دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن
نزد شاهین محبت بی پر و بال آمدن
پیش باز عشق آیین کبوتر داشتن
سوختن بگداختن چون شمع و بزم افروختن
تن بیاد روی جانان اندر آذز داشتن
اشک را چون لعل پروردن به خوناب جگر
دیده را سوداگر یاقوت احمر داشتن
هر کجا نور است چون پروانه خود را باختن
هر کجا ناراست خود را چون سمندر داشتن
آب حیوان یافتن بی رنج در ظلمات دل
زان همی نوشیدن و یاد سکندر داشتن
از برای سود،در دریای بی پایان علم
عقل را مانند غوّاصان، شناور داشتن
گوشوار حکمت اندر گوش جان آویختن
چشم دل را با چراغ جان منوّر داشتن
در گلستان هنر چون نخل بودن بارور
عار از ناچیزی سرو و صنوبر داشتن
از مس دل ساختن با دست دانش زرّ ناب
علم و جان را کیمیا و کیمیاگر داشتن
همچو مور اندر ره همّت همی پاکوفتن
چون مگس همواره دست شوق بر سر داشتن
با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید
کلمات کلیدی:

زیباترین واژه ی زبان فارسی که تا چندی پیش همه آن را عربی می دانسته اند و درشعر و ادبیات فارسی و به ویژه عرفان ایرانی جایگاهی بلند و برجسته دارد واژه ی "عشق " است.
این واژه ریشه ی هند و اروپایی دارد و پیشینه ی آن بدین قرار است :
واژه ی "عشق" از -iڑka اوستایی به معنی خواست، خواهش، میل ریشه میگیرد که آن نیز با واژهی اوستایی -iڑ به معنای "خواستن، میل داشتن، آرزو کردن، جستجو کردن" پیوند دارد.
واژهی اوستایی -iڑ دارای جدا شدهها ( مشتقات) زیر است :
: -a?ڑa آرزو، خواست، جستجو
iڑaiti : میخواهد، آرزو میکند
-iڑta : خواسته، محبوب
-iڑti : آرزو، مقصود.
پسوند ka- نیز که در -iڑka اوستایی وجود دارد کاربرد بسیار دارد و برای نمونه در واژههای زیر دیده میشود: mahrka مرگ
-araska رشک، حسد
-a?ka جامه، ردا، روپوش
-huڑka خشک
-pasuka چهارپا، ستور
-drafڑka درفش
-dahaka گزنده ( ضحاک )
واژهی اوستایی -iڑ هم ریشه است با :
در سنسکریت :
-e? آرزو کردن، خواستن، جُستن
-icch? آرزو، خواست، خواهش
icchati میخواهد، آرزو میکند
-i?ta خواسته، محبوب
-i?ti خواست، جستجو
در ِ زبان پالی :
-icchaka خواهان، آرزومند
همچنین، به گواهی شادروان فرهوشی، این واژه در فارسی ِ میانه به شکلِ iڑt به معنی خواهش، میل، ثروت، خواسته و مال باز مانده است.
خود واژههای اوستایی و سنسکریت نام برده شده در بالا از ریشهی هند و اروپایی نخستین یعنی -ais به معنی خواستن، میل داشتن، جُستن میآید که شکل اسمی آن -aissk? به معنای خواست، میل، جستجو است.
در بیرون از اوستایی و سنسکریت، در چند زبان دیگر نیز مشتقاتی از واژهی هند و اروپایی نخستین -ais حفظ شده است، از آن جمله اند:
در اسلاوی کهن کلیسایی isko, iڑto جستجو کردن، خواستن؛ iska آرزو
در روسی iskat جستجو کردن، جُستن
در لیتوانیایی ieڑkau جستجو کردن
در لتونیایی i?skât جستن شپش
در ارمنی aic بازرسی، آزمون
در لاتین aeruscare خواهش کردن، گدایی کردن
در آلمانی بالای کهن eiscon خواستن، آرزو داشتن
در انگلیسی کهن ascian پرسیدن
در انگلیسی امروز askپرسیدن، خواستن
اما لغتنامه نویسان سنتی ما واژهی عشق را به واژه ی عَشَق عربی (aڑaq") به معنای "چسبیدن" (منتهیالارب)، "التصاق به چیزی" (اقربالموارد) مربوط کرده اند. نویسندهی "غیاثاللغات" میکوشد میان "چسبیدن، التصاق" و "عشق" رابطه بر قرار کند و می نویسد:
« مرضی است از قسم جنون که از دیدن صورت حسن پیدا میشود و گویند که آن مأخوذ از عَشَقَه است و آن نباتی است که آن را لبلاب گویند چون بر درختی بچسبد آن را خشک کند. همین حالت عشق است بر هر دلی که طاری شود صاحبش را خشک و زرد کند».
از آنجا که عربی و عبری جزو ِ خانوادهی زبان های سامیاند، واژههای اصیل سامی معمولن در هر دو زبان عربی و عبری با معناهای همانند اشتقاق مییابند. و جالب است که واژه ی "عشق" همتای عبری ندارد و واژهای که در عبری برای عشق به کار میرود اَحَو (ahav) است که با عربی حَبَّ (habba) خویشاوندی دارد. واژهی دیگر عبری برای عشق "خَشَق" (xaڑaq) است به معنای خواستن، آرزو کردن، وصل کردن، چسباندن، لذت که در تورات عهد عتیق بارها به کار رفته است (برای نمونه: سفر تثنیه ??:??، ??:??؛ اول پادشاهان ?:??؛ خروج ??:??، ??:??؛ پیدایش ??:?).
بنا بر نظر استاد اسکات نوگل : واژهی عبری خَشَق xaڑaq و عربی عَشَق aڑaq" هم ریشه نیستند. واک ِ "خ" عبری برابر "ح" یا "خ" عربی است و "ع" عبری برابر "ع" یا "غ" عربی، و آن ها با هم در نمیآمیزند. همچنین، معمولن "ش" عبری به "س" عربی تغییر می کند و برعکس. خَشَق عبری به احتمال در آغاز به معنای "بستن" یا "فشردن" بوده است، آن گونه که برابر آرامی آن نشان میدهد.
همچنین، استاد ورنر آرنولد تأکید میکند که "خ" عبری در آغاز واژه همیشه در عربی به "ح" تغییر می کند و هرگز "ع" نمیشود.
نکتهی دیگر این که "عشق" در قرآن نیامده است و واژهی بهکار رفته در آن همان مصدر حَبَّ (habba) است که یاد شد با جداشدههایش مانند شکل اسمی حُبّ (hubb) .
در عربی امروز نیز واژهی عشق کاربرد بسیاری ندارد و بیش تر حَبَّ (habba) و اشکال جداشدهی آن به کار میروند مانند: حب، حبیب، حبیبه، محبوب و دیگرها.
فردوسی نیز که برای پاسداری از زبان فارسی از به کار بردن واژههای عربی آگاهانه و کوشمندانه خودداری میکند ( اگر چه واژه هایی از آن زبان را به ناگزیر در این جا و آن جای شاهنامه به کار یرده است) با این حال واژهی عشق را به آسانی و رغبت به کار میبرد و با آن که آزادی شاعرانه به او امکان میدهد واژهی دیگری را جایگزین عشق کند. واژهی حُب را که واژهی اصلی و رایج برای عشق در عربی است و مانند عشق نیز یک هجایی است و از این رو وزن شعر را به هم نمیزند، به کار نمیبرد. خداوندگار شاهنامه با آن که شناخت امروزین ما را از زبان و ریشهشناسی واژههای هند و اروپایی نداشته است به احتمال قوی میدانسته است که عشق واژهای فارسی است. وی از جمله می گوید:
بخندد بگوید که ای شوخ چشم ز عشق تو گویم نه از درد و خشم
نباید که بر خیره از عشق زال نهال سرافکنده گردد همال
پدید آید آنگاه باریک و زرد چو پشت کسی کو غم عشق خورد
دل زال یکباره دیوانه گشت خرد دور شد عشق فرزانه گشت
این احتمال نیز وجود دارد که فردوسی خود واژهی عشق را نه با "ع"، بلکه به شکل "اِشق" و یا حتا "اِشک" نوشته باشد که البته پی بردن به این نکته کار آسانی نیست، زیرا کهنترین دستنوشت بازماندهی شاهنامه به درحدود دو سده پس از فردوسی برمیگردد. دقیق تر گفته باشیم، این دستنوشت نسخهای است که در تاریخ ?? محرم ??? قمری رونویسی آن به پایان رسیده است (برابر با دوشنبه ?? اردیبهشت ماه سال ??? گاهشمار خورشیدی ایرانی و ?? ماه مه ???? میلادی).
ترادیسی ِ واک ِ فارسی ِ "ک" به عربی ِ "ق" نیز کمیاب نیست، چند نمونه: کندک ، خندق، زندیک ، زندیق، کفیز ، قفیز، کوشک ، جوسق.
کوتاه آن که واژهی اوستایی –iڑ که خود از ریشهی هند و اروپایی نخستین یعنی -ais به معنی خواستن، میل داشتن، جُستن میآید، واژهی –iڑka و بعد iڑk را در فارسی میانه پدید آورده است و سپس به عربی راه یافته است که دربارهی چه گونگی گذر این واژه به عربی نیز میتوان دو امکان را تصور کرد:
نخستین امکان آن است که iڑk در دوران ساسانیان، که ایرانیان بر جهان عرب تسلط داشته اند (بهویژه بر حیره، بحرین، عمان، یمن، و حتا حجاز) به عربی وارد شده است..( برای آگاهی بیش تر از چه گونگی تأثیر فارسی بر عربی در دوران پیش از اسلام نگاه کنید به کتاب خواندنی آذرتاش آذرنوش "راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان تازی"، چاپ دانشگاه تهران، ????)
امکان دوم این است که عشق در آغاز دوران اسلامی به عربی وارد شده باشد و از آن جا که لغتنویسان و نویسندگان آن دوره از خاستگاه ایرانی این واژه آگاهی نداشتهاند، که مفهوم "خواستن و جستجو کردن" را دارد، آن را با عربی عَشَق، که به معنی "چسبیدن" است، درآمیخته اند.
یک نکته ی جالب در این رابطه کند و کاو در مفهوم عشق در عرفان ایرانی است که عشق را با "جستجو" و "گشتن" پیوند میدهد. به یاد آورید منطقالطیر عطار و جستجوی مرغان را در طلب سیمرغ و یا بیت معروف مولوی را:
هفت شهر عشق را عطار گشت / ما هنوز اندر خم یک کوچهایم.
که نشان دهنده ی معنی واژه ی عشق با ریشهی فارسی آن یعنی "خواستن" و "جُستن" است،
سپاس گزاری :
نویسنده ی این مطلب از آقای اسکات ب. نوگل پروفسور پژوهش های انجیلی و باستانی در خاور نزدیک ریاست بخش تمدن و زبان های خاور نزدیک از دانشگاه واشنگتن برای پاسخ گویی پیرامون ریشه شناسی واژه ی xaڑaq. و همچنین از آقای دکتر ورنر آرنولد پروفسور پژوهش های زبان های سامی از بخش زبان ها و فرهنگ های خاور نزدیک از دانشگاه هایدلبرگ، آلمان و نیز جناب آقای دکتر جلیل دوستخواه پروفسور پژوهش های اوستایی برای تذکرات ایشان بر نخستین یادداشت های این نوشته سپاس گزاری می کند.
منبع : پایگاه پژوهشی ایران شناختی



کلمات کلیدی:
کاش میشد
کاش می شد سه چیز را از کودکان یاد بگیریم: بی دلیل شاد بودن و پای کوبیدن* همیشه سرگرم کار بودن و بیهوده ننشستن* حق و خواسته خود را با تمام وجود خواستن و فریاد زدن
کلمات کلیدی:
زندگی مانند نوشیدن قهوه است!
بخوانید که آموزنده است
گروهی از فارغ التحصیلان پس از گذشت چند سال و تشکیل زندگی و رسیدن به موقعیت های خوب کاری و اجتماعی طبق قرار قبلی به دیدن یکی از اساتید مجرب دانشگاه خود رفتند. بحث جمعی آن ها خیلی زود به گله و شکایت از استرس های ناشی از کار و زندگی کشیده شد .
استاد برای پذیرایی از میهمانان به آشپزخانه رفت و با یک قوری قهوه و تعدادی از انواع قهوه خوری های سرامیکی، پلاستیکی و کریستال که برخی ساده و برخی گران قیمت بودند بازگشت. سینی را روی میز گذاشت و از میهمانان خواست تا از خود پذیرایی کنند. پس از آنکه همه برای خود قهوه ریختند
استاد گفت: اگر دقت کرده باشید حتما متوجه شده اید که همگی قهوه خوری های گران قیمت و زیبا را برداشته اید و آنها که ساده و ارزان قیمت بوده اند در سینی باقی مانده اند. البته این امر برای شما طبیعی و بدیهی است. سرچشمه همه مشکلات و استرس های شما هم همین است. شما فقط بهترین ها را برای خود می خواهید .
قصد اصلی همه شما نوشیدن قهوه بود اما آگاهانه قهوه خوری های بهتر را انتخاب کردید و البته در این حین به آن چه دیگران برمی داشتند نیز توجه داشتید. به این ترتیب اگر زندگی قهوه باشد، شغل، پول، موقعیت اجتماعی و ... همان قهوه خوری های متعدد هستند. آنها فقط ابزاری برای حفظ و نگهداری زندگی اند، اما کیفیت زندگی در آنها فرق نخواهد داشت. گاهی، آن قدر حواس ما متوجه قهوه خوری هاست که اصلا طعم و مزه قهوه موجود در آن را نمی فهمیم .
پس دوستان من، حواستان به فنجان ها پرت نشود... به جای آن از نوشیدن قهوه خود لذت ببرید
کلمات کلیدی:
10 ایده برای کمک به
اداره زندگی پرمشغله
ساده کردن زندگی لزوماً به این معنی نیست که از چیزهایی که می خواهید در زندگی، بگذرید. درواقع، دقیقاً متضاد این است.
ساده کردن زندگی به شما زمان بیشتری برای انجام کارهایی که وقت و انرژی برایشان می خواهید، می دهد (مثل ورزش، کتاب خواندن یا شرکت در یک کلاس آموزشی). این ایده ها را امتحان کنید تا زمان، هزینه، پشتیبانی و فضای بیشتری در زندگی پرمشغله تان ایجاد کنید.
1. یک عادت جدید در خودتان ایجاد کنید و آنرا به سایر اعضای خانواده هم آموزش دهید: هیچوقت بدون اینکه چیزی با خود ببرید اتاق را ترک نکنید. مثلاً اگر در طول شب می خواهید از اتاق نشیمن به آشپزخانه یا اتاق خواب بروید، وسیله ای که باید به محل خود برگردانده شود را در راه با خود ببرید.
2. اگر خانواده پرجمعیتی دارید که تعداد زیادی باید از یک حمام و دستشویی استفاده کنند، برای هرکس یک سبد مخصوص درنظر بگیرید که وسایل مخصوص حمام خود را در آن نگه دارند و حتماً پس از استفاده آنرا به اتاق خود برگردانند. درست مثل زندگی در خوابگاه های دانشجویی. اینکار باعث می شود فضای حمام شلوغ و بی نظم نشود و هرکس به راحتی از وسایل خود استفاده کند و جروبحثی هم پیش نیاید.
3. سبد یا جعبه ای در کمد یا گوشه ی از اتاق قرار دهید. در طول کار روزانه، مطمئناً چیزهایی پیدا می کنید که به هر دلیلی دیگر تمایلی به استفاده از آن ندارید و فقط خاک می خورند. آن وسیله را درون آن سبد یا جعبه بیندازید. وقتی جعبه پر شد، می توانید آنرا به افراد نیازمند ببخشید.
4. گفته می شود که انیشتین هیچوقت برای به یاد آوردن چیزهایی که چک کردن آنها راحت است به خود فشار نمی آورد (حتی شماره تلفن خودش). عقیده او این بوده که اینکار باعث می شود فضای کافی برای اموری که می خواسته از قدرت مغزش برای آنها استفاده کند خالی شود. شما هم از این راهکار استفاده کنید و همه امور خود را در دفترچه ای یادداشت کنید که نیازی به به خاطر سپردن آنها نداشته باشید و بعد درصورت نیاز به آن رجوع کنید.
5. صندوق پستتان را چک کنید. نگذارید صورتحساب ها و قبض ها آنجا تلنبار شود و بعد به سراغشان بروید. روزنامه و مجلات ارسالی را هم در جای مخصوص خود (نه روی میز آشپزخانه) قرار دهید.
6. برای هرکدام از اعضای خانواده سبد مخصوص تهیه کنید که وسایل روزمره شان را در آن بریزند (مثل تکالیف و وسایل مدرسه، نامه های اداری، لباسهای کثیف و ...) به جای اینکه دور تا دور خانه پخش کنند.
7. با گذراندن فقط 15 دقیقه هر شب برای آماده کردن همه چیز برای روز بعد، از آشفتگی و سردرگمی صبحها نجات پیدا کنید. می توانید از کارهایی که باید فردا انجام دهید یادداشت بردارید تا روز بعد بدانید که دقیقاً چه باید بکنید. لباسی که برای بیرون رفتن می خواهید تن کنید را آماده کنید. وسایل و لباسهای مدرسه بچه ها را آماده کنید. و مواد و وسایل لازم برای پختن ناهار فردا را نیز آماده کنید. میز صبحانه را بچینید و ....
8. قبوض را سر وقت و در یک روز مشخص پرداخت کنید. بااین روش همیشه می دانید که از نظر مالی در چه وضعیتی هستید و دیگر پرداخت قبض ها عقب نمی افتد.
9. یک روز شنبه همه کارهای ناتمام خود را لیست کنید، چیزی که باید برای یکی از دوستانتان بفرستید، هدیه ای که دیر شده است، تلفنی که باید بزنید و ... همه هفته نوشتن آن را ادامه دهید. شنبه آینده لیستی درست و حسابی از همه کارهایی که باید انجام دهید دراختیار دارید. و همان روز یکی یکی همان کارها را با دقت و به نوبت انجام دهید.
10. این رسم را در خانه راه بیندازید که هرکس مسئول شام و ناهار خودش و شستن ظرفهای خودش باشد. بچه ها غذاهایی مثل سیریال، ساندویچ و از این قبیل را خیلی دوست دارند. اینکار یک تنفس خوب برای آشپزی کردن است و به شما کمک می کند به فرزندانتان آموزش دهید در امور خود استقلال داشته باشند.
کلمات کلیدی:
چای و ماست دشمن آهن هستند
بنابر تحقیقات اخیر دانشمندان، مصرف چای بعد از غذا و ماست و لبنیات همراه غذا باعث کاهش در جذب آهن بدن میشود.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از پایگاه خبری آبزرور فرانسه؛ بیشتر نسبت به مصرف چای مقالههای با چاپ رسیده بود اما اکنون دانشمندان درباره ماست اعلام کردند در حین غذا خوردن باعث کاهش جذب آهن، این ماده حیاتی در بدن میشود.
بنابراین گزارش؛ وجود فراوان کلسیم در لبنیات باعث کاهش جذب آهن در بدن میشود زیرا اولویت جذب با کلسیم است و آهن جذب نشده و مستقیما دفع میگردد.
یادآور میشود؛ کمبود آهن بیماری خطرناکی است که در زنان جوان بسیار مشاهده میگردد و باعث اختلالات شدیدی در بدن میشود.
کلمات کلیدی:
هشت نکته درباره زیبا شدن با عسل
فوت و فن- بر طبق فرهنگ لغت عسل مادهای شیرین و زرد رنگ است که زنبورهای مختلف از شهد گلها تهیه میکنند
اما جدا از اینکه عسل به عنوان یک ماده غذایی به شمار میآید، آیا میدانستید که عسل یکی از قدیمیترین و موثرترین مواد برای کمک به زیبایی است؟
عسل شامل موم و شکر و مواد معدنی است و یک مرطوب کننده طبیعی به شمار میآید و همانند یک ماده ضد سوزش برای پوستهای حساس عمل میکند.
عسل میتواند در خیلی از محصولات زیبایی یافت شود، شما میتوانید این محصولات را در مغازههای محلی یا مغازههایی که دارای محصولات زیبایی مطلوب هستند بیابید. جالب اینکه خیلی از این محصولات میتوانند بسیار گران قیمت باشند اما تعدادی از این محصولات هم میتوانند در منزل ساخته شوند.
اگر میخواهید به راز و رمز زیباسازی عسل پی ببرید مواردی که درباره عسل میگوییم را امتحان کنید. اما قبل از استفاده عسل روی پوستتان مطمئن شوید که به آن حساسیت ندارید.
1- ماسک عسل:
عسل خالص را روی صورتتان بمالید و اجازه دهید که مدتی روی پوستتان باشد تا زمانیکه خشک شود. تقریبا پانزده دقیقه برای خشک شدن عسل برروی پوستتان کافی است. وقتی که خشک شد صورتتان را با آب گرم بشویید.
2- پوستی روشن با حمام عسل:
برای رطوبت، نرمی و داشتن پوستی روشن، در حمام بعدیتان از یک شیشه عسل استفاده کنید. عسل را به پوستتان بمالید و برای مطمئن شدن از خشک شدن عسل برروی پوست از دستتان کمک بگیرید، در این حالت با اینکه عسل پوست شما را چسبناک کرده است اما به نرمی و راحتی دست شما روی پوستتان حرکت میکند.
سپس بدنتان را با آب بشویید. نتیجه این کار گردش خون عالی، زیبایی و روشنی پوست خواهد بود.
3- وان عسل:
برای خوش بویی و نرمی پوستتان، یک چهارم تا یک دوم فنجان عسل به آب وان اضافه کنید.
4- ماساژعسل:
یک قاشق چای خوری عسل به همراه کمی پودر بادام را در کف دستان مخلوط کنید و به آرامی روی صورتتان بمالید. سپس این معجون عسل و بادام را با آب گرم بشویید.
آگهی
5- تمیزکننده روزانه صورت:
مخلوطی از یک قاشق چای خوری عسل با پودر شیر تهیه کنید، از این محلول به عنوان تمیزکننده مواد آرایش و زدودن کثیفی پوست صورت میتوانید استفاده کنید و بعد با آب گرم صورتتان را بشویید.
6- موهای درخشان:
برای براق کردن موهایتان میتوانید مخلوطی از یک قاشق چای خوری عسل به همراه آبلیموی تازه فشرده شده و یک لیتر آب گرم تهیه کنید. طبق معمول با شامپوی همیشگی موهایتان را بشوید و بعد از مخلوط عسل برروی موهایتان بریزید. اجازه دهید موهایتان به صورت نرمال خشک شود، نیازی به شستن مخلوط عسل از روی موهایتان نیست.
7- نرمکننده مو:
برای داشتن موها و پوست سری سالم میتوانید از مخلوط یک دوم فنجان عسل و دو قاشق سوپخوری روغن زیتون استفاده کنید.
موهایتان را با مخلوط عسل آغشته کنید، سپس پوششی روی سرتان بگذارید و اجازه دهید برای سی دقیقه روی سرتان بماند. بعد از سی دقیقه شامپو بزنید و طبق معمول موهایتان را بشویید.
8- جوهرپوست:
برای سفتی، نرمی و مرطوب بودن پوستتان میتوانید مخلوطی از هسته پوست گرفته شده یک سیب و یک قاشق سوپخوری عسل که در ماشین مخلوط کن تهیه کردهاید استفاده کنید.
آنقدر مخلوط عسل را هم بزنید تا نرم شود و به آرامی روی پوست صورت بمالید و اجازه دهید برای پانزده دقیقه باقی بماند. بعد پانزده دقیقه مخلوط عسل روی صورتتان را با آب گرم بشویید.
با نکات زیبایی گفته شده در بالا میتوانید محصولات زیبایی سودمندی را در منزل تهیه کنید. عسل یک محصول فوقالعاده در زیبایی است چراکه شامل آنزیمها، ویتامینها، و موادمعدنی زیادی است. برای تهیه محصولات زیبایی ابتدا مطمئن شوید عسل خریداری شدهتان صددرصد خالص باشد
کلمات کلیدی:
یک داستان واقعی
سلام ختماٌ بخوانید
من تا امروز داستان های زیادی رو خوندم . هیچوقت تصمیم نداشتم داستان زندگیم رو به کسی بگم اما حالا زبانم باز شده . می خواهم از نامردی زمانه و از حماقت خودم که اسمش رو گذاشتم عشق بگم. درست یک سال نیم پیش بود کاخ آرزو هام رو سرم ویران شد و تا خود امروز نتونستم فراموش کنم که یه پسر چطور زندگیم رو نابود کرد.
داستان من اینطوری شروع شد : من و اون توی شرکت باهم آشنا شدیم درست دو ماه بعد از ورود جفتمون به اون شرکت بود که با هم دوست شدیم . ما هروز از صبح تا شب با هم بودیم بعد از کار هم بیرون بودیم تا ساعت 11 شب . اون به من خیلی ابراز علاقه میکرد اینکه من همون آدمی هستم که یه عمر دنبالش گشته تا باهاش دوست بشه که دوستش داشته باشه و باهاش زندگی کنه . من مثل اون تنها بودم با کسی دوست نمی شدم یا اگر میشدم دل نمی بستم . اولاش برام یه عادت بود یه محبت بود اما یواش یواش عاشقش شدم . اونم تو سن 26 سالگی منی که ادا می کردم هیچکس نمی تونه قلبم رو اسیر کنه حالا همه نفسم شده بود اون . شاید باورتون نشه اما منی که دست به سیاه و سفید نمی زدم و یه مشت ناز خر توخونه داشتم (چون ته تغاری بودم و عزیز دردونه ( حالا شده بودم ناز خر . هر شب خسته برمیگشتم خونه و برای اون غذا درست میکردم تا غذای بیرون رو نخوره آخه ناراحتی معده داشت. اونم با چه ذوق و عشقی . همه چیز داشت خوب پیش می رفت هرشب از خدا تشکر میکردم که اونو بهم داده و هر چهارشنبه تو امام زاده صالح واسه موندنش دعا میکردم . هرکاری که خواست براش کردم هر سازی که زد براش رقصیدم اونی که اون خواست شدم اما این وسط پدر مادر اون من رو نمی خواستن چون تمام وجود پسرشون با من بود شروع کرد به خراب کردن من پیش اون و این هم زمان شد با اوج بیماری من . از یک طرف هروز حال من بد و بدتر میشد و از یک طرف اون تحت فشار بیشتری از طرف خانوادش قرار میگرفت . تا اینکه دکتر گفت من باید عمل کنم . من با روحیه داغون قلب شکسته رفتم بیمارستان و وقتی داشتم می رفتم توی اتاق عمل می دونید اون پسر به من چی گفت : دستم رو گرفت و گفت : عزیزم من و تو نمی تونیم باهم ازدواج کنیم و ما فقط دوتا دوستیم . دلم میخواهد یه لحظه فقط لحظه خودتون رو بذارین جای من نمیدونین چه حالی داشتم . و دقیقاً 3 روز بعد ازاینکه عمل کردم اون بدون توجه به التماس هام من رو ترک کرد حتی منتظر جواب تست سرطان من نشد. و دقیقاً یک هفته بعد با اکیپی به شمال رفت و با دختری دوست شد و جلوی من با وقاحت تمام قربون صدقه اون دختر می رفت . اون آدم همه زندگیم رو از من گرفت و حالا هم ازدواج کرده و جالب اینجاست که حالا از من حلالیت خواسته و عذاب وجدان گرفته . اون همه شخصیت و غرور من رو له کرد و رفت من تا دوماه تمام التماسش میکردم که برگرده که این کارو با من نکنه اما اون ..........
دوستای خوبم حالا از اون روزیک سال و نیم گذشته و من اندازه 10 سال پیر و شکسته شدم . من از اون شرکت اومدم بیرون و توی این مدت پیشنهاد دوستی و دست دوستی هیچکسی رو تنونستم قبول کنم به هیچکس اعتماد نکردم و با همه بیگانه ام . همیشه هم از خودم و از خدا می پرسم چرا من ؟ من حقم این نبود من ناشکر نبودم . من هنوزم که هنوزه هرشب تا خود صبح کابوس میبینم و اشک میریزم اکثر موهام سفید شده نه بخاطر اینکه هنوز عاشقم بخاطر اینکه نامردی دیدم . همیشه از خدا میپرسم یعنی من می تنوم دوباره شروع به زندگی کنم. و حالا یه جمله هم به اون میگم :
اون که زد و رفت و شکست یه روز یه جا کم میاره . من تورو نفرین نکردم و نمی تونم این کارو بکنم اما تو همه زندگی من رو از من گرفتی تو آبروی من رو پیش خانوادم بردی . من از خودم گذشتم امیدوارم خدا بتونه ببخشدت .
. ببخشید سرتون رو درد آوردم برام دعا کیند
آدرس ای-میل من:
semira_ash@yahoo. com
کلمات کلیدی:
دلایل خیانت زنان
خیانت زیان آورترین عمل در یک ارتباط است که نه تنها منجر به صدمات غیر قابل جبران به طرفین می شـود، بلـکه اعتماد و اطـمیـنان کسـی که مورد خیانت قرار گرفته شده را نیز نسبت به افراد دیـگر از بین خواهـد برد. مـعمولا نارضایتی از مسائل گوناگون در یک رابطه باعث خیانت می شود ولی در کل هیچ عذری برای این عمل نکوهیده پذیرفته نیست و باید از آن دوری نـمود.
خـوشـبـختانه در جامعه ما بدلیل فرهنگ و آداب و رسوم غنی و اصیـل ایرانـی، تعـداد زنانی که بـه شوهـران خود خیانت می کنند بسیار اندک است. در زیر برخی از دلایل خیانت زنان را می خوانید.
دلیل شماره 10
فساد اخلاقی
فساد اخلاقی و عدم داشتن پاکدامنی برخی از زنان باعث میشود این عمل ناپسند انجام گیرد.
دلیل شماره 9
خیانت شوهر
اگرچه همه زنان برای انتقام جویی از هـمسرشان به آنها خیانت نمیکنند، ولی اکثرا" احساس می کنند حال که مورد خیـانت قرار گرفته اند آنها نیز مجاز به مقابله بـه مثـل می باشند. برخی تصور می کنند بایـد طعم تلخ دارویی که به آنها خورانده شده را به شوهراشان بخورانند تا متوجه اشتباه خود و آنچه که برسر همسرشان آمده بشوند.
دلیل شماره 8
ابراز علاقه بیشتر توسط دیگری
اگر فیلم "بی وفا" را دیده باشید متوجـه خـواهـید شـد که زنـان مـعمـولا وقـتـی مـورد وسوسه و اغوای شخص دیگری قرار میگیرند ممکن است دچار انحراف شوند. شاید او پشیمان شود و دوباره برگردد اما به چه قیمتی؟ آیا ارزش آن را دارد؟
دلیل شماره 7
تغییرات شدید شخصیتی و رفتاری شوهر
او دیگر مانند گذشته مهربان و با محبت نیست، زود عصبانـی می شـود، بـه هـر دلیل نزاع براه می اندازد، کمتر صحبت می کند، بهانه جویی مـی کنـد، ایـراد می گیـرد، بـه ظاهرش اهمیت نمیدهد، به همسرش اهمیت نمیدهد، دیگر از حرفهای عاشقانه اش خبری نیست و همه چیز به یکباره تغییر کرده است.
دلیل شماره 6
دیدگاه اشتباه
برخی مردان متاسفانه به همسر خود فقط بعنوان یک "شریک جنسی" نگاه می کنند و از ارزشهای دیگر زندگی مطـلـع نیــستـنـد که ایـن امـر مـوجـب میـشود به امـور دیـگر نپرداخته و مسـیر اصـلی زنــدگی را منـحرف مـی سازند و درنـتـیجه سـرشکـسـتگی و پوچگرایی را برای همسر خود به ارمغان خواهندآورد که این نیز فکر "نادرست" خیانت را در او برای جبران کمبودهای زندگیش و بدست آوردن آنچه که شوهرش ازاو دریغ نموده، تقویت خواهد کرد.
دلیل شماره 5
عدم توجه و بی اهمیتی توسط شوهر
تنها چیزی که می توان با اطمینان کامل بیان کرد این است که هـمـه زنـان تـشـنـه و عاشق تعریف و تمجید توسط شوهرشان هستند بخصوص هنگامیکـه تغییری در آنها بوجود آید. اگر او موهای بلند و بلوند خود را کوتاه و تیره نمود و توسط شوهرش مورد توجه و تعریف قرار نگرفت باید انتظار داشت فرد دیگری زحمت اینکار را بکشد!!!
دلیل شماره 4
مورد غفلت واقع شدن
او احساس می کنـد کـسی که دوسـت داشـت تمام اوقـات خود را با او بـگـذرانـد اکنون بیشتر وقتش را در محل کار و با همکاران و دوستان خود صرف میکند، احساس تنهایی می کند چراکه هرگاه همسر خود را می طلبد با پاسخ منفی مواجه می شود، بخاطر آنچه که انجام داده مورد تحسین قرار نمیگیرد، احساس کمبود مینماید چون شوهرش حداقل انتظاراتش را برآورده نمی کند.
دلیل شماره 3
پول و وضعیت اقتصادی
با کمال تاسف برخی از زنان بدلیل اینکه شوهر آنها دارای وضعیت مالی خوبی نیست و به مـقدار کافی به آنها پول پرداخت نمی کند فقط و فقط بخاطر پـول ( و نه عشق ) و برآورده شدن نیازهای مادی خود سمت دیگری کشیده می شوند که این بسیار جلوه زشت و نا پسند دارد چرا که با کمی همدلی و تلاش می توان براحتی به خواسته ای معقول مادی زندگی دست یافت.
دلیل شماره 2
ارضا نشدن جنسی
مشکل برطرف نـشدن نـیاز جنـسی هـم از جمله مواردی است کـه گـاهـی توسل به پدیده نکوهیـده خـیانت را در برخی زنان موجب می شـود. امـروزه با پـیـشـرفـت علـم پزشکی بسیاری از مشکلات و کمبودهای جنسی چه در مردان و چه در زنان براحتی قابل درمان می باشد.
دلیل شماره 1
ماجرا جویی و حسادت
به نظر می رسـد پـست تـرین دلیـل بـرای انـجام خیـانت حس ماجرا جویی و برانگیخه شدن احساسات بر اثر حسادت نسبت بـه شـوهـران زنـان دیـگر مـیـبـاشـد. ایـن نـوع انگیزه ها معمولا در زنانی که به نوعی دارای مشکلات و کمبودهـای روانـی در زندگی می باشند دیده شده و خوشبختانه دارای تعدد بسیار اندک است.
نتیجه: خیانت به هر صورتی که باشد و به هر دلیلی که انجام گرفته باشد ناپسند و منفور است و تنها یک نتیجه در بر خواهد داشت: شرمندگی
منبع آش رشتهکلمات کلیدی: