بحث پنجم:
تنها معاهدة دیورند، مناطقی از افغانستان را جدا نکرده، بلکه قبل و بعد از آن جمعاً حدود 11 معاهده و توافقنامة سرحدی به ویژه با انگلستان از مدت 169 سال به این طرف، امضا گردیده اما آخرین تجزیه به وسیله معاهدة دیورند صورت گرفته است. ولی از دیگران زیاد اسم برده نمیشود.
بحث ششم:
امیر عبدالربحث پنجمحمن خان میگوید: «من در امضاء معاهده دیورند، خطا و اشتباه نکردهام.» یعنی امیر در امضای این معاهده دلایلی دارد که قابل دقت و بعضی قابل قبول است، یعنی آن طوری که تا کنون به مردم افغانستان تلقین گردیده است، مبنی بر این که عبدالرحمن خان تحت فشار معاهده دیورند را امضا نموده است، یک اطلاع غلط است، اگر در تحمیل و فشار درجه را معیار قرار دهیم از ده الی پانزده درجه بیشتر فشار نبوده است. چون امیر در امضای این معاهده دلایل ذیل را ارایه کرده است:
1ـ در صورت نداشتن سرحد معین و مشخص، ملل قوی و غالب، روزی میرسد، که ادعای بیشتر میکنند، من با واگذاری این مناطق، بقیه خاک افغانستان را نجات دادم.(23)
2ـ کشورهای غاصب هنگام تعیین سرحدات، بعضی مناطق را به نام ((منطقة آزاد)) باقی میگذارند، ولی بعداً به بهانه دوستی با سران قبایل و یا با فتنهانگیزی، بالاخره به اشغال مناطق بیشتر میپردازند، مثل این که روسها مناطق آسیای مرکزی و بخارا و انگلیسها مناطق قلمرو رنجیت سنگ و بخشی از قلمرو ما را گرفتند.
3ـ روسای قبایل آن طرف سرحد [دیورند] قرار عادت در هوای گرم تابستان به افغانستان آمده، به حکمرانهای آن میگویند، ما دوست شما و افغان هستیم، نقد و خلعت میگیرند. در زمستان نزد حکمرانهای هند و انگلستان رفته میگویند ما با شما هستیم، از آنها وجه نقد و خلعت میگیرند. در واقع این سران اقوام، طرف هیچ کسی نیستند، فقط طرف پول، امتیاز و خلعت هستند.(24)
4ـ دلایل دیگر امیر این است که، میگوید: «انگلیسها میخواستند کوه «خوجک» را سوراخ کرده راهآهن را به داخل مملکت من، تا قندهار بیاورند،با این کار مثل این که، با کارد به جگر من میزدند.(25)
5ـ سرحدات کشور خود را بستم تا نظم برقرار گردیده، مردم کشورم، آسوده خاطر گردیده، در امن و امان زندگی کنند.(26)
6ـ امیر عبدالرحمن خان میگوید: «امضای این معاملات مناقشات سرحدی را ختم، امنیت و اتفاق را برقرار کرد، از خداوند(ج) مسئلت مینمایم که این دوستی و امینت، مستدام باشد.(27)
7ـ موضوع ناگفته پول مستمری و کمکی است که امیر از آن برای سرکوب مردم افغانستان استفاده نموده، موصوف از سال 1259 خورشیدی (1880 م الی 1901 م) جمعاً مبلغ 300 لک روپیه و پسرش امیر حبیبالله خان طی 18 سال پادشاهی، حدود 324 لک روپیه پول نقد دریافت نموده اند.
مسئله اساسیتر دیگر حفظ تاج و تخت در خانواده محمدزایی به استثنای عدة انگشتشماری که وطندوست و استقلالطلب بودند، بقیه حاضر بودند، ماوراء دیورند چه، که به خاطر حفظ سلطنت پست و مقام عیش و عشرت، کل افغانستان را بفروشند. چنان که هنگام امضای معاهده گندمک 28 تن سرداران محمدزایی به شمول محمد یعقوب خان (جمعاً 29 نفر) حاضر بودند ولی هیچ کدام اعتراض ننمودند. به استثنای سه نفر (سپهسالار داوودشاه خان، حبیبالله خان مستوفی و میرزا محمدنبی خان دبیر) که از جلسه خارج کرده شدند، بقیه سرداران همه راضی بودهاند.(28)
8ـ امیر از امضای این معاهده خیلی خرسند و راضی بوده به هیأت همراه دیورند،تحایف، نشانها و هدیهها داده است و بهترین تمنیات نیک خویش را به وسیله سلطان محمدخان منشی دربار به آنها تقدیم نموده است، تفصیل بیشتر در ص 421-423 کتاب تاج التواریخ درج است.(29)
دلایل امیر عبدالرحمن خان در امضای این معاهده به جواب آنهایی است که بسیار پافشاری دارند، معاهده دیورند به زور یا فشار شدید امضا گردیده است.
امیر میدانست که فشار انگلیسها یک نوع مانور است، وگرنه این امیر بود که سپاه باقی مانده انگلیس را از دست افغانها نجات داده بود آنها دیگر جرأت حمله به افغانستان را نداشتند.
بحث هفتم:
این که زمامداران پاکستان سالهاست در امور داخلی افغانستان مداخله میکنند، یک واقعیت انکارناپذیر است، ولی زمامداران گذشته افغانستان نیز طفل معصوم نبودهاند، آنها نیز خلاف اصول بنیادین سازمان ملل متحد و خلاف اراده مردم افغانستان در امور داخلی کشور پاکستان (از سرحد دیورند به آن طرف) مداخله نمودهاند، که امروز مردم مظلوم افغانستان تاوان آن را میپردازند.
1ـ قبل از سال 1947 م (1326 خورشیدی) که انگلیسیها در منطقه حضور داشتند، زمامداران افغانستان مانند موم در پنجة آنها بوده 8 بار مناطق ماورای دیورند (امروزی) به انگلیس واگذار گردیده و شکایتی هم نداشتند.
2ـ به قول دو مورخ بزرگ مرحوم «غبار» و حق نظر ((نظر اوف)) قبل از تشکیل پاکستان در جریان جنگ دوم جهانی از سال 1943 م (1322 خورشیدی) میان شاه محمود خان صدراعظم (عموی پادشاه) وایسرای هند و جداییطلبان پاکستان (محمد علی جناح و دیگران) ارتباط برقرار بوده بعد از تجزیه هند بر سر یک ریفراندم ولو قلابی به تفاهم رسیده بودند، تا شر قضیة پشتونستان و دیورند را از سر خود کم کنند.(30)
3ـ قبل از تجزیه هند برادران محمد نادر خان مانند موم در چنگال انگلیس بودند. وقتی پای انگلیس عملاً بیرون کشیده شد،مخالفتها علیه پاکستان آغاز گردیده، در 3 سپتامبر 1947 م نمایندة افغانستان به شمولیت پاکستان در سازمان ملل متحد مخالفت کرد. هر چند مدتی بعد پاکستان را در محدودة جغرافیایی موجود (از خط دیورند به آن طرف) به رسمیت شناخت.
4ـ تحریکات اصلی علیه پاکستان از زمانی شدت گرفت که محمد داوود خان به طور فعال وارد عرصة سیاسی و نظامی افغانستان گردیده، به همراهی برخی عناصر قومگرا و متعصب به نام «داعیة پشتونستان» در صدد برکناری شاه محمود خان و به قدرت رساندن داوود خان برآمدند. صدراعظم را مجبور ساختند تا در اول نوروز 1327 خورشیدی به بهانه زندانی شدن خان عبدالغفار خان و گویا اعادةحقوق پشتونها در جلالآباد سخنرانی تحریکآمیز نماید.
5ـ تحت فشار همین متعصبین و قومگرایان به رهبری و تحریک محمد داوود خان بر ضد پاکستان در 1949 م (1328 خورشیدی) در کابل جرگهیی به نام «پشتونستان آزاد» برگزار و در جرگه، روز نهم سنبله به نام ((روز پشتونستان)) مسمی، میدان و جادهیی به نام پشتونستان نام گذاری و بیرقی دایماً در اهتزاز بر آن نصب، ریاستی به نام اقوام و قبایل (دو طرف دیورند) تشکیل، کنفرانسها سیمینارها، شبنشینیها ونشر مقالات و سخنرانیها بر ضد پاکستان سازماندهی گردید. هوتلهای متعدد به نام قبایل (مخالفان دولت پاکستان) ریزرف، تجارت سیاسی و مفتخواری آغاز، خانه، معاش کافی، موتر و تحصیل رایگان در داخل و خارج افغانستان برای سران قبایل از جیب مردم مظلوم افغانستان مهیا گردید.
در حالی که بعد از سالهای، 1950 م (1329 خورشیدی) هزاران انسان از گرسنگی، امراض و قحطی در شمال، مرکز و غرب کشور جان باخته حتی اطفالشان را فروختند. ضمناً صدها هزار مردان مظلوم ملیت برادر پشتون از تحصیل سواد و امکانات زندگی در قرن 21 محرومند.
متأسفانه علاوه بر ایجاد دشمنی میان دو کشور اسلامی، طی مدت بیش از پنجاه سال کسی، نهادی و گروهی نپرسیده است که، چندین میلیارد افغانی از کیسه خالی مردم افغانستان به جیب تاجران سیاسی افغانی و سران قبایل بر ضد پاکستان ریختانده شده است.
6ـ در زمان صدارت و ریاست جمهوری داوودخان و بعداً در دوران حکومت ببرک کارمل و دکتور نجیبالله، انواع تسلیحات و امکانات مالی در اختیار برخی از سران قبایل بر ضد پاکستان گذاشته است به قول مورخ تاجیکی حق نظر ((نظر اوف)) تنها پاچا خان به قیمت حدود 179 میلیون افغانی از افغانستان پول نقد و دیگر امکانات برده است.(31)
7ـ مهمتر از همه شعار دا پشتونستان زمونژ یک شعار سیاسی (ولو میانتهی) است که آن را رهبران پاکستان مداخله در عمق خاک خویش به حساب میآورند
کلمات کلیدی: