ابن ادهم ابن ادهم، که خاندانش فزون باد، شبی از رؤیایی ژرف که عالم صلح و سلام بود بیدار شد و در نور مهتاب، که اطاقش را چون خرمنی از سمن نقره فام کرده بود، فرشتهای دید که در یک دفتر زرّین چیزی مینوشت آرامش ژرف اطاق ابن ادهم را گستاخ کرد که بپرسد چیست که در این دفتر مینویسی فرشته سربلند کرد و با نگاهی شیرین و مهربان گفت: نام آنان که خدا را دوست دارند. ادهم مشتاقانه پرسید آیا نام من هم در شمار آنان هست فرشته گفت نه، نامت را در این میان نمیبینم ادهم با صدایی همچنان مشتاق اما آهستهتر گفت پس نام مرا در شمار آنان بنگار که بندگان خدا را دوست دارند فرشته این بنوشت و ناپدید شد شب دیگر باز فرشته، با آن فروغ شکوهمند و بیدار کننده پدیدار شد و نام آنان را که از عشق خداوند سعادت ابد یافته بودند در یک طومار طلایی به ابن ادهم نشان داد و ادهم با حیرت و شعف دید که نامش سرآغاز نامهاست. ابراهیمبن ادهم از صوفیان به نام است که پارهای احوال و اقوال او در تذکرة الاولیای شیخ عطار آمده و در ادبیات عرفانی ما اشارات و تملیحات بسیار به داستان زندگی او شده است. بخصوص افسانههای مربوط به علت گریختن او از تخت پادشاهی و پیوستن به حلقه درویشان سخت معروف است. از جمله قصه آن درویش که نیم شب بر بام قصر وی میدوید قراولان او را گرفتند و نزد سلطان آوردند. پرسید نیمه شب بر بام ما چه میکردی؟ گفت در بیابان شتری گم کردهام گمان بردم که شاید بر بام قصر سلطان آمده باشد. ابراهیم با حیرت گفت چنین گمان باطل ا ست چگونه ؟ آخر شتر گمشده در بیابان را بر بام قصر سلطان به چه امید میجویی؟ گفت به همان امید که تو از تخت شاهی شادی و سعادت میطلبی. ادهم نعرهای بزد و با درویش راه بیابان را در پیش گرفت. پـادشـاهان جـهـان از بــدرگی .................... بـو نبــردنــد از شــراب زنـدگی ورنه ادهم وار سرگردان و دنگ ................ ملک را بر هم زدندی بیدرنگ
مثنوی معنوی افسانه دیگر آنکه روزی ابن ادهم به دنبال آهویی میتافت آهو گشت و گفت: آیا تو را برای آن آفریدهاند که مرا شکار کنی؟ روزی پـــســـر ادهــم انـــــدر پـــی آهـــــو .................... مــانـنـــد فـلــک مــرکب شبــدیــز بــرافکند دادیــش یـکــی شــربـــت کــز لذت بویش .................... مستیش به سر برشد و از اسب درافکند گـفـتــنــد هــمــه کــس ز ســـر کوی تحیر .................... مـسکیــن پــسر ادهـم تـــاج و کــمر افکند
دیوان شمس
یا چـون پســر ادهــم آید ز پی آهو .................... تا صید کند آهو، خود صید دگر یابد پیامی که در داستان ابن ادهم و فرشته آمده نیز در ادب پارسی نکتهای مکرر است که چون قند تکرار آن از ملازمت دور است. کوتاه ترین و زیباترین بیان بیان این نکته در بوستان سعدی چنین آمده است: طــریقت بجــز خدمت خلق نیست .................... به تسبیح و سجاده و دلق نیست در تذکرةالاولیاء عطار در ذکر ابراهیم ادهم آمده است که : نقل است که سه تن در مسجدی خراب عبادت میکردند، چون بخفتند ابراهیم بر در مسجد ایستاد تا صبح او را گفتند: چرا چنین کردی؟ گفت: هوا عظیم سرد بود و باد سرد، خویشتن را به جای در ساختم تا شما را رنج کمتر بُوَد، و هر چه بُوَد برمن بُوَ چند قانون آداب معاشرت کافیست نگاهی به دور و اطراف خود بیانـدازیـد تـا مـتوجه شوید شمار اندکی از افراد متشـخـص و با نزاکت بجای مانده است. در روزگـاران پیـشـیـن به آداب ,و نزاکت اجتماعی بهای بیشتری داده می شد. اما افسوس که جامعه مهاجر هموطنان ما امروز دستخوش تحولات گوناگونی گشته است. مقصود آن نیست کـه مـردم بـاید هـمـانـنـد ربـات آداب معاشرت را یک به یک و مـو بـه مـو، بـرده وار رعایت و اجـرا کنند بلکه رعایت برخی آداب پسندیده بشما کمک خواهد کرد تا شان و منزلت اجتماعیتان ارتقا یابد. نـکاتـی گرداوری شده است که می تواند شما را از یک فرد عامی به یک انسان متشخص و جتلمن تبدیل کند. با رعایت این نکات ساده به شما اطمینان میدهم که دیگران شما را در زمره افراد با اصل و نسب و فرهیخته قرار خواهند داد.شخصی که دیگران آرزوی معاشرت و شراکت با وی را دارند. 1- همیشه مودب باشید اگـر هـم از کـسی خوشتان نمی آید نیازی نیست که شان و منزلت خودتان را تا سطح اجـتمـاعی آن فرد تنزل دهید. مودب و با نزاکت بـاشید تـا بـرتـری خـود را نـسـبـت بـه آن شخص ثابت کنید. 2- هیچگاه دشنام ندهید دشنام و ناسزاگویی مطلقا ممنوع می باشد. چون نشان دهنده آن است که شما قادر نیستید برای بـیـان عقاید خودتان از واژه ها ولغات مناسبتری بهره بگیریـد. از آن گذشته لاابالیگری همیشه دور از نزاکت و ادب می باشد. 3- با صدای بلند صحبت نکنید هنگامی که با صدای بلند صحبت میکنید، بـاعث بالا بردن سطح استرس میان اطرافیان خود میگردید. بـلند صحبت کردن بیانگر آن است که شما قادر به بحث منطقی با دیگران نـیـستید و عجز شما را در استدلال معقولانه نشان می دهد و آنکه می خـواهـیـد حرف خودتان را با توسل به زور وخشونت به کرسی بنشانید . هـمـچـنـیـن بلند صحبت کردن سبب جلب توجه اطرافیان میگردد البته توجه منفی. 4- کنترل خود را از دست ندهید زمانی که شما کنترل اعصاب خود را از دست میدهید و از کوره در میروید به همه نشان می دهید قادر به کنترل احساسات و هیجانات خود نمی باشید. وقـتـی هم که شما از کنترل رفتار خودتان عاجز می بـاشیـد، چـگونـه قـادر بـه کـنـترل چیز دیگری خواهید بود؟ همواره خونسردی خود را حفظ کنید (کار آسانی نخواهد بود اما به زحمتش می ارزد). 5- به دیگران خیره نشوید زل زدن به دیگران و چـشـم چـرانـی نوعی تعرض به دیگران محسوب می گردد. شما که نمی خواهید بی جهت دیگران را مرعوب خود سازید؟ 6-صحبت کسی را قطع نکنید پیش از آنکه اظهار عقیده ای بکنید، اجـازه دهـیـد صـحـبت دیگـران بـه پایان برسد. میان صحبت کسی پریدن نشانه بی نزاکتی و عدم برخورداری از مـهـارتـهای اجـتـمـاعـی فرد می باشد. اگر نمی خواهید خودبین و از خود راضی بنظر آیید، هیچگاه صحبت کسی را قطع نکنید و هرگاه که ناچار بـه انـجـام ایـن کـار شـدیـد حتـما بـا گـفـتـن جـمله \"معذرت می خواهم\"، اقـدام بـه انـجام آن کار کنید. مـودب بـودن بـه مـفـهـوم آن اسـت کـه بـرای موقعیت، عقاید و احساسات دیگران احترام قائل شویم. 7- همیشه وقت شناس باشید مهم است که به وقت دیگران احترام بگذارید.سـر مـوقـع در جـلسات، قـرار مـلاقـات هـا، موقعیت های شغلی و اجتماعی حضور یابید. هـمچـنـین یک فرد متشخص می داند چه زمانی باید میهمانی را ترک کند. 8- اسرار زندگی خصوصی خود را فاش نسازید آبرو، شرافت، صداقت و بصیرت بـزرگـتـریـن و مـهـمـتـرین عـامـل برای حفظ اعتبار یک فرد متشخص می باشد. جزئیات زندگی شخصی شما باید محرمانه باقی بمانند. بـنـابـراین هرگاه شخصی در مـهـمـانی شـروع بـه سـخن چیـنـی کرد، از صحبتی در رابطه به زندگیتان به میان نیاورید. 9- آب دهان نیاندازید اغلب مـردها ایـن کـار را بطور ناآگاهانه انجام می دهند. آب دهـان انداختن بسیار زننده بوده و بی شخصیتی فرد را میرساند. هیچگاه آب دهان نیندازید مگر آنکه بخواهید ثابت کنید انسان بی نزاکتی هستید. 10- حرمت بزرگترها را نگاه دارید در واقع شما باید همانطور که دوست دارید مورد احترام دیگران باشید خود نیز به دیگران احترام بگذارید. امروزه جوانان خیال می کنند همه چیز را می دانند و از همه چیز سر در میاورند و در واقـع خـود را عـقـل کل میدانند اما اینطور نیست. کافیست به 5 سال پیش خود بیاندیشید.....یقینا شما امروز بسیار باهوش تر و با تجربه تر شده اید. اینطور نیست؟ بـا آنـکـه 5 سـال پـیـش نـیـز فکر میکردید همه چیز را میدانید. 11- به اشتباهات دیگران نخندید این یکی از پست ترین کارهای است که کسی ممکن است انجام دهد. هـنـگـامـی کـه شما اشتباهی مرتکب میشوید و یا خراب کاری میکنید تنها انتظاری که از دیـگران دارید آن است که اشتباهات و خطاهای شما را برویتان نیاورند و از آنها چشم پوشی کنند. از آن مهمتر شما را بواسطه آنها مورد تمسخر قرار ندهند. 12- کلاه خود را از سر بردارید شاید امروزه این رسم دیگر هوادار نداشته باشد. شما می بـاید کـلاه و هـر آنـچه بر سر دارید را به هنگام داخل شدن به منزل از سر خود بردارید. از آن گـذشـتـه هیچگاه با کلاه بر سر میز شام ننشینید چون اینکار نشانه بی نزاکتی مفرط می باشد. 13- پیش از صرف غذا منتظر بمانید همه میهمانان سر جایشان بنشینند زمانی که برای صرف غذا سر میز نشسته اید، باید منتظر بمانید تا تمام میهمانان کاملا سـر جایشان بنشینند و آماده صرف غذا گردند. هـمـه افـراد بـاید در یک زمـان شـروع بــه صـرف غذا کنند. این نکته اگرچه مـوشـکـافـانـه بـنـظـر مـی رسد، اما بسیار حائز اهمیت میباشد. 14- فخر فروشی نکنید هیچ کس از آدم لاف زن خوشش نمی آید. در هنـگام گـفـتـگو دربـاره مـسایـل مـالی به دارایی های خود اشاره نکرده و ثروت خود را به رخ نکشید. 15- به ساعتتان نگاه نکنید هنگامی که در یک جمع و محفلی می باشید، مدام به ساعت خود نگاه نکنید مگر آنکه بـلافـاصله قصد ترک آن محل را داشته باشید. وقتی به ساعتتان نگاه می کـنـیـد دیـگران اینگونه برداشت میکنند که شما خسته و بی حوصله گشته اید. آیـیـن جوانمردی : علاوه بر دستورات فوق مردان متشخص باید در حضور یک خانم محترم از قـوانین ذیل نیز پیروی کنند. شـاید دوران جـوانمردی بـسر رسـیده بـاشـد امـا هـنـوز کـاملا از میان نرفته است. شمـا جـزء مـعدود افرادی باشید که ایـن رسوم را هـمـچـنـان زنـده و پابـرجـا نـگاه میدارند. 1- همیشه در را برایش باز کنید این شـایـد مـهـمتـرین قـانون آداب مـعـاشرت برای مردان باشد. خواه او در حـین ورود بـه موتر شما، رستوران، باشگاه و یا هر جای دروازه دار باشد، دروازه را هـمـیـشه باید برایش باز نگاه دارید تا او عبور کند.هرگاه چندین دروازه وجود داشت یک به یک آنها را برایش بگشایید. 2- کمک کنید کرتی را بپوشد همواره به همسر خود در تـن کـردن بالاپوش و یـا کرتی کـمک کنـید. این عمل ساده و در عین حال موثر می باشد. 3- کمکش کنید بنشیند 4- جای خود را به او بدهید هرگاه خانمی نزدیک میز غذا آمد و یا در اماکن و وسائط نـقـلیـه عـمـومـی وارد گـشـت و چوکی خالی موجود نبود، شما باید برخیزید و جای خود را وی تقدیم کنید. 5- از جای خود برخیزید همیشه هنگامی که خانمی به اطاق وارد و یا از آن خارج می گردد از جای خود برخیزید و یا حداقل هنگام ورود از جای خود برخیزید. 6-دستان او را بگیرید در میهمانی ها و موقعیتهای اجتماعی باید دست خود را به همسرتان تـقدیـم کنـید که نشانه صمیمیت بیشتر می باشد اما وقتی بروی سطح ناهمـوار قدم میزنید باعث کمک به وی می شود خصوصا زمانی که او کفش پاشنه بلند به پا کرده باشد. 7- نیازهای او را جویا شوید با آنکه این کار را اکثر مردان انجام می دهند، امـا بـاز کـمـک زیـادی به متشخص بودن ما می کند. هنگامی که در موقیتهای اجتماعی می باشید، هـمـواره از وی بـپرسید که آیا نـوشیـدنـی و یـا غـذا میل دارد که برایش بیاورید. به او نـشـان دهـیـد کـه بـه آسـایـش و نیازهای وی اهمیت قائل هستید. 8- اگر چیزی از دستش به زمین افتاد به وی باز گردانید هـنگامـی کـه خـانمی چیزی از دستانش به زمین افتاد آن را از روی زمین برداشته و بـه وی بـدهیـد. خـواه آن چـیز دستکش باشد و یا یک اسکناس. الـبـتـه حتما از ناحیه زانو خم شوید و نه از کمر. 9- در راه پله کنار، خانم راه بروید هیچگاه در راه پله پشت یک خانم حرکت نکنید. خصوصا وقتی دامن کوتاه پوشیده باشد. کنار و یا اندکی جلوتر از وی حرکت کنید. ایـن قـانـون در هنـگـام عبـور از پیاده رو نیز باید رعایت گردد. همچنین هیچگاه یک خانم را از فاصله نزدیک تعقیب نکنید. 10- از قسمت بیرونی پیاده رو حرکت کنید این به خانـم هـمراه شـما اجـازه می دهـد که از رفـت و آمـد خـودروها دور گـردد. هـرگاه خـودرویی نـاگهان از کنـار شـما عبور کرد و آب کنار خیابان را بسمت شما پاشـیـد، ایـن شما هستید که خیس خواهید شد و نه خانمتان. میدانم..میدانم.اما این بهایی است که شما برای متشخص بودن باید بپردازید. 11- در حضور یک خانم سگرت نکشید هیچگاه در حضور یک خانم سگرت نکشید مگر آنکه پیش از آن از وی اجازه گرفته باشید. 12- هرگاه بسته ای به همراه داشت برایش حمل کنید ایـن کـار به او نشان میدهد که شما برایش احترام قائل هستید و آسایش و راحتی وی را خواستارید
کلمات کلیدی: