تعریف سیاست بین الملل، سیاست خارجی و روابط بین الملل
در مورد اصطلاحات مزبور تعریفهای گوناگونی وجود دارند، اما در مورد اینکه مناسبترین تعریفها کدامند ویاتمایزات میان آنها کجاقراردارند، توافق اندک است. این فقدان اجماع بی تردید به مسئله طرحهای نظم بخشنده مربوط میشود. چگونگی تعریف این اصطلاحات عمدتاً متأثیر از چیزی است که بررسی کننده درپی آن است وآنچه که وی مورد بررسی قرار میدهد تا اندازه زیاد نیز تابع برداشت، مدل یا نظریه ویژه اوست.
اکثر مطالعات به عمل آمده در زمینه (سیاست جهان) یا (سیاست بین الملل) در واقع مطالعه سیاست خارجی بوده و هسته اصلی این مطالعات به توضح منافع، اقدامات و عناصر قدرت دولتهای بزرگ پرداختهاست. ازکجا، اگرچنین جایی وجود داشته باشد، سیاست خارجی به سیاست بین الملل مبدل میشود؟
تمایز میان اصطلاحات مزبور ممکن است بیش از اینکه واقعی باشد درسطح دانشگاهی مطرح گردد، اما این تمایز به طورکلی به تفاوت میان هدفها و اقدامات (تصمیمات وخط مشیهای) یک دولت یا دولتها، واکنشهای متقابل میان دو یا چند دولت ارتباط پیدا میکند. دانش پژوهی که در تحلیل خود به اقدامات یک دولت در قبال محیط خارج و شرایط معمولاً داخلی موثر در تعیین اقدامات مزبور میپردازد اساساً به سیاست خارجی توجه دارد. اما شخصی که آن اقدامات را فقط به منزله جنبهای از الگوی اقدامات یک دولت و دواکنشها یا پاسخهای دیگران میپندارد، به سیاست بین الملل یا روندهای کنش متقابل دو یا چند دولت مینگرد. تمایز مزبور در نمودار زیر نشان داده میشود.
در این منوگراف، بسته به مسئله مورد تحلیل هر دو دید به کار خواهد رفت. بحث در مورد هدفهای دولت، متغیرهای موثر در گزینش آنها، رابطه بسیار نزدیک با مطالعه سیاست خارجی دارند. در حالیکه بررسی سیستمهای بین المللی، بازدارندگی و رفتار در وضعیت برخورد، به مفهوم کنش متقابل دولتها نزدیکتر میشود.
اصطلاح روابط بین الملل به صورت متمایز از سیاست بین الملل و سیاست خارجی، میتواند به همه شکلهای دولتی و غیر دولتی کنش متقا بل اعضای جوامع مختلف ا طلاق میشود.
مطالعه روابط بین الملل دربرگیرنده تحلیل سیاستهای خارجی یا روندهای سیاسی میان ملتها نیز هست، هر چند به علت توجه به همه جنبههای روابط میان جوامع مختلف، مطالعه مربوط به اتحادیههای بین المللی کارگری، صلیب سرخ بین المللی، جهانگردی، تجارت بین الملل، حمل و نقل، ارتباطات و گسترش اخلاق و ارزشهای بین المللی را هم شامل میگردد. دانش پژوهان سیاست بین المللی توجهی به این روابط یا پدیدهها ندارند. مگر آنجائکه با هدفهای رسمی حکومت ارتباط پیدا میکنند یا توسط حکومتها به عنوان وسایل کمک به حصول هدفهای نظامی یا سیاسی به کار گر فته شوند. یک مسا بقه بین المللی فوتبال رابطهای بین المللی یا فرا ملی است. کنگره جهانی انجمن بین المللی علوم سیاسی نیز چنین است، اما دانش پژوهان سیاست بین الملل تنها زمانی به این وقایع توجه میکند که اثری مستقیم مقولی بر روابط بین الدولی داشته باشند. حد فاصل این دو هرگز به طورکامل روشن نیست. «دیپلماسی پینگ پنگ» بدا ن سبب جلب توجه کرد که وسیله جدیدی برای برقراری پیوندهای دیپلماتیک مهمتر میان چین و ایالات متحده شمرده میشد. در حالیکه یک مسابقه معمولی پینگ پنگ میان استرالیا و زلاند نو ارزش اشاره هم ندارد. همچنین دانش پژوه روابط بین الملل به همه جنبههای تجارت بین الملل توجه، دارد در حالکه در سیاست بین الملل، به تجارت بین الملل تنها تا آنجا توجه میشود که حکومتها تحدید و تشویقها یا مجازتهای ا قتصادی را برای مقاصد سیاسی به کار میگیرند ! مثلاٌ هنگامی که قول میدهند در مقابل حق ایجا د یک پایگا ه نظامی در کشورهای دیگر، تعرفههای گمرکی را برای آن کشور پایین آورند.
[برخی گرایشها در مطالعه سیاست روابط بین الملل
هیچ ناظری در رشتهای این چنین مشحون از پیچیدگیها، مسائل اخلاقی و نتایج تاریخی نمیتواند در تحلیل خود گرایش معینی را منعکس نکند. حتی عینی ترین دانش پوژه تا حدی زندانی تجارب خویش، ارزشهای حاکم بر جامعه او افسانهها، سنتها و قالبهای ذهنی است که ملت و محیطش را فرا گرفتهاند. تحلیلی کلی که یک نویسنده هندی یا مصری از سیاست بین الملل ارائه میدهد، حتی اگر طرح نظم بخشنده یا مبنای ارجاع مشابهی را به کار گرفته باشند، احتمالاً بسیار متفاوت از آن تحلیلی خواهد بود که در فصلهای، ارائه میگردد. نمیتوان از برخی سوء تعبیرها ناشی از دیدهای فرهنگی مختلف اجتناب ورزید. به هر حال، انواع دیگری از گرایشها نیز در رشته مزبور متداول هستند و دانش پژوه باید از آنها آگاه باشد.
نخست، بسیاری از تحلیلهای متداول سیاست خارجی وسیاست بین الملل منعکس کننده توجه بیش از اندازه به مسائل اساساً ملی هستند. این امر بیش از آنکه مربوط به نویسندگانی باشد که با ایجاد قضاوتهای ارزشی حقانیت دیگر کشورها رانشان میدهند، ناشی از این گرایش است که مسا ئل و اختلافات مربوط به کشورشان را به عنوان مهمترین مسائل و اختلافات مطرح در جهان تلقی میکنند. نمیتوان منکر اهمیت رقابت پس ازجنگ شوروی وآمریکا شد، اما در بسیاری از کتابهای آمریکایی این گرایش وجود دارد که تقریباًّ همه مسائل سیاسی بین المللی در چارچوب رقابت مزبور نگریسته شوند در چینن صورتی، سیاست بین الملل تقریباً مترادف با جنگ سرد میگردد، و راه حلها از طریق بازدارندگی هستهای کارآمد، انسجام ناتو و برنامههای موثرکمک خارجی، مشخص میشوند. بر این پایه همواره به نظر میرسدکه تهدیدها ازدولتهای کمونیستی ناشی میشوند و همه اقدامات غرب پاسخی به آن تهدیدها تلقی میگردند. با استفاده از مفاهیمی مانند هدفها، تواناییها، تهدیدها، تنبیهات و پاداشها که تمامی دولتها دارند، یا به کار میگرند، میتوان از قسمت اعظم لفاظیهای گمراه کننده جنگ سرد مانند (امپریالیسم کمونیستی)، جهان آزاد و تجاوز اجتناب ورزند. لفاظیهایی که تنها میتوانند مانع درک فنون دولتمداری رایج میان دولتها، صرف نظر از تعلقات ایدئولوژیکی شان شوند. میتوان بستگی شدید به ارزشهای رادیکال، لیبرال یا محافظه کارانه داشت و در عین حال پذیرفت که تهدیدهای هستهای از جانب واشنگتن یا لندن به همان اندازه خطرناک اند که از جانب پکن یا مسکو. همچنین تنها به این خاطر که کشورهای غربی در مورد ارائه تحلیل منطقاً متعادلی از وضعیت سیاست خارجی در مقایسه با کشورهای کمونیستی دقت بیشتری نشان میدهند، نمیتوان گفت برنامههای اطلاعاتی آنها جنبه تبلیغاتی کمتری دارند.
دومین گرایش غالب، از توجه عموم به امور غیر عادی، چشمگیر و همراه با خشونت ناشی میشود. کسی که مرتب روزنامه میخواند میتواند تحریف بسیار زیاد واقعیت را از جهت خشونت و بر انگیختن احساسات مشاهده کند. رسانههای خبری توجه ما را به بحرانهای بزرگ بین المللی معطوف میدارند، در حالکه معمولاً از اشاره به روابط مسالمت آمیز میان دولتها خوداری میکنند. در واقع، اکثر مراودات میان دولتها مسالمت آمیز، آرام پایدار و قابل پیش بینی بوده و با رعایت دقت الزامات مبتنی معاهده جریان پیدا میکنند این مراودات خبر ساز نیستند. یک شهروند متوسط آمریکای شمالی نقطه نظرهای فراوانی در مورد بحران خاور میانه، کوبایاآسیای جنوب شرقی دارد، گرچه سطح دانش او ازاین مسائل مهم غالباً به طوری حیرت انگیزی پایین است. اما زمانی که در باره ماهیت روابط بین دولتهای اسکاندیناوی یا شکلهای همکاری میان دولتهای آمریکای لاتین واقع درحوزه سلسله جبال آند چیزی میدانند، چه تعدادند؟ تأکید بلاانقطاع بر خشونت واختلاف طبعأ به دیدگاهایی منجر میشود که (سیاست قدرت) و جنگ سرد رابه عنوان هنجارهای رفتار میان دولتها میپذیرند، در حالی که آنها واقعأ استیثناء هستند
کلمات کلیدی: