آیـا میـدانستیـد ؟!
قسمت (36)
دانستنی های جالب در مورد مردم ژاپن
آیا میدانستید که در ژاپن نظافت عمومی حرف اول را می زند ؟
آیا میدانستید که در ژاپن هرچه از لوازم منزل که استفاده نشود را به زبالهدانی میسپارند ؟
آیا میدانستید که در ژاپن خانهی ویلایی تقریباً وجود ندارد ؟
آیا میدانستید که در ژاپن مردم اگر باغچهی کوچک داشته باشند در آن ترب میکارند و اگر بزرگتر باشد برنج ؟
آیا میدانستید که بنمایهی قدرت اقتصادی ژاپن را زنان ژاپن میسازند ؟
آیا میدانستید که ژاپنیها اصلاً پسانداز نمیکنند ؟
آیا میدانستید که تورم در ژاپن منفی است ؟
آیا میدانستید که حقوق یک معلم در ژاپن حداقل 7000 دلار در ماه است ؟
آیا میدانستید که از کار مردن در ژاپن افتخار است ؟
آیا میدانستید که یک کارمند ژاپنی برای رضایت مشتری حتی حاضر است خانوادهی خود را فدا کند ؟
آیا میدانستید که شکست در کار برای یک مدیر ژاپنی برابر مرگ است ؟
آیا میدانستید که کارمندان ژاپنی روزی یکساعت در محل کار ورزش دستهجمعی میکنند ؟
آیا میدانستید که هر ژاپنی در هر شغلی که باشد به آن افتخار می کند ؟
آیا میدانستید که ژاپنیها پایبند دیانت خاصی نیستند و به همهی ادیان احترام میگذارند ؟
آیا میدانستید که مربیان و معلمان تمام کودکان ژاپنی خانم هستند و حتی از مادرانشان دلسوزترند ؟
آیا میدانستید که هنگامی که مدارس تعطیل میشوند دانشآموزان گریه میکنند ؟
آیا میدانستید که در ژاپن خانمها بعد از ازدواج عموماً کار نمیکنند ؟
آیا میدانستید که در ژاپن خانم ها عمدتاً تحصیلات عالی و بیشتر از نوع اقتصاد خانواده دارند ؟
آیا میدانستید که مردان حقوق خود را یکجا به همسران خود می دهند و از آنها پول تو جیبی میگیرند ؟
آیا میدانستید که کارمندان ژاپنی اضافه کار نمیگیرند و متعهد هستند تا هر ساعتی لازم باشد در شرکت بمانند تا کار روزانهی خود را تمام کنند ؟
آیا میدانستید که آقایان هر ساعتی از شب بخانه برگردند اولین پرسشی که از همسر خود می شنوند اینست: آیا شام خوردهای ؟
آیا میدانستید که در ژاپن برای انجام هر کاری دستورالعمل و برنامهی از پیش تعیین شده وجود دارد، حتی تعمیر جدول یک باغچهی کوچک کنار پیاده رو با نقشه و برنامه انجام می شود ؟
آیا میدانستید که دانش آموزان ژاپنی به همراه معلمان خود هر روز مدرسه خود را به مدت 15 دقیقه تمیز میکنند که منجر به ظهور نسلی می شود که فروتن و مشتاق پاکیزگی است ؟
آیا میدانستید که هر شهروند ژاپنی که سگ دارد یک کیسه مخصوص مدفوع سگ با خود حمل میکند؟ بهداشت و اشتیاق به آن بخشی از اخلاق ژاپنی ها است ؟
آیا میدانستید که کارگر بهداشت در ژاپن "مهندس بهداشتی" نامیده می شود و میتواند حقوقی بین 5000 تا 8000 دلار در ماه طلب کند ؟
آیا میدانستید که ژاپن هیچ منابع طبیعی ندارد و سالانه با صدها زلزله مواجه میشوند اما این جلوی آنها را برای تبدیل شدن به بزرگترین های اقتصاد جهان نگرفته است ؟
آیا میدانستید که هیروشیما بعد از انفجار بمب اتم در آن شهر فقط 10 سال طول کشید تا به آنچه جنب و جوش اقتصادی قبل از افتادن بمب اتم در آن شهر بود باز گردد ؟
آیا میدانستید که در ژاپن از استفاده از تلفن همراه در قطارها، رستوران ها و اماکن سرپوشیده جلوگیری می شود ؟
آیا میدانستید که دانش آموزان ژاپنی از سال اول تا ششم ابتدایی باید اصول اخلاقی در برخورد با مردم را بیاموزند ؟
آیا میدانستید که از سال اول تا سوم مقدماتی دانش آموزان ژاپنی هیچ نوع امتحانی وجود ندارد ؟ چون هدف از آموزش و پروش القای مفاهیم و ساختن شخصیت است و نه امتحان و اجبار ؟
آیا میدانستید که ژاپنی ها حتی اگر یکی از ثروتمندترین افراد جهان باشند باز هم هیچ خدمتکاری در خانه ندارند و پدر و مادر مسئول خانه و کودکان خود هستند ؟
آیا میدانستید که اگر به یک رستوران در ژاپن بروید، متوجه خواهید شد که مردم به اندازه ای که نیاز دارند غذا میخورند، بدون تولید هیچ زباله و اصرافی ؟
آیا میدانستید که میزان تاخیر قطارها در ژاپن حدود 7 ثانیه در سال است ؟ آنها ارزش زمان را درک میکنند و در دقیقه و ثانیه وقت شناس هستند ؟
آیا میدانستید که کودکان در مدرسه بعد از یک وعده غذایی دندانهای خود را مسواک میزنند و تمیز میکنند ؟ آنها از سنین پایین به حفظ سلامتی خود اهمیت میدهند ؟
آیا میدانستید که دانش آموزان در ژاپن نیم ساعت طول میکشد تا وعده غذایی خود را تمام کنند به این دلیل که مطمئن شوند غذا به درستی هضم شده ؟ وقتی که درباره این نگرانی ها پرسیده میشود، آنها میگویند که این دانش آموزان آینده ژاپن هستند ؟
آیا میدانستید که در مدارس ژاپن به دانشآموزان نمره داده نمی شود و ارزیابی بصورت گروهی انجام میشود و گروه باید تلاش کند که همه در سطح خوبی قرار بگیرند ؟
آیا میدانستید که کودکان هنگام نشستن روی صندلی اتوبوس یا قطار ابتدا کفش خود را در می آورند و بدون کمک مادر روی صندلی می نشینند ؟
آیا میدانستید که بوسیدن و دست دادن در ژاپن مرسوم نیست و حتی مادران فرزندان خود را نمیبوسند ؟
کلمات کلیدی:
جـوابهایی برای سـوالهای عجیـب کودکان
تنها چیزی که بچه ها را خسته نمی کند، سوال کردن است. همه چیز برای کودکان حکم معما را دارد معمایی که خودشان از پاسخ دادن به آن عاجزند و برای همین دست به دامن بزرگترها می شوند. غافل از اینکه همین سوالات گاهی بزرگترها را هم حسابی گیج می کند. بخصوص اگر این سوال ها علمی باشد. همان پدر و مادری که همیشه دوست داشتند فرزندشان فردی عاقل بار بیاید حالا در جواب دادن به پرسش او ناتوانند. نگران نباشید، این مشکلی است که تقریبا بیشتر والدین با آن دست به گریبان هستند. در اینجا برخی پرسش های رایج کودکان و نحوه پاسخ به آنها را با شما مرور می کنیم.
- چرا دایناسورها دیگر وجود ندارند؟
به فرزندتان بگویید 65 میلیون سال پیش یک شهاب آسمانی با زمین برخورد کرد و همه چیز را در زمین تغییر داد. دایناسورها که نمی توانستند با این تغییرات کنار بیایند از بین رفتند و جایشان را حیوانات دیگری گرفتند که می توانستند با آب و هوای جدید زندگی کنند.
آنچه شما باید بدانید این است که دایناسورها می توانند کودکان را با مفاهیم گسترده تر علمی مواجه کنند. پس از این فرصت استفاده کنید و با او درباره این مسائل صحبت کنید.
- چرا زبان های مختلفی در دنیا وجود دارد؟
به فرزندتان بگویید هزاران سال قبل، مردم در جوامع مختلف در سراسر دنیا که دور از هم زندگی می کردند، کلمات مخصوص خودشان را اختراع کردند تا با هم صحبت کنند. به همین دلیل امروز مردمی از یک منطقه به یک زبان صحبت می کنند و افرادی از مناطق دیگر به زبانی دیگر. زبان نیز در طول زمان تکامل پیدا کرده است به طوری که اگر صحبت های فردی را که 500 سال پیش انگلیسی حرف می زده، بشنوی به سختی می توانی آن را درک کنی.
آنچه شما باید بدانید این است که می توانید به کودک کمک کنید فرهنگ ها و زبان های دیگر را بیاموزد. به فرزندتان یادآوری کنید که شاید از نظر مردمان دیگر هم حرف زدن ما عجیب باشد و به او برخی واژه هایی که از زبان دیگر استفاده می کند بازگویی کنید مثلا پاستا که ایتالیایی است.
- چرا این مرد بی خانمان است؟
به فرزندتان بگویید من خوشحالم که تو این را متوجه شدی. دلایل زیادی برای بی خانمانی مردم وجود دارد. شاید کارشان را از دست داده باشند و... در هر صورت ما باید به آنها احترام بگذاریم و اگر می توانیم با کارهایی مانند جمع آوری لباس گرم به آنها کمک کنیم.
آنچه شما باید بدانید این است که بچه ها دید وسیعی درباره نحوه زندگی ندارند و فکر می کنند همه مانند آنها زندگی می کنند. آنها شفقت شگفت انگیزی دارند و بنابراین بهتر است یک فکر بکر درباره کمک به این قبیل افراد به کمک کودک تان بکنید.
- چرا برخی قسمت های بدنمان را می پوشانیم؟
به فرزندتان بگویید به طور کلی از انسان ها انتظار می رود همیشه به خصوص در انظار، جسم برهنه خود را از دیگران پوشیده و محفوظ نگه دارند. با توجه به سن کودک با او درباره تماس های خوب و زشت به گفتگو بپردازید. به او بگویید که جسم او متعلق به اوست و حق مسلم اوست که آن را پوشیده و محفوظ نگه داشته و بدون رضایت و خواست او هیچ کس حتی پدر و مادر و سایر نزدیکان حق ندارند اندام او حتی دست و صورتش را لمس کنند. کودک خود را توجیه کنید که اگر کسی بدون رضایت او یا به اجبار قصد لمس جسم او را کند یا به هر دلیلی باعث آزار و ناراحتی او شود، او وظیفه دارد از این عمل امتناع و اجتناب کرده و موضوع را با والدین خود در میان بگذارد.
آنچه شما باید بدانید این است که این بهترین فرصت برای نگرش طبیعی شما به اندام بدن است. از این فرصت استفاده کنید و به کودک تان برخی محدویت های بدنش را توضیح دهید.
- چرا مردم مریض می شوند؟
به فرزندتان بگویید دلیل آن میکروب است. این موجودات کوچک از طریق هوایی که تنفس می کنیم یا غذایی که می خوریم وارد بدن می شوند و اغلب اوقات هم ما را بیمار نمی کنند اما گاهی وقت ها بدن ما نمی تواند با آنها مبارزه کند و بنابراین ما مریض می شویم. اما خوشبختانه استراحت و مصرف دارو می تواند به بهبود بیماران کمک کند.
آنچه شما باید بدانید این است که بین شرایط رایج مانند سرماخوردگی و بیماری های خطرناکی مانند سرطان تمایز قائل شوید و عادات سالمی مانند شستن دست ها را در او ایجاد کنید و به او بگویید این کار باعث زدودن میکروب ها می شود.
- چرا بعضی از بزرگ ترها وقتی خوشحالند گریه می کنند؟
به فرزندتان بگویید وقتی بچه ها خوشحال می شوند بالا و پایین می پرند اما بزرگ ترها احساسات پیچیده تری دارند و وقتی بسیار خوشحالند ممکن است کمی هم غمگین باشند.
آنچه شما باید بدانید این است که کودکان طیف وسیعی از احساسات را ندارند و بنابراین این مفهوم می تواند آنها را دست پاچه کند. به این ترتیب می توانید کودک را تشویق کنید که احساساتش را بیان کند.
- چرا آسمان آبی است؟
به فرزندتان بگویید نور خورشید از رنگ های زیادی تشکیل شده (رنگین کمان)، اما زمانی که به ذرات هوا برخورد می کند ما فقط رنگ آبی را می بینیم.
آنچه شما باید بدانید این است که اگر کودک چنین سوالی کرد باید خودتان را برای سوال های علمی دیگر او نیز آماده کنید و بنابراین برای آنکه او را به آنچه پرسیده علاقه مند کنید بهتر است از وسایل کمک آموزشی استفاده کنید.
- چرا کودک همسایه بیشتر از من اسباب بازی دارد؟
به فرزندتان بگویید این بستگی به بزرگ ترها دارد که با پول هایشان چه کار کنند و شاید همسایه ما ترجیح می دهد بیشتر از ما برای فرزندش اسباب بازی بخرد اما در عوض ما کارهایی انجام می دهیم که خانواده را شادتر می کند.
آنچه شما باید بدانید این است که بهتر است از این فرصت استفاده کنید و درباره مفهوم پول بیشتر با او صحبت کنید از کجا می آید و خانواده چطور آن را پس انداز یا خرج می کنند. برای او توضیح دهید که هر چیزی هزینه ای دارد و بعد درباره تفاوت خواستن و نیاز با او صحبت کنید.
- چرا باید کودک همسایه را برای تولدم دعوت کنم؟
به فرزندتان بگویید اگر این کار را نکنی ممکن است او ناراحت شود و ما تمام تلاش مان را می کنیم که نسبت به دیگران مهربان باشیم. تو مجبور نیستی با همه صمیمی باشی اما تصور کن که چه احساسی داری اگر او مهمانی داشته باشد و همه را دعوت کند به جز تو.
آنچه شما باید بدانید این است که بچه ها در سنین پیش دبستانی می توانند گروه تشکیل دهند و دیگران را از عضویت آن محروم کنند اما مبارزه با این رفتار تاثیر عمده ای در پیشگیری از این رفتار دارد.
- چرا من نمی توانم مثل شما شب ها تا دیر وقت بیدار بمانم؟
به فرزندتان بگویید بدن و مغز شما بعد از یک روز پر فعالیت به استراحت بیشتری نیاز دارد. از آنجا که تو خیلی بیشتر از بزرگ ترها فعالیت می کنی و در حال یادگیری هستی باید بیشتر استراحت کنی. با زود خوابیدن بدن و مغز تو در طول روز بهتر کار می کند.
آنچه شما باید بدانید این است که محققان معتقدند استراحت در بهبود فعالیت های فکری بسیار موثر است و وقتی کودکان کمتر از 10 ساعت استراحت می کنند یادگیری شان کاهش می یابد.
کلمات کلیدی:
جـملات نـاب و ارزشمنـد
One song can spark a moment
یک آهنگ می تواند لحظه ای جدید را بسازد
One flower can wake the dream
یک گل میتواند بهار را بیاورد
One tree can start a forest
یک درخت می تواند آغاز یک جنگل باشد
One bird can herald spring
یک پرنده می تواند نوید بخش بهار باشد
One smile begins a friendship
یک لبخند میتواند سرآغاز یک دوستی باشد
One handclasp lifts a soul
یک دست دادن روح انسان را بزرگ میکند
One star can guide a ship at sea
یک ستاره میتواند کشتی را در دریا راهنمایی کند
One word can frame the goal
یک سخن می تواند چارچوب هدف را مشخص کند
One vote can change a nation
یک رای میتواند سرنوشت یک ملت را عوض کنند
One sunbeam lights a room
یک پرتو کوچک آفتاب میتواند اتاقی را روشن کند
One candle wipes out darkness
یک شمع میتواند تاریکی را از میان ببرد
One laugh will conquer gloom
یک خنده میتواند افسردگی را محو کند
One hope will raise our spirits
یک امید روحیه را بالا می برد
One touch can show you care
یک دست دادن نگرانی شما را مشخص میکند
One voice can speak with wisdom
یک سخن میتواند دانش شما را افزایش دهد
One heart can know what\s true
یک قلب میتواند حقیقت را تشخیص دهد
One life can make a difference
یک زندگی میتواند متفاوت باشد
You see, it\s up to you
شما میبینی پس تصمیم با شماست
کلمات کلیدی:
جمـلاتی الـهام بخـش برای زنـدگی
قسمت ششم
جهـت دانـلود تـمام تصاویـر ایـن ایمیـل، اینـجـا کلیـک کنیـد
جمـلاتی الـهام بخـش برای زنـدگی
قسمت ششم
لطفا تا باز شدن کامل عکسها شکیبا باشید
در صورتیکه عکسها قابل نمایش نیست، در بالای ایمیل بر روی گزینه Show Images یا Display images below کلیک کنید
جهـت دانـلود تـمام تصاویـر ایـن ایمیـل، اینـجـا کلیـک کنیـد
کلمات کلیدی:
گـلواژه های مانـدگار از دیـدگاه بـزرگان
(قسمت چهارم)
جهـت دانـلود تـمام تصاویـر ایـن ایمیـل، اینـجـا کلیـک کنیـد
کلمات کلیدی:
گـلواژه های مانـدگار از دیـدگاه بـزرگان
(قسمت 2)
جهـت دانـلود تـمام تصاویـر ایـن ایمیـل، اینـجـا کلیـک کنیـد
کلمات کلیدی:
در ایران کهن هر یک از سی روز ماه، نامی ویژه دارد، که نام فرشتگان است. نام دوازده ماه سال نیز در میان آنهاست. در هر ماه روزی را که نام روز با نام ماه یکی باشد، جشن می گرفتند. در دی ماه، در ایران کهن، چهار جشن، وجود داشت که امروز از این چهار جشن تنها شب نخستین روز دی ماه، یا شب یلدا را جشن می گیرند، یعنی آخرین شب پاییز، نخستین شب زمستان، پایان قوس، آغاز جدی و درازترین شب سال را.
یلدا از نظر معنی معادل با کلمه نوئل از ریشه ناتالیس رومی به معنی تولد است و نوئل از ریشه یلدا است. واژه یلدا سریانی و به معنی ولادت است. ولادت خورشید (مهر و میترا) و رومیان آن را (ناتالیس انویکتوس) یعنی روز (تولد مهر شکست ناپذیر) نامند.
اجداد ما این شب را تا به صبح به جشن و پایکوبی به گرد آتش، میپرداختند، برخوانی الوان از میوههایی چون هندوانه، خربزه، انار، سیب، خرمالو و به مینشستند. این میوها هر یک بار معنایی نمادین با خود دارد: هندوانه که قاچهای مدور میخورد چون خورشید، یادآور گرمای تابستان و فرونشاندن عطش است. انار هم صندوقچه دانههای مروارید سرخ که خود نماد تناسل نسل و زایش است و شب چرههایی که با شکستن آن شادی را با خود به همراه میآورد و دمی همه را از حرف زدن باز میدارد.
پایان فصل خزان و فرارسیدن سرما و دگرگونی رنگ زمین از زردی خزان به سفیدی عشق و محبت را ایرانیان از دیرباز در شبی بلند و مهربانگرامی میدارند. جای جای ایران زمین به عنوان سرزمینی کهن با کولهباری مملو از آیینهای هزاران ساله، "یلدا" بلندترین شب سال را به گونهای خاص و برگرفته از آیینها و سنتهای بومی منطقه به صبح میرسانند.
آیینهای شب یلدا گرچه در گذر ایام دستخوش تغییراتی شده اما همچنان در سنتهای مناطق مختلف کشور مورد توجه قرار دارد. هرچند که زندگی ماشینی و گرفتاریهای روزمره، موجب ایجاد فاصله میان مردم ایران با سنتها و آیینهای گذشته شده، اما هنوز هم جلوهها و نمادهای از سنتهای ویژهای از ایران باستان در ایامی مانند شب یلدا و نوروز به چشم میخورد. نکته زیبا و بیادماندنی بلندترین شب سال در این است که همه ایرانیان اعم از فارس، ترک، کرد، لر، بلوچ و عرب، شب یلدا را شب جشن، شادی، دور همنشینی، مهرورزی، دوستی و صداقت میدانند. آنچه در این میان و برگزاری آیینهای ویژه شب یلدا جالب است شباهتهای جشن کریسمس به یلدا است، مورخان میگویند این جشن گرچه متعلق به مسیحیان است اما در اصل از ایران باستان و آیین"مهر"(میترائیسم) گرفته شده و به همین دلیل، با دی و شب یلدای ایرانی همزادی و اشتراکات فراوان دارد.
زمان "کریسمس" اکنون نیز میان شاخههای مختلف مسیحیت اعم از ارتدوکس، کاتولیک و پروتستانها، متفاوت است و هریک، مبنایی را برای آن تعیین کردهاند گرچه همگی به سالروز تولد "مهر" (میترا) - خدای پاکی- در ایران باستان نزدیکند. با یلدا واپسین ساعات خزان گذر میکند و صدای پای زمستان با سوزی سرد اما نوازشگر به گوش میرسد. خیانها شلوغ و پر رفت و آمد است انگار نفس گرم شب یلدا و دور هم نشستن، سوز سرما را از یاد برده است.
•شب یلدا در خراسان به "شب چله" معروف و دارای پیشنیه دیرینهای است و مردم در این شب با شرکت در شب نشینیهای طولانی و خوردن انواع میوه و تنقلات سعی در بهتر گذراندن طولانیترین شب سال دارند. مردم این منطقه برای استقبال نخستین روز از سردترین فصل سال تا آنجا که توان مالی دارند، در خرید میوههای مخصوص شب یلدا مانند هندوانه، انار و خربزه کوتاهی نمیکنند. بردن هدیه به خانه عروس با عنوان "شب چلهای" از دیگر مراسم شب یلدا در استان خراسان به ویژه مناطق جنوبی این استان است. در این شب برای دخترانی که به تازگی نامزد شدهاند، از سوی خانواده داماد، هدایایی فرستاده میشود و خانوادههای عروس و داماد دور هم جمع میشوند. در این شب افراد با جمع شدن در خانه بزرگ فامیل، خواندن شعر و داستان، خوردن شیرینی، آجیل و انواع تنقلات، بلندترین شب سال تا پاسی از شب بیدار میمانند.
یکی از آیینهای ویژه شب یلدا در استان خراسان جنوبی برگزاری مراسم "کف زدن" است. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبک را که در این دیار به "بیخ" مشهور است، در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام "تغار" میریزند. مردان و جوانان فامیل با دستهای از چوبهای نازک درخت انار به نام "دسته گز" مایع مزبور را آنقدر هم میزنند تا به صورت کف درآید و این کار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور کف کند. کف آماده شده با مخلوط کردن شیره شکر آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده میشود. در این میان گروهی از جوانان قبل از شیرین کردن کفها با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن کف به سر و صورت یکدیگر شادی و نشاط را به جمع مهمانان میافزایند.
• اما در استان اصفهان نیز از قدیمالایام آیینهای ویژهای وجود داشته که کم و بیش هنوز هم ادامه دارد. به باور اصفهانیهای قدیم، زمستان به دو بخش "چله" و "چلهکوچیکه" تقسیم میشد که موعد چله از اول دیماه تا ?10?بهمن بود اما "چله کوچیکه" از دهم بهمن آغاز میشد و تا سی بهمن ادامه داشت. البته آیین برگزاری شب چله در اصفهان به دو نام"چله زری" (ماده) و"عمو چله"(نر) تقسیم میشود زیرا از گذشته تاکنون همه موجودات و اشیاء را بر اساس جنس مذکر و مونث تقسیم میکردند. اصفهانیها دوشب را به عنوان شب چله برپا میکردند و آیینهای مخصوص به این شب را به جا میآوردند. آیین شب چله در شهر اصفهان خانوادگی برگزار میشده است و خانوادههای اصفهانی با پهن کردن سفرهیی با عنوان "سفره شب چله"، این شب را گرامی میداشتند. هندوانه بهعنوان نمادی کروی که برونش سبز و درونش قرمز است و سمبل خورشید محسوب میشود، بهعنوان مهمترین میوه بر سر سفره چله قرار میگیرد. از دیگر بخشهای این آیین در اصفهان قدیم پهن کردن تمام البسه و رخت خوابها در هوای آزاد بویژه در مقابل خورشید با هدف خوش آمدگویی به "عمو چله" و "چله زری" بوده است.
• در استان کرمانشاه نیز که از شهرهای باستانی و کهن ایران زمین است، شب یلدا از جایگاه ویژهای در میان مردم برخوردار است و همواره با مراسم زیبا و با شکوهی همراه است. مردم استان کرمانشاه براساس آیینی کهن در این شب بیدار میمانند تا با شعر خواندن، قصه گفتن، فال حافظ گرفتن و آجیل خوردن با مادر جهان در زادن خورشید همراهی و همدردی کنند. میوههایی نیز دراین شب خورده میشود که به گونهای نمادی از خورشید است مانند هندوانه سرخ، انار سرخ، سیب سرخ و یا لیموی زرد، قصههایی از عشق جاودانه شیرین و فرهاد، رستم و سهراب، حکایت حسین کرد شبستری و خواندن اشعار زیبا و دلنشین شامی کرمانشاهی در گذشته نقل مجالس شب یلدا در کرمانشاه بود. آن روزها افراد فامیل بنا بر رسمی دیرینه به خانه بزرگترین فرد فامیل که معمولا پدر بزرگ و مادر بزرگ بودند میرفتند و با تکاندن برفهای زمستان از لباس هایشان در گرمای آرامش بخش کرسی فرو میرفتند. افراد فامیل بر سر یک سفره باهم شام میخوردند و بر روی سفره مخصوص این شب خوردنیهای متنوعی چیده میشد.
خوردنیهایی از قبیل آجیل، راحت الحلقوم، مشکلگشا، شیرینی محلی دست پخت مادر بزرگها به خصوص نان شیرینی معروف "نان پنجرهای، کاک و نان برنجی"، و میوههایی چون انار، سیب و هندوانه که نگین این سفره بود. یکی از آداب زیبایی که شب یلدا در استان کرمانشاه وجود دارد گرفتن فال حافظ است که مردم با اعتقادات خاص خود رهنمودهایش را چراغ راه مشکلات خود در زندگی قرار میدهند. هچنین دختران دم بخت با این کار از باز شدن بخت خود در آن سال خبری میگرفتند.
• مردم استان زاهدان نیز بر اساس یک سنت دیرینه در شب یلدا در خانه بزرگ قوم خویش گردهم میآیند و به قصههایی که پدربزرگها و مادر بزرگها برایشان نقل میکنند گوش میدهند. برگزاری جشنها و نشستهای خانوادگی همراه با گروهی از اعتقادات اسطورهای، شبی خاطرهانگیز را برای خانوادههای زاهدانی به خصوص کودکان و نوجوانان فراهم میکند. گفتن قصه، گرفتن فال حافظ، بازیهای دستهجمعی نظیر گل یا پوچ و بیان لطیفه و خاطره رااز سرگرمیهای شب یلدا در این منطقه عنوان کرد.
• استان آذربایجانشرقی نیز به عنوان یکی از خطههای زرخیز ایران زمین برای زنده نگه داشتن این شب بیادماندنی برای خود آداب و رسوم ویژهای دارند که به پارهای از آنان اشاره میشود. اکثر مردم آذربایجان در شب یلدا "چیلله قارپیزی" (هندوانه چله) میخورند و معتقدند با خوردن هندوانه، لرز و سوز سرما به تنشان تاثیر نداشته و اصلا سرمای زمستان را حس نمیکنند. در بیشتر شهرها و روستاهای آذربایجان شرقی رسم بر این است که کسانی که نامزد هستند در دوران نامزدی در این شب برای نامزدهای خود "خوانچه" طبق میفرستند و اقوام در هر چه بهتر بودن این خوانچهها کمک میکنند. محتویات خوانچهها عبارتند از شیرینی، پرتقال، سیب، انار، هندوانه، آیینه و پارچه که با پولک و تور تزیین میشود. هنگام غروب، زنان فامیل هدایایی به رسم یاری به منزل داماد آورده و به جشن و پایکوبی میپردازند. سپس طبقهای آماده را بر سر افرادی که معین شده قرار داده و روانه خانه عروس میکنند و مادر عروس پس از تحویل طبقها، هدایای مانند پول، شیرینی، جوراب و دستمال به آنها میدهد. فردای این شب مادر دختر تمام طبقها را در اتاق میهمان چیده و از زنان فامیل برای صرف میوه و شیرینی دعوت میکند. همچنین علاوه بر فرستادن سهم چله برای نوعروس، در نخستین سال ازدواج زوج های تبریزی، پدر عروس قبل از غروب آفتاب سهم دختر و دامادش را که شامل هندوانه، میوه، آجیل، شیرینی، یک قواره پیراهنی باکفش و چادری روانه منزل آنها میکند.
در آذربایجان سابقا که ارتباطات به این آسانی نبود از اواخر تابستان مقدار زیادی هندوانه و خربزه در تور میگذاشتند و آن را از سقف آشپرخانه آویزان میکردند تا در هوای آزاد خراب نشود و یا اینکه در کاه قرار میدادند. هندوانه مهمترین خوراک شب چله مردم آذربایجانشرقی است. اغلب مردم در این شب برنج، مرغ و آش شیر پخته و بعد از شام نیز از تنقلات موجود در منزل شامل قاورقا (گندم برشته با شاهدانه)آجیل، لبو، هویچ، حلوای گردو انواع میوه، خربزه، هندوانه و خشکبارهایی چون انگور، بادام و سنجد میل میکنند. ریشسفید خانواده در حالیکه با چاقو هندوانه را میبرد، میگوید قادا بلامیزی بو گئجه کسدوخ (بلایای خودمان را امروز بریدیم) در تبریز پوستهای میوه و اشغالها را در آب روان ریخته و این رفتار را خوب و خوش یمن میدانند. بعد از خوردن تنقلات و میوه در سابق بزرگان خانواده به نقل حکایات و داستانهایی از حماسههای ملی این سرزمین نظیر، اصلی و کرم، بایاتی خواندن و ضربالمثل پرداخته و تا پاسی از شب به صحبت و گفت و گو مشغول میشوند. زنان معمولا تا پایان چله کوچک خانه تکانی نمیکنند و اعتقاد دارند اگر در طول این دو چله کسی خانه تکانی کند، چله او را نفرین میکند و اگر چله کسی را نفرین کند به نکبت و بدبختی گرفتار میشود.
• اما آیین شب یلدا در استان مرکزی از دیرباز در سه شب متوالی با عناوین شب "چلهبزرگه"، "چله وسطی" و "چلهکوچیکه" برگزار میشده و خویشان و دوستان سفرهای از مهر را میگشودند و از هر دری سخنی میگفتند. یکی از آیینهای ویژه یلدا، در استان مرکزی دیدار و بزرگان و سالخوردگان فامیل بوده است. در شبهای چله افراد فامیل در همایشی صمیمی دور کرسی چوبی جمع میشدند و به قصههای بزرگترها گوش میدادند. زنان و دختران روستایی در گرگ و میش شبهای چله در تکاپو و هیجانی خاص ملزومات غذا و تنقلات ویژه این شب را مهیا میکردند و برای گذران ساعات خوش در کنار فامیل لحظه شماری میکردند. آنان در سینیهای قدیمی مسی در فضای دوده گرفته آشپزخانههای قدیمی، انواع میوه و تنقلات به ویژه هندوانه، انگور، تخمه و نخودچی کشمش، و خرما را مهیا میکردند.در این شب استثنایی پس از صرف شام و خواندن دعای شکر در پای سفره، همگان در کنار هم، از شادیها و غمها، موفقیتها، اعتقادات، امیدها و بیمهاشان میگفتند. بزرگترها و ریش سفیدان فامیل در این شب علاوه بر خواندن اشعار حافظ، سعدی و فردوسی خاطرات و داستانهای کهن ایران زمین را برای اعضای خانواده نقل میکردند.
در شب یلدا، بزرگترها با کودکان هم بازی میشدند،"پر یا پوچ"دزد بازی و مشاعره از جمله بازیهایی است که در شب چله در مناطق مختلف استان مرکزی با مشارکت همه اعضای خانواده رواج داشت. این رسومات تا 50? سال پیش در شهر اراک و سایر مناطق استان مرکزی به شکلی فرا گیر وجود داشت اما اکنون به ندرت میتوان چنین جلوههایی را به چشم دید.
• یلدای تهران قدیم نیز با میوههای تازه فصل پاییز، میوههای خشک شده تابستان آجیل مخصوص، شیرینی و هندوانه به صبح میرسید. تهرانیان قدیم در همه اعیاد خود سنت حسنه جمع شدن افراد خانواده در منزل بزرگتر خانواده را منظور میداشتند و همه فرزندان خانواده در منزل مادر و پدر جمع میشدند. از سنن یلدای تهران، صرف میوههای تابستانی از جمله هندوانه است که به دلیل نزدیکی این مراکز کشاورزی با تهران، میوه هندوانه در خوراکیهای شب یلدای تهرانیان قرار گرفته است. آجیل شب یلدا نیز از دیگر مصروفات تهرانیها است که ترکیب آن نشانی از اعتقاد و تجربه اهالی تهران قدیم به خواص گوناگون میوههای خشک شده است که با عنوان " آخشیج "(تضادها) کاربرد داشته است. ولی تهرانیها شب یلدا را همه ساله جشن میگیرند تا سنتهای زیبای قدیم در لابلای زندگی مدرنیته شهرنشینیشان حفظ شود.
• مردم استان قزوین نیز همچون دیگر هموطنان ایرانی، این آیین کهن را با رفتن به خانه بزرگترها میگذرانند. به عقیده بزرگترها آوردن میوههای مختلف خشک و تر و میوههای سرخ فام که به "شب چره" معروف است، همراه با خوراکیهای دیگر شگون داشته و زمستان پر برکتی را نوید میدهد. در بعضی مواقع که مادر بزرگها در آوردن تنقلات تاخیر میکنند کوچکترها شعر "هر که نیارد شب چره - انبارش موش بچره" سر میدهند، که مادربزرگ در آوردن "شب چره" تعجیل میکند. در این شب اغلب مردم قزوین با خوردن سبزی پلو با ماهیدودی و سپس هندوانه، انار، انواع تنقلات از جمله کشمش، گردو، تخمه، آجیل مشگلکشا و انجیر خشک، شب نشینی خود را به اولین صبح زمستانی گره میزنند. به عقیده مادر بزرگهای قزوینی اگر دراین شب ننه سرما گریه کند باران میبارد، اگر پنبههای لحاف بیرون بریزد برف میآید و اگر گردنبند مراوریدش پاره شود تگرگ میآید. یکی دیگر از آداب و رسوم "شب یلدا" فرستادن "خونچه چله" از سوی داماد به عنوان هدیه زمستانی برای عروس است. در این خونچه برای عروس پارچه، جواهر، کلهقند و هفت نوع میوه مثل گلابی هندوانه، خربزه، سیب، به با تزئینات خاصی فرستاده میشود.
• از جمله آیینهای شب یلدا در خراسان شمالی آن است که خانوادهها در این شبنشینی شب یلدا تفالی نیز به دیوان حافظ میکنند که اینکار هم معمولا توسط بزرگ خانواده صورت میگیرد. آنان دیوان اشعار لسانالغیب خواجه شیراز را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال و مراد دل خود را از او طلب میکنند. بازگویی خاطرات، قصهگویی پدر بزرگها و مادر بزرگها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانوادهها دلپذیرتر میکند. یکی دیگر از سنتهای کهن شب یلدا، چله بردن برای خانواده عروس است. با فرا رسیدن شب چله مردهای جوان طبقهای آراسته میوه، شیرینی و کلهقند تزیین شده را به رسم هدیه به خانه عروس جوان میبرند. این طبقهای هدیه که معمولا مسی است و روی آن با سفرههای قرمز گلدوزی شده پوشانده شده، پر از ظرفهای بزرگ میوه پیچیده در زرورقهای رنگین با گل و نوارهای مواج میشود.
مردانی این طبقها را بر سر گذارده و در پی یکدیگر با شادی و پایکوبان راهی خانه عروس میشوند. خانواده دختر نیز به پاس قدردانی و به رسم یادبود لباسو یاقطعه پارچهای را برای خانواده داماد، در سینی خالی شده هدایا میگذارند. اگر قبل از شب چله برف باریده باشد برخی از مردم شهر و روستا در این شب با خوردن برف شیره، با شیرین کردن کام با معجونی از بارش زمستانی، با سردی زمستان آشتی میکنند. همچنین بزرگترها با دادن حلوا قلقلی از کوچکترها پذیرایی میکنند. حلوا قلقلی از کوبیده شدن مغز گردو، بادام، کنجد و دیگر دانههای روغنی تهیه و سپس در شیره انگور نیز خوابانده میشود. اما برخی از افراد کهنسال و نیز آشنایان به فرهنگ مردم در خراسان شمالی همه این آیین و مراسم را بهانهها و ترفندهایی برای گردهم آمدن خانوادهها، بجای آوردن صله ارحام و رفع کدورتهای احتمالی بین خویشاوندان میدانند. آنان بر این باورند که پیشینیان در هر فصل به بهانهای سعی میکردهاند تا اقوام را جمع کرده و صلح، صفا و صمیمیت را در بین آنان حکمفرما کنند.
کلمات کلیدی: