چراغ جادو

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ هستي 
بيــا که اين زمانه قصد وفـا نـدارد

گرهم کند وفـايي کاري به ما نـدارد

بيـاکه دل دوبــاره دارد بهانه تــو.....

که درد بي تـو بودن جز تو دوا نـدارد

گفتي چـرا به يادم بيمار و مست گشتي

گفتم که روي ماهت چون و چرا ندارد

هر چه گريزم از تـو، در دام تـو بيفتم

هر چند دل هراسي زين دام ها نــدارد

صبرم تمام گشته ، هجـر تــو قاتل من

دل از فراق رويت، نـاي و نـوا نـدارد....
پاسخ

سلام هستي عزيزم!ممنون ازين شعر بسيار دوست داست دل انگيز و شور آفرين اين شعر تو به پسرم ميدم كه بخواند و بمن هم ثبت كند تا هر وقت بشنوم