سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بخل ننگ است و ترس نقصان ، و درویشى کند کننده زبان زیرک در برهان ، و تنگدست بیگانه در دیار خود بر همگان . [نهج البلاغه]
یادداشتها و برداشتها
 
عبـــدالرشـــــید بینش

برگی دیگر از وقایع دوران اختناق وستم در افغانســتان

 

عبـــدالرشـــــید بینش

 

       جناب عبدالرشید بیش 83 سال پیش از امروز در شهر کابل چشم بجهان کشوده است. در سن 6 سالگی به مکتب رفت  و هنوز در صنف چهارم بود که  در افغانستان انقلاب رخ داد و امیر حبیب الله کلکانی  به امارت افغانستان رسید. همینکه امیر حبیب الله کلکانی ساقط گردید در 29 اکتوبر 1929ع نادرخان قدرت افغانستان را تصاحب نمود.

       جناب بینش با تأثر می نویسد: "نادر شاه پس از یک مدت کوتاه به کشتار و زندانی ساختن شخصیت های سیاسی و مردمان پرشهرت و صاحب قدرت شروع کرد. باین  عمل ظالمانه  خواست تا به فکر خودش آدمهای روشن فکر و آزادیخواه و ملی گرا را محو یا باسارت کشد و خودرا روحاً از آسیبهای احتمالی آینده آرام سازد. او میگوید : از آنجمله یکی پدرم میرزا عبدالقیوم خان بود که بجرم خدمت بحیث مستوفی ولایت کابل در دوران پادشاهی امیر حبیب الله کلکانی زندانی شد. بعداً سردار محمدهاشم خان , صدراعظم قهار فرمان داد  تا تمام جایداد و هستی و ملک و مال پدر و خانواده پدرم ضبط و مصادره گردد. او با تأثر میگوید: حتی زیورات و ذخیره های نقدی زنها را در منزل ما جمع آوری کردند.

      او میگوید هرچند من خورد سال بودم اما بخاطر دارم که یک روز یک مرد شخ بروت که مسلح و مجهز با تفنگچه بود بایک زن زشت روی وبدخوی از  قوماندانی کابل به منزل ما آمدند و بوسیله این زن بدقیافه از هریک خانمها و دختران خانواده زیورات و حتی انگشتر های یادگاریرا که در انگشت های شان از زمان ازدواج شان بود, کشیدند.  او میگوید اتفاقاً در یک کلک خواهر بزرگم یک انگشتر یاقوت سرخ بودکه از زمان عروسی اش میدرخشید. انگشتردر گوشت وپوست او فرو رفته  بود. هرچند کوشید آنرا از کلک  خود بیرون کند نتوانست. زن پولیس دست بکار شد او هم نتوانست انگشتر را از کلک خواهرم بیرون کند. آن زن پولیس از جای خود بر خاست و گفت انتظار کشید تا از کرنیل مصطفی که در اتاق دیگر بود, هدایت بگیرم.  زن پس از چند دقیقه بر گشت وبه خواهرم گفت که فردا یک زرگر را کرنیل مصطفی باخود می آورد وبا قیچی زرگری انگشتر را قیچی می نمایند.  در این لحظه برادر بزرگم قادرجان داخل اتاق شد و از دیدن زن زشت صورت و موهای پریشان او وسیمای غم آلود و پریده خواهرم هراسان گردید وبا اضطراب ووارخطایی از خواهرم پرسید که: خواهر جان, چه گپ است؟ این خانم اینجا چه میکند؟ شما چرا اینقدر پریشان و متأثر معلوم میشوید؟ واقعه چیست؟ خواهرم با تأثر در حالیکه اشک در چشمانش  جمع بود به برادرم گفت که این همشیره یک پولیس زنانه است و همرای یک منصبدار مردانه از قوماندانی  برای تلاشی و جمع آوری زیورات زنهای خانه ما آمده اند. زیورات را از همه اعضای خانواده ما جمع آوری کرده اند. فقط این انگشتری لعنتی من که 25 سال است از شب نکاح خود در کلک خود دارم در انگشتم گور رفته بیرون نمیشود. میگویند که فردا یک زرگر را می آورند تا با قیچی زرگری انگشتر را در کلکم قیچی کند و از انگشتم بکشد. برادرم که یک جوان احساساتی  وپرشور بود ازاین سخن خواهرم بر آشفته شد و خطاب به زن پولیس گفت: همشیره جان, شما اززنهای خانواده ما چقدر زیور جمع کرده باشید؟ زن پولیس گفت که کرنیل مصطفی در خانه عقب نشسته است میتواند جواب سوال شمارا بگوید. برادرم با یک گام خودرا به خانه عقبی رسانید وبایک جرئت و شهامت فوق العاده از کرنیل مصطفی پرسید؟ در کلک خواهرم یک انگشتر محکم شده وشما میخواهید فردا زرگر بیاورید تا آنرا قیچی کند. آیا نمیشود که سنگ یاقوت آنرا از روی انگشتر بکشید و طلای آنرا در کلکش بگذاریم؟  زیرا آوردن زرگر و قیچی کردن در کوچه ما آوازه بد را می انــــــدازد.

      برعلاوه وقتی شما نگین را که قیمتی و پر ارزش است  بگیرید, باقی قیمت طلای کهنه آن آنقدر نیست که با خروج آن کلک, بیچاره خواهرم را آزارو آسیب برسانید. خواهش میکنم این خواسته مارا قبول کنید. کرنیل مصطفی به فکر رفت وپس از چند لحظه گفت بشرطیکه قیمت طلای انگشتر را بصورت نقد برایم بپردازید تا فردا مسؤل نشوم. برادرم این پیشنهاد کرنیل مصطفی را پذیرفت و دعوا به همین جا خاتمه یافت.

       مزید بر این واقعه جبارانه عمال نادرخان, او میگوید این تمامش نیست یک روز وقتی سر ساعت صبح به مکتب رفتم معلم زبان فارسی دری ما سید حبیب الله خان مرا اشارت کرد و بسوی خود خواست وقتی پیش رفتم آهسته بمن گفت که خودت یکبار به دفتر مکتب بروکه ترا خواسته اند. باشتاب دهلیز طویل عمارت را طی کرده داخل اداره مکتب شدم. معاون مکتب محمد ایوب خان که در لب بالایی خود یک چاک داشت از جایش بر خواست وبا لطف و محبت تمام به فرقم دست کشید و مرا درگوشه اتاق برد وباآواز بسیار ملایم بمن گفت: رشید جان پسرم تو پس بخانه برو و چند روز بمکتب نیا. من با همان روحیه کودکانه خود درک کردم که این حکم یقیناً به محبوس شدن پدر و برادرانم ارتباط دارد.  من با یک جهان عقده و نا امیدی  و اندوه بنابر حکم  ظالمانه نادری راهی خانه شدم. عقده گلویم را گرفته بود, اشک از چشمانم میریخت, نفس زنان با طبراق به پشت وارد منزل شدم.  یکه راست بسوی مطبخ خانه رفتم. میدانستم که مادرم در آنجا نان پخته میکند. داخل شدم, وقتی مادرم مرا دید فریادکشید وگفت: چرا زود آمدی؟ ناجورشدی؟ ووقتی اشک را در چشمانم دید که پیوسته برویم میغلطد وارخطا شد. وبایک جست مرا در بغل گرفت  , رویم را بوسید و باز پرسید که چرا از مکتب زود آمدم؟ بالاخره که عقده ام کمی باز شده بود با صدای گریه آلود, گفتم مادرجان: مرا از مکتب کشیدند. مدیرمکتب گفت که دیگر به مکتب نیا... مادرم با تعجب و اضطراب پرسید که نگفتند که چرا؟ گفتم نه... شاید بخاطر زندانی شدن پدرم. مادرم مرا بسیار نوازش داد و گفت غصه نخور , جانم همه کار ها را خدا آسان میکند.

       جناب بینش هنوز در صنف چهارم بود که در گیر و دار سیاسی و بجرم خدمت در دوران امیر حبیب الله کلکانی پدرش میرزا عبدالقیوم خان مستوفی ولایت کابل زندانی گردید وهاشم خان جابرمال و دارایی شان را ضبط کرد. او وسایر اطفال خانواده اش از مکتب و درس محروم گردانیده شدند.

       مادرش دیگر زندگانی را در خانه  میرزا عبدالقیوم خان  شوهرش در گذر سردارجانخان تنگ یافت و تصمیم گرفت با مال و منال باقیمانده بخانه مادری خود در کوچه قاضی فیض الله خان نقل مکان نماید. در آنجا تربیه و تعلیم شان را مامایش  عبدالرحیم رحیمی بدوش گرفت.  هنوز یک سال از زندگی شان در کوچه قاضی فیض الله خان نگذشته بود که محمد ابراهیم خلیل با خواهرش عقد ازدواج بست.

       محمد ابراهیم خلیل که شخص فرهنگی, ادیب و شاعر بود و در خطاطی دست بالا داشت اورا تعلیم خط و کتابت داد.  بعداً در مؤسسه بانک ملی که تازه در سال 1314 بوسیله عبدالمجید خان زابلی تأسیس یافته بود شامل وظیفه ساخت. او پله های پیشرفت و ترقی را در در بانک ملی پیمود تا که به سن وسال پختگی رسید. او در همان سالها مادر مهربان خود را نیز از دست داد و با برادرش  در همان کوچه با مامای خود زندگی داشتند.

       میرزا عبدالقیوم خان در صدارت شاه محمود خان از زندان آزاد گردید و  جناب بینش با پدر یکجا در همان کوچه قاضی فیض الله خان سکونت اختیار کردند. تا که در جولای سال 1943 ازدواج کرد . هنوز یک سال و نیم از ازدواج شان نگذشته بود که جناب بینش بحیث نماینده بانک ملی افغانستان در شهر کویته مقرر شد. بعد از دوسال ماموریت در کویته خانمش وفات یافت و در همان محل  مدفون گردید. او بعداً در 18 جنوری 1948 نماینده بانک ملی در بمبئی مقرر گردید. بعد از دوسال دوباره به کابل آمد و بحیث مدیر عمومی مامورین بانک ملی تقرر یافت. بعد از پنج سال خدمت درین پست بحیث معاون  شرکت صادراتی قره قل گماشته شد. بعد از پنج سال خدمت بحیث معاون در سال 1970 بــــرای یک سفر کوتاه  غرض اشترا ک در لیلام  پوست قره قل به نیو یارک رفت. ازین سفر مؤفقانه اش  شرکت یک هزار دالر امریکایی بوی پاداش داد.

       بعد از سفر نیو یارک در اپریل سال 1971 بحیث معاون شرکت  بیمه ملی افغانستان  مقرر گردید. اوبرای تکمیل معلومات در بیمه در 17  جون 1972 عازم لندن گردید. بعد تکمیل کورسها دوباره به وطن آمد و از طرف هیأت مدیره به صفت رئیس بیمه افغان مقرر گردید. محترم بینش این وظیفه را تا رویداد هفتم ثور 1357 بدوش داشتند.

       بعد از رویداد هفتم ثور مانند سایر افغانها او هم نتوانست در زیر فشار اربابان کمونستی به حیات خود در افغانستان ادامه بدهد مجبور شد کشور را ترک گوید.  او در ابتدا در ماه می 1981 به هندوستان آمده وسپس با تمام اعضای فامیل راهی ایالات متحده امریکا شده و در ایالت کلیفور نیا شهرک زیبای فریمونت مسکون گردید.

       از کارهای فرهنگی جناب عبدالرشید بینش در فریمونت, کلیفورنیا همکاری و نشر مجله خراسان بود که به سر دبیری محمد قوی کوشان و فریده جان انوری از مرکز کلتوری فریمونت به نشر میرسید میباشد. جناب بینش بعلاوه تهیه مضامین و مقالات بخش خطاطی  این نشریه وزین را نیز بدوش داشتند. بعلاوه جناب بینش بگفته خودش یاد مانده های زندگی خود را جمع  کرده کتابی تحت عنوان "بارقه های بینش" درسال 2002 به نشر رسانیده است. بگفته خودش این کتاب طرف استقبال افغانستانیهای ایالات متحده واقع شد و بزودی نایاب گردید.

       جناب بینش در حال حاضر در فریمونت کلیفورنیا با اعضای خانواده زندگی دارد. مصروف کارهای فرهنگی میباشد. برای این خادم فرهنگ اصیل افغانستان عمر دراز و پر بار آرزو کرده دوام حیات گرانمایه شانرا  از خداوند خواهانیم.

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/3/22:: 4:12 صبح     |     () نظر
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
حاج آقاشون
EMOZIONANTE
upturn یعنی تغییر مطلوب
همفکری
عاشقان
به سوی فردا
عشق و شکوفه های زندگی
اگه باحالی بیاتو
دیار عاشقان
فرزانگان امیدوار
شین مثل شعور
(( همیشه با تو ))
در انتظار آفتاب
خورشید تابنده عشق
آیینه های ناگهان
تمیشه
***جزین***
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
پرسه زن بیتوته های خیال
ای لاله ی خوشبو
همنشین
به وبلاگ بیداران خوش آمدید
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
آخرالزمان و منتظران ظهور
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
لیلای بی مجنون
به سوی آینده
عشق سرخ من
یا امیر المومنین روحی فداک
نگاهی به اسم او
ایران
آموزه ـ AMOOZEH.IR
و رها می شوم آخر...؟!!
جلوه
بی نشانه
PARSTIN ... MUSIC
رهایی
قعله
دارالقران الکریم جرقویه علیا
alone
منتظر ظهور
علی اصغربامری
پارمیدای عاشق
دلبری
نظرمن
هو اللطیف
افســـــــــــونگــــر

جاده های مه آلود
جوان ایرانی
hamidsportcars
پوکه(با شهدا باشیم)
*پرواز روح*
عصر پادشاهان
جمعه های انتظار
سپیده خانم
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند) HADERBAD SHENASI
بندیر
شقایقهای کالپوش
لنگه کفش
د نـیـــای جـــوانـی
قلمدون
نهان خانه ی دل
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
یه گفتگوی رودر رو
پرواز تا یکی شدن
بچه مرشد!
سکوت ابدی
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
*تنهایی من*
سرای اندیشه
SIAH POOSH
بلوچستان
خاکستر سرد
شجره طیبه صالحین ،حلقه ریحانه
شوالیه سیاه
خندون
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
محفل آشنایان((IMAN))
.:: بوستان نماز ::.
ای نام توبهترین سر آغاز
هه هه هه.....
سه ثانیه سکوت
►▌ استان قدس ▌ ◄
بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.

مهر بر لب زده
نغمه ی عاشقی
امُل جا مونده
هفت خط
محمد جهانی
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
ارتش دلاور
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
فانوسهای خاموش
گروه تک تاز
مقاله،پایان نامه،پرو‍ژه،کتاب الکترونیک،تحقیق،جزوه،نمونه سوال و..
سیب سبز
دانشگاه آزاد الیگودرز
فریاد بی صدا
اکبر پایندان
کانون فرهنگی شهدای شهریار
پژواک
تخریبچی ...
عاشقانه
geleh.....
بــــــــــــــهــــــــــــار
****شهرستان بجنورد****
وبلاگ آموزش آرایشگری
یک کلمه حرف حساب
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
«حبیبی حسین»
..:.:.سانازیا..:.:.
+
یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ
حوض سلطون
شب و تنهایی عشق
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
دلدارا
پناه خیال
مجله اینترنتی شهر طلائی
جوک بی ادبی
عاطفانه
آقاشیر
امامزاده میر عبداله بزناباد
قرآن
دریـــچـــه
بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
من بی تو باز هم منم ...
عشق در کائنات
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سروش دل
تنهایی
روانشناسی آیناز
کـــــلام نـــو
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
بصیرت مطهر
سایت جامع اطلاع رسانی برای جوانان ایرانی
آوای قلبها...
اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
تنهایی افتاب
نمایندگی دوربین های مداربسته
کوسالان
امام مهدی (عج)
@@@گل گندم@@@
سفیر دوستی
کافه محلی است برای جمع شدن وسرچشمه آغاز زایش هرچشمه است
کلبه عشق
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
کربلا
جوکستان بی تربیتی
کلبهء ابابیل
وبسایت رسمی مهندس امیر مرتضی سعیدی ایلخچی
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
جـــیرفـــت زیـبا

سارا احمدی
مهندسی عمران آبادانی توسعه
ققنوس...
حزب الله
««« آنچه شما خواسته اید...»»»
ashegh
طاقانک
تک درخت
تراوشات یک ذهن زیبا
سکوت سبز
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب BOUYE SIB
@@@این نیزبگذرد@@@
بادصبا
ಌಌتنهاترین عشق یه عاشق دل شکستهಌ᠐
راز رسیدن به شادی و سلامتی
معارف _ ادبیات
پوست مو زیبایی
تنهای تنها
آخرین صاحب لوا
جاده مه گرفته
دخترانی بـرتر از فــرشته
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
تبسمـــــــــــــــی به ناچار
ماتاآخرایستاده ایم
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
مستانه
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
ناز آهو
گیسو کمند
جــــــــــــــــوک نـــــــت
عکس سرا- فقط عکس
عکس های عاشقانه
حقوق دانشگاه پیام نور ایلام
تیشه های اشک
فقط خدا رو عشقه
پاتوق دوستان
بنده ی ناچیز خدا
آزاد
ارمغان تنهایی
فقط عشقو لانه ها وارید شوند(منامن)
سلام آقاجان
ردِ پای خط خطی های من
منطقه آزاد
علی پیشتاز
تنهاترم
محمدمبین احسانی نیا
یادداشتهای فانوس
دوست یابی و ویژگی های دوست
کد تقلب و ترینر بازی ها
ستاره سهیل
داستان های جذاب و خواندنی
عاشقانه
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
یادداشتهای من
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
سرافرازان
*bad boy*
سرزمین رویا
برای اولین بار ...
خاطرات و دل نوشته های دو عاشق
چون میگذرد غمی نیست
بازگشت نیما
دهیاری روستای آبینه(آبنیه)
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
سایه سیاه
رازهای موفقیت زندگی
دوره گرد...طبیب دوار بطبه...
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
بچه های خدایی
مرام و معرفت
خوش آمدید
The best of the best
بوستان گل و دوستان
صفیر چشم انداز ایران
من.تو.خدا
۞ آموزش برنامه نویسی ۞
شبستان
دل شکســــته
یکی هست تو قلبم....
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
یامهدی
تنها هنر
دل نوشته
صوفی نامه
har an che az del barayad
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
شجره طیّبه

دانلود هر چی بخوایی...
نور
Dark Future
مجله مدیران
S&N 0511
**عاشقانه ها**
پنجره چهارمی ها
AminA
نسیم یاران
تبیان
صدای سکوت
(بنفشه ی صحرا)
اندکی صبر سحر نزدیک است....
ابهر شهر خانه های سفید
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
توشه آخرت
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
جزتو
ترخون
عشق پنهان
@@@باران@@@
شروق
Manna
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
پرسش مهر 8
دریایی از غم
طره آشفتگی
...ترنم...
Deltangi
زیبا ترین وبلاگ
ارواحنا فداک یا زینب
علمدار بصیر
کرمان

عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
قمه‏زنی سنت یا بدعت؟
سلام
عطش
حضرت فاطمه(س)
♀ ㋡ JusT fOr fuN ㋡ ♀
اواز قطره
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
آرشیو یادداشت‌ها
دینی
گلچینی از جغرافیای طبیعی و تاریخی افغانستان
آثارتأریخی افغانستان
گلچینی از تاریخ جهان و افغانستان
میراث گرانبهای گذ شتگان چراغی است برآیند گان
کابل و ولایات افغاانستان عزیز
زبان شرین پارسی
وازه نامهء هم زبانان
ادبیات و هنر
پرواز خیال
شعر و ادب
اى الهه عشق مادر!
عاشقانه ها
موزیک و اشعار آهنگهای بهترین اوازخوان افغان احمد ظاهر و دیگران
سیاسی
جامعه شناسی -مردم شناسی
دانستنیهای جالب
طب ورزش صحت وسلامتی
مسائل جنسی خانه و خانواده
آموزش زیبایی
روانشناسی
طب سنتی و نسخه های پزشکی با گیاهان دارویی
غذا موادغذائی و اشامیدنیها
خواص میوه ها و سبزیجات
اخبار
زندگینا مه
داستانهای کوتاه و آموزنده
نجوم فضا وفضانورد ی
کمپیوتر انترنیت و وب نویسی
لطیفه ها اندرز ها و پیامهای کوتاه خواندنی و عالی
طنز
تقویم هجری شمسی اوج درایت فرهنگی ما
سرگرمی ها
معرفی کتاب
تصویر عکس ویدئو فلم
بهترین های خط
جالبترین کارتونها
طالع بیی
یادداشتها
قوانین خواب و رویا وتعبیرخواب
تبریکی و تسلیت
داغ غربت
علمی
تاریخی و اجتماعی
خانهء مشترک ما زمین
اشعار میهنی رزمی و سیاسی
هوا و هوانوردی
آموزش و پرورش
معانی اصطلاحات و تعاریف
دنیای عجاء‏بات