دختران افغان (?) |
||||
|
شما همیشه خوبید آقا
کلید گلستانتان را به من میدهید آقا! میخواهم جشن گل سرخ بگیرم و همه افغانستان را دعوت کنم میخواهم کوچه های سرزمینم را با گلاب بشویم کلید گلستانتان را به من میدهید آقا! میخواهم به مهمانها شربت زعفرانی بدهم هر چه قدر که خواستند کمی شکر به من میدهید آقا! میخواهم میهمانی بدهم نه؛ نه ؛ غرور مرا مریزید نگوئید کسی به سفره خالی مهمان دعوت نمی کند من میخواهم دعوت کنم بقچه نانتان را به من میدهی آقا! میخواهم سرود بخوانم سرودی که سالهاست در گلوی دختران افغان یخ زده کمی آب گرم به من میدهید آقا! میخواهم برقصم درست شنیدید ؛ برقصم بالای بلند ترین کوه افغانستان برقصم تا همه در سرزمین من آمدن شادی را باور کنند شما برای من دست میزنید آقا! میخواهم خانه بسازم خانه هائی که آب گرم داشته باشند و برای هر کودک افغانی یک اطاق خواب و برای هر زن افغانی یک میز توالت با یک آینه قدی تا وقتی زنان افغان آرایش میکنند و لباسهای رنگا رنگ می پوشند جلوی آینه برقصند میخواهم خانه بسازم سینما ؛ پارک ؛ شهر بازی بسازم کمی آجر و سیمان به من میدهید آقا! شما همیشه خوبید آقا کمک میکنید من خانه بسازم ؛ برقصم ؛ سرود بخوانم میهمانی بدهم و جشن گل سرخ بگیرم محبتتان را کامل کنید به گل پسران افغان بگو ئید: منتظریم به خانه برگردید آقا! *جشن گل سرخ یک سنت محلی در برخی از مناطق افغانستان است که به هنگام باز شدن گل سرخ برگزار می شود |
کلمات کلیدی: