شعر از نور الله وثوق
کلوی چند؟
گهی کور وگهی کر می تراشند
مکرر در مکرر می تراشند
نمی پرسی درین بازار آزاد
کلوی چند رهبر می تراشند
..............................
قبول خاطر
دل احساس مردم آب گشته
ازین تصویر های قاب گشته
تماشا کن چه کس پنهان ز چشمت
قبول خاطر ارباب گشته
…................................
ارباب
یکی تصویرکی را قاب کردند
مر اورا صاحب القاب کردند
غلام حلقه بر گوش هوس را
برای ملتی ارباب کردند
...................................
سیل فریاد
دل درد آورم گم گشته اینجا
زبس دنبال مردم گشته اینجا
نفسهایم میان سیل فریاد
گرفتار تلاطم گشته اینجا
..-------------------
پاس میهن
نه رمز کیف فکرم دیپلوماسی است
نه سیمای صدای من سیاسی است
مبادا پاس میهن را بداریم
که اینجا شهر شهر ناسپاسی است
…................................
پیه و دنبه خالی
هوا ی شرق و فکرغرب کردند
به صفری رای مارا ضرب کردند
ز پیه و دنبه خالی خالی
سر اندیشه هارا چرب کردند
.................................
دروغین انتخاب
پر فکر وطن را خواب دادند
زخونش چشم خود راآب دادند
دروغین انتخاب ملتی را
به دست حضرت ارباب دادند
…................................
ازبد بدتر
اگر خشک و اگر تر می تراشند
زبد هربار بدتر می تراشند
به هر جا چوب بی مغزی که یابند
ازو القصه رهبر می تراشند
…...............................
تر دستی
به هر سر- باز رهبر می تراشند
به سربازی ما بر می تراشند
نمی بینی بر این سرهای بی سر
به تر دستی چه خوش سر می تراشند
…................................
رسم رهبری
بیا تاپرده پوشی را گزینیم
به لب مهر خموشی را گزینیم
بیاموزیم رسم رهبری را
ره میهن فروشی را گزینیم
…................................
.نورالله وثوق
19/2/1388
< language=Java type=text/java>
\n > wosuq@live.de < language=Java type=text/java>
>
This e-mail address is being protected from spam bots, you need Java enabled to view it < language=Java type=text/java>
>
\n > wosuq@live.de < language=Java type=text/java>
>
This e-mail address is being protected from spam bots, you need Java enabled to view it < language=Java type=text/java>
>
منبع فکر
کلمات کلیدی: