ای غایب از نظر به خدا می سپارمت
جانم بسوختی و به جان دوست دارمت
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست زدامن بدارمت
خواهم که پیش میرمت ای بی وفا طبیب
بیمار باز پرس که در انتظارمت
می گریم و مرادم از این سیل اشکبار
تخم محبت است که در دل بکارمت
جانم بسوختی و به جان دوست دارمت
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست زدامن بدارمت
خواهم که پیش میرمت ای بی وفا طبیب
بیمار باز پرس که در انتظارمت
می گریم و مرادم از این سیل اشکبار
تخم محبت است که در دل بکارمت
کلمات کلیدی: