[ و فرمود : ] آنجا که گفتن باید خاموشى نشاید ، و آنجا که ندانند ، به که خاموش مانند . [نهج البلاغه]
یادداشتها و برداشتها
 
آینه پرسید
آینه پرسید که چرا دیر کرده است؟ نکند دل دیگری او را اسیر کرده است...!

خندیدم و گفتم: او فقط اسیر من است? تنها دقایقی چند دیر کرده است?

گفتم:امروز هوا سرد بوده است شاید موعد قرار تغییر کرده است...!

خندید به سادگیم آینه و گفت: احساس پاک تو را پیر کرده است...!

گفتم: از عشق من چنین سخن مگوی...!

گفت: خوابی روزهاست که دیر کرده است...!

در آینه به خود نگاه می کنم? آه...عشق او عجب مرا پیر کرده است..!

راست گفت آینه که منتظر نباش او برای همیشه دیر کرده است....!                 از آغاز نو


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/18:: 1:39 صبح     |     () نظر
 
راز پسمانی ما


شاید شما هم مثل من گاهی به این فکر افتاده باشید که افغانستان ما چرا این قدر عقب مانده است. چرا ما در لیست عقب افتاده ترین کشور های جهان هستیم و شاید حتی اگر لیست کشور های عقب مانده را سر چپه بگیریم ما اول باشیم.

من این سوال را از هر کسی می پرسم. هر کسی نظر خود را می گوید اما چنگی به دل من نمی زند. بعضی ها می گویند سه دهه جنگ ما را به این روز رسانده. من این استدلال را نمی پذیرم چرا که ما قبل از سه دهه جنگ هم چندان چیزی نبودیم. آن وقت هم از قافله تمدن دنیا بسیار عقب بودیم. غربی ها بیش از صد سال است که هوا پیما ساختند و ما سی سال است که در گیر جنگ هستیم. کشور های پیشرفته بیش از چهار دهه است که انسان به فضا فرستاده اند ، حدود صدو بیست سال است که تلیفون ساخته اند ، بیش از صدو پنجاه سال است که اتو موبیل ساخته اند و  بیش از صد و بیست سال است که از روشنایی برق استفاده می می کنند.

ما سی سال است که دچار جنگ داخلی هستیم. آلمان در جنگ جهانی اول و سپس در جنگ جهانی دوم با خاک یکسان شد اما دو باره به پا خاست و در مدتی اندک باز به صدر کشور های پشرفته نشست و اکنون از جمله هفت کشور صنعتی جهان است. ما جنگ را بهانه می کنیم. جنگ دلیل اصلی عقب ماندگی ما نیست.

بعضی ها مسئله هوش و استعداد ملت های مختلف را مطرح می کنند اما این نظریه هم درست نیست. شما می بینید که دانشمندان بزرگ و مخترعین سر شناس دنیا همه از یک ملیت یا قوم و نژاد نبوده اند. جاپانی ها ، المان ها ، روس ها ، امریکایی ها هر کدام را که ببینید چهره های درخشان دانش و علم را به جهان عرضه کرده اند و هر گز نمی توان قضاوت کرد که مردم فلان کشور بی استعداد و کودن هستند و یا برعکس فلان کشور مردمان زرنگی دارد.

بعضی ها ریشه مشکلات و عقب ماندگی افغانستان را پادشاهان عیاش و بی فکر عنوان کرده اند. اما در واقع این ملت است که برای خود نوع حکومت را انتخاب می کند. اگر ملت های دیگر دنیا هم  خودشان برای خوش بختی خود تلاش نمی کردند ، حکومت هر گز به نفع آنان کار نمی کرد. پس این رضایت و کوتاه فکری ملت است که یک رژیم پادشاهی صد ها سال بدون خدمت بر بدن های ملت حکم می راند.

من گاهی فکر می کنم که عقب ماندگی ما ریشه در معارف ( سیستم تعلیم و تربیت ) ما دارد. ریشه تمام بد بختی های ما در این است که مکتب خوب و آموزگار خوب نداریم. این مکتب است که اساس شخصیت انسانها و یک ملت را می سازد. در صورت داشتن یک نظام آموزشی خوب کم کم تبعیض نژادی، فساد اداری، بیسوادی و همه عیوب ما برطرف می شود.

اما اکنون دایره فکر خود را تنگ تر کرده ام تا دقیقاً نقطه اصلی و دقیق ترین  دلیل عقب ماندگی افغانستان را بیابم. البته قبل از آنکه به آن نکته دقیق اشاره کنم دو نکته اضافی را هم باید عنوان کنم:

اولاً من چنین وظیفه ای ندارم. یعنی من نه تخصص و نه توان آن را دارم که  مسئله ای به این مهمی و ظرافت را موشکافی کرده و دلیل یابی کنم. اما به اثر حس کنجکاوی و گاهی رنجی که از وضعیت کشورم می برم نا چار به این افکار غوطه ور می شوم و در باره آن فکر می کنم.

ثانیاً بنده ادعا ندارم که نظر من به طور قطع و یقین درست است بلکه این چیزی است که به عقل ناقص من رسیده است شاید به عقل ناقص شما چیز دیگری برسد!

و آن این است که یک صفت در ملت ما بسیار ضعیف است. ضعف همین صفت در این ملت باعث تمام بد بختی ها شده است. اگر این صفت را والدین به اطفال خود سفارش و تاکید می کردند و به آنها می آموختند دیگر افغانستان به کشوری تبدیل می شدکه می توانستیم به آن افتخار کنیم. آری آن صفت که در میان ما خریداری ندارد صداقت است.

معلم به شاگردان می گوید که تمام اقوام ساکن در افغانستان با هم برادر و برابرند و هیچ برتری نسبت به هم دیگر ندارند اما خودش در عمل در هنگام نمره دادن تبعیض به خرج میدهد.

وزیر در هنگام احراز پست وزارت قسم یاد می کند که به کشور خیانت نمی کند و خود را به مال اندوزی و اختلاس مشغول نمی کند اما در عمل فقط به فکر پر کردن جیب و اندوختن مال به حساب های بانکهای خارجی است.

قاضی بر مسند پیامبر تکیه می زند و آیت و حدیث می خواند و اظهار می کند که طبق حق و عدالت حکم خواهد کرد اما با گرفتن بسته های دالر گنهکار را بی گناه و بی گناه را گناهکار ثابت می کند.

اعضای کمیته گزینش و استخدام ادارات و دانشگاه ها دم از راستی و صداقت می زنند اما قوم و خویش خود را هر چند نا لایق باشد بر لایق ها و شایسته های بی واسطه ترجیح می دهند.

 ترافیک رشوت می خورد، شهرداری رشوت می خورد، داکتر و انجنیر رشوت می خورد و قاضی که دیگر سر آمد رشوت خوران است.

این ها که عرض کردم فقط مصداق یک چیز است، دو رویی و عدم صداقت  !

حال چنین کشوری با چنین اوضاع که همه در بی صداقتی و دروغ و نیرنگ غرقند چگونه می توان امید پیشرفت داشت؟

اصلا اگر شما تصمیم بگیرید که هر گز دروغ نگویید و همیشه صادق باشید می توانید مرتکب کار خلاف قانون و نادرست شوید؟ غیر ممکن است که یک آدم راستگو و صادق بتواند خرابکاری بکند و مرتکب تخلف شود. سرچشمه و نقطه آغاز هر گونه فسادی دروغگویی و دو رویی است. و نتیجه فساد هم عقب ماندگی است. هر چه فساد اداری در یک کشور بیشتر باشد ان کشور بیش از پیش با توسعه نیافتگی و عقب ماندگی دست به گریبان خواهد بود.

من نمیدانم که چرا. چرایش را شما پیدا کنید اما میدانم که صداقت از این ملت رخت بر بسته است. خلایی که از کوچیدن صداقت به وجود می آید توسط فساد و ظلم و تباهی و عقب ماندگی پر می شود.

فعلاً پروژه فکری من این است که چرا صداقت از میان مردم رفته و چگونه می توان آن را باز گرداند.

خیلی مشتاقم که بدانم شما در این باره چی می اندیشید.

+ نوشته شده در  یکشنبه بیستم مرداد 1387ساعت 14:24  توسط  سرور حسینی(مهرورز)  < type=text/java>GetBC(60);

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/18:: 1:11 صبح     |     () نظر
 
واقعیت تاریخی را فدای خوشخدمتی ....قسمت دوم

منابع  ، اسامی و نقل قول هاییکه در متن  نوشته محترم پروفیسورشهرانی درمورد ایماقها به نظر میرسد و  ازینقرار است :ء

? - عبدالحی گردیزی موًرخ دوره غزنویان در کتاب “زین الاخبار

? - عبدالحی حبیبی

? - زین الاخبار

 ? - داکتر لوئی دوپری

? - استاد برهان الدین نامق

 ?  تواریخ خورشید جهان

? - شیر محمد ابراهیم زائی مصنف کتاب تواریخ خورشید

?مجله آریانا پروفیسور راعی برلاس

?? - تاریخ افغانستان بعداز.....

?? - افغانستان آف ده افغانز

?? - داکتر فیض الله ایماق

?? - جریده اولوس نشر کابل

?? - دائرة المعارف مملکت اوزبیگستان

 ?? - نظام اجتماعی مغول

 حال میبینیم که از جمله شانزده نام و مآخذ ها تنهایک مآخذ “ دائرة المعارف مملکت اوزبیگستان “ مربوط یک مملکت ترکی است ، درحالیکه نویسنده ، ناشیانه گفته است که نویسنده های ترکتبار درباره ایماق ها از نوشته های ترک های ترکیه استفاده میکنند ، کاملآ دروغ محض است .و دیگرگفته های او نیز از همین دروغ گفتن او قضاوت شود .

به خاطر دیدن این سند میتوانید به آرشیف سایت کاتب هزاره و وبلاک داکتر همت فاریابی مراجعه کنید

مسلم است که اگر صد منبع ومآخذ از افغانستان ، ایران که به زبانهای فارسی است در خدمت نویسندگان ترکتبار قرار بگیرد ، ممکن است یک  یا دو مآخذ آن مربوط کدام دولت ترکی باشد و این نمیتواند ملاک قضاوت باشد .

 به نویسنده مقاله ناشیانه ، مسئله دیگر را هم یادآور میشوم که اشتباه نکنند ، این تورک ها نیستند که ایماق را به گفته ایشان مانند پیاده شطرنج بخاطر مقصد خود استفاده کنند ، بلکه کسانیکه بنابر سیمپاتی و انتی پاتی ذهنیگرایانه و خوش خدمت گرایانه هویت قومی خود را زیر سوال قرار میدهند وغیر مسئولانه  از نام  قوم ملیونی ایماق ها صحبت میکنند ، آنها هستند که قوم را به یک پیاده شطرنج تبدیل میکنند . در یک جامعه انسانی منسوب دانستن به هر قوم و ملیت حق مسلم هر شخص است و او میتواند تنها از نام حود بگوید که به کدام قوم علاقمند است و خود را متعلق میداند ولی از پیش خود در حق یک قوم بزرگ ویا کوچک برخلاف تاریخ آن قوم ، تاریخ ساختن و خود را نماینده واجب الحضور آن قوم جا زدن به فکر من خیانت به همان قوم است . قسمیکه نویسنده نیز به نیک اشاره کرده است که دامنه وسعت حضور ایماق ها تنها به غور محدود نمیشود درحالیکه نویسنده نماینده مردم غور هم نیست که هویت آنها را تعیین نماید .

 توجه بفرمایید به یک تناقض گویی دیگرنویسنده که ناشیانه بودن تمام گفته های ایشان را عملآ ثابت مینماید که ایشان نه به تورک بودن خود باور دارند ، نه فارس بودن خود ونه به ایماق بودن خود وکلمه غوری هم که به بخشی از ایماق های پارسی زبان اطلاق میشود ، تلاش دارند که آنرا نسبت به تمایل ذهنی شان به یکطرف بچسپانند . توجه کنید که نویسنده بار دیگر ولی اینبار بسیار کودکانه  وخارج از اصل منطق تناقض گویی میکند و مینویسد : (( ..... اگر ترکها غوریها را ایماق نامیده اند، این به آن معنا نیست که غوریها ترک می باشند. همجنان اگر پشتونها غوری ها را فارسیوان می گویند، این بدان معنا نیست که آنان پشتون میباشند.))

از سلسله منطقی این استدلال  با پیوند با جمله ماقبل ، چنین مطلب نتیجه گرفته میشود که “ اگر پشتونها غوری ها را فارسیوان میگویند ، این بدان معنا نیست که آنان فارسیوان باشند

نویسنده محترم توجه بکنند که اگر پشتونها غوری ها را فارسیوان بگویند یعنی که آنها میپذیرند که غوری ها فارسیوان هستند وبا این گفته خود پشتونها نمیتوانند که هم ادعا بکنند که غوری ها فارسیوان هست درعین حال ادعا بکند که پشتون است .

 دیده میشود که ذهنی گری ، تناقض گویی و خلاف اصول منطق صحبت کردن نویسنده مقاله حد و اندازه ندارد . با توجه به این تناقض گویی آشکارا ، لفاظی های نویسنده اهمیت خود را ازدست میدهد تا  بالای  هر کدام آن  جداگانه تماس گرفته شود .

متوجه باید شد که در همه استدلال های متناقض کوشش شده است “دو تربوز به یک دست گرفته شود

ازیکطرف تآیید و تآکید شده است که منهاج السراج برای ملک احسام الدین غوری  کدام وقت تاجیک گفته بود به این سبب ایماق ها تاجیک است ! ازطرف دیگر تلاش شده که ثابت شود که “ایماق” یک کلمه ترکی است ولی خود ایماق ها ترک نیستند به این معنی که گویا نام قوم با اصلیت قوم ارتباط ندارد . این استدلال به مانند اینکه گفته شود ، اوزبیک یک کلمه ترکی است ولی خود آنها ترک نیستند بخاطر اینکه این نام برایشان ازطرف ترک ها داده شده است ، خود اوزبیک ها روس هستند زیراکه یک وقتی بریژنف برای رشیدوف روس خطاب کرده بود  ، همچنان قرقز “قرغز” ، ترکمن ، قزاق که نامهای قوم شان ترکی است ولی خود آنها ترک نیستند !!!ء

نویسنده میگوید :ء

((سیاسی بودن هویت ترکی برای غوریها که بعضی نویسندگان ادعا میکنند، وقتی واضح می شود که در قورلتای ترکان افغانستان که این قلم در کارش موفقیت زیاد آرزو می کند، هیچ فردی از روشنفکران ایماق از ولایتهای غور، بادغیس، فراه و هرات که هشتاد در صد از ایماقها در آن زندگی می کنند دعوت نشد. علت آن اینست که نه غوریها (ایماقها) به چنین نشستها هویت قومی خویش را می یابند و نه هم دیگران چنین توقعی را از آنها دارند.))

 قرولتای بزرگ فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان که با اشتراک بیش از یکصد وده نماینده از تمام کشورهای جهان دایر گردید که “این قلم” یکی از مشترکین فعال تدارک و تدویر آن بود ولی متآسفانه نسبت مشکلات غیرمنتظره نتوانستم که همان روز تدویر قرولتای افتخار اشتراک آنرا کمایی کنم ، و با سپاس از آرزوی نیک “آن قلم” برای موفقیت کار قورلتای تورکان افغانستان، با این همه تعصب و ترک ستیزی و از خود بیگانگی که دارند و بازهم بدون آنکه “آن قلم” آرزوی نیک بکنند ویا بد، فدراسیون به مثابه یک حرکت  فرهنگی برای احیای هویت واقعی خود و فرهنگ غنی و پربار کهن قابل اقتخارش بکار خود ادامه میدهد .

 اینکه چند فیصد ایماق در کدام ولایت حیات بسر میبرد ، معلومات دقیق ندارم ، ازینکه جناب نویسنده درین وضعیت توفانی افغانستان علیرغم اینکه تاهنوزآماری از باشندگان کشور بصورت موثق وجود ندارد و آنها حتی فیصدی کمی خلق ایماق را در هر ولایت مشخص ساخته اند ، کار بسیار بزرگی را انجام دادند ، برایشان تبریک میگویم !!!ء

 قسمیکه از نامش پیداست “ فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان “ یک حرکت فرهنگی است و در راه احیای هویت و زبان اقوام استبداد زده ترک افغانستان تلاش میکند و درین حرکت فرهنگی کسانی گردهم جمع آمده اند که در امر احیای زبان وهویت واقعی فرهنگی اقوام ترک افغانستان مصمم و متعهد هستند ، و ایماق های ترک زبان نه تنها در کار قرولتای سهم فعال گرفتند ، بلکه در طرح و همچنان در رهبری فدراسیون فرهنگی ترکان افغانستان سهیم هستند وبدون مشوره آنها هیچ کاری صورت نمیگیرد ، دکتور فیض الله ایماق ، الحاج محمد امین کوهی ، محترم اسدالله آسیابان ، ازجمله اعضای مهم فدراسیون را تشکیل میدهند و صد های دیگر از قوم با شهامت ایماق در داخل وخارج کشور اعضای فعال فدراسیون میباشند .

به این سبب  نباید جناب نویسنده خود را نماینده ایماق جا زده ، وغیرمسئولانه گپ بزند این کار خوب نیست .

من باور دارم که خودستیزی نویسنده تنها مربوط به خود او میباشد.

 به امید اتحاد واتفاق تمام اقوام ساکن در افغانستان

 ششم سپتمبر ???? میلادی

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/18:: 12:29 صبح     |     () نظر
 
واقعیت تاریخی را فدای خوشخدمتی ذهنی نکنید قسمت اول

واقعیت تاریخی را فدای خوشخدمتی ذهنی نکنید

 

 محمد ظاهر کوشا از آلمان

درین ایام که یک بحث نامطلوب قلمی توسط یکی از شخصیت های جامعه روشنفکری در بین ترک وتاجیک این دو قوم باهم برادر براه انداخته شد ، بعضی ها بدون آنکه حداقل تلاش نمایند تا گفته هایشان عینی جلوه نماید ، با عرضه کردن متاع ارزان قیمت درین بازارمیخواهند که واقعیت تاریخی را فدای خوشخدمتی ذهنی نمایند .

ازجمله این تیزبازاری ها یکی هم مقاله یی است که تحت عنوان ( از نام غوریها (ایماقها) تجارت سیاسی نکنید ) میباشد .

 پروفیسور عنایت الله شهرانی مینویسد :

ایماق ها شاخه بسیار مشهور اقوام تورک و مغول میباشند . مناطق و قبایک بزرگ ایماق ها را در کتب تاریخ گاهی باسم “ایماقات” یاد میکنند .

درباره “ایماق” در کتب معتبر تاریخی معلومات زیاد است و چون ریشه خالص تورکی دارند ، بجای اینکه موًرخین توجه خاص باین کلمه بنمایند ، زیاده ترتوجه خویش را به ریشه یا اصل “تورک” مبذول داشته اند .

عبدالحی گردیزی موًرخ دوره غزنویان در کتاب “زین الاخبار” خود که استاد عبدالحی حبیبی زیاده تر کتاب مذکور را به “تاریخ گردیزی” شهرت داده اند ، درباره ایماق معلومات زیبا میآورد :

« کیماک : اصل ایشان آن بوده است که مهتر تاتاران بمرد و او را دو پسر ماند ، مهتر پسر پادشاهی بگرفت ، کهتر پسر از برادر حسد برد ..... تا هفت تن از مولدان تتار بنزدیک ایشان آمدند یکی ایمی دودیگر ایماک ، و سه دیگر تتار و چهارم بلاندر و پنجم خفچاق و ششم لنقاز و هفتم اجلاد ..... » ( ص 550 زین الاخبار ) .

از هفت شخص بالا که همه از یک نسب و کیماک میباشند ، بدو شخص آن ایماک و تتار کار داریم ، در قسمت تتار بتاریخ آنها زیر عنوان تورک ها آورده ایم و به آنها سوالی پیدا نیست که اصل شان تورک میباشد ، وحالا توجه نمائید که وقتیکه یک برادر تورک تتار است ، برادر دیگر ایماق که “ایماک “ آورده شده است ، ضرورت به آن نیست که بگوئیم که او هم تورک ایماق میباشد ، زیرا برادر با برادر هم خون و همتبار میباشد .

در کتاب “نظام اجتماعی مغول” میخوانیم که : « لغات تومان و اولوس فقط معرف یک دسته ایلی وسیعی است که در تشکیلات آن اتوغ های متعدد وارد می شدند . احتمال دارد که اتوغ های مغولی با وجود اینکه بسختی قابل تقسیم بودند ، تغییر و تبدیل میافتند ..... » ( ص 219 ) .

بعدآ در صفحات دیگر چنین میخوانیم : « هریک از قشون های خلخ دارای اتوغ های جدیدی شدند که از تقسیم اتوغ های قدیمی بوجود آمده بودند ، احتمال دارد که در نقاط دیگر نیز شرایط برای پدید آمدن چنین تقسیمات بوجود آمده باشد ، گذشته از تقسیم اولوس ( تومان ) به اتوغ ، تقسیمات دیگری نیز بنام ایماغ وجود داشته است ، ایماغ چه بوده و با اتوغ چه تفاوتی داشته است ؟ در مغولستان قرون وسطی یک دسته ایل خویشاوند که در سرزمینی کوچ میکردند ایماغ نامیده میشدند .

« ایماق یک قبیله کوچک ویا بهتر بگوئیم یک اجتماع خانوادگی بوده است ، تفاوت اصلی بین ایماغ واتوغ درین است که اعضای یک ایماغ بایستی متعلق بیک دسته خویشاوند باشد . تعداد این ایماغ ها در تغییر بوده است . و چند ایماغ میتوانست از یک اتوغ تشکیل شده باشد . ولی ایماغ و اتوغ از لحاظ کمیت باهم تفاوتی نداشتند ، میتوان تصور کرد که وحدت ارضی میتوانست دو یا چند ایماغ را با یکدیگر بیامیزد و بدینترتیب یک اتوغ جدید بوجود آورد .مانند بعضی اتوغ های بوریات » ( ص 221 نظام “اجتماعی” .

تا حال در تحقیقات ما تا اینجا دو کلمه را به ارتباط “ایماق” یافتیم که بلاشک از نامهای دیگری ایماق از نظر شکل و تلفظ و حروف تطابق پیدا میکنند که ایماک زیاده تر شکل تورکی و ایماغ ارتباط نزدیک به مغولی میابد که در حقیقت هردو از یک ریشه اند

در کتاب “نظام اجتماعی” دنباله موضوع را چنین میابیم که میگوید : « ایماغ ایلی به معنی اجتماع خاص خویشاوندان هم خون نبوده است ، بلکه معرف به یک دسته خانواده خویشاوند نزدیک و یک قبیله کوچک بوده که از افراد ایلات و « استخوانهای “یسونها” » مختلف را نیز راه میداده ولی اصل نسب همه میبایستی به فرد واحدی منتهی میشد . بدینترتیب ایماغ از اجتماع خانواده های خویشاوند متعلق به شعبات مختلفی تشکیل یافته بود که این شعبات خود از تقسیمات ایلات ( اتوغهای ) قدیمی بوجود آمده بودند ( ص 221 نظام اجتماعی ) .” تاریخچه نژاد ها و اقوام در افغانستان “ نوشته پروفیسور عنایت الله شهرانی ، ادامه ااین مطلب را میتوانید در کتاب مذکور در سایت های کاتب هزاره ، داکتر همت فاریابی و بعضی سایت های دیگر بخوانید .

نویسنده مقاله( از نام غوریها (ایماقها) تجارت سیاسی نکنید ) تمام واقعیت های تاریخی در مورد ایماق های ترکتبار و بضآ پارسی گوی را فدای یک “خوشبینی “ ذهنیگرانه کرده است و از تمام داشته های تاریخ درمورد این قوم با شهامت یک گفته را از جمله هزارها سند تاریخی اساس ادعای خود قرار داده گفته است که ( قاضی منهاج السراج جوزجانی ملک احسام الدین غوری را تاجیک خطاب میکند .) و گستاخانه نویسندگان این واقعیت ها را به دروغ پراگنی متهم کرده است .

درخالیکه بعدآ همین استدلال خود را هم خود نفی میکند و مینویسد (( .....باید گفت که نامیدن یک قوم به یک زبان هیچ تاثیری به هویت مردم آن قوم از لحاظ اصل و نسب ندارد.))

پس اگر قاضی منهاج السراج ، ملک احسام الدین غوری را تاجک خطاب کرده باشد ، چه تآثیری به اصل ونسب او وارد میشود ، او خو با خطاب کردن به تاجک ، پس تاجک نمیشود و شاید هم به سبیل محبت و مزاح  ، خوشبینی ویا بدبینی گفته باشد قسمیکه عین چیز را خود نویسنده هم تآیید میکند که با نامیدن هویت قومی را کسی تغیر داده نمیتواند .

تعجب اینست که نویسنده مقاله مسئله هویت شاخه های مختلف ترک که ازجمله ترک ایماق بطور پژوهشی توسط محترم پروفیسور عنایت الله شهرانی و داکتر همت فاریابی که شاید هم یکسال قبل به بحث گرفته شده بود همراه با گپ های پنج ماه پیش قرولتای بزرگ تورک های افغانستان را امروز یکدم ناگهانی بالا میکند وبا یک تعصب ازخودبیگانگی و ناشیانه قلم فرسایی میکند ، قابل سوال است !!!ء

جناب آقای بشیربغلانی که در آستانه سفر خود به تاجیکستان ، یک بی اتفاقی را دربین ترک وتاجیک انداخت ودستاویزی تحیه کرد تا به دربار رحمانوف تهفه ببرد اما نویسنده این مقاله با این پیش خدمتی چه میخواهد تا هنوز معلوم نیست !!!

نویسنده اراجیف گستاخانه میگوید ( اما چون قلم به دست ترک تبارهای ما افتاده است آنان نیز با استفاده از نوشته های ترک های ترکیه که از منطقه و مردم غور شناخت درست و دقیق ندارند و به گفت? معروف "چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند"، به مردم غور و غوری ها هویت ترکی می دهند، چیزی که هیچ اساس و پایه ای به آن نمیتوان یافت. )

 نویسنده این مطلب فکر کرده است که اگر نویسنده ها ، یک قوم و محیط زندگی آنها را شخصآ ندیده باشد ، سخنان ایشان درباره آنها نادرست است! درحالیکه معیار شناخت هویت اقوام و محیط زیست ها حلاف تصور واهی ومضحک ایشان ، اسناد تاریخی بجا مانده از گذشتگان است که بصورت نوشته ها در کتب تاریخ ویا بصورت حکاکی شده در لوحه های سنگی و چوبی ونظیر آن میباشد که با ملاحظه چنین اسناد بالای” کی بودن” و “چه بودن” هویت های اشخاص ونژاد ها و سرزمینها ابرازنظر میشود ، زمانیکه  به حیث یک نظریه علمی مورد قبول واقع گردید ،  نمیشود که با نوشته های اراجیف گونه و استدلال ها طفلانه این نظریات قبول شده را کنار گذاشت و اسناد تاریخی جهان شمول را غیر مسئولانه خط بطلان کشید.

 نویسنده این چرند که معلوم میشود از تاریخ دوران امپراطوری ترکان خراسان زمین و از کارنامه های ادبی و فرهنگی ایشان نسبت تعصب کور و آله دست شدن نخواسته است اطلاع حاصل کند اما خواسته است با اخلاف آنها و جامعه ترکتباران افغانستان که یکی ازاقوام بزرگ چهارگانه کشوراست با عناد و دشمنی سخن گفته و خواسته است طوری وانمود سازد که گویا در گذشته ها ترکان امپراطور خراسان و انکشاف دهندگان و تقویه کنندگان زبان فارسی و دانشمندان فعال دربارشان و علمای قلمرو شان قلم بدست نبوده اند و این نویسنده بی خبر و آله دست دیگران با گفتن ( قلم بدست های ترکتبار ما ) مانند یک شاه متکبر و جاهل  سخن گفته و ملت بزرگ ترکان افغانستان را « ترک تبار های ما» خطاب کرده است که خود را مالک ترکان وانمود کردن ویا نفهمیده سحن گفتن دلالت به خود بزرگ بینی وخود بزرگ سازی آدم های میان تهی میباشد .

 نویسندگان چه ترک باشند و چه متعلق به سایر اقوام باشند ، برای شناخت هویت اقوام و سرزمینها همیشه به اسناد تاریخی به کتابخانه ها و موزیم ها مراجعه مینمایند و از مستندات ین منابع ، موضوع مورد پژوهشی خود را چه هویت اقوام باشد وچه مساحت حدود جعرافیائی یک سرزمین باشد با ملاحظه و مطالعه آن ترتیب و تنظیم مینمایند ، بنآ یادآوری از نوشته ترک ها که غور و مردم آنرا ندیده اند ، یک حساسیت نابخردانه در مقابل نام ترک و ترکتباران است و همین است تعصب کور نژادی و زبانی .

در جای دیگرنویسنده میگوید که از نام ایماقها (غوری ) ها تجارت سیاسی نکنید درحالیکه خود ایشان تاریخ را سرچپه مکنند وبخاطر یک لحظه خوش خدمتی از تاریخ یک بازیچه جور میکنند و بخود جراات میدهند با وارونه کردن ناشیانه تاریخ ایماق ها ، از نام خلق با شهامت ایماق سخن میرانند و آنها را تاجیک اعلان میکنند و از خود هم نمی پرسند که این حق را برایشان کی میدهد !!!!!

 من که خود را هرگز جراات نمیدهم نویسنده خطاب بکنم ونمیخواهم درمورد هویت تاریخی قوم با شهامت ایماق گپ بزنم زیراکه او ثابت است و ضرورت به بحث ندارد مگر من میخواهم درباره غرض آلود بودن وناشیانه بودن این نوشته توجه دیگران را جلب کنم .

اما پیش از آن یک چیز را به نویسنده میگویم که شما هم میدانید که شاخه های ترک بسیار زیاد است و بسیاری آنها زبان اصلی خود را از دست دادند و به زبانهای محیط زندگی خود سخن میزنند و این شاخه ها که زبان ایشان به مرور زمان تغییر کرده است زیاد میباشند که نویسنده میتواند به تاریخ نسب نامه ها مراجعه کند واما در خصوص ایماق ها واقعیت اینست که ایشان به زبانهای فارسی ، پشتو و اوزبیکی حرف میزنند و بقایای غوری هاییکه در هند امروز حیات بسر میبرند ، به هندی صحبت میکنند ،  با حرف زدن به یک زبان دیگر ریشه اتنیکی یک قوم تغیر نمیکند . اگر یک عرب در توره بوره تولد شود وبزرگ شود ، او زبان همان توره بوره که زبان پشتو است یاد میگیرد مگر او از لحاظ ریشه اتنیکی یک عرب باقی میماند.

 درین باره توجه بفرمایید به سرنوشت مردم نورستان که به فارسی ، پشتو وپشه یی گپ میزنند ولی هیچوقت ما حکم کرده نمیتوانیم که آنها تاجیک است ، پشتون است ویا پشه یی است .

یک چیز دیگر هم میگویم که شما در استدلال های خود بالای “نامیدن “ اصرار کرده اید مثلآ آنها خود را مینامند ویا فلانی کس آنها را نامید ، من فکر میکنم “ نامیدن” و “بودن” در معنی خودبسیار فرق دارد .

مثلآ “نامیدن “ مسمی کردن بخاطر شناخت است اما “بودن “ جوهر یک پدیده است .

 نویسنده ادعا میکند که نویسندگان ترک تبار برای ایماق ها هویت درست میکند !!!

به فکر من این قسم ازخود بیگانگی توهین به خلق  ایماق است .

زمانی کسی به کسی ویا قومی هویت جور میکند که او بی هویت باشد ویا حداقل هویت او تحت سوال قرار بگیرد ، تاریخ پربار وغنی ایماق ها هویت آنها را قرن ها پیش ثابت کرده است وضرور نیست که کسی برای ایشان هویت بسازد ، اگر فرضآ یکنفر ، دو نفر حتی ده نفر و صد نفر از یک قوم بنابر ملحوظات شخصی از هویت خود انکار میکند ، به این معنی نیست که آن قوم به هویت سازی ضرورت داشته باشد .

 مگر مقالات تحقیقی که از طرف جناب پروفیسور شهرانی ، داکتر همت فاریابی و دیگران نوشته شده و در آن از شاخه های مختلف خلق ترک بیان شده ، این اولآ جنبه تحقیقی داشته است که به اتکای مستندات تاریخی نوشته شده است و دوم اینکه افغانستان در سی سال اخیر وارد مرحله جدید شده  و اقوام تحت استبداد مانند اوزبیک ، ایماق ، تاجیک ، هزاره ، ترکمن و سایرین ضرورت به خودشناسی بیشتر برای شکستن زنجیر های اسارت دارند ومقطع خاص تاریخی ایجاب میکند که جعلکاری های تاریخی افشا و بیان شود وجلو ازخود بیگانگی ها گرفته شود .

 نویسنده مقاله از سود وزیانها حرف زدند و بسیار زیاد نصیحت های پدرانه کردند ، من میخواهم درینجا  گفته خود نویسنده را برایشان یادآوری کنم ( اما چنین “نصیحت های پدرانه” وقتی می تواند باورمندانه، صادقانه و متقاعد کننده باشد که کسی که چنین انتقادها و گفته ها را بیان میکند، خودش نیز راستگو باشد و صادقانه عمل کند؛ از هویت سازی، دروغ پراگنی، چنگ اندازی به هویت و تاریخ دیگران ابا ورزد.) آنچه که لازم است درین نصیحت پدرانه نویسنده باید افزود شود وبرای جناب شان تقدیم گردد اینست که “ برای خوشخدمتی وپیشخدمتی برای دیگران تعصب کور را رهنمای عمل خود قرار ندهد

 حال در مقاله نویسنده توجه کنیم ، میدانیم که از نوک قلم ایشان خون تعصب وعقده جنون آمیز ترک ستیزی چنان می چکد که تاهنوزنظیرش کم دیده شده است :برای روشنتر شدن این گپ به یک مطلب مقاله ایشان توجه شود ، در نوشته ایشان در چند جای کلمات “ تقریبن ، کاملن ، مثلن ،بعضن و قبلن “ نوشته شده است که هدف نویسنده  شاید همان کلمات “ قبلآ ، تقریبآ ، مثلآ وبعضآ” بوده باشد ، من هیچگاهی همچون کلمات را به زبان فارسی ندیدم و شما خوانندگان نیز نخواهد دیده باشید ، پس سوال پیدا میشود که آیا این نویسنده خدای ناخواسته همین قدر بیسواد است که نوشتن “تقریبن و مثلن”و امثالهم را یاد ندارد !!! نه چنین نخواهد باشد بلکه تعصب کور ، ایشان را زجر میدهد یعنی تعصب نه تنها برعلیه ترک ها که اسلاف ایشانرا هم دربر میگیرد که اگر ایشان واقعآ از قوم ایماق باشند بلکه درین نوشته یکنوع اعلان جنگ با کلمات و قواعد عربی هم که در اکثر زبانهای ممالک اسلامی معمول است داده میشود . تاهنوز هیچ پارسی گویی به شمول فرهنگ شناس های ایران “قبلآ ، مثلآ وبعضآ” را “قبلن ،مثلن وبعضن” نوشته نکرده ااست و در چنین تحریف دست نزده است .اینجاست که میگویند “ کاسه از آش گرمتر است “ . نه نویسنده محترم نیاکان ترک ها به این شکل با تحریف کلمات وجملات به رشد زبان فارسی خدمت نکرده اند !!!! تمام لسان های جهان به همدیگر عاریت میدهد وعاریت میگیرد و خود را تکمیل میکند و این یکی از قانون تکامل زبانها محسوب میشود مثلآ میان زبانهای اوزبکی ، فارسی و پشتو غیرممکن است که کلمات عاریتی را جدا بسازیم ویا جلو تداخل طبیعی واژه ها را بگیریم در آنصورت هرسه زبان ناقص میشود و اگر ازین سه زبان قواعد وکلمات عربی را دور کنیم ، این به آن مشابه میشود که از یک موتر تیر های او را کشیده باشیم .  با چنین تعصب خون چکان “ نصیحت پدرانه “ کردن بدیگران و سخن راندن از یک انسان متمدن، زیستن با صلح و آرامش، و مهر و محبت با همنوعان خویش.وغیره جز تحمیق خود وتمسخر دیگران چیزی دیگری گفته نمیشود .

 نویسنده به دروغ مینویسد که قلم بدستان ترک تبار ، با استفاده از نوشته های ترک های ترکیه به غوری ها هویت ترکی میدهند .

درینباره بطور نمونه میبینیم به یک نوشته بسیار مهم تحقیقاتی جناب پروفیسور عنایت الله شهرانی درمورد ایماق ها که در کتاب ایشان (بنام تاریخچه نژاد ها در افغانستان) آمده است و میبینیم که دانشمند محترم درین نوشته خود کدام منابع ویا نوشته های ترکی را در تحقیقات خود بکار برده اند تا ثابت شود که نویسنده مقاله بدون درنظر گرفتن عفت قلم ، دیگران را به دروغ پراگنی متهم کرده و از خود گستاخی نشان داده است و با اینگونه تاخت وتاز جاهلانه به نوشته های شخصیت های علمی وبا توهین به اقوام ، نشاید که کسی نام او را نویسنده بگوید که این توهین به نویسندگان دیگر است .


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/18:: 12:28 صبح     |     () نظر
 
لغزش پای ضعیفان دست دیگر میشود

لغزش پای ضعیفان دست دیگر میشود

دل چو آزاد از تـــــعلق شـــد منـــــــور میشود
قطره ای کز موج دامن چـــــــید گوهـر میشود

گرد هستی عقده پرواز عالی فـــــــطر تیست
از حجاب دود خویش این شعله اخگر میـشود

هیچکس را در محبت شرم هم چشمی مباد
در هوایت هر گــــرید دیـــــده ام تـــــــر میشود

شوق میباید زپا افتادگی ها هـــم عصـــاست
خضر راهی گر نباشـد جــاده رهــــــبر میشود

باد کبر از سر بـــرون کـــن ورنه مانـــــند حباب
عاقـــبت این باده سنگ کاســـــه سر میشود

عجز نومـــید از طــواف کعـــبه مقــصود نیست
لغزش پـــــای ضــعیفان دســـــت دیگر میشود

بیدل


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/17:: 5:20 صبح     |     () نظر
 
خداوندا

خداوندا


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/17:: 4:57 صبح     |     () نظر
 
پرچم های افغانستان

پرچم های افغانستان

 

پرچم افغانستان  از عناصر زیر تشکیل شده است

3 قطعه نوار عمودی به رنگ های سیاه سرخ و سبز که به ترتیب از چپ به راست در کنار هم قرار گرفته است در وسط پرچم نشان دولتی افغانستان قرار دارد که متشکل از مسجد محراب و منبر کلمه الله اکبر و  لا اله الا الله میباشد  و تاریخ 1298 هجری شمسی نیز در ذیل آن درج شده است.

رنگ های این پرچم اولین بار توسط  شاه امان الله خان (پدر افغانستان نوین)  در لویه جرگه سال 1328 پیشنهاد داده شد.غازی امان الله خان  رنگها را اینگونه تعبیر کرد.سیاه به معنا دوره ای که افغانستان تحت استعمار بوده است سرخ نماد خون شهیدانی است که برای بدست آوردن استقلال افغانستان از جان خود گذشته اند و سبز نماد آبادی و پیشرفتی است که در آینده نصیب افغانستان خواهد گردید.

تا قبل از آن تاریخ پرچم های افغانستان به رنگ سیاه بود و سابقه پرچم سیاه رنگ بر میگردد به قیام بزرگمرد خراسان ابومسلم خراسانی که پرچمی سیاه را برای خود برگزیده بود.

 

جهت آشنایی علاقه مندان  در اینجا پرچم های گذشته‌ی افغانستان را مرور می‌کنیم.

 

شاه امان الله-1919

 



شاه امان الله 1928

 



 

حبیب الله کلکانی



 

محمد نادر شاه:1929

 

محمد ظاهر شاه: 1933-1973

سردار محمد داود: 1973-1978



 

 نور محمد تره کی 1978-1980



 

ببرک کارمل: 1980-1986



 

نجیب الله: 1986-1992



مجاهدین 1993

مجاهدین

امارت اسلامی رژیم طالبان



پرچم کنونی

 

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/17:: 4:13 صبح     |     () نظر
 
جمله زیبای دوستت دارم به زبانهای مختلف دنیا

 دوستت دارم: فارسی

 انا حبّک : عربی

انگلیسی:  I love you     

سوئدی:  Jag ?lskar dig

اسپانیایی: Te amo

ایتالیایی:   Li amo

فرانسوی:  Je t"aime

آلمانی:  Ich libe dich 

 یونانی:  S"agapo

ترکی آذری: سنی چوخ ایستیرم

ترکی استامبولی: Seni seviyorum

ژاپنی:      Aiiiiii shite lmasuuuuuu 

چینی:     Woooooooooo aiiiii ni 

روسی:   Ya lyublyu tyebya  

فنلاندی:  Min? rakastan sinua 

اسرائیلی:  Ani ohev otakh

آلبانی:   Une te dua

پرتقالی: Eu amo-o

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/17:: 4:7 صبح     |     () نظر
 
گفتار بزرگان

jack-gandi.jpg

” خود را قربانی کنیم بهتر است تا دیگران را “ . گاندی

 

great-orod-orod-bozorg-1.JPG

” نگارنده و سخنگویی که دیگران را کوچک و خوار می داند ، خود چیزی برای نمایش و بروز ندارد “ . ارد بزرگ

 

emerson.jpg

” بیشترین تأثیر افراد خوب زمانى احساس مى شود که از میان ما رفته باشند” . امرسون

 

einstein-1.JPG

” از دیروز بیاموز. برای امروز زندگی کنو امید به فردا داشته باش” . آلبرت انیشتن

 

dalailama.jpg

” برای اداره کردن خویش ، از سرت استفاده کن . برای اداره کردن دیگران ، از قلبت “ . دالایی لاما

 

chekhov.jpg

” خوشبختی وجود ندارد و ما خوشبخت نیستیم ، اما می توانیم این حق را به خود دهیم که در آرزوی آن باشیم” . آنتوان چخوف

 

buddha-8.jpg

” اشکهای دیگران را مبدل به نگاههای پر از شادی نمودن بهترین خوشبختی هاست” . بودا

 

alexander_graham_bell.jpg

” تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام می دهید متمرکز کنید . پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند نمی سوزانند “ . الگساندر گراهام بل

 

stalin-1.JPG

” تاجیکان از خلقی اند که روشنفکران آنها شاعران بزرگی چون فردوسی را به جهان آورده اند و بی سبب نیست که تاجیکان سنتهای فرهنگی خود را از او می آورند ” . استالین

 

sigmund-freud.JPG

” ناخود آگاه، هریک از ما ، از نامیرائی خود یقین دارد “ . فروید

 

marx21.JPG

” همه چیز پول است و انسان پیش از آنکه به سیاست ، علم ، هنر ، دین و… بپردازد؛ باید بخورد “ . کارل مارکس

 

leninil.jpg

” مادام که افراد فرانگیرند در پس هر یک از جملات، اظهارات و وعده و وعیدهای اخلاقی، دینی، سیاسی و اجتماعی منافع طبقات مختلف را جستجو کنند، در سیاست همواره قربانی ِ سفیهانه ى فریب و خودفریبی بوده و خواهند بود “ . لنین

 

kafka-1.JPG

” لازم نیست گوش کنید، فقط منتظر شوید . حتی لازم نیست منتظر شوید ، فقط بیاموزید آرام و ساکن و تنها باشید. جهان آزادانه خود را به شما پیشکش خواهد کرد تا نقاب از چهره‌اش بردارید انتخاب دیگری ندارد؛ مسرور به پای شما در خواهد غلطید “ . فرانتس کافکا

 

hitler-1.JPG

” حق همیشه با پیروز میدان جنگ است “ . آدلف هیتلر

 

engels-1.JPG

” تکامل و حرکت، مبنا و پیش فرض کل وجود است “ . انگلس



کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/17:: 3:54 صبح     |     () نظر
 
عشق

 عشق یعنی زنـــــــــدگی ? یعنی نفس

     عشق یعنی گل ? نه خاشاک و نه خس


     عشق یعنی عطــــــــــــــر دل را داشتن

     شاخه ای گل در گلستــــــــــان کاشتن


      عشق یعنی بوسه بر لطف و صفــــــــا

      مهر و یکرنگی ? رفیقی با وفـــــــــــــــا


       عشق یعنی یک نگـــــاه و صد هــــــوا

       چنگ و ساز و تار? هــــــمراه نــــــــــوا


       عشق یعنی چــــــــهره در لب داشتن

       عشوه را دیــــــدن ? همی تب داشتن


        عشق یعنی شـــــــبنمی بر روی گل

        راهی از ایــن دل بر آن ســـینه چو پل


         عشق یعنی دوستی با قلب پــــــاک

         چشـــــمه آبی نهـادن روی خــــــــاک


          عشق یعنی بلبلـــی دور از قفــــس

          عشق یعنی دوستت دارم و بــــــس


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/17:: 3:43 صبح     |     () نظر
<   <<   101   102   103   104   105   >>   >
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
همفکری
EMOZIONANTE
دیار عاشقان
در انتظار آفتاب
حاج آقاشون
به سوی فردا
اگه باحالی بیاتو
ای لاله ی خوشبو
خورشید تابنده عشق
آیینه های ناگهان
(( همیشه با تو ))
حوض سلطون
عاشقان
کانون فرهنگی شهدای شهریار
یا امیر المومنین روحی فداک
پرسه زن بیتوته های خیال
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
.:: بوستان نماز ::.
لنگه کفش
شین مثل شعور
upturn یعنی تغییر مطلوب
عشق و شکوفه های زندگی
فرزانگان امیدوار
تمیشه
***جزین***
همنشین
به وبلاگ بیداران خوش آمدید
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
آخرالزمان و منتظران ظهور
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
لیلای بی مجنون
به سوی آینده
عشق سرخ من
نگاهی به اسم او
ایران
آموزه ـ AMOOZEH.IR
و رها می شوم آخر...؟!!
جلوه
بی نشانه
PARSTIN ... MUSIC
رهایی
قعله
دارالقران الکریم جرقویه علیا
alone
منتظر ظهور
علی اصغربامری
پارمیدای عاشق
دلبری
نظرمن
هو اللطیف
افســـــــــــونگــــر

جاده های مه آلود
جوان ایرانی
hamidsportcars
پوکه(با شهدا باشیم)
*پرواز روح*
عصر پادشاهان
جمعه های انتظار
سپیده خانم
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند) HADERBAD SHENASI
بندیر
شقایقهای کالپوش
د نـیـــای جـــوانـی
قلمدون
نهان خانه ی دل
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
یه گفتگوی رودر رو
پرواز تا یکی شدن
بچه مرشد!
سکوت ابدی
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
*تنهایی من*
سرای اندیشه
SIAH POOSH
بلوچستان
خاکستر سرد
شجره طیبه صالحین ،حلقه ریحانه
شوالیه سیاه
خندون
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
محفل آشنایان((IMAN))
ای نام توبهترین سر آغاز
هه هه هه.....
سه ثانیه سکوت
►▌ استان قدس ▌ ◄
بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.

مهر بر لب زده
نغمه ی عاشقی
امُل جا مونده
هفت خط
محمد جهانی
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
ارتش دلاور
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
فانوسهای خاموش
گروه تک تاز
مقاله،پایان نامه،پرو‍ژه،کتاب الکترونیک،تحقیق،جزوه،نمونه سوال و..
سیب سبز
دانشگاه آزاد الیگودرز
فریاد بی صدا
اکبر پایندان
پژواک
تخریبچی ...
عاشقانه
geleh.....
بــــــــــــــهــــــــــــار
****شهرستان بجنورد****
وبلاگ آموزش آرایشگری
یک کلمه حرف حساب
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
«حبیبی حسین»
..:.:.سانازیا..:.:.
+
یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ
شب و تنهایی عشق
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
دلدارا
پناه خیال
مجله اینترنتی شهر طلائی
جوک بی ادبی
عاطفانه
آقاشیر
امامزاده میر عبداله بزناباد
قرآن
دریـــچـــه
بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
من بی تو باز هم منم ...
عشق در کائنات
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سروش دل
تنهایی
روانشناسی آیناز
کـــــلام نـــو
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
بصیرت مطهر
سایت جامع اطلاع رسانی برای جوانان ایرانی
آوای قلبها...
اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
تنهایی افتاب
نمایندگی دوربین های مداربسته
کوسالان
امام مهدی (عج)
@@@گل گندم@@@
سفیر دوستی
کافه محلی است برای جمع شدن وسرچشمه آغاز زایش هرچشمه است
کلبه عشق
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
کربلا
جوکستان بی تربیتی
کلبهء ابابیل
وبسایت رسمی مهندس امیر مرتضی سعیدی ایلخچی
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
جـــیرفـــت زیـبا

سارا احمدی
مهندسی عمران آبادانی توسعه
ققنوس...
حزب الله
««« آنچه شما خواسته اید...»»»
ashegh
طاقانک
تک درخت
تراوشات یک ذهن زیبا
سکوت سبز
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب BOUYE SIB
@@@این نیزبگذرد@@@
بادصبا
ಌಌتنهاترین عشق یه عاشق دل شکستهಌ᠐
راز رسیدن به شادی و سلامتی
معارف _ ادبیات
پوست مو زیبایی
تنهای تنها
آخرین صاحب لوا
جاده مه گرفته
دخترانی بـرتر از فــرشته
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
تبسمـــــــــــــــی به ناچار
ماتاآخرایستاده ایم
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
مستانه
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
ناز آهو
گیسو کمند
جــــــــــــــــوک نـــــــت
عکس سرا- فقط عکس
عکس های عاشقانه
حقوق دانشگاه پیام نور ایلام
تیشه های اشک
فقط خدا رو عشقه
پاتوق دوستان
بنده ی ناچیز خدا
آزاد
ارمغان تنهایی
فقط عشقو لانه ها وارید شوند(منامن)
سلام آقاجان
ردِ پای خط خطی های من
منطقه آزاد
علی پیشتاز
تنهاترم
محمدمبین احسانی نیا
یادداشتهای فانوس
دوست یابی و ویژگی های دوست
کد تقلب و ترینر بازی ها
ستاره سهیل
داستان های جذاب و خواندنی
عاشقانه
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
یادداشتهای من
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
سرافرازان
*bad boy*
سرزمین رویا
برای اولین بار ...
خاطرات و دل نوشته های دو عاشق
چون میگذرد غمی نیست
بازگشت نیما
دهیاری روستای آبینه(آبنیه)
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
سایه سیاه
رازهای موفقیت زندگی
دوره گرد...طبیب دوار بطبه...
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
بچه های خدایی
مرام و معرفت
خوش آمدید
The best of the best
بوستان گل و دوستان
صفیر چشم انداز ایران
من.تو.خدا
۞ آموزش برنامه نویسی ۞
شبستان
دل شکســــته
یکی هست تو قلبم....
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
یامهدی
تنها هنر
دل نوشته
صوفی نامه
har an che az del barayad
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
شجره طیّبه

دانلود هر چی بخوایی...
نور
Dark Future
مجله مدیران
S&N 0511
**عاشقانه ها**
پنجره چهارمی ها
AminA
نسیم یاران
تبیان
صدای سکوت
(بنفشه ی صحرا)
اندکی صبر سحر نزدیک است....
ابهر شهر خانه های سفید
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
توشه آخرت
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
جزتو
ترخون
عشق پنهان
@@@باران@@@
شروق
Manna
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
پرسش مهر 8
دریایی از غم
طره آشفتگی
...ترنم...
Deltangi
زیبا ترین وبلاگ
ارواحنا فداک یا زینب
علمدار بصیر
کرمان

عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
قمه‏زنی سنت یا بدعت؟
سلام
عطش
حضرت فاطمه(س)
♀ ㋡ JusT fOr fuN ㋡ ♀
اواز قطره
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
آرشیو یادداشت‌ها
دینی
گلچینی از جغرافیای طبیعی و تاریخی افغانستان
آثارتأریخی افغانستان
گلچینی از تاریخ جهان و افغانستان
میراث گرانبهای گذ شتگان چراغی است برآیند گان
کابل و ولایات افغاانستان عزیز
زبان شرین پارسی
وازه نامهء هم زبانان
ادبیات و هنر
پرواز خیال
شعر و ادب
اى الهه عشق مادر!
عاشقانه ها
موزیک و اشعار آهنگهای بهترین اوازخوان افغان احمد ظاهر و دیگران
سیاسی
جامعه شناسی -مردم شناسی
دانستنیهای جالب
طب ورزش صحت وسلامتی
مسائل جنسی خانه و خانواده
آموزش زیبایی
روانشناسی
طب سنتی و نسخه های پزشکی با گیاهان دارویی
غذا موادغذائی و اشامیدنیها
خواص میوه ها و سبزیجات
اخبار
زندگینا مه
داستانهای کوتاه و آموزنده
نجوم فضا وفضانورد ی
کمپیوتر انترنیت و وب نویسی
لطیفه ها اندرز ها و پیامهای کوتاه خواندنی و عالی
طنز
تقویم هجری شمسی اوج درایت فرهنگی ما
سرگرمی ها
معرفی کتاب
تصویر عکس ویدئو فلم
بهترین های خط
جالبترین کارتونها
طالع بیی
یادداشتها
قوانین خواب و رویا وتعبیرخواب
تبریکی و تسلیت
داغ غربت
علمی
تاریخی و اجتماعی
خانهء مشترک ما زمین
اشعار میهنی رزمی و سیاسی
هوا و هوانوردی
آموزش و پرورش
معانی اصطلاحات و تعاریف
دنیای عجاء‏بات