بنام خداوند عقل وخرد
م لومامی
در این ویرانه ابادی که نامش نیز افغان است
خراب اباد این وادی که گورش نیز ویران است
به شهرش شهره شد شیاد وبرمنبر پدر را جهل
نی اسلامش اسلامیست نی ملایش مسلمان است
چه حلق اویز ازادیست چه رقص شاد ابلیس است
چه درد الود و چی غمگین در این وادی که انسان است
زبان کامبخشی را ز کامش میکشند بیرون
عدالت بر سر دارو شب شام غریبان است
صبا گر میروی سویش بخوان حمدی به هر کویش
که در هر پیچ هر کویش دران یک گور انسان است
خراب اباد این وادی که گورش نیز ویران است
دراین ویرانه ابادی که نامش نیز افغان است
میراحمد لومانی،
مینسک،بلا روس
کلمات کلیدی: