من هم يك دختر افغاني هستم اول با شوهرم مشكلي نداشتم ولي زندگيمون بيشتر از يك سال دوام نياورد و من رو از خونش بيرون كرد و من تنها در تهران موندم سه،چهار روز رو تو مسافر خونه سر كردم تا اينكه پسري بسيار پولداري ازم خواستگاري كرد ناگفته نماند كه زيبا هم بود و من هم از اين نظرز چيزي كم نداشتم و تو سن 19 سالگي دومين ازدواجم رو كردم و الان از فاميل و خانوادم خبري ندارم ولي خودم خيلي خوشبختم و الان 4سال از ازدواجمون مي گذره و يک پسر 2 ساله هم داريم خانواده شوهرم هم خيلي مهربانند و به من لطف دارن!!!در ضمن اسمم رو عوض كردم
براي همه ارزوي خوشبختي مي كنم
سلام
اين يك واقعيت تلخه و واقعا نميدونم بايد چي بگم
فقط كاش يكم ادما بيشتر به اين فكر ميكردند كه هميشه زنده نخواهيم ماند كاش پدر اون دختر يا همسرش يكم وجدان بيدارتري داشتند ...............خدا هممونو به راه راست هدايت كنه