تدویر کنفرانس در شهر لندن در 2010-01-28 پیرامون مسایل افغانستان بعد ازگذشت 8 سال و فرصت های بهدر رفته درعالم نا امیدی ها و بد گمانی ها امیدی بر انگیخته است .
بحیث یک نظامی که به نجات افغانستان از بحران لغزنده فعلی، باز سازی و ترقی می اندیشم ،نظریات زیرین را ارایه می دهم :
1 ـ اوضاع سیاسی و نظامی بعد از بر گذاری انتخابات پر تقلب، حضور پر قدرت نا قضان حقوق بشر و جنگ سالاران در دستگاه دولت، فساد اداری ، قاچاق وخشونت علیه حقوق زنان، ناکامی های قوتهای نظامی در تأمین امنیت و مبارزه علیه شورشگران، تلفات ملکی، گسترش فقر، مرض، بی کاری و بی عدالتی، افغانستان را وارد مرحلهء خطر ناکی نموده است .
می پندارم انتقاد از عملکرد های ناکام 8 ساله دولت، استعداد چندانی بکار ندارد، اما گفتنی است که : نقش دولت افغانستان درپی، بی ثباتی اوضاع، پرورش کانونها و آموزه های افراطی بنیاد گرائی کمتر از شورشگران نیست . تبلیغ و ترویج ایده های جهادی از طریق رسانه ها، و رجال دولتی به استراتیژی اصلی دولت مبدل گردیده، و پرورش جهادی بر تربیت فرهنگی مردم پیشی گرفته، محیط زیست فکری در معرض تهاجم تند روی مذهبی قرار گرفته است .
مثلأ مستند به گذارشات دولتی در افغانستان هم اکنون به تعداد ( 578 ) باب مدارس تعلیمات دینی که در آن ( 135 ) هزار نفرطالب شامل آموزش بوسیله ( 5630 ) نفر آموزگاران مذهبی، عمدتأ با اعتقادات جهادی، که برنامه ها و اصول آموزش آن مشابهت کلی با مدارس پاکستانی دارد، از سوی وزارت معارف دولت افغانستان آموزش داده شده، طالب تربیه می کند. ارقام فوق یک افزایش دو برابر را در مقایسه با زمان حکومت طالبان نشان میدهد.
همزمان باید گفت که برنامه های آموزشی، و اصول دین اسلام جوهر اعتقادی مردم افغانستان ازمحیط خانواده و کودکستان تا دانشگاه ها و همچنان آموزش های دینی در ( 160 ) هزار مساجد در سراسر افغانستان بوسیله ملا امامان انجام می گردد به عنوان یک امر لازمی مورد تائید قرار میگیرد.
اما درعین حال از یکسو ، تبلیغ گسترده جهادی و محتویات مجادله بر انگیز آن، الگوی القاعده و طالبان، مدرسه سازی و گماشتن ، اخند های جهادی در آن، و از سوی دیگر ـ تقدیس جهاد ؟ از سوی رجال دولتی، بااستفاده از تقویم های مذهبی و جهادی، از طریق رسانه های دولتی ( رادیو ، تلویزیون، روز نامه ها ) انجام میشود، میتواند خدمت صادقانه به تقویت پوتانسیل رزمی و معنوی القاعده و شورشگران محسوب گردد، در واقع یک بخش پول کمک های جامعه جهانی ، بجای اینکه در رشد معارف مودرن، و انکشاف اقتصادی، اجتماعی به مصرف برسد، مستقیماأ در تربیت، یک نسل جهادی با اندیشه های تکفیر گرائی و شهادت طلبی، که قادر به حرکت نگاه داشتن موتور جهاد القاعده و طالبان اند، بوسیله دولت کابل، زیر ریش « ناتو » که سر آن با عناصر القاعده، وشورشگران گرم است بر ضد آن به مصرف میرسد ، بسیاری ها به این نظر اند که هم اکنون وزن یک نسل خشمگین بر شانه ها احساس میشود . اگر با تطبیق راهکار های هوشمندانه، و تبدیل مدارس دینی، به مکاتب معاصر، و جلو اقدامات و تبلیغات جهادی گرفته نشود، اشتباهات دهه هشتاد، در تربیت یک نسل نو، جهادی که خطرات آن قابل پیشبنی است، تکرار خواهد شد .
2 ـ هم اکنون حضور جامعه جهانی و ناتو در افغانستان تحت فشار چند گانه ئی تبلیغات جهادی قرار گرفته است . مقامات و رسانه های دولتی، رسانه های جهادی و جنگسالاری، طالبان و القاعده ایران اسلامی، و بنیاد گرائی . آسیائی و افریقائی، همه بر ضد حضور قوای « ناتو » مستقر در افغانستان به شدت به تبلیغات خود ادامه میدهند . مقامات دولتی از رأس تا قاعده، حتی رئیس جمهور( حامد کرزی
)، وزیران والی ها، به وارد آوردن اتهامات و انتقادات و تحریک احساسات، و عصبیت های مردم، راه اندازی تظاهرات علیه جامعه جهانی و ناتو مصروف اند . در رسانه های دولتی تعدد برنامه های که ابعاد گسترده کمک ها، و مبارزهء جامعهء جهانی را، در نجات افغانستان ازچنگال تروریسم، وعقب ماندگی بر جسته نماید، بملاحظه نمی رسد.
رفع خلای تبلیغاتی، وطرد نفوذ تبلیغی تروریسم و جهادیسم تا بحال نه مورد توجه دولت و نه جامعه جهانی قرار گرفته است، بگونه مثال، دولت کابل تا بحال از عظیم ترین، نیروی دست داشته یعنی ( 160 ) هزار نفر ملا امامان مساجد، که معاشات دولتی اخذ می کنند، و روزانه پنج بار حین ادای نماز ها با مردم سرو کار دارند، استفاده موثر را در راستای توضیح استراتیژی ها، قوانین، تطهیر و پاکیزه نگهداشتن اذهان از رسوب اندیشه های افراطی، بسیج مردم در حمایت سیاست های دولت سازمان نداده است . بجای اینکه یک دانشمند، روشنفکر دینی با قابلیت در مدیریت و سازماندهی را به پست وزارت ( حج و اوقاف ) بر گزیند ، یک خطیب مسجد را که در مسایل تبلیغ جهاد درخشیده است تعین نمود و بعدأ از سوی پارلمان پذیرفته نشد.
نهاد ها و رسانه های اروپائی، از جمله بخش های ( پشتو و دری رادیوی B B C ، و دویچه ویله ) هنوز به سبک و سیاق دوران جنگ سرد از جنگ سالاریسم، تصویر بلند و بالا ، ارایه داده، از جهادیسم با اسطوره و قهرمان تراشی تقدیـس بعمل می آورند. در مجموع چنین اوضاعی به صعود انگیزه های جهادی و روحیه غرب ستیزی و نا رضایتی مردم از دولت و جامعه جهانی مساعدت رسانده است.
بدین ترتیب عرصه های کار فرهنگی درمیدان جنگ افغانستان به بازنگری و تقویت جدی نیازمند است، اگر به آن توجه معطوف نگردد، مخدوش گردیدن، و نا رضایتی ها، و مخالفت ها افزایش خواهد یافت .
3 ـ جامعه جهانی در مبارزه علیه تروریسم با تشریک مساعی قوتهای مسلح فعلی افغانستان که متأسفانه دکتورین به اصطلاح شرکت عادلانهء اقوام آنرا متزلزل گردانده، فقدان تخصص و تجربه مقامات رهبری، وجود افسران غیر مسلکی تنظیمی، افزایش فرار و فروش اسلحه، وجود 90% سربازان بی سواد که به نسبت عدم پیشبرد سیستماتیک کار فرهنگی و تربیتی، از ایده های جهادی شورشگران آسیب می پذیرند، نفوذ عناصر القاعده و طالبان در آن موفق نخواهد گشت .
حل مشکلات فراگیر ارتش افغانستان کاری نیست که با تعجیل انجام گردد، باآنهم تجهیز و تسلیح آن به سلاح مودرن سپردن فرماندهی به نظامیان متخصص، آنهائیکه با شهامت عظیم از تجارب مبارزه با القاعده و جهادیسم بهره مند، اند و تعداد آنها در داخل و خارج کشور چشمگیر است، ترجیح کیفیت نسبت به کمیت، کار پردامنه و سیستماتیک فرهنگی، تربیتی و مورالی با پرسونل، و اکمال قوتهای مسلح با تنفیذ قانون مکلفیت عمومی، به روند تقویت و تحکیم قوتهای مسلح کمک خواهد کرد .
4 ـ در موجودیت وضع پر مخاطره در روند 8 سال گذشته در افغانستان ایجاد گردیده، انبوه مشکلات ویژه، بحران دولتمداری، کشمکشی های منطقوی، عدم شکست، القاعده و گسترش ریشه های تباری و مذهبی طالبان در جامعه،، کاهش طرفداران پیروزی « ناتو » در افغانستان، تلفات ملکی، تحقق هر نوع راه حل از طریق زور و نظامی را به چالش کشیده است، من با کسانی همصدا هستم که بهترین گزینه را حل سیاسی می پندارند اعزام نیرو های بیشتر به افغانستان میتواند یک گرانتور موقتی صلح و ثبات محسوب گردد، اما در عین حال بمعنی افزایش تلفات انسانی برای « ناتو » بویژه تلفات غیرنظامیان، اهالی ملکی، و به معنی مصارف هنگفت اقتصادی نیز میتواند تلقی گردد .
جنگ در افغانستان ویژگی های دارد، که منحصر به خودش است، دراین جنگ افزایش نیروی نظامی به تنهائی موجب پیروزی نمیگردد، عواملی دیگر، اجتماعی، فرهنگی و جیوپولتیک ووجود ارتش، پولیس و استخبارات نیرومند افغانی که قادر به حفاظت از منافع ملی و تشریک مساعی با جامعه جهانی باشد نیز لازمی است .
تا زمانیکه فقر، جهل، بحران مشروعیت، تولید و قاچاق مواد مخدره مسلح بودن 85 % مردم، و تا زمانیکه ناقضان حقوق بشر، جنگسالاران در مقامات بلند دولتی قرار داشته باشند، و تا زمانیکه مدارس دینی افغانی و پاکستانی نسل جدیدی از جهادی ها را برای القاعده و طالبان تولید نمایند مبارزهء نظامی تنها راه حل بوده نمیتواند.
وقت آن فرا رسیده است که یک راه حل سیاسی در مطابقت با منافع ملی افغانستان و جامعه جهانی، جستجو گردد.
5 ـ هویداست که یکی از انگیزه های شورشگری طالبان به مسئله قتل عام 3 هزار افراد اسیر آنها در سال 2001 میلادی بوسیله گروها و افراد معین که فعلأ در کاخ ریاست جمهوری بر اورنگ قدرت تکیه دارند، برمیگردد. کاخ نشینان متقلب منافع خود را برعکس خواستهای مردم در تداوم جنگ بوسیله نا تو می دانند، تا آنها با، باقیماندن در قدرت به داد گاه کشانیده نشوند . وجود چنین فاکتور های
نقش دولت کابل را در سازماندهی هرنوع مذاکره با طالبان به چالش مواجه کرده، از این رو درین روند، نقش سازمان ملل متحد، جامعهء جهانی در سازماندهی و دعوت طالب ها به پای میزمذاکره، تا سرحد تدویر لویه جرگه اضطراری با شرکت تمام نیروهای جامعه افغانی و مخالفان مسلح و ایجاد یک حکومت انتقالی، اهمیت ویژه حاصل می کند .
امید وارم تدویر کنفرانس لندن، و فیصله های آن افغانستان را در صفحهء دیگری از زمان قرار دهد. صفیر گلوله ها و بم های هوشمند و انفجارات مخوف واسکت های انتحاری، که بار گران و اصلی آنرا شهروندان شکیبای افغان بدوش می کشد، خاموش گردد. و افغانستان به کمک جامعه جهانی درحال و آینده ای (بدون قوای ناتو) به صلح و سازندگی وانکشاف اقتصادی اجتماعی نایل گردد .
با بهترین آرزو ها، برای کارکنفرانس لندن پیروزی تمنا مینمایم ./
سید عبدالقدوس سید
منبع کوکچه (کارل سروهه المان – جنوری 2010
کلمات کلیدی: