عشق دو گانه |
|||||||
|
دوستم داشته باش
دوستم داشته باش همانگو نه که من دوست ات داشته ام بگذار فاصله من از تو همین من و تو باشد که ما بی آنکه بخواهیم و یا بتوانیم فاصله ای نمی شناسیم بگذار عشقی که هزاران ماجرا آفرید هزاران خاطره هزاران آرزو -و هزاران لطیفه- چون آرزوئی لطیف در خاطر ما بماند بگذار رفتنی ها همه بروند تا تنها عشق بماند تا عشق -تنها بماند- که بی عشق تو را و مرا نه آرزو نه خاطره نه ماجرا - و نه حتی لطیفه ای نمی ماند- دوستم داشته باش همانگونه که من دوست ات داشته ام بگذار فاصله ی من از تو کمتر از آنی باشد که می خواهیم و نمی توانیم می توانیم و نمی گذارند بگذار که میان من و تو جائی برای ما بماند نه به خاطر خود نه به خاطر من که به خاطر این عشق دوست ام داشته باش بیش از آنی که من دوست ات داشته ام |
| |||||
کلمات کلیدی: