قصیده طیبه در مدح و ستایش حضرت صدیقه طاهره زهرا علیها السلام
مهدى الهى قمشهاى
به برج معرفت، گردون درخشان اخترى دارد
به جیب خود سپهر عشق تابان گوهرى دارد
به باغ وحى و بستان نبوت گلبنى باشد
که آن گلبن هزاران باغ گل در هر پرى دارد
به بستان ولایت تازه سرو قامتى یابى
که آن قامت چو غوغاى قیامت محشرى دارد
به چشم از کحل ادراک حقایق سرمهاى بینش
به گوش از گوشوار علم و ایمان گوهرى دارد
فلک زان حلقه گیسوى مشکین چنبرى گیرد
ملک زان نرگس شهلاى رضوان ساغرى دارد
از آن مشکین دو گیسو لیلة القدر آیتى باشد
و ز آن خندان لب لعل، آب حیوان مظهرى دارد
زمین هر محفل از اشراق رویش شاهدى بیند
فلک هر جانب از انوار حسنش اخترى دارد،
جحیم از قهر او بر دشمنانش شعله افزوزد
بهشت از لطف او بر دوستانش کوثرى دارد
وقارش بر قد و بالاى عصمت زیورى بندد
شکوهش بر سر از سلطان عزت افسرى دارد
به بر از اطلس زیباى جنت حلهاى دیبا
به سر از فاق لولاک نبوت معجرى دارد
در آفاق حقیقت اخترش را بهترین طالع
که چون شاه ولایت شام وصلش همسرى دارد
سزد گر آفتاب و مه ز مهرش رخ بیفروزد،
که در جیب فلک رفعت، شبیر و شبرى دارد
امیر دین از آن برج ولاى آسمان رفعت
به از مه، یازده تا بنده مهر انورى دارد
حسن خلق و حسین افسر على قدر و محمد فر
که او چون شاه صادق ماه مذهب، جعفرى دارد
دگر موسى کاظم پس على فرزند دلبندش
که در ملک رضا آن والى حق کشورى دارد
دگر سلطان تقوى خسرو یکتا تقى دیگر
نقى پاک جان، آن کو حسن فر عسکرى دارد
دگر غوث زمان قطب جهان آن معنى قرآن،
امام انس و جان قائم ولى داورى دارد،
بلى دخت پیمبر طهر اطهر شافع محشر
به طالع یازده رخشنده ماه و اخترى دارد
ز غوغاى قیامت کى هراسد شیعه پاکش
که چونان عصمت کبرى شفیع محشرى دارد
عجب نبود الهى را گرایمن باشد از دوزخ
که از مهرش دلى روشن چو مهر خاورى دارد
منبع: سایت شهید آوینی
کلمات کلیدی: