ستراتیژی جدید اوباما و پی آمد های آن برای افغانستان و منطقه /30.3.2009
داکتر شاه محمود معلومات مختصر درمورد نویسنده مقاله: شاه محمود – استاد پوهنتون دولتی روابط بین المللی مسکو مربوط به وزارت خارجه روسیه.
نظرات نویسندگان مقالات ممکن است مغایر با موضع سایت "فارسی.رو" باشد.
از آغاز عملیات ضد تروریستی ناتو و ایالات متحده امریکا در افغانستان هفت سال می گذرد. در مقاله قبلی ام خاطر نشان ساختم که ناتو و ایالات متحده امریکا در عملیات ضد تروریستی خویش از اثر بحران اقتصادی جهانی عاجز آمده اند. چندی قبل باراک اوباما بعد از مشورت با مشاورین و بطور خاص با ریچارد هولبروک – فرستاده خاص اوباما برای افغانستان و پاکستان اعلام نمود که استراتیژی خروج تدریجی قطعات امریکا از افغانستان را زیر دست دارد. این اعلامیه از تغییر بنیادی در موقف اداره جدید ایالات متحده امریکا خبر می دهد. حتی شخص اوباما اخیرا" از باقیماندن درازالمدت قطعات نظامی ایالات متحده امریکا در افغانستان خبر داده بود. اما افغانستان و پاکستان بهر صورت منحیث دو هدف کلیدی سیاست خارجی ایالات متحده امریکا حد اقل الی سال 2016 باقی خواهند ماند.
خط مشی جدید اداره اوباما برخلاف سیاست کنسرواتیزم که حاوی صدور دیموکراسی و اختیار عملکردهای مصالحه ناپذیر و قطعی در مقابل مخالفین ایالات متحده امریکا در جهان می باشد، در برگیرنده استفاده اعظمی از "نیروی نرم"، دیپلوماسی و مصالحه می باشد. اما این تغییر در خط مشی امریکا جانب دیگری نیز دارد. امکان این است که روزی ما شاهد بوجود آمدن رژیم های مستبد (حتی شاید دیکتاتور های نظامی و یا پیشوایان مذهبی) اما همدست (کمک کننده) با امریکا بطور خاص در مناطقی که منافع ملی ایالات متحده امریکا در آن نهفته اند، خواهیم بود. در قدم اول این مسئله به عراق، ایران، پاکستان و افغانستان تعلق می گیرد. در مقاله هذا من فقط بالای موضوع افغانستان بحث می نمایم.
معلوم میشود، که به کارشناسان امریکایی ماموریت سپرده شده است تا با نماینده گان حرکت "طالبان" جهت بوجود آوردن یک حکومت ائتلافی در افغانستان در آینده نزدیک، مذاکره نمایند. نظر به ارقام دست داشته، ریچار هولبروک و دستیاران اش با نماینده گان طالبان در مناطق بلوچستان، وزیرستان، پشاور، تورخم، کابل (در یکی از طبقه های مهمانخانه ی سیرینا که به نام زلمی خلیل زاد – سفیر اسبق ایالات متحده امریکا درسازمان ملل متحد اجاره داده شده است) و دبی دیدار ها و گفتگوهایی نموده اند.
مانع عمده بر سر راه مذاکرات و مصالحه میان طالبان و رئیس جمهور حامد کرزی اینست که طالبان قانون اساسی جدید افغانستان را تصدیق نمی کنند. نظر به عقیده نویسنده، قانون اساسی جدید با عنعنات و طرز تفکر افغانها مطابقت نمی نماید زیرا این قانون تحت شعاع خط مشی امریکایی – صدور دیموکراسی – ترتیب شده است. به همین سبب، قانون اساسی فقط به روی کاغذ موجودیت داشته و باعث توسعه پوچ گرایی (نهیلیسم) قانونی در افغانستان می شود. طوریکه معلوم است، رسوم و عنعنات در افغانستان برتر از اوضاع سیاسی می باشد. اما جالبتر از همه اینکه آقای خلیل زاد که خود یکی از برنامه ریز ها و ترتیب دهنده ی این قانون بود، چندی قبل در کابل اعلام نمود که ایجاد قانون اساسی جدید برای افغانستان امر لازمی می باشد.
می توان حدس زد که آقای هولبروک و اوباما شاید بر اساس تجربه ی تاریخی درک نموده باشند که افغانستان "مدفن امپراتوری ها" می باشد، طوریکه برای بریتانیای کبیر و اتحاد شوروی بود و شاید حالا نوبت به ایالات متحده امریکا رسیده باشد. از همین جهت نظر به برنامه جدید آقای اوباما، ایالات متحده امریکا باید افغانستان را در "پیراهن سفید" ترک نماید.
احتمال زیاد می رود که بعداز مذاکره و مصالحه با طالبان، پاکستان، امارات متحده عربی و عربستان سعودی، قطعات نظامی ناتو و ایالات متحده امریکا زودتر از وقت موعود از افغانستان خارج شوند. این هم واضح است که چنین عملکرد امریکا عواقب منفی جدی برای هند، چین، ایران، کشورهای اسیای میانه و روسیه ببار خواهد آورد. از همین سبب در آینده نزدیک انتظار بوجود آمدن ائتلاف کشورهای نامبرده در مقابل طالبان را نیز می توان داشت. سفر اخیر سرگی لاوروف وزیر امورخارجه روسیه به کابل را نیز می توان اشاره ی به این مطلب دانست. در چارچوب سازمان همکاری های شانگهای به ابتکار روسیه ، چندی قبل کنفرانسی پیرامون مشکلات افغانستان در سطح اراکین بلند رتبه برگزار شد.
طوریکه برای همه معلوم است، در سیاست دوست و دشمن دایمی وجود ندارد. ایالات متحده امریکا برای اولین بار حرکت طالبان را جهت دستیابی به مقاصد خویش در منطقه بوجود آورد و حالا هم می داند که استفاده از نیروی طالبان برای دستیابی به اهداف اش، یگانه طریقه درخور، مناسب و دارای مصارف کم مالی و باعث جلوگیری از دست دادن نظامیان امریکایی می باشد. طرح هذا باعث تسهیل اوضاع داخلی در ایالات متحده امریکا و کشورهای عضو ناتو نیز می شود زیرا با گذشت هر روز و با از دست دادن هر سرباز و افسر، بر تعداد ناراضیان میان مردم عوام افزوده می شود. و تا جائیکه به اسامه بن لادن – مخالف سر سخت امریکا ارتباط دارد، اوضاع فعلی دلالت بر آن دارد که ایالات متحده امریکا شاید شانس از برانداختن اسامه بن لادن را بدست متحدین اش دریابد. اکثر متحدین اسامه بن لادن، فعلا" گروه های جداگانه و مستقل از اسامه بن لادن بوجود آورده اند که در حال حاضر با اداره جدید عراق همکاری دارند. طرح هذا به گمان اغلب از طریق کمک های مالی سی آی ای به اعراب و بالاخص به همکاری عمال و مامورین عربی تبار سی آی ای صورت گرفته است.
قابل یادآوری است که در اواخر ماه مارچ و آغاز ماه اپریل سال جاری، نشستی به ابتکار ایالات متحده امریکا پیرامون افغانستان در کشور هالند برگزار خواهد شد. و یکی از اوامر عمده قابل بحث در این نشست، برنامه اوباما در باره افغانستان خواهد بود. و بدین ترتیب ایالات متحده امریکا، ابتکار سازمان همکاریهای شانگهای در مورد افغانستان را گلاویز می نماید.
ایالات متحده امریکا و ناتو فعلا" کاملا" به این باور اند که پیروزی در جنگ افغانستان یا ناممکن بوده و یا خیلی مشکل است. عملیات نظامی ایالات متحده امریکا و ائتلاف ضد تروریستی در افغانستان در سال 2001 را می توان یک عمل انتقام جویانه در مقابل حادثه 11 سپتمبر دانست. بعد از هفت سال مبارزه ضد تروریستی، نظامیان امریکایی و کارشناسان جنگی امریکایی به این باور اند که در حال حاضر هیچگونه حمله تروریستی مشابه حمله 11 سپتمبر، امریکا و متحدین اش را تهدید نمی نماید. برنامه اوباما در نظر دارد تا تعداد قطعات پولیس افغانستان را از 82 هزار به 240 هزار و بعدا" به 400 هزار پولیس افزایش دهد.
گمان برده می شود که بیکاران منجمله طالبان را به قوای پولیس جهت کاهش بیکاری میان جوانان و ثبات کشور جلب خواهند نمود. امکان بوجود آمدن وسایل نشرات جمعی مانند رادیو و تلویزیون جهت ایجاد تصور مثبت از دولت و متحدین اش درناتو میان مردم نیز وجود دارد. در این برنامه ایجاد شش مرکز خاص اکتشاف و جاسوسی در خاک افغانستان و پاکستان و بالاخص در مناطق سرحدی میان افغانستان و پاکستان مدنطر گرفته شده است. در این مراکز مامورین اکتشاف (دیده بان) از افغانستان و پاکستان تحت نظر مشاورین امریکایی، ناتو و سی آی ای فعالیت خواهند نمود. قابل تذکر است که بادرنظر داشت تجربه کاری کارشناسان اتحاد شوروی سابق، اشتراک دیده بان های روسی و کشورهای مشترک المنافع در این پروسه، برای تمامی جوانب ذیعلاقه مفید تمام خواهد شد.
در حال حاضر ستراتیژی جدید ایالات متحده امریکا ناشی از درک و فهم جدید حقیقت و واقعیت می باشد (درک و آگاهی، حقیقت و واقعیت است). چندی قبل در یکی از صفحات انترنیتی گروه طالبان به لسان پشتو نشر شده بود که اسلحه مدرن و صاحب تکنالوژی عالی غرب، توان پیروزی بر طالبان را ندارد زیرا پیروزی نهایی نصیب کسانی می شود که از موقع زمانی، صبر، اسلحه و مردم استفاده می نماید – یعنی "طالبان".
نکته اساسی برنامه اوباما عبارت از ایجاد عملکرد همآهنگ سیاسی در قبال افغانستان و پاکستان می باشد. در سیاست خارجی ایالات متحده امریکا خط جداگانه ی میان افغانستان و پاکستان فعلا" وجود ندارد.د دراین برنامه تاکید بر آنست که تکتیک و ستراتیژی در قبال هر دو کشور باید بموقع تغییر یافته و تصحیح شود و به این "عنصر ضعیف" باید توجه دایمی نمود. اما در این برنامه ظاهرا" هیچ توجه ی به مسئله تضاد و اختلاف تاریخی میان افغانستان و پاکستان – آزادی پشتونستان و مخالفت های بین القبایلی – نشده و این مسئله شاید باعث از بین رفتن هرگونه سعی و تلاش جهت همآهنگی میان این دو کشور شود.
در برنامه آقای اوباما وجوه خیلی زیاد جهت آموزش سربازان و پولیس افغانستان، توسعه زراعت، آبیاری زمین ها، بوجود آوردن کانال های جدید آب و توسعه آموزش و پرورش ابتدایی و متوسطه اختصاص داده شده است. این اقدامات باید همدمی و موافقت مردم را در مقابل امریکا و ناتو برانگیزاند. اما نظر به عقیده ما این اقدامات موثریت خان (قوماندان) های منطقوی را که از سال 1992 حمایت مستقیم و ویژه ی دولتی و امریکا را بدست آورده اند، توسعه خواهد داد. و بالاخره موجبات اغتشاش، بی نظمی و هرج و مرج را فراهم آورده و دولت واحد در خاک افغانستان را غیر متمرکز خواهد ساخت.
افغانستان و پاکستان کاملا" از عراق متفاوت اند، بنابر این عملکرد واحد که در برگیرنده اخراج تدریجی قوا نیز می باشد، در حال حاضر ناممکن است. تجربه تاریخی – عملکردهای اتحاد شوروی سابق در افغانستان – به اثبات می رساند که ایجاد حکومت ائتلافی در افغانستان پیچیده و بغرنج است. عدم موفقیت این عمل را میتوان در نابودی و ازبین رفتن اتحاد شوروی، اختلافات و عدم سازگاری میان حکومت نجیب الله و مجاهدین و همچنان عدم اتحاد میان طرفداران نجیب الله خلاصه نمود. و لو آنکه اگر نماینده گان ایالات متحده امریکا بتوانند با طالبان مصالحه و توافق نمایند، نمیتوان این توافقات را ایمن و دراز مدت دانست. همسایگان افغانستان باید متوجه باشند که اگر قطعات نظامی امریکا از افغانستان خارج شوند، جنگ برای بدست آوردن قدرت در افغانستان آتش خواهد گرفت و این خود تهدید سنگینی برای سرحدات آنها و در کل برای تمام منطقه می باشد. امنیت ملی امریکا از اولویت برای ایالات متحده امریکا برخوردار است نه اینکه امنیت افغانستان. طور مثال می توان از پیشنهاد جورج بوش برای طالبان قبل از عملیات سال 2001 یادآوری نمود که در آن تحویل اسامه بن لادن در مقابل حفظ حکومت طالبان ذکر شده بود. بنابراین جوانب ذیعلاقه دیگر نمی توانند که تنها بر رهبری ایالات متحده امریکا در حل مسائل افغانستان و امنیت منطقوی امید ببندند. | |