....”
امیرحبیب الله کلکانی
و 9 ماه سلطنت
قسمت چهارم (اخیر)
شکست حبیب الله کلکانی وبه قدرت رسیدن نادرشاه
نادرشاه که قدرت سیاسی را در کابل بدست آورد برای به چنگ آوردن رقیب سیاسی اش، حبیب الله، به روی قرآن مهر نمود که اگر آن حبیب الله تسلیم شود، او را آزار و گزند نخواهد رساند. حبیب الله مهر نادر را در قرآن ضمانت دانسته به کابل آمد. اما نادرشاه خلاف پیمان و مهرش در کتاب آفریدگار، حبیب الله را بدست سران قبائل طرفدار خود سپرد و حبیب الله و یارانش در ارگ تیر باران گردیدند. و خلاف کرامت انسانی، جسد بی روان حبیب الله کلکانی از ارگ بروی خاک کش کشان به چمن حضوری برده شد و در چمن حضوری جسد تیر خورده و چنواری شده حبیب الله به دار کشیده شد. جسد خونبار وبی روان حبیب الله را برای روزها به دار گذاشتند.
با انهمه رویداد ها که دربالا آمد، نادرشاه برازندگی هائی هم داشت که نمیتوان ازآن چشم پوشید. از آنجمله میتوان از پختگی اش در امور لشکری، زیرکی اش و تدبیرش نام برد. بااینکه حبیب الله سواد نداشت و برای رهبری کشورساخته نشده بود، گزارشات و رویداد هائی که در بالا آمد او را با نشان دادن جوانمردی و راست گوئی در مواقع خیلی حساس، نگینه واردر میان خیل امیران دو سده کشور می درخشاند.
بیشتر ازین، رویداد های تاریخی بیان شده برخلاف نوشته های بعضی ها گواهی میدهد که آن فرزند کوهدامن « دزد» وار و « دزد» گونه حکومت نکرد بل در زمان رهبری از خود قناعت به نفس، شیوه مردی، از زبان (وزنان دشمنان) پاسداری، بی تعصبی، وفا به پیمان و حرمت به قرآن خدا بیادگار گذاشت.
جریان قتل حبیب الله خان کلکانی
در حدود دروازه که به طرف دلگشاه از ارگ باز میشود ویک جمعیت زیاد جمح شده بود. در اطراف خندق هر طایفه مردم جمح بودند. یک تعداد مردم منگل و جاجی و مردم مشرقی و گردیزی با اسلحه جوپه جوپه ایستاده بودند....بعد از تقریباٌ یک ساعت در بین مردم شور و هیجان بر خواست و از دروازه ارگ شاه ولی خان و شاه محمود خان خارج شدند و به دنبال آنها محکومین اعدام معلوم شدند.
شیر جان وزیر دربار،غلام صدیق برادر او محفوظ خان معین حربیه.....غلام قادر سرمنشی،سید حسین و عقب او(حبیب الله خان) با یک واسکت مخمل سبز و عقب او سید حسین و بعد او آن حمیدالله برادر حبیب الله و غیاث سپهسالار، و ملک محسن والی آمدند، محکومین اعدام در بین خندق ارگ کشانیده شده و آماده آدای نماز شده بودند، آنانیکه آماده فیر بودند حبیب الله خان را به همدیگر نشان داده میگفتند که همان واسکت سفید بچه سقاو است، شاه ولی خان و شاه محمود خان از بین آنها در گوشه ایستاده و با اشپلاق امر فیر و تیر باران داده شد محکومین هدف هزارها مرمی قرار گرفته بخاک و خون غلتیدند. اجساد آنها سه چهار روز در چمن حضوری بدارها آویزان مانده بود.و اسمای شان را در کاغذ ها با قلم درشت نوشته بودند.بعد از چهار روز در دامنه تپه مرنجان دفن شدند.
آقای فضل غنی مجددی که آرشیف های معتبر در اختتیار شان میباشد و بر علاوه دارنده اطلاع از کانال های خانوادگی حضرات مجددی خواهند بود مینگارد:
" کسانیکه بعد از امان الله خان آمدند بسیاری از قوانین اسلامی را رعایت نکردند، در قتل مخالفین شان زیاده روی کرده تعدادی را ظالمانه بقتل رسانیده و تعدادی را به زندان انداخته و تعدادی را خلاف قوانین بین المللی از افغانستان فرار نمودند.
محمد نادرشاه بدنبال تصفیه حساب های نخستین از وجود حبیب الله خان کلکانی و بزندان افگندن صدها تن که بنوعی گزارش رابطه داشتن با آنها در مورد شان داده بودند، متوجه تحکیم قدرت شد.در طی این دوره نخست از همه عناصر و شخصیتهای متنفذ و یاران قبلی شاه امان الله خان، مردمان دارای ظرفیتهای سیاسی و اداری،فرهنگی که روحیه دنباله روی همه جانبه از محمد نادرشاه را نداشتند، طرف توجه محکومیت قرار گرفتند.از میان قتل های سیاسی این دوران که بسیار زیاد است، نمونه های را در ذیل می آریم:
کلمات کلیدی: