این کشمکشى سیاسى است
10"جنگ طولانى با تروریسم"، یعنى جنگ قدرت آمریکا با اسلام سیاسى، پس از افغانستان ماهیتا کشمکشى سیاسى خواهد بود، حاى اگر طرفین در مقاطعى دست به اقدامات نظامى موضعى و عملیات تروریستى علیه یکدیگر بزنند. هدف این جنگ از جانب آمریکا حذف اسلام سیاسى نیست. برخلاف احسنت گویى هاى تبلیغى دوم خردادى ها این جناب خاتمى و سیاست مدبرانه اش نبود که "ایران را از بمباران نجات داد". حمله به ایران و چنین بمبارانى اساسا در دستور غرب نیست. این تصور که پس از افغانستان آمریکا یکى پس از دیگرى با کشورهایى که زمانى تروریست خوانده است وارد جنگ میشود فوق العاده سطحى است. هدف غرب در این زورآزمایى نه نابودى اسلام سیاسى و یا حتى لزوما سرنگونى دول اسلامى، بلکه قبولاندن هژمونى سیاسى اش به جنبش اسلامى و تعیین مقررات بازى است. از نظر آمریکا این جنبش باید حدود خود را بشناسد. باید قلمرو عملیاتى خودش را به منطقه محدود کند، مکان خویش و جایگاه ویژه آمریکا را بفهمد. نه فقط دولتهاى اسلامى میتوانند سر کار باشند، بلکه حتى تروریسم هم مجاز است، مشروط بر اینکه قربانى این تروریسم کمونیستها و چپها در ایران و افغانستان و پاکستان و ترکیه باشند. اما حمله در خاک خود آمریکا دیگر غلط زیادى است. آمریکا میخواهد این درس و این موازنه را به خاورمیانه ببرد.
11
این یک جنگ قدرت است و نه یک کشمکش بر سر اسلام، لیبرالیسم، دموکراسى غربى، آزادى، مدنیت، امنیت یا تروریسم. این نبردى است میان ابر قدرت آمریکا با یک جنبش سیاسى مدعى قدرت در خاورمیانه، با یک دامنه عمل جهانى، براى تعریف یک موازنه سیاسى و ترسیم قلمروهاى نفوذ و هژمونى خویش. غرب در پى ایجاد دموکراسى هاى غربى در خاورمیانه نیست. آمریکا و پاکستان و ایران و طیف وسیع مرتجعین در منطقه دارند از هم اکنون براى تحمیل یک حکومت استبدادى و عقب مانده دیگر بر مردم افغانستان با هم بند و بست میکنند. ایران و عربستان و پاکستان و شیخ نشین هاى خلیج، این مرتجع ترین رژیمهاى جهان امروز، متحدین رسمى و عملى غرب در این کشمکش اند. حتى در صورت سقوط دولتهاى اسلامى، آلترناتیو حکومتى مورد نظر غرب در منطقه احزاب راست ارتجاعى و نظامهاى پلیسى و نظامى خواهد بود.
کلمات کلیدی: