اینگونه میتوانید...
لوس و نازپرورده بودن
جوان هایی که با آنها مثل بچه ها رفتار می شود و والدین همه عمر مراقب آنها هستند، مجبور خواهند بود با مشکلی جدی در زمینه ی مهار خویشتن، دوران رشد خود را طی کنند. آنها نیاموخته اند که با کار سخت و تلاش واقعی به موفقیت دست یابند، شکست را تحمل کنند، و حتی پس از چند بار شکست باز هم به کار ادامه دهند.
کمال طلبی
اگر کاری را نتوان خوب انجام داد، اصلاً نباید آن را انجام داد" این یک ادعاست". بنابراین ادعا، باید فرض کنیم که هر کاری را در اولین بار باید خوب انجام دهیم. اما چگونه چنین چیزی ممکن است؟ مطمئناً این حرفی نیست که بتوان آن را جدی گرفت. این نکته را همه می دانند که بشر از راه آزمایش و خطا یاد می گیرد. و اغلب و مکرراً اشتباه های دیگری را کشف می کند.
فرآیند پیشرفت بدون توجه به کامل و درست بودن آن کار رخ می دهد و سپس اصلاح و تصحیح آنها راه پیشرفت ما را هموار می کند. اما این فلسفه می گوید که ما باید تنها کارهایی را تکرار کنیم که آنها را خوب انجام داده ایم، و هر کاری که بد انجام شده است باید به فراموشی سپرده شود.
در واقع، اشتباه کردن در آغاز هر کاری گریز ناپذیر است. این هم بخشی از منحنی یادگیری است. درست یاد گرفتن هر چیز از ابتدا، تقریباً غیرممکن است. مگر چیزهایی که فوق العاده ساده باشند. ما در همه ی زندگی خود با کارهایی کلنجار رفته ایم که در ابتدا بسیار مشکل می نمودند، اما حالا به شکل مضحکی ساده به نظر می رسند.
دست به کار شوید و از فرصت استفاده کنید. کاری را که شروع کرده اید، حتماً به اتمام برسانید، و صرفاً به دلیل اینکه یک شاهکار نیست، آن را کنار نگذارید. انجام دادن کار، مهم تر از خوب انجام دادن آن است.
اما کسانی که در مورد رفتار خود خوشبین هستند و احساس مثبتی در مورد خود دارند، موفقیت را به شکل دستیابی به اهداف معقول در گامهای کوتاه تعریف کرده اند. آنها هرگز معتقد به قانون همه یا هیچ نبوده اند.
اگر اهداف معقولی برای خود تعیین کنید، هرگز دچار کمال طلبی نوروتیک نخواهید شد. سعی کردن یک واژه ی کلیدی است. پیشرفت هنگامی به وجود می آید که سعی کنید، و به اصلاح عملکرد خود، با توجه به آنچه از خطاهای گذشته آموخته اید، بپردازید.
احساس حقارت
مسیر شکوفایی برای کسی که احساس حقارت می کند، دشوار است. هنگامی که احساس حقارت می کنید، تنها به زندگی اجازه می دهید که شما را مغلوب کند. اگر شما مهارت های خود را با مهارت های بسیاری از افراد دیگر مقایسه کنید، درخواهید یافت که از برخی از آنان برترید و از برخی دیگر حقیرتر و پایین تر.
معمولاً مبنای قضاوت ما در مورد خودمان، یک یا دو ویژگی است که معمولاً بهترین ویژگی ها یا تنها ویژگی های ما نیستند. دکتر الیس می گوید، ما به خودمان گزارش کار می دهیم. اگر می خواهید بر این احساس حقارت غلبه کنید، خودتان را معادل رفتارهایتان ندانید. خودتان را با قوت ها و ضعف هایتان برابر ندانید، بلکه به عنوان یک انسان والا تر بدانید. آنگاه دیگر هرگز احساس حقارت نخواهید کرد، حتی اگر هنوز در بسیاری از جنبه ها پایین تر از دیگران باشید.
خلاصه...
سخن آخر این است: ما در هنگام قضاوت در مورد خود، به هیچ وجه معقول یا منطقی عمل نمی کنیم، زیرا (الف) ویژگی های ما دایماً تغییر می کند؛ (ب) راهی برای توافق در مورد اینکه چه رفتاری همیشه خوب یا بد است، وجود ندارد؛(ج) نمی توانیم بر مبنای یک رفتار در مورد خویش قضاوت کنیم؛(د) هرگز نمی دانیم برای قضاوت در مورد خویش کدام رفتارها را باید ملاک قرار دهیم؛ و (هـ) هرگز نمی توانیم در این مورد به توافق برسیم که چه کسی باید این قضاوت را انجام دهد.
در این صورت تنها یک نتیجه گیری ساده برایمان ممکن خواهد بود: هرگز در مورد خود قضاوت نکنید. می توانید در مورد رفتارتان قضاوت کنید، اما در مورد خودتان هرگز. به دلایلی که قبلاً به آنها اشاره کردم، شما و اعمالتان یکی نیستید. اگر این نکته را همیشه به خاطر داشته باشید، از این پس می توانید به همه نقایص و اشتباه های خود اعتراف کنید، بدون آنکه احساس حقارت کنید.
اگر بتوانید بر احساس حقارت خود برای همیشه غلبه کنید، خواهید فهمید که در ذهن و جسم شما نیروی عظیمی وجود دارد که می توانید آن را صرف تحقق اهداف خود کنید و به اغلب آنها هم دست یابید. پس، هنگامی که در انجام کار خود شکست می خورید، احساس بی ارزش بودن نخواهید کرد؛ بلکه دوباره روی پای خود خواهید ایستاد و از نو مشغول کار خود خواهید شد، بدون آنکه هرگز تردیدی در مورد ارزش خودتان به عنوان یک انسان، به ذهنتان راه یابد.
انسان های حقیر وجود ندارند، فقط رفتارهای پست وجود دارند. چون ما حق نداریم بر مبنای رفتارها و اعمال، در مورد خودمان یا دیگران قضاوت کنیم، پس حق محکوم کردن خود یا دیگران را نیز نداریم.
منبع: برگرفته از کتاب" اینگونه می توانید" نوشته پال هاوک
مقالات مرتبط
کلمات کلیدی: