وصیت
تعارف میکنی اما نگاهت سرد و سرمایی
دلم در پای ساحل می تپد اما نمی آیی
دل ماهی به شط تشنگی افتاده بر ساحل
تن ساحل اسیر ماسه های پست هر جایی
شکایت می کنی ، از دوری اما کاش می دیدی
منم ماهی، تویی ساحل،منم تشنه تو دریایی
بپیچ در ازدحام خود به دور هیچ و راضی باش
کنارم هست گرخالی ، کنارت هست رسوایی
وصیت می کنم در مرگ من، آیینه ات سازند
من و خواب گل مریم تو و تصویر تنهایی
??-??-??
زینت نور
کلمات کلیدی: