سرزمین حادثه ساز و پرتگاه مرگبار برای قدرت های مهاجم!
حوادث خشونت بار و خونبار ناشی از به آتش کشانیدن کتاب مقدس مسلمانان (قرآن) در بزرگترین پایگاه نظامی ایالات متحده در بگرام، یکبار دیگر نشانداد که افغانستان و مردم آن همچنان خصوصیات تاریخی خود را در برابر اشغالگران و مهاجمین خارجی نگهداشته و این سرزمین همیشه حادثه ساز و پرتگاه مرگبار سقوط برای قدرت های مهاجم بوده است و امروز نیز بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی جهان، ایالات متحده را آنچنان سراسیمه ساخته است، که نمی داند چگونه پا از اینکشور برون کشد، زیرا از یکسو همان غرور همیشگی اش که در جنگ ویتنام نیز باعث شکست اش شد، اجازهء برگشت را نمی دهد، و از جانب دیگر نمی خواهد در بازیهای قدرت نمایی و حضور در دومین منطقهء نفت خیز جهان، بی اثر و بدون نقش باقی بماند!
و اما آنچه غرب و در رأس ایالات متحده را بیشتر دست و پاچه ساخته است، مار های درون آستین شان در درون نظام دست نشاندهء کابل است که در لباس دوست هم امتیاز می گیرند و هم انتقام، و گاه گاهی غضب، قهر و نفرت شان چنان لبریز می شود، که نمی توانند عکس العمل فزیکی و باالمثل شانرا در برابر جنایات این لشکر مغرور و تجاوزگر، نشان ندهند.
ترور دو تن از مشاورین ارشد امریکایی در وزارت داخله و در دفتر کار خود شان که دخول افراد عادی و پائین تر از سطح جنرالان مورد اعتماد شان در داخل رژیم ممکن نیست، غرب را چنان بیچاره و دست و پاچه ساخته است که اعتماد شانرا در برابر همه دست نشاندگان داخل رژیم از دست داده و لذا به تمام مشاورین شان بداخل وزارتخانه های افغانستان ابلاغ داشته اند که وظایف شانرا ترک گویند.
عکس العمل مردم جنگ زده ای افغانستان در برابر این حوادث، تنها ناشی از بی حرمتی چپاولگران غربی به کتاب مقدس شان نیست، بلکه موازی با آن بهانه و وسیله ایست برای ابراز نفرت و انزجار شان از قدرت های خارجی و آن رژیمی بدنام و فاسدی که آنها به ارمغان آورده و همه روزه در حمایت از آن، بر مردم زحمتکش ما در دهات و قریه جات، بم و باروت می ریزند. زمستان سرد امسال که گفته می شود طی بیست سال سابقه نداشته و تنها در شهر کابل بیش از چهل کشته که اکثر اطفال و کودکان بی سرپناه بوده اند، خشم مردم ما را بیشتر ساخته و هر لحظه در صدد بهانه برای ابراز احساسات شان اند.
بی بی سی در نوشتاری تحت عنوان« افغانها خشمگین، غربی ها شرمگین»، در رابطه با خشونتهای آخر می نویسد:
«... اگر به تصویرهای مخابره شده از تظاهرات در مناطق مختلف افغانستان، به دقت نگاه کنیم، بیشتر معترضان از طبقات پائین اند، کسانی که اگر به عنوان یک افغان پای درد دل شان بنشینی، به شدت از حضور خارجی ها در افغانستان ناراضی اند. ناراضی اند نه بخاطر اینکه کفار در سر زمین مسلمانان آمده اند، بلکه ناراضی اند بخاطر اینکه این آمدن و حضور، هیچ ثمری برای آنها نداشته است...»
ولی متأسفانه در چنین احوال که بوی قیام های واقعی و شورش های مردمی از آن به مشام می رسد، بنابر نبود اتحاد و وحدت ملی و افزایش اختلافات فرقوی، زبانی و مذهبی و در نهایت فقدان یک سازمان سیاسی متشکل و با برنامهء مشخص و عملی، هیچ تحول مثبتی را نمی توان امیدوار بود.
تجاوزگران خارجی و عمال مزدور شان در دستگاه دولت پوشالی موجود، بخوبی وضع حاضر را درک می کنند و باور کامل دارند که اگر تمام منطقه به شورش بیاید و رژیم های خود کامه و مزدور را از میان بردارند، در افغانستان هیچ حادثهء رخ نخواهد داد. بنابر همین درک و اطمینان بود که ایالات متحده قوای خود را از عراق خارج ولی برعکس به شمار نیروهایش در افغانستان افزود و هر روز بدون احساس شرم و هراس، به جنایات شان ادامه می دهند و با فقط یک پوزش و عذر خواهی، که تا حال دهها بار تکرار شده است، اکتفا می کنند!/
(آزادی)
کلمات کلیدی: