیس تا جان دهد         هر آنکس که دندان دهد نان دهد

وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الأرْضِ إِلا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ (هود /6) هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر این که رزقش بر عهده خداوند است .

 

منبع : کتاب لطایف قرآنی  / کریمشاهی بید گلی

 

مسؤلیت مطالب مندرجه در این صفحه بر عهده نویسنده مقاله می باشد.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/7/21:: 4:9 صبح     |     () نظر
 
شعراز مرحوم حاجی گوهرشاه یکی از شاعران معاصر ولسوالی شغنان ولای

 


 

 

شعراز مرحوم حاجی گوهرشاه  یکی از شاعران معاصر ولسوالی شغنان ولایت بدخشان

 

گویم حــــــــــــــــــکایتی نو مانند بلبل زار            ازشوق روی دلبر جانم بگشت افـــــــکار

بشنو تو این سخن را گر بنده باخــــــــدائی            شرینی اش چه قند است و بسیار دلــربایئ

از فعل مکر شیطان خود را بــــکن جدائی            تو درپی زمانه مـــــــــرگ است از قفائی

                                این فکر و ذکر دنیا از دل برآر یک بار                               

 

فکر دیگر نداری هرگز دراین زمــــــــانه              هم چو تو مـــــرغ وحشی گردی برای دانه

صیاد را ندیدی دام از پی اش نهـــــــــــاده             ای خود پسند و بد کار زودش بکن تو توبه

                             لعنت بــــــــن به شیطان با آن لعین بد کار                              

 

تو بنده گی بجا کــــــــــن با ذات لایزالش             روزه ز جان و دل گیر پنج وقت بخوان نمازش

باشی بهر دو عــــــــالم بسیار سر فرازش           از رحت الـــــــــــــــهی  از ذات بی نیازش


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/7/21:: 2:56 صبح     |     () نظر
 
مسجد شاه دو شمشیره کابل

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/7/18:: 2:6 صبح     |     () نظر
 
کاش

کاش وقتی زندگی فرصت دهد
گاهی از پروانه ها یادی کنیم

کاش بخشی از زمان خویش را
 
وقف قسمت کردن شادی کنیم

کاش وقتی آسمان بارانی ست
از زلال چشم هایش ترشویم

وقت پاییز از هجوم دست باد
 
کاش مثل پونه ها پرپر شویم

کاش دلتنگ شقایق ها شویم
به نگاه سرخ شان عادت کنیم

کاش شب وقتی که تنها می شویم
با خدای یاس ها خلوت کنیم

کاش گاهی در مسیر زندگی
باری از دوش نگاهی کم کنیم

فاصله های میان خویش را
با خطوط دوستی مبهم کنیم

کاش با حرفی که چندان سبز نیست
 
قلب های نقره ای را نشکنیم

کاش هر شب با دو جرعه نور ماه
 
چشم های خفته را رنگی زنیم

کاش بین ساکنان شهر عشق
 
رد پای خویش را پیدا کنیم

کاش با الهام از وجدان خویش
 
یک گره ازکاره دل ها وا کنیم

کاش رسم دوستی را ساده تر
 
مهربان تر آسمانی تر کنیم

کاش در نقاشی دیدارمان
شوق ها را ارغوانی تر کنیم

کاش اشکی قلب مان را بشکند
 
با نگاه خسته ای ویران کنیم

کاش وقتی شاپرک ها تشنه اند
 
ما به جای ابرها گریان شویم

کاش وقتی آرزویی می کنیم
 
از دل شفاف مان هم رد شود

مرغ آمین هم از آنجا بگذرد
حرف های قلب مان را بشنود


 

Image and video hosting by TinyPic

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/7/16:: 6:17 عصر     |     () نظر
 
دعا

پروردگارا :

روزهایی که در آنیم روزهای جشن و شادی است.

عید فطر مسلمانان

سال نو یهودیان

جشن مهرگان ایرانیان

ترا به بزرگی و عظمت خودت سوگند میدهم، کسانی را که دست به قتل بیگناهان میزنند.

کسانی راکه به غارت و چپاول فقرا می زنند.

کسانی را که به نوامیس مردم تعرض و تجاوز می کنند.

کسانی را که از ثروت و قدرت خود سوء استفاده کرده و به مردم ضعیف و بی پناه ظلم میکنند.

از هر دین و گروه از هر ملیت و قوم و از هر لباس و قدرت استفاده می کنند. خوار ، ذلیل ، درمانده و بی آبرو کن .


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/7/16:: 6:11 عصر     |     () نظر
 
حیات طیبه

حیات طیبه چگونه به دست می آید و راه رسیدن به آن چگونه است؟

??ات طیبه

حیات طیبه

سؤال: حیات طیبه چگونه به دست می آید و راه رسیدن به آن چگونه است؟
جواب: این حیات معنویی از راه علم نافع و عمل صالح حاصل می شود. چنانکه می فرماید: « مَن عَمِلَ صَلِحاً مِّن ذَکَرٍ أو أُنثَی وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیَوةً طَیِّبَةً» (سوره نحل،آیه:97)
هر کس از مرد و زن در حالی که مؤمن باشد عمل صالح انجام دهد، قطعاً او را به حیات طیبه و زندگی پاکیزه می گردانیم.

 به تعبیر دیگر این حیات معنوی، همان نعمت دیدار و لقاء الله است که در آیه ی دیگر که به منزله ی عکس منطقی این آیه است، بیان شده است، آن جا که می فرماید: « فَمَن کَانَ یَرجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ فَلیَعمَل عَمَلاً صَلِحاً وَ لَا یُشرِک بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدَا » (سوره کهف، آیه:110) پس هر کس امید به لقای پروردگارش دارد، باید عمل صالح انجام دهد و به عبادت پروردگارش هیچ کس را شریک قرار ندهد. در نتیجه، تفسیر آیه ی مورد سؤال این می شود که ای اهل ایمان دعوت خداوند متعال و رسول او را هنگامی که شمارا به اسلام حقیقی و ایمان کامل و توحید خالص که حیات دلها به آن است بخوانند و دعوت نمایند، اجابت کنید.

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/7/15:: 10:16 عصر     |     () نظر
 
عطسه پیامی از سوی خدا!

عطسه پیامی از سوی خدا!

همانطور که می دانید تحریک مخاط بینی منجر به رهایش هیستامین و اثر روی پایانه‏ی سلول‏های عصبی واقع در بینی می‏شود.این پایانه‏ها پیام را به مغز منتقل کرده و بدین ترتیب دستور شروع عطسه از سوی مغز صادر می‏شود.این فرمان باعث فعالیت ماهیچه‏های مری و نای و در نهایت بازتر شدن مجرای بینی برای عبور هوا  و عطسه می‏شود.

عطسه می تواند به علل مختلفی ایجاد شود،بعضی از افراد  در مواجهه با نور آفتاب نیز دچار عطسه می شوند (photic sneeze reflux ) که حدوداً در37% این افراد این ویژگی ارثی است.در برخی دیگر علت عطسه زدن،پربودن معده است که به صورت اتوزومال غالب به فرد به ارث می‏رسد.

نکته قابل توجه درمورد عطسه توانایی انتقال بیماری‏های عفونی است به طوری که گفته می‏شود در هر بار عطسه حدود40.000 ذره عفونی در محیط پراکنده می‏شود.سرعت انتشار این ذرات حدود 150 کیلومتر در ساعت (42 متر در ثانیه) است؛یعنی 85% سریعتر از سرعت صوت!

اما جدای از دلایل علمی بروز عطسه،باورهای بسیار جالبی در مورد عطسه در فرهنگ و ملل مختلف وجود دارد.یونانیان عطسه را پیامی از سوی خدا می دانستند،در قرون وسطا اروپائیان معتقد بودند که با هر عطسه تکه ای از روح انسان از بدنش جدا می شود،چرا که حیات را وابسته به نفس کشیدن می دانستند،از این رو تصور عامه بر این بود که عطسه کردن می تواند کشنده باشد!

در فرهنگ ژاپن آمده که عطسه کردن فرد نشانه این است که در آن لحظه عده‏ای در مورد آن فرد صحبت می‏کنند،چینیان نیز معتقدند که اگر فرد دوبار پشت سر هم عطسه کند،دیگران به بدگویی او مشغولند!


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/7/15:: 8:15 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
EMOZIONANTE
یا امیر المومنین روحی فداک
حاج آقاشون
همفکری
خورشید تابنده عشق
پرسه زن بیتوته های خیال
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
در انتظار آفتاب
.:: بوستان نماز ::.
لنگه کفش
ای لاله ی خوشبو
شین مثل شعور
upturn یعنی تغییر مطلوب
عاشقان
به سوی فردا
عشق و شکوفه های زندگی
اگه باحالی بیاتو
دیار عاشقان
فرزانگان امیدوار
(( همیشه با تو ))
آیینه های ناگهان
تمیشه
***جزین***
همنشین
به وبلاگ بیداران خوش آمدید
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
آخرالزمان و منتظران ظهور
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
لیلای بی مجنون
به سوی آینده
عشق سرخ من
نگاهی به اسم او
ایران
آموزه ـ AMOOZEH.IR
و رها می شوم آخر...؟!!
جلوه
بی نشانه
PARSTIN ... MUSIC
رهایی
قعله
دارالقران الکریم جرقویه علیا
alone
منتظر ظهور
علی اصغربامری
پارمیدای عاشق
دلبری
نظرمن
هو اللطیف
افســـــــــــونگــــر

جاده های مه آلود
جوان ایرانی
hamidsportcars
پوکه(با شهدا باشیم)
*پرواز روح*
عصر پادشاهان
جمعه های انتظار
سپیده خانم
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند) HADERBAD SHENASI
بندیر
شقایقهای کالپوش
د نـیـــای جـــوانـی
قلمدون
نهان خانه ی دل
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
یه گفتگوی رودر رو
پرواز تا یکی شدن
بچه مرشد!
سکوت ابدی
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
*تنهایی من*
سرای اندیشه
SIAH POOSH
بلوچستان
خاکستر سرد
شجره طیبه صالحین ،حلقه ریحانه
شوالیه سیاه
خندون
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
محفل آشنایان((IMAN))
ای نام توبهترین سر آغاز
هه هه هه.....
سه ثانیه سکوت
►▌ استان قدس ▌ ◄
بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.

مهر بر لب زده
نغمه ی عاشقی
امُل جا مونده
هفت خط
محمد جهانی
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
ارتش دلاور
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
فانوسهای خاموش
گروه تک تاز
مقاله،پایان نامه،پرو‍ژه،کتاب الکترونیک،تحقیق،جزوه،نمونه سوال و..
سیب سبز
دانشگاه آزاد الیگودرز
فریاد بی صدا
اکبر پایندان
کانون فرهنگی شهدای شهریار
پژواک
تخریبچی ...
عاشقانه
geleh.....
بــــــــــــــهــــــــــــار
****شهرستان بجنورد****
وبلاگ آموزش آرایشگری
یک کلمه حرف حساب
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
«حبیبی حسین»
..:.:.سانازیا..:.:.
+
یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ
حوض سلطون
شب و تنهایی عشق
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
دلدارا
پناه خیال
مجله اینترنتی شهر طلائی
جوک بی ادبی
عاطفانه
آقاشیر
امامزاده میر عبداله بزناباد
قرآن
دریـــچـــه
بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
من بی تو باز هم منم ...
عشق در کائنات
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سروش دل
تنهایی
روانشناسی آیناز
کـــــلام نـــو
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
بصیرت مطهر
سایت جامع اطلاع رسانی برای جوانان ایرانی
آوای قلبها...
اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
تنهایی افتاب
نمایندگی دوربین های مداربسته
کوسالان
امام مهدی (عج)
@@@گل گندم@@@
سفیر دوستی
کافه محلی است برای جمع شدن وسرچشمه آغاز زایش هرچشمه است
کلبه عشق
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
کربلا
جوکستان بی تربیتی
کلبهء ابابیل
وبسایت رسمی مهندس امیر مرتضی سعیدی ایلخچی
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
جـــیرفـــت زیـبا

سارا احمدی
مهندسی عمران آبادانی توسعه
ققنوس...
حزب الله
««« آنچه شما خواسته اید...»»»
ashegh
طاقانک
تک درخت
تراوشات یک ذهن زیبا
سکوت سبز
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب BOUYE SIB
@@@این نیزبگذرد@@@
بادصبا
ಌಌتنهاترین عشق یه عاشق دل شکستهಌ᠐
راز رسیدن به شادی و سلامتی
معارف _ ادبیات
پوست مو زیبایی
تنهای تنها
آخرین صاحب لوا
جاده مه گرفته
دخترانی بـرتر از فــرشته
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
تبسمـــــــــــــــی به ناچار
ماتاآخرایستاده ایم
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
مستانه
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
ناز آهو
گیسو کمند
جــــــــــــــــوک نـــــــت
عکس سرا- فقط عکس
عکس های عاشقانه
حقوق دانشگاه پیام نور ایلام
تیشه های اشک
فقط خدا رو عشقه
پاتوق دوستان
بنده ی ناچیز خدا
آزاد
ارمغان تنهایی
فقط عشقو لانه ها وارید شوند(منامن)
سلام آقاجان
ردِ پای خط خطی های من
منطقه آزاد
علی پیشتاز
تنهاترم
محمدمبین احسانی نیا
یادداشتهای فانوس
دوست یابی و ویژگی های دوست
کد تقلب و ترینر بازی ها
ستاره سهیل
داستان های جذاب و خواندنی
عاشقانه
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
یادداشتهای من
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
سرافرازان
*bad boy*
سرزمین رویا
برای اولین بار ...
خاطرات و دل نوشته های دو عاشق
چون میگذرد غمی نیست
بازگشت نیما
دهیاری روستای آبینه(آبنیه)
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
سایه سیاه
رازهای موفقیت زندگی
دوره گرد...طبیب دوار بطبه...
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
بچه های خدایی
مرام و معرفت
خوش آمدید
The best of the best
بوستان گل و دوستان
صفیر چشم انداز ایران
من.تو.خدا
۞ آموزش برنامه نویسی ۞
شبستان
دل شکســــته
یکی هست تو قلبم....
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
یامهدی
تنها هنر
دل نوشته
صوفی نامه
har an che az del barayad
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
شجره طیّبه

دانلود هر چی بخوایی...
نور
Dark Future
مجله مدیران
S&N 0511
**عاشقانه ها**
پنجره چهارمی ها
AminA
نسیم یاران
تبیان
صدای سکوت
(بنفشه ی صحرا)
اندکی صبر سحر نزدیک است....
ابهر شهر خانه های سفید
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
توشه آخرت
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
جزتو
ترخون
عشق پنهان
@@@باران@@@
شروق
Manna
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
پرسش مهر 8
دریایی از غم
طره آشفتگی
...ترنم...
Deltangi
زیبا ترین وبلاگ
ارواحنا فداک یا زینب
علمدار بصیر
کرمان

عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
قمه‏زنی سنت یا بدعت؟
سلام
عطش
حضرت فاطمه(س)
♀ ㋡ JusT fOr fuN ㋡ ♀
اواز قطره
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
آرشیو یادداشت‌ها
دینی
گلچینی از جغرافیای طبیعی و تاریخی افغانستان
آثارتأریخی افغانستان
گلچینی از تاریخ جهان و افغانستان
میراث گرانبهای گذ شتگان چراغی است برآیند گان
کابل و ولایات افغاانستان عزیز
زبان شرین پارسی
وازه نامهء هم زبانان
ادبیات و هنر
پرواز خیال
شعر و ادب
اى الهه عشق مادر!
عاشقانه ها
موزیک و اشعار آهنگهای بهترین اوازخوان افغان احمد ظاهر و دیگران
سیاسی
جامعه شناسی -مردم شناسی
دانستنیهای جالب
طب ورزش صحت وسلامتی
مسائل جنسی خانه و خانواده
آموزش زیبایی
روانشناسی
طب سنتی و نسخه های پزشکی با گیاهان دارویی
غذا موادغذائی و اشامیدنیها
خواص میوه ها و سبزیجات
اخبار
زندگینا مه
داستانهای کوتاه و آموزنده
نجوم فضا وفضانورد ی
کمپیوتر انترنیت و وب نویسی
لطیفه ها اندرز ها و پیامهای کوتاه خواندنی و عالی
طنز
تقویم هجری شمسی اوج درایت فرهنگی ما
سرگرمی ها
معرفی کتاب
تصویر عکس ویدئو فلم
بهترین های خط
جالبترین کارتونها
طالع بیی
یادداشتها
قوانین خواب و رویا وتعبیرخواب
تبریکی و تسلیت
داغ غربت
علمی
تاریخی و اجتماعی
خانهء مشترک ما زمین
اشعار میهنی رزمی و سیاسی
هوا و هوانوردی
آموزش و پرورش
معانی اصطلاحات و تعاریف
دنیای عجاء‏بات