هرگز بر نمیگردم
سروده ی شهید مینا رهبر بنیانگذار "جمعیت انقلابی زنان افغانستان"
من زنم که دیگر بیدار گشته ام
از خاکستر اجساد سوختهی کودکانم برخاستم و توفان گشتهام
از جویبار خون برادرانم سر بلند کرده ام
از توفان خشم ملتم نیرو گرفته ام
از دیوارها و دهکدههای سوخته کشورم نفرت به دشمن برداشتهام
حالا دگر مرا زار و ناتوان مپندارهموطن،
من زنم که دیگر بیدار گشتهام
راه خود را یافتهام و هرگز بر نمیگردم
من دیگر آن زنجیر ها را از پا گسستهام
من درهای بستهی بیخبری ها را گشودهام
من از همه چوری های زر وداع کردهام
هموطن وای برادر، دیگر آن نیستم که بودم
من زنم که دیگر بیدار گشته ام
من راه خود را یافته ام و هرگز برنمیگردم
با نگاه تیز بینم همه چیز را در شب سیاه کشورم دیدهام
فریاد های نیمه شبی مادران بیفرزند در گوشهایم غوغا کرده اند
من کودکان پا برهنه، آواره و بیلانه را دیدهام
من عروسانی را دیدهام که با دستان حنا بسته،
لباس سیاه بیوگی بر تن نمودهاند
من دیوار های قد کشیدهی زندان ها را دیدهام
که آزادی را در شکم های گرسنهی خود بلعیده اند
من در میان مقاومت ها، دلیری ها و حماسه ها دوباره زاده شدم
من در آخرین نفس ها در میان امواج خون و در فتح و پیروزی
سرود آزادی را آموختهام
حالا دیگر مرا زار و ناتوان مپندار
هموطن وای برادر،
من در کنار تو و با تو در راه نجات وطنم همنوا و همصدا گشتهام
صدایم با فریاد هزاران زن برپا گشته پیوند خورده است
مشتم با مشت هزاران هموطنم گره خورده است
من در کنار تو و در راه ملتم قدم گذاشتهام
تا یکجا بشکنیم این همه رنج زندگی و همه بند بندگی
من آن نیستم که بودم
هموطن وای برادر،
من زنم که دیگر بیدار گشتهام
من راه خود را یافتهام و هرگز بر نمیگردم
کلمات کلیدی: