شعر فانی عطر گل نسترن، یک پیراهن یاسمن
ما قـالب و قـانون زبـان را نشنــــاسیم
هر ناله که جانسوز برآید سخن ماست
فانی
باز، با ماتم دیگر در جگر، جلو? زیبایی در نظر « خالی از هر چه بود »، میگردد.
با دریغ و درد، رازق فانی شاعر انسان گرای ما که در سال1322 آفتابی در شهر کابل دیده به گیتی گشوده بود، به روز یکشنبه 22 اپریل 2007 در شهر سن دیه گوی امریکا بدرود هستی گفت.
پنجه های بیرحم مرگ با فشردن گلوی شاعر توانای فقیر مشرب در فصل سبز بهاران، برگهای زرد پاییزی را فرش دل خانواده، دوستان، خاطر خواهان فانی و شیفته گان شعر وی میسازد.
رازق فانی تحصیلاتش را در رشت? اقتصاد در کشور بلغاریا به پایان رسانده و کارکرد ها و آفریده های ارزشمند پیرامون سخن و سخنوری، طنز و طنز نویسی داشته است. گزین? طنز های وی زیر نام « آمر بی صلاحیت » گواه بر این مدعاست.
از آن جاست که در بسیاری از سروده های شاعر حقایق کنایه آمیز با برون خنده آور و درون اندوه آفرین که ویژ? طنز است، به روشنی نمایان است.
دسـت من بـگرفـت و بـا دسـت دگـــر کـیسه ام می جسـت تـــا یـابد مــگر
من به این فکر این که او مرد خداست او در این سودا که جیبم در کجاست
در اشعار فانی همه گونه های شعر غنایی یا لیریک را میتوان یافت، طبع آزمایی شاعر بی دریغ است: از غزل تا مثنوی عرفانی. بدون شک، در واپسین آفریده های وی بیشتر گرایش آن روان شاد به سوی مثنویهای عرفانی بوده است.
نامدار ترین مثنوی فانی همانا مثنوی « بوزینه و داروین » است که گزنده و کنایه آمیز، حقیقت تلخی را در خود نهفته دارد.
در هم? گزینه های شعری فانی: در « ارمغان جوانی » یا « پیامبر باران » در « ابر و آفتاب » یا « شکست شب » و یا در « دشت آیینه و تصویر » سروده هایی ماندگار و جاودان بسیار به چشم میخورند.
درون مای? اشعار ناب فانی که با تیر فورم از کمان عاطفه رها میگردد، قلب یکی را درست نشانه میگیرد:
با هر دلی که شاد شود شاد میشوم
آباد هر که گشت من آباد میشوم
در بند هر که رفت شریک غمش منم
از بند هر که رست من آزاد میشوم
که توسط هنرمند توانا محترم شادکام در قالب آهنگ زیبایی به اجرا در آمده است.
چه کسی میتواند با خواندن و شنیدن غزل ماندگار وی که هنرمند حنجره طلایی، ظاهر هویدا آن را بس دلپذیر در قالب آهنگ تنظیم و اجرا نموده، بی اعتنا به استادی شاعر بماند:
همه جا دکان رنگ است همه رنگ میفروشند
دل من به شیشه سوزد همه سنـــگ میفروشند
همه جا دکان رنگ رنگ رنگ است
همــــــه رنگ رنگ رنگ میفروشند
دل من به شیشه شیشه شیشه ســـوزد
همـــــه سنگ سنگ سنگ میفروشند
و یا به این شعر ریا ستیزان? وی که توسط هنرمند خوب و پرکار وحید قاسمی همچنان زیبا به اجرا در آمده و مطلع و مقطع آن چنین است:
طعنه بر خسته رهروان نزنید
بوسه بر دست رهزنان نزنید
...
باده با دوست در عیان چو خورید
لقمه با غیر در دهـــــان نزنیــــــد.
شعر با مشخصات برونی و درونی خاص سبک فردی فانی پا از نازک خیالی، تصویر پردازی، وا سوخت سرایی ( ویژ? آخر دور? سبک عراقی و آغاز دور? سرایش شعر وقوعی) فرا تر مینهد.
ویژه گی دیگر در شعر فانی همانا ارج گذاری به مقام والای زن است. فانی از روزن? فراخ بدین مبحث مینگرد و آن را روشنگرانه در شعر بلند آزاد « چراغ شریعت » که در شکل و محتوا بیمانند است، مطرح میسازد.
« چراغ شریعت » در حساس ترین مقطع زمانی، گاهی که زن افغان محکوم به سنگسار میگردد، متولد میگردد. زن ستیزانی چون طالبان و دیگران به آتش کشیدن، سنگسار نمودن و در بند کشیدن زن به چشم یک سرگرمی میبینند، بیگانه با الفبای که واژ? ناب « انسان » از آن میتراود. در « چراغ شریعت » حضرت عیسی مردان و " یاران " را که زنی را زیر نام " بد کاره" محکوم به سنگسار میکنند، با " موافقت " پرسش گونه از گفته و کرده پشیمان میسازد :
...
ولیکن سنگ اول را
به سوی این زن آلوده در عصیان
کسی باید بیاندازد
که خود عاری ز عصیان است
و دامانش رها از چنگ شیطان است
و میپرسم
که مردی با چنین اوصاف
اندر جمع یاران است؟
مسیحا حرف خود را گفت و سر را در گریبان کرد
و همراهان خود را زان قضاوتها پشیمان کرد...
و اما، من کلام فانی را زندگی کرده و با خواندنش به دنیایی رسیده ام که شاعر خواهان رساندن شیفته گان شعرش بدان جا بوده است.
اشعار فانی برایم عطر گل نسترن است؛ یک پیراهن یاسمن است.
اشعار وی برایم هماغوشی امواج بیکران روشناییست، در بستر دریای فراخ اندیشی.
اشعار او برایم حقیقت است, واقعیت است؛ واقعیت تلخ و شیرین زندگی است.
اشعارش ریالیزم است، گه ناب، گه جادویی.
رازق فانی، سپاس فراوان از قسمت نمودن اندیشه های نابت با ما!
روانت شاد و بهشت برین جایت باد!
25.04.2007
کلمات کلیدی: