من طرد شده ام
به همان اندازه ای که ما به اکسیژن نیازمندیم، روح و جسم ما به عشق و محبت و توجه نیازمند است. بسیاری از توانمندی های ما در بستر روابط صمیمی شکوفا می شود. از طرف دگر کمبود روابط صمیمی در جامعه و خانواده باعث بروز مشکلات زیادی در زندگی ما می شود.یکی از این خطرات خطر طرد شدگی است که معضلات خاص خود را همراه دارد.
خطر طرد شدگی در همه روابط انسانی وجود دارد. معمولا این مساله در سال های تحصیل پیش می اید. مخرب ترین نوع طرد شدن زمانی اتفاق می افتد که یک کودک از سوی والدین خود طرد شود. این زخم در سه موقعیت ویژه به وجود می آید. اول این که کودک در همان دوران بارداری ناخواسته باشد. یعنی مادر ممکن است طفلی را در رحم خود حمل کند که واقعا نمی خواهد. شاید چیزی به زبان نیاورد اما این احساس در قلب او وجود دارد. چنین کودکی ممکن است با روح طرد شدگی متولد شود.
موقعیت دوم زمانی است که والدین کودک محبت خود را عملا به او نشان نمی دهند. کودکی که اظهار علاقه و محبت عملی کمتری از والدین خود ببیند، تبدیل به کودکی مطرود خواهد شد. ممکن است والدین کودک خود را دوست داشته باشند اما گاهی نمی دانند چگونه به او ابراز محبت کنند. اگر با خیای از کودکان امروزی تند و سرکش و شاید خاطی و منحرف صحبت کنید به شما خواهند گفت: پدر و مادر برای ما لباس و هزینه زندگی فراهم کردند. برایمان ماشین خریدند و اجازه ر فتن به شنا دادند. اما هیچ وقت قوت خود را به ما ندادند. اغلب اوقات در این موارد مادر هم که امروزه مسئولیت های جدید بسیاری بر دوش دارد ممکن است نتواند محبتی را که بی دریغ در حق کودک خود روا میداشت نثار او نماید. در چنین حالتی کودک طرد شدگی مضاعفی را تجربه می کند. هم از سوی پدر و هم از سوی مادر.
سومین وضعیت به وجود آورنده پدیده طرد شدگی هنگامی است که کودک شاهد ابراز محبت نابرابر نسبت به خود است.حال چه این امر عمدی باشد و چه غیر عمدی. خانواده ای را در نظر بگیرید که سه فرزند دارد. فرزند اول باهوش است و پاسخ هر سوالی را می داند و به عنوان فرزند اول از ارشدیت طبیعی خود لذت می برد. فرزند دوم خانواده چندان باهشو نیست. فرزند سوم هم باهوش است و هم زیبا. در این میان فرزند دوم دائما احساس بی لیاقتی و حقارت می کند. والدین نیز گویا همیشه فرزند بزرگ تر یا کوچکترین را تحسین می کنند اما توجه زیادی به فرزند دوم خود نمی کنند. این فرزند در بسیاری موارد احساس طرد شدگی و ناخواسته بودن کرده و با خود فکر می کند: پدر و مادر برادر بزرگتر و خواهر کوچکتر مرا دوست دارند اما مرا دوست ندارند. و این امر باعث احساس طرد شدن از خانواده شده و عوارش حاصل از طرد شد یا احساس طرد شدگی را به دنبال خواهد داشت.
ادامه دارد
خطر طرد شدگی در همه روابط انسانی وجود دارد. معمولا این مساله در سال های تحصیل پیش می اید. مخرب ترین نوع طرد شدن زمانی اتفاق می افتد که یک کودک از سوی والدین خود طرد شود. این زخم در سه موقعیت ویژه به وجود می آید. اول این که کودک در همان دوران بارداری ناخواسته باشد. یعنی مادر ممکن است طفلی را در رحم خود حمل کند که واقعا نمی خواهد. شاید چیزی به زبان نیاورد اما این احساس در قلب او وجود دارد. چنین کودکی ممکن است با روح طرد شدگی متولد شود.
موقعیت دوم زمانی است که والدین کودک محبت خود را عملا به او نشان نمی دهند. کودکی که اظهار علاقه و محبت عملی کمتری از والدین خود ببیند، تبدیل به کودکی مطرود خواهد شد. ممکن است والدین کودک خود را دوست داشته باشند اما گاهی نمی دانند چگونه به او ابراز محبت کنند. اگر با خیای از کودکان امروزی تند و سرکش و شاید خاطی و منحرف صحبت کنید به شما خواهند گفت: پدر و مادر برای ما لباس و هزینه زندگی فراهم کردند. برایمان ماشین خریدند و اجازه ر فتن به شنا دادند. اما هیچ وقت قوت خود را به ما ندادند. اغلب اوقات در این موارد مادر هم که امروزه مسئولیت های جدید بسیاری بر دوش دارد ممکن است نتواند محبتی را که بی دریغ در حق کودک خود روا میداشت نثار او نماید. در چنین حالتی کودک طرد شدگی مضاعفی را تجربه می کند. هم از سوی پدر و هم از سوی مادر.
سومین وضعیت به وجود آورنده پدیده طرد شدگی هنگامی است که کودک شاهد ابراز محبت نابرابر نسبت به خود است.حال چه این امر عمدی باشد و چه غیر عمدی. خانواده ای را در نظر بگیرید که سه فرزند دارد. فرزند اول باهوش است و پاسخ هر سوالی را می داند و به عنوان فرزند اول از ارشدیت طبیعی خود لذت می برد. فرزند دوم خانواده چندان باهشو نیست. فرزند سوم هم باهوش است و هم زیبا. در این میان فرزند دوم دائما احساس بی لیاقتی و حقارت می کند. والدین نیز گویا همیشه فرزند بزرگ تر یا کوچکترین را تحسین می کنند اما توجه زیادی به فرزند دوم خود نمی کنند. این فرزند در بسیاری موارد احساس طرد شدگی و ناخواسته بودن کرده و با خود فکر می کند: پدر و مادر برادر بزرگتر و خواهر کوچکتر مرا دوست دارند اما مرا دوست ندارند. و این امر باعث احساس طرد شدن از خانواده شده و عوارش حاصل از طرد شد یا احساس طرد شدگی را به دنبال خواهد داشت.
ادامه دارد
نویسنده » دختر و پسر » ساعت 11:32 صبح روز جمعه 31 خرداد 1387
کلمات کلیدی: