سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دنیا پس از سرکشى روى به ما نهد ، چون ماده شتر بدخو که به بچه خود مهربان بود ، سپس این آیه را خواند « و مى‏خواهیم بر آنان که مردم ناتوانشان شمرده‏اند منّت نهیم و آنان را امامان و وارثان گردانیم . » [نهج البلاغه]
یادداشتها و برداشتها
 
گزارشى از زندگى دردناک یک دختر 13 ساله افغانى در کویته پاکستان

گزارشى از زندگى دردناک یک دختر 13 ساله افغانى در کویته پاکستان

باورتان نمیشود! اما واقعى است

سولماز سعیدى

01.08.07


یک روز برای تمدید برگه یو ان به دفتر سازمانه ملل رفته بودم و در اتاق انتظار نشسته بودم. یک طرف اتاق زنی جوان که بنظر میومد 25 یا 26 سال داشته باشد در گوشه ای روی نیمکت چهار زانو نشسته بود و نوزادی در بقل داشت.

پرسیدم: اهل کجا هستی؟

جواب داد: افغانستان

پرسیدم: اسمت چیه

گفت: عاطفه

پرسیدم: این بچه خودته؟

عاطفه: بله

پرسیدم: اینجا چکار داری؟

عاطفه: کمک میخوام

با گفتن این جمله چشماش پر از اشک شد و دستی به سر نوزادش کشید و پرسید: اینجا واقعاً کمک می کنن؟

ازش پرسیدم مشکلت چیه؟

با همون لهجه شیرین دری گفت:

بابام منو فروخت. شوهرم منو به این جا اورد. شوهرم از من خیلی بزرگتره، از زن قبلیش 3 تا دختر داره.چند ماه بعد از ازدواج، مادر شوهرم و شوهرم فکر کردن که نازام. در اون خونه بجای عروس کارگر همه افراد خونه بودم

پرسیدم اون موقع چند سالت بود؟

به من نگاهی کرد و گفت: درست نمی دانم، اما گمان کنم 10 سال داشتم.

از او پرسیدم: الان چند سال داری؟

گفت:فکر کنم 3 سال میگذره از عروسیم

تعجب کردم اخه چهرش بیشتر از 13 سال میخورد

بهش گفتم: خوب تعریف کن بعدش چی شد؟

گفت: وقتی حامله شدم شوهرم مرا میزد که اگر بچه پسر نباشه می کشمت. وقتی این بچه به دنیا امد دختر بود. شوهرم مرا با همان حال خراب به باد کتک کشید که تو شوم هستی. به من غذا نمیدادن، شیر کافی نداشتم. مادر شوهرم نمیگذاشت به بچه شیر بدهم. تا این که بعد از 40 روز مرا دوباره به افغانستان برد و به پدرم گفت که می خواهد مرا طلاق بدهد. پدرم با شنیدن این حرف دستم را گرفت و به طرف در پرتاب کرد و گفت من 5 دختر دیگر هم دارم که هنوز شوهر ندادم .من اینجا به این دختر نه نان دارم بدهم و نه جا. این را ببر در خانه ات کلفتى کند اما به من پس نده

عاطفه همین طور که تعریف می کرد لبهاش میلرزید. درد بی کسی رو به آسانی میشد از چشماش خوند. از گوشه چشمش یه قطره اشک چکید و با گوشه چادرش اشکاش رو پاک کرد که من نبینمشون. پاشدم و از آب سردکن کنار اتاق یه کم آب بهش دادم. بهش گفتم: اگه تکرار اون ماجرا ها عذابت میده ولش کن، نمیخواد تعریف کنی.

بهم گفت: تا حالا احساس کردی مرده ای اما داری راه میری؟ بعدش بدون این که منتظر جوابش بشه شروع به تعریف باقی ماجرا شد

می گفت:شوهرم من را به خانه خودش برگرداند. اما 5 روز پیش طلاقم داد و مرا از خانه بیرون انداخت. این چند روز را در خانه یکی از همسایه هایم گذروندم . آنه یوان را به من معرفی کردند. بعد ادامه داد: خیلی تنهام. با یه بچه کوچک کجا بروم نمی دانم!؟ من حتی پولی ندارم که برای بچه ام شیر تهیه کنم. شیر من خودم اصلاً کافی نیست، دخترم با شیره من سیر نمیشود. مدام گریه میکنه.

راست میگفت بچه بغلش خیلی گریه میکرد. چشمانش پر از اشک شده بود و خیره به دخترش نگاه میکرد

پرسیدم : خوب حالا چیکار می خواهی بکنی؟

گفت: نمی دانم اینجا کسی را ندارم و پدرم هم در افغانستان مرا قبول نمی کند.

پرسیدم: خوب آنجا دوستی اشناییی که دلش بسوزد و تو را قبول کند نداری؟

گفت: نه. کی در این فقر حاضر می شه نان خورهایش را زیاد کنه؟ تازه من کسی را ندارم. وقتی پدرم مرا در خانه اش راه ندهد کی به من با داشتن یک بچّه اطمینان میکنه؟.

پرسیدم : تا وقتی که از اینجا جواب بگیری می خواهی چه کار کنی؟ اینجا که همین امروز جوابتو نمیدن

گفت : نمیدانم. در خانه همسایه هم ماندنم مناسب نیست، شوهرش هی به زنش نق می زنه که چرا من را راه داده.

میخواستم بیشتر باعاطفه حرف بزنم. اما مرا صدا کردن که داخل بروم. داخل که میرفتم از او خواستم اگر وقتش اجازه می داد منتظر من بماند و او هم قبول کرد.

خیلی دلم میخواست میتوانستم حداقل کمک کوچکی به او بکنم امّا موقعیتم به من این اجازه را نمیداد.

وقتی برگشتم آنجا نبود . از نگهبان در پرسیدم که عاطفه کجاست؟

گفت: که چون وقت قبول درخواست ها تمام شده بود برگه ای از او نگرفتند و او را برای رد کردن برگه درخواست کمکش فردا وقت دادند.

وقتی شنیدم که فردا قرار است دوباره بیاید با این که میدانستم شاید نتوانم به او هیچ کمکی کنم خوشحال شدم. چون احساس میکردم وقتی با من حرف می زد آرام تر می شد. دوست داشتم حرف هایش را بشنوم هنوز دلم میخواست سوالی که از من پرسیده بود که تا حالا احساس کردی مرده ای اما داری راه میری؟ را جواب دهم.

برای همین فردای آن روز صبح خیلی زودتر از وقت از خانه خارج شدم، چون باید نصف راه را پیاده می رفتم، زیرا راستش پولم برای رفت و برگشت کافی نبود برای همین این تصمیم را گرفتم. به آنجا که رسیدم هنوز وقت اداری شروع نشده بود و هنوز هیچکس آنجا نیامده بود.

خیلی منتظرش ماندم آن روز هم وقت قبول در خواست ها گذشت امّا عاطفه نیامد. نمی دانم چرا اینقدر دل میخواست که او را دوباره ببینم، با این که فقط یک بار اورا دیده بودم. دل هره ای برای او در دلم بود و هنوز هست، نمی دانم او کجا رفت و چه کرد؟! اما مطمئن هستم شرایط سختی خواهد داشت. من حتی برایش پیغام گذاشتم اما هیچ خبری تا امروز از او نشد.

بار ها پیش خودم فکر کردم که عاطفه تنها دختر افغانی نبود که این بر سرش آمده بود. شاید هزاران دختر افغان دیگر نیز طعمه این نادانی های خانواده قرار می گیرند . بر سر انها چه خواهد آمد؟

زیاد شنیده ام که در این شهر (پاکستان، کوئته) اکثر دختران خود فروش، یا دختران ایرانی هستند که آنها را با نشان دادن هزار امید و آرزو برای فردا به انجا آورده و می فروشند ویا دختران افغانی هستند که یا خانواده آنها، آنها را به خاطر قرض های که ادا کردنش ممکن نبوده ،فروخته اند به آدم های که برای در امد خود از فروش جسم این دخترا استفاده می کنند.

گناه این دختران چیست؟ یعنی شمع زندگی این بی گناهان باید در همین گنداب ها بسوزد تا خاموش شود... و ما این سوختنها را ببینیم و هیچ نکنیم؟

می ترسم که عاطفه
نیز به این گنداب کشیده شود فقط برای این که دخترش گشنه نماند.

چه باید کرد؟

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/9/1:: 4:17 عصر     |     () نظر
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
حاج آقاشون
EMOZIONANTE
upturn یعنی تغییر مطلوب
همفکری
عاشقان
به سوی فردا
عشق و شکوفه های زندگی
اگه باحالی بیاتو
دیار عاشقان
فرزانگان امیدوار
شین مثل شعور
(( همیشه با تو ))
در انتظار آفتاب
خورشید تابنده عشق
آیینه های ناگهان
تمیشه
***جزین***
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
پرسه زن بیتوته های خیال
ای لاله ی خوشبو
همنشین
به وبلاگ بیداران خوش آمدید
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
آخرالزمان و منتظران ظهور
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
لیلای بی مجنون
به سوی آینده
عشق سرخ من
یا امیر المومنین روحی فداک
نگاهی به اسم او
ایران
آموزه ـ AMOOZEH.IR
و رها می شوم آخر...؟!!
جلوه
بی نشانه
PARSTIN ... MUSIC
رهایی
قعله
دارالقران الکریم جرقویه علیا
alone
منتظر ظهور
علی اصغربامری
پارمیدای عاشق
دلبری
نظرمن
هو اللطیف
افســـــــــــونگــــر

جاده های مه آلود
جوان ایرانی
hamidsportcars
پوکه(با شهدا باشیم)
*پرواز روح*
عصر پادشاهان
جمعه های انتظار
سپیده خانم
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند) HADERBAD SHENASI
بندیر
شقایقهای کالپوش
لنگه کفش
د نـیـــای جـــوانـی
قلمدون
نهان خانه ی دل
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
یه گفتگوی رودر رو
پرواز تا یکی شدن
بچه مرشد!
سکوت ابدی
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
*تنهایی من*
سرای اندیشه
SIAH POOSH
بلوچستان
خاکستر سرد
شجره طیبه صالحین ،حلقه ریحانه
شوالیه سیاه
خندون
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
محفل آشنایان((IMAN))
.:: بوستان نماز ::.
ای نام توبهترین سر آغاز
هه هه هه.....
سه ثانیه سکوت
►▌ استان قدس ▌ ◄
بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.

مهر بر لب زده
نغمه ی عاشقی
امُل جا مونده
هفت خط
محمد جهانی
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
ارتش دلاور
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
فانوسهای خاموش
گروه تک تاز
مقاله،پایان نامه،پرو‍ژه،کتاب الکترونیک،تحقیق،جزوه،نمونه سوال و..
سیب سبز
دانشگاه آزاد الیگودرز
فریاد بی صدا
اکبر پایندان
کانون فرهنگی شهدای شهریار
پژواک
تخریبچی ...
عاشقانه
geleh.....
بــــــــــــــهــــــــــــار
****شهرستان بجنورد****
وبلاگ آموزش آرایشگری
یک کلمه حرف حساب
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
«حبیبی حسین»
..:.:.سانازیا..:.:.
+
یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ
حوض سلطون
شب و تنهایی عشق
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
دلدارا
پناه خیال
مجله اینترنتی شهر طلائی
جوک بی ادبی
عاطفانه
آقاشیر
امامزاده میر عبداله بزناباد
قرآن
دریـــچـــه
بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
من بی تو باز هم منم ...
عشق در کائنات
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سروش دل
تنهایی
روانشناسی آیناز
کـــــلام نـــو
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
بصیرت مطهر
سایت جامع اطلاع رسانی برای جوانان ایرانی
آوای قلبها...
اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
تنهایی افتاب
نمایندگی دوربین های مداربسته
کوسالان
امام مهدی (عج)
@@@گل گندم@@@
سفیر دوستی
کافه محلی است برای جمع شدن وسرچشمه آغاز زایش هرچشمه است
کلبه عشق
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
کربلا
جوکستان بی تربیتی
کلبهء ابابیل
وبسایت رسمی مهندس امیر مرتضی سعیدی ایلخچی
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
جـــیرفـــت زیـبا

سارا احمدی
مهندسی عمران آبادانی توسعه
ققنوس...
حزب الله
««« آنچه شما خواسته اید...»»»
ashegh
طاقانک
تک درخت
تراوشات یک ذهن زیبا
سکوت سبز
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب BOUYE SIB
@@@این نیزبگذرد@@@
بادصبا
ಌಌتنهاترین عشق یه عاشق دل شکستهಌ᠐
راز رسیدن به شادی و سلامتی
معارف _ ادبیات
پوست مو زیبایی
تنهای تنها
آخرین صاحب لوا
جاده مه گرفته
دخترانی بـرتر از فــرشته
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
تبسمـــــــــــــــی به ناچار
ماتاآخرایستاده ایم
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
مستانه
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
ناز آهو
گیسو کمند
جــــــــــــــــوک نـــــــت
عکس سرا- فقط عکس
عکس های عاشقانه
حقوق دانشگاه پیام نور ایلام
تیشه های اشک
فقط خدا رو عشقه
پاتوق دوستان
بنده ی ناچیز خدا
آزاد
ارمغان تنهایی
فقط عشقو لانه ها وارید شوند(منامن)
سلام آقاجان
ردِ پای خط خطی های من
منطقه آزاد
علی پیشتاز
تنهاترم
محمدمبین احسانی نیا
یادداشتهای فانوس
دوست یابی و ویژگی های دوست
کد تقلب و ترینر بازی ها
ستاره سهیل
داستان های جذاب و خواندنی
عاشقانه
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
یادداشتهای من
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
سرافرازان
*bad boy*
سرزمین رویا
برای اولین بار ...
خاطرات و دل نوشته های دو عاشق
چون میگذرد غمی نیست
بازگشت نیما
دهیاری روستای آبینه(آبنیه)
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
سایه سیاه
رازهای موفقیت زندگی
دوره گرد...طبیب دوار بطبه...
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
بچه های خدایی
مرام و معرفت
خوش آمدید
The best of the best
بوستان گل و دوستان
صفیر چشم انداز ایران
من.تو.خدا
۞ آموزش برنامه نویسی ۞
شبستان
دل شکســــته
یکی هست تو قلبم....
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
یامهدی
تنها هنر
دل نوشته
صوفی نامه
har an che az del barayad
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
شجره طیّبه

دانلود هر چی بخوایی...
نور
Dark Future
مجله مدیران
S&N 0511
**عاشقانه ها**
پنجره چهارمی ها
AminA
نسیم یاران
تبیان
صدای سکوت
(بنفشه ی صحرا)
اندکی صبر سحر نزدیک است....
ابهر شهر خانه های سفید
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
توشه آخرت
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
جزتو
ترخون
عشق پنهان
@@@باران@@@
شروق
Manna
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
پرسش مهر 8
دریایی از غم
طره آشفتگی
...ترنم...
Deltangi
زیبا ترین وبلاگ
ارواحنا فداک یا زینب
علمدار بصیر
کرمان

عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
قمه‏زنی سنت یا بدعت؟
سلام
عطش
حضرت فاطمه(س)
♀ ㋡ JusT fOr fuN ㋡ ♀
اواز قطره
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
آرشیو یادداشت‌ها
دینی
گلچینی از جغرافیای طبیعی و تاریخی افغانستان
آثارتأریخی افغانستان
گلچینی از تاریخ جهان و افغانستان
میراث گرانبهای گذ شتگان چراغی است برآیند گان
کابل و ولایات افغاانستان عزیز
زبان شرین پارسی
وازه نامهء هم زبانان
ادبیات و هنر
پرواز خیال
شعر و ادب
اى الهه عشق مادر!
عاشقانه ها
موزیک و اشعار آهنگهای بهترین اوازخوان افغان احمد ظاهر و دیگران
سیاسی
جامعه شناسی -مردم شناسی
دانستنیهای جالب
طب ورزش صحت وسلامتی
مسائل جنسی خانه و خانواده
آموزش زیبایی
روانشناسی
طب سنتی و نسخه های پزشکی با گیاهان دارویی
غذا موادغذائی و اشامیدنیها
خواص میوه ها و سبزیجات
اخبار
زندگینا مه
داستانهای کوتاه و آموزنده
نجوم فضا وفضانورد ی
کمپیوتر انترنیت و وب نویسی
لطیفه ها اندرز ها و پیامهای کوتاه خواندنی و عالی
طنز
تقویم هجری شمسی اوج درایت فرهنگی ما
سرگرمی ها
معرفی کتاب
تصویر عکس ویدئو فلم
بهترین های خط
جالبترین کارتونها
طالع بیی
یادداشتها
قوانین خواب و رویا وتعبیرخواب
تبریکی و تسلیت
داغ غربت
علمی
تاریخی و اجتماعی
خانهء مشترک ما زمین
اشعار میهنی رزمی و سیاسی
هوا و هوانوردی
آموزش و پرورش
معانی اصطلاحات و تعاریف
دنیای عجاء‏بات