شب قدر
امشب در کوچه های عشق و نیاز پرسه میزنم ،
وروح عاشقم مهمان سفر? روشن مهتاب است،
زمزم? عاشقان بیدار،
پیمان? مستان هشیار،
صدای سرود سبز سپیدار،
ومن به دروازه های ایمان رسیدم،
و از چشم? شیرین شب نوشیدم،
آسمان مرا به یاد آورد،
در آغوش گرفت و بوسید،
و من دستان مهربان خدا را دیدم که ،
" پر از گلهای امید بود"
و نگاهش را خواندم که ،
" سرشار از شادی بود"
مینا30/6/78
کلمات کلیدی: