گدایان بی مقدار عصر ما ... درد آن قاتل بروجردی را داشت که چهل سال پیش در تهران به دارش آویختند. رئیس دادگاه گفته بود :« شما متهم هستید به قتل بیست و سه دختر و زن بی گناه.آیا قبول می کنید؟ » _ بله قبول می کنم. _ برای چه آنها را می کشتید؟ _ برای چه می کشتم؟ من سرباز بودم. عصر پنجشنبه که از پادگان مرخصمان می کردند ، می رفتم توی خیابان ها. کس و کاری که نداشتم.همین که زن یا دختر تنهایی می دیدم می رفتم طرفش. شوخی می کردم . برایشان آواز می خواندم. زبان بازی می کردم تا نرم می شدند. بعد می بردمشان به قنات های اطراف. _ برای چه می بردید؟ _ خب معلوم است دیگر ، برای ج م اع.برای احوال پرسی که آدم کسی را به قنات نمی برد! _ پس چرا می کشتید؟ _ از ساده لوحی شان دلم به هم می خورد. چهار تا کلام خوش به هر کدام می گفتی ، بند تنبان شان شل می شد. _ خب شاید در زندگانی شان کلام خوش نشنیده بودند ، آیا باید آنها را می کشتید؟ _ آقای رئیس،مثل اینکه شما هم کلام خوش به عمرتان نشنیده اید..... * متن مربوط به کتابیه که نمی تونم اسمش رو بیارم...اما فوق العاده است!
کلمات کلیدی:
+ ?عجب صبری خدا دارد
?عجب صبری خدا دارد.
اگر من جای او بودم ، همان یک لحظه اول ، که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ، جهان را با همه زیبائی و زشتی به روی یکدگر ویرانه میکردم.
?عجب صبری خدا دارد.
اگر من جای او بودم ، که میدیدم یکی عریان و لرزان ، دیگری پوشیده از صد جامه رنگین ، زمین و آسمان را ، واژگون مستانه می کردم.
?عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم ، برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان ، هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو ، آواره و دیوانه میکردم .
?عجب صبری خدا دارد.
اگر من جای او بودم ، که در همسایه صدها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش میدیدم ، نخستین نعره مستانه را خاموش آندم ، بر لب پیمانه می کردم.
?عجب صبری خدا دارد.
اگر من جای او بودم ، نه طاعت میپذیرفتم ، نه گوش از بهر استغفار این بیداد گرها تیز کرده ، پاره پاره از کف زاهد نمایان ، تسبیح صد دانه میکردم
?عجب صبری خدا دارد.
اگر من جای او بودم ، بگرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان ، سراپای وجود بی وفا معشوق را ، پروانه میکردم.
که می دیدم مشوش عارف و آهی ز برق فتنه این علم عالم سوز دم کش، بجز اندیشه عشق و وفا معدوم هر فکری در این دریای پر افسانه می کردم.
?عجب صبری خدا دارد.
اگر من جای او بودم ، به عرش کبریائی ، با همه صبر خدائی ، تا که میدیدم عزیز نا بجائی ناز ، برگی ناروا گردیده خواهی می فروشد.
گردش این چرخ را وارونه بی صبرانه می کردم.
?عجب صبری خدا دارد.
چرا من جای او باشم.
همین بهتر که او خود جای خود بنشیند و تاب تماشای تمام زشتکاری های این مخلوق را دارد.
وگرنه من به جای او چه بودم.
یک نفس کی عادلانه سازشی با جاهل و فرزانه می کردم.
?عجب صبری خدا دارد.
?عجب صبری خدا دارد.
? معیری?
کلمات کلیدی:

یک دلِ کوچیک این جلو
هدیه به تو رازی قشنگ
دوسِت دارم حالا برو
روزای سبز روزای زرد
روزای بارونی و سرد
این فصلِ گرم که طی شده
دنبالِ حاشیه نگرد
که این قطار یکطرفه است
بدونِ برگشت و اثر
که جایِ پا نمی مونه
رو برفِ سوزنیِ شر
اما یه چیزائی عزیز
همیشه تکرار میشه
محبت و لطف و صفا
گذشت و خوندن یکیشه



کلمات کلیدی:
____________________________
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی.
به آرامی آغاز به مردن میکنی
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی،
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر بردهی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی …
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگهای متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.
تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامیدارند،
و ضربان قلبت را تندتر میکنند،
دوری کنی . .. .،
تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر هنگامی که با شغلت، یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی
که حداقل یک بار در تمام زندگیات
ورای مصلحتاندیشی بروی . . .
-
امروز زندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!
امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری!
شادی را فراموش نکن ….
پابلو نرودا
کلمات کلیدی:
برخی از مسائل را به دلیل اهمیت بیشتر آسانتر از بقیه به ذهن میسپاریم. اما مغز قابلیت به خاطر سپردن هر موضوعی را دارد و فقط به کمی تمرین و ممارست نیاز است. در زیر شما را با روشهای بهبود حافظه آشنا خواهیم کرد.
مساله: به جای پرداختن و وارد شدن به مطالب پیچیده روانشناسی در زمینه حافظه کوتاه مدت و بلندمدت بیایید فقط قرار بگذاریم دیگر مسائلی که نباید فراموش میکردیم را از قلم نیندازیم. برای مثال هر کسی، شاید به غیر از معلم شیمی، شما را به خاطر به یاد نیاوردن فرمول یک ماده خاص خواهد بخشید.
با این حال ممکن است هنگامی که در تختخواب خود دراز کشیدهاید، به دلیل به خاطر نیاوردن تلفن دوست صمیمیتان کلافه و پریشان شوید. در زیر مواردی را که باید سعی در به ذهن سپردن آنها نمایید، آورده شده است: اسامی، شمارههای تلفن، قیافهها، کارها، قرارهای ملاقات، تاریخهای تولد، گفتگوها و حقایق.
به یاد نیاوردن موارد فوق معمولا نتیجه توجه نداشتن به اندازه کافی است. اگر برایتان مهم بود، هیچگاه فراموش نمیکردید. بار دیگر کمی بیشتر سعی و دقت کنید و ببینید تا چه اندازه بیشتر موفق خواهید شد. همچنین مشخص کنید که کدام حافظه را دارید. بصری یا سمعی. وقتی پاسخ این سوال معلوم شد، در موقعیتی بهتر برای بهبود حافظه خود قرار خواهید گرفت.
در این قسمت نکات مهمی برای بهبود مهارتهای به ذهن سپردن مسائل آمده است:
کلمات کلیدی:
الف | | | ب | | | پ | | | ت | | | ث | | | ج | | | چ | | | ح | | |
خ | | | د | | | ذ | | | ر | | | ز | | | ژ | | | س | | | ش | | |
ص | | | ض | | | ط | | | ظ | | | ع | | | غ | | | ف | | | ق | | |
ک | | | گ | | | ل | | | م | | | ن | | | و | | | ه | | | ی |
کلمات کلیدی:
پردرآمد ترین مردگان دنیا
مجله
فوربس در این گزارش خاطر نشان می کند: "همه چیز سر و ته شده است، بازار
مالی رو به خاک می نشیند و بازار در قبرستان سر به افلاک می برد".
"الویس
پرسلی" پس از مرگ خود نیز بیش از "ستاره" های زنده درآمد دارد، او درصدر
فهرست پردرآمدترین افراد مشهور پس از مرگ است. وارثین پرسلی طی یک سال
گذشته 52 میلیون دلار درآمد داشتند، در صورتی که درآمد مدونای زنده 12
میلیون دلار کمتر بود.
"چارلز شولتز" هنرمند آفریننده سگ "اسنوپی" در سال گذشته به نزدیکان
خود 33 میلیون دلار "هدیه داد".
"هیت لجر" بازیگر استرالیایی که به طور مرموزی درگذشت، طی یک سال به دارایی خود 20 میلیون دلار اضافه کرد.
درآمد نابغه مشهور "آلبرت اینشتین" تنها 2 میلیون دلار کمتر از ستاره های هالیوودی و برابر با 18 میلیون دلار بود.
به گزارش خبرگزاری نووستی، درآمد فروش پس از مرگ دیسک های "جان لنون" و "اندی وارهال" نیز به ترتیب 9 و 8 میلیون دلار بود.
کلمات کلیدی:
به آرزوی دیدنت
تا خود آسمون میرم
ابرها رو آتیش میزنم
چشمهای ماه رو میگیرم
تو شعله های عطر تو
خورشید رو پرپر میکنم
میون پرسههای شب
عشقت رو باور میکنم
دستت رو میگیرم، بمون
من بی تو میمیرم، بمون
دستت رو میگیرم، بمون
من بی تو میمیرم، بمون
هنوز تو آینهی چشات
شرم گلهای مریمه
با تو حریــــم لحظهها
غرق از نسیم و شبنمه
نـــــــــــــگاه ناز تو مثل
یک معبد مقدســــــــــه
تو که نباشی عشق من
دنیــــــا به آخر می رسه
دستت رو میگیرم، بمون
من بی تو میمیرم، بمون
دستت رو میگیرم، بمون
من بی تو میمیرم، بمون
کلمات کلیدی: