آمریکا تاریخ را نمیسازد
13اما غرب آینده این روند را تعیین نمیکند. سیاست کنونى و اقدامات آمریکا چهارچوبهاى سیاسى موجود در خاورمیانه را خواه ناخواه بهم میریزد، اما مناسبات آلترناتیوى که شکل خواهد گرفت را نیروهاى دیگرى تعیین خواهند کرد. در این شک نیست که رویارویى غرب با اسلام سیاسى به تضعیف جنبش اسلامى و احزاب و دولتهاى این جنبش منجر میشود. اما این کشمکش در یک صحنه خالى صورت نمیگیرد. خاورمیانه، همچنان که خود غرب، صحنه جدال جنبشهاى اجتماعى اى است که مقدم بر این کشمکش بورژوازى غرب با اسلام سیاسى وجود داشته اند و روند سیاسى در جوامع مختلف را شکل داده اند. جدال غرب با اسلام سیاسى، با همه اهمیتى که دارد، نیروى محرکه و موتور پیشبرنده تاریخ در این جوامع نیست، برعکس، خود در متن این تاریخ قرار میگیرد و معنى میشود. جدال بر سر تعیین نظم نوین جهانى بازیگران مهم ترى دارد. طبقات اجتماعى و جنبشهاى سیاسى آنها چه در غرب و چه در خاورمیانه، بر سر آینده سیاسى و اقتصادى و فرهنگى جهان صفبندى کرده اند. این جنبشها هستند که مستقل از خواست سران و سیاستمداران غربى و زعماى اسلام سیاسى، جهت نهایى این روندها را تعیین خواهند کرد.
14
بطور مشخص، تا آنجا که به خاورمیانه مربوط میشود، حتى اگر غرب خواهان عقب نشینى جزئى اسلام سیاسى و تعریف مبانى یک همزیستى جدید با آن باشد، جنبشهاى سوسیالیستى و آزادیخواهانه و سکولاریستى در منطقه در این شرایط جدید مستقل از طرحهاى غرب به جلوى صحنه میایند. براى مثال بنظر من اسلام سیاسى در ایران سرنگون میشود، نه از آن رو که غرب در این رویارویى اخیر چنین تمایل یا جهتى دارد، بلکه از آنجا که در متن و به موازات این کشمکش جدید مردم ایران و در راس آنها کمونیسم کارگرى حکومت اسلامى را بزیر میشکند. شکست جمهورى اسلامى بزگترین ضربه بر پیکر اسلام سیاسى خواهد بود. اگر حل مساله فلسطین شرط از بین رفتن زمینه هاى سیاسى و فکرى و فرهنگى رشد اسلام سیاسى در خاورمیانه و در سطح جهانى است، شکست جمهورى اسلامى شرط در هم کوبیده شدن آن بعنوان یک جنبش مدعى قدرت در خاورمیانه است. بدون جمهورى اسلامى ایران، اسلام سیاسى در مقیاس خاورمیانه به یک جریان اپوزیسیون بى افق و بى آینده تبدیل میشود.
کلمات کلیدی: