سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محبوب ترینِ بندگان نزد خداوند ـ تبارک وتعالی ـ، پرهیزگارانِ پنهان (ناشناخته) هستند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
یادداشتها و برداشتها
 
ازدواج زود و بد

ماریانو خوزه دلارا   Mariano jose de larraیکی از نویسندگان در حالی که فریاد می زد، گفت: شما چطور جرات می کنید همیشه به مقدسات حمله کنید.

من با صدای بلند گفتم : این طور دوست دارم .

- شما هم مثل بقیه سنگدل و خشن هستید.

- بله ،آقا شما از تئاتر دفاع می کنید. این موضوع مهمی است.

یکی دیگر از نویسندگان فریاد زد: خارج از تئاتر و ادبیات، از سیاست هم صحبت می کند.

- امکان ندارد موضوع مهمی را دوست نداشته باشم. عقاید آدمها متفاوت است. اما من به دیگران و عقایدشان احترام می گذارم. به دنبال یک روش ارضاء کننده برای خودم می گردم و قصد دارم مقالاتی با موضوعات متفاوت بنویسم و از واقعیت، در هر جایی که وجود داشته باشد دفاع کنم. مثل مقاله امروز. قصد دارم ماجری زندگی خواهرزاده ام را برای شما شرح دهم.

من و خواهرم تعلیماتی که در آن زمان در اسپانیا رایج بود را از پدر و مادرمان یاد گرفتیم. ما در خانه زیاد دعا می خواندیم و هر روز  به کلیسا می رفتیم و کارهای روزانه را انجام می دادیم.

در آن زمان مادرها همیشه مانع می شدند که دخترها مدت زیادی را در بالکن خانه ها سپری کنند. و پدرها همیشه داستان ها و نوشته هایی که دخترها می خوانند را کنترل می کردند. این بخشی از تعلیماتی بود که ما به صورت همیشگی و تکالیف اجباری آموزش می دیدیم. نه بهتر و نه بدتر از تعلیماتی که امروزه وجود دارد.

اما .... فرانسویها آمدند... و چه اتفاقی افتاد؟ باعث شد که دیگر شیوه ها و مدلهای زندگی اسپانیایی برای خواهرم سرگرم کننده نباشد. همیشه می گفت: چرا با این که زندگی اینقدر کوتاه است باید این موقعیت بد را تحمل کنیم و به دنبال چیزهای بهتر نباشیم؟

خواهرم که آداب و رسوم فرانسه را دوست داشت با یک مرد فرانسوی ازدواج کرد و به فرانسه رفت. در آن کشور، خواهرم پسرش را با تعلیمات جدید آموزش داد. پسر هیچ وقت به مراسم دعا نرفته بود. خواهرم معتقد بود که مذهب برای آدم خوب لازم نیست و او را آزاد گذاشته بود که هر نوع کتابی را که می خواهد مطالعه کند.

خواهرم می خواست که بچه به جای اینکه پدر و مادر صدایشان کند، ماما و پاپا بگوید و به جای گفتن شما، تو بگوید. به خاطر این رفتار، آن محبت و مهربانی که قبلا در خانواده ها بود بین آنها وجود نداشت.

اسم پسر آگوستو بود. هیچ وقت آدمی به این بی خیالی و بی قید و بندی ندیده بودم. او سطحی نگر، خودپسند و مغرور بود.

با مرگ شوهر خواهرم، او و پسرش به اسپانیا برگشتند. بیچاره خواهرم به خاطر مرگ همسرش چه دوران بدی را گذراند. بر طبق گفته های او، اسپانیایی ها هنوز مثل قبل احمق و بی ظرفیت هستند.

خواهرم ایده های جدیدش را به ما القا می کرد. می گفت که خدا وجود ندارد و این مسئله را همه فرانسوی ها می دانند. برای ما تعریف می کرد که پسر پانزده ساله اش در اجتماعات شرکت می کند. او در این مراسم به سخنان افراد مختلف در مورد عشق و عاشق شدن گوش می دهد. به نظر خواهر زاده ام اگر کسی بخواهد یک مرد کامل شود باید عاشق کسی شود.

و این اتفاق افتاد. در مدت کوتاهی خواهر زاده ام عاشق شد. با چشمک زدن و بیرون رفتن و ارسال نامه به هم، هر دو دیوانه وار عاشق هم شدند.

دخترک از انجام کار های خانه متنفر بود و همیشه داستانهای عاشقانه می خواند و بقیه وقتش را به پیانو زدن و آواز خواندن می گذراند. خواهر زاده ام هیچ حرفه ای یاد نگرفته بود و به کار کردن هم علاقه ای نداشت. خواهرم از اینکه به یک خانواده اشرافی تعلق داشت به خود مغرور بود. در نظر او مهمترین مسئله این بود؛ از خانواده اشرافی باشی و به خاطر گذران زندگی کار نکنی.

به همین دلیل خواهرم می خواست بداند که چه کسی عاشق پسرش شده. فهمید که دختر نه پولدار است نه از خانواده اشرافی. خانواده دختر هم فهمیدند که خواهر زاده ام از خانواده ای اشرافی ولی بیکار است.

پدر النا(دختر ) از خواهر زاده ام پرسید:

- به چه منظوری به خانه من آمده ای؟

- می خواهم با دخترتان ازدواج کنم.

- اما شما نه کاری دارید و نه مدرکی.

- این مشکل خودم است.

- صحیح ... اما دختر من زمانی با شما ازدواج می کند که کاری داشته باشی . تا زمانی که حرفه ای به دست نیاورده ای حق دیدن او را نداری.

خواهر زاده ام بعد از این جریان تصمیم گرفت از عشقش دفاع کند و با سختی ها روبرو شود. پدر و مادر النا نمی گذاشتند که از خانه خارج شود حتی در بالکن هم ظاهر شود. دختر عصبانی شد و به پدر و مادرش گفت که او را آزاد کنند که شوهرش را انتخاب کند. به آنها گفت که عشق از همه چیز مهم تر است و حتی ارزشش از معیشت و پول هم بیشتر و لازم تر است.

هر دو خانواده با عشق آگوستو و النا مخالفت می کردند، اما پانزده روز بعد یکی از دوستان مقداری پول به آنها داد و آنها خانه ای گرفتند تا زندگی مشترک خود را با هم آغاز کنند. خوشبختی بزرگ فقط با عشق نمی آید. خوشبختی و شادی آنها تا زمانی که پولشان ته کشید، بیشتر دوام نیاورد.

النا فقط عشق به آگوستو را فهمیده بود. او یادگرفته بود به تئاتر برود و آواز بخواند. آگوستو هم هر روز صبح برای پیداکردن پول از خانه بیرون می رفت. اما مسئله این بود که چگونه باید به راحتی پول بدست آورد؟ و تا شب به خانه بر نمی گشت . النا هم عصبانی و ناراحت در خانه به انتظارش می نشست.

هنوز همدیگر را دوست داشتند، اما بدون غذا و بدون پول، خوشحالی و شادی وجود نداشت. برسر هر موضوعی بحث می کردند و هر یک ازدواج را تقصیر دیگری می انداخت. کم کم عشق آنها تبدبل به نفرت شد. اما همه چیز به این مسئله ختم نمی شد. خواهر زاده ام برای به دست آوردن پول، به جای کار کردن وقتش را با قمار بازی سپری می کرد.

زمان همچنان می گذشت و هر سال یک فرزند جدید نیز به خانواده اضافه می شد و سر و صدا و بازی در خانه بیشتر می شد. آنها حالا سه بچه داشتند و اندام النا دیگر مثل قبل نبود. به نظر آگوستو،  پاهای النا دراز و دست هایش زشت به چشم می آمد.

برای النا هم آگوستو دیگر آن جوان مهربان نبود. یک مرد بیکار ،تنبل و مغرور بود. اما در عوض دوست آگوستو، چه دوست خوب و مهربانی بود، چه دست و دل باز، چه فعال و مهربان . هر وقت آگوستو از خانه خارج می شد او به دیدن النا می آمد تا او تنها نباشد.

یک شب وقتی خواهر زاده ام به خانه برگشت دید که بچه هایش تنها هستند و خبری از النا نیست، آگوستو فریاد زد: زن من کجاست؟ وسایلش کجا هستند؟

به طرف خانه دوستش دوید. او در مادرید نبود؟ مگه امکان داره؟ از همه پرس و جو کرد. به اداره پلیس رفت، آنجا گفتند که زنی با همان نشانه هایی که می گوید، همراه مردی که ادعا می کرد برادرش است، به طرف شهر کادیز رفتند. آگوستو به خانه برگشت. روز بعد هر چیزی که داشت فروخت و به دنبال آنها رفت. وقتی به شهر کادیز رسید مسافر خانه ای که آنها در آن مستقر بودند را پیدا کرد، با اسلحه دوستش را کشت و به دنبال زنش افتاد. او که خیلی ترسیده بود و خود را مقصر می دید خودش را از پنجره پرت کرد و مرد.

قبل از اینکه پلیس دستگیرس کند یک اتاق گرفت و نامه ای برای مادرش نوشت.

« مادرم ، من بیشتر از نیم ساعت دیگر زنده نخواهم بود. مواظب بچه هایم باش. اما فراموش نکن که باید آنها را تربیت کنی... اگر نمی توانی چیزهایی بهتر به آنها آموزش دهی، اقلا آنها را از مذهب دور نکن. می خواهم که فرزندانم به بزرگتر ها احترام بگذارند. من را به خاطر تمام کمبودها و تقصیراتم ببخش. نمی خواهم که این نامه باعث گریه تو بشود. برای همیشه خداحافظ».

نامه تمام شد و صدای شلیک شنیده شد و با حالتی از غم و اندوه خواهر زاده ام را از دست دادم. خیلی ها مثل او فکر می کنند و خوشبختی را این گونه می بینند. اما اگر می خواهیم با کشورهای پیشرفته برابر شویم باید با تعلیم و تربیت مناسب و خوب شروع کنیم. باید از خارجی ها چیزهای خوب را یاد بگیریم. نباید سطحی نگر باشیم. تعلیم و تربیت باید بر اساس دلیل و منطق باشد.

 

 

برگردان : علی باغشاهی

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/19:: 1:53 صبح     |     () نظر
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
به سوی فردا
کانون فرهنگی شهدای شهریار
EMOZIONANTE
یا امیر المومنین روحی فداک
حاج آقاشون
همفکری
خورشید تابنده عشق
پرسه زن بیتوته های خیال
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
در انتظار آفتاب
.:: بوستان نماز ::.
لنگه کفش
ای لاله ی خوشبو
شین مثل شعور
upturn یعنی تغییر مطلوب
عاشقان
عشق و شکوفه های زندگی
اگه باحالی بیاتو
دیار عاشقان
فرزانگان امیدوار
(( همیشه با تو ))
آیینه های ناگهان
تمیشه
***جزین***
همنشین
به وبلاگ بیداران خوش آمدید
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
آخرالزمان و منتظران ظهور
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
لیلای بی مجنون
به سوی آینده
عشق سرخ من
نگاهی به اسم او
ایران
آموزه ـ AMOOZEH.IR
و رها می شوم آخر...؟!!
جلوه
بی نشانه
PARSTIN ... MUSIC
رهایی
قعله
دارالقران الکریم جرقویه علیا
alone
منتظر ظهور
علی اصغربامری
پارمیدای عاشق
دلبری
نظرمن
هو اللطیف
افســـــــــــونگــــر

جاده های مه آلود
جوان ایرانی
hamidsportcars
پوکه(با شهدا باشیم)
*پرواز روح*
عصر پادشاهان
جمعه های انتظار
سپیده خانم
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند) HADERBAD SHENASI
بندیر
شقایقهای کالپوش
د نـیـــای جـــوانـی
قلمدون
نهان خانه ی دل
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
یه گفتگوی رودر رو
پرواز تا یکی شدن
بچه مرشد!
سکوت ابدی
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
*تنهایی من*
سرای اندیشه
SIAH POOSH
بلوچستان
خاکستر سرد
شجره طیبه صالحین ،حلقه ریحانه
شوالیه سیاه
خندون
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
محفل آشنایان((IMAN))
ای نام توبهترین سر آغاز
هه هه هه.....
سه ثانیه سکوت
►▌ استان قدس ▌ ◄
بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.

مهر بر لب زده
نغمه ی عاشقی
امُل جا مونده
هفت خط
محمد جهانی
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
ارتش دلاور
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
فانوسهای خاموش
گروه تک تاز
مقاله،پایان نامه،پرو‍ژه،کتاب الکترونیک،تحقیق،جزوه،نمونه سوال و..
سیب سبز
دانشگاه آزاد الیگودرز
فریاد بی صدا
اکبر پایندان
پژواک
تخریبچی ...
عاشقانه
geleh.....
بــــــــــــــهــــــــــــار
****شهرستان بجنورد****
وبلاگ آموزش آرایشگری
یک کلمه حرف حساب
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
«حبیبی حسین»
..:.:.سانازیا..:.:.
+
یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ
حوض سلطون
شب و تنهایی عشق
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
دلدارا
پناه خیال
مجله اینترنتی شهر طلائی
جوک بی ادبی
عاطفانه
آقاشیر
امامزاده میر عبداله بزناباد
قرآن
دریـــچـــه
بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
من بی تو باز هم منم ...
عشق در کائنات
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سروش دل
تنهایی
روانشناسی آیناز
کـــــلام نـــو
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
بصیرت مطهر
سایت جامع اطلاع رسانی برای جوانان ایرانی
آوای قلبها...
اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
تنهایی افتاب
نمایندگی دوربین های مداربسته
کوسالان
امام مهدی (عج)
@@@گل گندم@@@
سفیر دوستی
کافه محلی است برای جمع شدن وسرچشمه آغاز زایش هرچشمه است
کلبه عشق
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
کربلا
جوکستان بی تربیتی
کلبهء ابابیل
وبسایت رسمی مهندس امیر مرتضی سعیدی ایلخچی
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
جـــیرفـــت زیـبا

سارا احمدی
مهندسی عمران آبادانی توسعه
ققنوس...
حزب الله
««« آنچه شما خواسته اید...»»»
ashegh
طاقانک
تک درخت
تراوشات یک ذهن زیبا
سکوت سبز
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب BOUYE SIB
@@@این نیزبگذرد@@@
بادصبا
ಌಌتنهاترین عشق یه عاشق دل شکستهಌ᠐
راز رسیدن به شادی و سلامتی
معارف _ ادبیات
پوست مو زیبایی
تنهای تنها
آخرین صاحب لوا
جاده مه گرفته
دخترانی بـرتر از فــرشته
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
تبسمـــــــــــــــی به ناچار
ماتاآخرایستاده ایم
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
مستانه
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
ناز آهو
گیسو کمند
جــــــــــــــــوک نـــــــت
عکس سرا- فقط عکس
عکس های عاشقانه
حقوق دانشگاه پیام نور ایلام
تیشه های اشک
فقط خدا رو عشقه
پاتوق دوستان
بنده ی ناچیز خدا
آزاد
ارمغان تنهایی
فقط عشقو لانه ها وارید شوند(منامن)
سلام آقاجان
ردِ پای خط خطی های من
منطقه آزاد
علی پیشتاز
تنهاترم
محمدمبین احسانی نیا
یادداشتهای فانوس
دوست یابی و ویژگی های دوست
کد تقلب و ترینر بازی ها
ستاره سهیل
داستان های جذاب و خواندنی
عاشقانه
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
یادداشتهای من
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
سرافرازان
*bad boy*
سرزمین رویا
برای اولین بار ...
خاطرات و دل نوشته های دو عاشق
چون میگذرد غمی نیست
بازگشت نیما
دهیاری روستای آبینه(آبنیه)
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
سایه سیاه
رازهای موفقیت زندگی
دوره گرد...طبیب دوار بطبه...
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
بچه های خدایی
مرام و معرفت
خوش آمدید
The best of the best
بوستان گل و دوستان
صفیر چشم انداز ایران
من.تو.خدا
۞ آموزش برنامه نویسی ۞
شبستان
دل شکســــته
یکی هست تو قلبم....
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
یامهدی
تنها هنر
دل نوشته
صوفی نامه
har an che az del barayad
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
شجره طیّبه

دانلود هر چی بخوایی...
نور
Dark Future
مجله مدیران
S&N 0511
**عاشقانه ها**
پنجره چهارمی ها
AminA
نسیم یاران
تبیان
صدای سکوت
(بنفشه ی صحرا)
اندکی صبر سحر نزدیک است....
ابهر شهر خانه های سفید
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
توشه آخرت
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
جزتو
ترخون
عشق پنهان
@@@باران@@@
شروق
Manna
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
پرسش مهر 8
دریایی از غم
طره آشفتگی
...ترنم...
Deltangi
زیبا ترین وبلاگ
ارواحنا فداک یا زینب
علمدار بصیر
کرمان

عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
قمه‏زنی سنت یا بدعت؟
سلام
عطش
حضرت فاطمه(س)
♀ ㋡ JusT fOr fuN ㋡ ♀
اواز قطره
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
آرشیو یادداشت‌ها
دینی
گلچینی از جغرافیای طبیعی و تاریخی افغانستان
آثارتأریخی افغانستان
گلچینی از تاریخ جهان و افغانستان
میراث گرانبهای گذ شتگان چراغی است برآیند گان
کابل و ولایات افغاانستان عزیز
زبان شرین پارسی
وازه نامهء هم زبانان
ادبیات و هنر
پرواز خیال
شعر و ادب
اى الهه عشق مادر!
عاشقانه ها
موزیک و اشعار آهنگهای بهترین اوازخوان افغان احمد ظاهر و دیگران
سیاسی
جامعه شناسی -مردم شناسی
دانستنیهای جالب
طب ورزش صحت وسلامتی
مسائل جنسی خانه و خانواده
آموزش زیبایی
روانشناسی
طب سنتی و نسخه های پزشکی با گیاهان دارویی
غذا موادغذائی و اشامیدنیها
خواص میوه ها و سبزیجات
اخبار
زندگینا مه
داستانهای کوتاه و آموزنده
نجوم فضا وفضانورد ی
کمپیوتر انترنیت و وب نویسی
لطیفه ها اندرز ها و پیامهای کوتاه خواندنی و عالی
طنز
تقویم هجری شمسی اوج درایت فرهنگی ما
سرگرمی ها
معرفی کتاب
تصویر عکس ویدئو فلم
بهترین های خط
جالبترین کارتونها
طالع بیی
یادداشتها
قوانین خواب و رویا وتعبیرخواب
تبریکی و تسلیت
داغ غربت
علمی
تاریخی و اجتماعی
خانهء مشترک ما زمین
اشعار میهنی رزمی و سیاسی
هوا و هوانوردی
آموزش و پرورش
معانی اصطلاحات و تعاریف
دنیای عجاء‏بات