*
یا علی دریاب طفلان مرا چاره کن درد یتیمان مرا
شمع بزم خلد راخاموش کن جرعه ای ازجام محنت نوش کن
خلق رازین ماجرامدهوش کن یا رسول الله زمانی گوش کن
سرگذشت جان سپاران مرا
تا زکف عباس افتادش علم قدّ من ازبارمحنت گشت خم
تشنه لب رفتندعون وجعفرم کوفیان کشتند با تیغ ستم
جملهء انصار واعوان مرا
خون ما با خاک وگل آمیختند راس ما را بر سنان آویختند
خاک غم بر فرق عالم بیختند کوفیان بی مروت ربختند
بی گنه خون عزیزان مرا
بهر دنیا دین و ایمان باختند اسب بر ابدان عریان تاختند
شامیان شمشیرکین افراختند با خدنگ کینه بی جان ساختند
کودک شیرین تر از جان مرا
لعن حق بر آن پلیدان شقی روسیاهان دیار گمرهی
غافل از حق حدا دین نبی بهر برگ وعیش دنیای دنی
بینوا کردند یاران مرا
شیعیان ازنصرت بخت سپید بر شما روز فرج گردد پدید
از دل غمدیده ام یادی کنید ای عزیزان در وطن یاد آورید
حسرت شام غریبان مرا
گر برای سیر در صحرا روید یا در کنارحوض اندرپای بید
در جهان سروچمن گر بنگرید از رفیقان چمن یاد آورید
جلوهء سرو خرامان مرا
قصهء پر غصهء شاه حجاز هر زمان گویند با سوزو گداز
روزو شب با یکدگر گویند باز شرح احوال مرا با صد نیاز
سرگذشت جان سپاران مرا
کاش گردون پایه اش بی پا شدی قالب ترکیب آن اجزا شدی
رکن عالم بر سر دریا شدی کوه با سنگینیش از جا شدی
گر شنیدی صوت افغان مرا
کاش کیوان میشدی بی اعتبار همچو گردون عرش گشتی بیقرار
بسمل آسا چرخ گشتی خاکسار ابر نیان گریه کردی زار زار
گر بدیدی چشم گریان مرا
کلمات کلیدی: