سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستى ورزیدن نیمى از خرد است . [نهج البلاغه]
یادداشتها و برداشتها
 
س ش
س
ساتن: اطلس
ساجق: آدامس، سقّز
ساختیان: سختیان، تیماج
ساری: واگیردار
سازنده: مطرب
ساسیج: سوسیس
ساکت: پریز برق
سالاری: کرفس
سالدانه: سالک
سالن، سالان: خورش
سامان: ابزار، اثاث
ساو : وجین
سبچه: خربزهء نارسیده، سبزچه
سبزی پالک: اسفناج
سرایبان: سرایدار
سرپایی: 1. خدمهء محفل 2. دمپایی
سرتور: شجاع و بیباک
سرجماعه: مُبصِر کلاس = کفتان
سُرخکان: سرخک ( در هرات: گُل افشان) ـ
سرشیر: خام خامه
سرطان: تیرماه
سرطبیب: رئیس بهداری
سَرَک: خیابان
سرکاتب: رئیس بخش (اصطلاح قدیم) ـ
سرکاری: دولتی، حکومتی
سرمأمور: کلانتر
سرمأموریت: کلانتری
سرمحرّر: سردبیر
سرمعلم: مدیردبسنان
سرمنشی: دبیر کُل
سروالا: پیشرو، مقدّم
سرویس: اتوبوس
سره میاشت: هلال احمر
سفربری: اعزام سپاه
سفیددار: سپیدار، درخت تبریزی
سکرتر: منشی، دبیر
ســکّه: تنی (برادر یا خواهر) ـ
سگرت: سیگار
سگرتی: مواد مخدر که در سیگار دود کنند
ســلاّ ته: سالاد
سلف: استارت (اصطلاح رانندگی) ـ
سلّه: عمامه
سلیپر: کفش راحتی بدون بند
سماواری: قهوه خانه، چایخانه
سمبوسه: نوعی غذای خمیری پُرکرده که هم شیرین و هم شور دارد
سمِنت: سیمان
سمَنَک: سمنو
سنبله: شهریورماه
سُنّت کردن: ختنه کردن
سنتراج: شورت
سنتره: نوعی نارنگی
سنگک شدن: 1. نپخته ماندن باقلا یا حبوبات دیگر 2. ناتمام ماندن کاری
سُنو: عروس
سوجی: نوعی آرد برای شیرینی پزی
سوچّه: نو، جدید
سورچلان: سورچران، مهمانی دوست
سوقیّات: لشکرکشی
سوهانک: سوهان (شیرینی) ـ
سیده: راست ، مستقیم
ســیر: واحد وزن معادل دو من یا هفت کیلو
سیرُم: سرُم
سَیف: گاوصندوق
سیگار: سیگار برگ ( چون در ایران سگرت را هم سیگار گویند) ـ
سَیل: سیر، تماشا
سیماب: جیوه
سیماروغ (سماروغ): قارچ
سیم گِل: لایهء نازک از گل و گچ که دیوار داخلی را با آن هموار و مسطح سازند
سیمیان: نوعی خوراک فانتزی ساخته شده از رشته های خشک و رنگین و تند و نمکین

ش
شاباش: آفرین، احسنت
شا بالا(شاه بالا): ساقدوش
شادی: بوزینه، میمون
شارت شدن: اتصالی برق
شاروال: شهردار
شاروالی: شهرداری
شاریدن: له شدن از هم پاشیدن
شاور: دوش
شاهراه: بزرگراه
شبت: شوید
شبکاری: اضافه کاری، کار بعد ازوقت
شته زدن: شل زدن، بیماری گل و گیاه
شخ شدن: کرخت شدن، سخت شدن
شفاخانه: بیمارستان
شفاخان? نسوان: بیمارستان زنان
شفتل: شبدر
شِق: لجوج، یک دنده
شقاندن: مالیدن
شُقّه: برگ، ورق
شقیدن: مالیدن، مالیده شدن
شکمبوی: شکمو
شکمدار: باردار
شکمروان: اسهال
شکنبه: سیرابی
شلغم بته : دمی برنج با خورش شلغم
شــلـّه: سمج
شمالی: استان های شمال کابل
شمّهء چای: تفالهء چای
شِنگ: وَن، درخت وَن
شوروا: آبگوشت، شوربا
شِنگ: وَن، درخت وَن
شوقی: آماتور
شولهء غوربندی: خوراک ار گوشت و ماش و برنج
شهادتنامه: دیپلم
شیرپیره( در هرات شیر پره): نوعی شیرینی که از شیر و شکر سازند
شیریخ: بستنی
شیرین بویه: شیرین بیان
شیرینی گک: آب نبات
شیشک: گوسفند نر جوان
شیمه: رمق


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/15:: 5:14 صبح     |     () نظر
 
د ذ ر ز زأ
د
دارالانشاء:
دبیرخانه
دارالحفاظ: مدرسهء نابینایان برای حفظ قرآن
دارالحکومه: استانداری
دارالمجانین: تیمارستان
دارالمعلمین: دانشسرای تربیت معلم
داره: دسته، گروه، باند
داره مار: گروهباز
داک: پُست، چاپار
داکتَر: 1. دُکتُر 2. پزشک
داکترس: پزشکِ زن
داکتر نسائی: پزشک زنان
داکخانه: پُستخانه، ادارهء پُست
داکی: نامه رسان
دال: خوراکی از ماش یا نخود
دال نخود: نخود لپّه
دامنه: بیماری حصبه
دانس: رقص
دانگ: چماق
دانگه یی: چماقدار
دانه: دمل، جراحت
دایف : شیرجه
دایه: ماما
دبل: گـُُنده، بزرگ
دبل کوت: بالاپوش، اوَرکوت، پالتو
دبلی: قمقمه، ظرف آب یا مایعات دیگر
درآمد: حقِّ حساب، رشوه
دروازه: در
درایو: رانندگی
دریا: رودخانه
دریور: راننده
درجن: دوجین، دوازده تا
دستار: عمامه
دستپاک: دستمال، حوله
دستخط: امضا
دسترخان: سفره
دستک: رهنمای دزد
دستکَول: کیف (زنانه) ـ
دستنماز: وضو، آبدست
دشلمه: آب نبات
دَلده: آش شله قلمکار
دلگی: گروه ( اصطلاح نظامی) ـ
دلگی مِشر: گروهبان
دلو: بهمن ماه
دنبل: دَمَل
دند: استخر طبیعی، آبِ ایستاده
دوبی: رختشوی
دوپه: شخص غیر امین و بی اعتبار، بد حساب
دوسیه: پرونده
دوصد: دویست
دوگانگی: دوقلو (در هرات: جـَمـَلی) ـ
دولی: عماریِ عروس
دهن کجی: شکلک
دیپو: انبار، مخزن
دیزل: گازوئیل
دیزلی: ماشین گازوئیلی
دیس: قاب بزرگ
دیگدان: اجاق
دیگر: عصر

ر
راپور: گزارش
راپورتاژ: رِپرتاژ، گزارش خبری
راپورتر: خبرنگار
راشبیل: پارو
راکت: موشک
رشقه: یونجه
رشمه: ریسمان نازک
رفیده: روفه، ابزاری که با آن نان را به تنور زنند
رکلام: تابلو آگهی
رن وی: باند فرودگاه
روپیه: معادل افغانی ( واحد پول) به کار برند
رودنگ: روناس
روت: نوعی نان فانتزی
رَوَک: کشو (در هرات: خزه) ـ
روی پاک: حوله ( هوله) ـ
رویگر: سفید گر، قلعی گر
ریزش: گریپ، سرما خوردگی
ریزه: 1. خرد 2. آدم قدکوتاه
ریکارد: 1. صفحهء گرامافون2. رکورد
ریگ: سنگریزه
ریواشک: ریواس

ز
زاچ، زاچه، زچه: زائو
زارع: کشاورز
زاک: زاج
زراعت: کشاورزی
زردک: هویج
زَمچ : زاج سفید
زنگوگرافی: گراورسازی، کلیشه سازی
زورک: دمل
زولانه: زنجیرگردن زندانی
زیربغلی: ضرب (آلهء موسیقی) ـ

ژ
ژاله: تگرگ
ژنده : پاره و کهنه
ژنده : توغ، علم، بیرق
ژورنالیست: روزنامه نگار
ژورنالیزم: خبرنگاری، روزنامه نگاری


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/15:: 5:12 صبح     |     () نظر
 
چ ح خ
چ
چاپ انداز: ورزشکارِ بزکش، بزکشی
چاپی کردن: ماساژ دادن، مشت و مال
چاتی : آبدان، ظرف شیر دار دربستهء بزرگ
چادر: روسری
چادری: چادر
چارتراش: الوار
چارج: شارژ
چارچته: میدان مرکزی و بازار بزرگ شهر قدیم کابل
چارسو: چار راه، میدان مرکزی شهر
چارک: چاریک – واحد وزن، معادل دو کیلو گرام
چارمغز: گردو
چاروا: الاغ
چاشت: ظهر، نهار
چاکلت: شکلات
چال: نیرنگ، تدبیر
چالباز: نیرنگباز، فریبکار ،ناقلا
چالیدن: چاک خوردن، پاره شدن
چاو: آوازه، شایعه
چاولی: نوعی ملعقه برای برداشتن آش از دیگ
چاونی: پادگان، سربازخانه
چایبر: کتری بزرگ
چایجوش: کتری
چایخانه: آبدارخانه، قهوه خانه
چاینک: قوری
چاینکی: دیزی که در قوری پزند
چبلک: دم پایی
چبلی: کفش تسمه یی
چبلی کباب : نوعی کباب مرغوب و معروف محلّی مانند کتلت که از گوشت کوبیده و بیاز سبز پزند
چـُپ: خاموش
چپّات: 1. سیلی 2. نوعی کفش که از لاستیک ماشین سازند و برای پیاده گردی خوب است
چپاتی: نوعی نان بسیار نازک که بر پشت تابه پزند
چپراسی: پیشخدمت مدرسه
چپرزای ( پشه پرزای): پا برجا ( اصطلاح نظامی) ـ
چَپَلاق: سیلی
چَپَن: نوعی بالاپوش که بر شانه اندازند
چَت: سقف
چتاق: جلد و زرنگ
چَتَک: چابک، جلد
چََتََل: آلوده، کثیف
چتل: نویس چرک نویس
چتنی: نوعی ترشی که از سرکه و گشنیز سازند
چتی: یاوه، بیهوده
چربو: پیه
چَرس: حشیش
چرسی: معتاد به حشیش
چره یی: نوعی تفنگ قدیمی
چری: نوعی بخاری برای چوب و ذغال سنگ
چُقور: گود
چقوری: گودال، ژرفا
چک چک (چک چک کردن): کف زدن
چَکر: گردش، گشت و گذار
چُکره: گماشته، همراه( تحقیرآمیز) ـ
چُکری: نوعی ریواس
چَک زدن: گاز زدن
چکه: ماست چکیده
چَل: پوچ، بی مغز( در هرات: کورک) ـ
چلواری: نوعی مجازات که در آن مجرم را از دست و پای آویزند.
چلّه : حلقهء نامزدی
چلّه کلان: چله بزرگ
چلّه خورد: چله کوچیک
چلیپا: صلیب، علامت ضرب در
چلیپا کشیدن: باطل کردن
چلیم (چلَم): قلیان
چِِم: گل سفت کف جوی
چـَم: بلدیت، با طرز کاری آشنا بودن
چمبلی (چمبیلی): یاس سفید، پیچ امین الدوله
چمچه: قاشق
چُندُک: نشگون ( در هرات: چوچنگ) ـ
چوته: کوتاه
چوتی: فِِر
چوچه: 1. جوجه، بچه 2. نورد که با آن خمیر را نازک کنند
چور: غارت
چوره: فتق، دارای بیماری هرنیا ( در هرات: دبّه) ـ
چوری: النگو
چوغه ( چوخه): پالتو
چوک: میدان
چوکات : قاب، فرِم، چارچوب
چوکی: صندلی
چوکیدار: نگهبان، کشیک شبانه
چولاوه: گرما زدگی در بیابان
چونگی: نوعی نان
چونه: آهک
چونی= چاونی
چیچک: آبله
چیچکی: آبله رو
چیر: پاره
چیرشدن: پاره شدن
چیر کردن: پاره کردن
چیغ: جیغ
چیلک: لنگر ک
چیله: چوب بستِ تاک

ح
حاضری: 1. حضور و غیاب 2. دفتر حضور و غیاب
حاضری: گرفتن حضور و غیاب کردن
حاکم: فرماندار، بخشدار
حاملگی: بارداری
حامله: باردار، آبستن
حـَشـَر: کار داوطلبانهء گروهی
حفظ الصحه: بهداشت
حـُلبه: شنبلیله، تخم شنبلیله
حُقّی: آق سقّال
حمل: فروردین
حوت: اسفند
حوالدار: (حواله دار) مأمور جلب
حَولی (حویلی): حیاط، منزل


خ
خارپشتک: خارپشت، جوجه تیغی
خاکستردانی: زیرسیگاری
خاکنا: تنگهء خاکی
خامکوک: پرو ِ لباس
خانه سامان: ناظم دفتر، پیشکار
خَبَک: کسی به آرامی ولی بازرنگی کارش را پیش ببرد
خِت: لای، آب گل آلود
ختایی: آب دندان، نوعی شیرینی
خجول: بامیه، نوعی شیرینی
خدا و هست : ( خود آ و هست؟) اصطلاحی برای غذای آماده و مختصر
خدمتی: مأمور خدمت
خربزهء گرمه: طالبی
خزه ( رَََوَک): کشو
خُسُر: پدرزن، پدرشوهر
خُسران: خواستگار
خُسرانی: خواستگاری
خُسربوره: برادر زن
خَسَک: ساس
خِشت: آجر
خشت سمنتی: موزائیک
خشت طلا: شمش طلا
خشره: ردی، خراب
خُشو: مادر زن، مادرشوهر (خوش)ـ
خمچه: ترکه
خودرنگ: خودنویس
خورد: سیر(واحد وزن) ـ
خویش خوری: پارتی بازی
خویشی: وصلت
خیاشنه: خواهرزن
خیشاوه: وجین ( در هرات: ساو) ـ
خیله: آدم یاوه
خینه: حنا


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/15:: 5:7 صبح     |     () نظر
 
ت ث ج
ت
تاپه : مهر، ضربی
تار: نخ
تانجانت: مماس، ظِلّ، تانژان
تانسل: لوزه
تایپست: ماشین نویس
تبنگ: بساط
تَپ: وان حمام
تحت البحری: زیردریایی
تحفه : کادو
تحویلدا ر: صندوقدار
تخنیک: تکنیک
تخنیکر: همکار فنی، تکنیسین
تدقیق: ویرایش
تذکره: برانکار
تذکرهء نفوس: شناسنامه
تر کردن: خیس کردن
ترافیک: رهنمایی و رانندگی
تربوز: هندوانه
تراتیزک ( ترتیزک): شاهی
ترخان ( تلخان): خوراکی مخلوط از توت و گردو
ترمامتر: گرماسنج، دماسنج
ترموز(ترموس): فلاسک
ترمیم: تعمیر
تره : خیار شنبر، چنبر خیار
تشناب: دستشویی، حمامِ خانه
تصدیق: گواهینامه
تفریق: منها
تقاعد: بازنشستگی
تقاوی: کمکی که به کشاورز دهند
تقرّر: انتصاب ، گزینش
تقسیم اوقات: برنامه، جدول برنامه
تکاوی: اتاق زیرزمینی
تکِت: بلیط
تکت: پستی تمبر
تکر: تصادم، تصادف
تـُکری: سبد
تکیه خانه: حسینیّه، تکیه
تلاشی: بازرسی، جست و جو
تلّی: تیلی، تخت کفش
تمیز: دیوان کشور
تندور: تنور
تندوری: نوعی کباب که گویا در گذشته در تنور می پخته اند
تنگه : واحد پول قدیم ، نیم قران قدیم
توته: تکّه، پاره
توشله: تیله، گوی کوچک که کودکان با آن بازی کنند (در هرات: گُلّه) ـ
توغ: پرچم، بیرق
توقیف: بازداشت
تولَـَی: هنگ (اصطلاح نظامی) ـ
توی (طوی) : محفل عروسی
تهانه: پاسگاه
تیپ: نوار ضبط
تیپ ریکاردر: ضبط صوت
تیر شدن: گذشتن، رد شدن
تیزاب: اسید
تیکه داری: مقاطعه کاری
تیل: روغن مایع
تیل خاک: نفت که در چراغ به کار برند
تیله: هُل حرکت و فشار به پیش (هراتی:تلـِنگ)ـ
تیم: قوطی روغن یا چیز دیگر، تین
تیمچه : پاساژ، بازارچه
تیوب: 1. لاستیک تویی ماشین 2. پماد

ث
ثور: اردیبهشت

ج
جاغور: 1. حوصله 2. گواتر، غمباد
جاله: نوعی قایق
جالی: تور
جبّه خانه: قورخانه، انبار اسلحه
جبّه زار: مرداب
جـِجـِغ : جزغاله
جدی: دی (ماه یازدهم سال خورشیدی) ـ
جره: تنها، مجرّد
جزیره نما: شبه جزیره
جریبن: گل شمعدانی
جغل، جغله: قلوه سنگ
جَک: پارچ، ظرف آب
جگرن: سروان – اصطلاح نظامی
جِِل کردن: لج کردن، سرسختی نمودن
جلبی : زلوبیا
جِلی: ژله
جمع: به علاوه – علامت جمع
جنتری: تقویم
جنوبی: استان جنوبی ( پکتیا) مانند آن که در ایران به اهواز "جنوب" گویند
جواری: ذُرّت، بلال
جوازسیر : کارت ماشین
جوالی: حمّال
جوالیگری: حمّالی
جوانی : خوردودانه، اجقون
جور: سالم
جوره : جفت
جوزا: خرداد
جوش: داده آب پز
جولا، : 1. بافنده 2 . عنکبوت
جولاگک: عنکبوت
جهیل: دریاچه، آب ایستاده
جیالوجی (ژئولژِی): زمین شناسی
جیم: برزنت، نوعی پارچهء درشت و محکم


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/15:: 5:6 صبح     |     () نظر
 
ب - پ
ب
بابا کُپَّک: گوژپشت
بابه : بابا
باجه: باجناق
باجه خانه: دستهء ارکستر نظامی و حکومتی
بادار: ارباب، سروَر
بادرنگ: خیار
بادمجان رومی : گوجه فرنگی
بادی : اتاق ماشین
بادیان: رازیانه
باسی: بیات، شب مانده
باطله دانی: سطل آشغال در اداره
بالاپوش: پالتو
بای: ثروتمند، بیگ
بایسکل: دوچرخه
بجول (پژول): قاب، استخوان مچ دست و پای گوسفند که با آن بازی
کنند و قمار نیز زنند
بحر : دریا
بحری : دریایی
بحریّه: ناوگان
بر آمدن : بیرون شدن
برِّ اعظم: قارّه
بربینه: گل شاه پسند
برج : ماه
برج برق: ترانس
بُرس: بروس، ماهوت پاک کن
برسات : باران تند هندی
برس دندان: مسواک
برفکوچ: بهمن
برفکویه: کولاک
برقی : مکانیک برق
برِک: ترمز
برنده: ایوان
بروت: سبیل
بروتی : سبیلو
بزکشی: مسابقه یی که دران اسب سواران بر سر ربودن بزی سبقت
گیرند و گلاویز نیز شوند
بس: اتوبوس
بقلاوه : باقلوا
بقّه: قورباغه
بکس: کیف، صندوق
بکلوریا : دیپلوم
بکلوریا پاس: دیپلومه
بلاک : بلوک
بلدیّه: شهرداری
بم: بمب
بمبیرک : شاپرک ، پروانه
بنجاره : خرّازی
بنجاره فروش : خرّازی فروش
بند: سدّ
بند پا : مچ پا
بند دست: مچ دست
بندل : بسته
بندی : زندانی
بندیخانه : زندان
بندیگری: حبس
بنگاله: (بنگله) کاخ، قصر، خانهء باشکوه
بنیان : زیرپوش، زیرپیراهنی
بو : فکل
بوتل : شیشه، بطری
بودنه : کرَّک، بلدرچین
بوجی: گونی
بور: بلوند
بوره : شکر
بورهء ارّه: خاک ارّه
بیاره: نهال فالیز
بیالوژی: زیست شناسی، بیولژی
بیجه : ساعت ( دو بیجه: ساعت دو) ـ
بیده : علوفهء خشک
بیر: آبجو
بیره : لثه
بیعانه: پیش پرداخت
بیگاه : 1.دیروقت 2. شام، غروب 3. فردا
بیلانس: بیلان، ترازنامه
بیوگرافی: زیستنامه، زندگی نامه

پ
پاچال: بیشخوانِِ دکان
پاراشوت : چتر نجات
پارچه: پاره آجُر
پارسل: بستهء پُستی
پارو: کود
پاک کردن: تمیز کردن
پاکی: تیغ ریش تراشی و سرتراشی
پالَک: اسفناج
پالیدن: جست و جو کردن
پالیز(فالیز): جالیز
پاو: ربع، چارک (چاریک) ـ
پایوازی: پاگشا، نخستین مهمانی به افتخار عروس
پاییدن: ماندن، اقامت کردن
پُت: پنهان
پَت: موی نرم و نازک و کوتاه، کُرک
پِت: آبله و قرمزی پوست بر اثر حسّاسیت
پترول: بنزین
پتره: بند چینیِ شکسته (در هرات:برش)ـ
پتره گر: بندزن، پیشه وری که چینی شکسته را با بند فلزی مرمت می کند( در هرات :برشی)ـ
پََتَک: ظرفِ دردار مانند دبّه
پتلون: شلوار
پتونی: گل اطلسی
پته: 1.نشانی، آدرس 2. بلّهء زینه
پتهء ترازو: کفهء ترازو
پخته: پنبه
پَخچ: کوتاه
پَخسه: گِل
پخسه یی: گلی
پراته: نوعی نان شیرینی نازک مانند گوش بره یا گوش فیل
پُرزه: لوازم یدکی
پُرزه فروش: فروشندهء لوازم یدکی
پرِس: فشار
پرغاز: صرع ، تشنّج
پروپاگند: تبلیغات
پروف: نمونهء چاپی
پروفخوانی: نمونه خوانی
پروگرام: برنامه
پُز: ژِست
پُز گرفتن: قیافه گرفتن
پس شبی: سحری ماه رمضان
پُسته: پُست
پُسته رسان: نامه رسان، پسنچی
پَس کُرکی: آخرین و کوچک ترین فرزند، ته تغاری (هرات:ته غالی)ـ
پُشتاره: کوله بار
پشتی: 1. متکا 2. کباب ششلیک
پِشک: 1. قرعه 2. سربازی خدمت نظام وظیفه
پشکی: سرباز
پِشَک: گربه
پشه خانه: درخت نارون
پَکو: نوعی کلاه پنجشیری
پکَوره: نوعی خوراک سیب زمینی سرخ شده در روغن
پگاه: بامداد
پلاستر: 1. چسب زخم 2. روکار داخلی دیوار
پلاخمان: فلاخن
پلان: برنامه
پَلِ ریش: تیغ ریش تراشی
پَمپ: تلمبه
پندکی: بقچه
پنداندن: بزرگ نشان دادن پرباد کردن
پُندیدن: ورم کردن، باد کردن، پرباد شدن
پنسل پاک: مداد پاک کن ، پاک کن
پنسل تراش: مداد تراش، تراش
پنجره: روزنه
پنجه: چنگال
پوچاق: پوست خربزه
پوره (پُرّه): کامل
پوست بکس: صندوق پُستی
پوهنتون: دانشگاه
پوهنحئی (پوهنزی): دانشکده
پهره(پَیره): کشیک
پهلوفَیل: رفیق بغل دستی
پیاده: پیش خدمت
پیاده خانه: اتاق همکف و جدا از ساختمان اصلی
پیاله: فنجان
پیاوه: اشکنه
پیتاو: محلّ تابش آفتاب
پیچکاری: 1. آمپول 2. تزریق
پیچه سفید: گیس سفید
پیداوار: فراورده
پیزار: کفش
پیغله: دوشیزه
پیلوت: خلبان
پیله: غوزهء ابریشم
پیله وری: صنعت تولید ابریشم، تربیت کرم ابریشم


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/15:: 5:4 صبح     |     () نظر
 
الف
بخش اوّل: واژه های فارسی دری رایج در کابل با برابر های رایج در تهران

الف
آب باز: شناگر، غوّاص
آب بازی: شنا
آبله : تاول
آبنا : تنگهء آبی
آتوبیوگرافی: خودزیستنامه
آرتینه: دختر نوجوان
آشک: از غداهای محلی
آوری: سماق یا دانه یی ترش مانند سماق
ابرا: رضایت مدّعی در ختم دعوا
اپیدمی: بیماری شایع و واگیردار
اتن : نوعی پایکوبی و دست افشانی، رقص ملّی
اجاره: رهن، گرو
احصائیه: آمار
اختلاط: گفت و گو
ادیتوریم: آمفی تیاتر
ارتباط عامّه: روابط عمومی
ارچ: لثه ( در هرات) ـ
اردو: ارتش
ارکان حرب: ستاد ارتش
ارگ شاهی: مجتمع کاخهای سلطنتی
ارمونیه : آرمونیا، هارمونیا، نوعی آلهء موسیقی هندی
ارهت: چاه بزرگ که با گردونه برای آبیاری به نیروی حیوان از آن آب کشند
اریکین (الکین) : فانوس
ازار: شلوار
ازاربند: بند شلوار
اسپار: از ابزار کشاورزی
اسپانوی: ( هسپانوی) اسپانیایی
استاتسکوپ: گوشی پزشکی
استخبارات: اطلاعات، پلیس مخفی
استخدام: کارگزینی
استریا: اتریش
استنطاق: بازجویی
استیشن: ایستگاه، فرستنده
اسد: مرداد
اَسِستانت: استادیار، دانشیار
اشپول: سوت
اشپولاق = اشپول
اشتپنی: یدک، زاپاس، چرخ زاپاس
اشترنگ: فرمان ماشین
اشتق: برگهء زردالو، کشته ( درخراسان) ـ
اضافه بست: منتظر خدمت کارمندی که در تشکیلات جدید
برایش پُستی در نظر گرفته نشده
اطراف: حومه، ولایات
اطرافی: شهرستانی
اطفائیّه: آتش نشانی
اطّلاعات و کلتور: ارشاد و فرهنگ
اعشاریّه: ممیّز
اعلان: آگهی
افغان: 1. پشتون، پشتو زبان 2. شهروند افغانستان
افغانی: واحد پول افغانستان
اکادمی : فرهنگستان
اکاسی: آقاقیا
اکسریز: رادیولوژی
اگریمان: آگرمان، موافقتنامه
الچه: جاجیم – پارچهء خشن پشمی
اُلِسوال: بخشدار
السوالی: بخش، بخشداری (در تقسیمات کشوری) ـ
السی جرگه: مجلس شورا
القلی: قلیایی
الماری: قفسه، کمدِ لباس
الماسک: صاعقه، برقک، برق
اَم : انبه
انانس: اعلام برنامه
انانسر: اعلام کنندهء برنامه
انبار: سرگین دام که هیزم سازند
انباق: هوو
انبُرپلاس: انبردست
انترَکت: میان پرده
انتیک فروش: عتیقه فروش
انجنیر: مهندس
اندر: ناتنی
اندل : هِندِل
اندل چو: الا کلنگ ( در هرات: الی لنبک) ـ
اندیوال: رفیق، سهیم
اندیوالی: شراکت
انفلاق: انفجار
انگلیس: اهل انگلستان، انگلیسی
اودرزاده: پسرعمو
اودرزادگی: هم چشمی و رقابت خانوادگی
اورگنجی: یک قران قدیم مانند درهم یا سنار
اولجه: مالی که به زور ستانند
اولچک: دستبند زندانی
ایتالوی: ایتالیایی

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/15:: 5:2 صبح     |     () نظر
 
واژه نامه

 

واژه نامهء همزبانان
تالیف محمد آصف فکرت
از انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی
 
تهران - 1377
با تجدید نظر مؤلّف

مقدمه
پس از سال 1340 خورشیدی، رفت و آمد و دید و وادید میان استادان، محققان و شخصیتهای فرهنگی ایران و افغانستان فزونی گرفت، و با این دیدارها، آنان به خصوصیتهای فرهنگی این دو جامعهء مشترک الثقافه – هم فرهنگ – که مدتی از هم بسیار دور مانده بودند، بیشتر آشنا شدند. از سال 1344ش که آغاز تحصیل نگارندهء این سطور در دانشگاه کابل بود، و در سالهای پس ار آن که در مطبوعات گذشت، با شماری از استادان و فرهنگیان ایران آشنایی حاصل شد. دریغا که بسیاری از آن بزرگان اکنون در قید حیات نیستند. آنانی که، سپاس خدای را، مانده اند، از ان روزگاران، از افغانستان خاطراتی خواهند داشت. بسیاری ار افغانان فرهیخته نیز در آن روزکاران دیدارهایی از ایران داشته اند.
این سفرها یا در چارچوب کارهای اداری بود و یا در در قالب پیمانهای مبادلهء استاد و دانشجو. ولی یکی از از مواردی که انگیزهء دیدار اهل زبان و ادب از کشورهای همسایه می شد، نشستهای ادبی – فرهنگی به مناسبت تقارن سالگرد تولّذ یا وفات بزرگان ادب و فرهنگ این جوامع بود؛ مانند نشنهای بزرگداشت هزارهء فردوسی، هزارهء شیخ طوسی، سمینارهای بزرگداشت ناصرخسرو، ابوالفضل بیهقی و دیگران در ایران و نشستهای تجلیل از بزرگانی چون بیر هرات خواجه عبدالله انصاری، مولوی، نورالدین عبدالرحمان جامی، دقیقی، سنایی، فارابی، سید جمال الدین و سمینارهای ترجمه و نسخ خطی در افغانسنان.
گاهی، در این دیدارها، مهمانان و میزبانان با دشواریهایی روبه رو می شدند، که یکی ازآنها دگرگونیهایی، هرچند اندک، در لهجه ها و کاربرد وازه ها بود ( به کونهء مثال، باری یکی از اساتید ما برای شرکت در سمیناری به تهران رفته بود. مهماندار آمده بود تا استاد را ار هتل به محل برگزاری سمینار ببرد. او که می خواسته با مدیر هتل صحبت کند، به استاد گفته بوده که "استاد! حضرت عالی تشریف ببرید توی ماشین، بنده هم الساعه خدمت می رسم." استاد مرحوم بعداً با خوش طبعی حکایت می کرد که "من بی نهایت پریشان شدم که مگر موتر پیدا نمی شود که من باید داخل ماشین و کارخانه بنشیم؟چگونه با این لباس من داخل ماشین بروم؟" استاد بعداً دریافته بود که در تهران توی ماشین رفتن همان است که در کابل داخل موتر نشستن . در کابل، ماشین یعنی موتور و دستگاه گردانندهء هر کارخانه یی، یا آنچه که در تهران به آن موتورخانه می گویند. در موردی دیگر، روزی یکی ار افاضل از بنده سؤال کرد که چار نفر آدم چگونه زیر یک صندلی می روند؟ مقصدش را که پرسیدم گفت " از فلانی پرسیدم درین زمستان سرد چگونه خانه را گرم می کنید؟ گفت: ما چار نفریم زیر یک صندلی گرم می شویم" . مشکل اینجا بود که آنچه را در ایران صندلی می گویند، در افغانستان چوکی می گویند و آنچه را در افغانستان صندلی می گویند، در ایران کرسی می گویند). ـ
این دگرگونیها گاهی موجب سوء تفاهمهایی می شد که اگرتوضیح بموقع داده نمی شد بسا که موجب آزردگی می گردید یا مسائل و دشواریهایی را به بار می آورد.
برای آسان تر ساختن افهام و تفهیم، و از میان بردن دشواریهای زبانی میان این دو جامعهء همزبان، در همان سالها چند تن از خبرگان ادب و زبانشناسی، نیاز نگارش یک واژه نامهء مختصر را بیان می کردند؛ واژه نامه یی که در آن واژه های رایج در هردو جامعه، که برای هر یک از این دو جامعه نیاز به ترجمه و توضیح دارد، گنجانده شود. البتّه در آن هنگام، برای ما، پی بردن به هدف چنان پیشنهادی و چگونگی اجرای آسان نبود، و هم رفت و آمد ها چنان محدود و کوتاه مدّت بود که نمی شد، در مدّت اقامت، با همه یا بیشتر واژه های مورد نظر آشنا شد.
بعد ازآن، احوالی پیش آمد - که یاران فراموش کردند عشق – و هر یک از گوشه یی فرا رفتند؛ و آنان که ماندند اسیر رنجهایی شدند که مجالی برای زبان و لغت نماند. بلکه بجای چاره اندیشی در بارهء لغت و زبان، همه در تدبیر چگونگی رفع خشکی لب و دهان شدند.
نگارنده همیشه در این اندیشه بود که مگر بتواند به گونه یی باب این کار را بگشاید. برای آغاز این کار، جسته گریخته، یادداشتهایی می نوشت و برگه هایی فراهم می آورد؛ نا اینکه سال گذشته - 1375خورشیدی –یکی از استادان محترم دانشگاه تهران، که از سفر فرهنگی یونسکو برگشته و، ضمن نگارش گزارش سفر خویش، از زبان دکتز روان فرهادی دانشمند، زبانشناس و دپلومات معروف افغان، بار دیگر ضرورت نگارش چنین واژه نامه یی را به میان آورده بود. نگارنده این گزارش را در مجلّهء کلک خواند. در گذشته نیز نگارنده بارها از استاد ضرورت این کار را شنیده بود. در این زمان، نگارنده یک واژه نامهء مختصر، در بردارندهء واژه های رایج در تهران و کابل را فراهم آورده بود. با این یاد آوری مجدد، یادداشتها را به صورت الفبایی تنظیم نمود و آمادهء چاپ ساخت.
این کار بسیار کوتاه و ناقص است، امّا درامدی بر نگارش آن فرهنگ مطلوب تواند بود. نگارنده تصوّر می کند همین کار به خودی خود، در کنار فوائد خاصّ خویش، نیاز یا بی نیازی نگارش چنان فرهنگی را نشان خواهد داد، و هم نمونه یی برای چگونگی این کار و گزینش واژه ها خواهد بود.
درینجا بی مورد نیست به نکته یی که، سالها پیش، یکی از درگذشتگان روانشاد یاد کرده است، اشاره یی شود:
در تابستان سال 1345 خورشیدی، سمینار یک هفته یی « ترجمه » با شرکت دانشمندان و مترجمان کشورهای فارسی زبان، در کابل برگزار شد و ما دانشجویان زبان و ادبیّات هم اجازه یافتیم که در آن سمینار حضور یابیم ؛ ببینیم و بشنویم و سود ببریم. به یاد دارم که روزی، در آن سمینار، ادیب و دانشمند افغان، شادروان سرورخان گویا اعتمادی، سخنانی خطاب به دانشمندان مهمان (خارجی) گفت که مقصود از آن سخنان جلب توجّه بیشتر دانشمندان، نویسندگان و مترجمان، به خصوص ایرانیان، به زبان و لهجه های فارسی دری در افغانستان بود. شادروان گویا اعتمادی نمونه های متعدّدی آورد؛ از جمله به یاد دارم که گفت: ما در زبان خود کلمه هایی داریم، فارسی دری، و بسیار موجز و فصیح؛ یکی از این کلمات پُرزه است که از آن پُرزه فروش و پُرزه فروشی هم ساخته شده است. همزبانان ما در ایران به جای پرزه لوازم یدکی و به جای پرزه فروشی، فروشگاه لوازم یدکی می گویند. چه عیبی دارد که از چنین کلمات، که میراث پیشینه و مشترک ماست، استفاده شود؟ ( اکنون 39 سال از آن سمینار و 38 سال از درکذشت شادزوان گویا اعتمادی می گذرد). ـ
وجود بسیاری از واژه های فارسی دری در گویش کابل – بدون این که این واژه ها به تازگی گزینش و وضع شده باشند- شایان دقّت است. از آن جمله است برخی از واژه های همین نامهء فشرده، مانندِ
آبنا (تنگهء آبی)، آرتینه (دختر جوان)، ازار (شلوار)، الماسک (صاعقه)، اندر (ناتنی)،
بادیان (رازیانه)، برفکوچ (بهمن)، بروت (سبیل)، بندی (رندانی)، پایوازی (پاگشا)، پاییدن (ماندن)، پشک (قرعه)، پیزار (کقش)، تشناب (حمام، دستشویی)، تهداب (اساس)، جزیره نما (شبه جزیره)، جواری (ذُرٌّت)، چارمغز (گردو)، خاکنا (تنگهء خاکی)، خام کوک (پرو ِ لباس)، خزه (کشو)، خُسُر (پدرزن، پدر شوهر)، خُسران (خواستگار)، خویشی (وصلت)، خویش خوری (پارتی بازی)، دستار (عمامه)، دوگانگی (دوقلو)، ریزش (گریپ)، سُتره (تمیز)، سرک (خیابان)، کژدم (عقرب)، ناجو (کاج)، هدیره (گورستان)، یله (رها).
از سوی دیگر، برخی از واژه ها که در هر دو جامعه نگارش و تلفظ یکسان دارند، در هر یک از گویشهای کابل و تهران دارای معناهای جداگانه اند؛ مانندِ
اجاره ،که در کابل رهن و در تهران کرایه معنی می دهد
تره ، که در کابل خیار چنبر و در تهران گندنا معنی می دهد
پنجره ،در کابل به روزن? مشبک و در تهران به کلکین گویند
حاضری ، در کابل به دفتر حضور وغیاب و در تهران به بغذای مختصر و آماده گویند
صندلی ، در کابل به کرسی و در تهران به چوکی گویند
کچل ،تهران کل را گویند و در کابل کج پا را
کلپوره ، در تهران مانند هرات گیاه دارویی را کلپوره و در کابل دنبلان یا خوراک خصی? گوسفند را کلپوره گویند
ما شین ، در تهران به موترماشین گویند و در کابل به ماشین موتور
دایی، در کابل خانم قابله یا ماما را دایی گویند و در تهران برادر مادر را دایی گویند
موزه، در کابل چکمه را موزه گویند و در تهران موزیم را موزه گویند
ـبرای واژه های بالا در اصل جدولی واضح ساخته بودم که پیاده کردن آن به دلیل دشواری زبانی ممکن نشد و ناگزیر به گونه یی که ملاحظه فرمودید شرح دادم.
امید است این واژه نامهء مختصر، هم برای پژوهشگران زبان و لغت و هم دیپلماتها ، بازرگانان و دیگر مسافران دو کشور همزبان مفید آید.
این واژه نامه دو سویه تنظیم شده است؛ یعنی نخست بر اساس واژه های متداول در کابل و در بخش دوم بر اساس واژه های رایج در تهران آمده است.
در سالهای 1340-1350 که «دری» در افغانستان به جای «فارسی» تثبیت گردید، برخی از صاحب نظران زبان و ادب در ایران همواره با کاربرد دری به جای فارسی مخالفت کرده اند؛ اما اکنون دیگر این نام تثبیت شده است و چندین کشور، از جمله ایران، برنامه های رادیویی برای شنوندگان افغان با نام« برنامهء دری» پخش می کنند.

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/15:: 5:0 صبح     |     () نظر
<      1   2      
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
EMOZIONANTE
یا امیر المومنین روحی فداک
حاج آقاشون
همفکری
خورشید تابنده عشق
پرسه زن بیتوته های خیال
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
در انتظار آفتاب
.:: بوستان نماز ::.
لنگه کفش
ای لاله ی خوشبو
شین مثل شعور
upturn یعنی تغییر مطلوب
عاشقان
به سوی فردا
عشق و شکوفه های زندگی
اگه باحالی بیاتو
دیار عاشقان
فرزانگان امیدوار
(( همیشه با تو ))
آیینه های ناگهان
تمیشه
***جزین***
همنشین
به وبلاگ بیداران خوش آمدید
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
آخرالزمان و منتظران ظهور
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
لیلای بی مجنون
به سوی آینده
عشق سرخ من
نگاهی به اسم او
ایران
آموزه ـ AMOOZEH.IR
و رها می شوم آخر...؟!!
جلوه
بی نشانه
PARSTIN ... MUSIC
رهایی
قعله
دارالقران الکریم جرقویه علیا
alone
منتظر ظهور
علی اصغربامری
پارمیدای عاشق
دلبری
نظرمن
هو اللطیف
افســـــــــــونگــــر

جاده های مه آلود
جوان ایرانی
hamidsportcars
پوکه(با شهدا باشیم)
*پرواز روح*
عصر پادشاهان
جمعه های انتظار
سپیده خانم
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند) HADERBAD SHENASI
بندیر
شقایقهای کالپوش
د نـیـــای جـــوانـی
قلمدون
نهان خانه ی دل
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
یه گفتگوی رودر رو
پرواز تا یکی شدن
بچه مرشد!
سکوت ابدی
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
*تنهایی من*
سرای اندیشه
SIAH POOSH
بلوچستان
خاکستر سرد
شجره طیبه صالحین ،حلقه ریحانه
شوالیه سیاه
خندون
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
محفل آشنایان((IMAN))
ای نام توبهترین سر آغاز
هه هه هه.....
سه ثانیه سکوت
►▌ استان قدس ▌ ◄
بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.

مهر بر لب زده
نغمه ی عاشقی
امُل جا مونده
هفت خط
محمد جهانی
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
ارتش دلاور
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
فانوسهای خاموش
گروه تک تاز
مقاله،پایان نامه،پرو‍ژه،کتاب الکترونیک،تحقیق،جزوه،نمونه سوال و..
سیب سبز
دانشگاه آزاد الیگودرز
فریاد بی صدا
اکبر پایندان
کانون فرهنگی شهدای شهریار
پژواک
تخریبچی ...
عاشقانه
geleh.....
بــــــــــــــهــــــــــــار
****شهرستان بجنورد****
وبلاگ آموزش آرایشگری
یک کلمه حرف حساب
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
«حبیبی حسین»
..:.:.سانازیا..:.:.
+
یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ
حوض سلطون
شب و تنهایی عشق
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
دلدارا
پناه خیال
مجله اینترنتی شهر طلائی
جوک بی ادبی
عاطفانه
آقاشیر
امامزاده میر عبداله بزناباد
قرآن
دریـــچـــه
بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
من بی تو باز هم منم ...
عشق در کائنات
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سروش دل
تنهایی
روانشناسی آیناز
کـــــلام نـــو
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
بصیرت مطهر
سایت جامع اطلاع رسانی برای جوانان ایرانی
آوای قلبها...
اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
تنهایی افتاب
نمایندگی دوربین های مداربسته
کوسالان
امام مهدی (عج)
@@@گل گندم@@@
سفیر دوستی
کافه محلی است برای جمع شدن وسرچشمه آغاز زایش هرچشمه است
کلبه عشق
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
کربلا
جوکستان بی تربیتی
کلبهء ابابیل
وبسایت رسمی مهندس امیر مرتضی سعیدی ایلخچی
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
جـــیرفـــت زیـبا

سارا احمدی
مهندسی عمران آبادانی توسعه
ققنوس...
حزب الله
««« آنچه شما خواسته اید...»»»
ashegh
طاقانک
تک درخت
تراوشات یک ذهن زیبا
سکوت سبز
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب BOUYE SIB
@@@این نیزبگذرد@@@
بادصبا
ಌಌتنهاترین عشق یه عاشق دل شکستهಌ᠐
راز رسیدن به شادی و سلامتی
معارف _ ادبیات
پوست مو زیبایی
تنهای تنها
آخرین صاحب لوا
جاده مه گرفته
دخترانی بـرتر از فــرشته
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
تبسمـــــــــــــــی به ناچار
ماتاآخرایستاده ایم
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
مستانه
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
ناز آهو
گیسو کمند
جــــــــــــــــوک نـــــــت
عکس سرا- فقط عکس
عکس های عاشقانه
حقوق دانشگاه پیام نور ایلام
تیشه های اشک
فقط خدا رو عشقه
پاتوق دوستان
بنده ی ناچیز خدا
آزاد
ارمغان تنهایی
فقط عشقو لانه ها وارید شوند(منامن)
سلام آقاجان
ردِ پای خط خطی های من
منطقه آزاد
علی پیشتاز
تنهاترم
محمدمبین احسانی نیا
یادداشتهای فانوس
دوست یابی و ویژگی های دوست
کد تقلب و ترینر بازی ها
ستاره سهیل
داستان های جذاب و خواندنی
عاشقانه
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
یادداشتهای من
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
سرافرازان
*bad boy*
سرزمین رویا
برای اولین بار ...
خاطرات و دل نوشته های دو عاشق
چون میگذرد غمی نیست
بازگشت نیما
دهیاری روستای آبینه(آبنیه)
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
سایه سیاه
رازهای موفقیت زندگی
دوره گرد...طبیب دوار بطبه...
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
بچه های خدایی
مرام و معرفت
خوش آمدید
The best of the best
بوستان گل و دوستان
صفیر چشم انداز ایران
من.تو.خدا
۞ آموزش برنامه نویسی ۞
شبستان
دل شکســــته
یکی هست تو قلبم....
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
یامهدی
تنها هنر
دل نوشته
صوفی نامه
har an che az del barayad
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
شجره طیّبه

دانلود هر چی بخوایی...
نور
Dark Future
مجله مدیران
S&N 0511
**عاشقانه ها**
پنجره چهارمی ها
AminA
نسیم یاران
تبیان
صدای سکوت
(بنفشه ی صحرا)
اندکی صبر سحر نزدیک است....
ابهر شهر خانه های سفید
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
توشه آخرت
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
جزتو
ترخون
عشق پنهان
@@@باران@@@
شروق
Manna
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
پرسش مهر 8
دریایی از غم
طره آشفتگی
...ترنم...
Deltangi
زیبا ترین وبلاگ
ارواحنا فداک یا زینب
علمدار بصیر
کرمان

عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
قمه‏زنی سنت یا بدعت؟
سلام
عطش
حضرت فاطمه(س)
♀ ㋡ JusT fOr fuN ㋡ ♀
اواز قطره
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
آرشیو یادداشت‌ها
دینی
گلچینی از جغرافیای طبیعی و تاریخی افغانستان
آثارتأریخی افغانستان
گلچینی از تاریخ جهان و افغانستان
میراث گرانبهای گذ شتگان چراغی است برآیند گان
کابل و ولایات افغاانستان عزیز
زبان شرین پارسی
وازه نامهء هم زبانان
ادبیات و هنر
پرواز خیال
شعر و ادب
اى الهه عشق مادر!
عاشقانه ها
موزیک و اشعار آهنگهای بهترین اوازخوان افغان احمد ظاهر و دیگران
سیاسی
جامعه شناسی -مردم شناسی
دانستنیهای جالب
طب ورزش صحت وسلامتی
مسائل جنسی خانه و خانواده
آموزش زیبایی
روانشناسی
طب سنتی و نسخه های پزشکی با گیاهان دارویی
غذا موادغذائی و اشامیدنیها
خواص میوه ها و سبزیجات
اخبار
زندگینا مه
داستانهای کوتاه و آموزنده
نجوم فضا وفضانورد ی
کمپیوتر انترنیت و وب نویسی
لطیفه ها اندرز ها و پیامهای کوتاه خواندنی و عالی
طنز
تقویم هجری شمسی اوج درایت فرهنگی ما
سرگرمی ها
معرفی کتاب
تصویر عکس ویدئو فلم
بهترین های خط
جالبترین کارتونها
طالع بیی
یادداشتها
قوانین خواب و رویا وتعبیرخواب
تبریکی و تسلیت
داغ غربت
علمی
تاریخی و اجتماعی
خانهء مشترک ما زمین
اشعار میهنی رزمی و سیاسی
هوا و هوانوردی
آموزش و پرورش
معانی اصطلاحات و تعاریف
دنیای عجاء‏بات