خدا را دوست دارم چون..
نمی شود خدا را دوست نداشت و این دوست داشتن یک طرفی نیست بلکه دو طرفی است چنانکه ما خدا را دوست داریم هزاران برابر«و شاید بی نهایت برابر» خدا ما را دوست دارد . من خدا دوست دارم چون ما فقیر محض و محتاج تا ابد به خداوند متعالی هستیم چگونه می شود خدا را دوست نداشت در حالی اگر لحظه ای ما را به خودمان واگذارد گمراه می شویم . در ادعیه می خوانیم که «الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا» خدایا لحظه ای ما را به خودمان وامگذار . این دعا را بسیاری از عالمان وارسته و ره پیمودگان طریق عرفان توصیه می کنند.
اینکه می فرماید: "اگر لحظه ای ما را به خودمان واگذاری گمراه می شویم" ، یک معنی ظاهری دارد و یک معنی باطنی.
معنی ظاهری این است که اگر لطف و عنایت خود را از ما دریغ فرمایی ما از راه راست گمراه خواهیم شد و به راه شیاطین خواهیم پیوست و این برای ما شکستی بس عظیم می باشد.
معنی باطنی این است که خدایا اگر یک لحظه ما را به خودمان واگذاری ما از صحنه هستی محو خواهیم شد... زیرا که وجود ناقص ما متصل به وجود اقدس و ذات واجب الهی می بالشد . اینکه فلاسفه ذات تبارک و تعالی را ذات واجب الوجود نام می برند بدین جهت است که وجود او نیاز به موجد و ایجاد کننده ندارد، بلکه او عین وجود می باشد و این ما یعنی "ممکن الوجودها " هستیم که در بقاء حیات خود نیاز به واجب الوجود«خدا» داریم . پس با این اوصاف آیا می شود خدا را دوست نداشت. خداوندی که ما را از منجلاب عدم ها بیرون کشید و در سرای هستی و وجود مکانمان بخشید، خداوندی که با حکمت بی منتهای خود حکیمانه ما را خلق کرد و قسط و عدل را در هستی جاری ساخت، به گونه ای که اگر حتی یکی از اجزای عالم جا به جا بشود کل عالم نابود خواهد شد و این تدبیر خالق عظیم و قابل ستایشی است که این چنین بر مخلوقات خود عنایت دارد. حال شما قضاوت کنید که چرا خدای خود را دوست دارم!!!
نظر و یا انتقاد فراموشتان نشود
کلمات کلیدی: