سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش فراگیرید ؛ چرا که در تنهایی، همدم و در غربت، همره و در خلوت، هم صحبت است . [امام علی علیه السلام]
یادداشتها و برداشتها
 
افغانستان حادثه ساز و پرتگاه مرگبار برای قدرت های مهاجم

Open in new window

افغانستان:
سرزمین حادثه ساز و پرتگاه مرگبار برای قدرت های مهاجم!


.... آنچه کشور های اشغالگر و در رأس ایالات متحده را بیشتر دست و پاچه ساخته است، مار های درون آستین شان در درون نظام دست نشاندهء کابل است که در لباس دوست هم امتیاز می گیرند و هم انتقام...


حوادث خشونت بار و خونبار ناشی از به آتش کشانیدن کتاب مقدس مسلمانان (قرآن) در بزرگترین پایگاه نظامی ایالات متحده در بگرام، یکبار دیگر نشانداد که افغانستان و مردم آن همچنان خصوصیات تاریخی خود را در برابر اشغالگران و مهاجمین خارجی نگهداشته و این سرزمین همیشه حادثه ساز و پرتگاه مرگبار سقوط برای قدرت های مهاجم بوده است و امروز نیز بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی جهان، ایالات متحده را آنچنان سراسیمه ساخته است، که نمی داند چگونه پا از اینکشور برون کشد، زیرا از یکسو همان غرور همیشگی اش که در جنگ ویتنام نیز باعث شکست اش شد، اجازهء برگشت را نمی دهد، و از جانب دیگر نمی خواهد در بازیهای قدرت نمایی و حضور در دومین منطقهء نفت خیز جهان، بی اثر و بدون نقش باقی بماند!

و اما آنچه غرب و در رأس ایالات متحده را بیشتر دست و پاچه ساخته است، مار های درون آستین شان در درون نظام دست نشاندهء کابل است که در لباس دوست هم امتیاز می گیرند و هم انتقام، و گاه گاهی غضب، قهر و نفرت شان چنان لبریز می شود، که نمی توانند عکس العمل فزیکی و باالمثل شانرا در برابر جنایات این لشکر مغرور و تجاوزگر، نشان ندهند.

ترور دو تن از مشاورین ارشد امریکایی در وزارت داخله و در دفتر کار خود شان که دخول افراد عادی و پائین تر از سطح جنرالان مورد اعتماد شان در داخل رژیم ممکن نیست، غرب را چنان بیچاره و دست و پاچه ساخته است که اعتماد شانرا در برابر همه دست نشاندگان داخل رژیم از دست داده و لذا به تمام مشاورین شان بداخل وزارتخانه های افغانستان ابلاغ داشته اند که وظایف شانرا ترک گویند.

عکس العمل مردم جنگ زده ای افغانستان در برابر این حوادث، تنها ناشی از بی حرمتی چپاولگران غربی به کتاب مقدس شان نیست، بلکه موازی با آن بهانه و وسیله ایست برای ابراز نفرت و انزجار شان از قدرت های خارجی و آن رژیمی بدنام و فاسدی که آنها به ارمغان آورده و همه روزه در حمایت از آن، بر مردم زحمتکش ما در دهات و قریه جات، بم و باروت می ریزند. زمستان سرد امسال که گفته می شود طی بیست سال سابقه نداشته و تنها در شهر کابل بیش از چهل کشته که اکثر اطفال و کودکان بی سرپناه بوده اند، خشم مردم ما را بیشتر ساخته و هر لحظه در صدد بهانه برای ابراز احساسات شان اند.

بی بی سی در نوشتاری تحت عنوان« افغانها خشمگین، غربی ها شرمگین»، در رابطه با خشونتهای آخر می نویسد:

«... اگر به تصویرهای مخابره شده از تظاهرات در مناطق مختلف افغانستان، به دقت نگاه کنیم، بیشتر معترضان از طبقات پائین اند، کسانی که اگر به عنوان یک افغان پای درد دل شان بنشینی، به شدت از حضور خارجی ها در افغانستان ناراضی اند. ناراضی اند نه بخاطر اینکه کفار در سر زمین مسلمانان آمده اند، بلکه ناراضی اند بخاطر اینکه این آمدن و حضور، هیچ ثمری برای آنها نداشته است...»

ولی متأسفانه در چنین احوال که بوی قیام های واقعی و شورش های مردمی از آن به مشام می رسد، بنابر نبود اتحاد و وحدت ملی و افزایش اختلافات فرقوی، زبانی و مذهبی و در نهایت فقدان یک سازمان سیاسی متشکل و با برنامهء مشخص و عملی، هیچ تحول مثبتی را نمی توان امیدوار بود.

تجاوزگران خارجی و عمال مزدور شان در دستگاه دولت پوشالی موجود، بخوبی وضع حاضر را درک می کنند و باور کامل دارند که اگر تمام منطقه به شورش بیاید و رژیم های خود کامه و مزدور را از میان بردارند، در افغانستان هیچ حادثهء رخ نخواهد داد. بنابر همین درک و اطمینان بود که ایالات متحده قوای خود را از عراق خارج ولی برعکس به شمار نیروهایش در افغانستان افزود و هر روز بدون احساس شرم و هراس، به جنایات شان ادامه می دهند و با فقط یک پوزش و عذر خواهی، که تا حال دهها بار تکرار شده است، اکتفا می کنند!/

(آزادی)


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 90/12/14:: 3:5 صبح     |     () نظر
 
10 اشتبـاه متـداول در آداب معـاشـرت

10 اشتبـاه متـداول در آداب معـاشـرت

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


آداب معاشرت فقط مختص رفتار شما سر میز غذا نیست، آداب معاشرت انعکاسی از چشم‌انداز کلی شما در روابط اجتماعی و زندگی جمعی است. اینکه در اتوبوس شلوغ جایتان را به پیرزنی که ایستاده است ندهید، چیزی در مورد شما به همه آنهایی که بیننده هستند می فهماند. اینکه حاضر نیستید لحظاتی راحتی خود را به خاطر دیگری به خطر بیندازید.

در اکثر موقعیت‌ها، تصویر و ظاهر شما بخشی از چیزی نیست که توصیف‌کننده شماست؛ بلکه همه آن چیزی است که شما را توصیف می‌کند. کسانیکه چیزی در مورد شما نمی‌دانند با تنها اطلاعاتی که در دست دارند جای خالی‌ها را پر می‌کنند، و آن چیزی نیست جز آنچه از رفتار و کردار شما می‌بینند. صرفنظر از فکری که شما در مورد خودتان دارید، یک عادت اجتماعی بد می‌تواند معیار فکر دیگران نسبت به شما شود: هر کسی که ببیند شما غذایتان را با دهان باز می‌جوید خیلی قبل از اینکه شغل یا تخصص شما را به خاطر بسپارد، آنرا به یاد خواهد آورد.


1. معرفی نکردن افراد : چه در یک موقعیت شغلی باشید و چه اجتماعی، اگر فراموش کنید که دو نفر را به هم معرفی کنید، بسیار زشت و ناشیانه به نظر خواهد رسید زیرا شما تنها آشنای مشترک آنها هستید. قوانین پذیرفته شده‌ای برای نحوه معرفی کردن حرفه‌ای وجود دارد (مثل اول گفتن نام فردی که از نظر حرفه‌ای مقام بالاتری دارد)، اما هیچکدام از آنها به اندازه اینکه یادتان نرود آنها را به هم معرفی کنید، مهم نیست.

2. تکان ندادن به خود برای تلفنی حرف زدن :
تقریباً در همه موقعیت‌های اجتماعی، آنهایی که در اتاق شما شریک هستند بیشتر از کسی که به شما زنگ یا پیامک می‌زند، مستحق توجه شماست. این مسئله وقتی سر میز شام یا موقعیت شخصی مشابهی هستید، قابل‌توجه‌تر خواهد بود اما برای هر موقعیتی که تنها نباشید صدق می‌کند. حتی اگر با افرادی کاملاً غریبه در یک صف ایستاده باشید، سعی کنید تا جایی که ممکن است تماس تلفنیتان را برای خودتان نگه دارید.

3. بحث کردن سر یک صورتحساب :
این یک قانون ساده برای موقعیت‌های غذا‌خوری دسته‌جمعی در بیرون از منزل است: همیشه برای پرداخت کردن یا سهیم شدن در پرداخت آماده باشید. باید پیش‌بینی کنید که یکی از اعضای گروه به خود اجازه بدهد که غذایی فوق‌العاده گران سفارش دهد. اگر چنین مسائلی بارها موجب اذیتتان بوده است، به جای اینکه در رستوران سر صورتحساب بحث کنید، در موقعیتی دیگر با آن برخورد کنید. علاوه ‌براین، خیلی راحت می‌توانید در چنین موقعیتی نشان دهید که فردی بخشنده و بزرگوار هستید.

4. دیر رسیدن به سر قرار :
آدمها دوست دارند که حس کنند بر آنها ارزش گذاشته می‌شود و اگر به دنبال راهی مطمئن هستید که به کسی نشان دهید هیچ ارزشی برای او قائل نیستید، دیر سر قرارتان با او برسید. می‌توانید 20 دقیقه دیرتر با یک توضیح خوب و منطقی برسید اما بالاخره بهانه شما هر چه که باشد، فرد مقابل به این فکر خواهد کرد که چرا باید بیش از شما برای رابطه‌تان ارزش و احترام قائل باشد. بخصوص در یک موقعیت کاری، در برخورد با مشتریان و رئیس، دیر رسیدن راهی بسیار عالی برای جدا کرن کارمندان توانا و ملاحظه‌کار و کارمندان بهانه‌گیر و بی‌توجه است.

5. تقدیم نکردن محل نشستن خود :
به همان ترتیبی که بسیاری از قوانین آداب معاشرت برای این طراحی شده‌اند که فردی خودمحور به نظر نرسد، قانون "تقدیم محل نشستن خود به فردی که نیاز بیشتری به آن دارد" یکی از اصول شخصیتی اساسی انسان بوده و هیچ نیازی به بحث درمورد سیاست‌های جنسیتی ندارد. شاید آن زن باردار یا پیرزن ناتوان آنقدرها نیازی به صندلی شما در اتوبوس نداشته باشند و شاید شما روز بسیار بدی داشته‌اید، پاهایتان درد می‌کند و اتوبوس هم پر از آدم‌های بدبخت و بیچاره است اما به هر ترتیبی که هست از نیاز خود چشم‌پوشی کرده و صندلیتان را به فردی نیازمندتر تقدیم کنید.

6. برخورد ضعیف با پرسنل خدمات :
هیچ اشکالی ندارد که با اشاره ابراز کنید که از خدماتی رضایت نداشته‌اید اما درست نیست که اگر خیلی وضع مالی خوبی ندارید یا برای هزینه‌های آن خدمات آمادگی نداشتید، از تذکر دادن خودداری کنید. به همین ترتیب، درست هم نیست که بخاطر اشکالات خیلی کوچک غذای رستوران را پس بفرستید و با کارمندان و پرسنل طوری رفتار کنید که انگار مستخدم شما هستند.

7. فقط درمورد خودتان حرف بزنید :
خودپرستی اصلاً خصوصیت جالبی نیست. درست است که بعضی افراد بخاطر غرور و خودخواهی که دارند افراد را به سمت خود جذب می‌کنند اما دلیل نمی‌شود که شما هم از آنها تقلید کنید. اینکه در مکالمات و گفتگوها فقط خودتان حرف بزنید و به هیچکس اجازه حرف زدن ندهید هم اصلاً کار زیبایی نیست چون دقیقاً همان نتیجه را دارد. اجازه بدهید دیگران هم نظراتشان را بگویند و وقتی از شما سوال می‌کنند نیازی نیست برای همه سوالات سه ساعت جواب بدهید. سعی کنید از دیگران سوال کنید این باعث می‌شود احساس کنند به جز خودتان برای دیگران هم ارزش قائل هستید.

8. رعایت نکردن آداب باشگاه‌های ورزشی :
آداب باشگاه رفتن بسیار ساده است اما با اینحال خیلی‌ها هستند که با رعایت نکردن این آداب باشگاه را به محیطی ناخوشایند تبدیل می‌کنند. اینها همان‌هایی هستند که یک دستگاه ورزشی را دقایق متمادی اشغال می‌کنند بی آنکه به نظر برسد کار مفیدی با آن انجام بدهند. همان‌هایی که وزنه‌ها و دمبل‌ها را وسط باشگاه رها می‌کنند و بعد از انجام کار آن را سر جای خود قرار نمی‌دهند و ممکن است پای کسی به آنها گیر کند و موجب صدمه زدن به دیگران شوند. همان‌هایی که موقع نشستن روی دستگاه‌ها از حوله شخصی استفاده نمی‌کنند و جای عرق بدنشان را روی همه دستگاه‌ها بر جای می‌گذارند. یک قانون کلی شاید بتواند همه باشگاه‌ها را از شر چنین افرادی خلاص کند: نباید طوری رفتار کنید که انگار مهمترین آدم روی زمین هستید. طوری رفتار کنید که در آن فضا با دیگران شریک هستید.

9. آرایش کردن در اماکن عمومی :
آرایش کردن در محیط عمومی تجاوز به حق اجتماعی ما محسوب می‌شود؛ چه فکر کنید کسی نگاهتان می‌کند چه نه، این کار درست نیست. هر کاری که محل آن سرویس بهداشتی است، مثل گرفتن ناخن‌ها، تمیز کردن چشم ها و هر چیز مربوط به بهداشت شخصی، نیز از این جمله است. یک سنت قدیمی می‌گوید زمانیکه در محلی عمومی هستید، از دست زدن به صورت خود خودداری کنید.

10. غذا خوردن با دهان باز :
مثل حیوانات غذا خوردن یکی از بدترین اشتباهات اجتماعی است. این عادت زشت نه تنها شما را زیر سوال می‌برد بلکه اطرافینتان که می‌خواهند از غذای خود لذت ببرند را نیز مشمئز می‌کند. این مسئله مخصوصاً برای خانم‌ها اهمیت بسیار زیادی دارد و نشانه یک مرد بی‌کلاس است.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 90/12/11:: 9:6 عصر     |     () نظر
 
آتش افروخته و دل های بر افروخته

 

آتش افروخته در بگرام آتش نخستین نیست. افغانستان سرزمین آتش های افروخته و چهره های بر افروخته است. بسا حرمت ها که در این شعله ها سوخته است. اگر خاکستری از این زمین غبار آلود بر داریم آنگاه نمایان خواهد شد که؛ هرچه سرخ است پیرهن بوده وهرچه خاکستر است تن بوده. سال هاست که افغانستان در آتش بیداد افتاده است. چه آنکه هر آنچه که دل های غم زده ی را بسوزاند آتش است. اما لهیب این آتش اکنون فراگیر تر شده است ودامن دین و ایمان مردم را نیز شعله ور ساخته است.

تقابل با شعایر ومنابع دینی در افغانستان یک آزمون انجام شده است. قبل از آمریکا وغرب، شوروی این آزمون را امتحان کرده بود. بدین رهیافت بدیهی به نظر می آید که آمریکا، آزموده را دوباره نخواهد آزمود. چه آنکه واقعیت خود، گواه تاریخی است که هویت اجتماعی افغانستان ریشه در اسلام وقرآن دارد. از این رو قرآن نه یک کتاب مقدس که فصل الخطاب هر واقعه زندگی است. بدین جهت است که یگانه عنصر انگیزش های اجتماعی در افغانستان  قرآن بوده است. با همین کتاب بسی جنبش ها به جوش آمده  وبسیار واقعه ها به واقعیت رسیده است. شوروی به اشتباه، مستقیما این عنصر اصلی انگیزش های جامعه مسلمان افغانستان را نشانه رفت و به همان میزان استقامت و پایداری مردم را پدید آورد و نتیجه عکس حاصل کرد. بدین رهیافت آمریکا ازین راه رفته نخواهد رفت. هرچند که در بینش لیبرال، مقدسات جایی ندارد ولی ضدیت مستقیم با مقدسات را نیز جایز نمی داند. آنطور که بینش دگم وایدئولوگ کمونیست شوروی به عنوان نسخه عینی تجویز کرده بود. بدین جهت که بینش لیبرال تضاد عینی با عین منبع دین را کار ساز نمی داند، وبرآنست که بر وجود نهاد ها ومنابع دینی احترام بگذارد  ولی ماهیت این منابع را بی مایه  وتهی سازد. به عبارتی غرب برآن نیست که عین منابع دین را آتش بزند چه آنکه این آتش، بر افروختگی ها را در پی دارد، بلکه برآنست که درون مایه ی این منابع را به آب سرد و فرح آور مدرنیزم بشوید و با اصالت علمی پوزیتویستی، اصالت ارزشی این منابع را بزداید. ولی با این هم محوریت بخشی لیبرال به آزادی های لجام گسیخته زمینه ی بعضی اهانت هارا به مقدسات سبب می گردد. بدین لحاظ بود که اهانت کاریکاتوریست های دانمارک نسبت به پیامبر اسلام ، با رویکرد آزادی بیان وعقیده تفسیر وتلقی گردید.

بر علاوه، این حرکت های ناسنجیده ی اهانت به مقدسات، برای سیاست های آمریکا بسی گران تمام می شود. چه آنکه آمریکا برآنست که حضورش را در افغانستان همسو با آرامش واحترام به مدنیت انسانی تبارز بدهد. تا بدین رویکرد خودش را نه تنها خطر، بلکه  حافظ صلح وارزش های مدنی وحفاظت از کرامت انسانی وخواسته های دموکراتیک مردم افغانستان معرفی کند. از این رو ظاهرا از رفتار های تنش آمیز خود داری خواهد  کرد و یا حداقل آن را به نفع منافع سیاسی اش در افغانستان نمی داند.

بنابراین حرکت های اهانت آمیزی چون آتش زدن قرآن در افغانستان چگونه تفسیر می شود؟ به نظر می رسد که برای افروختن این آتش  دست های مختلف درکار بوده است. بدون شک افراطیون مسیحی در غرب همیشه بر آن بوده اند تا اسلام را دین خشونت معرفی کنند همچنان که معرفی کرده اند. از این رو دایم در جستجوی راهی اند که هرچه بیشتر احساسات مسلمانان را بر انگیزند، که  دست به انتقام های نا سنجیده بزنند. تا بدین صورت واکنش های مذهبی مسلمانان را به عنوان خشونت های مذهبی برای جهانیان ارائه کنند و دین اسلام را منبع خشونت های اجتماعی معرفی کنند.تأسف این جاست که در افغانستان واکنش های اجتماعی مردم در قبال این گونه اهانت های سنجیده شده، اندکی نا برنامه ریزی شده است. البته در واکنش های عمومی  وفراگیر کنترل احساسات مشکل به نظر می آید ولی این رسالت بردوش شخصیت های فرهیخته است که احساسات مردم برافروخته را کانالیزه و دقیق جهت دهی کنند. چه آنکه متاسفانه  بجایی اینکه در افغانستان احساسات کنترل شوند و اعتراضات مدنی تر برگزار شوند، به زودی احساسات سراسری و فراگیر می گردد و اعتراضات از حالت عادی خارج شده به خشونت منجر می شود و در این مرحله است که فرصت به گرداننده دوم این فاجعه ها می رسد.گروه طالبان که منتظر چنین فرصت هایی هستند،برآنند تا دست به خشونت های بیشتری بزنند واحساسات پاک مردم را به سوی بکشاند که منافع طالبان را به آسانی برآورده وقابل دسترسی بگرداند.

طبیعی است که  اگر واکنش های عمومی مردم دقیق برنامه ریزی ومدیریت نشود، به زودی تبدیل به آشوب ومصادره می گردد. آنگاه است که از گسترش دامنه آشوب ها نه دولت افغانستان نفع می برد و نه مردم ما و نه اصل حادثه که براثر آن غایله رخ داده است، به صورت اساسی تحقیق و حل می گردد، زیرا ادامه تظاهرات های خشونت بار، بجای پرداختن به اصل موضوع چنان مسایل حاشیه ای و امنیتی پیدا می کند که اصل حادثه فراموش می شود و مردم و دست اندرکاران امنیت را گرفتار حل یک سری مسایل حاشیه ای به وجود آمده می کند و اصل ماجرا از اذهان محو می گردد.

سیدآصف حسینی


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 90/12/9:: 1:11 صبح     |     () نظر
 
نفرین شدگان
 نفرین شدگان

 هرزمان  شیشه ی ما بشکند از سنگ دیگر
هرزمان  میهن ما درگرو جنگ دیگر

هرزمان کشورما طعمه ی نیرنگ کسی

هرزمان مردم ما درتلک «لنگ» دیگر

دین چو کالاست به بازار سیاست ، اینجا

گاه یکی چنگ زند گاه دیگری چنگ دیگر 

این چه نفرین شده ملک است وچه نفرین شده قوم

که همه عمر برقصند و به آهنگ دیگر

«کور» و«کر »حاکم این خطه ی« بیرونی» اند

 تا یک الدنگ  رود می رسد الدنگ دیگر

هیچ کس نیست که از بهر وطن کار کند

همه در تاریخ کشور شده اند ننگ دیگر
زپی قدرت و ثروت همه سرگردانند

 روز یک رنگ بخود گیرند و شب رنگ دیگر

به سخن گفتن بیهوده همه استاد اند

 صبح یک انگ زنند ظهر و دیگر انگ دیگر

پیر و مرشد همگی پیرو شهوت شده اند

همه چسپیده به شوخ دیگر وشنگ دیگر.

تاکه این مردم بیکاره  به قدرت باشند
گاه یک زنگ خطر خیزد  وگاه زنگ دیگر..

چه عجب مسخره کشور چه عجب مسخره ملک

که کسی کار ندارد بجز از جنگ ، دیگر.

تا به کی شیشه ی ما بشکند از سنگ کسی ؟؟

تا به کی  مردم ما طعمه ی نیرنگ دیگر؟؟

 jahori -1

یاد آوری : هدف از ذکر واژه های مانند «کور» و«کر» و« لنگ» به هیچوجه توهین به معیوبین معلولین نیست بلکه هدف از افراد مشخصی با این صفات، در تاریخ افغانستان اند. محسن زردادی07/02/12 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 90/12/7:: 2:50 صبح     |     () نظر
 
ماجرای یک ازدواج +الب در زمان رسول الله (ص)

-

   
  ماجرای یک ازدواج جالب در زمان رسول الله (ص)
 

در کتاب «اسرار معراج» این حدیث بسیار مهم و جالب و حیرت‏آور را مى‏خوانیم: در زمان رسول گرامى اسلام (ص) در شهر مدینه، شخصى بود بسیار ظاهر الصلاح، به طورى که کسى در حق او در هیچ موردى، گمان سوء و ظن خلاف نداشت.

شاید بسیارى از مردم در برخورد با او از وى طلب دعا مى‏کردند، ولى او بدون توجه به ظاهر آراسته خویش، در بعضى از شب‏ها به خانه مردم مدینه، دستبرد مى‏زد!

شبى براى دزدى از دیوار خانه‏اى بالا رفت، اثاث زیادى در آن خانه بود و در میان خانه به غیر از یک زن جوان تنها کسى نبود، عجیب خوشحال شد که امشب علاوه بر به چنگ آوردن مال فراوان، در رختخواب عیش و عشرت هم شرکت خواهم کرد.

همان طور که در دل تاریکى بر سر دیوار، منظره فریبنده اثاث خانه و چهره دلرباى زن را مى‏نگریست، به فکر فرو رفت: دزدى تا کى، ننگ تا چه مدت، براى چه باید زحمات انبیا و اولیا را از یاد برد، عاقبت این همه گناه و فساد چه خواهد شد، مگر براى من مرگ و برزخ و قیامت و محاکمات الهیه نیست، در پیشگاه حق و در دادگاه عدل، جواب این همه ظلم و جنایت را چگونه باید داد؟!

آرى، با ادامه این اعمال به روزى خواهم رسید که براى من راه گریز و فرار از چنگال عدالت نخواهد بود، آن روز پس از اتمام حجت حق، مبتلا به غضب خداوندى مى‏شوم و از پس آن به زندان آتش خواهم افتاد و در آن صورت انتقام آلودگى‏هایم را پس خواهم داد!
 
پس از اندکى تأمل و فکر، از دزدى و تجاوز به آن زن، سخت پشیمان شد و با دست تهى به خانه بازگشت. به وقت صبح خود را به لباس آراستگان و صلحا آراست و به مسجد به محضر مقدس رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله آمد و در حضور آن جناب نشست!

ناگهان دید، زن صاحب خانه‏اى که شب گذشته براى دزدى اثاث آن، در نظر گرفته بود به محضر رسول اکرم (ص) آمد، عرضه داشت: اى رسول خدا! زن بى‏شوهرى هستم همراه با ثروتى زیاد، پس از چند ازدواج دیگر قصد شوهر کردن نداشتم، اما دیشب به نظرم رسید که دزدى به خانه‏ام راه پیدا کرده، گر چه چیزى نبرده، ولى مرا وحشت زده کرده، از این پس مى‏ترسم در تنهایى ادامه زندگى دهم، اگر صلاح مى‏دانید براى من همسرى انتخاب کنید.

حضرت اشاره به آن مرد ـ یعنى به دزد شب گذشته ـ کردند و فرمودند: اگر میل دارى، تو را به آن شخص تزویج کنم، زن به چهره مرد خیره شد، او را پسندید و نسبت به او اظهار میل و رغبت کرد.

پیامبر اسلام (ص) عقد آن زن را براى آن مرد بست، سپس هر دو به منزل آمدند، دزد در کمال نشاط و شادى داستان خود را براى آن زن تعریف کرد و به او گفت: اگر شب گذشته ثروتت را مى‏بردم و دامن عفتت را آلوده مى‏کردم، علاوه بر این که یک شب بیشتر در کنار تو نبودم، آتش غضب همیشگى حق را، براى خود برمى‏افروختم، ولى در عاقبت کار فکر کردم و بر هجوم هواى نفس صبر و استقامت ورزیدم و در نتیجه براى همیشه به ثروت حلال و زوجه صالحه و عاقبت خوش و سعادت ابد رسیدم!


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 90/12/6:: 2:58 عصر     |     () نظر
 
نکاتی برای خود سازی
 - قسمت اول

.

+ وقتی با انگشت به کسی اشاره می کنیم ، به یاد داشته باشیم که سه انگشت دیگر به طرف خودمان بر گشته اند .

+ آنان که نمی توانند خود را اداره کنند ‌ناچار از اطاعت دیگرانند .

+ حکایت جالبی است که فراموش شدگان فراموش کنندگان را هرگز فراموش نمی کنند .

+ یا درست حرف بزن یا عاقلانه سکوت کن .

+ هر کس که بداند چقدر می ارزد، به آنچه که می ارزد می رسد.
 + آنکس که بداند، و بداند که بداند ، اسب شعف از گنبد گردون برهاند … آنکس که بداند و نداند که بداند ، بیدار کنیدش که شبی خفته نماند … آنکس که نداند و بداند که نداند ، لنگان خرک خویش به منزل برساند … آنکس که نداند و نداند که نداند ، در جهل مرکب ابدالدهر بماند .

+ اشتباهات انسان، در ابتدا رهگذرند، سپس میهمان میشوند و بعد صاحبخانه.

+ عفو از کسانی نیکوست که توانائی انتقام دارند .

+ اگر می خواهی اندوهگین نباشی ، حسود مباش .

+ آنقدر شکست خوردم که راه شکست دادن را آموختم .

+ هیچ کاری برای انسان سخت‌تر از فکر کردن نیست .

+ مردم از ترس شکست می بازند .

+ ترسناک ترین تنهایى خود پسندى است .

+ از آغاز حرفی در میان نبود . گفتن این حرف ، حرفی به میان آورد .

+ آن که خوشی خود را در رنج دیگران بجوید ، هر گز روی خوشی نمی بیند .

+ زر اندوزانی که برای مال دنیا کیسه دوخته اند بدانند که لباس آخرت جیب ندارد .

+ بزرگترین نفرین آنست که همه چیز را تجربه کنی .

+ تا تو مرا بد خواهی و خود را نیک ، نه مرا بد آید و نه تو را نیک .

+ افتادن برگ از درخت نشانه امدن زمستان نیست بلکه نشانه تمام شدن یک عمر است .

+ فهمیدن بهتر از دانستن است .

+ هر کس مرتکب اشتباهی نشده، اکتشافی هم نکرده است .

+ کسانی که روح ناامید دارند مقصرترین مردم هستند .

+ انسان تنها مخلوقی ست که نمی خواهد همان باشد که هست .

+ به هر ناراحتی کوچک خشمگین شدن و به دیگران پریدن ، نشان غرور بی اندازه یا کم عقلی است .

+ آنچه را که نمی توانی فرموش کنی ببخش و آنچه را که نمی توانی ببخشی فراموش کن.

+ مواظب افکارت باش که گفتارت میشود ، مواظب گفتارت باش که رفتارت می شود ، مواظب رفتارت باش که عادتت می شود ، مواظب عادتت باش که شخصیتت میشود و مواظب شخصیتت باش که سرنوشتت می شود.

+ نومیدی انسان را پیش از مرگ می کشد .

+ حسن معاشرت، ترکیبی است از فداکاری ها و گذشت های کوچک.

+ زندگی چون نردبانی آهنی است ، روزی نیز این نردبان افتادنی است ، هرکسی کو بالاتر نشست ، استخوانش بیشتر خواهد شکست.

+ تنهایی من زمانی ولادت یافت که انسانها ، لغزشهای حاصل از پرگویی مرا ستودند و فضایل خاموشی ام را ناچیز شمردند.

+ راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود.

+ همانگونه که می اندیشی ، همان خواهی شد .

+ هرگز نمی توانی در حالیکه دستهایتان را در جیب خود فرو برده اید از نردبان موفقیت بالا بروید.

+ مهمترین درس زندگی اینست که بپذیریم گاهی اوقات احمق ها هم درست می گویند .

+ تغییر کن تا تاثیر کنی !

+ کسانی که در عشق عاقلند ، بیشتر عاشقند و کمتر حرف میزنند .

+ انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند .

+ تمایلات خود را میان دو دیوار محکم اراده و عقل حبس کنید .

+ کسی که دیگران را می شناسد عالم و دانشمند است و کسی که خود را می شناسد عاقل و فهمیده است .

+ بهترین مترجم کسی است که سکوت دیگران را ترجمه کند .

+ گاهی برخی از برکات خداوند با شکستن تمامی شیشه ها وارد می گردند .

+ فقط کسی رنگین کمان را میبیند که تا آخر زیر باران بایستد .

+ هر رفتاری از دیگران که موجب آزار ما می شود موجب شناخت بیشتر خودمان خواهد شد.

+ هرکسی چیزی را می بیند که آن را در قلب خود حمل می کند.

+ تجربه همیشه به نفع انسان نیست چون هیچ حادثه ای دو بار به یک شکل رخ نمی دهد .

+ بسیاری از مردم خوشبختی را می جویند ، مثل اینکه کسی کلاه روی سرش باشد و آن را بجوید .

+ در “زندگی” هرگاه از “یخ” خانه ای ساختی بر آب شدنش اشک مریز.

+ جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند ، خانه اش خراب می شود و هر کس که بخواهد خانه اش آباد باشد ، باید در تخریب مملکتش بکوشد .

+ فرشتگان از خدا پرسیدن: خدایا تو که بشر رو آنقدر دوست داری چرا غم را آفریدی ؟ خدا گفت : غم را به خاطر خودم آفریدم چون این مخلوقه من تا غمگین نباشد به یاد خالقش نمی افتد .

+ برای داشتن چیزی که تا بحال نداشته اید باید کسی باشید که تا بحال نبوده اید .

+ بگذارید و بگذرید ، ببینید و دل مبندید ، چشم بیندازید و دل مبازید ، که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت .

+ از پیری پرسیدم چه زمانی انسان پیر میگردد ، فرمود درست آن زمان که از گذشته خود پشیمان شده افسوس آن را بخورد .

+ زندگی کوتاه است پس وقت خودتو برای کارهائی صرف کن که فرصت لذت بردن از تتیجه کارات رو داشته باشی .

+ تا که بودیم نبودیم کسی ،  کشت ما را غم بی همنفسی ، تا که رفتیم همه یار شدند ، خفته ایم و همه بیدار شدند ، قدر آئینه بدانیم چو هست ، نه در آن وقت که اقبال شکست

+ در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند ، هر چه بیشتر اوج بگیری ، کوچکتر خواهی شد .

+ عادت کنید به چیزی عادت نکنید .

+ باید گرفتارم شوی تا من گرفتارت شوم ، با جان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم ، من نیستم چون دیگران بازیچه ی بازیگران ، اول به دام آرم تو را وانگه گرفتارت شوم .

+ زندگی دو چهره بیشتر نداره ، یا به بازیت میگیره ، یا به بازیش میگیری ، انتخاب با توست .

+ مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید به دست آورید وگرنه مجبور خواهید شد چیزهایی که به دست آورده اید دوست بدارید .

+ سازنده ترین کلمه گذشت است … آن را تمرین کن پرمعنی ترین کلمه ” ما ” است … آن را به کار ببر عمیق ترین کلمه “عشق” است … به آن ارج بنه. بی رحم ترین کلمه “تنفر ” است … از بین ببرش سرکش ترین کلمه” تنفر” است … با آن بازی نکن. خودخواهانه ترین کلمه ” من ” است… از آن حذر کن. ناپایدارترین کلمه ” خشم” است… آن را فرو ببر. بازدارنده ترین کلمه ” ترس” است … با آن مقابله کن. با نشاط ترین کلمه ” کار ” است … به آن بپرداز .

+ بچه ها شوخی شوخی به گنجشکها سنگ می زنند…. و گنجشکها جدی جدی می میرند. آدمها شوخی شوخی زخم می زنند …. و قلبها جدی جدی می شکنند. آذمها شوخی شوخی لبخند می زنند…. و دلها جدی جدی عاشق می شوند .

+ بعد از مرگم دستهایم را از تابوت بیرون بگذارید تا همگان ببینند که پس از این همه رنج و سختی چیزی با خود از این دنیا نبرده ام .

+ آدمها برای مردن به دنیا می آیند . جوری زندگی کنیم که در لحظه مرگ به خاطر غرورمان افسوس نخوریم .

+ التماس به خدا جرأت است . اگر برآورده شود ، رحمت است ، اگر برآورده نشود ، حکمت است . التماس به انسان خفت است . اگر برآورده شود ، منت است ، اگر برآورده نشود ، ذلت است .

+ تفاوت حماقت و نبوغ در این است که نبوغ محدودیت دارد .

+ برای شاد بودن ، تنها به بدنی سالم و حافظه ای ضعیف نیاز داری .

+ زندگی تراژدی است برای آنکه احساس می کند و کمدی است برای آنکه می اندیشد .

+ این گونه زندگی کنیم : ساده اما زیبا ، مصمم اما بی خیال ، متواضع اما سربلند ،مهربان اما جدی ، سبز اما بی ریا ،عاشق اما عاقل .

+ مردان بزرگ اراده دارند و مردان کوچک آرزو .

+ بسیار کمتر از آنچه میدانیم، می اندیشیم؛ بسیار کمتر از آنچه دوست داریم ، میدانیم؛ بسیار کمتر از آنچه باید دوست داشته باشیم ، دوست میداریم و در حد دقیق ، بسیار کمتر از آنیم که هستیم .

+ افسوس…. آن زمان که باید دوست بداریم ، کوتاهی میکنیم . آن زمان که دوستمان دارند ، لجبازی میکنیم و بعد ، برای آنچه از دست رفته آه میکشیم .

+ چقدر عجیبه که تا مریض نشی کسی برات گل نمی یاره تا گریه نکنی کسی نوازشت نمی کنه تا فریاد نکشی کسی به طرفت بر نمی گرده تا قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمی یاد و تا وقتی نمیری کسی تورو نمی بخشه .

+ مثل رود باش ، مثل خورشید باش ، مثل شب باش ، مثل مرگ باش ، مثل خاک باش ، مثل دریا باش ، مثل آینه باش .

+ برگ در انتهای زوال می افتد و میوه در ابتدای کمال … بنگر که چگونه می افتی ؟!

+ زندگی ریاضیات است . خوبی ها را جمع کنید ، دعواها را کم کنید ، شادی ها را ضرب کنید ، دردها را تقسیم کنید ، نفرت ها را زیر رادیکال ببرید . عشق را به توان برسانید .

+ زندگی مثل پیانو است ، دکمه های سیاه برای غم ها و دکمه های سفید برای شادی ها . اما زمانی میتوان آهنگ زیبایی نواخت که دکمه های سفید و سیاه را با هم فشار دهی .

+ قوانین شاد زیستن : 1- اگر شما چیزی را دوست دارید از آن لذت ببرید . 2 - اگر شما چیزی را دوست ندارید از آن دوری جوئید. 3 - اگر شما چیزی را دوست ندارید و نمی توانید از ان دوری کنید آن را تغییر دهید. 4 - اگر شما چیزی را دوست ندارید و نمی توانید از آن دوری کنید و نمی توانید آن را تغییر دهید آن را بپذیرید. 5 - با تغییر نگرشتان نسبت به چیزهایی که انها را دوست نمی دارید انها را بپذیرید .

+ زندگی دو نیمه است ، اولی در انتظار نیمه دوم ، نیمه دوم در انتظار نیمه اول .

+ منتظر باش اما معطل نشو ، تحمل کن اما توقف نکن ، قاطع باش اما لجباز نباش ،صریح باش اما گستاخ نباش ، بگو آره اما نگو حتماً ، بگو نه ولی نگو ابداً ( این یعنی همه چی باش و هیچی نباش ) .

+ اشکال دنیا این است که جاهلان مطمئن هستند وعاقلان مردد .

+ یادت نرود که همه مردم از چیزی وحشت دارند ، به چیزی عشق میورزند و چیزی را از دست داده اند .

+ با خودت فکر کن که اگر کلید خانه ات را به دوستت بدهی ، آیا خیالت از هر جهت راحت خواهد بود یا نه ؟! اگر پاسخت منفی است ، بهتر است دنبال دوستان بهتری باشی .

+ راحتی و خوشبختی را با هم اشتباه نگیریم .

+ زندگی آنچه که زیسته ایم نیست بلکه خاطراتی است که از گذشته داریم .

+ هیچ وقت مغرور نشو ، برگ ها وقتی می ریزند که فکر می کنند طلا شده اند .

+ نقیض یک قضیه صادق یک قضیه کاذب است، اما نقیض یک حقیقت ژرف گاهی حقیقت ژرف دیگری است.

+ بسیاری از مردم مانند واگن های قطارند . آنها با اراده خود نمی توانند کاری را انجام دهند ، باید به کار کشانده شوند.فقط عده کمی مانند لکوموتیو هستند که هم قادرند با اراده و اختیار خود کار کنند و هم دیگران را به کار وادارنمایند .

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 90/12/4:: 1:42 صبح     |     () نظر
 
خطاب به رهبر ملت

 

 

ترجیع بند استاد محمد عبدالحمید اسیر مشهور به قندی آغا

 

21 قوس 1371 هجری شمسی

 

 

الا ای رهــبـرمـلــت کــــه نـفـع خـــــویـش مـیـخـواهـی     ز خـیـل هـمـقـطـــاران خـویـشـتـن را پـیـش مـیـخـواهـی

بـه کـسـب قـدرتـت دلـهـــای مــــردم ریـش مـیـخـواهـی     بـه حـکـم حـرص،دنـیـا را زهـرکـس بـیـش مـیـخـواهـی

بـه هـر افـسـونگـری هـا،مـلـت و هـمکـیش مـیـخـواهـی     نـبـاشــد ایـن جـهــاد ای بـیـخـبـر مـکـــر و حـیـل بـاشــد

نـه بـیـنـی گـــر حـقـیـقـت را، در افـکـارت خـلـل بـاشــد

مـســلـمــانـی بـود صـلـح و صـفـــا و رأفـت و احـسـان     بـه نـفـع خود مـزن هـرگـز بـه پـاکـان تـهـمـت و بـهـتـان

حـقــوق مـــــــــردم بـیـچــاره را بـا خـود مـسـاوی دان     تـو در خـواب خـوشـی مـردم بـه هـرسو مـیـدود حـیـران

تـو غـرق نـوش و نـعمت خلق مـسکـیـن فـاقـد یک نـان     نـبـاشــد ایـن جـهــاد ای بـیـخـبـر مـکـــر و حـیـل بـاشــد

نـه بـیـنـی گــــر حـقـیـقـت را در افـکــارت خـلـل بـاشــد

اگــــر مـــــردی بـیـا در کـلـبـه هـــای تـنـگ مـاوا کـن     بـه جـای ارگ بـاری بـر دل بـیـچــــاره گــــــان جـا کـن

ز عــز و جـاه بـگـــذر یـک زمـان بـا عـجــز سـودا کـن     بـیـا حـــال یـتـیـمــــان را بـه چـشـــم ســــر تـمـاشـا کـن

وگــــــــرنـه از مـســـــلـمــــانـی و دیـنـداری تـبـرا کـن     نـبـاشـد ایـن جـهـــاد ای بـیـخـبـر مـکــــر و حـیـل بـاشـد

نـه بـیـنـی گــــر حـقـیـقـت را در افـکـــارت خـلـل بـاشـد

زر و سـیـمـی کـه کـردی جـمـع تـا چـنـدت بـه کـار آیـد     ز زر و لـعـل و یـاقـوتـت هـمـــــــه بـوی شـــــــرار آیـد

مـســـلـمــــان حـقـیـقـی را ازیـن کــــــــــردار عـار آیـد     درخـت ظـلـم را بـرکــن کـه رنـجـت بـیـشـمـــــــــار آیـد

بـه گـوشـت گــــــریـ? مـردم چـو آهـنـگ هـــــــزار آیـد     نـبـاشـد ایـن جـهـاد ای بـیـخـبـر مـکـــــر و حـیـل بـاشـد

نـه بـیـنـی گـــر حـقـیـقـت را در افـکـــارت خـلـل بـاشـد

مـآل عـلـم و دانـش گــــــــر بـود جـهـل و نـگـونسـاری     ازیـنـهـا در وجـود آیـدهـمـــــــــه ظـلـم و سـتـمـکــــاری

نـدارد ایـن تـقـاضـا هـیـچـگــــــــاهـی عـقـل هـشـیـاری     کـه مـــــردم را بـبـیـنـی در نـزاع و مـحـنـت و خـواری

تـو غـرق عـشـرت و مـــردم هـمـه در گــریـه و زاری     نـبـاشـد ایـن جـهــاد ای بـیـخـبـر مـکــــر و حـیـل بـاشـد

نـبـیـنـی گــــر حـقـیـقـت را در افـکـــــارت خـلـل بـاشـد

نـهـی گــــــر گـوش بـر گـفـتـار گـوهـــربـار پـیـغـمـبـر     جـهــــــاد نـفــس را خـوانـده جـهــــــــاد اعـظـم و اکـبـر

به این معنی که از حرص و هوا و حـقـد و کـیـن بگـذر     جـهــــــــــــان مـعـنـویـت را بـود تـقــــوا و دیـن بـهــتـر

تـو زیـنـهـا غـافـل و گـیـری طــریـق نـفـس افـسـونـگــر     نـبـاشـد ایـن جـهــاد ای بـیـخـبـرمـکـــــر و حـیـل بـاشـد

نـه بـیـنـی گـــر حـقـیـقـت را در افـکـــارت خـلـل بـاشـد

چـه شـد ای بـیـخـبـر کـز جـهـل گـول نـفـس را خـوردی     بـه دل یـکــســـر ز بـیـدردی نـهـــال حــرص پـروردی

دگـــــرهـا غـــرق رنـج و درد و تـو در نـاز بــی دردی     کجـا شـد غـیـرت و نـامـوس و رحـم و هـمـت و مـردی

بـبـیـن ای رهـبـر مـلـت کـجــــــــــا رفـتـی چــه آوردی     نـبـاشـد ایـن جـهــاد ای بـیـخـبـر مـکـــر و حـیـل بـاشـد

نـه بـیـنـی گـــر حـقـیـقـت را در افـکــارت خـلـل بـاشـد

اگـــر مـــرد حـقـی در راه خـدمـت گــــرم جـولان بـاش     امـیـن و عـادل و خدمـت گـزار و راسـت پـیـمـان بـاش

چـــراغ کـلـبـ? ظـلمـت فــــــــــــزای مـسـتـمـنـدان بـاش     از آن قـدرت کـه خـلق آزار مـی بـیـنـد پـشـیـمـان بـاش

ز خـون ریـزی و کـشـتـار مـسـلـمـانـان گــریـزان بـاش     نـبـاشـد ایـن جـهــاد ای بـیـخـبـر مـکـــر و حـیـل بـاشـد

نـه بـیـنـی گـــر حـقـیـقـت را در افـکــارت خـلـل بـاشـد

دریـن مـوقـع کـه آمـــــد آمـــــد فـصـــــــل شـتـا بـاشـد     هـمـه مـحـتاج جــای گــــــــــرم و نـان و هـم دوا بـاشـد

یـتـیـم و بـیـوه و مـعـیـوب ســــرگــــــردان چـرا بـاشـد     نـمـیـدانـــی کـــه ایـنـهــــــا بـنـده و خـلـق خــــدا بـاشـد

ز جـودت ای مـجـاهـد شـهـــــر ما، مـاتـمـســــرا بـاشـد     نـبـاشـد ایـن جـهــاد ای بـیـخـبـر مـکــر و حـیـل بـاشـد

نـه بـیـنـی گــر حـقـیـقـت را در افـکــارت خـلـل بـاشـد

خـدا خـود را به قـرآن مـنـتقـم خواند ای  زعـقـل عـاری     نـمـیـتـرسـی ز جـبـر و قـهـر و خـشـم حـضـرت بـاری

ز خود کـامـی تـو گـردیـده هـرسـو جـوی خـون جـاری     تـو در ظـاهـــر اگــــرچـه پـای بـنـد ریـش و دسـتـاری

ولــی از روی بـاطــن ای مــــــزور چـون شـب تـاری     نـبـاشـد ایـن جـهــاد ای بـیـخـبـر مـکـــر و حـیـل بـاشـد

نـه بـیـنـی گـــر حـقـیـقـت را در افـکــارت خـلـل بـاشـد

هـمـــــان بـهـتـر بـود کــــــز مـسـنـد قـدرت کـنـار آیـی     شـوی دمـسـاز بـا مـــــــردم، رفـیـق و غـمـگـسـار آیـی

ز فـعـــل خـود تـبـرا کـن وگــــــــرنـه شـــرمـسـار آیـی     نـگـیـری گــــر بـگـوشـت پـنـد مـن کـی رسـتـگـار آیـی

ز خـیـل جــاهـــــــلان و نـاکـســــــان انـدر شـمـار آیـی     نـبـاشـد ایـن جـهـاد ای بـیـخـبـر مـکـــــر و حـیـل بـاشـد

نـه بـیـنـی گــــر حـقـیـقـت را در افـکــارت خـلـل بـاشـد

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 90/11/29:: 10:35 عصر     |     () نظر
 
هدیه به مادر

رهروی روشندلی از با یزید
کرد پرسش کای مراد هر مرید

باز گو آخر کجا بشتافتی
کاین همه گنج سعادت یافتی

گفت از یک قطره اشک مادرم
شاهد مقصود آمد در برم

گنج ها دردیده ء نمناک اوست
این گهرها اشک های پاک اوست

شام ها چون باز خفتی مادرم
بود در پائین پایش بسترم

تا دل شب داشت با من راز ها
گفتگو ها، قصه ها، آواز ها

قصه ها شیرین تر از شهد و شکر
نغمه های جان بخش چون باد سحر

ناگهان شامی هوا بس تیره شد
برف بر شهر و ده ما چیره شد

خون به تن از شدت سرما فسرد
شعله از دم سردی ایام مرد

نیمشب شد مادرم از خواب خاست
از من افسرده جامی آب خواست

تا گرفتم لرز لرزان جام آب
مادرم را بار دیگر برد خواب

من ستادم خشک بر جام از ادب
چشم بر ره، جام بر کف ، جان به لب

آب را از فرط سردی بست یخ
جام را با دست من پیوست یخ

صبحش چون بار گاه فیض باز
مادرم بر خاست از بهر نماز

دید سوی من که لرزانم چو بید
گشته ام چون برف سر تا پا سپید

گفت ای فرزند بر کف جام چیست
راست گو این لرزه بر اندام چیست

از چه رو این جام را نگذاشتی
خویش را در رنج و محنت داشتی

گفتم ای مادر خطا بود اینکه من
می نهادم جام بهر خویشتن

تو زمن گر آب میکردی طلب
خفته می دیدی مرا دور از ادب

مادر از گفتار من بیتاب شد
دل میان سینه وی آب شد

سر زد آهی از دل غمدیده اش
قطره ء اشکی چکید از دیده اش

اشک مادر گنج گوهر زا شود
مرد از آن یک قطره چون دریا شود

شاعر: استاد خلیلی


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 90/11/29:: 4:11 صبح     |     () نظر
 
تذکراتی از کارزار آژیتاسیونی - روانگردانی و استخباراتی در افغانس

تذکراتی از کارزار آژیتاسیونی - روانگردانی و استخباراتی در افغانستان

کارزار وسیع فعالیت های روانی برای تغییر روان جامعه ی افغانی و بین المللی از طریق میدیا ( طبق آمار سال دوهزارو ده در افغانستان بیست و پنج شبکه ی تلویزیونی، بیش از نود شبکه ی رادیویی، نزدیک به بیست روزنامه و ده ها جریده و مجله فعالیت نشراتی دارند)، از داخل افغانستان صورت میگیرد . اینها غالباً درتشوش اذهان عامه و بحرانی ساختن اوضاع کشور نقش فعال داشته اند و دارند که وظایف و چگونگی کارکرد های شان را چنین می یابیم –

 

1 - تمویل :

نزدیک به کل تلویزیون ها و رادیو ها از منبع های خارجی تمویل می شوند. این وضع سبب شده است که رسانه ها از آزادی لازم بر خوردار نباشند و ناچار سلیقه و هدف های منبع تمویل کننده را لحاظ کنند. اگر چه بر طبق ماده ی دهم بند 4 قانون رسانه های همگانی منبع تمویل باید روشن باشد واین منبع نباید خارجی باشد؛ اما هنوزحکومت افغانستان نتوانسته است موفق به رد یابی منبع تمویل رسانه ها شود و رسانه ها همچنان مدعی اند که از داخل تمویل می شوند.

 

2- دسترسی به اطلاعات :

اگر چه مطابق قانون رسانه های همگانی افغانستان و بر پایه اصل های دموکراسی ، دولت مکلف است که اطلاعات را در اختیار خبرنگاران قرار دهد، اما دولت گاه مانع این حق می شود و گاه اطلاعات تحریف شده را در اختیار خبرنگاران قرار می دهد.

 

3- استفاده از ژورنالیزم زرد :

اکثر رسانه های کشور به خاطر جلب بیشتر مخاطب ، از ژورنالیزم زرد استفاده می کنند. افترا، توهین ، هتک حرمت ، بزرگنمایی و کوچک نمایی از روش هایی است که رسانه ها به کار می برند.

 

4- تبلیغ به نفع مخالفان نظامی:

سرخط خبر های رسانه های غیر دولتی اختصاص دارد به نشر فعالیت های نظامی مخالفان و این وضع سبب شده که مخالفان نظامی بیشتر تشویق و ترغیب به توسل به خشونت شوند و به نوعی رسانه ها دانسته یا ندانسته به تبلیغ و تشویق جنگ مصروف اند.

 

5- تبلیغ به نفع دولت :

رسانه های دولتی با آن که از بیت المال تمویل می شود، اما بیشتر خبر ها و گزارش های آن ها به دور از اصل توازن و انصاف به نفع دولت تبلیغ می کنند.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 90/11/21:: 7:7 عصر     |     () نظر
 
دنیـای بی خـدا ؟!


دنیـای بی خـدا ؟!

گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org

آغاز با خدا
پایان بی خدا
پیدا نمی کند

سیگار زندگی
در زیر پای مرگ
فانی نمی شود

در زندگی سقوط
راحت تر از صعود
انجام می شود

در برکه سیاه
نیلوفر سفید
لبخند می زند

جراحی دماغ
پر مشتری تر از
جراحی دل است

در چشمهای تو
دریای بیکران
در گل نشسته است

از این همه گناه
تنها به عاشقی
اقرار می کنم

یک تک درخت پیر
با جابجا شدن
خشکیده می شود

یک کاج بی خبر
باضربه تبر
بیدار می شود

در دست بی خبر
هرگز کسی خبر
پیدا نمی کند

با این همه خدا
دنیای بی خدا
باور نکردنی است

از ناخدا شدن
تا با خدا شدن
بسیار فاصله است

هر شک به ابتدا
با شک به انتها
همراه می شود

تغییر سرنوشت
از حدس سرنوشت
همواره بهتر است

در لحظه ی کمال
سرتاسر جهان
بی نقص و کامل است

خوشبختی از قضا
با بخشش و عطا
تکثیر می شود

با صد ورق دروغ
تاریخ آدمی
ناقص نمی شود

بی ساغر سکوت
انسان به معرفت
نایل نمی شود

در دفتر حیات
زیباترین رموز
در بخش خلقت است

بی رنج اشتباه
انسان به اکتشاف
هرگز نمی رسد

در پازل جهان
یک قطعه ی بزرگ
همواره غایب است

در پیش روی شمع
هر تکه آینه
یک شمع روشن است

تدبیر غربیان
با عشق شرقیان
ترکیب می شود

هر شعر تازه ای
با حرف تازه ای
آغاز گشته است

یک هسته ی درخت
در ظرف کوچکی
بالغ نمی شود

پنهان ترین درون
با دیده ی خرد
شفاف و روشن است

در شهر زندگی
اصل همیشگی
اصل تفاوت است

در شهر بی صدا
افکار هر کسی
مانند دیگری ست

با خواب یک شبان
دارایی دهی
بر باد می رود

در درگه خدا
تاخیر در امور
هرگز نبوده است

با قهر آفتاب
سیاره ی زمین
پوشیده از یخ است

هر گز سمندری
در آتش درون
جولان نمی دهد

از اولین اذان
تا آخرین نماز
یک عمر فاصله ست

هر اشک آسمان
در جستجوی گل
از دیده جاری است

در اوج آسمان
آرامش بزرگ
همواره حاکم است

در قله های سخت
انسان به آسمان
نزدیک می شود

در جبهه ی جهان
انسان بی طرف
پیدا نمی شود

سرکش ترین قلل
از فتح آدمی
همواره عاجزند

با اختراع پول
خوشبختی بشر
دشوار گشته است

زیبایی سکوت
بی انتهاتر از
زیبایی صداست

هر ناخدای خوب
در پیچ و تاب موج
ورزیده گشته است

هر کسب نعمتی
با حذف نعمتی
آغاز می شود

در قلب هر بشر
رازی برای کشف
همواره بوده است

یک جام پر ترک
از وحشت شکست
خالی نمی شود

با اینهمه قیود
انسان واقعی
آزاده و رهاست

یک قفل صد کلید
از قفل بی کلید
همواره بدتر ست

گلهای باغ فرش
در زیر پای ما
پر پر نمی شوند

هر جام تشنه ای
در وادی سراب
از تشنگی پر است

اندیشه های سست
دائم به گرد خویش
دیوار می کشند

الگوی فربه تر
انسان فربه تر
ایجاد می کند

یک ساعت خراب
روزی دو مرتبه
اهل صداقت است

یک خانه ی یخی
در پرتو چراغ
ویرانه می شود

با قدرت نگاه
انسان ز پله ها
بالا نمی رود

در شهر عاشقان
عاشق تر از خدا
پیدا نمی شود

هر عصر تازه ای
با دید تازه ای
آغاز می شود

بی فتح روح خویش
هرگز به فتح غیر
قادر نمی شویم

یک چتر کاغذی
با بارش بهار
نابود می شود

دیوار خانه ها
ما را به پنجره
محتاج کرده است

از دامن زمین
چیزی به آسمان
نازل نمی شود

در جهان خلقت
ساحل خوشبختی
بین دو بدبختی ست

بی حق انتخاب
زیباترین بهشت
قعر جهنم است

در شهر زندگی
تابوت و مهد ما
با هم برادرند

بی باور طلوع
افسانه ی غروب
زیبا نمی شود

بی شمع انتقاد
افکار مردمان
روشن نمی شود

هر درس زندگی
بی درک مطلبش
تکرار می شود

در کوه زندگی
در کوله بار ما
تنها اراده است

در راه نادرست
برگشتن درست
اوج شهامت است

لبخند مردگان
از اخم زندگان
بسیار بهتر است

دنیای عاشقان
با جذر و مد عشق
ویران نمی شود

دنیای بی ثبات
با خنده های ما
تحقیر می شود

هر پیر با چراغ
از کودک درون
شعله گرفته است

هر سنگ خاره ای
با اهرم زمان
از جای می جهد

زیباترین بنا
با سیل کوچکی
نابود می شود

ارابه های عشق
از وادی جنون
باید گذر کنند

در قلب عاشقان
یک غایب بزرگ
همواره حاضر است

این خیل مردگان
با نعره ی کلنگ
از جا نمی جهند

یک کشتی بزرگ
با زخم کوچکی
نابود می شود

ننگین ترین شکست
با غفلتی حقیر
آغاز گشته است

یک نخل ریشه دار
با غارت خزان
زخمی نمی شود

رسواترین سکوت
هرگز به اشتباه
صحبت نمی کند

بر کج ترین سطوح
با خط مستقیم
بتوان خدا کشید

یک قلب بی ریا
از مسجد خدا
همواره برتر است

در شهر زندگی
قانون نقره ای
قانون باور است

قلب سخن پذیر
از قول دلپذیر
آکنده می شود

در شهر دشنه ها
آرامش عمیق
حاکم نمی شود

هرگز کبوتری
از لوله ی تفنگ
خارج نگشته است

یک پیچک ضعیف
بی تیرکی قوی
بالا نمی رود

این فرصت بقا
از فرصت فنا
بسیار کمتر است

با غرش تفنگ
انسان به برتری
هرگز نمی رسد

در شهر زندگی
بی جستجوی خویش
پیدا نمی شویم

بی خنده ی چراغ
بیداری بشر
باور نکردنی ست

تندیس ماسه ای
در پیش روی باد
ویرانه می شود

از کوج یک شبح
ردی به یادگار
هرگز نمانده است

پایان عاشقی
ما را به انقراض
نزدیک می کند

زندان زندگی
با مرگ متهم
همراه می شود

بی مرگ کرم توت
دیبای خوش نگار
حاصل نمی شود

از سرزمین عشق
هرگز مسافری
هجرت نکرده است

هر سنگ کوچکی
در برف روزگار
بهمن نمی شود

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 90/11/2:: 2:30 صبح     |     () نظر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
حاج آقاشون
EMOZIONANTE
upturn یعنی تغییر مطلوب
همفکری
عاشقان
به سوی فردا
عشق و شکوفه های زندگی
اگه باحالی بیاتو
دیار عاشقان
فرزانگان امیدوار
شین مثل شعور
(( همیشه با تو ))
در انتظار آفتاب
خورشید تابنده عشق
آیینه های ناگهان
تمیشه
***جزین***
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
پرسه زن بیتوته های خیال
ای لاله ی خوشبو
همنشین
به وبلاگ بیداران خوش آمدید
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
آخرالزمان و منتظران ظهور
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
لیلای بی مجنون
به سوی آینده
عشق سرخ من
یا امیر المومنین روحی فداک
نگاهی به اسم او
ایران
آموزه ـ AMOOZEH.IR
و رها می شوم آخر...؟!!
جلوه
بی نشانه
PARSTIN ... MUSIC
رهایی
قعله
دارالقران الکریم جرقویه علیا
alone
منتظر ظهور
علی اصغربامری
پارمیدای عاشق
دلبری
نظرمن
هو اللطیف
افســـــــــــونگــــر

جاده های مه آلود
جوان ایرانی
hamidsportcars
پوکه(با شهدا باشیم)
*پرواز روح*
عصر پادشاهان
جمعه های انتظار
سپیده خانم
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند) HADERBAD SHENASI
بندیر
شقایقهای کالپوش
لنگه کفش
د نـیـــای جـــوانـی
قلمدون
نهان خانه ی دل
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
یه گفتگوی رودر رو
پرواز تا یکی شدن
بچه مرشد!
سکوت ابدی
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
*تنهایی من*
سرای اندیشه
SIAH POOSH
بلوچستان
خاکستر سرد
شجره طیبه صالحین ،حلقه ریحانه
شوالیه سیاه
خندون
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
محفل آشنایان((IMAN))
.:: بوستان نماز ::.
ای نام توبهترین سر آغاز
هه هه هه.....
سه ثانیه سکوت
►▌ استان قدس ▌ ◄
بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.

مهر بر لب زده
نغمه ی عاشقی
امُل جا مونده
هفت خط
محمد جهانی
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
ارتش دلاور
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
فانوسهای خاموش
گروه تک تاز
مقاله،پایان نامه،پرو‍ژه،کتاب الکترونیک،تحقیق،جزوه،نمونه سوال و..
سیب سبز
دانشگاه آزاد الیگودرز
فریاد بی صدا
اکبر پایندان
کانون فرهنگی شهدای شهریار
پژواک
تخریبچی ...
عاشقانه
geleh.....
بــــــــــــــهــــــــــــار
****شهرستان بجنورد****
وبلاگ آموزش آرایشگری
یک کلمه حرف حساب
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
«حبیبی حسین»
..:.:.سانازیا..:.:.
+
یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ
حوض سلطون
شب و تنهایی عشق
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
دلدارا
پناه خیال
مجله اینترنتی شهر طلائی
جوک بی ادبی
عاطفانه
آقاشیر
امامزاده میر عبداله بزناباد
قرآن
دریـــچـــه
بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
من بی تو باز هم منم ...
عشق در کائنات
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سروش دل
تنهایی
روانشناسی آیناز
کـــــلام نـــو
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
بصیرت مطهر
سایت جامع اطلاع رسانی برای جوانان ایرانی
آوای قلبها...
اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
تنهایی افتاب
نمایندگی دوربین های مداربسته
کوسالان
امام مهدی (عج)
@@@گل گندم@@@
سفیر دوستی
کافه محلی است برای جمع شدن وسرچشمه آغاز زایش هرچشمه است
کلبه عشق
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
کربلا
جوکستان بی تربیتی
کلبهء ابابیل
وبسایت رسمی مهندس امیر مرتضی سعیدی ایلخچی
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
جـــیرفـــت زیـبا

سارا احمدی
مهندسی عمران آبادانی توسعه
ققنوس...
حزب الله
««« آنچه شما خواسته اید...»»»
ashegh
طاقانک
تک درخت
تراوشات یک ذهن زیبا
سکوت سبز
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب BOUYE SIB
@@@این نیزبگذرد@@@
بادصبا
ಌಌتنهاترین عشق یه عاشق دل شکستهಌ᠐
راز رسیدن به شادی و سلامتی
معارف _ ادبیات
پوست مو زیبایی
تنهای تنها
آخرین صاحب لوا
جاده مه گرفته
دخترانی بـرتر از فــرشته
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
تبسمـــــــــــــــی به ناچار
ماتاآخرایستاده ایم
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
مستانه
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
ناز آهو
گیسو کمند
جــــــــــــــــوک نـــــــت
عکس سرا- فقط عکس
عکس های عاشقانه
حقوق دانشگاه پیام نور ایلام
تیشه های اشک
فقط خدا رو عشقه
پاتوق دوستان
بنده ی ناچیز خدا
آزاد
ارمغان تنهایی
فقط عشقو لانه ها وارید شوند(منامن)
سلام آقاجان
ردِ پای خط خطی های من
منطقه آزاد
علی پیشتاز
تنهاترم
محمدمبین احسانی نیا
یادداشتهای فانوس
دوست یابی و ویژگی های دوست
کد تقلب و ترینر بازی ها
ستاره سهیل
داستان های جذاب و خواندنی
عاشقانه
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
یادداشتهای من
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
سرافرازان
*bad boy*
سرزمین رویا
برای اولین بار ...
خاطرات و دل نوشته های دو عاشق
چون میگذرد غمی نیست
بازگشت نیما
دهیاری روستای آبینه(آبنیه)
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
سایه سیاه
رازهای موفقیت زندگی
دوره گرد...طبیب دوار بطبه...
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
بچه های خدایی
مرام و معرفت
خوش آمدید
The best of the best
بوستان گل و دوستان
صفیر چشم انداز ایران
من.تو.خدا
۞ آموزش برنامه نویسی ۞
شبستان
دل شکســــته
یکی هست تو قلبم....
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
یامهدی
تنها هنر
دل نوشته
صوفی نامه
har an che az del barayad
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
شجره طیّبه

دانلود هر چی بخوایی...
نور
Dark Future
مجله مدیران
S&N 0511
**عاشقانه ها**
پنجره چهارمی ها
AminA
نسیم یاران
تبیان
صدای سکوت
(بنفشه ی صحرا)
اندکی صبر سحر نزدیک است....
ابهر شهر خانه های سفید
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
توشه آخرت
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
جزتو
ترخون
عشق پنهان
@@@باران@@@
شروق
Manna
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
پرسش مهر 8
دریایی از غم
طره آشفتگی
...ترنم...
Deltangi
زیبا ترین وبلاگ
ارواحنا فداک یا زینب
علمدار بصیر
کرمان

عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
قمه‏زنی سنت یا بدعت؟
سلام
عطش
حضرت فاطمه(س)
♀ ㋡ JusT fOr fuN ㋡ ♀
اواز قطره
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
آرشیو یادداشت‌ها
دینی
گلچینی از جغرافیای طبیعی و تاریخی افغانستان
آثارتأریخی افغانستان
گلچینی از تاریخ جهان و افغانستان
میراث گرانبهای گذ شتگان چراغی است برآیند گان
کابل و ولایات افغاانستان عزیز
زبان شرین پارسی
وازه نامهء هم زبانان
ادبیات و هنر
پرواز خیال
شعر و ادب
اى الهه عشق مادر!
عاشقانه ها
موزیک و اشعار آهنگهای بهترین اوازخوان افغان احمد ظاهر و دیگران
سیاسی
جامعه شناسی -مردم شناسی
دانستنیهای جالب
طب ورزش صحت وسلامتی
مسائل جنسی خانه و خانواده
آموزش زیبایی
روانشناسی
طب سنتی و نسخه های پزشکی با گیاهان دارویی
غذا موادغذائی و اشامیدنیها
خواص میوه ها و سبزیجات
اخبار
زندگینا مه
داستانهای کوتاه و آموزنده
نجوم فضا وفضانورد ی
کمپیوتر انترنیت و وب نویسی
لطیفه ها اندرز ها و پیامهای کوتاه خواندنی و عالی
طنز
تقویم هجری شمسی اوج درایت فرهنگی ما
سرگرمی ها
معرفی کتاب
تصویر عکس ویدئو فلم
بهترین های خط
جالبترین کارتونها
طالع بیی
یادداشتها
قوانین خواب و رویا وتعبیرخواب
تبریکی و تسلیت
داغ غربت
علمی
تاریخی و اجتماعی
خانهء مشترک ما زمین
اشعار میهنی رزمی و سیاسی
هوا و هوانوردی
آموزش و پرورش
معانی اصطلاحات و تعاریف
دنیای عجاء‏بات