با درود بر همه خوانندگان عزیز! این بار یک غزل عاشقانه، تقدیم به عاشقان؛
با احترام
بالی بـزن دلا !
کامِ دلـم به گریه مـیسـر نـمی شـود
با آبِ شــورِ چشمه لبم تر نمی شود
ایـن آرزو به مرز جنون می برد مرا
تقدیرِ من به عشقِ تو بهتر نمی شود
عمرِ دلم به داغِ تو و شاعری گذشت
شـعـرِ نـگاهِ گرمِ تـو از بر نمی شود
گل برسرم اگر که بریزد همیشه، باد
مانندِ خاکِ کوی تـو بـرسر نمی شود
در ازدحامِ کوچه پی ات میدوم مدام
دستم به دامنِ تــو بـرابـر نمی شود
***
ای دل به گـریه های غـزل اکتـفا نکن!
رفـع عطش به تلخیِ ساغـر نمی شـود
آماده شو دلا! که از این ورطه بگذری
راهی بجـو که صبرِ تو داور نمی شود
شعر وندای شاعر و اندیشه های ِعشقِ
مـثـلِ محـبـتیـسـت که باور نمی شود
بالـی بـزن دلا که دلـم را گرفـته ای
پـروازِ عاشـقـانه به پـرپـر نمی شود
کلمات کلیدی: