گر به خود محکم شوی ….
موج را از سینهء دریا گسستن می توان
بحر بی پایان به جوی خویش بستن می توان
از نوایی می توان ، یک شهردل در خون نشاند
یک چمن گل ، از نسیمی سینه خستن می توان
می توان جبریل را گنجشک دست آموز کرد
شهپرش با موی آتش دیده بستن می توان
ای سکندر، سلطنت نازکتر از جام جم است
یک جهان آیینه از سنگی شکستن می توان
گر به خود محکم شوی ، سیل بلا انگیز چیست ؟
مثل گوهر، در دل دریا ، نشستن می توان …
من فقیر بی نیازم ، مشربم این است و بس …
مومیایی خواستن نتوان ، شکستن می توان
اقبا ل لاهوری
کلمات کلیدی: