|
*
خواب دیدم ای وطن رنگ دگر می سازمت
این سفر از چوب و سنگ خوب تر می سازمت
با طلوع با آفتاب و روشنی ها هم نوا
خاک بر رنگ سیه، رنگ دگر می سازمت
می شود روشن ز نور صبح صادق آسمان
وز شکست شب پرستان با خبر می سازمت
آشیان در آشیان هم بال مرغان می روم
آسمان در آسمان پرواز پر می سازمت
می زدایم تا ز روی دامنت رنگ ریا
در میان اشک هایم خوب تر می سازمت
التجایم را خدا باران رحمت می دهد
گلشن پاکیزه، باغ بارور می سازمت
در دل ویرانه هایت می روم چون ماهتاب
آستین بر می زنم، دیوار و در می سازمت
خانه ی آباد می گردد رخش بر آفتاب
آشنا با روزن و نور سحر می سازمت
از پر طاووس بال زاغ می گیرم نشان
با خبر از زشت و زیبا، زین دو پر می سازمت
ناگهان بانگی بر آمد خواب من بشکست و گفت:
" یک رقم نی یک رقم " خون جگر می سازمت
جنوری 200?از شاعر توانای وطن محترم عباب
کلمات کلیدی: