تا آنجایی که من می دانم کمابیش همه ی واژگان عربی از یک ریشه ی سه واجی ساخته شده اند، مانند "ف-ع-ل" که ریشه ی واژه های "فاعل"، "مفعول"، "فعل" و ... است یا "ک-ر-م" که ریشه ی واژگان "کریم"، "مکرمت"، "کرامت" و ... است. این ویژگی واژگان عربی کمک بسیار بزرگی به ما می کند تا آن ها را از واژگان فارسی بازبشناسیم.
در بیش از 99% واژگانی که در فارسی کنونی به کار می روند این دستور کاربرد دارد؛ یعنی برای نمونه چون واژه ی "لباس" با واژه ی "ملبس" هم خانواده است یعنی دارای ریشه ی یکسانی است واژه ای عربی است؛ و یا واژه های "کتاب"، "مکتب"، "کتابت"، "مکتوب" و "مکاتبه" دارای ریشه ای یکسان هستند (ک-ت-ب) پس از زبان عربی به پارسی راه یافته اند.
هرچند همان گونه که پیش از این گفتم این دستور برای بیش از 99% واژگان کاربرد دارد و نه همه! چرا که واژگان بسیاری هم از زبان فارسی به عربی راه یافته اند و آنان با استفاده از آن واژه و با دستورزبان خودشان واژگان دیگری را از آن مشتق کرده اند.
برای نمونه واژه ی "دین" که مشتق های "متدین"، "تدین" و "دیانت" را دارد و یا واژه ی "نگر" [= نظر] که دارای مشتق های "نظارت"، "منظره"، "مناظره"، "ناظر"، "منظور"، "متناظر" و ... است از آن جمله اند. البته با دانستن این که واژه ی "نگر" [=نظر] و "دین" فارسی هستند شناسایی مشتق های آن ها کار دشواری نخواهد بود.
شوربختانه (متاسفانه) کاری که ما درباره ی وارد کردن واژه های بیگانه به زبانمان کرده ایم به طور کامل متفاوت از کاری است که تازیان کردند. آن ها یک واژه را از زبانی دیگر مانند فارسی گرفته اند و با ساخت های زبانی خودشان چندین واژه را از آن یک واژه ساخته اند و مشتق گرفته اند ولی ما یک واژه را به همراه هم خانواده های آن واژه که با دستور زبان عربی ساخته شده اند به زبان خودمان آورده ایم و با این کار یکی از بزرگ ترین زیان ها را به زبان خود زده ایم.
بنابراین حتی به کار بردن واژه هایی مانند "ناظر" و "متدین" که ریشه ی آن ها یک واژه ی فارسی است به هیچ روی سفارش (توصیه) نمی شود.
کلمات کلیدی: